موضوع : فرهنگ سازمانی برای سیستمهای مدیریت دانش
نویسندگان: اندرو پی. سایگانگ و این مایو و مایک اسرایت
تاریخ : سال ۲۰۰۸
فرضیهها: ابعاد فرهنگ سازمانی به عنوان عوامل موثر منجر به پذیرش یا عدم پذیرش سیستمهای مدیریت دانش میشوند.
نتایج : نتایج این تحقیق نشان داد که دو بعد فرهنگ سازمانی اعم از فرایند محوری و سیستم ارتباط باز به عنوان عوامل موثری میباشند که منجر پذیرش یا عدم پذیرش سیستمهای مدیریت دانش میشوند.
مفهوم فرهنگ
تعاریف زیادی در مورد فرهنگ وجود دارد که برخی از این تعاریف به تعریف کلی و عام این مفهوم و برخی دیگر به تعریف اختصاصی آن پرداختهاند و به جهت تعدد تعاریف، برخی از صاحبنظران به دستهبندی آن اقدام نمودهاند که نمونهای از این دستهبندی در جدول زیر ارائه میگردد (حقیقی، ۱۳۸۰، ۵۱۵-۵۱۴).
جدول ۲‑۱ دستهبندی تعاریف فرهنگ
نوع دستهبندی | ارائه دهنده | نوع تأکید | تعریف |
تاریخی | ساترلند و وودوارد | میراث اجتماعی | «فرهنگ شامل هر آن چیزی است که بتواند از نسلی به نسلی دیگر رسانده شود، یعنی همان میراث اجتماعی و کلیت جامعی که شامل دانش، دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون ابزارسازی و کاربرد آنها و روش فرارساندن آنها میشود.» |
روانشناختی | پانک | جنبههای روانشناختی | «فرهنگ، متشکل است از تصورات، نگرشها، عادتهای مشترک و کمابیش یکسان شده که در جهت نیازهای آدمی پرورانده شده است.» |
ساختاری | ویلی | الگوسازی یا سازمان فرهنگ | «فرهنگ، سیستمی است از الگوهای عادتی ـ پاسخگوئی که با یکدیگر همبسته هستند.» |
هنجاری | ویسلر | قاعده یا راه و روش |
«آن شیوه زندگانی که یک اجتماع یا قبیله از آن پیروی میکنند، فرهنگ است، که شامل همه رویههای اجتماعی یکسان میباشد» |
تشریحی | تیلور | عناصر تشکیل دهنده فرهنگ | «فرهنگ یا تمدن کلیت درهمتافتهای است، شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانائی و عادتهائی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست میآورد.» |
(اقتباس از :حقیقی و دیگران، ۱۳۸۰، ۵۱۵-۵۱۴)
تعریف فرهنگ سازمانی
این که فرهنگ سازمانی چیست و چه ارتباطی با مفاهیم فرهنگ و مدیریت دارد، دیدگاههای مختلف و گاه متضادی وجود دارد (Denison,2000,3). ادگار شاین[۱۴] یکی از صاحبنظران برجسته پژوهش و نظریهپردازی در باب فرهنگ سازمانی در مقدمه کتاب مشهور خود «فرهنگ سازمانی و رهبری» میگوید: «فرهنگ سازمانی مفهومی است که به دشواری میتوان آنرا تعریف کرد، به سختی میتوان آن را تجزیه و تحلیل و اندازهگیری نمود و به سختی میتوان آن را مدیریت کرد» (schien,1992,6).
همچنین برخی دیگر از صاحبنظران فرهنگ را یکی از عوامل مدیریتی میدانند که «بیش از سایر عوامل مورد غفلت قرار گرفته است … و شاید بخشی از این غفلت ناشی از دشوار بودن درک و پذیرش قدرت و نفوذ فرهنگ باشد. مدیری که در دریای تجارت بینالمللی غوطهور میشود تنها نباید مراقب امواج دریا باشد، بلکه باید بتواند عمق و قدرت این گرداب زیر آبی (حضور پنهان فرهنگ) را برآورد کند. اگر در انجام این مهم موفق نشود، حیات شرکت یا مجموعه تحت مدیریت او به خطر خواهد افتاد (اشنایدر و بارسو، ۱۳۷۹،۳).