به عبارت دیگر، رسانههای جمعی در فرایند تداخل ضروریات اجتماعی و فرهنگی که از شتابزدگی تاریخ در عصر ما نشات میگیرد میتوانند نقشهای سازنده یا ویرانگر داشته باشند. آنها میتوانند از طریق تحکیم و تعمیق پیوندهای مذهبی، ملی، فرهنگی و تاریخی یا پیشافتادگی بخشها، در نهایت به تشدید ناموزونی توسعه بپردازند. روشن است که در یک نظام هماهنگ رسانهای، انسجام و پایداری توسعه و در نتیجه تقویت امنیت ملی مدنظر است؛ اما در ازهمگسیختگی رسانهها، تهدید امنیت ملی قابل پبشبینی است. (خانیکی، ۱۳۷۶، ص ۳۵۹)
امروزه مهمترین کارکرد رسانهها را میتوان به شرح زیر مورد بررسی قرار داد:
کارکردهای مثبت رسانهها
۱- کوچک شدن جهان: امروز جهان ما، دنیای تعلق اخبار و اطلاعات نیست، بلکه دنیای تعلق جهانی اطلاعات است. به این معنا که به واسطه رسانهها خبر هر حادثه هر چند کوچک در تمام سطح جهان نشر مییابد و جوامع بشری را تحت تاثیر قرار میدهد. امروز حتی یک عمل خشونتآمیز در یک گوشه از دنیا، دل مردم جهان را به درد میآورد. در واقع رسانهها باعث بیداری و افشاگری وجدان جهان شدهاند.
۲- توسعه آموزش: رسانهها، دنیای نوین آفریدهاند که در آن مفهوم آموزش تعریف تازه یافته است. به این معنا که دیگر دانستن و داشتن علم و معرفت در انحصار هیچ کس نیست. در دنیای ارتباطی نوین، آموزش همه جایی است. بسیاری از متفکران به درستی برخصلت همه جایی بودن و همسانسازی تاکید کردهاند. رسانهها از یک سو محتوای آموزشی را به جای جای جامعه برده و از سوی دیگر، از فاصله موجود میان انسانها کاستهاند. (ساروخانی، ۱۳۸۱، ص ۵۶)
۳- مشارکت مردمی: با ورود رسانهها به حریم انسانها آنچه مشخص است این که وحدت و مشارکت مردمی نیز تعریفی جدید یافت. قبایل دورافتاده از تعلق خود به یک واحد بزرگتر آگاهی یافته، موجبات کاهش اهمیت خردهفرهنگها فراهم آمد و هویت ملی تعریف تازه یافت. به این ترتیب و در جریان تحولات شگرف رسانهها میتوان گفت که مشارکت مردمی و همبستگی ملی شکل و تکوین یافت.
۴- تکوین فرهنگ ملی: در پرتو پیدایش رسانهها، همه افراد جامعه از زبان مشترک، هویت مشترک و آداب و عادات مشترکی برخوردار شدند. به عبارت دیگر، یک نوع فرهنگ ملی شکل و تکوین یافت.
با پیدایی دهکده جهانی، انفجار فضا و همسایگی ملل بظاهر بسیار دور دست، بالطبع موجبات پیدایی و بسط فرهنگ جهانی فراهم میشود و جهانی شدن اخبار و اطلاعات را باعث شده و در یک کلام، تکوین جهانی نو و در پی آن تولد و تکوین انسانهایی دیگر را موجب میشود. (ساروخانی، ۱۳۸۱ صص ۶۶ ۶۵)
۵- ایفای نقش اساسی در ایجاد نظم و امنیت عمومی: چنان چه گفته شد یکی از کارکردهای مثبت و بسیار مهم رسانهها همانا ایفای نقش در ایجاد نظم و امنیت عمومی است. امنیت عمومی مقولهای مبتنی بر وفاق، همبستگی و مشارکت مردمی است که بر اثر افزایش فرهنگ و قدرت مفاهمه جامعه به وجود میآید. از این رو، رسانههای جمعی میتوانند عامل قوام و استمرار آن باشند. در حقیقت رسانهها برای سوق دادن سیاستهای امنیتی انتظامی به سمت مردم و طراحی یک نظام امنیتی مشارکتی با حضور فعال همه اقشار و گروههای مردمی نقش اساسی دارند. (لرنی و مصلحتی، ۱۳۸۵، ص ۱۰۲)
رسانههای دنیای امروزه دارای ویژگیها و امتیازات متعدد دیگری نیز هستند که به اختصار برخی آثار و کارکردهای مثبت و شایع آنها عبارت است از تسهیل همگرایی میان ملتها، ایجاد نهادهای محلی، منطقهای و ملی و بینالمللی، توسعه شهرنشینی، افزایش دانش و آگاهیهای مردم، افزایش درآمد سرانه، توسعه اقتصادی و سیاسی، افزایش مناسبات فرهنگی و مبادلات اقتصادی و اجتماعی و علمی، پیشبرد سیاستهای ملی و افزایش سطح مشارکت اجتماعی، همراهی با افکار عمومی برای مشروعیت و تقسیم قدرت و دموکراتیک شدن حکومت، کمک به برقراری صلح جهانی، کارکرد اطلاعرسانی، ایجاد تخصص و بالا بردن سطح دانش فنی و نوآوری و کمک به توسعه سیاسی و جریان آزاد اطلاعات که به آزادی بیشتر جوامع منجر میشود. (مجله سروش، شماره ۹۳۶، ۱۳۷۸، ص ۴۳)
در مقابل این آثار مثبت رسانهها بالقوه میتوانند منشأ کارکردهای منفی هم در جامعه باشند که به برخی از آنها اشاره میکنیم. (البته این موارد در رسانههای بیگانه مورد بهرهبرداری بالفعل قرار میگیرد)
۱- بروز و بسط خشونت و ناامنی: برخی پژوهشگران بر این عقیدهاند که رسانهها موجبات بروز و توسعه خشونت را فراهم آورده و جهانی خشن، ناامن و پرمخاطره را تکوین بخشیدهاند. آنچه آشکار است این که رسانهها همان طور که در ایجاد مشارکت و امنیت نقش ایفا میکنند امکان دارد که با تنزل قدرت انتخاب مخاطبان و تضعیف روند نهادی شدن ارزشهای اجتماعی و انتقال تصورها و انگارههای ازهمگسیخته، افراد جامعه را دچار تعارضها و چندگانگیهای فرهنگی و اجتماعی کرده وفاق، مشارکت و همدلی را به نفاق، جدایی و خشم و خصومت تبدیل کنند. در چنین شرایطی تنش، تعارض و خشونت پدیدار میشوند و هنجارها و ارزشهای پسندیده جامعه رنگ میبازند.
۲- سلطهجویی: امروزه بسیاری از قدرتهای حاکم و استعمارگر با بهرهبرداری نادرست از رسانهها توانستهاند به اعماق جامعه راه یابند و به عبارتی سلطه جویند.
۳- دگرگونی ارزشها: رسانهها بویژه رسانههای دیداری با تولید و نشر برنامههای جنایی در واقع موجب دگرگونی ارزشها میشوند تا آنجا که جرم و جنایت برای بینندگان بخصوص جوانان و نوجوانان ارزش مثبت تلقی میشود.
۴- انتقال شگردهای جرم و جنایت: امروزه رسانهها با تولید انبوه فیلمهای جنایی و نشر وسیع اخبار جرم و جنایت، خشونت و ناامنی سبب انتقال تجارب و فنون و به عبارت بهتر شگردهای جنایی به کل مردم میشوند. بر این اساس شاید بتوان گفت که رسانهها به نوعی به طور مستقیم خودآگاه یا غیرمستقیم و غیرعمد در ایجاد خشونت، جرم و جنایت و انحرافات اجتماعی و… دخیل هستند.
۵- مقاومت در برابر ارزشهای اخلاقی و فرهنگی: استفاده نابهجا از برخی رسانهها باعث میشود بسیاری از اقشار جامعه و بویژه نسل جوان در برابر ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جامعه خود مقاومت کنند و خواهان نابودی و تخریب این گونه ارزشها شوند.
۶-ایجاد میل به تنوعطلبی و زیادهخواهی: رسانهها از طریق تبلیغات گسترده تجاری در واقع تمایل به مصرفزدگی و گرایش به زیادهخواهی را تشدید میکنند.
۷- از میان بردن تعادل روانی: رسانهها با تحریک نیاز و میل به مصرفگرایی مردم و همچنین ایجاد نیازهای مصنوعی، به نوعی موجب از میان رفتن تعادل روانی افراد جامعه میشوند.
۸- فرهنگزدایی: رسانهها با بهره گرفتن از فناوریهای پیشرفته خود قادرند در تمام عرصههای جهانی، ملی و منطقهای تجلی یابند.
۹- تحمیل و تبلیغ اندیشهها و کالاها: امروزه رسانهها میتوانند زمینه را برای تحمیل هر گونه نظری فراهم آورند و با ابزارهای تبلیغات، از نفوذ و قدرت مطلقی بر انسانها برخوردار شوند. بر همین اساس میتوان گفت که رسانهها با شیوههای خاص از طریق تبلیغات میکوشند به تحمیل کالاها، اندیشهها و بسط شبکه نیازهای انسانها میپردازند. (لزنی و مصلحتی، ۱۳۸۵ ص ۱۰۳) از دیگر آثار منفی کارکردهای رسانهها میتوان به موارد دیگری اشاره کرد: ایجاد اختلاف و تجزیه، ایجاد وابستگی اطلاعاتی جریان یکسویه اطلاعات و مرکزیت ابررسانهها، ایجاد گسست فرهنگی و تبلیغ الگوهای جامعه مشتری (consumer society) مبتنی بر ارزشهای جامعه مصرفی.
(مجله سروش، شماره ۹۳۶، ۱۳۷۸، ص ۴۳) بدون شک ارگانها و سازمانهای امنیتی و انتظامی کشور نیازمند جلب اعتماد و مشارکت مردم در تحقق برنامهها و اهداف خود هستند که نقش رسانهها در این زمینه بسیار مهم و موثر است. امروز جرم، جنایت، بدحجابی و بیعفتی و انواع بزهکاری در کنار معضلات دیگر اجتماعی به یکی از منابع گسترش و توسعه احساس ناامنی در جامعه تبدیل شده تا جایی که اعمال کیفری، زندان و حبسهای طولانی و خیلی از برنامهها و سرمایهگذاریهای سنگین در این زمینه نتایج مطلوبی به همراه نداشته است.
همه متفکران عرصه جامعهشناسی و ارتباطات و نیز مدیران امنیتی و انتظامی و سیاسی کشور میدانند یکی از ابزارهای مهم و تاثیرگذار برای افزایش احساس امنیت استفاده از رسانهها و کارویژههای مثبت آن است و بدون رسانه های مفید و متعهد مشارکت و مساعدت که نقش بسیار اساسی در موفقیت دولت، پلیس و دستگاههای قضایی دارد، میسر و ممکن نمیشود.
با توجه به توضیحات مطرح شده باید گفت رسانهها علیرغم نقش تعیینکننده در جلب اعتماد و مشارکت مردمی و نیز آماده کردن افکار و اذهان عمومی ممکن است دارای موانعی نیز باشند. یکی از موانع کارکردی رسانههای ملی برای بسترسازی امنیت اجتماعی و اخلاقی رسانههای مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند که با بهرهگیری از نظرات مختلف به اصطلاح کارشناسانه درصدد شکست طرحهای امنیتی هستند و میکوشند مقاومت مردم را در قبال طرحهای ملی ازجمله طرح امنیت اخلاقی و اجتماعی برانگیزند که البته این مانع یک مانع قابل پیشبینی و لازم است رسانههای خودی ازجمله رسانه ملی با قدرت، استدلال و با هنرنمایی و احتجاج، اهداف مورد نظر امنیت اجتماعی اخلاقی را تبیین کنند و سپس در راستای تحقق، گسترش و تعمیق آن بکوشند.
متاسفانه در میان رسانهها بعضی رسانههای مکتوب هم با ساز مخالف مانع تحقق این اهداف ارزشمند میشوند؛ البته گستره و عمق رسانههای مکتوب (مورد نظر) و بعضی از سایتهای الکترونیکی خیلی قابل توجه نیست، اما ساز مخالف آنها هم قابل انتظار نیست، چراکه برای تحقق یک هدف و برنامه ملی رسانهها باید رویکرد تکاملگرایانه و مکمل محورانه (complementary) داشته باشند.
رسانهها در صورتی میتوانند کسب اعتماد کنند که خودشان مکمل همدیگر باشند نه این که حرف و برنامه همدیگر را نقض کنند. متاسفانه بعضی رسانههای مکتوب که بیشتر تحت تاثیر و القائات جناحی و سیاسی و درصدد کسب نظر و اقبال مردمی هستند منافع حزبی را بر منافع ملی ترجیح میدهند.
حفظ نظم اجتماعی
آموزه زیربنایی حفظ نظم اجتماعی (social policing) به عنوان یکی از راهکارهای نوپدید پیشگیری از جرم، آن است که بدون همکاری جامعه نمیتوان به شکل موثر به پیشگیری از جرم پرداخت. حاکمیت برای رفع و ازاله جرم تا حد امکان نیازمند کنترلهای مختلفی است ازجمله:
- مکانیسمهای رسمی غیررسمی
- مکانیسمهای بیرونی درونی (کنترلهای معنوی اخلاقی و مادی)
- مکانیسمهای ارزشی، عاطفی، اقتصادی، خشن و…
- مکانیسمهای انتظامی، ارشادی و نهادی
- مکانیسمهای اقناعی و الزامآور (سرکوبگر)
- مکانیسمهای کنترل از راه دور و از راه نزدیک (همجوار)
برای حفظ نظم و یکی از راهبردهای اساسی در حوزه کنترل اجتماعی پیشگیری (prevention) است. راهبردی عمدتا پیشبینی و متشکل از مجموعه راهکارهای مستقیم و غیرمستقیم که با هدف ایجاد امکانات و موقعیتهای بازدارنده از وقوع جرم و کجروی طراحی و تدوین میشود. اهمیت و کارآمدی پیشگیری همواره توجه صاحبنظران نظامهای جزایی و حوزههای سیاست جنایی را به خود جلب کرده است.
تجربههای درازمدت نظامهای جزایی و همچنین یافتههای تجربی چند دهه اخیر نیز نشان دادهاند که در صورت اجرای صحیح، پیشگیری راهحلی بمراتب کارآمدتر و موثرتر از راهبردهای پسینی مقابله است. این یافتهها همچنین حاکی از آنند که پیشگیری، کاهشی قابل توجه را در نیروها و هزینههای مورد نیاز در کنترل اجتماعی در پی دارد در مرحله پیش از وقوع جرم یا مرحله پیشگیری توجه عمده به فراگیری سلامت اجتماعی معطوف است و محورهای زیر خواه در شکل عنایت به تمام آحاد جامعه (پیشگیری جامعه مدار) یا آماج قرار دادن افراد در خطر یا مسئلهدار (پیشگیری رشدمدار) به عنوان پیشزمینههای تحقق موثر آن، مورد توجه قرار میگیرد:
۱- ایجاد امنیت اجتماعی در معنایی فراگیر و در سطح برخوردار ساختن آحاد جامعه از نیازهای اساسی
۲- فراهم آوردن توانمندیهای لازم برای استمرار این امنیت در زمان وقوع بحرانهای اجتماعی
۳- وضع قوانین مناسب تامین اجتماعی (حمایت از خانواده، کودکان، زنان و…) با هدف فراهم کردن چارچوب قانون متناسب با فعالیتهای پیشگیرانه
۴- تقویت نقش پیشگیرانه مدارس و بالا بردن کیفیت و محتوی آموزشهای عملی و تربیتی با هدف ایجاد سپرهای بازدارنده در برابر جرم و کجروی
۵- افزایش مراکز مشاوره اجتماعی در محلات و مدارس با هدف زمینهسازی حل مشکلات خانوادگی، رفتاری و اجتماعی
۶- اتخاذ سیاستهای حمایت از نهادهای یاد شده، هماهنگ کردن فعالیتهای آنها و ایجاد زمینه دخالت موثر در فعالیتهای پیشگیرانه و… (سلیمی و داوری، ۱۳۸۵ و ص ۵۲۷)
مدل تحقیق:
متغیر مستقل: اﺳﺘﻔﺎده اﻓﺮاد از رسانه
متغیر وابسته: احساس امنیت اجتماعی زنان در شهر تهران
شکل ۲-۱- مدل تحلیلی تحقیق - محقق ساخته
برگرفته از ادبیات تحقیق
فصل سوم