نقش و جایگاه زنان در میان جوامع قبیله ای شهرستان خاش
بدنیست در سیر جایگاه زنان و نقش قدرت در میان آنها و بخصوص زنان بلوچ به پیشینه تاریخی و قدرت مردان و زنان از دید جامعه شناسی و از کتاب فردریش انگلس به نام منشأ خانواده، مالکیت خصوصی و دولت وهمچنین به پیشینه دینی آن وبرسی وضعیت زنان شهرستان خاش درگذشته ومقایسه آن با وضعیت کنونی بپردازیم.
سیر جایگاه زن در جهان و از نظر جامعه شناسی
به اعتقاد انگلس در خانواده اشتراکی آغاز تاریخ بشر که زوج های متعدد و فرزندان آنها را در بر می گرفت. اداره امور خانه برعهده زنان بود، ولی به دلیل آنکه کار زنان برای بقای قبیله جنبه حیاتی داشت و یک صنعت عمومی و ضروری تلقی می شد زنان از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند، امااهلی سازی حیوانات و توسعه گله داری به پیدایش منبع ثروت جدیدی برای اجتماع بشر منجر شد و چون کنترل حیوانات قبیله دردست سران بود انباشت ثروت در دست مردان باعث گردید قدرت نسبی آنان در مقایسه با زنان افزایش یابد و کاروتولید زنان و جایگاه اجتماعی آنها تنزل یافت و در نتیجه با پیدایش خانواده پدر سالار به ویژه در شکل تک همسری اداره امور خانه ارزش خود راازدست داد و به صورت یک خدمت خصوصی درآمد و زن اولین خدمتکار خانگی گشت . پژوهشگران معتقدند در بیشتر جوامع کشاورزی به علت نظام وراثت فرهنگی که در ۱۱۱ جامعه معاصر صورت گرفت مشخص شد که هر چه مشارکت زنان در نیروی کار بیشتر باشد، امکان اینکه مردان بر زنان اعمال قدرت کنند کمتر خواهد بود.(بستان؛ ۱۳۸۳:۱۵۸)
جایگاه زن ازدید سنت ومذهب وقرآن:
در مورد خلقت زن احادیث و روایات مختلفی مطرح شده است بعنوان مثال حدیثی از امام علی (ع) است که می فرماید: خداوند مردان را از زمین آفرید از این جهت همت و توجه مردان به زمین (آب و گل) است. و زنان را از مردان آفرید. از این رو همت زنان در جهت توجه به مردان است. پس ای گروه مردان زنانتان را حبس کنید.(وسایل الشیعه،ج۷ جزء۱ باب۲۴ صفحه۴۱)
یا در کتب اهل سنت در باب علت نیکوکاری به زنان در کتابهای صحیح بخاری و مسلم خلقت زنان از استخوانهای نرم و کج عنوان شده است و چنین فرموده اند: سفارش مرا درباره نیکویی کردن به زن ها بپذیرید زیرا که آنها از استخوانهای نرم و کج پهلو آفریده شده اند و از لحاظ آفرینش چون آن استخوانها هستند و نقطه منحنی و کج آنها استخوانهای قسمت بالای آنهایت پس اگر بخواهی آن نقطه منحنی را صاف کنی خواهد شکست و اگر ترک کنی به حالت انحنا و کجی باقی خواهد ماند پس سفارش خیر مرا درباره زنها در نظر بگیرید.(وطنی ۱۳۸۸: ۳۶-۲۵)
در روایات دیگری بنام ائمه و حضرت رسول (ص) زن را موجودی می دانند که از انسان یعنی آدم (ع) و از پهلوی چپ او بوجود آمده است و زن را از آن جهت زن گفته اند که از انسان آفریده شده و حوا از آن جهت حوا نامیده شده که از حیوان (موجود زنده انسان) خلق شده. اینکه این روایات تا چه اندازه صحیح باشد در حد توان علمی ما نیست اما ما آیات قرآنی فراوانی داریم که خلقت زن را هم ردیف خلقت مرد قرار داده و با احادیث فوق منافات دارد. بعنوان مثال در سوره طه آیه ۵۰ می فرماید: هرچیزی از جمله زن و مرد را در حد کمال خلق کرده است . یا از آنجائیکه می فرماید خدایی که تو را آفرید و به بهترین وجه کمال بسیار است و معتدل و موزون ساخت و در سوره ای دیگر می فرماید به تحقیق انسان را در زیبا ترین و بهترین قوام و مراتب بوجود آفریدیم.(تین آیه ۴) و یا می فرماید: فتبارک ا… و احسن الخالقین.(مومنون ۱۴)
همچنین قرآن در چگونگی خلقت می فرماید: ای مردم تقوای الهی پیشه کنید آن پروردگاری که شما را از نفس واحده ای آفرید و از آن نفس (نه پهلوی آدم) زوجی خلق کرد و نیز می فرماید: هوالذی خلقکم من ترابِ ثمّ من نطفه ثمّ من علقه ثمّ یخرجکم طفلاً.(مؤمنون آیه ۶۷) آنچه مسلم است این است که قضاوت و ارزیابی در چگونگی و ماهیت انسانها باید بر اساس امور ثابت و استواری باشد تا مبنای قانون و ارزیابی ها قرار گیرد.(همان،۴۲)
حال بعد از این همه توضیحات درباره خلقت انسان از روایات و احادیث و آیات قرآن یکی از دلایلی که شاید ما خودمان را صاحب اختیار و همه کاره زنان می دانیم همین عامل باشد که زنان ناقص الخلقه هستند و از پهلوی چپ آدم آفریده شده اند و باید طبق روایات در خانه بمانند، حرف اضافی نزنند و شاید یکی از دلایل دیگری که ما مردان (و بخصوص مردم شهر ما) خود را برتر از زنان می بینند و به خودشان حق میدهند چند همسر نیز بگیرند،آیات قرآنی است که شاید بخوبی تفسیر نشده اند و ما درک درستی از آنها نداشته ایم. بعنوان مثال آیه ۳ سوره نساء که مجوز چهارزنی را می دهد: پس آن کس از زنان را به نکاح خود در بیاورید که نیکو و مناسب باشد .دو ، سه یا چهار. پس اگر از ستم بر آن و بی عدالتی بیم دارید یک زن اختیار کنید.
اگر به قبل اسلام و شرایط اجتماعی آن زمان نظر کنیم خواهیم دید که مردان چندین حرم سرا و زن داشتند و به آنها رسیدگی نمی کردند و اسلام با این آیه از سوره نساء نظام زناشوئی را قانون مند کرد و تعداد زنان آنها را کم کرد. همانطور که قبلاً هم گفتیم با شرط عدالت و در نهایت یک زن را پیشنهاد می دهد.ابا عبد ا… (ع) در معنی آیه فوق می فرماید: فإن خفتم فواحده. منظور نفقه است و لن تستطیعوا… حرصتم. منظور مودت و محبت است. برای اینکه کسی قادر نیست بین دو زن در محبت عدالت را رعایت کند.(وطنی. ۱۳۸۸، ۱۹۲-۱۹۱)
آیه بعدی سوره نساء آیه ۳۴ می باشد که می فرماید: الرجال قوّامون علی النساء بما فضّل ا… بعضهم علی بعضِ و بما انفقو من اموالهم.
که تمامی تفسیرهایی که از این آیه شده است مرد را سرپرست بی چون و چرای زن قرار داده چرا که مرد بعضی از برتری ها را نسبت به زنان من جمله کمال عقل،جهاد،نماز جمعه و عیدین، قضاوتها و شهادت و میراث و برتری در دین (چون زنان چند روز در ماه نمی توانند نماز و روزه بگیرند) و همچنین به واسطه نفقه ای که مرد به آنها می دهد.
ما تمامی مطالب فوق را با جان و دل قبول داریم اما باید شرایط جامعه کنونی را نیز در نظر گرفت قبلاً زنان در خانه ها نشسته بودند و به کسب علم و دانش نمی پرداختند و همچنین حقوق بگیر نبودند تا از پس خرج و مخارج خود برآیند و به نظر من خداوند متعال مرد و زن را مکمل همدیگر خلق کرده. نه یکی را برتر از دیگری چرا که زن توانایی هایی دارد که مرد ندارد و مردم هم توانایی هایی که زن ندارد. به هر حال نباید آیات قرآن را یک طرفه و خدای نکرده به نفع خودمان تفسیر کنیم. شرایط جامعه کنونی را نیز باید در نظر گرفت چرا که امروز زنان پا به پای مردان کار می کنند و درس می خوانند ، شهید می شوند و … . البته ناگفته نماند که اسلام زن را به کمال تعالی و رشد رساند و به قول امام خمینی (ره) زن خدمتی کرده است که در تاریخ همچون سابقه ای ندارد، اسلام زن را از توی لجن زارها برداشته است و آورده شخصیت به او داده است یا در جای دیگر می فرماید اسلام زنها را قدرت داده است، امام خمینی از اهمیت و کرامت زنان می گوید. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شود ملت ها شکست می خورد و در جایی مادرها را مبدأ خیرات می داند.(امام خمینی ۱۳۷۴، ۵۸-۵۷)
پس چه خوب است ما هم به زنان و دخترانمان بیشتر بها بدهیم و خدای نکرده به چشم کالا و موجودات بی ارزش به آنها نگاه نکنیم.
دکتر فتحیه فتاحی زاده در کتاب زن در تاریخ و اندیشه اسلامی درباره علل تنزل شخصیت و مقام زن در جوامع اسلامی می نویسد: ((در جامعه مدنی نبوی (ص) زن تا حدود زیادی حقوق از دست رفته اش را بدست آورد و جایگاه و مقام والای خویش را بازیافت)). (فتاحی زاده،۱۳۹۰؛۲۷۷-۲۶۲)
او که تا قبل از اسلام از حقوق مسلم خویش محروم مانده بود و شأن و جایگاه اجتماعی نداشت باظهور اسلام برکات و امتیازات بی شماری بدست آورد به برکت اسلام مستقل و متکی به نفس شد و اسلام مقامی به زن داد که خلیفه دوم (رض) در این باره می گوید:
بخدا سوگند ما در جاهلیت هیچ شأنی برای زنان قائل نبودیم تا این که خداوند درباره آنان آیاتی نازل کرد و حقوق و بهره هایی برایشان قائل شد.(صحیح مسلم ج۴،ص۱۹۰)
دکتر فتاحی زاده اذعان می دارد که چرا جایگاه زن نسبت به صدر اسلام و جامعه نبوی تنزل یافت و موارد زیر را علل اصلی این تنزل جایگاه می داند:
استبداد و خودکامگی حاکمان و تحقیر زنان از طریق فساد خلاقی. علامه طباطبایی نیز علت فرودستی زنان یهود و نصارا در عصر رسالت را همین عامل یعنی حکومت استبدادی آنها می داند.
عرف و عادات غیر اصیل: از آنجائیکه قبل از ظهور اسلام بیشتر جوامع مرد سالار بودند، برخی از دانشوران اسلامی متأثر از آن جوامع علیرغم دستور های اسلامی متون دینی را با ذهنیت مرد سالارانه تفسیر کردند.
تحجر و جمودگرایی یا دورشدن از اسلام واقعی و گرایش به عصر جاهلیت.
پدیده ی روشن فکری :این قبیل افراد خواهان آزادی بی حد زن و کشیدن رو به فساد اخلاقی و پایین آوردن مقام او هستند.
حال با این همه سفارشات که حضرت سول (ص) درباره مقام زن در اسلام و جامعه و حضور آنان در اجتماع و مساجد داشته است و اهمیتی که ائمه و صحابه به مقام زن داشته اند پس بی انصافی است که ما این همه سفارشات را نادیده بگیریم. و جایگاه زنان و دخترانمان را به پایین ترین حد کاهش دهیم به طوری که در مواردی دیده می شود که حتی دختر حق انتخاب شوهرش یا نظر دادن در باره آن را ندارد. و گاهاً در شب حجله و یا زفاف شوهر را می بیند و یا مسائلی از این قبیل.
در میان قبایل خاش در گذشته نه چندان دور زن جایگاهی بسیار پایین و نا مناسبی داشت زنان در این جوامع چونان کنیزانی در خدمت مردان و فرزندان آنها بودند و به علت نظام پدر سالاری زن از قدرت و جایگاه اجتماعی بالایی بر خوردار نبود زنان در برابر خواسته ی مردان راحت تسلیم بودند و حق هیچ گونه اعتراضی را نداشتند زنان حق حضور در جامعه را به تنهایی نداشتند و اگر از منزل بیرون می آمدند باید با تمهیدات لازم و زدن رو بند بیرون می شدند آنقدر حق و حقوق آنها توسط مردان ضایع می شد که مردان بلوچ رسمی دارند بنام جن طلاک (زن طلاق ) یعنی قسمی می خورند که اگر کسی خلاف آن قسم عمل کند و پا بند آن نباشد زنش برای او طلاق شده محسوب می شود و بلافاصله نیز بد بخت را طلاق می دادند در این جامعه زن همانند کالایی بود که مرد برای او تصمیم می گرفت .
زنان حق تحصیل و درس خواندن را نداشتند و از دبستان به بعد حق ادامه تحصیل را نداشتند بنده مواردی را سراغ دارم که دخترانی در کمال شایستگی و با هوشی به علت وجود چنین تعصبات قومی و قبیله ای از ادامه تحصیل محروم شده اند و پدران آنها ادامه تحصیل را برای دختران جایز نمی دانستند و حتی خلاف هم می دانستند ، زنان و دختران قدرت انتخاب نداشتند و معمولا پدر و ریش سفیدان برای آنها تصمیم می گرفتند و عملی می ساختند و آنها مجبور بودند که اطاعت کنند به عنوان مثال برای ازدواج آنها دختران تا یک روز یا شب عروسی خود گاهاً داماد را نمی دیدند و حتی پدران آنها دختران معصوم و خرد سال را به افراد پیر و مسن می دادند که مجبور بودند قبول کنند و حرفی نزنند .
زنان در فعالیتهای اجتماعی شرکت نمی کردند یعنی اجازه این کار را نداشتند و اگر زن کسی در چنین فعالیتهایی شرکت می کردند و کار یا خدمات اجتماعی را انجام می داد بقیه او را سرزنش می کردند و حتی اورا به تمسخر می گرفتند و در مواردی اورا تهدید می کردند که اگر مانع کار زنت نشوی بلایی سر خودت یا زنت می آوریم چرا که مایه آبروریزی ما می شود . زنان توانایی اعتراض به خواسته ها ی مردان را نداشتند و هر کاری که مردان انجام می دادند باید قبول می کردند و اگر مخالف آن بودند نیز صدایشان در نمی آمد و خود خوری می کردند .(شهنوازی،دبیر)
در جوامع قبیله ای خاش زن مقام و منزلتی در خور و شایسته نداشت مرد بودن به خودی خود یک امتیاز محسوب می شد و زن بودن نیز نوعی سر شکستگی و خجالت اما امروزه تا حدودی زیاد این دیدگاه ها عوض شده و یا در حال عوض شدن است به طوری که بسیاری از تعصبات جاهلی جای خود را به اعمال نیکو و حسنه خوب داده زنان در فعالیتهای اجتماعی شرکت می کنند حق درس خواندن دارند و در گذشته ها ی نه چندان دور زن حق رانندگی را نداشت و بسیار زشت و بد بود برای او اما امروزه در شهر خاش خانمهای بلوچ کم وبیش رانندگی می کنند و از بسیاری از آزادیهای اجتماعی نیز برخوردارند .
دراین چنین جوامعی که درگذشته برای زنان مهیا بود مردان هیچ بهایی به زن نمی دادند و زن را وسیله ی راحتی و رفاه خود وی دانستند بدون اینکه توجهی به خواسته ی او داشته باشند به راحتی و آسانی چندین همسر اختیار می کردند و زنان نیز با این قضیه باید کنار می آوردند و می سوختند و می ساختند.
-۱۹-۴بررسی پیامدهای ومشکلات خانواده های چند همسری
برای بررسی همه جانبه پیامدهای تعدد زوجات بهتر است آنها را به قسمتهای ریز تری تقسیم کنیم و پیامد هر قسمت را بر روی هر کدام از اعضا بررسی کنیم به همین جهت پیامدها را به سه قسمت اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی تقسیم کرده ایم که به بررسی مفصل هر کدام می پردازیم .
الف ) پیامد های اجتماعی بر فرزندان
ب ) پیامد های اجتماعی بر زنان
نگارش پایان نامه با موضوع : بررسی مردم شناختی خانواده های چند همسری قوم بلوچ درشهرستان ...