۷)ایجاد:کشف دانش جدید در حین تحقیقات، تجربه کردن کار و فکر خلاق
۸)تجارت: فروش ومعامله، توسعه وبه بازار عرضه نمودن دانش جدید در محصولات وخدمات(عباسی ،زهره ،۱۳۸۶).
۲-۱-۷-۴٫مدل پایه های ساختمان دانش
این مدل توسط پروبثت، روب و رمهاردت (۲۰۰۲)به نام مدل پایه های ساختمان مدیریت دانش نامگذاری شده است. با توجه به جنبه کاربردی تر مدل، این مدل را به عنوان یک مدل کاملتر که نکات مثبت کلیه مدلها را در برمی گیرد. براساس این مدل فرایند مدیریت دانش شامل تعیین هدفهای دانش، شناسایی دانش، تحصیل دانش ،توسعه دانش، به اشتراک گذاری دانش، بهره برداری دانش، حفاظت از دانش و ارزیابی دانش می باشد.(کاظمی نژاد وهمکاران ،۱۳۸۹: ۵۵-۶۳).طراحان این مدل مدیریت دانش را به صورت یک سیکل دینامیکی می بینند که در چرخش دایم است و مراحل آن شامل هشت جزء می باشد که دوسیکل را تشکیل می دهند.یکی سیکل درونی و دیگری سیکل بیرونی.
سیکل درونی: توسط بلوکهای ساختمانی ،کشف (شناسایی )،کسب، توسعه، تسهیم،کاربرد (بهره برداری )و نگه داری از دانش ساخته می شود.
سیکل بیرونی :شامل بلوکهای اهداف دانش و ارزیابی دانش که جهت سیکل مدیریت دانش را مشخص می نمایند کامل کننده این دوسیکل بازخور است (مینویی وهمکاران ،۱۳۸۹: ۴۹-۵۸).
شکل ۲-۳ :مدل پایه های ساختمان مدیریت دانش منبع (کاظمی نژاد وهمکاران، ۱۳۸۹: ۵۵-۶۳)
۲-۱-۷-۵٫مدل پیترگوتشاک
پیترگوشتاک الگویی را برای مدیریت دانش ارائه داده که در این الگو مراحل مدیریت دانش را به چهارسطح به شرح زیر تقسیم کرده است :
از آنجا که این الگو جنبه های بیشتری از پیاده سازی مدیریت دانش را در قیاس با سایر الگوهای مورد بررسی قرار داده است به توضیح بیشتر این الگو پرداخته خواهد شد:
شخص به فناوری
این مرحله تحت عنوان “ابزاری برای کاربران نهایی “فناوری اطلاعات افراد را با ابزارهایی مانند نرم افزارهای رایانه ای برای ارتقاء کارایی مجهز می کند.طبق این الگو ابزارهای فناوری واطلاعاتی بر مبنای کار هر فرد در سازمان در اختیار وی قرار می گیرد تا دانش خویش را در اختیار فناوری و از طریق آن حفظ کند یا در اختیار دیگران قراردهد.
شخص به شخص
این مرحله تحت عنوان چه کسی می داند؟ به شناسایی افراد با دانش وآگاهی می پردازد. با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات کارمندان دارای دانش و آگاهی را شناسایی کرده و به سرعت افرادی که به اطلاعات سازمان نیاز دارند در مکان مناسب استقرار می یابند. یکی از فناوری های مورد استفاده در این مرحله اینترانت است که این امکان را فراهم می کند تا اطلاعات به سرعت مورد اشتراک قرارگیرند.
شخص به اطلاعات
مرحله سوم با عنوان آنها چه می دانند؟ امکان دسترسی به اطلاعات ذخیره شده در قالب اسناد را برای کاربران فراهم می کند. اطلاعات کارکنان ذخیره شده و برای همگان قابل دسترسی است. این مرحله با بهره گرفتن از کدگذاری دانش به طراحی، طبقه بندی و ذخیره اطلاعات متخصصین داخلی می پردازد. مثال آن ،گزارش ها، قراردادها، فرم های تجاری، نامه ها، عکس، ایمیل و غیره است.
شخص به سیستم
در مرحله آخر با دیدگاه “افراد چه فکر می کنند؟ کیفیت حل مشکلات دانشی با کمک سیستم بررسی می شود. در این مرحله سیستم های اطلاعاتی با بهره گرفتن از هوش مصنوعی و سیستم های خبره برای رفع مشکل دانش کارمندان قابل دسترس است.سیستم های خبره مورد استفاده در این مرحله می توانند از اطلاعات یک یا چند متخصص برای گروه های گسترده دیگری که نیازمند به دانش هستند استفاده کنند(Gottshalk,2006: 381-387).
۲-۱-۷-۶٫مدل ساختار اجتماعی دامرست[۱۴]
این مدل دارای پیوند ذاتی با فرایندهای اجتماعی و یادگیری در سازمانها می باشند و سعی در جستجوی بیان مفهوم سازمان یادگیرنده یا یادگیری سازمانی دارند.
در این مدل بر چهار بعد کلیدی مدیریت دانش تأکید شده است :
ساختار دانش در سازمان :این ساختار تنها به اطلاعات علمی موجود در سازمان محدود نمی شود بلکه ساختار اجتماعی مدیریت دانش را نیز شامل می شود.
پیش فرض مدل این است که ساختار دانش موجود در سازمان تنها از خلال برنامه های عینی فراهم نمی آید بلکه می تواند حاصل فرایند تبادل اجتماعی نیز باشد.
فرایند پشتیبانی کننده ای از اشاعه دانش در سازمان ومحیط سازمانی وجود دارد.
استفاده اقتصادی دانش از بروندادهای سازمانی.
شکل ۲-۴:مدل ساختار اجتماعی دامرست
پارادایم علمی
پارادایم اجتماعی
ساختار دانشی
اشاعه دانش
تجسم دانش
استفاده
سودمندی حرفه
آزادی عمل کارمند
پیکانهای سیاه در شکل ۲-۴ نشان دهنده جهت جریان اصلی است در حالی که پیکانهای سفید جریانهای بازگشتی، متناوب و تکرار پذیر را نشان می دهد. این مدل همه مفاهیم دانش را در برنمی گیرد ولی رویکردی کلی به ساختار دانش است بخش مربوط به “استفاده"به پرونده های سازمان محدود شده و پیشرفتهای رهایی بخش را شامل نمی شود. این عامل ها می تواند به عنوان مکمل در نظر گرفته شود نه اینکه مانع الجمع فرض شود. پیکانهای دو سویه نشان می دهد که مدیریت دانش فرایندی ساده و خطی نیست. ساختار اجتماعی دانش یکی از بخشهای اساسی مدیریت دانش است. نوناکا وتاکوچی این بخش از مدیریت دانش را خلق سازمانی نامیده اند. در این مدل هدف اصلی مدیریت دانش “استفاده” است. دامرست استفاده را تولید ارزش تجاری برای مشتری توصیف کرده است (عباسی،۱۳۸۶: ۱-۱۵).
۲-۱-۷-۷٫مدل بکوویتز و ویلیامز
مدل بکوویتز و ویلیامز از یک سوء به دلیل توسعه وگسترش بهتر مرحله های پیاده سازی مدیریت دانش و ازسوی دیگر مناسب تر بودن آن برای محیط های غیر انتفاعی انتخاب شد. این مدل شامل هفت مؤلفه: یافتن ،به کارگیری ،یادگیری ،تسهیم ،ارزیابی ،ایجاد/نگهداری ،وحذف دانش است توصیف این مؤلفه ها عبارتند از :
یافتن دانش:یافتن، شناسایی و سازماندهی دانش مرتبط با نیاز، شناسایی دانش درون وبیرون از سازمان
به کارگیری دانش: استفاده از دانشهای موجود در تصمیم گیری ها و حل مسائل
یادگیری دانش: جمع آوری تجربه ها و آموخته ها از فعالیت های قبلی و یادگیری و کاربرد آن در فعالیت ها و موقعیت های آتی
تسهیم دانش: اشتراک دانش موجود وانتقال آن به محل مورد نیاز یا فرد متقاضی
ارزیابی دانش: ارزیابی دانش موجود و نیاز های دانش فعلی و آتی سازمان
ایجاد/نگهداری دانش: ایجاد محیطی به منظورتولید دانش جدید و ذخیره آن با کمک فناوری های مناسب
حذف دانش: حذف دانش بیهوده و بدون کاربرد و یا ایجاد مخزنی برای آنها(آتشک ،ماه زاده،۱۳۸۸: ۴۳۶-۴۳۷).
شکل ۲-۵:مدل بکوویتز و ویلیامز
۲-۱-۸٫عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش
عوامل اساسی موفقیت را می توان به عنوان حوزه هایی تعریف کرد که نتایج به دست آمده در آنها در صورت رضایتبخش بودن، عملکرد رقابتی موفقیت آمیز برای سازمان را تضمین خواهند کرد(طالبی ،سلیمی ،۱۳۸۷: ۱-۱۷).سازمانها هنوز با این سؤال اساسی مواجه هستند که با طی کردن چه مسیر فرایندی قادر خواهند بود از دانش خلق شده برای برآوردن نیازها و اهداف جدیدشان بهره برداری کنند و به عبارتی در مسیر بلوغ سازمان در بهره برداری از دانش خود، سازمان باید روی چه فرایندی سرمایه گذاری کند تا پیاده سازی مدیریت دانش در جهت اهداف ونیازهایشان باشد(ساعدی ،یزدانی ،۱۳۸۸: ۶۷-۸۳).
در زمینه پیاده سازی مدیریت دانش عوامل کلیدی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش، فعالیتها وتجربیاتی هستند که جهت اجرای موفق این سیستم باید در نظر گرفته شوند(تارخ ،الوندی ،۱۳۸۹: ۷۸-۸۲). وجود چهار چوبی مناسب برای اندازه گیری وضعیت سازمان از منظر مدیریت دانش ضروری است لذا این اندازه گیری وسنجش باید در تمام زمینه های مربوط به شناسایی، جمع آوری ،سازماندهی، ذخیره سازی، توزیع و اشتراک دانش در سازمان انجام شود. برای شناسایی لازم است سازمان را از چند بعد مورد بررسی قرار داد(اخوان و همکاران،۱۳۸۹: ۲-۷). عوامل متعددی می تواند بر پیاده سازی موفق سیستم های مدیریت دانش تأثیر گذار باشند تعیین و شناسایی این عوامل به سازمانها کمک خواهد نمود تا موارد مهمی که به هنگام طراحی و اجرای مدیریت دانش با آن مواجه می شوند را مد نظر قرار دهند(wong ,2005: 261-279).