تعریف عملی: در این پژوهش منظور، تزریق خون و مشتقات آن به کودکان در بخش انکولوژی میباشد که مراقبتهای قبل، حین و پس از ترانسفوزیون که توسط پرستار انجام می شود مد نظر می باشد.
۳-۵-۱ بخش خون
تعریف عملی: در این پژوهش منظور از بخش خون، بخشی است که در آن بیماران مبتلا به سرطان تحت مراقبت و درمان قرارمیگیرند.
۴-۵-۱ درمانگاه
تعریف نظری: مکانی که در آن به بیماران سرپایی، درمان پزشکی یا مشاورهای داده می شود، اغلب به یک بیمارستان متصل است (۲۳).
تعریف عملی: در این پژوهش منظور از درمانگاه، درمانگاه خون بیمارستان کودکان تبریز میباشد که کودکان تالاسمی جهت دریافت خون و فرآورده های آن به این مرکز مراجعه می کنند.
۳-۵-۱ مرکز آموزشی درمانی
تعریف نظری: مراکزی هستند که همزمان با ارائه خدمات یا مراقبت به بیماران، فرصتهای آموزشی و پژوهشی نیز برای آموزش نیروی انسانی پزشکی فراهم می کنند (۲۴, ۲۵).
تعریف عملی: در این پژوهش منظور از مرکز آموزشی درمانی، بیمارستان آموزشی کودکان، وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز میباشد که کودکان مبتلا به تالاسمی در بخش و درمانگاه خون آن تحت ترانسفوزیون فرآورده های خونی قرار میگیرند.
فصل دوم:
دانستنیهای پژوهش و مروری بر متون
این فصل شامل چارچوب پنداشتی و مروری بر مطالعات انجام شده در رابطه با عنوان پژوهش میباشد. چارچوب پنداشتی این پژوهش را، مفهوم کلی حاکمیت بالینی، ممیزی بالینی، ترانسفوزیون فرآورده های خونی و بیماری تالاسمی تشکیل دادند.
۱-۲ مفاهیم نظری
۱-۱-۲ حاکمیت بالینی:
تعالی خدمات بالینی در مفهوم کلی به معنای ارتقای کیفیت خدمات بالینی و افزایش پاسخگویی ارائهدهندگان و متولیان امر سلامت در قبال کیفیت خدمات ارائه شده به مردم است (۲۶).
۱-۱-۱-۲ تاریخچه حاکمیت بالینی:
اولین جنبش ارتقای کیفیت خدمات سلامت در سال ۱۹۴۸ در انگلستان با تاسیس نظام سلامت ملی شروع شد (۲۷). در دهه ۱۹۷۰ تحلیلگران و نظریهپردازان با شناخت اهمیت درک ارتباط میان ساختارها، فرایندها و پیامدها به تعریف مفهوم و ارتباط اجزای کیفیت پرداختند. از سال ۱۹۸۲ به تدریج مدیران پاسخگوی نتایج و برونداد خدمات شدند. در سال ۱۹۸۳ گزارش گریفیث به عدم شفافیت در پاسخگویی در سطح محلی اشاره کرد که به کنار گذاشته شدن مدیریت درمان بر اساس توافق جمعی و انتصاب مدیر عمومی برای رهبری واحدهای مراقبتهای سلامت انجامید. نقش کارکنان پزشکی درون گروه های درمانی مشخص گردید و این اقدام، عنصر پاسخگویی فردی برای خدمت ارائه شده را در نظام خدمات سلامت وارد نمود (۲۸).
در اوایل دهه ۱۹۹۰ هنوز شواهد اندکی مبنی بر استفاده از فرصتها برای نهادینه ساختن مفهوم ارتقای کیفیت در خدمات سلامت در سطح ساختاری، وجود داشت. در همین سال “حاکمیت بالینی” به عنوان لایحه ای ارائه می شود. در سال ۱۹۹۹ سازمان ملی خدمات سلامت انگلستان تأسیس شد و مستقیماً به مسئله کیفیت مراقبت سلامت پرداخت. دولت برای اولین بار مسئولیت قانونی امر کیفیت را عهدهدار شد و نگرش حاکمیت فراگیر که پیش از این تنها در مورد امور مالی و بار کاری کاربرد داشت به عرصه ارائه خدمت گسترش پیدا کرد. بدین ترتیب کیفیت به جای یک ضمیمه مطلوب به هدفی غالب تبدیل شد (۲۹).
در ایران نیز چند سالی است که در برخی از دانشگاهها، حرکتهایی به این سمت آغاز شده است. این حرکتها و فعالیتها اگرچه هنوز در پلههای نخستین بوده و نتوانسته است حمایتهای کافی را به خود جلب نماید، ولی نوید بخش بلوغ فکری نظام سلامت، و بروز تحولی عظیم در کیفیت خدمات سلامت در آیندهای نزدیک است (۲۶).
اولین و مهمترین گروهی که از نهادینه شدن این فرایندها بهره میبرد، بیماران و در واقع مشتریان اصلی نظام سلامت هستند، که خدماتی با کیفیت بهتر دریافت می کنند. نکتهای که همواره باید در نظر ارائهدهندگان خدمات سلامت باشد، این است که مردم حق دارند و باید خدماتی مطابق با بهترین استانداردها را دریافت کنند. دومین گروه، خود ارائه دهندگان خدمات سلامت هستند که در صورت اصلاح سیستم در محیطی امنتر و ایمنتر به ارائه خدمات خواهند پرداخت. و در نهایت مسلما کل کشور از این برنامه بهره خواهد برد چرا که سلامت محور توسعه است و توسعه یافتگی و تبدیل شدن به توسعه یافتهترین کشور منطقه جنوب غرب آسیا (تا سال ۱۴۰۴) بدون داشتن شهروندانی سالم، امکان پذیر نخواهد بود (۲۶, ۲۷).
هدف حاکمیت بالینی، تعیین استانداردهای روشن و کاربردی، نظارت بر نحوه عملکرد سازمانهای ارائهدهنده خدمات بالینی و انتشار نتایج حاصل از انجام ارزیابیهای دورهای است. حاکمیت بالینی هر اقدامی که برای حداکثر نمودن کیفیت لازم باشد را به انجام میرساند و در ارتباط با یافتن روشهایی است که از آن طریق بتوان اثربخشی بالینی را توسعه داده و فرهنگی مناسب به منظور حمایت از آن ایجاد کرد (۳۰). هدف اصلی حاکمیت بالینی، ارتقای مستمر کیفیت خدمات است و چارچوبی را فراهم مینماید که در قالب آن سازمانهای ارائهدهنده خدمات سلامت میتوانند به سمت رشد، توسعه و تضمین کیفیت خدمات بالینی برای بیماران حرکت کنند (۲۷).
در تعریف حاکمیت بالینی، دیدگاهی ادغام یافته از مراقبتهای بالینی و نیز غیر بالینی مطرح است که کیفیتی جامع را در برمیگیرد. چنین ادغامی به یکپارچگی سازمانی، هماهنگی، همکاری و ارتباطات میان واحدها در سازمان میانجامد و با مراقبتهای با کیفیت بالا، مرتبط می شود. حاکمیت بالینی ادغام تمام فعالیتهایی است که مراقبت از بیمار را در یک استراتژی واحد تلفیق می کند. این استراتژی شامل ارتقای کیفیت اطلاعات، بهبود همکاری، بهبود روحیه کار تیمی و مشارکت، کاهش دامنه تغییرات و بی ثباتیهای عملکردی و پیادهسازی طبابت مبتنی بر شواهد است (۳۱).
حاکمیت بالینی به طور رسمی چنین تعریف شده است:
چارچوبی که سازمانهای ارائهدهنده خدمات سلامت را موظف به رعایت اصول تعالی خدمات بالینی نموده و از این طریق آنها را در مقابل حفظ و ارتقای کیفیت خدماتی که ارائه می دهند پاسخگو میگرداند (۲۶).
۲-۱-۱-۲ اجزای حاکمیت بالینی:
حاکمیت بالینی از اجزای زیر تشکیل شده است:
-
- مدیریت خطر Risk Management
-
- استفاده از اطلاعات Use of information
-
- اثربخشی بالینی Clinical Effectiveness
-
- تعامل با بیمار و جامعه Patient and public involvement
-
- ممیزی بالینی Clinical Audit
-
- مدیریت کارکنان Staff Management
-
- آموزش و یادگیری Education and Training(32)
۲-۱-۲ ممیزی:
محدودهای از تعاریف برای ممیزی وجود دارد. ممیزی عبارتست از توجه کردن به آنچه که انجام میدهیم، یاد میگیریم و در صورت نیاز تغییر میدهیم. ممیزی با بررسی و بهبود مراقبت بهداشتی ارائه شده، منابع استفاده شده، مراقبت داده شده و نتایج مربوط می شود. ممیزی یک روش کاملاً ساده و فرایندی مستمر است که شما را قادر میسازد تا کیفیت مراقبتی را که برای بیمارتان فراهم میکنید کنترل و سپس بهبود ببخشید (۳۳, ۳۴). مارینکر[۲] ممیزی پزشکی را بعنوان تلاش برای بهبود کیفیت مراقبت پزشکی توسط سنجش عملکرد در ارتباط با استانداردهای مورد نظر و با بهبود این عملکرد تعریف می کند (۳۳).
ممیزی بالینی:
ممیزی بالینی فرایندی است برای ارتقای کیفیت خدمات بالینی که از مجموعه ای از فعالیتهای به هم مرتبط تشکیل شده است. در این فرایند، استاندارد ارائه خدمت یا مراقبت مورد نظر تعیین و تدوین می شود، سپس وضعیت موجود بررسی گردیده و مواردی که عدم تطابق با استاندارد وجود دارد مشخص می شود. در نهایت در مکانهایی از اختلاف، که امکان مداخله وجود دارد مداخله صورت گرفته و پس از یک بازه زمانی مناسب، به منظور ارزیابی میزان اثربخش بودن مداخله انجام شده، ممیزی مجدد انجام می شود. به مجموعه این فرایندها چرخه ممیزی بالینی گفته می شود (۲۶).
۱-۲-۱-۲ مراحل ممیزی:
ممیزی به طور کلی شامل ۵ مرحله زیر میباشد:
-
- تعیین استانداردها-بررسی استانداردها و یا دستورالعملهای موجود
-
- جمعآوری داده ها (بررسی وضعیت موجود)-جمعآوری داده های مورد نیاز خاص، همانگونه که توسط اهداف ممیزی تعریف شده
-
- مقایسه-مقایسه عملکردها و شاخص ها با استانداردهای از پیش تعریف شده
-
- مداخله-انجام تغییرات با توجه به یافته در صورت لزوم
-
- ممیزی مجدد-انجام مجدد ۴ مرحله قبلی جهت اطمینان از بهبود کیفیت فرایند مورد نظر (۲۱)