حاتم اصم عارف نامی قرن دوم و سوم هجری در برخی متون نظم و نثر فارسی به ویژه در متون نثر صوفیه و عرفا یا هواداران آنها مورد توجه واقع شده است که مطالبی که درباره ی او در اهم این متون یافت شده است دراین تحقیق نقل گردیده و مورد توضیح و بررسی قرار گرفته و یک ارزیابی کلی ازحضور حاتم در آن اثر شده است. هم چنین برای کاملتر شدن موضوع توضیحات تعدادی از فرهنگها، واژه نامهها و دایره المعارفها نیز به آن افزوده گردیده و درنهایت با بررسی این متون و یک جمع بندی کلّی و تائید مطالب مستند نشان میدهد که حاتم اصم به چه میزان در ادب فارسی و متون آن حضور و تأثیر داشته و این تأثیر تا چه میزان جنبهی ادبی و هنری و تا چه حد جنبهی معرّفی و اطلاع رسانی دارد و اطلاعات صحیح تر و قابل اعتمادتر در باب وی کدام است و سره از ناسره جدا می گردد.
کلید واژه: حاتم اصم،صوفی
مقدمه:
در باب واژه ی ادب و این که منظور از ادب و ادبیات چیست سخنان گوناگون گفتهاند و تعریف های گوناگونی برای ادب و ادبیات کردهاند که هیچ یک جامع نیست. البته مفهوم آن تا حدی برای همه ی مردم روشن است و منظور از آن را کم و بیش در مییابند بدون آن که نیازی به قالبگیری در تعریف و حدود معینی باشد. آیا میتوان مرزی و حدی برای ادبیات ملت ها قایل شد و اگر میتوان حدی برای آن دانست، دامنه ی آن تا کجا کشیده میشود؟
در زندگی ادبی، انسان در مییابد که رسالت وی در این جهان تنها خورد و خواب نیست بلکه رسالت مهم تری بر عهده دارد و انسانیت به این نیست که تنها گلیم خود را از امواج متلاطم برکناردارد و در نجات خود بکوشد ، انسان آن است که برای سعادت نوع خود گام بردارد.پس شک نیست که اندیشه ها و اندیشههای انسانی در سطح انسانیت یکی از عناصر مهم ادب است. ادیان به طور اعم در پایهریزی نوعی از ادبیات سهمی به سزا داشتهاند و با وجود تحولات و دگرگونی هایی که در جامعهها پدید آمده است اوضاع ادبی نیز دوشادوش دگرگونی های جوامع انسانی دگرگون شده است
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنوان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، درتلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود ماندگارخواهد بود.
عبدالحسین زرین کوب در تعریف ادبیات می نویسد: ((بطور کلی ادبیات آنگونه سخنانی است که از حد سخنان عادی برتر و والاتر بوده و مردم آن سخنان را در خور ضبط و نقل دانسته اند و از شنیدن آنها دگرگون گشته اند و احساس غم و شادی یا لذت و الم کرده اند پس واضح است که یکی از ویژگی های مهمی که هر اثر باید داشته باشد تا در جمله آثار ادبی به حساب آید پایندگی و ماندگاری آن اثر در طول زمان است. بطور کلی اگر کسی که قصد دارد به آفرینش ادبی بپردازد به هدف ادبیات که همان بیان احساسات و عواطف درونی انسان است، ناظر باشد بطور حتم اثری که خلق می کند دارای ویژگی پایندگی (هر چند که پایندگی آثار بزرگ ادبی را نداشته باشد) خواهد بود؛ زیرا عواطف بشری امریست که دستخوش تغییر در طول زمان نمی شود و همواره ثابت است؛ به عنوان مثال مفهوم عشق در تمام دوران ها وجود داشته و همواره ستایش شده است((.
در هر جامعهای ادب جلوهایست از تجلیات روحی و آسایش ارواح سرکش انسانی که در دنیای نامتناهی در قید و بندهای بسیاری اسیر شده است و راه گریزی ندارد، لاجرم برای تسکین آلام و دردها و ناکامی ها و رنج و عذاب و شکنجه که ناگزیر به تحمل آن ها است متوسـل به مناجـات و راز و نیــاز می شود و اندیشه ها واحساسات خود را که هرگز نمی تواند در این جهان ابراز کند به شکل جالب و دلانگیزی بیان می کند، در لباس نثر، در لباس نظم، در جلوههای موسیقی، در بیان احساسات دقیق و رقیق عرفانی و اتحاد و فنا و یگانگی، این امور همه به هم پیوسته است.
ادبیات زاییده روح و ذوقهای لطیف و حساس است و بازتاب دهنده ی روح لطیف عرفانی است و در پارهای موارد جنبههای ارشادی آن نیرومند است که اخلاقیات مذهبی را در بردارد.
در گلزار معانی و حقایقی که چمن آرای فکر بشر بوجود آورده است تا کنون گلی خوشبوتر از گل عرفان نرسته است و گلهای دیگر این گلزار نیز تا نفحه ای از این گل نداشته باشند بویشان مطبوع طبع صاحبدلان واقع نمی گردد و شگفت آنست که در گلزار معانی و حقایق از این نوع رستنی جز یک گل بیشتر نروئیده و محل روئیدن آنهم مشرق زمین بوده است.
عرفان کعبه ی مقصودی است که رهروان راه دین و علم هر دو به آنجا می رسند. عرفان حقیقتی است که در عرض تمام مذاهب و علوم قرار گرفته و با همه دشوار بدست آمدنش همه کس می تواند از دین و مذهب و علم خود آنرا بیابد و عارف واقعی کسی است که بر حقیقت فضائل و رذائل واقف گشته و متحلی به فضائل و متخلی از رذائل گردیده و انقدر دارای صفای قلب شده که نسبت به هر جانداری تا چه رسد به انسان مهربان است بنابراین با خواندن حالات عارفان در می یابیم هیچ مقامی برای انسان بالاتر از مقام معرفت و هیچ حالی خوشتر از حال عرفان نیست و هرکس می خواهد به کمال مطلوب انسانیت برسد باید بکوشد به این مقام و حال برسد.
تصوف در قرن دوم هجری که ابتدای ظهور آنست عبارت بوده از توجه مفرط به زهد و عبادت بر طبق اوامر و نواهی شریعت اسلام و موضوعات تصوف در قرن دوم یعنی ابتدای ظهور آن زهد ، توکل ، صبر ، شکر ، اخلاص ، محبت و معرفت و اموری از این قبیل بوده و در آغاز تمام این مطالب یکسان مورد توجه قرار می گرفت ولی طولی نکشید که پیشوایان طریقت هر یکی به یکی از این موضوعات بیشتر متوجه گردیده و مستغرق حالتی از حالات مذکور شده اند.
کم کم تصوف شکل دیگری به خود گرفت و فرقه صوفیه رسما در مقابل فرقی که در اسلام ظاهر شده بودند به عنوان یک فرقه ی صاحب تشکیلات و آراء و عقائد مخصوص عرض اندام کرد . این فرقه مشایخ و بزرگان بسیاری داشته که حاتم اصم یکی از مشایخ بزرگ صوفیه در قرن دوم و سوم است که او نیز دارای ویزگیهای برجسته ای مانند زهد ، صدق ، کرم ، عدم خشم ، آرامش اخلاقی است و حتی نظریه های خاصی را مانند مرگ های چهار گانه و تقسیم شهوت بیان نموده است.
از انجا که در آثار نظم ونثر فارسی از حاتم نام برده شده است نشان از توجه و جایگاه ویژه او در نزد نویسندگان وشاعران عارف مسلک دارد.
با توجه به این که برخی از این بزرگان گمنام بوده اند واطلاعات زیادی از آنها در دست نداریم حتی تاریخ تولد آنها مشخص نیست لذا با بررسی آثاری که از آنها سخن به میان آمده به شناخت این بزرگان دسـت می یابیم و با بررسی برخی از این منابع چون کتاب شرح تعرف عبدالله المستملی بخاری ،طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری ، احیاء علوم الدین و مکاتیب فارسی غزالی ، رساله قشیریه عبدالکریم بن هوازن قشیری ، کشف المحجوب هجویری ، حدیقه سنایی ، بوستان سعدی، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی و نفحات الانس جامی با به میان آوردن وپیش کشیدن سخن و حکایاتی از آنان به موضوع این تحقیق یعنی سیمای حاتم اصم در آئینه ی ادبیات فارسی خواهیم رسید که نشان میدهد تا چه میزان در ادبیات فارسی تاثیر گذار بوده یا فقط از بعد عرفانی ، شخصیت آنها مورد توجه قرار گرفته است .
نگارنده ی این سطور با اشعار عرفانی انس و الفت داشته و همواره مجذوب کلام شیوای شاعران و نویسندگان عارف مسلک بوه و این دلدادگی به اشعار عرفانی ، سبب بررسی یکی از شخصیتهای صوفیه و عارف یعنی حاتم اصم در آثار نظم و نثر فارسی گردید و دریچه ای بر دلم گشود و مرا در این مسیر راهبر شد و عزم کردم تا در راه تکامل این ارمغان الهی کوشیده و با امید بپویم.
بدین منظور اشتیاق ایجاد دفتر حاضر فراهم گردید و امید است که با این حرکت بتوانم حتی یک قدم در مسیر بی انتهای عرفان و ادب فارسی برداشته باشم.
غرض نقشی است کز ما باز ماند که هـستی را نمی بیـنم بقائی
مگر صاحبدلی روزی به رحمـت کند در حـق درویشـان دعائی
فصل اول : کلیات تحقیق
۱-۱- بیان مسأله تحقیق
نمودن تصویرها و مضامین شاعرانه که با اشاره به حاتم اصم در ادب فارسی پرداخته شده است با عنوان موضوع سیمای حاتم اصم در آیینه ادبیات فارسی بررسی میگردد.
۱-۲- ضرورت تحقیق
نشان دادن ارزشهای هنری و اخلاقی حاصل از مضمون پردازی و معنی آفرینی شاعران عارف مشرب با اشاره به شخصیت و سرگذشت حاتم اصم.
۱-۳- هدف تحقیق
بررسی تأثیر یا عدم تأثیر هنری ، ادبی و بلاغی حاتم اصم در متون ادب فارسی اعم از شعر و نظم یا نثر و هم چنین به دست آوردن شرح حالی نسبتاً روشن و صحیح از وی که تاحد امکان جزئیات زندگی، احوال و اقوال وی را بیان کند و مارا در شناخت صحیح این عارف نامی یاری دهد .
۱-۴-پیشینه تحقیق
دربارهی حاتم عموماً درکتب قدیمی اهل تصوف و عرفان فصول یا سطوری یافت میشود که گاه نیز با مطالبی بیاساس یا حداقل غیر قابل اثبات در هم آمیخته و در کتابهای تذکره مانند امروزی و واژهنامهها ، فرهنگها و دایرهالمعارفها نیز بیشتر توضیحاتی مختصر و ناقص آمده است که لزوم یک تحقیق نسبتاً همه جانبه و فراگیر دربارهی وی را گوش زد می کند .
۱-۵-روش کار و تحقیق
در این پایاننامه پس از معرفی و شرح کلّی تصوف اسلامی و ارائه درآمدی برای آشنایی با حاتم اصم از بین اهم متون نثر و نظم (عموماً نثر) مطالب مفید دربارهی حاتم استخراج، نقل و بررسی شده است به این صورت که ابتدا از هر منبع عین مطلب نقل و بعد بخشی به عنوان توضیح و بررسی به آن اضافه گردیده است و یک ارزیابی کلّی نیز از حضور حاتم در آن اثر شده است . در فصل بعدی برای تکمیل بحث توضیحات چند فرهنگ، دایره المعارف و واژه نامهی معروف افزوده گردیده و سپس در پایان مطالب جمعبندی شده و تا حد امکان سعی شده است سره از ناسره جدا گردد و مطالب مستند و مکرّر مورد تائید و تأکید و مطالب سست یا غیر مستند مورد شک قرار گیرد .
فصل دوم : در آمدی بر پیدایش تصوف اسلامی
۲-۱- تصوف یا عرفان در نزد مسلمین و منشاء آن
((تصوف یا عرفان در نزد مسلمین عبارت است از طریقهی مخلوطی از فلسفه و مذهب که به عقیده ی پیروان آن، راه وصول به حق منحصر بدان است و این وصول به کمال و حق متوقف است برسیر وتفکّرو مشاهداتی که موّدی به وجد و حال و ذوق می شود و در نتیجه به نحو اسرارآمیزی انسان را به خدا متصّل می سازد. ۱))
دربارهی منشاء تصوف عقاید مختلف و متفاوتی وجود دارد که مهمترین آنها عبارت است از این موارد:
-
- ((گروهی آن را عکسالعمل فکر آریایی ایرانی در مقابل اسلام عربی دانستهاند که پس از شکست ایرانیان در مقابل اعراب شکل گرفت، البته این عکس العمل غیرعمدی و ناخود آگاه
بوده است و به سبب کشمکش فکری میان ایرانیان و اعراب پدید آمده و هدف آن ترسیم کمال مطلوب روحانی ای غیر مشترک با اعراب بوده است .
- ((گروهی آن را عکسالعمل فکر آریایی ایرانی در مقابل اسلام عربی دانستهاند که پس از شکست ایرانیان در مقابل اعراب شکل گرفت، البته این عکس العمل غیرعمدی و ناخود آگاه
-
- گروهی آن را زاییدهی افکار هندی دانستهاند که سبب آن شباهت نامی است که بعضی از فرق هندی و تصوف اسلامی با یکدیگر دارند .
-
- برخی تصوف را ناشی از افکار فلسفی به ویژه فلسفه ی نو افلاطونی دانسته اند
زیرا فلسفه ی اشراق و تصوف شباهت های بسیاری دارد.
- برخی تصوف را ناشی از افکار فلسفی به ویژه فلسفه ی نو افلاطونی دانسته اند
-
- بعضی پیدایش تصوف را در ممالک اسلامی و به صورت مستقل دانستهاند و شباهت بین آن وسایر عقاید و فرق را دلیلی قطعی ندانستهاند .
-
- دستهای تصوف را سرچشمه گرفته از مسیحّیت و رهبانیّت دانستهاند .
-
- گروهی دیگر منبع تصوف را افکار بودایی قلمداد کردهاند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ غنی ، دکتر قاسم ، تاریخ تصوف در اسلام ، ص ۱۴
-۷خود صوفیه تصوف را لب و عصاره و باطن قرآن و احادیث پیامبر و نتیجه کشف و شهود اولیای خداوند دانستهاند .۱))
در هرحال حتی اگر بپذیریم که تصوف منشاء اولیهای جز اسلام داشته است ، آن چه به عنوان تصوف در اسلام و سرزمینهای اسلامی پدید آمده و گسترش یافته است رنگ و بوی کاملاً اسلامی دارد، اگر چه به نظر میرسد که در مواردی با ذات اسلام و تعلیمات آن نیز تناقضاتی دارد. برای مثال در تصوف نوعی افراط در زهد و عبادت وجود دارد که با اعتدال توصیه شده و مؤکد در اسلام هم خوانی ندارد .اگر چه در ابتدای ظهور اسلام گروهی به نام صوفیه وجود نداشت اما از همان ابتدا آثاری در برخی شخصیت های اسلامی اعم از اعمال و گفتار مشهود است که می توان آن را نشانههای اولیهی تصوف در اسلام دانست و به عنوان مثال برخی حضرت علی (ع) را سرحلقهی اولیا و سرسلسلهی همهی طوایف صوفیه به شمار آوردهاند. (نگاه کنید به فرهنگ اصطلاحات عرفانی) ذیل (( تصوف )) .۲
((گروهی معتقدند اصطلاح صوفی و تصوف در نیمه ی اول از سدهی دوم هجری پیدا شد و نخستین کسی که رسماً به لقب صوفی ملقب شد ابو هاشم صوفی متوفی به سال ۱۵۰ هـ.ق بود.قشیری در رسالهی قشیریه میگوید: افاضل و خواص مسلمین در عصر پیغمبر اکرم به نام صحابی و بعد از ایشان تابعی و آنگاه به عنوان زهاد و عباد خوانده میشدند و پس از آن که بدعتها ظاهر و منازعات ما بین طبقات و فرق مسلمین پدید گردید خواص اهل دین به نام صوفی و مسلک ایشان به عنوان تصوف معروف گردید و ظهور این اصطلاح قبل از سال دویست هجری بود ۳))
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ تاریخ تصوف در اسلام ، ص ۳ تا ۵
۲ ـ سجادی ، دکتر سید جعفر ، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، ص ۲۴۱ ، ۲۴۶
۳ ـ قشیری ، عبدالکریم بن هوازن ، رساله قشریه ، ص ۷ و ۸
۲-۲- بحثی در وجه تسمیهی ((صوفی))
دربارهی واژه ی صوفی و اشتقاق آن بسیار سخن گفتهاند که اصلیترین و مهمترین آنها عبارت است از این موارد :