گرایش به کارآفرینی پیش قدمی، و چیزی که بیرکینشاو[۹۲] (۱۹۹۷) آن را «کارآفرینی پراکنده[۹۳]»
می نامد، ارتقا می دهد. منظور از کارآفرینی پراکنده دخالت سطوح چند گانه مدیریت در تنظیم و بکارگیری استراتژیهای کارآفرینی است. گرایش به کارآفرینی توسط مدیریت ارشد اعمال یا تحمیل نمی شود، اما منعکس کننده وضعیت استراتژیکی آشکار شده توسط سطوح چند گانه مدیریت است (استیونسون و جریل[۹۴]،۱۹۹۰).
تعاریف متعددی از گرایش به کارآفرینی ارائه شده است. ویکلاند برای تعریف گرایش به کارآفرینی از یافته های مرز[۹۵] و براون[۹۶] بهره می گیرد. از نظر او گرایش به کارآفرینی، گرایش استراتژیک مدیران است که نشان دهنده تمایل مؤسسه در وارد شدن به اقدامات و رفتارهای کارآفرینانه است (ویکلود[۹۷]،۱۹۹۸).
گرایش به کارآفرینی به شکل گسترده به عنوان گرایش رقابتی کلی شرکت، یا ترکیبی از
گزینش های رقابتی که شرکت ها در صنعتشان استفاده می کنند می تواند باشد (جاکرتون و تس،۲۰۰۶).
از نظر اتوهنس[۹۸]، جیما[۹۹] و کو[۱۰۰]، گرایش به کارآفرینی یک پدیده سازمانی را تشکیل می دهد که منعکس کننده قابلیت مدیریتی شرکت هایی است که به پیشتازی و پیش قدمی های جسورانه برای تغییر چشم انداز رقابتیشان اقدام می کنند تا امتیازاتی را به دست آورند. ادبیات گسترده گرایش به کارآفرینی پیشنهاد می کند که سازمان ها می توانند گرایش به کارآفرینی های مختلفی داشته باشند که در یک طیف قرار می گیرند که حتی ممکن است متضاد باشند. برای مثال شرکت هایی با گرایش دفاعی[۱۰۱] بیشتر بر اساس ریسک پذیری، جستجوی فرصت و فعالیت های پیشرو به عنوان شرکتهای دفاعی رده بندی
می شوند. در مقابل شرکت های محافظه کار[۱۰۲]، پیرو و شرکت های کارآفرین واکنشی هستند و جسوریت بیشتری دارند و تحت عنوان شرکت های آینده نگر[۱۰۳]، شرکت های کارآفرین پیشرو و پیشتاز هستند (اولونتیس و سالاون[۱۰۴]،۲۰۰۷).
ابعاد کلیدی که یک گرایش به کارآفرینی را مشخص می کند شامل گرایش به فعالیت به شکل مستقل، تمایل به نوآوری و ریسک پذیری، گرایش به جسور بودن در برابر رقبا و پیشتازی در رابطه با فرصت های بازار است. گرایش به کارآفرینی از طریق این ابعاد عملیاتی می شود که هر کدام مستقلاً
می توانند تغییر یابند.
ریسک پذیری انعکاس دهنده قبول عدم اطمینان و ریسک های ذاتی در فعالیت های اصلی است و معمولاً با تعهد منابع برای فعالیت ها و پیامدهای نامطمئن مشخص می شود.
نوآوری شامل گرایش به پذیرفتن خلاقیت، رهبری تکنولوژیکی، تازگی و تحقیق و توسعه در گسترش خدمات، محصولات و فرآیندها می شود.
منظور از پیشتازی یک دیدگاه روبه جلو است که شرکت ها فعالانه در جستجوی شناسایی و پیش بینی فرصت ها هستند تا محصولات جدیدشان را توسعه داده و معرفی کنند تا امتیازات اولین حرکت کننده را به دست آورند.
رقابت جسورانه نشان دهنده تمایل یک شرکت یا مؤسسه برای به چالش کشیدن مستقیم رقبایش و پیشی گرفتن از آن ها است.
منظور از استقلال میزان اختیار و استقلالی است که به یک فرد یا تیم در شرکت داده می شود تا مفاهیم و بینش های کسب و کار را توسعه داده و آن ها را به مرحله عمل برساند. این ابعاد تأثیرات تعدیل کننده متفاوتی روی عملکرد دارند و ممکن است سازمانی سطح نسبتاً بالایی از یک یا تعداد بیشتری از این ابعاد را داشته باشد و در همان زمان سطح پایین تری از ابعاد دیگر را داشته باشد (هیوز و مورگان[۱۰۵] ، ۲۰۰۶).
دیدگاه گرایش به کارآفرینی تمایل دارد به جای فرهنگ یا گرایش کسب و کار به شکل کلی روی ارتباط بین ساختار سازمان، سبک مدیریت و عملکرد حاصله تمرکز کند (پاونل و لاوسن[۱۰۶]،۲۰۰۵).
گرایش به کارآفرینی منابع سازمانی را برای ارائه مزیت رقابتی پایدار آماده می کند (زهرا و همکاران[۱۰۷]،۱۹۹۹). این تأثیر هنگامی مشخص تر است که به عنوان فرهنگ توسط افراد سازمان اتخاذ
می شود و به عنوان یکی از منابع مهم برای عملکرد و کسب مزیت رقابتی پایدار در نظر گرفته شده است (کیا و سیرک[۱۰۸]،۲۰۰۵).
گرایش به کارآفرینی عملکرد بازار و یا عملکرد مالی بهتر را ایجاد می کند (موریس و کراتکو، ۲۰۰۲).
گرایش به کارآفرینی از شناخت فرصت در بازارهای جدید حمایت می کند. داشتن سطح بالایی از گرایش به کارآفرینی توانایی شرکت را برای شناسایی فرصتها در هر مرحله را مورد حمایت قرار
می دهد. شرکتهایی که گرایش به کارآفرینی دارند، فرصت هایی را از طریق اقداماتشان ایجاد می کنند. به منظور امتیاز گرفتن از این فرصتها آنها اغلب مبنای داراییهایشان را دوباره وضع می کنند (جانتیون و همکاران[۱۰۹]، ۲۰۰۵).
محققان کارآفرینی از واژه گرایش به کارآفرینی برای توصیف مجموعه ای از فعالیت های نسبتاً یکپارچه استفاده می کنند (ویکلود و سپرد[۱۱۰]،۲۰۰۳).
گرایش به کارآفرینی به بهبود عملکرد کمک می کند و معیاری است که ابعاد رشد، همچنین عملکرد مالی شرکت را نشان می دهد. ریسک پذیری، نوآوری و پیشتازی، شرکت های کوچک را بالاتر از رقبا قرار می دهند. مزیت رقابتی که از گرایش به کارآفرینی ناشی می شود پایا و قابل حفظ کردن است و ارزش سرمایه گذاری توسط شرکت های کوچک را دارد.
۲-۳-۱- ابعاد گرایش به کارآفرینی
گرایش به کارآفرینی دارای ابعادی است. از نظر بعضی محققان مانند میلر گرایش به کارآفرینی دارای سه بعد- پیشتازی، ریسک پذیری و نوآوری- است. اما از نظر عده ای دیگر گرایش به کارآفرینی پنج بعد دارد، که ابعاد استقلال و رقابت جسورانه را به سه بعد قبلی اضافه می کنند. این ابعاد در سبک ها و رویه های تصمیم گیری اعضای شرکت نفوذ می کنند و اغلب برای ارتقاء عملکرد کارآفرینانه شرکت باهم کار می کنند. در این قسمت به توضیح هر یک از ابعاد پرداخته می شود.
استقلال
استقلال[۱۱۱] یکی از ویژگی های سیستم اجتماعی است. کلمه استقلال منشأ یونانی دارد و به معنی مستقل بودن، آزاد و رها، خود مختاری، خود سازماندهی، و زندگی کردن مطابق قوانین خود است (جیماندن و همکاران[۱۱۲]،۲۰۰۵).
در سازمان هایی که آزادی عمل به افراد و تیم ها داده می شود تا خلاقیت خود را اعمال کنند و از ایده های خوب و نوآور پشتیبانی می کنند کارآفرینی اتفاق می افتد. استقلال بعد کلیدی گرایش به کارآفرینی است. همانطور که قبلاً بیان شد استقلال به فعالیت مستقل یک فرد یا تیم در ایجاد یک ایده یا بینش و تلاش برای عملی کردن آن اطلاق می شود. در زمینه سازمانی، به انجام فعالیتها رها از
محدودیت های سخت سازمانی، استقلال گفته می شود. میزان استقلال در شرکت ها با توجه به اندازه و مالکیت یا مدیریت شرکت متفاوت است. مثلاً در شرکتی که تصمیم گیرنده اصلی مالک یا مدیر است، استقلال توسط حقوق مالکیت مورد بررسی قرار می گیرد.
میلر در مطالعات خود دریافت که بیشتر شرکت های کارآفرین رهبران مستقلی دارند. یعنی در شرکت های کوچک، سطوح بالای فعالیت کارآفرینی در ارتباط با مدیران اجرایی است که دارای اختیارات مرکزی قوی هستند و با آگاهی دادن از تکنولوژی و بازارهای جدید به عنوان رهبران دانش در شرکت عمل می کنند.
نکته ای که باید مد نظر قرار گیرد این است که فقط با تغییر ساختار سازمانی مثل تفویض اختیار یا تخت کردن سلسله مراتب سازمانی نمی توان استقلال را در سازمان پرورش داد. شرکت باید استقلال واقعی را به افراد داده و بازیگران کلیدی سازمان را برای اعمال آن تشویق کند. استقلال سازمانی توسط یک فرایند دو مرحله ای مشخص می شود که شامل:
۱- تعریف پروژه ، که توسط اعضای مستقل سازمان انجام می شود.
۲- محرک پروژه، که توسط مبارزانی که تلاشهای استقلال گرایانه را پیگیری می کنند انجام
می شود (باور[۱۱۳]،۱۹۷۰).
در تعریف پروژه، یک فرصت نوید بخش باید بر اساس اینکه آیا در بازار مورد توجه قرار
می گیرد و چگونه می توان آن را با اهداف استراتژیک شرکت متناسب کرد، توجیه شود. بعدا برای پروژه انگیزه هایی ایجاد می شود که تأثیر اقتصادی و استراتژیکی آن، باید توسط مدیران ارشد که تجربه
پروژه های مشابه را دارند مورد حمایت قرار گیرد.
روشهایی که شرکت ها برای پرورش مؤثر کارآفرینی به وسیله استقلال، مورد استفاده قرار
می دهند، شامل:
- استفاده از واحدهای کاری مستقل برای تشویق تفکر و عمل به شکل مستقل. ایجاد این واحدها به منظور کمک به مدیران و کارمندان است تا وظایف معمول و تکراری محوله خود را کنار بگذارند و رها از فشارها و الزامات شغلی معمول به فعالیت بپردازند.
- سازماندهی مجدد واحدهای کاری برای تشویق پیشقدمی در کارآفرینی. برای این که کارآفرینی در سازمان ترویج پیدا کند، در بعضی موارد سازمان ها باید تفکر مستقل را برای تشویق ایده های جدید مورد تقدیر قرار دهند. علاوه بر این، تغییرات در ساختار هم ممکن است ضرورت داشته باشد.
نکتهای که باید مدنظر داشت این است که ایجاد واحدهای کاری مستقل و و تشویق اقدامات مستقل ممکن است مشکلاتی داشته باشد که اثربخشی آن را دچار مخاطره می کند. مثلاً امکان دارد که که اقدامات مستقل فاقد حمایت و هماهنگی از جانب مدیر بالاتر باشد. عدم تمرکز بیش از حد نیز ممکن است باعث عدم اثربخشی شود، مانند دوباره کاری و هدر دادن منابع در پروژه هایی که عملی شدن آن ها در هاله ای از ابهام قرار دارد.
مالکان کسب و کارهای کارآفرین با بهره گرفتن از بینش برای ایجاد قلمرو و محدوده در کارشان تلاش می کنند. استقلال گرایی آن ها منجر به نشان دادن شخصیت فردی در محیط کار و بیزاری از دستورات سرپرست، و امتناع از اینکه فقط به عنوان یک دنده یا ماشین سازمانی باشند (کراوس و همکاران[۱۱۴]،۲۰۰۵).
برای ایجاد استقلال، سیاست های توانمند سازی، ارتباطات باز، دسترسی نامحدود به اطلاعات و اختیار برای فکر و عمل بدون دخالت لازم است.
با ایجاد استقلال، مدیران ایمان خود را به توانایی کارکنان نشان می دهند تا وظایفشان را به شکل مؤثری خارج از سر فصل محدودیت های شرکت انجام دهند. استقلال مشارکت کردن در تغییر و درگیر شدن در فعالیت های کارآفرینانه را تشویق می کند. و این فاکتور مهمی برای موفقیت است، زیرا همه فعالیت های کارآفرینی با ید توسط کارکنان انجام شود ، و اگر آنها در انجام فعالیت ها و اقدامات محدود شوند، فعالیت های کارآفرینی احتمالاً با شکست مواجه می شوند.
استقلال محرک عمده انعطاف پذیری است، که خصوصیت مهمی است زیرا شرکت را برای پاسخ فوری به تغییرات محیط توانمند ساخته و علائم بازار را برای ترکیب مجدد و سریع فعالیت ها و اقداماتش می گیرد (کراول و تنسوچس[۱۱۵]،۲۰۰۱).
انعطاف پذیری وقتی ایجاد می شود که افراد برای بکارگیری سرمایه انسانی خود به شیوه هایی که به سازگاری با تغییر کمک کند آزادی داده می شود. وقتی تغییر برای پیش قدم شدن در پاسخ به تهدیدات و فرصتها لازم باشد، فقدان استقلال احتمالا موجب بی کنشی و عدم فعالیت می شود. استقلال باید انعطاف پذیری بیشتر را در شرکت تشویق کند تا پاسخ فعال و غیر فعال به تغییر تسهیل شود (هیوز و مورگان،۲۰۰۶).
نوآوری[۱۱۶]
شومپیتر از اولین کسانی بود که بر نقش نوآوری در فرایند کارآفرینی تأکید کرد. از نظر او نوآوری قلب کارآفرینی است.
نوآوری منعکس کننده تمایل شرکت به درگیری و حمایت از ایده های جدید، فرایند های خلاق و تازه است که ممکن است منجر به تولید محصولات/خدمات جدید یا فرایند های تکنولوژیکی می شود.
هنگ[۱۱۷] بیان می کند: “نوآوری نشانگر تمایل زیاد شرکت به دور شدن از تکنولوژی ها یا رویه های موجود است.” روش های متعددی برای طبقه بندی نوآوری وجود دارد، اما بیشترین تمایز بین نوآوری بازار- محصول و نوآوری تکنولوژیکی است، که مقدمتاً شامل توسعه، مهندسی، تحقیق فرایند و محصول است. و تأکید روی تخصص فنی و دانش صنعت است. تأکید نوآوری بازار- محصول بر روی تحقیق بازار، طراحی محصول، آگهی و ارتقا است. نوآوری جزء مهمی از گرایش به کارآفرینی است و
شیوه هایی که شرکت ها برای به دست آوردن فرصت های جدید دنبال می کنند را انعکاس می دهد.
نوآوری یکی از اجزای اصلی استراتژی کارآفرینانه است و وظیفه مدیریت و اداره آن کاملاً چالش برانگیز است. ابداعات و ایده های جدید باید پرورش یابند، حتی اگر مزایا و منافع مشخص نیست. به هرحال، در جو تغییرات سریع امروز، تولید به شیوه ای مؤثر، همسانی و نوآوری های چشمگیر می تواند یک راه مؤثر برای به دست آوردن مزیت رقابتی باشد.
نوآوری می تواند منبع پیشرفت و رشد بالای شرکت باشد. مشکل اصلی برای شرکت هایی که در نوآوری سرمایه گذاری می کنند، هزینه تحقیق و توسعه (R&D) برای شناسایی محصولات یا فرایندهای جدید است که اگر تلاش ها به نتیجه نرسد، موجب هدر شدن منابع می شود.
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره بررسی رابطه بین میزان کارآفرینی هیئت مدیره های شرکت ...