۲-۶- مدل برنامههای پاسخگویی بار:
پاسخگویی بار به دو دسته پاسخگویی بار بر مبنای قیمت و پاسخگویی بار بر مبنای پرداختهای تشویقی تقسیم میشود. برای ارزیابی مشارکت مصرفکنندگان در برنامههای پاسخگویی بار، توسعه مدلی که مشخصات پروفیل بار و سود و زیان مصرفکنندگان را با توجه به قیمتهای برق، پرداختهای تشویقی و جرایم، تعیین نماید امری ضروری به نظر میرسد. برای نشان دادن حساسیت بار نسبت به تغییرات قیمت، میتوان از موضوعی به نام کشسانی استفاده کرد که به صورت زیر مطرح میشود ]۲۴[:
(۲- ۱)
که در آنبیانگر قیمت برق و بار مصرفی را نشان میدهد و اندیس صفر در هر کدام از این نمادها بیانگر مقدار اولیه آنان میباشد.
براساس معادله (۲- ۱)، کشسانی قیمت در دوره (ساعت) ام نسبت به دوره ام (حساسیت بار در دورهی ام نسبت به قیمت دورهی ام) به صورت زیر قابل بیان است:
(۲- ۲)
اگر قیمتهای برق در دورههای مختلف تغییر کند، بار میتواند به دو صورت به این تغییر قیمتها پاسخ دهد:
تعدادی از بارها قادر به انتقال به ساعات دیگر نیستند (مانند وسایل روشنایی) و فقط میتوانند خاموش و روشن شوند. بنابراین چنین بارهایی فقط دارای حساسیت تک دورهای بوده و کشسانی آنها خودی[۵۶] نامیده میشوند که همواره دارای مقداری منفی است.
تعدادی از بارها برخلاف گروه اول میتوانند از دورههای پرباری به دورههای کمباری منتقل میشوند. چنین رفتاری را حساسیت چند دورهای مینامند و کشسانی آنها متقابل[۵۷] نامیده میشود که هموواره دارای مقداری مثبت میباشد.
بنابراین برای ۲۴ ساعت یک شبانهروز (دوره مورد مطالعه)، کشسانیهای خودی و متقابل میتواند به صورت یک ماتریس ۲۴× ۲۴ نمایش داده شود:
(۲- ۳)
عناصر قطری ماتریس E بیانگر کشسانی خودی و عناصر غیر قطری آن کشسانی متقابل را نشان میدهند. همچنین ستون ام این ماتریس بیانگر این مطلب است که چگونه تغییر قیمت در ساعت ام روی بار مصرفی در تمام ساعات تأثیرگار ست. اگر درایههای بالای قطر اصلی غیر صفر باشند، بدین معنی است که مصرفکنندگان با افزاش مصرف پیش از ساعات گرانی برق، میخواهند از روبرویی با قیمتهای بیشتر جلوگیری کنند و اگر درایههای زیر قطر اصلی این ستون صفر نباشند به این معنی است که مصرفکنندگان با به تأخیر انداختن مصرف، منتظر پایین آمدن قیمتها میشوند و مصرف برق خود را به تأخیر میاندازند]۲۴[.
۲- ۷- مروری بر تحقیقات انجام شده:
در سال ۱۳۸۸ در چهاردهمین کنفرانس شبکه توزیع، آقای ابراهیم شایسته و همکارانش به بررسی اختصاص میزان تشویق بهینه در برنامه پاسخگویی بار با بهره گرفتن از ارزیابی اقتصادی در ایران پرداختهاند و در مورد بخش صنعتی و میزان تشویق بهینه و سودی که در این صنایع در پاسخگویی بار بر مبنای پرداخت تشویقی باید دریافت نمایید مطالعات خود را انجام داده اند]۲۵[.
در سال ۱۳۸۸ در بیست و چهارمین کنفرانس بین المللی برق، آقای حبیب الله اعلمی و همکارانش به بررسی ارزیابی اجرای برنامه TOU کشور و پیشنهاد برنامه بهینه با بهره گرفتن از مدل DR پرداخته اند و در مورد مسائل ارزیابی اقتصادی بر مبنای زمان در تمام بخش های مصرف و بررسی سود و ضرر مطالعات خود را انجام داده اند]۹[.
در سال ۱۳۹۰ در بیست و ششمین کنفرانس بین المللی برق، آقای مهدی رحمانی اندلیبی و همکارانش به بررسی اجرای هوشمندانه برنامه TOU توسط یک شرکت تولید کننده به منظور کمینه سازی هزینه مشارکت واحدهای نیروگاهی پرداختهاند و در مورد ارزیابی اقتصادی بر مبنای زمان و سود و نقش تولید کننده در این بررسی ها مطالعات خود را انجام داده اند]۲۶[.
در سال ۱۳۹۱ در مجله پژوهشی کیفیت و بهرهوری انرژی در صنعت ایران، آقای محمد صادق قاضی زاده به بررسی مدلسازی دینامیکی سرمایه گذاری در توسعه تولید با در نظر گرفتن پاسخگویی بار پرداخته اند و مسئله سرمایه گذاری در توسعه تولید با منابع انرژی نو در سیستم با بارهای پاسخگو با بهره گرفتن از برنامه ریزی پویای تصادفی مدلسازی شده است]۲۷[.
در سال ۱۳۹۲ در نشریه مهندسی برق و مهندسی کامپیوتر، آقای مهدی صمدی و همکارانش به بررسی تاثیر پاسخگویی بار بر توسعه تولید در محیط تجدید ساختار یافته پرداختهاند و در مورد مدل سازی اثرات پاسخگویی بار بر برنامه ریزی توسعه تولید و تاثیرات از دو دیدگاه مشتریان و شرکت های تولیدی مطالعات خود را انجام داده اند]۲۸[.
در سال ۱۳۹۲ در نشریه انرژی ایران، آقای محسن کیا و همکارانش به بررسی اجرای برنامه همزمان مشارکت واحدها با قید امنیت و پاسخگویی اضطراری (EDRP) بهینه با بهره گرفتن از مدل سازی اقتصادی پرداخته و به اجرای همزمان دو برنامه مشارکت واحدها با قید امنیت و برنامه EDRPپرداخته و نسبت به پارامترهای موثر تحلیل حساسیت ارائه شده است]۲۹[.
در سال ۱۳۹۲ در بیست و هشتمین کنفرانس بین المللی برق، آقای محسن کیا و همکارانش به بررسی اجرای همزمان برنامه پاسخگویی بار زمان استفاده(TOU) و مشارکت واحدها با در نظر گرفتن شبکه انتقال به روش MILP پرداخته و کاهش هزینه مشارکت واحدها با در نظر گرفتن محدودیت خطوط نیز مورد بررسی قرار گرفته است]۳۰[.
در سال ۲۰۱۳ در بیست و هشتمین کنفرانس بین المللی، برق خانم شبنم ضیایی و همکارانش به بررسی ارائه مدلی جهت اجرای همزمان برنامه مشارکت واحدها و برنامه های پاسخگویی بار با بهره گرفتن از منحنی کشش قیمت تقاضا پرداخته اند و مشارکت واحدها با در نظر گرفتن ذخیره ژنراتورها و ذخیره تامین شده از سوی بار در برنامه های مبتنی بر زمان با محدودیت های امنیتی شبکه مورد مطالعه قرار گرفته است]۳۱[.
فصل سوم
(روش اجرای تحقیق)
۳-۱- مقدمه:
مصرفکنندگان با پاسخگویی در زمان گران بودن قیمت، به طور نا خواسته قابلیت اطمینان شبکه را نیز بهبود میبخشند و کمبود تولید را در ساعات اوج بار (ساعات گران قیمت) جبران میکنند و موجب کاهش میزان خاموشی و در نتیجه تداوم برق رسانی میشوند. به طور کلی میتوان این مزایا را به دو بخش کلی تقسیم کرد. بخش اول حفظ امنیت خود سیستم و جلوگیری از قطع بار اجباری بخش دوم اجتماعی است، به این معنی که شرکتکننده از این که با پاسخگویی به موقع و کاهش مصرف خود توانسته است از وقوع پیشامدهای اتفاقی جلوگیری کند، احساس خشنودی میکند. که این امر انگیزه خوبی برای برخی از مصرفکنندگان برای مشارکت در برنامههای پاسخگویی بار بوجود می آورد.
در این فصل برای بدست آوردن قابلیت اطمینان شبکه توزیع پس از اجرای برنامهی پاسخگویی بار، از مدلها و روش های پیشنهادی زیر مطالعات ر ا مورد بررسی قرار میدهیم.
۳- ۲- نمودار قیمت بر حسب بار (منحنی کشش قیمتی تقاضا):
از شکل زیر مشخص می باشد که بار تابعی از قیمت میباشد.
(۳- ۱)
شکل۳- ۱: تغییرات قیمت نسبت به بار
پس در نتیجه مشخص میباشد با افزایش قیمت، مقدار بار شبکه کاهش پیدا میکند و در نتیجه نرخ خرابی نیز کاهش پیدا میکند.
۳- ۳- نمودار نرخ خرابی بر حسب بار:
نرخ خرابی نیز حاصل جمع نرخ خرابی تعمیرات و نرخ خرابی بار میباشد.
(۳- ۲)
شکل ۳ – ۲: تغییرات نرخ خرابی نسبت به بار
پس در نتیجه نرخ خرابی بار، تابعی از بار میباشد و نیز مشخص میباشد با افزایش بار، مقدار خرابی بار افزایش پیدا می کند.
۳-۴- نرخ خرابی :
(۳- ۳) و
که در این فرمول ها:
λ نشان دهنده نرخ خاموشی یا میزان خرابی بر حسب (سال/تعداد)
r نشان دهنده مدت زمان خاموشی یا زمان تعمیر بر حسب (ساعت)
u نشان دهنده تعداد ساعات خرابی بر حسب (سال/ساعت)
۳-۵- پرفیلهای بار شبکه:
در ابتدا باید به تعداد مصرف کنندگانی که در نظر میگیریم، پروفیل های بار را برای ۲۴ ساعت شبانه روز رسم نماییم.
در اینجا ما فرضا یک شبکه توزیع با شش مصرف کننده در نظر میگیریم.
۸۸.۷۷۵۲
۸۸.۷۲۴۰
۸۸.۶۲۱۱
۸۸.۸۲۶۴
ترک باز و بسته شونده [۲۷]
در فصل دوم اشاره کردیم که با در نظر گرفتن حالت باز و بسته شونده برای ترک در حین ارتعاش، فرکانس طبیعی نیز ثلبت نمی باشد در واقع فرکانس طبیعی بین دو مقدار تغییر می کند. این مقادیر مربوط به حالت هایی است که زاویه ترک به کمترین و بیشترین زاویه خود می رسد. در این قسمت به ارائه نتایج مربوط به ترک باز و بسته شونده می پردازیم. چون روابط بدست آمده در فصل قبل برای دو حالت ترک دایروی و V- شکل بدست آمد، نتایج را برای ترک با ساختار منحنی شکل، با تغییر پارامترهای عمق ترک و موقعیت ترک برای شرایط مرزی مختلف ارائه می کنیم.
ترک منحنی با ساختار دایره ای شکل
در این بخش نتایج مربوط به تغییرات فرکانس طبیعی و تغییر زاویه ترک را در حین ارتعاش برای شرایط مرزی مختلف ارائه می کنیم و همچنین تغییر فرکانس طبیعی را به ازای تغییر عمق ترک نیز نشان خواهیم داد.
حالت تک مود
در این قسمت نتایج مربوط به مود اول را برای شرایط مرزی مختلف نشان می دهیم.
تیر دوسرگیردار
شکل ۳-۱، تغییر فرکانس طبیعی اول و شکل ۳-۲، تغییر زاویه ترک را برای تیر دوسرگیردار در حین ارتعاش به ازای عمق ترک و موقعیت نشان می دهد. زاویه اولیه ترک برابر رادیان در نظر گرفته شده است. همان طور که قبلا بیان شد فرکانس طبیعی بین دو مقدار تغییر می کند که این مقادیر برای تیر دوسرگیردار و می باشد.
شکل ۳‑۱ : تغییر فرکانس طبیعی تیر دوسر گیردار به ازای و موقعیت
شکل ۳‑۲: تغییر زاویه ترک تیر دوسر گیردار در حین ارتعاش به ازای و موقعیت
شکل ۳-۳، اثر تغییر عمق ترک را روی فرکانس طبیعی در موقعیت ترک نشان می دهد. تغییر عمق ترک، بازه تغییرات فرکانس طبیعی را تغییر می دهد. افزایش عمق ترک باعث کاهش مقدار مینیمم فرکانس طبیعی می شود، یعنی هر چه عمق ترک کمتر باشد بازه ای که فرکانس طبیعی بین آنها تغییر می کند به هم نزدیکتر است یا به عبارتی دیگر هر چه عمق ترک کمتر باشد تیر ترکدار به تیر بدون ترک شباهت بیشتری دارد، این تغیرات در نمودار زیر نشان داده شده است.
شکل ۳‑۳: تغییرات فرکانس طبیعی تیر دوسر گیردار در حین ارتعاش به ازای عمق های مختلف ترک و موقعیت
شکل۳-۴، اثر تغییر موقعیت ترک را روی فرکانس طبیعی به ازای عمق ترک نشان می دهد. به علت تقارن در حالت تیر دوسر گیردار، تغییرات فرکانس در موقعیت های مشابه یکدیگرند. این نمودار، تنها برای نشان دادن اینکه معادلات بدست آمده نسبت به پارامتر موقعیت ترک تغییر پذیر است نشان داده شده است.
شکل ۳‑۴: تغییرات فرکانس طبیعی تیر دوسر گیردار در حین ارتعاش در موقعیت های مختلف به ازای .
از محدودیت های مطالعه این است که چون همه بیماران مورد مطالعه علایم خفیف تا متوسط (کلاس II و III NYHA) داشتند، نتایج این مطالعه را نمی توان به کل جمعیت مبتلا به HF تعمیم داد؛ دوم اینکه اطلاعات از ۳ بیمارستان مختلف جمع آوری شده که بیمارستان های مختلف، محیط مختلف و شرایط آموزشی مختلفی دارند؛ همچنین کوچک بودن اندازه نمونه، بیشتر بودن شرکت کنندگان مذکر و مقطعی بودن طرح مطالعه نیز از دیگر محدودیت ها می باشد .
محققان این مطالعه پیشنهاد می کنند که بررسی رفتارهای خود مراقبتی در نمونه بزرگتر و ارتباط آن با عوامل روانی-اجتماعی مثل وضعیت روحی-روانی و حمایت اجتماعی صورت گیرد، عملکرد و ساختار خانواده و بار مسئولیت مراقبت دهنده بررسی شود، همچنین به بکارگیری طرح تجربی (مداخله ای) در تحقیقات آینده جهت افزایش رفتارهای خود مراقبتی نیز توصیه شده است (۳۷).
همچنین کامرون و همکاران تحقیق دیگری را با هدف تعیین تفاوت در مهارت های مراقبت از خود بین بیماران با و بدون تجربه ی علائم و نشانه های نارسایی مزمن قلب انجام دادند .
این بررسی یک مطالعه غیرتجربی بود، که نمونه ها از ۱۴۳ فرد مبتلا به نارسایی مزمن قلبی از بیماران بیمارستان قلب استرالیا غربالگری شدند. جمع آوری اطلاعات بین دو دوره زمانی از ژوئن تا دسامبر ۲۰۰۵ و آوریل ۲۰۰۷ تا سپتامبر ۲۰۰۸ صورت گرفت. نمونه ها براساس بازه زمانی از تایید تشخیص و درمان برای نارسایی مزمن قلبی، کمتر مساوی ۲ ماه که کمترین آموزش را دریافت کرده بودند (بی تجربه) یا بیشتر از ۲ ماه که بیشترین آموزش را دریافت کرده بودند (با تجربه)، به عنوان دو گروه بی تجربه و باتجربه تقسیم شدند . معیارهای ورود شامل: تشخیص CHF با بهره گرفتن از معیارهای بالینی و علایم در زمان استراحت و فعالیت، وجود مدرکی مبنی بر اختلال عملکرد قلبی ثبت شده در گزارش اکوکاردیوگرافی براساس دستورالعمل های استرالیا و سن ۴۵ سال و بالاتر می باشد . علایم CHF عبارتند از: تنگی نفس فعالیتی، ارتوپنه، تنگی نفس حمله ای شبانه، ادم پاها، خستگی، سمع صدای کراکل در ریه ها، کاردیومگالی، ادم حاد ریه، افزاایش فشار ورید ژوگولار، هپاتومگالی و تپش قلب . معیارهای خروج از مطالعه شامل : وجود تاریخچه ثبت شده از مشکلات عصبی از قبیل: حادثه عروق مغزی، حمله ایسکمیک گذرا، دمانس یا فقدان حافظه کوتاه مدت؛ اقامت در مکانهای درمانی-مراقبتی، ناتوانی در پاسخگویی مستقل به پرسشنامه ها به علت موانع زبانی یا نقایص بینایی و شنوایی می باشد .
ابزار این مطالعه شامل ۴ پرسشنامه: اطلاعات فردی (سن، جنس، وضعیت اجتماعی، وجود بیماری همراه، کلاس عملکردی NYHA و…)، شاخص مراقبت از خود نارسایی قلبی (SCHFI)، بررسی عملکرد شناختی (MMSE)، ابزار بررسی علایم افسردگی (CDS) و ابزار شاخص بیماری همراه چارلسون بود. پرسشنامه SCHFI شامل ۱۵ آیتم با پاسخ ۴ گزینه ای بود که به ۳ زیرمقیاس حفظ و مدیریت مراقبت از خود که مهارت های خود مراقبتی را منعکس می کنند، و اطمینان از خودمراقبتی که بیان می کند چرا برخی از بیماران مراقبت از خود را به خوبی یاد می گیرند و برخی دیگر یاد نمی گیرند. پاسخ به هر یک از ۳ زیرمقیاس به ۱۰۰ نمره تقسیم می شد که نمره بیشتر از ۷۰ نشان دهنده مراقبت ازخود مناسب بود. پایایی درونی در این مطالعه برای حفظ و مدیریت خودمراقبتی کم بود (آلفا کرونباخ ۵۹/۰ و ۵۲/۰)، اما ثبات دورنی برای اعتماد به خود در زمینه مراقبت از خود بالا بود (آلفا کرونباخ ۸۰/۰) .
موافقت از کمیته تحقیقات شبکه سلامت و کمیته اخلاقی تحقیقات انسانی دانشگاه کسب شد. مصاحبه توسط محقق اصلی که از وضعیت بالینی شرکت کنندگان آگاه بود، به طور متوسط ۶ روز پس از بستری انجام شد . مصاحبه با ۱۳۵ بیمار در طول مدت بستری در بیمارستان و با ۸ بیمار در منزل آنها صورت گرفت .
تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS-16 و آزمونهای آماری میانه، انحراف معیار، میانگین، چارکها، کای دو، t-test، آنالیز واریانس و رگرسیون انجام گرفت .
نتایج بدست آمده نشان داد که سن متوسط گروه ۱۱±۷۲ سال بود، ۶۳ درصد تحت حمایت قرار داشتند، ۲۷ درصد مونث، ۴۹ درصد در هنگام استراحت یا با فعالیت حداقل دچار علائم می شدند (کلاس III-IV NYHA) و ۱۸ درصد بیش از ۴ بیماری همراه داشتند. ۳۷ درصد از شرکت کنندگان بی تجربه و ۶۳ درصد باقیمانده با تجربه بودند.
در ۱۴۳ بیمار بستری با نارسایی مزمن قلبی، بی تجربه ها توانایی حفظ مراقبت (P=0/05, 16±۶۳ در مقابل ۱۴±۷۱) و توانایی مدیریت مراقبت از خود (,P= 0/003 17±۴۸ در مقابل ۱۹±۵۸) کمتری نسبت به بیماران باتجربه داشتند . بی تجربه ها کمترین احتمال را برای حفظ مراقبت از خود (OR,0/73; 95% CI 0/5-0/9, LR< 0/02) و مدیریت مراقبت از خود ( OR,0/3; 95% CI, 0/1-0/8, P= 0/02) داشتند . بیماران باتجربه مبتلا به CHF سطوح اعتماد به نفس مشابهی با بی تجربه ها داشتند ( ۶۶±۱۷ , P= 0/40در مقابل ۶۴±۱۷) . اگرچه بیماران با بیش از ۲ ماه تجربه علایم CHF فعالیت های مدیریت مراقبت از خود بیشتری نسبت به بیماران بی تجربه داشتند، مهارت های مدیریت مراقبت از خود در کل زیر حد مطلوب بوده است .
در مدل رگرسیونی مدیریت خودمراقبتی جنس، طبقه بندی NYHA، بیماری های همراه و سطح تجربه، ۴ متغیری بودند که مشارکت معنی داری در مدل ایجاد کردند (به ترتیب P=0.02, P=0.00, P=0.01, P=0.02) . در مدل رگرسیونی ۲ متغیر افسردگی (P=0.01) و جنس مذکر (P=0.02) مشارکت معنی داری در اطمینان به خود در زمینه خود مراقبتی داشته اند؛ در ضمن تفاوت در اطمینان از خود در زمینه مراقبت از خود بین افراد با تجربه و بدون تجربه وجود ندارد پذیرفته شد .
محدودیت های پژوهش شامل : انجام مطالعه در ۲ دوره زمانی بود که این مسئله می تواند در نتایج تحقیق اثرگذار باشد؛ همچنین پایایی درونی زیرمقیاس های حفظ و مدیریت خودمراقبتی در این نمونه ها پایین بود که با یافته های گزارش شده برای تست روان سنجی ابزار SCHFI مغایرت دارد . در کل نتایج این تحقیق نشان داد که سطح تجربه یک تعیین کننده ی مهارتهای حفظ و مدیریت خودمراقبتی است که پیشنهاد می شود این عامل در تنظیم برنامه آموزشی افراد در نظر گرفته شود (۱۳).
به منظور تعیین کارایی مدل مراقبت از خود اورم[۵۳] در بهبود بیماران مبتلا به نارسایی قلبی ناجی و همکاران تحقیق دیگری را انجام دادند .
این بررسی یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود؛ جمعیت مورد مطالعه شامل همه بیماران مبتلا به نارسایی قلبی (کلاس I و II) می شد که به مراکز درمانی و بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه می کردند . بیماران براساس پرونده درمانی و تایید پزشک متخصص وارد مطالعه می شدند. تعداد نمونه ها براساس مطالعات مشابه قبلی ۱۰۰ بیمار در نظر گرفته شده بود . معیارهای ورود به مطالعه شامل : هوشیار بودن، گذشتن حداقل ۳ ماه از تشخیص بیماری، عدم وجود سابقه جراحی قلب در ۶ ماه گذشته، سکونت در تهران و باسواد بودن می باشد ؛ معیار خروج از مطالعه نیز ابتلا به بیماری مزمن غیر مرتبط (مثل COPD) که با علایم نارسایی قلبی تداخل دارد، می باشد . پس از کسب رضایت نامه از شرکت کنندگان، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند و هر دو گروه به مدت ۶ ماه تحت کنترل بودند . در گروه کنترل مراقبت پرستاری به طور معمول انجام می شد ولی در گروه مداخله بیماران تحت مراقبت براساس مدل اورم قرار داشتند .
ابزار گرداوری اطلاعات در این مطالعه شامل یک پرسشنامه خودمراقبتی استاندارد به همراه اطلاعات بیوگرافی و اطلاعات مرتبط با مراجعات بالینی یا بستری مجدد و ابعاد مختلف مراقبت از خود می شد . ابزار از نظر روایی و پایایی مورد بررسی قرار گرفت و تایید شد؛ پایایی بوسیله آزمون re-test تایید شده بود (r = 0.73). پرسشنامه ها برای هر دو گروه توسط تیم تحقیق در یک زمان (هم در ابتدای مطالعه و هم در طول مطالعه) تکمیل شدند .
تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS، آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آزمون های آماری کای دو، و آزمون تی صورت گرفت .
نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین سن بیماران برای گروه مداخله ۷۸/۵۶ سال و برای گروه کنترل ۳۳/۵۸ سال بود؛ اکثریت بیماران در هر دو گروه مذکر بودند (مداخله ۵۴% و کنترل ۴۸%)؛ در گروه مداخله ۷۴ درصد بیماران و در گروه کنترل ۸۰ درصد آنها در سطح II بیماری نارسایی قلبی قرار داشتند؛ میانگین مدت زمان بیماری در گروه مداخله ۱/۱۷ سال و در گروه کنترل ۷۲/۱۵ سال بود؛ ۶۱ درصد بیماران گروه مداخله و ۶۰ درصد بیماران گروه کنترل تحت مراقبت اعضای خانواده اشان بودند؛ دو گروه از نظر درمان، سابقه آخرین بستری، مقدار سدیم و BUN[54] آخرین آزمایش قبل از مطالعه فاقد تفاوت معنادار بودند . ۶۷ درصد از گروه مداخله توانایی مراقبت از خود بالا و ۳۳ درصد از آنها توانایی مراقبت از خود متوسط داشتند؛ در گروه کنترل، ۴۰ درصد توانایی مراقبت از خود پایین و ۶۰ درصد توانایی مراقبت از خود متوسط داشتند . آزمون آماری کای دو و تی تست تفاوت معنی داری را در بین ۲ گروه نشان دادند (P<0.001). میانگین نمرات مراقبت از خود برای گروه مداخله ۶۹/۶۵ و برای گروه کنترل ۷۵/۳۲ بود .
در کل نتایج نشان داد که یک تفاوت معنی دار بین توانایی مراقبت از خود بیماران در گروه مداخله بعد از انجام مداخلات در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد (P<0.001)؛ همچنین بهبودی بیماران، آنچه که آنها جهت رفع علایم انجام می دهند، و رعایت رژیم درمانی و تعادل مایعات در گروه مداخله بهتر از گروه کنترل بود (P<0.001) .
درمان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی نیاز به کنترل طولانی مدت دارد و بیمار تنها کسی است که می تواند بتدریج وضعیت قلبی اش را بهبود دهد؛ برای دستیابی به این وضعیت، نتایج این مطالعه بیان می کند که بکارگیری مدل مراقبت از خود اورم برای بیماران مبتلا به نارسایی قلبی بسیار موثر است. به طور کلی هر چه نمرات مراقبت از خود بالاتر باشد، تعداد دفعات مراجعه به بیمارستان و بستری شدن کمتر و تعادل مایع و الکترولیت بهتر حاصل می شود (۷۴).
در این رابطه تحقیق دیگری را هئو[۵۵] و همکاران با هدف شناسایی عوامل مرتبط با رفتارهای مراقبت از خود در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی و تعیین اینکه آیا این عوامل با تفاوتهای جنسیتی مرتبط می باشند؟ انجام دادند .
این بررسی از نوع همبستگی، مقطعی بوده که نمونه ها به تعداد ۱۲۲ بیمار از درمانگاههای بیماران سرپایی یک مرکز درمانی دانشگاهی و ۲ بیمارستان عمومی شهر میدوسترن[۵۶] در ایالات متحده جمع آوری شدند . اندازه نمونه براساس مطالعات قبلی محاسبه شده بود. معیارهای ورود به مطالعه شامل : تشخیص اولیه HF که بوسیله علایم و نشانه های بالینی و معیارهای رادیوگرافیک نارسایی احتقانی قلب تایید شده باشد، سن ۱۸ سال و بالاتر، توانایی خواندن و صحبت به انگلیسی، عدم وجود مشکلات روانی یا شناختی بوسیله مرور پرونده درمانی و مصاحبه با بیمار، می باشد.
ابزار گرداوری اطلاعات در این مطالعه شامل ۷ پرسشنامه: شاخص مراقبت از خود نارسایی قلبی (SCHFI)، ابزار افسردگی بک [۵۷](BDI-II)، ابزار اصلاح شده کنترل نگرش[۵۸]، ابزار آگاهی از نارسایی قلبی و موانع پیروی[۵۹]، شاخص وضعیت فعالیتی داک[۶۰]، مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی درک شده[۶۱] و پرسشنامه فردی و بالینی، می باشد .
شاخص مراقبت از خود نارسایی قلبی دارای ۳ زیرمقیاس حفظ، مدیریت و اطمینان از مراقبت از خود بود که در این مطالعه از زیرمقیاس حفظ خودمراقبتی برای بررسی رفتارهای مراقبت از خود و از زیرمقیاس اطمینان از مراقبت از خود برای بررسی اعتماد به نفس در توانایی ها جهت انجام رفتارهای مراقبت از خود استفاده شد . زیرمقیاس حفظ خودمراقبتی دارای ۵ آیتم و زیرمقیاس اطمینان از مراقبت از خود دارای ۴ آیتم با پاسخ ۴ گزینه ای لیکرت می باشند ؛ نمرات هر زیر مقیاس به ۱۰۰ تبدیل می شود و نمرات بالاتر بیانگر رفتارها و اعتماد به خود بهتر در مراقبت از خود می باشد . آلفا کرونباخ جهت بررسی پایایی ابزار نیز قابل قبول بود (به ترتیب برای حفظ و اطمینان مراقبت از خود، ۷۱/۰ و ۸۹/۰) .
ابزار افسردگی بک شامل ۲۱ آیتم می باشد که شدت علایم افسردگی را در طی ۲ هفته گذشته بررسی می کند. محدوده نمرات از ۳۶-۰ می باشد که نمرات ۱۹-۱۴ علایم افسردگی خفیف، نمرات ۲۸-۲۰ افسردگی متوسط و نمرات ۶۳-۲۹ افسردگی شدید را بیان می کند . ابزار از نظر روایی و پایایی نیز تایید شده است که آلفا آن ۹۲/۰ می باشد .
ابزار اصلاح شده کنترل نگرش برای بررسی کنترل درک شده بکار می رود که شامل ۸ آیتم با پاسخ ۵ گزینه ای لیکرت می باشد؛ محدوده نمرات از ۸ تا ۴۰ می باشد که نمرات بالاتر کنترل درک شده بیشتر را نشان می دهد . ثبات درونی ابزار بوسیله آلفا کرونباج بررسی گردید که ۸۰/۰ بود .
ابزار آگاهی از نارسایی قلبی و موانع پیروی برای بررسی آگاهی از کنترل HF بکار می رود که شامل ۲۵ آیتم (۱۳ آیتم مربوط به آگاهی و ۱۲ آیتم مربوط به موانع کنترل HF) با پاسخ ۵ گزینه ای می باشد؛ در این مطالعه از آیتم مربوط به موانع کنترل HF استفاده نشد . محدوده نمرات از ۶۵-۱۳ می باشد که نمرات بالاتر آگاهی بهتر را بیان می کند . آلفا کرونباخ برای تایید پایایی این ابزار ۷۰/۰ بود .
شاخص وضعیت فعالیتی داک برای بررسی وضعیت عملکردی بکار می رود که شامل ۱۲ آیتم می باشد . محدوده نمرات از ۲/۵۸-۰ بوده که نمرات بالاتر اختلال عملکردی کمتر را نشان می دهد . پایایی ابزار نیز قابل قبول بود (آلفا ۸۲/۰) .
مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی درک شده برای بررسی حمایت اجتماعی بکار می رود که شامل ۱۲ آیتم با پاسخ ۷ گزینه ای لیکرت می باشد . محدوده نمرات از ۸۴-۱۲ می باشد که نمرات بالاتر حمایت اجتماعی بهتر را بیان می کند . روایی و پایایی ابزار نیز تایید شده است (آلفا ۹۵/۰) .
پرسشنامه فردی و بالینی نیز برای بررسی سایر ویژگیهای فردی از قبیل : سن، سطح تحصیلات، وضعیت تاهل و نژاد؛ و ویژگیهای بالینی که توسط شاخص بیماری همراه چارلسون، دسته بندی عملکردی انجمن قلب نیویورک (NYHA)، مرور پرونده درمانی و مصاحبه با بیمار بررسی می شد؛ مورد استفاده قرار گرفت .
تایید هیئت بازنگری، و رضایت نامه از همه شرکت کنندگان توسط محققان و یا پرستار مرتبط با تحقیق کسب گردید . همه اطلاعات از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ جمع آوری گردید .
تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS، آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و درصد) و آزمون های تحلیلی (کای دو، تی تست مستقل، من ویتنی یو و آنالیز رگرسیونی چندگانه) صورت گرفت .
نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین سن بیماران ۱۲±۶۰ سال بود؛ ۱۱/۶۳ درصد از بیماران مرد و ۸۸/۳۶ درصد آنها زن ؛ و ۶۶ درصد با کلاس عملکردی III/IV NYHA بودند؛ مردان بیشتر از زنان متاهل بودند . از لحاظ آماری تفاوت معناداری در سن، سطح تحصیلات، اتیولوژی HF، کلاس عملکردی NYHA و وضعیت بیماری همراه دو جنس مشاهده نشد (P>0.05)؛ تنها از نظر وضعیت تاهل (P=0.017) و نژاد (P=0.023) تفاوت معنادار در دو جنس مشاهده شد . میانگین نمره رفتارهای خودمراقبتی در مردان ۹/۱۷±۵/۶۲ و در زنان ۹/۲۰±۸/۶۱ بود، میانگین نمرات رفتارهای خود مراقبتی در هر دو جنس کمتر از ۷۰ بود که نشان می دهد اکثریت زنان و مردان مبتلا به HF به طور پایدار رفتارهای خود مراقبتی را بکار نمی برند . اطمینان از خود مراقبتی بالاتر، کنترل درک شده و آگاهی از مدیریت بهتر HF با خود مراقبتی بهتر (r2 = ۰٫۲۵, P<0.001)، و کنترل درک شده بالاتر و آگاهی بهتر با رفتارهای خود مراقبتی بهتر در مردان (r2 = ۰٫۱۸, P= 0.001) در ارتباط بودند؛ درحالیکه اطمینان از خود مراقبتی بالاتر و وضعیت عملکردی ضعیف تر با رفتارهای خود مراقبتی بهتر در زنان در ارتباط می باشد (r2 = ۰٫۳۵, P<0.001) . مردان وضعیت عملکردی بهتری نسبت به زنان داشتند (۰۴۵/۰P=، ۷/۱۲±۵/۱۴ در مقابل ۳/۱۰±۲/۱۰).
در کل این مطالعه تاثیر قابل توجه عوامل قابل تعدیل مانند : اعتماد به خود در یکی از توانایی های مراقبت از خود، کنترل درک شده، و آگاهی درباره رفتارهای مراقبت از خود را نشان می دهد؛ همچنین نشان می دهد که در عوامل موثر بر مراقبت از خود تفاوت جنس وجود دارد اگرچه در ابتدا مردان و زنان سطوح آگاهی، وضعیت رفتاری، روانی و جسمی مشابه داشتند .
از محدودیت های مطالعه طرح مقطعی آن می باشد که نیاز به انجام مطالعات مداخله ای و بکارگیری طرح طولی در مطالعات آینده را می طلبد؛ همچنین استفاده از پرسشنامه های خود گزارش دهی در جمع آوری اطلاعات از دیگر محدودیت های مطالعه می باشد که ممکن است اطلاعات واقعی بیماران را منعکس نکند. باید درباره تعمیم نتایج به جامعه نیز توجه شود زیرا بیمارانی که زبان مادری اشان انگلیسی نبود و آنهایی که مشکلات شناختی یا روانی داشتند، از مطالعه خارج شده بودند و این نیز یکی دیگر از محدودیت های مطالعه می باشد .
در نهایت نتایج این مطالعه بیان می کند که عوامل متعدد قابل تعدیل برای مردان و زنان به جهت بهبود رفتارهای مراقبت از خود نیاز است، تا هدف قرار داده شوند. محققان و افرادی که با بیماران مبتلا به HF کار می کنند باید پس از بررسی وضعیت مراقبت از خود بیماران، مداخلاتی را ارائه دهند تا بر عوامل قابل تعدیلی تاکید دارد که ویژگیهای منحصر به فرد مردان و زنان را در بر می گیرد (۲۵).
فصل سوم
روش پژوهش :
این فصل مشتمل بر مباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مواردی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه می گردد ، شامل بیان نوع پژوهش، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، روش نمونه گیری، مشخصات واحدهای مورد پژوهش، محیط پژوهش، ابزار گردآوری داده ها، اعتبار و اعتماد علمی، روش گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها می باشد .
نوع پژوهش
مطالعه حاضر یک پژوهش مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی است که در آن به تعیین عوامل پیش بینی کننده خود مراقبتی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی دکتر حشمت رشت در سال ۹۲-۱۳۹۱ پرداخته شده است.
جامعه پژوهش
کلیه بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی دکتر حشمت رشت، جامعه پژوهش را تشکیل می دهند .
روش نمونه گیری
نمونه های پژوهش این مطالعه شامل ۲۳۹ بیمار مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی دکتر حشمت رشت بودند که در صورت داشتن معیارهای ورود به مطالعه به روش نمونه گیری تدریجی انتخاب می شدند . برای تعیین حجم نمونه نیز از فرمول تعیین حجم نمونه زیر استفاده گردید:
با استناد به مقاله شماره (۳۹) و با اطمینان ۹۵% و قدرت آزمون ۹۰% در یک آزمون دوطرفه براساس حیطه حفظ خود مراقبتی ، ۹۹ بیمار مبتلا به نارسایی قلبی انتخاب شدند .
R12 = ۰٫۱۰ r =0.32 ارتباط حفظ خودمراقبتی با عوامل مرتبط))
W= Ln
W= Ln W = 0.33
N0=
N0=
۱۰ W: عدم وجود چند بزرگراه شهری که حجم ترافیک عبوری را به شدت کاهش خواهد داد.
۱۱W: کمبود مشارکت شهروندان و فعالیتهای بخش خصوصی در طرحهای مربوط به توسعه شبکه حمل و نقل شهری.
۱۲W: قرارگیری نامناسب برخی از تقاطعهای همسطح و غیرهمسطح در سطح شهر و نیز عدم اجرای سیستمهای هوشمندSCAT در تمامی تقاطع علیرغم پتانسیل موجود.
۱۳W: کیفیت پایین، گنجایش کم نبود اتوبوسهای با ظرفیت بالا در برخی از مسیرهای با تراکم جمعیتی بالا، نداشتن تسهیلات رفاهی مناسب (سرمایش و گرمایشی مناسب و غیره)، استفاده از اتوبوسهای شهری با ظاهرهای متفاوت و نازیبا، مکانیابی ناصحیح ایستگاههای اتوبوس (نداشتن متوسط فاصله بین ایستگاههای اتوبوس).
۱۴ W: انجام فعالیتها به صورت بخشی، غیرهماهنگ و غیرموازی.
۱۵ W: کیفیت نامناسب سیما و فرم شهری و نیز وجود بافتهای قدیمی فشرده و متراکم شهر به لحاظ دسترسی در مرکز شهر و دیگر نقاط شهر، همچنین نامناسب بودن عرض و فضا.
فرصتهاO
۱O: دیدگاه مثبت مدیران و مسئولان نسبت به توسعه شبکه های حمل و نقل شهری و فراگیر بودن و دسترسی عمومی به امکانات حمل و نقل شهری.
۲ O: امکان تغییر الگوی سفر با تبدیل شدن ناوگان اتوبوس به کانون قدرتمند جذب سفر.
۳ O: تهیه و اجرای طرح تغییر میدان و تقاطع همطسح به تقاطع غیرهمطسح در نقاطی از شهر.
۴ O: امکان استفاده از بزرگراه شهری در بخش بافت قدیم و فرسوده (مرکز شهر).
۵O: رونق کاربری های اطراف ایستگاه های اتوبوس، پایانه ها و قطار سبک شهری (LRT) برای استفاده جمعی و تفریحی و غیره.
۶ O: تسهیل سفرهای درونشهری از مناطق پیرامونی به هسته مرکزی و ضرورت تغییر نوع فعالیت در این محدوده از مسکونی به خدماتی.
۷ O: امکان گسترش شبکه حمل و نقل شهری، جادهای و ریلی با راه اندازی سیستم حمل و نقل راهآهن و قطار سبک شهری (LRT).
۸ O: امکان خصوصیسازی با نظارت دقیق (بخش حمل و نقل عمومی و خصوصی).
۹ O: وجود پتانسیل بالا جهت اطلاعرسانی در پایانه ها و ایستگاههای درونشهری.
۱۰ O: ایجاد محورهای عرضی و تقویت شبکه عرضی معابر شهر باعث افزایش دسترسی و کاهش بار ترافیکی عبوری است.
استراتژی حداکثر-حداکثر MM استراتژی رقابتی/ تهاجمی SO
- تقدم حمل و نقل عمومی جهت سفرهای بلند شهری و منطقهای توسط شهروندان با ارتقاء کیفیت ناوگان حمل و نقل عمومی و طراحی و منظرسازی خطوط آن با تجهیز و افزایش تعداد اتوبوس و ایستگاههای اتوبوس (هسته مرکزی شهر به پیرامون) ، و افزایش سهم سوخت تاکسیها نسبت به خودروهای شخصی.
- گسترش ایستگاههای اتوبوس در مناطق جدید شهرداری (۸ و۷) به منظور افزایش حمل و نقل عمومی و کاهش ترددهای غیرضروری و همچنین کاهش اختلاط شدید عملکردی.
- احداث تقاطعهای غیرهمسطح، جایگزین میدان و فلکه به جای تقاطع مستقیم.
- تنظیم و توزیع فضایی کاربریها و سطوح خدمات عمومی در انطباق با شبکه ارتباطی.
- بهرهوری و توسعه، تحریک بازسازی و نوسازی جدید برای رونق کاربریها و ساخت مجموعههای چندعملکردی در حوزه های تجاری، فرهنگی، خدماتی و رفاهی در اراضی و فضاهای باز مجاور محورهای شهری، ایستگاههای جدید اتوبوس و پایانه ها، همچنین استفاده از عبور پیونددهندهها.
- گسترش بزرگراههای موجود در منطقه جهت دسترسی بیشتر ساکنین به کاربری های فرامنطقهای با عملکرد بالا با توجه به دسترسی معابر این منطقه به خیابانهای اصلی شهر.
- بهره برداری از فضای مناسب جهت توسعه در بخشهای مختلف با گسترش شبکه حمل و نقل شهری، جادهای و ریلی و امکان اتصال به شبکه ملی- فراملی.
- ارائه خدمات و سرویسدهی به شهروندان به صورت ۲۴ ساعته (شبانه روزی).
- انجام تبلیغات جهت ارتقای فرهنگی شهروندان و پوشش کامل توسط سیستم های اطلاعرسانی در ایستگاهها و پایانه ها.
- بازسازی و تقویت کاربری های مجاور محورها به علت تعریض موجود و آتی آن.
- ارتقاء کیفیت کالبدی و محیطی با تعریض محورها.
- اصلاحات هندسی.
- توسعه ناوگان کانتینری در جهت افزایش و توسعه ترانزیت کالا با استفاده بهینه از ظرفیتها و قابلیتهای موجود (وجود محورهای ارتباطی خارجی).
- کاهش موانع گمرکی و غیرتعرفهای (تعرفهها، سهمیهها، مجوزها و ممنوعیت وارداتی و صادراتی) و یکسانسازی قوانین گمرکی و بازرگانی با اصلاح قوانین و مقررات تجاری، و انطباق آن با مقررات تجاری با استانداردهای حمل و نقل جهانی.
استراتژی حداکثر- حداقل Mm
استراتژی تنوعبخشی WO
- استفاده از محدودیت ترافیکی جهت کاهش تراکم وسایل نقلیه.
- ایجاد بسترسازی مناسب جهت نوسازی ناوگان فرسوده.
- تبدیل شدن اتوبوس به کانون قوی جذب سفر با توجه به شبکه تقریباً منظم عبور و مرور و ارتقاء فرهنگ ساکنین جهت استفاده از وسایل نقلیه عمومی در راستای تسهیل عبور و مرور.
- ایجاد ساختار مدیریتی و زمانبندی جدید و مناسب بخصوص در ساعات پیک مسافر، بالا بردن میزان اطمینان از برنامه ریزی فاصله زمانی حرکت اتوبوسهای شهری در ساعتهای اوج ترافیک جهت رسیدن به مبدأ– مقصد ایستگاهها.
- افزایش مطلوبیت و کاهش زمان سفر از طریق راه اندازی سرویسهای سریعالسیر با توقف محدود.
- ایجاد مسیر اختصاصی برای عبور و خدمترسانی به موقع خودروهای امدادی.
- کفسازی مناسب شبکه ارتباطی با بهره گرفتن از مصالح مناسب و با دوام در آن و طراحینما و جدارههای شهری.
- توسعه مبلمان شهری هماهنگ با معیارهای طراحی شهری و اصلاح مصالح کفسازی در محورهای سوارهرو و پیادهرو.
- ارتقاء کیفی و کمی خیابانها به عنوان شیرازه اصلی.
- ساماندهی ارتباط محورهای مهم شهری در تلاقی با میدانها.
- برنامه ریزی برای ایجاد محور شهری اصلی.
- ایجاد شبکه های دسترسی سواره و پیاده با رعایت اصول سلسله مراتبی.
- ایجاد رقابت در سرویسدهی حمل و نقل با تنوع در ناوگان شهری با وجود ظرفیتها و قالبیتهای موجود.
۳-۹ روش محاسبه limit of Quantification((LOQ: ۱۰ بار جذب بلانک را قرائت کرده و انحراف معیار آن را محاسبه میکنیم. سپس آن را در عدد۱۰ضرب کرده و بر شیب خط استاندارد مربوطه تقسیم میکنیم.
۳-۱۰ روش محاسبه خطای درون آزمایش یا (Within-Run Erorr)WRE:میانگین و انحراف معیار داده ها را بدست آورده و انحراف معیار را بر میانگین تقسیم کرده و در ۱۰۰ ضرب میکنیم. بدین ترتیب درصد انحراف استاندارد نسبی یا %SRD((%Relative Standard Deviation بدست می آید که همان WRE میباشد.
۳-۱۱ روش محاسبه درصد بازیابی:(Recovery) مقدار ماده مورد اندازه گیری آزاد شده در مرحله آخر را به مقدار همین ماده مورد اندازه گیری اضافه شده در مرحله اول تقسیم کرده وعدد حاصل را در ۱۰۰ ضرب میکنیم.
۳-۱۲ روش کار:
۳-۱۳ طریقه ساخت محلول stock
mg1 از پودر پاراکوات دی کلراید را با ترازوی چهار رقم اعشار وزن کرده و به آن۱۰۰۰میکرولیتر (cc1) آب مقطر دو بار تقطیر اضافه می کنیم تا به حجم mg/ml1 برسد، این محلول stock ماست
۳-۱۴ انواع آزمایشات:
۱٫رسم منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید در آب
۲٫رسم منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید بعد از مشتق سازی با معرف دی تیونیت سدیم ۰٫۱ درصد در سود M1
۳٫اندازه گیری پاراکوات در خون بدون استخراج
۴٫استخراج پاراکوات از محلول آبی با بهره گرفتن از رزین تبادل کاتیونی پروپیل کربوکسیلیک اسید (PCA)
۵٫استخراج پاراکوات از خون با بهره گرفتن از رزین PCA
۶٫استخراج پاراکوات از خون با بهره گرفتن از زئولیت کلینوپتیلولایت
۷٫اندازه گیری پاراکوات در پلاسما به روش معمول ( Jarvi and Stewart 1979)
۳-۱۵رسم منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید در آب
غلظت های ۲، ۵، ۱۰، ۱۵ و ۲۰ میکروگرم در میلی لیتر (working solutions ) از پاراکوات دی کلراید در آب مقطر را با بهره گرفتن از serid dilution از محلول ۱۰۰۰ میکروگرم بر میلی لیتر (stock solution ) پاراکوات دی کلراید در آب مقطر می سازیم. طیف ماوراء بنفش ( ultra violet ) محلول ۱۰ میکروگرم بر میلی لیتر پاراکوات دی کلراید در آب مقطر را در محدوده nm 400-200 در مقابل آب مقطر(بلانک) می گیریم. این طیف دارای طول موج حداکثر جذب در nm257 می باشد. سپس جذب محلولهای استاندارد ۲، ۵، ۱۰ ،۱۵ و۲۰ میکروگرم بر میلی لیتر پاراکوات دی کلراید در آب مقطر رابعد ازواکنش با معرف دیتیونیت سدیم ۰٫۱%در سود ۱ مولار در طول موجnm 394.5 قرائت می کنیم. عمل ساخت غلظتهای استاندارد از stock solution های مختلف با غلظت ۱۰۰۰ میکروگرم بر میلی لیتر و قرائت جذب در طول موج nm394.5 را سه بار انجام می دهیم تا بتوانیم منحنی کالیبراسیون (استاندارد) دقیق تری از پاراکوات دی کلراید رسم کنیم.
برای رسم منحنی استاندارد ، غلظت پاراکوات دی کلراید (محور x ها) را در مقابل جذب در طول موج nm394.5 (محور yها) رسم می کنیم.
۳-۱۶ رسم منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید بعد از مشتق سازی با معرف دی تیونیت سدیم ۰٫۱ درصد در سود ۱مولار
به ml1 از غلظت های استاندارد پاراکوات دی کلراید در مرحله قبل، ml1 از معرف دی تیونیت سدیم اضافه می کنیم و طیف این محلول را در محدوده nm800-400 در مقابل معرف دی تیونیت سدیم (بلانک) می گیریم. این کمپلکس به رنگ آبی می باشد. این طیف دارای دو maxλ در nm394.5 و nm603 می باشد. سپس جذب هر کدام از محلولهای استاندارد فوق را در این دو طول موج قرائت می کنیم. عمل ساخت غلظت های استاندارد از stock solution های مختلف با غلظت ۱۰۰۰ میکروگرم بر میلی لیتر و افزودن معرف دی تیونیت سدیم به آنها و قرائت جذب در طول موجهای nm394.5 و nm603 را سه بار انجام می دهیم تا بتوانیم منحنی استاندارد دقیق تری از پاراکوات دی کلراید رسم کنیم.برای رسم منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید کمپلکس شده با معرف دی تیونیت سدیم ، غلظت پاراکوات دی کلراید (محور xها) را در مقابل جذب در طول موجهای nm394.5 و nm603 (محور yها) بطور جداگانه رسم می کنیم.با توجه به جذب رزین تبادل کاتیونی پروپیل کربوکسیلیک اسید(PCA) و کلینوپتیلولایت در محدوده uv، از منحنی استاندارد پاراکوات دی کلراید مشتق سازی شده با معرف دی تیونیت سدیم در طول موج nm394.5 که جذب بیشتری نسبت به طول موج nm603 داشت، جهت اندازه گیری و بررسی های کمی پاراکوات استفاده می کنیم
۳-۱۷ اندازه گیری پاراکوات در خون بدون استخراج:
ml 6خون سیتراته را به ۶ قسمت یک میلی لیتری تقسیم کرده و غلظت های ۰، ۲ ، ۵، ۱۰ ، ۱۵ و ۲۰ میکروگرم در میلی لیتر پاراکوات دی کلراید را با بهره گرفتن از stock solution پاراکوات دی کلراید با غلظت g/mlµ ۱۰۰۰ در آنها ایجاد می کنیم. سپس به هر کدام از آنها ml1 اتانول اضافه می کنیم تا پروتئینهای خون رسوب کنند. سپس با دور RPM5000 به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ می کنیم و طیف غلظت µg / ml2 را در محدوده nm800-400 در مقابل نمونه خون بدون پاراکوات (بلانک) می گیریم. این طیف دارای یک maxλدرطول موجnm394.5 می باشد. سپس جذب محلولها در طول موج nm394.5 در مقابل بلانک قرائت می کنیم. عمل ساخت غلظتهای استاندارد در خون از stock solutionهای مختلف با غلظت µg/ml1000 و قرائت جذب در طول موج nm394.5 را سه بار انجام می دهیم تا بتوانیم منحنی استاندارد دقیق تری از پاراکوات دی کلراید در خون رسم می کنیم. برای رسم منحنی استاندارد، غلظت پاراکوات دی کلراید در خون رسم کنیم. برای رسم منحنی استاندارد غلظت پاراکوات دی کلراید در خون( محور xها) را در مقابل جذب در طول موج nm394.5 (محور yها) رسم می کنیم.
این منحنی را برای این رسم می کنیم که بتوانیم غلظت پاراکوات استخراج شده از خون توسط رزین تبادل کاتیونی پروپیل کربوکسیلیک اسید(PCA) و کلینوپتیلولایت را با بهره گرفتن از آن اندازه گیری کنیم.
۳-۱۸ استخراج پاراکوات از محلول آبی با بهره گرفتن از رزین تبادل کاتیونی پروپیل کربوکسیلیک اسید(PCA)
ابتدا ۱گرم PCA را سه بار با آب مقطر شستشو داده و محلول رویی را دور میریزیم سپس۵ml آب مقطر که حاوی ۲۰µg پاراکوات دی کلراید می باشد را به آن اضافه میکنیم و ۱۵دقیقه ورتکس می کنیم تا پاراکوات به خوبی جذب رزین شود سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی،۱mlمعرف دیتیونیت سدیم اضافه میکنیم و جذب آن را در ۳۹۴٫۵nm قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در آب مقطر بدست می آوریم.مقدار پاراکوات بر حسب میکروگرم در محلول رویی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۵ml) بدست خواهد آمد.با کم کردن این مقدار gµ۲۰ که مقدار پارکوات اولیه شده است،مقدار پاراکوات جذب شده به رزین PCA بدست خواهد آمد.
برای آزاد کردن(استخراج)پاراکوات جذب شده از PCA ، محلولی رویی را دور ریخته و به رسوب،۱ml محلول سدیم کلرید اشباع در آب مقطر می افزاییم و به مدت ۱۵ دقیقه ورتکس میکنیم،سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی،۱ml معرف دی تیونیت سدیم اضافه میکنیم و جذب آن را در ۳۹۴٫۵nm قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در آب مقطر بدست می آوریم.مقدار پاراکوات آزاد شده در محلول رویی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۱ml) به دست خواهد آمد.در نهایت برای اندازه گیری میزان درصد بازیابی (Recovery) استخراج پاراکوات از محلول آبی توسط رزین PCA، مقدار پاراکوات آزاد شده در مرحله آخر را بر عدد۲۰ (مقدار پاراکوات اولیه اضافه شده به میکروگرم به رزین PCA) تقسیم کرده و حاصل را در عدد۱۰۰ ضرب میکنیم.
مراحل بالا را سه بار تکرار میکنیم تا بازیابی را به میزان دقیق تری محاسبه می نماییم.
۳-۱۹ استخراج پاراکوات از محلول آبی با بهره گرفتن از کلینوپتیلولایت:
ابتدا ۱گرم کلینوپتیلولایت را سه بار با آب مقطر شستشو داده و محلول رویی را دور میریزیم سپس۵ml آب مقطر که حاوی ۲۰µg پاراکوات دی کلراید میباشد را به آن اضافه میکنیم و ۱۵دقیقه ورتکس میکنیم تا پاراکوات به خوبی جذب کلینوپتیلولایت شود سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی، ۱ml معرف دیتیونیت سدیم اضافه میکنیم و جذب آن را در ۳۹۴٫۵nm قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در آب مقطر بدست می آوریم.مقدار پاراکوات بر حسب میکروگرم در محلول رویی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۵ml) بدست خواهد آمد.با کم کردن این مقدار gµ۲۰ که مقدار پارکوات اولیه شده است،مقدار پاراکوات جذب شده به کلینوپتیلولایت بدست خواهد آمد.
برای آزاد کردن (استخراج) پاراکوات جذب شده از کلینوپتیلولایت ،محلولی رویی را دور ریخته و به رسوب، ۱ml محلول سدیم کلرید اشباع در آب مقطر می افزاییم و به مدت ۱۵ دقیقه ورتکس میکنیم، سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی، ۱ml معرف دی تیونیت سدیم اضافه میکنیم و جذب آن را در ۳۹۴٫۵nm قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در آب مقطر بدست می آوریم.مقدار پاراکوات آزاد شده در محلول رویی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۱ml) به دست خواهد آمد.در نهایت برای اندازه گیری میزان درصد بازیابی (Recovery) استخراج پاراکوات از محلول آبی توسط کلینوپتیلولایت ، مقدار پاراکوات آزاد شده در مرحله آخر را بر عدد۲۰ (مقدار پاراکوات اولیه اضافه شده به میکروگرم به کلینوپتیلولایت) تقسیم کرده و حاصل را در عدد۱۰۰ ضرب میکنیم.
مراحل بالا را سه بار تکرار میکنیم تا بازیابی را به میزان دقیق تری محاسبه می نماییم.
۳-۲۰ استخراج پاراکوات از خون با بهره گرفتن از رزین PCA:
ابتدا ۲گرم PCA را بطور جداگانه به ۲ لوله آزمایش افزوده و هر کدام را سه بار با ۵ml آب مقطر شستشو داده و با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و محلول رویی را دور میریزیم. سپس ۵mlخون سیتراته را به طور جداگانه به دو لوله آزمایش اضافه کرده و به هر دو لولهg 20µ پاراکوات دی کلراید می افزاییم .به هر دو نمونه خون ۵ml متانول می افزاییم تا پروتئین های خون رسوب کنند.سپس با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ میکنیم.محلول رویی هر کدام از لوله ها را به یک لوله حاویPCA شسته شده می افزاییم و۱۵ دقیقه ورتکس میکنیم سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی لوله اول ،۱ml معرف دیتیونیت سدیم در سود ۱M و به ۱ml از محلول رویی لوله دوم ،۱ml سود ۱M (بلانک) می افزاییم جذب لوله اول را در ۳۹۴٫۵nm در مقابل بلانک قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در خون بدست می آوریم .مقدار پاراکوات بر حسب میکروگرم در محلول رویی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۱۰ml) بدست خواهد آمد.با کم کردن این مقدار از ۲۰µgکه مقدار پاراکوات اولیه اضافه شده است،مقدار پاراکوات جذب شده به رزین PCA بدست خواهد آمد.
برای آزاد کردن (استخراج) پاراکوات جذب شده از PCA ،محلول رویی هر دو لوله را دور ریخته و به رسوب هر کدام از لوله ها ،۲ml محلول سدیم کلرید اشباع در آب مقطر می افزاییم و به مدت ۱۵ دقیقه ورتکس میکنیم سپس مخلوط را با دور ۵۰۰۰RPM به مدت دقیقه سانتریفیوژ میکنیم و به ۱ml از محلول رویی لوله اول ،۱ml معرف دی تیونیت سدیم و به ۱ml از لوله دوم ۱ml سود ۱M اضافه میکنیم و جذب آن را در ۳۹۴٫۵nm قرائت میکنیم و غلظت پاراکوات در محلول رویی را از روی منحنی استاندارد پاراکوات در خون بدست می آوریم.مقدار پاراکوات استخراج شده بر حسب میکروگرم در محلول رویی از روی منحنی با ضرب کردن غلظت در حجم محلول رویی (۲ml) بدست خواهد آمد. در نهایت برای اندازه گیری میزان درصد بازیابی استخراج پاراکوات از خون توسط رزین PCA ، مقدار پاراکوات آزاد شده در مرحله آخر را بر عدد ۲۰ (مقدار پاراکوات اولیه اضافه شده به میکروگرم خون) تقسیم کرده و حاصل را در عدد ۱۰۰ ضرب میکنیم.مراحل فوق را سه بار تکرار میکنیم تا بازیابی را به میزان دقیق تری محاسبه نماییم.
۳-۲۱ استخراج پاراکوات از خون با بهره گرفتن از زئولیت کلینوپتیلولایت:
این روش نیز دقیقا تمام مراحل آن مانند استخراج پاراکوات از خون با بهره گرفتن از رزین PCA است. دو لوله برداشته و به لوله شماره۱، یک گرم زئولیت اضافه می کنیم و به لوله شماره۲ هم یک گرم زئولیت اضافه می کنیم. و با ml5 آب مقطر ،۱۰ بار شست و شو می دهیم و هنگامی که محلول رویی شفاف شد ، جذب آن را می خوانیم. بعد محلول رویی هر دو لوله را دور ریخته و روی رسوب لوله اول ، محلول سرم+ پاراکوات۱(محتویات لوله شماره۳ ) را اضافه کرده و روی رسوب لوله دوم ، محلول سرم+ پاراکوات ۲(محتویات لوله شماره۴ ) را اضافه می کنیم. لوله اول ما شامل سرم بلانک است و لوله دوم شامل سرم+ پاراکوات.
لوله۱:سرم بلانک لوله۲:سرم+پاراکوات
لوله۳:سرم+پاراکوات+زئولیت۱ لوله۴:سرم+پاراکوات+زئولیت۲
بعد به تمامی لوله ها ، cc0.5 متانول اضافه می کنیم تا پروتئینهای موجود در سرم رسوب داده شوند، بعد هر۴ لوله را با دور RPM5000 به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ می کنیم، و تمامی محلولهای شفاف رویی را وارد لوله های ۱ تا ۴ دیگری می کنیم، حال دو لوله اول را کنار گذاشته و لوله سوم را به رسوب زئولیت۱ و لوله چهارم را به رسوب زئولیت۲ اضافه می کنیم و ۱٫۵ میلی لیتر آب مقطر به هر دو لوله اضافه کرده تا بخوبی ورتکس شود و ۱۵ دقیقه شیک کرده و باز هم با دور RPM5000 به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ می کنیم و جذب محلول رویی را می خوانیم. و در مرحله بعد cc0.5 معرف دی تیونیت سدیم را به لوله سرم + پاراکوات + زئولیت ۱ و cc0.5 سود یک مولار را به سرم + پاراکوات + زئولیت۲ اضافه می کنیم .باز در مرحله آخر این آزمایش هم مثل دفعات قبل برای آزاد کردن پاراکوات از PCA ، محلول رویی هر دو لوله(۳ و ۴) را دور ریخته و به رسوب هر کدام از لوله های سوم و چهارم، cc2 محلول NaCl اشباع در آب مقطر می افزاییم و به مدت ۱۵ دقیقه شیک کرده ، سپس مخلوط را با دور RPM5000 به مدت ۵ دقیقه سانتریفیوژ می کنیم، و به ml1 از محلول رویی لوله اول، ml1 معرف دی تیونیت سدیم و به ml1 از لوله دوم، ml1 سود یک مولار می افزاییم و جذب هر کدام را این بار هم در دو طول موج λ ۳۹۴٫۵ وλ۶۰۳ قرائت کرده ودراینجاهم غلظت پاراکوات درمحلول رویی راازروی منحنی استانداردپاراکوات درخون بدست می آوریم. مقدارپاراکوات استخراج شده بر حسب میکروگرم در محلول رویی با ضرب غلظت در حجم محلول رویی (ml2) بدست خواهد آمد.
۳-۲۲ اندازه گیری پاراکوات در پلاسما به روش روتین( Jarvi and Stewart 1979) :
محلولهای استاندارد حاوی ۰، ۲ ، ۵ ، ۱۰ ، ۱۵ و ۲۰ میکروگرم در میلی لیتر پاراکوات در پلاسما تهیه می کنیم. حلال استخراج: ml50 ایزوبوتیل متیل کتون اشباع شده با آب را با ml50 ایزوبوتیل الکل اشباع شده با آب مخلوط کرده و سپس g0.5 سدیم دودسیل سولفات به آن می افزاییم.
روش کار:
۱) در یک لوله سانتریفیوژ ۱۵ میلی لیتری، ml2 آب مقطر و ml10 حلال استخراج را به ml2 پلاسما( محلول استاندارد) می افزاییم.
۲) به مدت ۵ دقیقه شیک می کنیم.
۳) به مدت ۵ دقیقه در دور RPM1500 سانتریفیوژ می کنیم.
۴) به دقت ml8 از فاز آلی را به لوله دیگری منتقل می کنیم که حاوی ml0.8 سدیم کلراید M2.5 می باشد
۵) به مدت ۵ دقیقه ورتکس کرده و سپس بمدت ۲ دقیقه در دور RPM1500 سانتریفیوژ می کنیم.
۶) فاز آلی را به دقت برمیداریم.