داشته است: شاعران دستخوش احساسات شاعرانه بوده و هر چه به ذهن فعال آنها رسوخ کرده در زبان شعر آوردهاند. دیگر آنکه، برداشتهایی که از تفاسیر و تعبیرات ایمان داشته پذیرفتهاند و ناآگاهانه از منابع ضعیف استفاده کرده و صرف نظر از نوع منبع و گاه بدون توجّه به اصالت حکایت و داستان، جهت تعلیم و تفسیر آموزههای عرفانی از هر موضوعی سود جستهاند.
روش پژوهشی در این طرح در اساس مطالعهی کتابخانهای میباشد، امّا به لحاظ ماهیّت و روش در شمار تحقیقات توصیفی ـ تحلیلی قرار میگیرد.
کلید واژهها: عطّار، روایات مجعول، اسرائیلیات و قصص
فصل اوّل
کلّیات پژوهش
ـ مقدّمه
اندیشهی اسلامی در طول تاریخ خود دستخوش دگرگونی، اختلاف نظرها و سلیقهها و تعبیرها و تفسیرهای گوناگون بوده و هست و تعبیرها و تفسیرها چون از ذهنیّات و اندیشههای انسانی سرچشمه گرفته، به طور طبیعی اختلافها و تفاوتها در آن زیاد بوده و هست و این یکی از علل دخیل اندیشههای گوناگون در تفسیر اندیشههای اسلامی بوده است.
از طرف دیگر، همیشه ورود اندیشههای گوناگون مذکور در راستای اصلاح و به عنوان دیدگاه مثبت نبوده بلکه همین اصالت و اساس اندیشهی اسلامی بوده که از آغاز تولّد و حکومت نبوی در مدینه، تزلزل در کاخ کسری و روم و دشمنان دور و نزدیک انداخت. بنابراین از همان آغاز تا امروز دشمنان دین اسلام به تدریج و به شیوههای مختلف و گاه در جامههای رنگارنگ در برابر اندیشه و تفکر اسلامی موضعگیری کرده و گاه بهترین راه را نفوذ در اندیشهها، تفسیر و تأویل قرآن دانسته و در دورههای مختلف به تناسب نفوذ کردهاند و یکی از مهمّترین شیوههای رایج از دورههای اولیهی اسلامی ورود اسرائیلیات، تحریف و جعل حدیث و قصص قرآنی اندیشههای وارداتی، فرهنگ یهودی و مسیحی و اساطیر و خرافات بوده است.
خاستگاه برخی از قصّهها و روایات مجعول یا ریشه در کتابهای یهود و مسیحیت، به ویژه عهدین دارد یا ردّ پای آنها را صرفاً میتوان در اوهام و خرافات رایج در بین اقوام و ملل پیشین جستجو کرد.»[۱]
آن گاه که ردّ پای تفکر یهودی در داستانهاست میتوان گفت: اسرائیلیات همان «اندیشههای وارداتی یهود در تفسیر قرآن کریم است.»[۲]
ناگفته پیداست یکی از مهمّترین دغدغههای اندیشگی و فکری شاعران بزرگ و عارفان ایرانی، موضوع دین، قرآن، حدیث و مفاهیم پیرامون آن است. آنها در دورههای مختلف بر اساس استعدادهای خویش از هر روشی که توانستهاند در راه ترویج دینداری و یکتاپرستی بهره برده و در تفهیم چنین مفاهیمی به مخاطبان عصر خود و فراعصر خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند.
این موضوع تفاسیر در آثار بزرگ تفسیری و ادبی قبل از عطّار نیشابوری وجود داشته و در این راستا گاهی برای تفهیم و تعلیم آموزههای عرفانی، دینی، حکمی و اخلاقی، خواسته و ناخواسته از روایات مجعول در آثار خود استفاده کرده و در آثار خود، بهره بردهاند و در آثار عطّار به مراتب دیده میشود.
تردیدی نیست که مهمّترین نکته در تحقیقات موضوعی، آن است که محقّق دغدغهی آن موضوع و درگیری ذهنی با آن داشته باشد. از همان هفتههای اول مهرماه ۱۳۷۷ که تدریس متون تفسیری به این جانب، واگذار گردید؛ بر اساس مطالعات و تحقیقهای تفسیری پیشین خویش در قرآن و حدیث، دغدغههای پژوهش بررسی و بازشناخت روایتهای نادرست تفسیری به خصوص در ادبیات را داشته و دارم و پیوسته از خدای متعال توفیق در این راه را خواستار بوده و هستم.
تازگی و گستردگی موضوع، انتخاب آثار عطّار نیشابوری به علت پیشتازی و نقش و جایگاه بزرگ وی در تاریخ تحوّل ادب فارسی دورهی خود و پس از خویش، علاقمندی خاص به اندیشهها و آثارش و در نهایت توصیه و تأیید استادان ارجمند راهنما و مشاور، نگارنده را بر آن داشت تا رسالهی دکتری خویش را به این موضوع اختصاص دهم.
روش اصلی نگارنده در این پژوهش، مقایسهی بین مفاهیم و متون کتابهای مقدّس و اساطیری و قرآن و حدیث است تا اسرائیلیات و روایات مجعول متمایز گردد. از دیرباز روش مقایسهای و تقابل در تحقیقات علوم انسانی به ویژه ادبی و دینی پذیرفتنی بوده و این روش در مطالعات قرآنی و علوم دینی هنوز رواج دارد و حتی در جوامع غربی در حالت مقایسه و تطبیق مضامین و مفاهیم قرآنی با آنچه در تورات و انجیل وجود دارد، مناسب میدانند.[۳]
میدانیم که میراث ادبی دورهی عطّار و قبل از او، بزرگترین سرمایههای فکری و ادبی وی را تشکیل میدهد و بر همین اساس سعی شده گاه در این پژوهش، از نمونههای بکارگیری روایات مجعول و اسرائیلیات در آثار آن دوره (چون خاقانی، نظامی، میبدی، سنایی و…) و حتی پس از عطّار (مانند مولوی و حافظ و…) استفاده شود؛ تا هم به سنّت ادبی قبل از عطّار توجه کرده و هم نقش وی در بازسازی، بازآفرینی و نوآوریها و تأثیر بر آثار پس از خود در این موضوعات تا حدّی مشخص شود. ناگفته نماند هرچند که روایتهای مجعول و نادرست تفسیری با مضمون دینی در آثار عطّار دیده و در این پژوهش بررسی و بازشناسی میشود، امّا شیوایی، جذابیّت و حسن تعلیل سرودهها چنان اوج میگیرد که استادان متشرّع و متدیّن چون فروزانفر و… در مقابل این عظمت بیان او را میستایند و تعلیلهای ادبی و تفسیریاش را مذموم نمیشمارند. (در بخش «دفاعیههای عطّار از ابلیس» به این موضوع اشاره شده است.)
بنابراین دیبای آراستهی ادبی، نقش دورانسازی، جایگاه سخندانی و از همه مهمّتر شخصیّت پاک، مستقل و بیریای عطّار و در نهایت صدای بال سیمرغ اندیشه و زبانش پیوسته در این پژوهش طنینانداز بوده و برای همیشه جاویدان خواهد بود.
دوست دارم در اینجا به حقیقتی اعتراف کنم؛ هرچند بحثی را تمام و یا خلاصهوار بستهام این چند عبارت زندهیاد استاد فروزانفر را حسب حال خویش دانسته و میدانم: «در همهی این احوال با آن که به قدر وسع کوشیده و به فراخور توان خویش رنجی برده، عرق شرم و انفعال بر چهره میافشاند و دیده از فرط آزرم فراز میدارد چه میداند که قدم در ورطهیی هولانگیز نهاده و دست در کاری خطیر زده است.»[۴]
ـ بیان مسأله
اسرائیلیات به مجموعه تأثیری گفته میشود که فرهنگ یهودی و مسیحی بر تفسیر قرآن داشته است و از آنجا که روایات و تفاسیر قرآنی در ادبیات فارسی تأثیر زیادی داشته، به تناسب موضوع از طریق شاعران و نویسندگان همان مسائل فرهنگ یهودی و مسیحی در ادبیات فارسی (نظم و نثر) وارد شده است طوری که بازشناسی و اصل مسائل قصص و روایات از اسرائیلیات و جعلیّات نیاز به تحقیقی کامل دارد که در این خصوص کاری دقیق یا مشابه صورت نگرفته است.
اوایل قرن ششم هجری در تاریخ ادبیات ایران (به ویژه در شعر فارسی) نقطه عطفی محسوب میشود. سنایی غزنوی، شاعری اندرزگو، شریعتمداری عرفانپسند با همهی ابتکارات و نوآوریهای ادبی از انگیزه و اندیشه، در رأس هرم تحوّلات ادبی قرار دارد و مباحث عرفانی و قصص اسلامی را به طور رسمی وارد شعر فارسی کرد و این مهمّ در آثار عطّار نیشابوری به کمال رسید.
توجه و علاقهمندی صوفیه به تطبیق مسایل عرفانی با استنادهای تفسیری و روایات و تأویلات احادیث باعث گردید که مسایل زیادی در عرفان پذیرفته شود که با اساس شریعت مطابقت نداشت. شاعران عارف چون سنایی، عطّار و مولوی سعی داشتهاند موضوعات عرفانی را به شیوهی تمثیل و حکایت، توجیه و تفسیر کنند ـ و بیتردید موجب غنا و زیبایی زبان و ادبیات فارسی شدهاند ـ و هر جا داستانی، روایتی و حدیثی متناسب با موضوع عرفانی مطروحهی خویش یافتهاند در توجیه و توصیف مطالب عرفانی بازگو کردهاند. از طرف دیگر، روایات مجعول و اسرائیلیات به تدریج از اوایل اسلام در بسیاری احادیث، قصص و روایات و تفاسیر وارد شد و در آثار بزرگ تفسیری و ادبی قبل از عطّار نیشابوری وجود داشته است و او همچون دیگران، بسیاری از آن روایات مجعول را در آثار خویش آورده و بدون توجه به صحت و سقم آنها، در توجیهات عرفانی از آنها سود جسته است.
پژوهشگران بسیاری در آثار عطّار کاویده و از زوایای گوناگون به آن توجه کرده و به معارف بسیاری هم دستیافته، امّا در بررسی موضوع روایات مجعول و اسرائیلیات پژوهشی صورت نگرفته است. نگارنده با توکل به ایزد لایزال و دستگیری استادان راهنما و مشاور، در این مقطع مهمّ تحصیل متعهّد و ملزم به انجام این پژوهش است.
ـ اهمّیت و ضرورت انجام تحقیق
تردیدی وجود ندارد در مقطعی از تاریخ روایت و تفسیر اسلامی اقوال برگرفته از تورات و انجیل از طریق قصّاصان به کتب تفسیر قرآن و سایر متون مسلمانان راه جسته است و از همان راهها بهدلیل دلبستگی فراوان شعرا و نویسندگان ما به این کار مقدّس آسمانی، آن تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم وارد نظم و نثر فارسی شدهاند و چه بسا موجب غنا و زیبایی آن شدهاند.
امّا همواره این نگرانی وجود دارد که خوانندگان، این قصّهها و تأثیرات را صحیح و واقعی به شمار آورند. لذا تلاش در جهت بازشناسی و استخراج این تأثیرات میتواند در تصحیحِ اعتقادات و دیدگاههای دینی خوانندگان نظم و نثر فارسی مؤثر واقع گردد.
به علت گستردگی موضوع برای این پژوهش، به صورت موردی، بررسی آثار بزرگترین شاعر و نویسندهی عارف قرن ششم انتخاب شده است یعنی عطّار نیشابوری؛ که زبان گیرا و گسترده و قدرت بیان و خامهی توانایش و تأثیری که در دورهی خویش و بعد از خود در تحوّلات ادبی داشته، بررسی آثارش میتواند نقاط مبهم و مهمّ را در رابطه با موضوع پژوهش ما مشخص نماید.
در این پژوهش جهت بازشناسی و استخراج تأثیرات اسرائیلیات و روایات مجعول، به کلیهی آثار عطّار توجه شد تا تحقیق از جامعیت برخوردار بوده و در نهایت به نتیجهگیری متقن و برآوردی جامع و مانع دست یافته شود.
ـ مرور ادبیات و سوابق پژوهش
اسرائیلیات تقریباً تا قرن هفتم به صورت اصطلاحی در متون تفسیری و قرآنی دیده نمیشود. هر چند که در اغلب متون اولیهی تفسیری مانند طبری و… از راویان، نقالان و قصّاصان داستانهایی یهودی و مسیحی نام برده شده است، امّا مفهوم اصلی اسرائیلیات در آثار ابنخلدون بیان گردیده و در دورههای بعد در آثار ابنتیمیّه و ابنکثیر، اصطلاح اسرائیلیات بحث شده است.
در مورد پیشینهی علمی پژوهش، سه مرجع اصلی داریم: تحقیقات عربی و اسلامی، پژوهشهای فارسی در تفسیر و علوم قرآنی و پژوهشهای ادبی.
در اینجا به تعدادی از منابع اصلی و سابقهی این پژوهش به اختصار اشاره کرده و برای ورود به بحث، از چند اثر مهمّ و مسقل عربی، فارسی و پایاننامه به عنوان سابقه و مرجع تحقیق نام برده میشود[۵]:
ـ تحقیقات عربی و اسلامی
ـ مقدّمهی ابنخلدون
از مورّخان برجستهی اسلامی گذشته، ابنخلدون است که بدون ذکر اصطلاح اسرائیلیات در تقسیمبندی و تشریح انواع تفسیرها، تفسیرهای روایی و درایی نادرست را ارزیابی میکند که این اخبار ناروا از زمان صحابه تا تابعین و سینه به سینه نقل شده است و «تا هنگامی که معلومات بصورت دانشها در آمد و کتابها تدوین گردید و بسیاری از آن روایات نوشته شد و آثار و اخباری که رسیده بود از صحابه و تابعان نقل و روایت شد و آنگاه این روایات به طبری و واقدی و ثعالبی و دیگر مفسرانی که در ردیف ایشان بودند، رسید و آنها آنچه خدا خواست دربارهی آثار مزبور نوشتند و تألیف کردند.»[۶]
ابن خلدون با توجه به نیازمندی در تفسیر قرآن به آن کتابها، آنها را از تیغ نقادی میگذراند و به خطر مهمّ و برجستهای به نام روایتهای مجعول اشاره میکند که در اثر بیسوادی و علاقمندی عربهای آن زمان وارد روایات به خصوص تفسیرهای روایتی شده است و توضیح میدهد که: «تفسیر روایتی مستند به آثار و روایات نقل شده از سلف که عبارت از شناختن ناسخ و منسوخ و موجبات نزول مقاصد آیهها است و برای دانستن کلیهی این مسائل هیچ راهی بهجز نقل از صحابه و تابعان وجود نداشت و متقدّمان در این باره مجموعههای کاملی فراهم آوردند، ولی با همهی اینها کتب و منقولات ایشان ناپذیرفتنی و مردود است و سبب آن، این است که قوم عرب اهل کتاب و دانش نبودند، بلکه خوی بادیهنشینی و بیسوادی بر آنان چیره شده بود و هر گاه آهنگ فراگرفتن مسائلی میکردند که نفوس انسانی به شناختن آنها همت میگمارند از قبیل تکوین و آغاز آفرینش و رازهای جهان هستی؛ آن وقت اینگونه موضوعات را از کسانی میپرسیدند که پیش از آنان اهل کتاب بودهاند و آنها اهل تورات از یهودیان و کسانی از مسیحیان بوده که از کیش آنها پیروی میکردند و پیروان تورات هم که در آن روزگار در میان عرب میزیستند مانند خود ایشان بادیهنشین بودند و از اینگونه مسائل بهجز آن چه عامهی اهل کتاب میدانند باخبر نبودند و بیشتر پیروان تورات را حمیریانی تشکیل میدادند که به دین یهودی گرویده بودند و چون اسلام آوردند بر همان معلوماتی که داشتند و وابستگی آنها به احکام شرعی که رعایت احتیاط در مورد آنها ضروری نیست باقی بودند مانند اخبار آغاز خلقت و آنچه مربوط به پیشگوئیها و ملاحم بود و نظایر آنها. و این گروه عبارت بودند از کعبالاحبار و وهب بن منبّه و عبدالله بن سلام و مانند ایشان. از این رو تفسیرها در این گونه مقاصد از روایات و منقولات موقوف بر ایشان، انباشته شد و از مسائلی بشمار نمیرفت که به احکام باز گردد. مفسران در مورد آنها سهلانگاری کردند و کتب تفسیر را از این گونه حکایات مملو ساختند. و ریشه و منبع آنها همچنان که یاد کردیم پیروان تورات بادیهنشیناند و آنچه را نقل میکنند از روی تحقیق و آگاهی درست نیست، ولی با همهی اینها، آن گروه شهرت یافتند و کارشان بالا گرفت، چه در دین و ملت اسلام دارای مراتب بلندی بودند و به همین سبب از آن روزگار منقولات آنان مورد قبول واقع شد.»[۷]
ابنخلدون در ادامهی این بحث از دو مفسّر نامی قبل از خود نام میبرد که در نقد و بررسی و شناخت اسرائیلیات برآمدهاند و یکی از آن دو، «ابن عطیه قاضی عبدالحق» بوده که تفاسیر مأثور را بررسی کرده و آن چه به صحت نزدیکتر بوده انتخاب کرده است.
ـ الاسرائیلیات فیالتفسیر و الحدیث
اولین اثر مکتوب و مهمّ در زمینهی اسرائیلیات در تحقیقات معاصر عرب[۸]، «الاسرائیلیات فی التفسیر و الحدیث» تألیف دکتر محمّد حسین الذهبی، استاد الازهر قاهره است، که در سال ۱۳۸۸ هـ.ق نگارش یافته و در ۲۱۰ صفحه به چاپ رسیده است. دکتر ذهبی در تقسیمبندی دقیق و منسجم «الاسرائیلیات» و بعضی مطالب دیگر که به زبانی ساده و روان عربی معاصر نوشته و در یک مقدّمه (برارتباط قرآن با کتابهای آسمانی دیگر وغیره) و سه فصل (در تفسیر اسرائیلیات و نفوذ و گسترش و خطرات آن، اقسام و حکم و راویان مشهور اسرائیلیات و موارد آن در تفاسیر و احادیث) و یک خاتمه (در لزوم توسل به قرآن و راههای پرهیز از اسرائیلیات)؛ و اغلب به اختصار بحث کرده و در حقیقت مباحثی که قبلاً در اثر معروف دیگرش “التفسیر و المفسرون” مطرح نموده، تکمیل کرده است.
ـ الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر
پس از اثر دکتر ذهبی هم ولایتی و همکار او، دکتر محمّد بن محمّد ابوشهبه در اثر گرانقدر «الاسرائیلیات و الموضوعات فی کتب التفسیر» دقیقترین تحقیق را در زمینهی اسرائیلیات، انجام داده که اولین بار در سال ۱۳۹۱هـ.ق، تألیف و چاپ شد.
این کتاب، تحقیقی ارزشمند از آغاز شکلگیری اسرائیلیات در اسلام تا ورود آن به تفسیرها در دورههای مختلف و راههای گسترش آن و سیری موجز امّا دقیق و عالمانه در تفسیرهای گوناگون است… تا بررسی یکایک روایات اسرائیلی در قصص و تاویلهای آیات الهی و حتی احادیث موضوعه.[۹] بیشترین دغدغههای فکری نگارنده در رابطه با اسرائیلیات و این مقدمات، از این دو اثر ارزشمند مایه گرفته است.
ـ الاسرائیلیات و أثرها فى کتب التفسیر
کاملترین پژوهش محقّقان معاصر عرب در موضوع اسرائیلیات، ” الاسرائیلیات و أثرها فى کتب التفسیر” تألیف “رمزى نعناعه"، فارغ التحصیل و استاد دانشگاه الازهر قاهره است که رسالهی دکترای اوست و در سال ۱۳۸۸هـ.ق با رتبهی عالی از آن دفاع نموده و ظاهراً در سال ۱۳۹۰هـ.ق اولین بار در دمشق به چاپ رسیده است. مؤلف در این اثر مستقل و مفید، به آثار قبل از خویش در مورد اسرائیلیات توجه کرده و در یک مقدّمه، چهار بخش و یک خاتمه از موضوع اسرائیلیات، شکلگیری و راههای مبارزه با آن، به تفصیل بحث و بررسی کرده است. این تألیف یکی از منابع جامع و تحقیقی در این زمینه به شمار میرود.
ـ پژوهشهای فارسی در تفسیر و علوم قرآنی
ـ پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن[۱۰]
این اثر، عنوان رسالهی دکتری محمّدتقی دیاری به راهنمایی استاد سید محمّد باقر حجتی درسال۱۳۷۷ در دانشگاه تهران بوده و ابتدا در سال ۱۳۷۹ به صورت کتاب چاپ شده و در سال۱۳۸۳ با ویرایش جدید و مفصّلتر در نشر سهروردی به چاپ رسیده است. در رسالهی حاضر طی شش فصل اسرائیلیات یا منقولات یهود در تفسیر قرآن کریم بررسی شده است. عنوانهای این فصلها به این قرار است: فصل اول، دانش تفسیر، روشها و منابع، ویژگیها و ضعفها؛ فصل دوم، رابطهی قرآن با کتابهای آسمانی پیشین؛ فصل سوم، اسرائیلیات، پیدایش، زمینهها و انگیزهها؛ فصل چهارم، شناسایی عناصر و چهرههای پدیدآورندهی اسرائیلیات؛ فصل پنجم، نقد و بررسی دلایل پذیرش یا عدم پذیرش روایات اهل کتاب؛ فصل ششم، نقد و بررسی اسرائیلیات در تفاسیر (با تأکید بر آرا و نظریات برخی از مفسران اهل سنت و شیعه).
ـ اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن
اثر دیگر که تا حدّی مورد استفاده بوده، رسالهی دکتری حمید محمّد قاسمی. ایشان تحقیق مفصّل و جامعی از “اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستانهای انبیا در تفاسیر قرآن” به راهنمایی محمّد باقر حجتی در سال ۱۳۷۸ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات به عمل آورده است که پس از مباحثی مقدماتی چون تعریف اسرائیلیات و مصادر اسرائیلیات، تاریخچهی مختصری از اسرائیلیات ذکر شده؛ آنگاه عوامل و زمینههایی که باعث نفوذ اسرائیلیات به تفاسیر گردیده، بیان شده است. مهمّترین و مفصّلترین بخش این تحقیق جمع آوری و نقد و تحلیل اسرائیلیاتی است که در داستانهای پیامبران الهی وارد شده است. در این بخش به مقایسهی ویژگیهای داستانهای قرآن با ویژگیهای روایات اسرائیلی پرداخته شده و در خاتمه تأثیرات سوء اسرائیلیات بر فرهنگ اسلامی بیان گردیده است.
- سطوح بالای نزدیکی ارتباط میان مشتریان و کارکنان بوسیله مشتریان درک شده و با سطوح بالای رضایت مشتری در ارتباط است.
- سطوح بالای نزدیکی ارتباط میان مشتریان و کارکنان بوسیله مشتریان درک شده و با سطوح بالای رفتارهای وفادارانه مشتری در ارتباط است.
دادههای این تحقیق از شرکتهای نسبتا متوسط در شمال ایتالیا جمع آوری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که نیات وفادارنه مشتری به طور مستقیم و غیرمستقیم بوسیله نزدیکی ارتباط مشتریان و کارکنان خدماتی تحت تاثیر قرار میگیرد.
۷- چیتی و سایرین(۲۰۰۷) در تحقیقی به بررسی عوامل مرتبط با رضایتمندی مشتری از یک خدمت و وفاداری آنان به یک ارائهکننده سرویس در صنعت هتلداری استرالیا پرداختند. در این تحقیق روابط مدل مشتری اروپا تایید شد. مهمترین رابطه بدست آمده در این تحقیق نقش میانجی رضایتمندی در رابطه ارزش ادراک شده و وفاداری مشتری معرفی شد.
۸- تحقیق مستقلی که به سفارش ونتورا و تعهد یکی از مشتریان به وسیله NOP در سال ۱۹۹۷ صورت گرفت، اهمیت خدمت به مشتریان را به شرح ذیل تعیین کرده است :
- ۸۶ درصد از مصرف کنندگان در مقایسه با پنج سال قبل، خدمت بهتری را انتطار دارند؛
- ۸۲ درصد انتظار داشتند که اگر راضی نباشند، به فروشندهگان دیگری رجوع خواهند کرد.
همچنین ونتورا در سال ۱۹۹۷ به NOP ماموریت داد تا تحقیقی در مورد کسانی که نوع کالا یا فروشنده را عوض کردهاند، انجام دهد. یافتههای این تحقیق به شرح ذیل فهرست شده است:
- ۹۷ درصد از کسانی که چند بار عرضهکننده را تعویض کردهاند، خدمت ضعیف به مشتری را عامل اصلی خود در این تعویض ذکر کردهاند.
- ۳۵ درصد اظهار داشتند که یک عذرخواهی ساده میتوانست از مراﺟﻌﺔ آنان به رقیب جلوگیری کند. اما تقریباً سه چهارم شرکتها هیچ کوششی به عمل نیاوردند تا این مشتریان ناراضی را ترغیب کنند.
-
- مشتریانی که به شرکتهای رقیب مراجعه کردند جزو کسانی بودند که برای شرکت بسیار سودآور بودند.
۹- پژوهشی تحت عنوان « برطرف کردن موانع به عنوان تعدیل کننده برای کشف رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری مشتری» توسط ونگ (۲۰۰۵) در شرکت بیمه در تایوان انجام شد. نتایج اصلی بدست آمده از پژوهش مذکور عبارتند از:
- کیفیت خدمات و کیفیت رابطه، مقدمه مهمی از رضایت مشتری میباشند و رابطه مثبتی با هم دارند؛
- رضایت مشتری، عامل کلیدی وفاداری مشتری است و رابطه مثبتی دارد؛
- برطرف کردن موانع اثری تعدیلکننده دارد، رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری مشتری برای مشتریانی که تغییر موانع بیشتری برای آنها اعمال میشود، قویتر است؛
- تغییر هزینهها برای توضیح تغییر رفتار مشتری ناکافی است. بر مبنای یافتههای این پژوهش محقق پیشنهاد میکند، مدیریت شرکت بیمه باید بر روی هر عنصری که برطرف کننده موانع توسعه برنامههای موثر وفاداری مشتری میباشد، تمرکز کند(ونگ ، ۲۰۰۵).
فصل سوم
۳
روش تحقیق
مقدمه
تحقیق عبارت است از یک عمل منظم که در نتیجه آن پاسخهایی برای سوالهای مورد نظر مطرح شده پیرامون موضوع تحقیق، به دست میآید(خاکی،۱۳۸۸: ۱۸۴). روشهای استانداردی برای انجام تحقیقات علمی بوجود آمده است تا با بهرهگیری از این روشهای استاندارد، مراحل انجام این تحقیقات که در برخی مواقع با دشواریهای فراوانی مواجه میشود، سادهتر گردد. انتخاب روش تحقیق مناسب، به هدفها، ماهیت و موضوع مورد تحقیق و امکانات اجرایی بستگی دارد.
در این فصل روش مورد استفاده در پژوهش و چگونگی محاسبات و پردازش و تجزیهتحلیل دادهها بیان میشود که شامل توضیح مدل مفهومی، روش تحقیق، جامعه و نمونه آماری، روش گردآوری دادهها، روشهای آماری و نحوه تجزیه و تحلیل دادهها، متغیرها و نحوه اندازهگیری و سنجش آنها و روایی و پایایی ابزار اندازهگیری (پرسشنامه) است که در زیر به توضیح هر یک میپردازیم.
روششناسی تحقیق[۸۱]
روششناسی تحقیق به مجموعهای به هم پیوسته از قواعد، اصول و شیوههای معمول در یک رشته از دانش اطلاق میشود و به طور کلی میتوان گفت:
- اتخاذ روش علمی تنها راه دستیابی به دستاوردهای قابل قبول علمی است
- بعضی روششناسی را مبحثی نظری میدانند که با تعقل، منطق و فلسفه پیوسته است و بعضی دیگر روششناسی را از فلسفه جدا دانسته و آن را یک رشته علمی میدانند(خاکی، ۱۳۸۸: ۱۹۳).
دستیابی به هدفهای علمی یا شناخت علمی میسر نخواهد بود مگر زمانی که با روششناسی[۸۲] درست صورت پذیرد. به عبارت دیگر تحقیق از حیث روش است که اعتبار مییابد نه موضوع تحقیق(خاکی، ۱۳۸۲،۱۵۲).
تحقیقات علمی بر مبنای هدف به تحقیقات بنیادی(پایه)، کاربردی، ارزیابی، تحقیق و توسعه و تحقیق علمی تقسیم میشوند.
تحقیقات کاربردی تحقیقاتی هستند که نظریهها، قانونمندیها، اصول و فنونی که در تحقیقات پایه تدوین میشوند را برای مسائل اجرایی و واقعی به کار میگیرند. این نوع تحقیقات بیشتر بر موثرترین اقدام تاکید دارند و علتها را کمتر مورد توجه قرار میدهند. این تاکید بیشتر به واسطه آن است که تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت میشوند.(خاکی، ۱۳۸۸: ۲۰۲).
این رساله به دلیل استفاده نتایج آن در صنعت بانکداری ایران، دارای اهمیت بالایی برای مدیران بانکها بوده و از نظر هدف کاربردی به شمار میرود.
تحقیقات براساس روش به تحقیق تاریخی، توصیفی، پیمایشی، روش تحلیل محتوا، میدانی، موردکاوی، همبستگی، تحقیقات علی(آزمایشی) و علی تطبیقی تقسیمبندی میشوند. هر یک از این روشها برای پاسخگویی به یک نوع مساله مناسب هستند بنابراین در انتخاب روش تحقیق مناسب باید دقت کافی را بکار برد(خاکی،۱۳۸۸: ۲۰۸-۲۲۹).
این تحقیق از نظر روش پیمایشی میباشد. این روش فراتر از یک تکنیک خاص در جمع آوری اطلاعات است. هر چند معمولا در آن از پرسشنامه استفاده میشود، اما فنون دیگری از قبیل مصاحبهی ساختمند، مشاهده و تحلیل محتوا… هم به کار میروند(همان منبع).
تحقیق پیمایشی برای گردآوری دادههای مربوط به زمان حال به کار میرود. در این روش پژوهشگر در شرایطی نیست که بتواند متغیرهای محیط را دستکاری کند و کنترل کمتری بر محیط پژوهش دارد و به دنبال آشنایی بهتر و کاملتر از وضع موجود است. پیشفرض اصلی روش پیمایش آن است که با به کارگیری دقیق روش های علمی میتوان از طریق مطالعه یک نمونه به تعمیم نتایج آن به یک جامعه بزرگتر نائل شد(کومار،۱۳۷۴).
تحقیقات همبستگی هم شامل کلیه تحقیقاتی است که در آنها سعی میشود رابطه بین متغیرهای مختلف با بهره گرفتن از ضریب همبستگی، کشف و یا تعیین شود. هدف روش تحقیق همبستگی مطالعه حدود تغییر است(دلاور، ۱۳۸۰: ۱۹۹). هدف تحقیق همبستگی عبارت است از درک الگوهای پیچیده رفتاری از طریق مطالعه همبستگی بین این الگوها و متغیرهایی که فرض میشود بین آنها رابطه وجود دارد. این روش علیالخصوص در شرایطی مفید است که هدف آن کشف رابطه متغیرهایی باشد که در مورد آنها تحقیقاتی انجام نشده است (همان منبع : ۲۰۳).
مدل مفهومی تحقیق
مدل مفهومی، یک الگوی مفهومی است مبتنی بر روابط تئوریک میان شماری از عواملی که در مورد مساله مورد پژوهش بااهمیت تشخیص داده شدهاند. این نظریه با بررسی سوابق پژوهشی در قلمرو مساله به گونهای منطقی جریان پیدا میکند. در انتخاب چهارچوب نظری به طور معمول باید به تبع جهتیابی که پرسش آغازی ترسیم کرده است و کیفیت اطلاعات حاصله از مطالعات، عمل کرده و چهارچوب نظری مناسب را برگزینیم.
متغیرهای تحقیق
متغیر عبارت است از ماهیتی که ارزشهای مختلف را قبول کند به سخن دیگر، متغیر چیزی است که تغییر میپذیرد. به عبارت دیگر متغیر به ویژگیهایی اطلاق میشود که میتوان آنها را مشاهده و یا اندازهگیری کرد و دو یا چند ارزش یا عدد را جایگزین آنها قرار داد، عدد یا ارزش نسبت داده شده به متغییر، نشان دهندهی تغییر از یک فرد به فرد دیگر یا از یک حالت به حالت دیگر است.
متغیرها را میتوان به اشکال مختلف و بر اساس معیارهای متفاوت دستهبندی نمود. نوعی از طبقهبندی متغیرها که وجود دارند را میتوان بصورت ذیل ارائه نمود:
الف- متغیرهای مستقل: متغیری است که روی متغیر وابسته بصورت مثبت یا منفی تاثیر میگذارد. در این رساله، متغیر مستقل مسئولیت اجتماعی شرکت میباشد.
ب- متغیر وابسته: متغیری است که تغییرات آن تحت تاثیر متغیر مستقل قرار میگیرد. متغیر وابسته این تحقیق وفاداری مشتریان میباشد.
ج- متغیر مداخلهگر: متغیری است که محقق برای استنتاج از نحوه تاثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته مورد نظر قرار میدهد، تاثیر متغیر مداخلهگر را نه میتوان کنترل کرد و نه بطور مستقیم و مستقل از سایر متغیرها مشاهده کرد لذا به تاثیر این متغییر در تحلیل نهایی اشاره میشود. متغییر مداخلهگر معمولا بر اعتبار درونی و بیرونی تحقیق اثر میگذارد. کیفیت خدمات ادراک شده بعنوان متغیر مداخلهگر در این پژوهش در نظر گرفته شدهاند. (خاکی، ۱۳۸۸: ۸۰-۷۳).
مدل مفهومی این تحقیق به شکل زیر میباشد:
مسئولیت اجتماعی شرکت :
افدامات زیست محیطی
افدامات مشتری محور
اقدامات کارکنان محور
اقدامات نوع دوستانه
وفاداری مشتریان
سید علی اکبر مرتضوی، متخّلص به «افسرده»، فرزند سید مرتضی از سادات و بزرگان لار بوده است. وی در سال ۱۲۵۹ ه.ش. پای به عرصه وجود گذاشته، در طب سنتّی مهارتی بسزا داشته است. دیوان شعری دارد که توسط مرحوم شیخ عبد الحسین نوروزی دهکویی نگاشته شده است.
طالب دیدن رویت بصری نیست که نیست جلوه حسن تو اندر نظری نیست که نیست
نکند نــاله «افسرده» بــه گـوشت اثـــری ورنه فریاد شبم تا سحری نیست که نیست
۳-۱۰-۵ محمد جعفر طالعیزاده
زندهیاد در پنجم اردیبهشت ماه ۱۳۰۳ در شیراز دیده به جهان گشود. پدرش حاج محمّد یکی از تجّار متشّرع و معروف لاری، ساکن شیراز بود. دوران تحصیلات ابتدایی خود را در لار گذراند و دوران دبیرستان خود را در مدرسه شاپور شیراز گذراند. در سال ۱۳۲۹ به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در لار فعالیّت آموزشی خود را آغاز کرد. این خدمت مقدّس را با عشق و علاقه در این شهر طی و به پایان رسانید. از ویژگیهای بارز وی سرودن اشعار با زبان لاری بود، اشعاری بسیار سهل و عام فهم، امّا پرمعنی و مملو از تشبیهات خاص، دلنشین و شیوا.دکتر نوروزی استاد دانشگاه هرمزگان به وی لقب «شهریار لارستان» داده است. روحش شاد. «نمونه شعر او به زبان لاری»
- دِلِ مَ تنگتر از دو چَشِ چَشتَرَکو مَ رگُ و پَی دَوِدِ غُصِّه چُنِ دُمدَمَکو
Delé ma tangteré az do čaše čaš teraku ma rag-o-pay dovédé qossa čoné domdomaku.
معنی: دل من تنگتر از دو سوراخ چَشتَرَکو است. در رگ و پی من اندوه به مانند دُمدَمَکو دویده است.
- غَمِ دنیا خو مَبارِسّی چُنِ قَعْلَهَ ولی دردِ هِجرونِ تو مَزبَرِ بُدِه بارِ سَرَکو
Qam-e-donya xo mabaressi čone qalal avali darde heajrune to mazbare bode bare saraku.
معنی: اندوه جهان به مانند کوهی بر من سنگینی می کند، ولی درد هجران تو برای من سربار غمها شده است.
- اَلِفِ قامتُم از دَسِّ فلک دال بُئِس بَسْ که مثِل بچِ غِیضیمَ خَتِم تُمْپُلَکو
Alefe qamatom az dasse falak dal boess baske mesle beče qaiyzi ma xatem tompolaku.
معنی: الف قامت من از جور روزگار به مانند حرف دال شده است از بس که مانند بچه «قهرو» چمباتمه زدهام.
- یادِ وَختی که بِچ اَندَم مُواَکِ تیراومَد یا اَدورِ یَک اَشِسَّم مُواکِ اَسَّمکو
Yade vaxti- ke beč andgm moake tirumad Ya ā dowre yak ašessam moake assamaku.
معنی: یاد باد آن روزگاران که بچه بودیم و بازی «تیر اومد» میکردیم، یا آن که به دور یکدیگر حلقه میزدیم و بازی «اسمکو» میکردیم.
- تو تَیادِن کِ شَلِ برِکهَ شوامشتِسُّن از بغلکش مَ و توهی مواَزَت پاتلَکو
To tayade ke šale berka šovamoštesson az baqalkaš mao tohaiy moazat patelaku
معنی: تو به یاد داری که گل و لای آب انبار را لایروبی کرده بودند و من و تو با تمام قدرت دست و بازومان بازی «پاتلکو» میکردیم.
- بَعدِ وَختی کِه بُئِس، برکَه پُر و مالامال مَ مَوِس چَشْ بُکُنِم هی تو تَگُت دَدمَلَکو
Baade vaxti ke boes berka por-o-malamal mamavess čaš bokonem haiy to tagot dadmalaku
سپس زمانی که آب انبار پر و مالامال از آب شد، من میخواستم تماشا کنم و تو مرتباً می گفتی«ددملِکو» {و مرا میترساندی}.
- حیف و صد حیف کِه دورون بِِچی زود گُذَشت مُواَلَشْتند و مُوخیزند وَسه چشمَلَکو
Haif-o- sad haif ke dowrone beči zud gozášt moaleštand-o-moxizand vassoe čašmalaku
معنی: افسوس و صد افسوس که دوران بچگی ما زود گذشت،{آن زمان} که لقمه را قورت میدادیم و میدویدیم تا به بازی «چشملکو» برسیم.
- وَختی کِه دل مُواچُو راس اَتِکِ سَردابَه اَچِدَم جُک مُ اَزَت پُشتِ خُمَه یا بِرَکو
Vaxti ke del moaču rass ateke sardaba ačedam jok moazat pošte xoma ya beraku.
زمانی که هوس شیرینی میکردیم{میدویدیم}، به سوی زیرزمین میرفتیم و سر پا مینشستیم در پشت خمره {خرما} یا برکو{ظرف کوچکتر خرما}.
- یَک چَنَه اُرمۀ لَشْتُ و سه چَنَه کشک لَچو وَ دومُشتی مُ اَخَه مثل بچِ گوگُلَکو
Yak čana ormae lašt-o-se čana kaške laču vā do mošti moaxa mesle beč-e- gowgolaku.
یک چانه «خرما ی لشت» و سه چانه کشک «لچو»، با دو دست میبلعیدیم مثل کودکان کولیهای بیابانگرد.
- حالاَ یَک رُز اگَه یار اِنگنَه کشک ایبو اَبُل نوتِ پنجایی شَوی کشکِ وَ قدَّ گُلََکو
Hala yak roz aga yar engona kaškoybu aybo abol nute panjaiy šavi kašk-e-vaqadde golaku.
اکنون روزی اگر یار، ویار کشک کند، ابول{کشک فروش} اسکناس پنجاه تومانی میخواهد و (تازه) به اندازه یک دکمه کشک میدهد.
یادداشتها:
دُمدُمکو: حشرهای کوچک است که به دور چراغ میگردد و بیقرار است.
تیر اومد: بازی قدیمی بین جوانان پسر. تیر یعنی سرو سردار، بازی جنگ و زندگی.
اَسَمکو: بازی که در آن حلقهوار مینشینند و حرکات موزونی می کنند.
پاتِلَکو: گل و لای مرطوب آب انبار را پس از لایروبی با قوّت بازو بر بدنه آب انبار میزنند و یک نوع مسابقه زور بازو پرتاب است و آن گل را که گود می شود و میچسبد «پاتِلَکو» نامند.
دَدمَلَکو: چون نور خورشید از روزنه برکه بر دیوار درونی برکه افتاد، با حرکت آب لرزش در انعکاس نور آفتاب در بدنه دیوار پیدا می شود که آن را «دَدمَلکو» مینامند و به بچهها میگویند «دَدمَلکو زنده است و تا سر آب انبار بری تو را به درون میکشد و میبلعد».
چَشمَلکو: یک بازی شبیه قایم موشک بازی است.
خُمَه: خرما را در خمرهای بزرگ، نگهداری و آن را در زیرزمین خانه جای می دهند و آن خمره را «خُمَه» گویند.
بِرکو: خمره کوچک جای خرما است.
لَشْت: نوعی خرمای پرگوشت و سیاه رنگ و شیرین است.
کشک لَچو: وقتی کشک هنوز خشک نشده است، آن را «لَچو» گویند.
مواَخه: از مصدر خَرده (خوردن). ریشه بسیار قدیمی فعل. امروزه استعمال نمی شود.
گوگُلَک: کولی و بچههای پرخور و بدسلیقه و بیادب.
اِنگو[۱۳]: ویار، در زبان فارسی برای زن آبستن در ماههای اول آبستنی به کار برده می شود.
گُلَکو: به معنی دکمه کوچک پیراهن یا قبا، در اینجا به معنی کوچکی و کموزنی است.
در واکنش به انتقاداتی که بر بازاریابی مبتنی بر آمیزه وارد شد، گرونروس[۳۶] (۱۹۹۴) تعریفی بر رابطه از بازاریابی تنظیم و ارائه داد. به گفته وی«هدف بازاریابی عبارت است از ایجاد، حفظ و تقویت روابط با مشتری، بهگونهای که اهداف هر دو طرف درگیر در معامله از طریق مبادلات متقابل و تأمین تعهدات تحقق یابد.» وی پایههای اصلی پارادایم بازاریابی مبتنی بر همکاری را بر مفهومی قرارداد که اولین بار توسط لئوناردبری[۳۷] مطرح شد که توسط دیگر صاحبنظران گسترش یافت. دیدگاه بازاریابی مبتنی بر همکاری همچنین مرهون کریستوفر، پایینی و بالانتین[۳۸] (۱۹۹۱) است که در گسترش حوزه و قلمرو مبانی تئوریک آن تلاشی چشمگیر داشتند. دیدگاه آنها مبتنی بر نکات زیر است:
-
- تأکید بر تعامل بین مشتریان و عرضهکنندگان که ایجاد رابطه را بهجای معامله در کانون توجه قرار میدهد (تطابق با بازارهای خارجی).
-
- دیدگاه بازاریابی مبتنی بر همکاری بر حداکثر سازی ارزش مادامالعمر مشتریان و بخشهای خاصی از مشتریان متمرکز است.
-
- استراتژی بازاریابی مبتنی بر همکاری به توسعه و تقویت روابط با تعدادی از بازارهای اصلی و کلیدی معطوف است که علاوه بر ایجاد روابط قوی با مشتریان و عرضهکنندگان، بازار مراجعان، بازار تأثیرگذاران، بازارهای جذب نیروی انسانی، بازار داخلی (همکاری با کارکنان) را نیز در برمیگیرد.
-
- کیفیت ارائه خدمات به مشتری و بازاریابی، ارتباط نزدیکی با هم دارند، هرچند که غالباً بهطور مجزا مدیریت میشوند. هدف دیدگاه بازاریابی مبتنی بر همکاری، برقراری انسجام و یکپارچگی کامل بین این سه عنصر هست. شکل ۲-۱ ارتباط بین بازاریابی، ارائه خدمات به مشتری و کیفیت را نشان میدهد.
-
- ایده کیفیت فراگیر، حیطه مدیریت کیفیت را در برابر تمامی عملکردها جهت ارتباط فراگیر بین شرکت با مشتریان، تأمینکنندگان و دیگر بازارهای اصلیاش را توسعه میدهد. بهکارگیری مدیریت کیفیت فراگیر موجب اعمال کنترل بر هزینههای بازاریابی میشود (کریستوفر و همکاران، ۱۹۹۱).
شکل (۲-۱): ارتباط بین بازاریابی، ارائه خدمات به مشتری و کیفیت
سطوح ارائه خدمت به مشتری باید توسط تحقیقات بر اساس
اندازهگیری نیازهای مشتری، عملکرد رقبا و تشخیص نیازهای
مختلف بازار، بررسی شود.
کیفیت باید از دیدگاه مشتری
بهطور منظم بررسی و کنترل شود.
مفهوم مدیریت کیفیت فراگیر هم باید بر فرآیندها
و هم بر کارکنان تأثیرگذار باشد.
منبع: کریستوفر و همکاران، ۱۹۹۱
امروزه شرکتها علاوه بر تدوین استراتژیهایی برای جذب مشتریان جدید و انجام معامله با آنها درصدد برآمدهاند تا مشتریان کنونی را نیز حفظ کنند و رابطهای دائمی با آنها به وجود آورند. به عبارتی بهتر، آنها دریافتهاند که از دست دادن یک مشتری چیزی بیشتر از دست دادن یک قلم فروش است و آن به معنی از دست دادن کل جریان خریدهایی است که مشتری میتوانست در طول زندگی خود یا دوره زمانی که خریدار محصولات شرکت بود، انجام دهد. به عبارتی شرکتها به دنبال کسب ارزش دوره عمر مشتریان خود هستند. ارزش دوره عمر مشتری عبارت است از ارزش فعلی جریان منافعی که شرکت در صورت از دست ندادن مشتری خود میتواند از او به دست آورد. بنابراین تلاش در راه حفظ و نگهداری مشتریان از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه بوده و مورد توجه شرکتهاست. بازاریابی رابطهمند تمام گامهایی است که شرکت جهت شناخت و ارائه خدمات بهتر به مشتریان باارزش خود برمیدارد. بازاریابی رابطهمند، فرایند مستمر جهت شناسایی و ایجاد ارزشهای جدید برای مشتریان است که در آن منافع دوجانبه مورد توجه قرار دارد و این منافع در طول دوره عمر مشتری با او تقسیم میشود. در بازاریابی رابطهمند، مبادله یکی از مفاهیم محوری است. باگوزی[۳۹] (۱۹۷۵)، بیان میکند که هسته بازاریابی، مبادله ارزشها در ارتباطات مختلف است. قدرت شرکای مبادلهای در یک مبادله تجاری با هم برابر نیست زیرا آنها دارای منابع مختلفی هستند (تاکالا و اوسیتالو[۴۰]، ۱۹۹۶).
ایجاد یک ارتباط دو شرط دارد: اول اینکه هر دو طرف، انتظار کسب سود از این رابطه را دارند. دوم، شرکا تعهد همیشگی به ارتباط دارند. بهطور مثال در بازاریابی رابطهمند، فروشندگان میخواهند ارتباط نزدیکتری با خریداران داشته باشند، خریداران نیز خواهان کسب گروهی از تأمینکنندگان معتبر میباشند.
درمجموع مهمترین ملزومات روابط پایدار در بازاریابی رابطهمند به شرح زیر است:
-
- نقطه شروع بازاریابی، مشتریان و نیازهایشان میباشد.
-
- اهداف خریدار- فروشنده، روابط دوجانبه را تحت تأثیر قرار میدهد.
-
- مبادله، مفهوم مرکزی در بازاریابی رابطهمند میباشد.
-
- مقاصد مختلفی برای ایجاد ارتباط وجود دارد.
-
- برای حفظ روابط، باید به وعدهها عمل شود.
-
- اعتماد دوطرفه، عامل اصلی در ارتباطات پایدار هست.
-
- وابستگی و تعهد در روابط وجود دارد.
-
- برقراری ارتباط ضروری است (تاکالا و اوسیتالو، ۱۹۹۶).
تعاریف مختلفی توسط محققان و تئوری پردازان برای بیان معنی و مفهوم بازاریابی رابطهمند مطرحشده است که در جدول زیر به خلاصهی آنها اشاره مینماییم:
جدول (۲-۱): تعاریف بازاریابی رابطهمند
گامسان، ۱۹۹۴ | بازاریابی رابطهمند، بازاریابی است بر اساس تعاملات میان شبکهای از ارتباطات |
گامسان[۴۱]، ۱۹۹۶ | ازنظر پورتر بازاریابی رابطهمند فرایندی است که بهموجب آن خریدار و ارائهکننده، روابط مؤثر، کارا، اخلاقی، مشتاقانه و خویشاوندی را برقرار میکنند که این برای دو طرف منفعت دارد. |
فانتنات و هیومن[۴۲]، ۲۰۰۴ | بازاریابی رابطهمند، نگهداری مشتریان و توسعه روابط و جذابتر کردن هر چه بیشتر این رابطه با مشتریان است. |
۳۶/۰
۱۳/۰
۰۳/۰
۰۰۰۱/۰
۲۰/۰-
۹۱/۳
۰۰۰۱/۰
۱۶/۰-
۴۶/۳
۰۰۰۱/۰
بر اساس دادههای جدول ۴-۶ پیش بینی رضایت از زندگی بر اساس متغیرهای پیشبین کالای فرهنگی، رفتار فرهنگی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و سرمایه اقتصادی، بیانگر این است که در گام اول، بعد مشارکت اجتماعی (۰۰۰۱/۰P< ،۲۶/۰- =β)، قادر است ۷ درصد واریانس متغیر رضایت از زندگی را به طور منفی و معناداری تبیین کند. در گام دوم، پس از وارد شدن بعد اعتماد اجتماعی به مدل رگرسیون (۰۰۰۱/۰P< ،۱۹/۰- =β) مقدار تبیین به ۱۰درصد رسیده است که نشان میدهد ۳ درصد به قدرت پیشبینی کنندگی افزوده شده است. در نهایت، در گام سوم پس از ورود بعد کالای فرهنگی به مدل (۰۰۰۱/۰P< ،۱۶/۰- =β) مقدار تبیین به ۱۳درصد افزایش یافته است که نشان میدهد با ورود این متغیر به مدل ۳ درصد به قدرت پیشبینی کنندگی افزوده شده است.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر، بررسی امکان پیشبینی خودکارآمدی و رضایت از زندگی بر اساس سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بود. در این فصل، علاوه بر تحلیل اطلاعات مربوطه و بحث و نتیجهگیری پیرامون آنها، کاربردهای نظری و عملی پژوهش بیان میگردد. در ادامه محدودیتهای پژوهش ذکر خواهد شد و سرانجام پیشنهادهایی جهت تحقیقات آتی ارائه میگردد.
۵-۱- بحث و بررسی یافته های پژوهش
جهت بررسی و نتیجهگیری از یافته های مربوط به سؤالات پژوهش، ابتدا سؤالاتی که در فصل اول ارائه گردیده، به تفکیک مطرح شده و سپس مباحث مربوط به نتایج بیان گردیده است.
سئوال اول پژوهش این بود که «آیا بین میزان سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با خودکارآمدی و رضایت از زندگی در دانش آموزان دبیرستانی رابطه معنادار وجود دارد؟»
بر اساس یافته های پژوهش، سرمایه فرهنگی رابطه معناداری با خودکارآمدی نشان می دهد. بررسی روابط بین خرده مقیاس های دو سازه بیانگر این است که کالای فرهنگی با خودکارآمدی تحصیلی و عاطفی رابطه مثبت و معنادار دارد اما با خودکارآمدی اجتماعی رابطه معناداری نشان نمی دهد اما رفتار فرهنگی با هر سه بعد خودکارآمدی تحصیلی، خودکارآمدی اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی رابطه مثبت و معناداری دارد. از سوی دیگر سرمایه فرهنگی با رضایت از زندگی رابطه معنادار دارد. روابط بین ابعاد سرمایه فرهنگی با رضایت از زندگی نشان می دهد کالای فرهنگی و رفتارهای فرهنگی به عنوان ابعاد سازه سرمایه فرهنگی رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارند. سرمایه اجتماعی رابطه معناداری با خودکارآمدی نشان نمی دهد. بررسی روابط بین ابعاد هر دو سازه بیانگر این است که تنها رابطه منفی و معناداری بین اعتماد اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی وجوددارد. از سوی دیگر سرمایه اجتماعی با رضایت از زندگی رابطه معنادار دارد و بررسی روابط بین ابعاد سرمایه اجتماعی و رضایت از زندگی بیانگر این است که اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی به عنوان دو بعد سرمایه اجتماعی رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی نشان می دهند. سرمایه اقتصادی با خودکارآمدی و ابعاد آن رابطه معناداری نشان نمی دهد اما رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارد.
سئوال دوم پژوهش این بود که «آیا میزان سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیش بینی کنندهی معنادار خودکارآمدی و ابعاد آن هستند؟»
بر اساس یافته های پژوهش، کالاهای فرهنگی میتواند خودکارآمدی تحصیلی را به طور مثبت و معناداری پیشبینی کند و سایر متغیرهای پیشبین(رفتار فرهنگی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و سرمایه اقتصادی) سهمی در پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی ندارند. این یافته تحقیق، به این مفهوم است که دانشآموزانی که به کالاهای فرهنگی مانند کامپیوتر، سیدیهای آموزشی، اینترنت، میز مطالعه، فرهنگ لغت انگلیسی و اتاق مطالعه دسترسی دارند، از خودکارآمدی تحصیلی بالاتری برخوردار هستند. این یافته تحقیق به لحاظ نظری با مبانی مطرح شده در پژوهش، به ویژه دیدگاه بوردیو (۱۹۸۴) مبنی بر این که سرمایه فرهنگی از طریق افزایش دانش و اطلاعات افراد می تواند موفقیتهای تحصیلی را افزایش دهد منطبق است و آن را تایید میکند. به علاوه این یافته تحقیق، به لحاظ تجربی نیز با نتایج پژوهش ترامونته و ویلمز[۶۳] (۲۰۱۰) تحت عنوان سرمایه فرهنگی و اثرات آن بر روی بازده آموزشی که نشان دادند بین سرمایهفرهنگی و سطوح بازده آموزشی رابطه معنادار وجود دارد، نتایج پژوهش دوماس و وارد[۶۴](۲۰۱۰) بر روی ۲۴۵۹۹ دانشآموز که نشان داد سرمایه فرهنگی بر برخی رفتارها مانند اقدام به ثبت نام و رفتن به دانشگاه تاثیرگذار است، نتایج پژوهش نوغانی (۱۳۸۶،۱۳۹۰) که نشان داد در پرتو حضور سرمایه اجتماعی و اقتصادی، سرمایه فرهنگی بر احتمال موفقیت داوطبان ورود به دانشگاه و احتمال افزایش نمره داوطلبان ورود به دانشگاه کمک میکند، و بالاخره نتایج پژوهش خدایی (۱۳۸۷) که با بررسی رابطه سرمایه اقتصادی و فرهنگی والدین دانشآموزان با احتمال قبولی آنها در آزمون سراسری، نشان داد سرمایه بالای فرهنگی والدین (تحصیلات پدر و مادر) باعث افزایش احتمال قبولی در ورود به دانشگاه میشود منطبق است و آنها را تأیید میکند.
بر اساس یافتههای تحقیق، رفتارها و رویههای فرهنگی (به عنوان دیگر بعد سرمایه فرهنگی)، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی (به عنوان ابعاد سرمایه اجتماعی) و سرمایه اقتصادی تأثیری بر خودکارآمدی تحصیلی ندارند. بر این اساس، رفتارها و رویههای فرهنگی مانند رفتن به کتابخانه، رفتن به کتابفروشی، رفتن به نمایشگاههای هنری، بازدید از آثار تاریخی، مطالعه کتب غیر درسی و شرکت در کلاسهای هنری باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی نمیگردند. این یافته تحقیق اگر چه با نتایج پژوهش کافمن و گابر (۲۰۰۴) که با بهره گرفتن از دادههای پیمایش طولی آموزش و پرورش ملی در آمریکا نشان دادند مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای فوق برنامه (مانند انجام کارهای هنری) تأثیر معناداری بر ورود دانشآموزان به دانشگاههای سطح عالی ندارند، منطبق است و آن را تأیید میکند اما به لحاظ نظری با دیدگاه بوردیو (۱۹۸۴) مبنی بر اینکه انجام رفتارهای فرهنگی مانند رفتن به نمایشگاهها و کتابخانهها و غیره، از طریق افزایش سطح دانش و اطلاعات دانشجویان باعث موفقیت تحصیلی بیشتر آنها میشود، منطبق نیست. این تفاوت نتایج، شاید ناشی از این باشد که رفتارها و رویههای فرهنگی دانشجویان تا حدود زیادی ارادی و آگاهانه است و آنان از این رهگذر به دانش و اطلاعات بیشتری دست مییابند و از آن دانش و اطلاعات استفاده میکنند اما رفتارها و رویههای فرهنگی در بین دانشآموزان به دلیل شرایط سنی و آزادیهای محدود آنان، بیشتر ناشی از جبر والدین است و همین امر باعث میشود آنها انگیزههای لازم برای افزودن دانش و اطلاعات از طریق رفتارها و رویههای فرهنگی نداشته باشند. از سوی دیگر مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی نیز با خودکارآمدی تحصیلی رابطه معناداری نشان نمیدهند. این یافته تحقیق با نتایج پژوهش نوغانی و همکاران (۱۳۹۰) که نشان دادند سرمایه اجتماعی بر احتمال موفقیت داوطبان ورود به دانشگاه و احتمال افزایش نمره داوطلبان ورود به دانشگاه، کمک میکند، و نتایج پژوهش نوربخش (۱۳۹۰) که با بررسی جایگاه و نقش خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری، نشان داد سرمایه اجتماعی خانواده در موفقیت داوطلبان آزمون سراسری نقش مثبتی دارد، منطبق نیست. این تفاوت نتایج، شاید به این دلیل باشد که مشارکت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی در پژوهش حاضر، اساسا با شاخصهایی مانند شرکت در جلسات مذهبی، هیأتهای مذهبی، بسیج دانشآموزی، جشنهای عمومی، انجمنهای خیریه، شورای دانشآموزی و غیره، سنجش شده است که این امر بیش از این که به خودکارآمدی تحصیلی کمک کند، باعث صرف وقت زیاد و اختلال در تمرکز فرد در انجام دقیق و به موقع فعالیتهای تحصیلی میشود. عدم معناداری رابطه اعتماد اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی نیز شاید ناشی از این باشد که اعتماد به دیگران و حساب کردن روی کمک دیگران، ضمن این که باعث افزایش همکاری (پاتنام، ۱۳۸۴) و امنیت (گیدنز، ۱۳۷۸) میگردد اما همچنین میتواند اعتماد به نفس را تنزل دهد (هاردین،۲۰۰۱) و همین امر باعث شود که تغییری در خودکارآمدی تحصیلی به وجود نیاید. به علاوه، عدم انطباق یافتههای تحقیق حاضر با نتایج برخی پژوهشها را همچنین میتوان بر اساس نحوه سنجش سرمایه اجتماعی تبیین نمود. بدین معنا که سرمایه اجتماعی ابعاد گستردهای دارد و پژوهشهای مختلف هر یک بخشی از این ابعاد را جهت تعیین میزان سرمایه اجتماعی به کار میبرند که این خود میتواند باعث متفاوت شدن نتایج شود. بر اساس یافتههای تحقیق، سرمایه اقتصادی نیز تأثیری بر خودکارآمدی تحصیلی ندارد. این یافته تحقیق با نتایج پژوهش گریفیتس (۲۰۰۶) که بر روی بزرگسالان انجام شد و نشان داد شغل و وضعیت اقتصادی بر خودکارآمدی تحصیلی تأثیر دارد، در تضاد است. این تفاوت نتایج، احتمالا ناشی از تفاوت سنی نمونههای مورد بررسی در دو تحقیق است. در تحقیق حاضر دانشآموزان کمتر از ۱۸ سال مورد بررسی قرار گرفتهاند در حالی که در پژوهش گریفیتس[۶۵] (۲۰۰۶) افراد بزرگسال مورد تحقیق قرار گرفتهاند. در نتیجه، به دلیل سن کم پاسخگویان در تحقیق حاضر ارزیابی این مسأله دقیق نبوده است. به علاوه، سرمایه اقتصادی معمولأ به تنهایی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی نمیشود.
بر اساس یافتههای پژوهش، رفتارها و رویههای فرهنگی میتوانند به طور مثبت و معناداری خودکارآمدی اجتماعی را پیشبینی کنند و سایر متغیرهای پیشبین (کالای فرهنگی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و سرمایه اقتصادی) سهمی در پیشبینی خودکارآمدی اجتماعی ندارند. با توجه به این یافته تحقیق، انجام رفتارها و رویههای فرهنگی مانند رفتن به کتابخانه، رفتن به کتابفروشی، رفتن به نمایشگاههای هنری، بازدید از آثار تاریخی، مطالعه کتب غیر درسی و شرکت در کلاسهای هنری، باعث بالا رفتن خودکارآمدی اجتماعی میشود و قابلیتهای فرد را در برخورد با چالشهای اجتماعی افزایش میدهند. این یافته تحقیق به لحاظ نظری با مباحث بوردیو (۱۹۸۴) مبنی بر اینکه سرمایه فرهنگی از طریق افزایش دانش و اطلاعات، باعث بهبود عملکرد میشود، منطبق است و آن را تأیید میکند.
بر اساس یافتههای تحقیق، کالای فرهنگی (به عنوان دیگر بعد سرمایه فرهنگی)، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی (به عنوان ابعاد سرمایه اجتماعی) و سرمایه اقتصادی تأثیری بر خودکارآمدی اجتماعی ندارند و به عبارت دیگر نمیتوانند قابلیتهای فرد را در مقابله با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بین فردی، ارتقاء بخشند. عدم رابطه معنادار دسترسی به کالاهای فرهنگی و خودکارآمدی اجتماعی شاید به این دلیل باشد که کار با کالاهای فرهنگی مانند کامپیوتر و اینترنت به دلیل ماهیت این گونه کالاها، بیش از این که تواناییهای اجتماعی فرد را افزایش دهند باعث افزایش روحیه فردگرایی (کرمی نوری و مرادی، ۱۳۷۳) و ضعف مهارتهای اجتماعی می گردند (سیسارون[۶۶]، ۱۹۹۴) در حالی که خودکارآمدی اجتماعی مستلزم دارا بودن مهارتهای اجتماعی است. بر اساس یافتههای پژوهش، مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی به عنوان ابعاد سرمایه اجتماعی تأثیری بر خودکارآمدی اجتماعی نداشتهاند. به عبارت دیگر مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی نتوانستهاند قابلیتهای فرد در برخورد با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بین فردی را ارتقاء بخشند. این یافته تحقیق، با نتایج پژوهش وو[۶۷] و همکاران (۲۰۱۲) در تایوان که نشان دادند سرمایه اجتماعی باعث افزایش خودکارآمدی اجتماعی میشود، مطابقت ندارد. این تفاوت نتایج شاید ناشی از این باشد که در تحقیق حاضر ابعاد معدودی از سرمایه اجتماعی، یعنی تنها دو بعد آن شامل مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی مد نظر بودهاند. در تحقیق حاضر حوزه مشارکت اجتماعی به دلیل ویژگیهای سنی پاسخگویان، محدود به حوزه مدرسه بوده است و محدود شدن سنجش مشارکت احتمالا نمیتواند تبیین کننده دقیق خودکارآمدی اجتماعی باشد، چرا که خودکارآمدی اجتماعی یا قابلیتهای فرد در برخورد با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بین فردی (موریس، ۲۰۰۱) مستلزم مشارکت اجتماعی در حوزه هایی گستردهتر و متنوعتر است. در تبیین عدم وجود رابطه معنادار بین اعتماد اجتماعی و خودکارآمدی اجتماعی نیز شاید بتوان به این نکته هاردین[۶۸] (۲۰۰۱) استناد کرد که اگر چه اعتماد اجتماعی باعث تسهیل روابط اجتماعی میشود اما در شرایطی نیز باعث افزایش وابستگی به دیگران میگردد که همین امر میتواند احساس شایستگی و توانایی فرد را در رویارویی با مسائل کاهش دهد. بر اساس یافتههای تحقیق، سرمایه اقتصادی رابطه معناداری با خودکارآمدی اجتماعی نداشته است. به عبارت دیگر دارایی ها و امکانات مادی تأثیری بر قابلیتهای فرد در برخورد با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بین فردی نداشتهاند. این یافتهها با پژوهش تیتما[۶۹] و همکاران (۲۰۰۷) که بر روی بزرگسالان در کشور استونی انجام شد و نشان داد موفقیت اقتصادی بر باورهای خودکارآمدی تأثیر معنادار دارد، مطابقت ندارد. این تفاوت نتایج، شاید ناشی از این باشد که در تحقیق حاضر اساسأ با توجه به وضعیت سنی پاسخگویان، سرمایه اقتصادی خانواده سنجش شده نه سرمایه اقتصادی خود افراد. به طور طبیعی سرمایه اقتصادی خانواده مانند منزل شخصی، اتومبیل، زمین، باغچه و غیره، نمیتواند مستقیما بر قابلیتها و عملکردهای افراد تأثیر بگذارد چون مستقیما در قابلیت استفاده از آن را ندارند.
بر اساس یافتههای پژوهش، کالای فرهنگی و رفتارها و رویههای فرهنگی، به طور مثبت و معنادار و اعتماد اجتماعی به طور منفی و معناداری، خودکارآمدی عاطفی را پیشبینی میکنند و متغیرهای مشارکت اجتماعی و سرمایه اقتصادی سهمی در پیشبینی خودکارآمدی عاطفی ندارند. به عبارت دیگر دسترسی به کالاهای فرهنگی مانند کامپیوتر، سیدیهای آموزشی، اینترنت، میز مطالعه، فرهنگ لغت انگلیسی، اتاق مطالعه و انجام فعالیتهای فرهنگی مانند رفتن به کتابخانه، رفتن به کتابفروشی، رفتن به نمایشگاههای هنری، بازدید از آثار تاریخی، مطالعه کتب غیر درسی و شرکت در کلاسهای هنری، میتوانند توانایی افراد را در تنظیم هیجانات و دوری از هیجانات منفی افزایش دهند. این یافته تحقیق از یک سو به لحاظ نظری، دیدگاه بوردیو(۱۹۸۶) مبنی بر این که سرمایه فرهنگی از طریق افزایش دانش و اطلاعات، تواناییها و قابلیتهای افراد را افزایش میدهد، منطبق است و آن را تأیید میکند و از سوی دیگر به لحاظ تجربی با پژوهش سولیوان[۷۰] (۲۰۰۱) که نشان داد دانشجویانی که از سطوح بالاتر سرمایه اجتماعی برخوردارند، تواناییها و مهارتهای فردی و اجتماعی بیشتری دارند، هماهنگی دارد و آن را تأیید میکند. براساس یافتههای تحقیق، رابطه منفی و معناداری بین اعتماد اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی وجود دارد. به این معنا که با افزایش اعتماد اجتماعی، توانایی فرد در تنظیم و کنترل هیجانات کاهش یافته است. این امر احتمالأ ناشی از این است که سطوح بالای اعتماد اجتماعی از یکسو باعث وابستگی به دیگران میشود (هاردین، ۲۰۰۱) و از سوی دیگر باعث افزایش همدلی با مسائل و مشکلات دیگران میگردد (ارونسون[۷۱] و همکاران، ۲۰۰۶) در نتیجه توانایی فرد را در کنترل هیجانات و دوری از هیجانات منفی کاهش میدهد.
بر اساس یافتههای تحقیق، مشارکت اجتماعی و سرمایه اقتصادی رابطه معناداری با خودکارآمدی عاطفی نشان نمیدهند. عدم وجود رابطه معنادار بین مشارکت اجتماعی و خودکارآمدی عاطفی با نتایج پژوهش وایزمن[۷۲] (۲۰۰۴) که نشان داد مشارکت دانشآموزان در فعالیتهای ورزشی باعث تطابق بیشتر آنها با ناسازگاریهای محیطی و ارتباطی میشود، و نیز نتایج پژوهش عبدلی و همکاران (۱۳۸۹) که نشان دادند مشارکت در فعالیتهای ورزشی باعث تقویت خودکارآمدی میشود، منطبق نیست اما این تفاوت نتایج، احتمالأ ناشی از این است که در پژوهش حاضر اساسأ مشارکت اجتماعی در فعالیتهای فوق برنامه مدرسه (مانند شرکت در جلسات مذهبی، هیأتهای مذهبی، بسیج، جشنهای عمومی و غیره) مورد نظر بوده و نه مشارکت در فعالیتهای ورزشی. اما عدم وجود رابطه معنادار بین سرمایه اقتصادی و خودکارآمدی عاطفی یا توانایی چیرگی بر هیجانات منفی همچنان که در صفحات قبل اشاره گردید، احتمالأ ناشی از این است که در پژوهش حاضر سرمایه اقتصادی خانواده سنجش شده و نه خود افراد.
سئوال سوم پژوهش این بود که «آیا میزان سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پیش بینی کنندهی معنادار رضایت از زندگی هستند؟»
بر اساس یافتههای پژوهش، بعد مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و کالای فرهنگی رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارند و سایر متغیرها (رفتارها و رویههای فرهنگی و سرمایه اقتصادی) سهمی در پیشبینی رضایت از زندگی ندارند. بر اساس یافتههای تحقیق، افزایش مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی باعث کاهش رضایت از زندگی شده است. به عبارت دیگر افزایش سرمایه اجتماعی، رضایت از زندگی را به طور منفی و معناداری پیشبینی میکند. این یافته تحقیق با نتایج تحقیق پوگنو و ورم[۷۳] (۲۰۱۱) در ایتالیا که نشان دادند افرادی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردارند نسبت به کسانی که متوازن هستند کمتر شادند، و نیز نتایج پژوهش نوغانی و همکاران (۱۳۸۹) که نشان دادند مشارکت اجتماعی رابطه معناداری با رضایت از زندگی ندارد، همخوانی دارد و آنها را تأیید میکند اما با نتایج پژوهش موحداریف[۷۴] و همکاران (۲۰۱۰) که نشان دادند رضایت از زندگی رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی دارد منطبق نیست. این تفاوت نتایج احتمالأ ناشی از این است که در پژوهش موحداریف و همکاران (۲۰۱۰) ابعاد متفاوتی از سازه سرمایه اجتماعی مورد بررسی و سنجش قرار گرفتند. رابطه منفی بین مشارکت و اعتماد اجتماعی و رضایت از زندگی شاید ناشی از این باشد که مشارکت بیشتر در فعالیتهای اجتماعی و اعتمادبیشتر به دیگران، باعث همدلی بیشتر با مسائل و مشکلات دیگران می شود و همدلی بیشتر اگر منجر به آشفتگی ذهنی گردد (باتسون، ۱۹۹۱) رضایتمندی را کاهش خواهد داد. بر اساس یافتههای تحقیق، کالای فرهنگی رابطه منفی و معناداری با رضایت از زندگی دارد. به عبارت بهتر دسترسی بیشتر به کالاهای فرهنگی مانند کامپیوتر و اینترنت و غیره، باعث کاهش رضایت از زندگی شده است. رابطه منفی کالای فرهنگی و رضایت از زندگی احتمالأ ناشی از آن است که دسترسی به کالاهایی مانند اینترنت و کامپیوتر با بازگشایی دربهای دهکده جهانی، باعث افزایش سطح انتظارات میشوند و افزایش انتظارات اگر با ارضای مناسب توام نباشد، منجر به کاهش رضایتمندی میشود (رفیعپور، ۱۳۷۶).
بر اساس یافتههای تحقیق، سرمایه اقتصادی قادر به پیشبینی رضایت از زندگی نمیباشد. عدم رابطه معنادار بین سرمایه اقتصادی و رضایت از زندگی با نتایج پژوهش شالوک[۷۵] (۲۰۰۴) و هاگرتی[۷۶] و همکاران(۲۰۰۱) که نشان میدهند رضایت از زندگی لزومأ ناشی از امکانات و سرمایههای اقتصادی نیست، منطبق است و آنها را تأیید میکند.
۵-۲ کاربردهای نظری و عملی
یافته های این پژوهش که به بررسی امکان پیشبینی خودکارآمدی و رضایت از زندگی توسط سرمایههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، پرداخته است، از دو جنبه نظری و عملی قابل بررسی است. در قلمرو نظری، این پژوهش را میتوان تلاش مقدماتی و کوچک در جهت گسترش بدنه دانش موجود دانست. پایان نامه حاضر، اولین پژوهشی است که به بررسی نقش این سرمایهها در خودکارآمدی پرداخته است و از این جهت میتواند راهگشای محققین و پژوهشگرانی باشد که در این حوزه فعالیت میکنند.
از جنبه کاربردهای عملی، یافته های این پژوهش اطلاعات هر چند اندکی هم برای والدین و هم برای محیط تحصیلی (مدرسه) در بر دارد. این یافتهها، بیانگر این است که هر چه کالای فرهنگی به عنوان بعدی از سرمایه فرهنگی ارتقاء یابد، خودکارآمدی تحصیلی دانشآموزان افزایش مییابد. بر این اساس، مدارس و خانوادهها با فراهم آوردن کالاهای فرهنگی (کامپیوتر، سی دی آموزشی، اینترنت، امکانات مطالعه و غیره) میتوانند خودکارآمدی تحصیلی یا توانایی مدیریت فعالیتهای یادگیری، تسلط بر موضوعات درسی و برآورده کردن انتظارات تحصیلی را افزایش دهند. بر اساس نتایج تحقیق، افزایش رفتارهای فرهنگی باعث افزایش خودکارآمدی اجتماعی میشود. این امر به این معنا است که خانوادهها و مدارس با تشویق رفتارهای فرهنگی در اوقات فراغت (مانند رفتن به کتابخانه، رفتن به کتابفروشی، رفتن به نمایشگاههای هنری، بازدید از آثار تاریخی و غیره) میتوانند به خودکارآمدی اجتماعی یا قابلیتهای فرد در برخورد با چالشهای اجتماعی، احساس توانایی در روابط با همسالان و توانایی اداره کردن ناسازگاریهای بین فردی، کمک کنند. بر اساس یافتههای تحقیق، دسترسی به کالاهای فرهنگی و انجام رفتارهای فرهنگی، باعث افزایش خودکارآمدی عاطفی میشود. براین اساس، خانوادهها و مدارس از طریق افزایش دسترسی دانشآموزان به کالاهای فرهنگی و تشویق آنان به رفتارهای فرهنگی، میتوانند خودکارآمدی عاطفی یا توانایی فرد در چیرگی بر هیجانات منفی کمک کنند. یافته های پژوهش در خصوص رضایت از زندگی نیز هم برای خانوادهها و هم مدارس، حایز اهمیت است. بر اساس یافتههای تحقیق، سرمایه اقتصادی، اجتمایی و فرهنگی تضمین کننده رضایت از زندگی در بین دانشآموزان نیستند. این امر شاید ناشی از نگرانی دانشآموزان از آینده شغلیشان واحتمال بیکاری پس از اتمام تحصیلات باشد که طی آن بخش زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی قادر به یافتن شغل متناسب با تحصیلات شان نیستند. در نتیجه، انگیزههای دانشآموزان کاهش مییابد و همین امر رضایتمندی آنان را تقلیل میدهد. بر این اساس، لازم است خانوادهها و مدارس جهت افزایش رضایتمندی دانشآموزان از زندگی به این مهم توجه کنند. به عنوان مثال، خانوادهها و مدارس میتوانند بر مقوله کارآفرینی تمرکز کنند و همچنین با پرورش تفکر خلاق در دانشآموزان و توجه به ابعاد مختلف زندگی، از آنان افرادی کارآمد بسازند و بهاین ترتیب، بر رضایتمندی آنان بیافزایند. در مورد سرمایه اقتصادی و رابطه منفی آن با رضایت از زندگی لازم است خانوادهها و مدارس در افزایش رضایتمندی دانشآموزان از زندگی به ابعاد و جهات غیر مادی نیز توجه کنند.
۵-۳ محدودیتهای تحقیق
در پژوهش حاضر اگرچه در جهت عینیت، دقت و صحت آن تلاش فراوانی به عمل آمد؛ امّا همانند سایر پژوهشها محدودیتهایی نیز وجود داشت، که بیان آنها میتواند برای پژوهشگران آتی راهگشا باشد. محدودیتهای این پژوهش را میتوان به شرح زیر بیان نمود.
۱- عدم آشنایی بخش قابل توجهی از پاسخگویان با فرهنگ پژوهش در علوم انسانی یک محدودیت اساسی در تحقیق حاضر بود. این محدودیت اساسأ به دلیل ویژگی سنی پاسخگویان بود که عمدتأ در حدود ۱۵ سال سن داشتهاند.
۲- نمونه مورد مطالعه فقط مشتمل بر دانشآموزان دبیرستانی شهر شیراز است که این مسئله باعث کاهش حوزه تعمیمدهی نتایج به گروه های دانشآموزی دیگر نقاط کشور میشود.
۳- شیوه اساسی جمعآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر پرسشنامه بود، گرچه چنین شیوهای در بیشتر پژوهشها غالب است ولی ناآشنایی بخش قابل توجهی از پاسخگویان با فرهنگ تحقیق احتمالا باعث بروز برخی سوگیریها شده است که محقق قادر به جلوگیری از آنها نبوده است.
۴- عدم وجود ابزارهای سنجش استاندارد شده برای متغیرهایی همچون انواع سرمایهها برای بکارگیری در فرهنگهای مختلف بوده است. در نتیجه در مقایسه یافتههای حاصل از این پژوهش با پژوهشهای فرهنگهای دیگر باید جوانب احتیاط رعایت شود.
۵- عدم امکان ارزیابی پایایی ابزارهای سنجش از طریق روش بازآزمایی به دلیل عدم امکان دسترسی مجدد به دانشآموزان بود.
۶- در مورد بررسی سرمایه اقتصادی با توجه به اینکه تحقیق بر روی دانشآموزان دبیرستان صورت گرفته است، ممکن است آنها اطلاعات دقیقی از وضعیت اقتصادی خانواده نداشته باشند و اطلاعات اقتصادی چندان دقیقی به پژوهشگر نداده باشند و اساسا پژوهشگر امکان کنترل دقیق این امر را نداشته است.
۵-۴- پیشنهادهای تحقیق
پژوهش حاضر با بهره گرفتن از روش همبستگی و رگرسیون به بررسی رابطه سرمایه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با خودکارآمدی و رضایت از زندگی در بین دانشآموزان دبیرستانی شهر شیراز پرداخت. با استناد به تجربیات کسب شده از انجام تحقیق، ارائه برخی پیشنهادها میتواند برای تحقیقات آتی مثمر ثمر باشد که میتوان آنها را به شرح زیر بیان نمود.
۱- از آنجا که رفتار انسان مکانیسم پیچیدهای دارد و متأثر از عوامل زیادی است، باید در تحقیقات آتی تا حد ممکن، اثر متغیرهای فرعی بیشتری مانند (محل سکونت، قومیت، طبقه شغلی و..) تعدیل و کنترل گردد.
۲- این پژوهش بهتر است در نمونههای آماری بزرگتر و متفاوت از جمله دانشجویان و دانش آموزان در مقاطع تحصیلی دیگر، نیز انجام شود.
۳- از آنجا که خودکارآمدی ادراک شده توسط فرد میتواند با عملکرد واقعی افراد تا اندازهای متفاوت باشد، پیشنهاد میگردد در پژوهشهای آینده به منظور سنجش خودکارآمدی، از روش های دربردارنده مشاهده افراد در موقعیتهای عملکرد اجتماعی استفاده شود.
فهرست منابع
منابع فارسی
آبنیکی، الهام (۱۳۸۵). بررسی روابط بین سبکهای یادگیری، خودکارآمدی با شیوه های مقابله با فشار روانی دردانشجویان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.