-
- در انتخاب ابزار مناسب برای بیان و ارائه ی موضوع و مضمون انتخاب شده، چه نکاتی را مد نظر قرار میدهید؟
رزیتا شرف جهان :
در این مورد نمی توان از قبل تصمیم گیری کرد، که مثلا بگویم الان می خواهم عکاسی کنم و یا می خواهم بر روی پارچه دوخت و دوز کنم. این چیزیست که با خود موضوع می آید. در خیلی مواقع وقتی در حال انجام کاری هستم تصمیم می گیرم که مثلا ویدیو این را هم بسازم و در این لحظه آن نگاه هنرمندانه یا خلاقانه است که انسان را راهنمایی می کند و این مسئله کاملا ناخودآگاه است ونه برای اینکه می خواهی حتما یک نمایشگاه برپا کنی و نه اینکه ویدیو مد است و نه هیچ چیز دیگر بلکه در آن لحظه احساس می کنی که باید در کنار این کار ها ویدیو هم اضافه شود. مسئله ی دیگر در رابطه، مسئله ی تحقیق است که بسیار نقش مهمی دارد. می توان گفت که تقریبا نشدنی است که شروع به کار مفهومی کنید و هیچ تحقیقی انجام ندهید. تحقیق می تواند دیدن چند موزه باشد یا دیدن مجله هایی از زمانی که در کار مد نظر است یا بصورت جستجویی در اینترنت است که می تواند به انسان فضا هایی بدهد و این فضای ذهنی می تواند کل مغز آدم را درگیر کند تا فضاهای بهتری به دست بیایند.
ندا رضوی پور :
بسته به ایده ای که در ذهن من وجود دارد ابزار مناسب آن انتخاب می شود و هیچ دغدغه ای در بکار بردن رسانه ی خاصی ندارم.
بیتا فیاضی :
هیچ گاه خود را در دسته بندی خاصی محدود نمی کنم. وقتی مفهوم و ایده ای وجود دارد، خودش نیاز به ابزارش را ایجاد می کند. همیشه هر ابزاری را در هنگامی که احتیاجش آمده است به کار برده ام نه اینکه از قبل تصمیم بگیرم. در طول پیشروی کار وقتی نیاز یک رسانه احساس می شود چنانچه برایم تازگی داشته باشد به مطالعه و یادگیری اش می پردازم و در کارم می آورم.
- آیا رسانه های نوین به عنوان اولویت درانتخاب شما هستند؟
رزیتا شرف جهان :
قطعا. من اصلا دیگر نمی توانم نقاشی کنم و اصلا قصد توهین به هیچ کس را هم ندارم و نمی خواهم بگویم دوره ی نقاشی تمام شده است اما واقعا نمی توانم فکرش را هم بکنم و یک احساس بی معنی ای به من دست می دهد که مثلا از روی یک عکس نقاشی کنم. خصوصا به این خاطر که نقاشی در حداقل شرایط فعلی و در ایران تبدیل شده به نقاشی از روی عکس و این مسئله مفهوم متفاوتی دارد وقتی از روی مدل زنده کار می کنی و ارتباطی در آن لحظه با طبیعت و با اثر برقرار می کنی و آن از فیلتر تو عبور کرده و تبدیل به اثر می شود ام وقتی از روی عکس کار می کنی در تمام مدت تلاش می کنی که دقیق تر شود و این مسئله آزادی تو را سلب می کند. بنابراین برای خلق اثرم آنقدر گزینه های آزاد تر به ذهنم می آید که شاید آخرین گزینه نقاشی باشد.
ندا رضوی پور :
خیر. همانطور که توضیح داده شد، این ایده است که ابزار مناسب خود را می طلبد، نه هیچ دغدغه و میل و تعصب خاصی نسبت به رسانه و ابزاری خاص.
بیتا فیاضی :
هر رسانه ای در زمانی که احتیاجش احساس شود اولویت می شود. این اولویت در هر ایده ای می تواند متفاوت باشد.
- کاربرد رسانه های نوین را به عنوان یک جریان همه گیر و به اصطلاح ” مد ” چگونه ارزیابی میکنید؟
رزیتا شرف جهان :
این مسئله که این ها تبدیل به مد می شوند وجود دارد اما نباید از این مسئله ترسید بطوری که دیگر اصلا سمت آن نرویم. هیچ نگرانی ای نیست. چنانچه جریانی به صورت سطحی بیاید به همان سرعت هم عبور می کند و از بین می رود و آنچه ارزشمند است باقی می ماند. در این خصوص نیازی به مقابله و به نقد کشیدن این مسئله نیست، در این صورت ممکن است هر اثر خوب و هر هنرمندی که در این خصوص خوب ظاهر می شود هم در اینجا از بین ببریم. این مد شدهگی اصلا قابل اهمیت نبوده و چیز نگران کننده ای نیست.
ندا رضوی پور :
این اتفاق اجتناب ناپذیر است، تنها اینکه زمان به ما نشان می دهد که چه چیزهایی می ماند و تاثیر گذار است و چه چیز هایی نه. عجله نباید داشت در این زمینه، نتیجه در دراز مدت مشخص خواهد شد. نگران نباید بود تمام اینها غربال خواهد شد. در زمانی که مقوله ی هنر مفهومی بیان شد یک تبی داشت که باید اتفاق می افتاد و مسلما چکیده ی آن در دیگران تاثیر گذاشته است.
بیتا فیاضی :
به نظر من اگر کسی احساس می کند که باید این کار را انجام دهد، باید انجام دهد. نمی توان به کسی گفت که این نوع کار به تو ربطی ندارد و نباید این کار را انجام دهی. اگر نباید این کار را انجام دهد، نهایتا نتیجه اش نشان می دهد که کار موفق است یا نه. در اصل نمی توان و نباید جلو این مسئله را گرفت. انسان پویا و کنجکاو است و دوست دارد به همه چیز دستی ببرد. حال یک شخص خوش فکر است و دیگری نه، اما هر کدام باید کار خودش را انجام دهد. کسی که نمی تواند از پس کار بر بیاید در نهایت خودش کنار می کشد و اگر خودش این کار را نکند، زمان آنرا کنار خواهد گذاشت و آن کاری که ناب است ما خودمان تحسینش می کنیم، جامعه تحسینش می کند، در تاریخ هم می رود، ممکن است طولانی مدت باشد یا کوتاه مدت، معلوم نیست. اما حتی اگر به صورت مد وارد شود کاملا مشخص است که کار بسیار سطحی است و پخته نیست. مشکلی که ما داریم این است که چون کمتر کسی به زبان انگلیسی مسلط است، سواد ما در این مورد بسیار سطحی است در اکثر موارد. اما همه اگر سواد چیزی را دارند و مخاطب خودشان را هم داارند و حتی مشتری خود را هم دارند، باید ادامه دهند. انسان باید مواظب خودش باشد که ببیند کجای کارم لنگ است، نه اینکه کجای کارم خوب است. باید نقص ها و عیب های کار خودم را بررسی کنم و با آنها آشنا شوم. باید عادت های خود را بشکنم و خود را در بمباران چیزهای جدید قرار دهم.
در کل زمان است که نشان می دهد که چه کسی می ماند و چه کسی از دور خارج می شود. مد شدن و همه گیر شدن این موضوع هیچ ایرادی ندارد. اما من اصلا دلم نمی آید کسی یا کاری را از کار افتاده یا از رده خارج بدانم زیرا همه دارند تلاش خود را می کنند. البته یک بخش دیکتاتوری هم دارم که آنرا نمی توانم با همه در میان بگذارم، اما در نهایت آخر شب باید دیکتاتور خودم باشم وخودم را زیر سوال ببرم.
- به نظرشما آیا در بکارگیری رسانه های نوین، نشانه های قومی ، ملی ، اجتماعی ، فرهنگی و… نیز جایگاهی دارند یا با بهره گرفتن از این ابزار ها اثر به گونه ای بین المللی میشود؟
رزیتا شرف جهان :
بله اینها کاملا جایگاه خود را دارند اما من این رسانه ها را از رسانه های کهن جدا نمی کنم، این رسانه ها در هنر جا دارند واگر در مورد هنر های تجسمی صحبت می کنیم حال با هر رسانه ای باشد فرقی ندارد.
ندا رضوی پور :
در برخی آثار نیاز هست که اشاره هایی به عوامل شکل دهنده ی اثر بشود اما در برخی دیگر شاید نیازی به هیچ اشاره ای نباشد. تنها نشان دهنده ی یک نگاه باشد. کاملا بستگی به ایده و مفهوم مورد نظر دارد.
بیتا فیاضی :
در کل به علت تفاوت های فرهنگی ای که در ما به علت شرقی بودنمان وجود دارد، معمولا تفاوت هایی دیده می شود، اما باید همواره در مورد هنر های معاصر دنیا به روز بود تا همیشه از اتفاقاتی که در تمام دنیا در حال رخ دادن است با خبر بود.
بدیهی است این مصاحبه، نقاط اشتراک و افتراق هنرمندان نام برده را به عنوان گوناگونی برخورد های هنرمندان، به طور واضح می نمایاند و این گوناگونی و تنوع در میان تنها سه تن از هنرمندان این مرز بوم، نشان دهنده ی اشتباه بودن قضاوت ها و خرده گیری های بی جا در این عرصه است. در این تحقیق نیز تلاش بر بی طرفی بوده و تنها به بررسی چگونگی این برخورد ها و نکات حائز اهمیت در راه ارتقاء سطح کیفی هنر معاصر جامعه است.
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق
مقدمه :
در راه نیل به اهدفی که در ابتدا باعث انتخاب این موضوع و این گرایش ها در نظر گرفته شده بود، مصاحباتی صورت گرفت تا علاوه بر منابع مکتوبی که در گذشته از این هنرمندان ارائه شده است، مطالبی حائز اهمیت و ناگفته و نا شنیده از زبان خود این هنرمندان و در رابطه با موضوع این تحقیق که همانا کاربرد رسانه های نوین است، به شناخت ما از چگونگی برخورد ایشان با این مقوله، اضافه شود. تا همانگونه که به معرفی روند گسترش این پدیده در جوامع دیگر پرداختیم، با جنبه های موفقیت آمیز آن در کشور خود و با هنرمندان معاصر خود نیز بیشتر آشنا شده و بدین صورت به تجزیه وتحلیل نکات مثبت و منفی ای که این هنرمندان در این راه با آن مواجه شده اند را شناخته و به تقویت نکات مثبت و سعی در از میان بردن و یا کم رنگ کردن نقاط منفی موجود را در برنامه ها و حرکات پیش روی خود و پس از آن جنبش های در حال جریان، قرار دهیم.
۴-۱ بررسی وجوه تشابه و تفاوت هنرمندان در برخورد با رسانه های نوین
در پرسشی که از این هنرمندان در رابطه با دلایل ترجیح به کار گیری رسانه های نوین در خلق آثارشان شد، نکته ی جالبی به دست آمد و آن این که این رسانه ها بر حسب ایده ای که در ذهن ایشان شکل می گیرد انتخاب می شوند و این به گونه ایست که گویا خود ایده ابزارش را با خود می آورد و اینطور نیست که هیچکدام تصمیم بگیرند که به منظور خلق اثری در زمینه ی بطور مثال، اجرا، به دنبال ایده ای باشند و این ایده است که هنرمند را به راه بیانش راهنمایی می کند. حال این ابزار بیان خواه نقاشی باشد، خواه هنر اینترنتی.
تنها تفاوتی که در این برخورد به چشم می خورد، رزیتا شرف جهان در کاربرد نقاشی به عنوان ابزار بیانش میل و رغبتی نمی بیند و معتقد است در زمان تصمیم گیری در مورد انتخاب رسانه اش، گونه های نوین آن گزینه های بهتری هستند و دست هنرمند را باز تر باقی می گذارند. و بیتا فیضی به گفته ی خودش، حتی در برخی موارد این ایده است که هنرمند را به یادگیری رسانه ای جدید وادار که نه اما ناچار می کند.
در پرسشی که در زمینه ی چگونگی دلایل جذب هنر معاصر به این رسانه ها شد، غالبا به این نکته اشاره شد که چون هنر های رسانه ای و یا رسانه های نوین، آنچنان فضای گسترده ای را پیش روی هنرمند قرار می دهد و گزینه های متنوعی را به آن ارائه می دهد که هنرمند راه حل خلق بسیاری از ایده هایی که در ذهنش داشته را از این رسانه ها به خوبی میابد. گزینه هایی که این رسانه ها در هنرمندان معاصر عرضه می دارند چنان متعدد است که گاه هنرمند را بر آن می دارد که حتی یک ایده را با ابزار های مختلف تکرار کرده و از آن بهره ببرد. چه بسا در روندی که هنرمند در راه آفرینش اثرش طی می کند، اتفاق هایی را تجربه می کند که شاید تا به حال به این صورت اتفاق نیفتاده اند و حتی تصمیم اولیه ی هنرمند را در چگونگی اجرای آن ایده به کلی تغیر دهد. همین نکته، مسبب خلق آثاری بسیار بدیع تر و ناب تر می شود که در اغلب نقاط دنیای هنر از آن به بهترین نحو استفاده می شود و ام در جامعه ی هنری ما، جز مواردی معدود، جنبه ی تقلیدی داشته و تکرار مکررات است.
هر سه هنرمند در ارزیابی سطح کیفی پرداخت به این رسانه ها در جامعه ی ما به نسبت جوامع غربی، معتقد هستند که این جریان که به طور « مدگونه »ای در جامعه ی ما با آن برخورد می شود و در ابتدای راه قدم بر میدارد. که این قضیه در طول گذر زمان برطرف خواهد شد و این زمان است که تفاوت و ماندگاری هنر ناب را از کار های سطحی و خام متمایز خواهد کرد. چنان چه بیتا فیاضی معتقد است، هر کس در هر زمان باید هر کاری که می خواهد را انجام دهد و مختار است به آنچه تمایل دارد بپردازد و تا زمانی که مخاطب خود را داشته باشد، خیلی هم خوب است و باید ادامه دهد، هر چند که در نظر برخی افراد نقد های شدیدی هم بشود. هر کس در زندگی اش دارد تلاش خود را می کند و نمی توان تلاش کسی را نقد کرده و بی ارزش شمرد. همچنین در خصوص سطح کیفی این نوع پردازش ها، اشاره داشت به پایین بودن سطح آشنایی جامعه با زبان های انگلیسی و دیگر زبان های مرتبط و مفید در خصوص این رشته و همچنین مطالعه ی هر چه بیشتر در زمینه ای که تصمیم به پرداختن به آن را داریم، در جهت بالا بردن سواد و اطلاعات در این زمینه.
در این خصوص هر سه هنرمند به پیشرفت های تکنولوژیکی که رخ داده اند ویا در حال رخ دادن هستند بسیار خوشبین بوده و یکی از عواملی که فاصله ی جامعه ی هنری ما را در زمینه های تجسمی در مقایسه با جوامع پیشرو در این زمینه، کم می کند، می دانند. چرا که در گذشته آشنایی با هنر روز تنها از طریق سفر های معدودی که می شد بود و یا با مطالعه ی کتبی که ترجمه می شد که البته چندان هم موثق نبود. اما اکنون با پیشرفت هایی که در زمینه ی گسترش دسترسی به اینترنت و همچنین شکل گیری شبکه های اینترنتی در این زمینه ها، راه به روز شدن، بسیار کوتاه شده و زمان عقب مانده ی ما را در هنر های تجسمی با سرعت بیشتری در حال جبران است.
یکی از پرسش های مطرح شده از این سه هنرمند، ابزار و رسانه ای بود که فعالیت خود را با آن آغاز کرده اند. در این میان نکته ی مشترکی وجود نداشت که بتوان نتیجه گرفت که آیا رسانه های سابق نارسایی داشته اند و هنرمندان به این دلیل به رسانه های نوین جلب شدند و یا بر عکس. چنانچه گفته شد، رزیتا شرف جهان در ابتدا با مجسمه سازی شروع کرد و بعد به علت عدم تدریس دانشگاهی این رشته، رشته ی نقاشی را برای ادامه انتخاب کرد. اما به گفته ی ایشان هیچگاه نقاشی را به عنوان ابزار بیان خود به طور اخص نپذیرفت و همواره در پی یافتن راهی بود تا چارچوب هایی که در آموزش آکادمیک نقاشی در او ستگ شده بود را شکسته و آزاد تر به بیان ایده هایش بپردازد که این آزادی را در رسانه های نوین یافت و همچنان که تاکید می کند، دیگر حتی فکر نقاشی کردن را هم نمی تواند بکند. مورد متفاوت در این زمینه ندا رضوی پور است که با اینکه در آغاز با طراحی صحنه و تئاتر شروع کرد و بعد ها ویدیو را تجربه کرد وهمینطور رسانه های دیگر را، در جایی احساس می کند که ایده ی ذهنش را می خواهد با نقاشی و بازی با رنگ اجرا کند و به انگار که وجودش اکنون نقاشی را می طلبد. پس مجموعه ای را کار می کند در غالب نقاشی. بیتا رضوی پور می گوید هر گاه احتیاج چیزی احساس شود به تجربه ی آن می رود حال می خواهد رسانه ی سابق باشد یا رسانه ی نوین. پس بنا بر برخی انتقاد ها که مبنی بر تمام شدگی عمر رسانه هایی همچون نقاشی و دیگر رسانه های کهن است، در اینجا می بینیم که هیچ وحدت کلامی دراین خصوص وجود ندارد. درست است که این هنرمندان تنها سه نفر در این جامعه ی شلوغ هستند و تنها بر اساس ایشان نمی توان نظریه پردازی کرد، اما حتی نظراتی نزدیک به یکدیگر را در این زمینه شاهد نیستیم. در صورتی که این هنرمندان تا حدودی متعلق به یک نسل هستند و هنرمندانی فعال و به روز به نوبه ی خود.
یکی از معدود پرسش هایی که این هنرمندان نامبرده در رابطه با آن تا حدود زیادی اشتراک نظر داشتند این بود که دلایل جذب هنرمندان معاصر به رسانه های نوین را، اجتناب ناپذیر می دانند حتی اگر این رویکرد ها در حد افراطی و همچون « مد » مورد استفاده قرار گیرد. در جایی این اتفاق را با همه گیر شدن کامپیوتر در دهه های گذشته همتا دانسته شد.
از آنجایی که هنرمندان انتخاب شده، بنا بر اهداف این تحقیق، زن هستند، سوال مهم و غیر قابل چشم پوشی در این زمینه، فمینیست بودن یا نبودن این هنرمندان و یا حداقل چگونگی موضع گیری ایشان در این زمینه است. در این میان تنها رزیتا شرف جهان است که قطعا خود را فمینیست می داند، که آن هم به گفته ی خودش، چون همواره یکی از مهمترین دغدغه هایش عدالت است، عدالت در موارد مختلف، از حقوق کودکان گرفته تا قربانیان جنگ ها، پس انتقاد از بی عدالتی در قشری که خودش در آن جای می گیرد امری حتمی است. نظر متفاوت ندا رضوی پور به این صورت است که دغدغه ی شخصی اش فمینیسم نیست و هیچگاه کاری را به صرف این منظور که کاری فمینیستی انجام دهد، آغاز نمی کند، اما، چنانچه کاری به طور خودآگاه یا ناخودآگاه به این گرایش نزدیک شود آنرا انکار نمی کند و مشکلی با این نوع نقدها ندارد. می گوید اگر کسی چنین برداشتی را از کار من دارد حتما در کارم بوده است و چرا که نه. بیتا فیاضی در این خصوص می گوید که اصلا نمی داند که فمینیست هست یا نیست. دغدغه اش همچون ندا رضوی پور، فمینیسم نیست. اما کارهایش گاهی رنگ و بوی فمینیستی می گیرد که ناخودآگاه است.
ضرورت نمایان بودن زنانگی در آثار هنرمندان زن، مطلبی نیست که هنرمندان به آن تاکیدی داشته باشند اما معتقدند که این اتفاق ممکن است به طور ناخودآگاه در کارهایشان بیفتد زیرا ایشان زن هستند اما در برخی کارها هم ممکن وجه مردانگی در کارها باشد، زیرا وجه زنانه و مردانه ی وجودی افراد به جنسیت آنها بستگی ندارد. چه بسا زنانی که در کارهایشان وجوه مردانه و مردانی که در کارهایشان وجوه زنانه غالب است.
روند شکل گیری ایده و منبع تغذیه ی ایده طبیعتا در هنرمندان مختلف متفاوت است. اما نکته ی بدیهی دیگر، گرایش های اجتماعی است که در هنر معاصر حجم عظیمی از آثار را به خود اختصاص می دهد. این موضوع در مورد هنرمندان نامبرده نیز تا حدود زیادی صدق می کند. به گفته ی ندا رضوی پور معمولا اگر کارهایش جنبه ی شخصی نداشته باشد، جنبه ی اجتماعی دارد. رزیتا شرف جهان در این خصوص، شرایط سنی هنرمند و تغیراتی که بر این اساس ایجاد می شود را نیز اضافه می کند. بیتا فیاضی در این خصوص بیشتر به روند و پروسه ی کار اهمیت می دهد و پروسه را از حتی نتیجه ی نهایی کار نیز مهمتر می داند. چه بسا ایده در طی روند شکل گیری تغیرات اساسی ای کند و موجبات هرچه بیشتر رشد هنرمند و اثر را فراهم آورد، چه ممکن است در آخر نتیجه ی کار از نظر کیفی در سطح مطلوبی قرار نگیرد اما رشد حاصل شده در این پروسه همچنان باقیست و در هنرمند تاثیرش را بر جای گذاشته است.
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهاد ها
۵-۱ نتیجه گیری و پیشنهاد ها: