نویسنده بر این باور است که تمام تحولات دوره ی مورد بحث معلول فرهنگ سیاسی بوده و فرهنگ سیاسی ایرانیان نیز متأثّر از بینش مذهبی آنان است. او عناصری چون امامت، ولایت، انتظار، امام غائب، اعتقاد به مشروع نبودن حکومت غیر معصوم، امر به معروف و نهی از منکر و مواردی از این دست که همه در متن مذهب تشیّع هستند را عامل اصلی شکل دهنده ی فرهنگ سیاسی می داند که سبب بروز انقلاب گردید.
۴- کتاب دیگری که می توان به آن اشاره کرد کتاب نظامنامه ی حکومت از محمدکاظم فاضل مشهدی زنده در سال۱۱۰۷ است. (فاضل مشهدی، ۱۳۷۵). این کتاب در واقع ترجمه و شرح عهدنامهی مالک اشتر امام علی(ع) است که بر سایر شروح و ترجمه های عهد نامه ی مالک اشتر برتریهای انکار ناپذیری دارد. اهمیّت شرح و ترجمه ی فاضل مشهدی در این است که او بر خلاف اکثر مترجمان و شارحان این فرمان تاریخی توجهی خاص به مبانی نظری سیاسی آن فرمان دارد و کوشش می کند تا پیوستگی مفاهیم سیاسی عهد نامه ی مالک اشتر را با دقت قابل توجهی به زبان فارسی بیان کند. یکی دیگر از وجوه بدیع بودن این ترجمه این است که بر اساس منطق مناسبات سیاسی که ضابطهی اصلی آن همانا رعایت مصلحت عمومی است نگاشته شده است. (طباطبایی، ۱۳۸۱: ۳۵۱-۳۵۰).
۵- کتاب توسعه ی سیاسی از دیدگاه امام علی نوشتهی علی اکبر علیخانی که سوی سازمان تبلیغات اسلامی، شرکت چاپ و نشر بین الملل در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسیده است. کتاب حاضر در سه فصل با هدف تبیین اصول و مبانی اندیشه و الگوهای عملی و حکومت حضرت علی (ع) تدوین شده است. مفروض اساسی نویسنده آن است که الگوی نظم سیاسی حضرت علی علیه السلام منحصر به فرد بوده و بر این اساس به موضوعاتی نظیر ۱- نظام سیاسی و توسعه ی سیاسی ۲- مردم و توسعهی سیاسی و ۳- نخبگان و توسعه ی سیاسی از نظر حضرت علی (ع) پرداخته است.
۶- مقاله ای نیز با عنوان نظریهی سیاسی قرآن و نهج البلاغه در نگاه تطبیقی از سوی آقای سید ابراهیم سجادی به رشته ی تحریر در آمده که فصلنامهی پژوهشهای قرآنی در شماره ۲۳ و ۲۴ خود آن را چاپ کرده است. نویسنده اساس نظریه های سیاسی را بر این سؤال متمرکز کرده است «که چرا من باید از دولت اطاعت کنم؟» آن گاه دو نوع پاسخ به این سوال را که یکی زادهی خرد بشر و دیگری برخاسته از وحی است را یادآور شده و سپس به تفصیل پاسخ به این سؤال را از منظر قرآن و نهج البلاغه به صورت مقایسه ای بررسی کرده است.
۷- مقاله «اخلاق سیاسی از دیدگاه امام علی (ع)» نوشته ی مقصود رنجبر که در نشریه ی شماره ۵۴ فرهنگ کوثر به چاپ رسیده است. نویسنده در این مقاله کوشیده است تا در مورد مبانی فکری و سیاسی امام علی(ع) و بررسی جایگاه اخلاق و سیاست و برنامه های سیاسی و اجتماعی آن حضرت به غور بنشیند.
۸- مقالهی «حکمت و حکومت: امام علی و سیاست از منظر نهج البلاغه اثر جواد اطاعت نیز گاهگاهی به مسائل سیاسی از نقطه نظر فرهنگ سیاسی توجه نموده است. این مقاله که در سایت اینترنتی etaat.ir موجود است به موضوعاتی نظیر مشروعیت الهی و مقبولیت مردمی، نفی استبداد و خودکامگی در رفتار با مردم و گروه های مختلف اجتماعی و شیوه های برخورد با منتقدان پرداخته است.
۹- دانشنامه ی امام علی (ع) که زیر نظر علی اکبر رشاد بوده و از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی به چاپ رسیده است. دانشنامه ی امام علی (ع) یک دائره المعارف موضوعی در زمینهی شخصیت، سیره و اندیشههای امیرالمؤمنین و تحلیل پدیده های معاصر از دیدگاه آن حضرت می باشد. این دانشنامه با همکاری حدود ۲۵۰ تن از دانشوران و اساتید حوزه و دانشگاه در ۱۲ جلد تألیف شده است. جلدهای پنجم، ششم و هفتم این دانشنامه به ترتیب، با عناوین «حقوق»، «سیاست» و «اقتصاد» به دیدگاه آن امام همام به این موضوعات پرداخته اند.
از جمله ویژگی های این مجموعه را می توان، اهتمام خاص به تبیین مسائل معاصر از دیدگاه امیرالمؤمنین، توجه به مضامین خطبه ها، رسائل و روایات، تنوع و جامعیّت نسبی آن نام برد.
اگر چه در این قسمت آثاری به چشم می خورد که به موضوعاتی نظیر فرهنگ سیاسی شیعه، توسعه ی سیاسی از منظر امام علی (ع) و یا سیاست ازمنظر آن حضرت پرداخته اند اما با نگاهی به آثار ذکر شده می توان به این نکته پی برد که موضوع هیچ کدام از پژوهشهای فوق فر هنگ سیاسی مطلوب از دیدگاه امام علی (ع) به منظور فراهم نمودن مقدمات نظری عملی کردن نظم سیاسی مورد نظر امام (ع) نبوده است. بنابراین پرداختن به فرهنگ سیاسی مطلوب نهج البلاغه و با این فرض که مهمترین مؤلفه ی آن فرهنگ سیاسی را «مصلحت عمومی» تشکیل می دهد. از نوآوریهای این رساله به حساب می آید.
آثاری هم که در باب «مصلحت» به چاپ رسیده اند از این قرار است:
۱-کتاب فقه و مصالح عرفی نوشته ی حسین صابری که از سوی مؤسسه ی بوستان کتاب انتشار یافته است حاوی شش فصل با عناوین کلیات، استنباط و مصلحت، مصلحت واقعی و تشریع احکام، عرف و مصلحت، مصلحت و پیامدها، مصلحت و چالشهای فرا روی آن می باشد.
در این کتاب تأکید شده است که چون در روزگار ما فقه شیعه در عرصه ی حکومت وارد گردیده است لاجرم توجه به مفهوم «مصلحت» ضروری است. بر این اساس نویسنده به «مصلحت» به عنوان یکی از مصادر تشریع احکام اسلامی و نقش آن در استنباط احکام اسلامی از نظر فریقین پرداخته و سپس به طرح این سؤال پرداخته که آیا می توان «استصلاح» را مبنای استنباط احکام دانست و اگر جواب مثبت است ارتباط آن با مصلحت عرفی چیست؟ نویسنده در طول کتاب نگرانی خود را از این که گشوده شدن غیر محتاطانه ی باب «مصلحت» در فقه ممکن است منجر به نوعی سکولاریزم دینی گردد نشان داده است.
دربارهی این کتاب و نسبت آن با این پژوهش چند نکته در خصوص این کتاب لازم به یاد آوری است:
۱-مفهوم مصلحت را در کانون مرکزی خود قرار داده است و نه «مصلحت عمومی».
۲- رویکرد فقهی دارد.
۳- اثری از فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی در سنت سیاسی مکتوب و سیره اسلامی در آن یافت نمی شود.
۲- کتاب «مصلحت» نوشتهی اصغر افتخاری. این کتاب از سوی دانشگاه امام صادق علیه السلام در سال ۱۳۹۰ انتشار یافته و مشتمل بر یک مقدمه، چهار فصل و نتیجه گیری می باشد که جمعاً دارای ۲۰۷ صفحه است. نویسنده در چهار فصل کتاب خویش به ترتیب درباره ی «مفهوم مصلحت» مصلحت و سیر تطور آن در فقه اهل تسنن و تشیع و بالاخره نظریه ی مصلحت تکامل یافته در اندیشه امام خمینی(ره) پرداخته است. افتخاری بر آن است که از مفهوم مصلحت تاکنون برداشتهای گوناگونی ارائه شده به گونه ای که حول آن جریان های معارض فکری که یک سر طیف آن تأسیس نظام سیاسی را بی آن که بنیاد آن بر «مصلحت» باشد،آب درهاون کوبیدن می دانند و سر دیگر طیف «مصلحت» را نقطه ی مقابل حقانیت دانسته و آن را مخرب سیاست و زمینه ساز زوال و فساد حکومت ها می داند قرار دارند.
نویسنده در نهایت، این گونه نتیجه گیری می کند که مصلحت در فقه شیعه مانند سایر قواعد فقهی جنبهی ابزاری داشته و تابع شرایط و ضوابط معینی است و در واپسین جمله ی کتاب می نویسد: «بنابراین هر آن تفسیر و تصویری از مفاهیم سیاست اسلامی که به نوعی «اصل شریعت گرایی» را مخدوش نماید، از اعتبار نظری و کارآمدی عملی برخوردار نخواهد بود».
این کتاب نیز علاوه بر آن که رویکردی فقهی به مفهوم «مصلحت» دارد از فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی و آن هم در نهج البلاغه سخنی به میان نیاورده است.
۳- کتاب مصلحت و شریعت: مبانی، ضوابط و جایگاه مصلحت در اسلام نوشته ی محمد سعید رمضان البوطی و ترجمه ی اصغر افتخاری : این کتاب در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات گام نو به چاپ رسیده است. کتاب مذکور در بر گیرنده ی مقدمه ی مترجم، شش فصل، نتیجه گیری، پیوست ها و یادداشت ها در ۳۱۹ صفحه می باشد.
نویسنده که از علماء اهل تسنن می باشد با کوشش شایان توجهی به نسبت بین «مصلحت» و «شریعت» پرداخته و این گونه نتیجه گرفته است: به طور قطع می توان گفت که مصلحتی از حیث شرعی معتبر است که با قرآن کریم و سنت نبوی مخالف نبوده و سبب از بین نرفتن مصلحتی هم سنگ یا بالاتر از خود نیز نشود.
نویسنده نتیجه میگیرد که در صورتی که حکم مسأله ای در کتاب و سنت نفیا یا اثباتاً نیامده باشد می توان بر اساس «مصلحت» به شرط آن که «مصلحت» مُخَصص کتاب و سنت نباشد به صدور حکم اقدام کرد.
چنان چه مشاهده می شود این کتاب نیز به فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی آن هم با استناد به سنت عملی و مکتوب اسلام (نهج البلاغه) نپرداخته است.
۴- چهارمین کتابی که می توان در این جا به آن اشاره کرد کتاب دو جلدی «حق و مصلحت» نوشته آقای محمد راسخ است که جلد اول آن در سال ۱۳۸۱ از سوی انتشارات طرح نو و دومی در سال ۱۳۹۲ از سوی نشر نی به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب در برگیرنده مقالات گوناگون به صورت تألیفی و ترجمه در سه حوزه می باشد: ۱-فلسفه حقوق ۲- فلسفه حق و ۳- فلسفه ارزش.
نویسنده دغدغه ی خود را این گونه بیان می دارد: «در جامعه ی ایران امروز، همه ی گروه ها و افراد، برای بیان مواضع خود و به منظور دفاع از ادعاها و عملکرد هایشان به مفهوم حق و به ویژه حق آزادی متوسل می شوند و از سوی دیگر نیز برای موجه سازی نقض پاره ای از حقوق به مفهوم مصلحت عمومی اتکا می کنند». آن گاه به طرح این پرسشها می پردازد که حال باید بررسی کرد که معنای حق چیست؟ و حق بر چه پایه ای استوار است؟ و معنای مصالح عمومی چیست؟ آیا عنصر گوهری در مفهوم مصلحت وجود دارد؟ مصلحت چه کس، کسان یا نهادی تحت عنوان مصالح عمومی می گنجد؟ مرجع تصمیم گیری درباره ی احکام مصلحتی کیست؟ و بالاخره این که آیا می توان به نام مصلحت عمومی، حقوق بنیادین شهروندان را زیر پا نهاد؟ در نهایت نویسنده در بخش سوم کتاب که حاوی سه مقاله به قلم خود وی می باشد و در پاسخ به این سؤال که حقیقت برتر است یا مصلحت؟ این گونه نتیجه می گیرد که: حقیقت یک تنوری است که مصلحت یکی از شاخصه های آن بوده و در زیر آن قرار دارد و نه در تعارض با آن و پارادوکس ظاهری بین حقیقت و مصلحت، با کمی تحلیل و توجه گشوده می شود و روشن می شود که در واقع، تعارضی وجود ندارد.
این کتاب هر چند که به لحاظ نظری شباهتهایی با ذهنیت نگارنده این رساله دارد لکن علاوه بر آن که از دیدگاه حقوقی به این مسأله پرداخته، عنوان کلی «مصلحت» و نه مصلحت عمومی را در کانون بحث خود قرار داده است. مهم تر از همه این که ارتباطی با نهج البلاغه و فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی در آن نیز برقراری نمی کند.
۵- کتاب دیگری که در این باب نگارش یافته کتاب مصلحت و سیاست: رویکردی اسلامی، اثر دکتر اصغر افتخاری است که از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) منتشر شده است. این کتاب از پنج بخش، ۱۴ فصل و نتیجه گیری انتظام یافته و بیش از ۵۳۰ صفحه دارد.
نویسنده در این کتاب رویکردی فقهی به مصلحت دارد و فرضیه ی او آن است که «مصلحتی» که در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) آمده است ماهیتی کاملاً دینی داشته و بر خلاف نظر منتقدین این گونه نیست که فقه سیاسی تشیع نیز به همان راهی که فقه اهل تسنن پیشتر رفته است روانه شده باشد. او ورود «مصلحت» در اندیشه ی سیاسی و فقهی امام خمینی (ره) را سرآغاز عرفی گرایی نمی داند.
چنان چه مشخص است این کتاب «مصلحت عمومی» را در کانون بحث خود و آن هم به عنوان فرهنگ سیاسی مطلوب که مطمح نظر نهج البلاغه است قرار نداده است.
این رساله بر آن است تا نشان دهد که بر پایه ی فرهنگ سیاسی مطلوب نهج البلاغه فرمانروایان باید در مقام فرمانروایی همواره مصالح «عموم رعایا»ی خویش را صرف نظر از سایر ویژگی های عرضی که ممکن است داشته باشند در نظر داشته و بر این اساس سیاست ورزی نمایند.
۹ – روش تحقیق
استخراج «فرهنگ سیاسی مطلوبِ نهج البلاغه» به ویژه در سطح فرمانروایان هدف اساسی این پژوهش است. از این قرار و با توجه به فرضیه ی اصلی این پژوهش از سویی؛ جستجو، کشف و در نهایت استخراج مفهوم «مصلحت عمومی» به عنوان مهمترین مؤلفه ی فرهنگ سیاسیِ مطلوب نهج البلاغه در سیره ی امام علی (ع) مدّ نظر این رساله است و از سوی دیگر از آن جا که بررسی سیره ی امام علی (ع) بدون پرداختن به قرآن و سیره ی نبوی نیز امکان پذیر نیست پرداختن به همین موضوع در قرآن و سیره ی نبوی نیز در حد لازم و به ضرورت، بخشی از این پژوهش است.
از آن جا که بر پایه ی آراء کهن اسلامی، سنّت یا سیره، به عنوان یکی از منابع معتبر شناخت اسلام شامل گفتارها، نوشته ها، کردارها و تقریر پیامبر و یا به قول شیعیان کلّ معصومین (ع) می باشد، (شیمل، ۴۱:۱۳۸۷ و گرجی، ۱۳۷۹: ۱۲و ضیایی بیگدلی، ۱۳۹۱: ۷۷) به ناچار خواندن، فهمیدن، تحلیل و تفسیر گفته ها، نوشته ها، رفتارها و تقریراتی که در بستر تاریخ رخ داده است از ضروریات این پژوهش است. بنابراین نخستین نکته ای که به ذهن می رسد این است که روش تحقیق در این پژوهش در زمره ی روش های کمّی نیست بلکه در زمره ی روش های کیفی تحقیق قرار می گیرد.
دومین نکته آن است که انجام این پژوهش مستلزم ترکیبی از روش های «سیره پژوهشی»، «تحلیل متن» و «اجتهادی» است.
کیفی بودن روش خود متضمّن ویژگی هایی است که نویسنده کوشیده است تا در سرتاسر متن به آن پایبند باشد. از جمله این ویژگیها عبارتند از:
۱-اصالت دیدگاه مورد مطالعه: اساسی ترین ویژگیِ تحقیق کیفی آن است که پژوهشگر باید خود را متعهد به دیدن و نگریستن به پدیده ها، کنش ها، هنجارها، ارزشها، مفاهیم و دیگر موارد از نقطه نظر کسانی بداند که مورد مطالعه قرار می گیرند. این اصل که در تحقیق کیفی از آن، به «نگریستن از منظر افراد مورد مطالعه» یاد می شود با مبانی رویکرد فلسفی روش کیفی نیز همخوانی دارد. (ایمان، ۱۳۸۸، ۱۶۴). در سرتاسر این پژوهش تلاش شده است تا به مباحث، موضوعات و مفاهیم مورد بحث از دیدگاه حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) توجه شده و از منظر آنان دیده و فهمیده شود.
۲-توصیف[۳]: یکی دیگر از ویژگی های اساسیِ تحقیقات کیفی، توصیف دقیق، غنی و جزئی از موضوع مورد پژوهش و زمینه های اجتماعی آن است. اهمیّت توصیف در تحقیقات کیفی به حدّی است که محققانی که از روش های کیفی در پژوهشهای خود استفاده می کنند را متعهد به «حسّاس بودن» نسبت به آن چه که توصیف می کنند می سازد. علاوه بر این بنابر مقتضای «توصیفِ دقیق و غنی» آنان باید از سطح «توصیف محض» فراتر رفته و به تحلیل زمینه های موضوع مورد مطالعه نیز بپردازند. (همان: ۱۶۶).
۳- زمینه گرایی[۴]: روش های کیفی برای فهم هر چه بهتر دنیای اجتماعی و موضوع مورد بحث بر اهمیّت زمینه و بستر آن تأکید می ورزند. آنان معنای یک رفتار، کنش و یا متن را به زمینه ای که آن رفتار، کنش و یا متن در آن ظهور پیدا کرده است پیوند می دهند. (همان). از این رو در سرتاسر این پژوهش «زمانه» و «زمینه» ی به وجود آمدن گفتارها، کردارها و متون مورد بررسی مدّ نظر قرار گرفته و کوشیده شده است تا گفته، نوشته و یا رفتار مورد بحث در بستر و زمینه ی پیدایش آن فهمیده شود تا شناخت و فهم هر چه دقیق، عمیق و درست تری از سنّت و سیره ی حضرت علی (ع) و بر پایه ی نهج البلاغه پیرامون موضوع مورد بحث حاصل گردد.
لازم به ذکر است که پژوهش کیفی نه فقط مستلزم استفاده از روشی واحد نیست، بلکه به معنای «بهره بردرای از ترکیبی از روش های کیفی است». به همین دلیل است که برخی از روش شناسانِ کیفی، پژوهشِ کیفی را مستلزم نوعی بریکولاژ و پژوهشگر را یک نوع بریکولر به حساب آورده اند. منظور آن پژوهشگران از بریکولاژ دقیقاً آن است که« پژوهشگر باید به صورت خلاقانه با نوعی امتزاج و ترکیب این روش ها، از آنها در راستای پژوهش خود استفاده کند». از این قرار پژوهش کیفی مستلزم نوعی تکثّرِ روشی هم هست. (کوثری، ۱۳۸۷: ۱۶۲). روش کیفی که بیشتر در «پارادایم تفسیر گرا مورد توجه قرار گرفته» است شامل روش های گوناگونی از جمله تاریخ نگاری، سیره نگاری، مردم نگاری، مطالعه ی موردی و … می شود. (منوچهری، ۱۳۸۷: ۱۵۹ و ۱۶۵).
واژهی «سیره» در زبان عربی از ماده ی «سیر» است. و «سیر» به معنای حرکت، رفتن و راه رفتن است. «سیره» که بر وزن فِعلَعه است دلالت بر نوع می کند. پس «سیره» یعنی نوع راه رفتن، به عبارت دیگر «سیره» عبارت است از سبک و اسلوب و متد خاصّی که افراد صاحبِ اسلوب، سبک و منطق در «سیر» خودشان به کار می برند. از این قرار می توان گفت که همه ی مردم «سیر» دارند ولی «سیره» ندارند و سیره فقط به بعضی از افراد اختصاص دارد. بنابراین آن چه در سیره پژوهی اهمیّت دارد شناختن سبک و اسلوبِ رفتاریِ شخصِ مورد بررسی است و نه صرف نگارش رفتارهای او (مطهری، ۱۳۸۷: ۴۶و ۵۷).
«سیره» به معنایی که گذشت یکی از مصادر فقه اسلامی و مبنای استنباط احکام شرعی نیز به شمار می رود. از این رو در اصطلاح شرعی به طریقه ی «مأمور به و راه و روش در امور» نیز اطلاق می شود. همچنین از “سیره” به عنوان پایه گذار علم حدیث و سنّت یاد می شود: زیرا در ابتدا سیره ی پیامبر بخشی از احادیث نبوی بود که محدثان آن را در ابواب جداگانه ای جمع آوری و مرتب کردند. (دائره المعارف تشیّع، مدخل سیره).
نخستین بار واژه “سیره” در مورد شرح حال نبوی به کار برده شده است. لکن بعد ها دست کم در حوزه ی تشیّع در برگیرنده ی رفتارها، گفتارها و تقریرات تمام معصومین علیهم السلام شد. مثلاً نهج البلاغه حاوی بخش مهمی از سیره ی امام علی(ع) است تا آن جا که برخی از نویسندگان کتابهایی را با عنوان «سیره ی امام علی(ع) در نهج البلاغه» تألیف کرده اند.[۵] این نویسندگان حتی آن دسته از سخنان حضرت علی را که گزارشی از رفتارهای او در عالم خارج نیست را به درستی، جزئی از سیره ی آن حضرت به حساب آورده اند. زیرا به اعتقاد آنان گفتار و رفتار امام علی(ع) همواره یکسان بوده و سخنان ایشان مبین سیره ی عمل زندگی و رفتارشان است. (دلشاد تهرانی، www.historylib.com).
در نخستین نگاه این گونه به نظر می رسد که سیره نگاری و سیره پژوهی یکی از انواع نوشته های تاریخی مسلمانان باشد. (جعفریان، ۱۳۸۲:۲۳). لکن سیره پژوهشی امری فراتر از تاریخ نگاری است. زیرا پرداختن به سیره پژوهشی هم توجه به موضوعات و مسائلی فراتر از آن چه که مورد توجه تاریخ نگاران است را می طلبد و هم به لحاظ غایات، با تاریخ و تاریخ نگاری تفاوت عمده ای دارد. از این رو بررسی تحولات و مسائل صدر اسلام در قالب سیره نگاری و سیره پژوهشی، به عنوان یکی از منابع معتبر شناخت اسلام (مطهری، ۱۳۸۷: ۳۷ و ضیایی بیگدلی، ۱۳۹۱: ۷۷) از دیر باز تا به امروز مورد علاقه ی اسلام شناسان بوده است. پژوهشگران خاستگاه نخستین سیره نگاری را مدینه یا همان شهر پیامبر(ص) دانسته اند. (الدوری، به نقل از رحمتی: ۴۲۷ و جعفریان، ۴۱:۱۳۸۲). لکن بعدها چنان گسترش یافت که آن را به مکاتب گوناگونی تقسیم کرده اند. (رحمتی، ۱۳۸۵: ۴۲۷-۴۲۱). از نقطه نظر موضوع نیز هرچند در آغاز سیره نگاری صرفاً شامل دو قسمت عمده ی «مبعث» و «مغازی» می شد (جعفریان، ۱۳۸۲: ۳۶). لکن بعدها به حوزه ها و موضوعات گسترده تری تسری یافت.
از میان حوزه های روشی، سرگذشت پژوهی یا همان زندگی نامه (بیوگرافی) به سیره پژوهشی نزدیک است، لکن این دو روش با هم تفاوتهایی دارند که نمی توان آن دو را با یکدیگر خلط کرد. زیرا علاوه بر این که «سیره» به لحاظ معنایی حامل بار مثبت می باشد و برخلاف «زندگی نامه» به سرگذشت و زندگی انسانهای بد اطلاق «سیره» نادرست است، از حیث غایات نیز این دو روش با هم تفاوتهای بنیادی دارند. زیرا یکی از اهداف سیره پژوهی ارائه ی «الگویی» برای تأُسّی به آن از سوی افراد مختلف است.
معمولاً «سیره پژوهی» را «بررسی سبک زندگی افراد خاصّ برای ارائه ی یک مدل الگویی، تعریف می کنند». این افراد خاص در یک چشم انداز وسیع می تواند در بر گیرنده ی «پیامبران، امامان، حاملان معرفت دینی، قدّیسان، قهرمانان و نخبگان» بشود. (کافی، www. Sokhanetarikh.com). برخی نیز روش سیره پژوهی را در بررسی سبک زندگی چهارده معصوم(ع) به منظور ارائه یک مدل الگویی به مردم به دلیل ویژگیهای خاص آنان منحصر کرده اند. (دائره المعارف تشیع، زیر واژهی سیره و صفری، (www.sokhanetarik.com که می توان آن را از باب محدود کردن تعریف قلمداد کرد. (کافی، همان).
برای استنباط الگوی زندگی به منظور ارائه به جامعه ی هدف نیاز به فهم عمیقٍ جهان بینی، گرایشها، و رفتارهای کسانی است که در سیره پژوهی مورد مطالعه هستند. از این رو است که پژوهشگران این حوزه یِ روشی، «سبک زندگی» را بر سه اصل استوار دانسته اند. ۱- نگرش ها (جهان بینی)، ۲- گرایشها (تمایلات). ۳- رفتار. طبعاً درکِ «گرایشها» و «رفتارها» فرع بر موضوع «نگرش ها» یا جهان بینی به شمار می روند. زیرا گرایشها و رفتارها در جهان بینی معنا می دهند و اگر جهان بینی شناخته نشود موارد دیگر نیز قابل شناسایی نیست. بنابراین «ارائه ی الگوی مناسب برای جامعه» که هدف اصلیِ روشِ سیره پژوهی است نیز می تواند به ارائه ی الگو در حوزه های سه گانه ی بینش ها، گرایشها و رفتارها طبقه بندی شود. بدینسان روش مختارِ این پژوهش با آن چه که پیشتر از قول ابراهیم برزگر از آن به تقسیم بندیِ اسلام به ارکان یا ساحتهایِ سه گانه ی اعتقادات (نگرش ها)، اخلاقیات (گرایش ها) و احکام (رفتارها) یاد شد نیز مطابقت دارد.
بدینسان می توان گفت وقتی که از سیره پژوهی به عنوان یک «روش» یاد می کنیم در این جا «روش» معادل «فکر» در منطق می باشد زیرا در سیره پژوهی به عنوان یک روش از «سیره» برای حل یک مجهول کمک گرفته می شود.
از آن جا که از زاویه ای دیگر این پژوهش به بررسی و فهم متون و اسناد تاریخی مربوط می شود از روش های «تحلیل متن» و «اجتهادی» نیز بهره گرفته شده است. از جمله روش های تحلیل متن که برای فهمِ دقیق و عمیق متون سیاسی کاربرد دارد روش هرمنوتیک قصدگرای مؤلف محور کوئینتین اسکینر است که در این جا به اختصار به آن اشاره می کنیم.
اندیشه های سیاسی محصول دیالکتیک اندیشه و واقعیت هستند و بنابراین دارای خصلتی زمانمند و مکانمند هستند. همین ویژگی را یکی از موانع فهم درست اندیشه های سیاسی و درک صحیح از نیّت و انگیزه های اندیشه گران آن دانسته اند. از همین رو و برای حل این مشکل، دانش هرمنوتیک که اساساً ناظر به فهم عمیق و درست متون است پا به عرصه ی وجود گذاشته است. یکی از اندیشه گرانی که در این باره کوشش های فراوانی کرده کوئینتین اسکنیر است. اسکینر از برجسته ترین و مشهورترین اندیشه گرانی است که دل مشغولی و دغدغه ی متدولوژیک دارد. او با بهره گیری از دانش هرمنوتیک برای فهم متون و اندیشه های سیاسی، روشی بدیع را پایه گذاری کرده است که به «هرمنوتیک روشیِ قصد گرایِ مؤلف محور» شهرت دارد. آن چه برای اسکینر بیش از هر چیزی اهمیّت دارد نه فقط فهم اندیشه های سیاسی است بلکه معنای نهفته در پس تاریخ اندیشه های سیاسی نیز هست.
راهنمای نگارش پایان نامه در مورد فرهنگ سیاسی مطلوبِ نهج البلاغه- فایل ۳