«فقیهان مسلمان نوعاً به این موضوع اشاره دارند که این پاسخ گویی تمام مصالح و مفاسد بوده و پیامبر اسلام عهده دار کلیه مسائل مسلمانان اعم از دنیا و آخر بوده است:
الرسول الاعظم کان متکفلاً لجمیع الامور برمتها
و حاکم دنباله رو پیامبر در حفظ دین و تنظیم امور این دنیا است:
حراسه الدین و سیاسه الدنیا»[۴۰]
همچنین بر اساس دانشمندان اسلامی پاسخ ارزش ضروری شریعت عبارت است از: حفظ و حمایت از دین، زندگی (حیات)، نسل، مال و عقل، هر سیستم حکومتی که به دنبال اجرای حقوق اسلامی باشد، ملزم به حفظ و تعقیب این ارزش ها است.
این سؤال در اینجا مطرح است که ارتباط این ارزش ها با سایر ارزش ها از جمله امنیت و نظم چیست؟
در پاسخ به این پرسش می توان گفت: نظم و امنیت ارزش های کارکردی اولیه هستند که بدون اینها هیچ ارزش دیگری قابل اجرا و اعمال نیست. با همین رویکرد، وقتی فقهای مسلمان بر وظایف و کارکردهای امام یا حاکم تصریح می کنند، در درجه اول بر حفظ این تأکید می کنند، وظیفه دیگر اجرای حقوق نسبت به متداعیان و حل منازعه به گونه ای است که عدالت نمایان شود و وظیفه سوم، حفظ صلح و ثبات و تضمین امنیت است به گونه ای که مردم با امنیت به امور خود بپردازند.
با همین نگاه، تضمین امنیت و ورفع تهدید از سرزمین اسلامی، ارزش و ضرورت مهمی است که حکومت حاکم جائر غیرصالح هم با اذن فقیه جایز دانسته شده است.
اما تناقض جالب در اینجاست که همراه با افزایش قدرت دولت، خود دولت به منبع تهدید علیه فرد تبدیل می شود. از دیدگاه باری بوزان این تهدیدها را می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد:
تهدیدهای ناشی از وضع و اجرای قوانین داخلی
تهدیدهای ناشی از اقدام سیاسی یا اداری مستقیم دولت علیه افراد یا گروه ها
تهدیدهای ناشی از تلاش های مربوط به کنترل دستگاه دولت
و بالاخره تهدیدهای ناشی از سیاست خارجی دولت.[۴۱]
تهدیدهای فرایند قوانین داخلی برای افراد، ممکن است نتیجه رویکردهای مداخله گرانه و بیش از حد پلیسی (جرم انگاری تهاجمی) یا تدابیر مربوط به دادرسی و پیگرد قانونی و یا شیوه های اجرای مجازات باشد. اجرای ناقص و ناموفق عدالت، خواه از طریق در معرض جرم و جنایت قرار گرفتن، یا از طریق اعمال مجازات های غیرعادلانه، می تواند اثرات مهمی بر زندگی افراد داشته باشد. این موضوع در نظریه های مکتب جرم شناسی واکنش اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. تاکنون بر اساس فلسفه وجودی دولت و ساز و کار جرم انگاری رفتار و اجرای مجازات ها، این ذهنیت مثبت وجود داشت که مجازات و اقدامات تأمینی و نهادها و تأسیسات پلیسی- تقنینی و قضایی متصدی تعیین و اجرای این واکنش ها، به منظور ایجاد مانع و مدتی در برابر بزهکاری مورد استفاده قرار می گیرند. در جرم شناسی واکنش اجتماعی، این فرض عکس می شود. یعنی نهادهای کیفری مثل پلیس، دستگاه قضایی، سازمان زندان ها، مجریان احکام کیفری و حتی قانون گذاری کیفری، می توانند عامل جرم باشند. به تعبری دیگر، جرم شناسی واکنش اجتماعی برای علت شناسی جرم، به جای توجه به مجرم و محیط پیرامون او، نگاه خود را به کیفر، قانون گذار کیفری، رویه دادگاه و رفتار پلیس متمرکز می کند و چنین فرض می کند که خود آنها عامل جرم اند.
از سوی دیگر، نهادهای دولتی که افراد در نیمه شب توسط عوامل پلیس، یکی از ملموس ترین این تهدیدها است. در بسیاری از کشورها، دولت و مقامات امنیتی به خود این اجازه را می دهند که به بهانه امنیت و بدون اینکه دلایل متقنی برای توجه اتهام به افراد وجود داشته باشد، نسبت به بازداشت موقت و سلب آزادی آنها اقدام کنند و بدون اینکه دلایل بازداشت مورد بررسی مقامات قضایی قرار گیرند بعد از مدتی نسبت به آزادی آنها اقدام کنند. اشکال ملایم تری هم وجود دارد که می تواند منبع تهدید و ناامنی باشد. مدیریت نوین شهری دارای اختیارات حقوقی گسترده ای است که می تواند آنها را به اسم منافع عمومی علیه افراد به اجرا گذارد. صاحبان املاک امکان دارد برای توسعه و یا جا به جایی مسیر یک خیابان،ملک خود را از دست بدهند،تصمیمات ناگهانی اقتصادی ممکن است باعث رکود بسیاری از فعالیتها یا بیکاری تعداد زیادی شود.
در برخی موارد این گونه تهدیدها می تواند ناشی از سیاست دولت علیه گروه های خاص مانند برخورد با اقلیت های دینی به ویژه مسلمانان محسوب می گردد و در نهایت آن گونه که باری بوزان هم اشاره کرده است، شاید افراطی ترین نوع تهدید مزبور این دیدگاه باشد که باید حقوق، رفاه و آسایش نسل موجود، فدای توسعه و فراهم سازی زندگی بهتری برای آیندگان شود. نویسنده مذکور روی دیگر سکه تهدید دولت را مربوط به تهدید ناشی از بی نظمی سیاسی می داند. از نظر ایشان، در تلاش برای مشارکت در قدرت و کنترل نهادهای دولتی، تنها گروه اندکی از دولت ها توانسته اند مکانیسم با ثباتی برای انتقال قدرت سیاسی فراهم کنند. در سایر دولت ها، تعارض های خشونت آمیز برای کسب مشاغل و مناسب دولتی، تهدیدی جدی و مستمر در بخش هایی از جمعیت را سبب شده است. در بسیاری از کشورها،مناسبات قدرت سیاسی به گونه ای است که مشارکت افراد در فرایند سیاسی می تواند تهدید زندان و حتی مرگ را در پی داشته باشد و حتی ایفای نقش تماشاگر بی گناه هم متضمن ایمنی نخواهد بود.
تروریسم سیاسی نیز صرف نظر از مقاصد تروریست ها، تحت همین عنوان قرار می گیرد. اعمال تروریستی از قبیل بمب گذاری، آدم ربایی و تضعیف حکومت، تهدیدی آشکار برای شهروندانی است که نقش قربانی را دارند.
افراد به خاطر اختلاف های مربوط به ماهیت یا کنترل سیاست دولت با خطر قربانی شدن روبرو هستند. تروریسم مانند سایر اشکال خشونت سیاسی، نه تنها امنیت افراد را به طور مستقیم تهدید می کند، بلکه به صورت غیرمستقیم نیز تهدید نسبت به آزادی ها و امنیت فردی را که دولت تأمین می کند، افزایش می دهد. تروریست ها از طریق آسیب رساندن به توانایی دولت در تأمین امنیت داخلی، می توانند دولت را مجاز به تحدید بیشتر آزادی ها و تشدید تدابیر امنیتی کنند. با توجه به خطر موجود و نیز بالقوه دستیابی تروریست ها به سلاح های دارای تکنولوژی پیشرفته، فرایند فوق الذکر اهمیت بیشتری می یابد. اراده غیرانسانی و دور از تفکر و عقلانیت و ظرفیت و استعداد نابودی جمعی، می تواند توازن میان حقوق افراد و نظم عمومی را با چالش جدی مواجه سازد. در مقابل این گونه تهدیدها، حتی یک دولت حداقلی نیز لزوماً شروع به اتخاذ روش های دولت حداکثری می کند.
در کنار تهدیدها و ناامنی های مورد اشاره، در دنیایی مدرن امروزی با توجه به گسترش فناوری های اطلاعای و ارتباطی و اهمیت افکار عمومی،تصمیم های ناشیانه و نابخردانه در سیاست خارجی دولت می تواند منابع ملت را دچار تهدید کند. عدم تدبیر و ماجراجویی در سیاست خارجی، خطر حمله نظامی و تحریم اقتصادی را افزایش و سبب کاهش درآمدهای ناشی از تعامل فرهنگی میان ملت و توریسم، محرومیت فراگیری دانش روز و تکنولوژی مدرن و بالارفتن هزینه توسعه علمی، فنی و غیره برای کشور می شود.
مبحث سوم: عدالت و امنیت
یکی دیگر از عوامل مهم و تأثیرگذار بر موضوع امنیت، عدالت است. عدالت می تواند مشروعیت آفرین و در نتیجه امنیت ساز باشد و بی عدالتی و ظلم عامل اصلی بی ثباتی و ناامنی است. در قرآن کریم نخستین دستور خداوند در مقام دادرسی و داوری، حکومت به عدل است، عدالت نزدیک ترین طریق تحصیل تقوی است و بهترین افراد نزد خداوند، باتقواترین آنها هستند.
«در اهمیت عدالت در بقای حکومت ها هم نص مشهور “الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم” گویاترین بیان است. حقوق نیز در ذات خویش بدنبال اجرا و تحقق عدالت است نظمی که بوسیله حقوق برقرار می شود، پیوسته در حال حرکت و تحول است و به سوی کمال می رود، کمالی که غایت آن عدالت است. قاعده ای را که مردم با عدالت و انصاف منطبق ندانند، به میل و رغبت اجرا نمی کنند و برای فرار از آن به انواع وسیله ها و حیله ها دست می زنند. پس دولت برای حفظ نظم عمومی و ایجاد آرامش اجتماعی، ناگزیر است که تا حد امکان، قواعد حقوقی را با عدالتی که نزد مردم محترم است سازگار کند. بدین ترتیب، با وجود اینکه قانون یا رویه قضایی غیرعادلانه شاید از همان قوه الزام و اجبار اجتماعی که یک قانون عادلانه برخوردار است بهره مند باشد، اما مردمی که طرف خطاب احکام دولتی هستند یا دادرسانی که مأمور اجرای قواعد حقوق شده اند، در پیشگاه وجدان خود یعنی دادگاهی که دولت را در آن اقتداری نیست، با ترازوی عدالت، ارزش و اعتبار واقعی قانون را تعیین می کنند. این داوری و اثر و بازتاب آن در نفوذ و اعتبار قوانین، واقعیت دیگری است که باید در کنار اقتدار دولت آن را پذیرفت.»[۴۲]
از منظری دیگر، اعتقاد بر این است که عدالت، ارزش نخستین و غیرقابل تحدید در حقوق است. ارزشهای والایی همچون «آزادی» و «برابری» با همه احترام و اهمیتی که دارند، ارزش های مطلق و غیرقابل تحدیدی نیستند، در جهان حقوق، آزادی با همه ارزش و قداست آن محدود است، محدود به رعایت آزادی دیگران و عدم ضرر به دیگری، همچنین اخلاق عمومی و نظم و امنیتی که در اجتماع ضروری است. خواه ناخواه آزادی را محصور و محدود می کند.
همچنین، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی سبب می شود تا نیاز به «برابری» به عنوان ارزش والا و برتر به شدت احساس شود و برآزادی حکومت کند. این نیاز حتی فلسفه های لیبرال را هم که تأکید زیادی بر آزادی های فردی داشتند واداشت تا از طریق قانون، از قلمرو آزادی ها به نفع برابری بکاهند. با این حال، ارزش «برابری»، ارزش مطلقی نیست و لذا در زمینه بهره مندی از مزایای اجتماعی، از تناسب و تعادل صحبت می شود و اینکه در برابر کار مساوی باید مزد یکسان پرداخت شود. بنابراین باز هم عدالت واقعی چهره می گشاید و فرمان می دهد حق هر کس را چنان که سزاوار است باید داد.
البته این واقع گرایی و اهمیت دادن به نظم و امنیت در دوره هایی نیز، حاکمان اسلامی به پشت گرمی فقه شیعه حکمرانی کرده اند قابل تعمیم است که نمونه عینی آن تأیید حاکمان جابر در سلسله پادشاهان صفوی است. در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، بحران ها و یا مسائل دوران استقرار و تثبیت حاکمیت، در مواردی عدول از موازین شرعی در تصویب قوانین و کیفرها یا اجرای مجازات ها و عدم رعایت موازین دادرسی عادلانه در رسیدگی به جرایم متهمان جرایم امنیتی را موجب شده است و در عمل، حفظ یا برقراری امنیت و نظم، به تحمل مخالفان و تلاش برای اقناع و رعایت موازین عادلانه و منصفانه ترجیح داده شده است.
مبحث چهارم: امنیت قضایی و دادرسی کیفری عادلانه
مداخله حقوق کیفری برای سامان بخشی اجتماعی و فراهم سازی امنیت، در مرحله ارزش گذاری کیفری یا جرم انگاری متوقف نمی شود. دستگاه عدالت کیفری برای حمایت از ارزش ها و تضمین آنها، نیازمند برنامه ریزی و استفاده ازا ابزارهای کارآمد است. اگر ضمانت اجراهای تنظیم شده توسط حقوق کیفری را بخش محسوس سیاست جنایی بدانیم که برای تضمین امنیت در جامعه پیش بینی شده اند، اجرای راهبردهای سیاست جنایی، نیازمند مدیریت و هماهنگ سازی بخش های مختلف دستگاه عدالت کیفری از طریق تنظیم و اجرای دادرسی کیفری عادلانه است. دادرسی عادلانه کیفری، این توان را دارد که در مقام حمایت از ارزش های جامعه،از بروز بی عدالتی و بی انصافی نسبت به کسانی که در چنگال عدالت گرفتار شده اند جلوگیری کند. در این صورت، هم ارزش های جامعه مورد حمایت قرار گرفته و با عوامل ناامنی در جامعه برخورد می شود و هم متهمان و محکومان، احساس بی عدالتی و اینکه نظام حقوقی در مقام انتقام جویی از آنها است، نخواهند داشت. بدین ترتیب، نظام دادرسی عادلانه یکی از اصول مهم تضمین ارزش ها و در نتیجه تأمین امنیت و به ویژه امنیت روانی و احساس عدالت حتی از طرف کسانی است که از نظر جامعه خطاکار و مجرم محسوب می شوند. با وجود اینکه دادرسی عادلانه در همه موارد به نفع جامعه و تضمین امنیت است، مدیریت دادرسی و رویه های عملی به گونه ای است که در بسیاری از موارد مشاهده می شود نظام های سیاسی در رسیدگی به جرایم امنیتی به معنای خاص و به ویژه جرایمی که به امنیت حکومت ارتباط پیدا می کند، وفاداری کمتری نسبت به اصول دادرسی عادلانه داشته اند.
اصل سرزمینی بودن قوانین جزایی و محدود شدن اقتدار دولت به قلمرو زمینی، هوایی و دریایی، از اصول پذیرفته شده حقوق جزا است و معمولاً در تمام قوانین جزایی مدون و یا عرض مورد تأکید قرار گرفته است. ولی این اصل همیشه با استثناهایی روبه رو بوده که از موارد مهم آن نسبت به جرایم ارتکابی علیه مصالح کلی و امنیت ملی کشورها است. در این موارد قوانین جزایی از اصل سرزمینی بودن عدول کرده و دادگاه های داخلی را نسبت به رسیدگی به جرایم علیه اساس و امنیت خود ولو در خارج از کشور انجام شده باشد، صالح دانسته اند. این صلاحیت با عنوان صلاحیت حفاظتی، حمایتی یا واقعی نامیده شده است.
-
- بافتههای داری
-
- دستبافی (نساجی سنتی)
-
- بافتنی
-
- روکاری و رودوزی
-
- چاپهای سنتی
-
- نمد مالی
-
- سفالگری و سرامیکسازی
-
- ملیلهکاری
-
- کاشیگری
-
- معرقکاری
-
- خاتم سازی
-
- حصیربافی
-
- منبت کاری، کندهکاری و مشبککاری چوب
-
- ریزه کاری و نازککاری چوب
-
- خراطی چوب
-
- قلمزنی، مشبک کاری و حکاکی روی فلزات و آلیاژها
-
- سنگ تراشی و حکاکی روی سنگ
-
- ساخت محصولات فلزی و آلیاژ
-
- تولید فرآوردههای پوست و چرم
-
- شیشهگری
-
- ساخت سایر فرآوردههای دستی(فیروزهنشانی، طلاکوبی روی فولاد، انواع عروسکهای محلی تخت کشی گیوه و…)
-
- ساخت زینتآلات
-
- ساخت اشیاء مستظرفهی هنری
-
- میناکاری (یاوری،۱۵۴:۱۳۸۵).
۲-۲-۱-۳ هنرهای دستی چوبی ایران
هنرهای دستی چوبی ایران، شامل موارد زیر میباشد:
-
- منبت
-
- معرق کاری
-
- خاتم سازی
-
- نازک کاری(ریزه کاری چوب)
-
- گرهسازی
-
- خراطی(همان)
۲-۲-۲ پنجره
یکی از هنرهای چوبی که در معماری سنتی کاربرد زیادی دارد و از آن، جهت ساخت پنجره بهره بردهاند؛ گرهسازی است. پنجره در معماری سنتی دارای کارکردهای متنوعی است از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
معمولترین نوع پنجره، نوع دولته ( دو لنگه ) آن است. البته.پنجرههای کوچک را به صورت یک لته نیز میساختند. هر لته پنجره که غالبا روی پاشنهای چوبی میچرخید به قطعههایی تقسیم میشد که در بعضی موارد قسمتی از سطح پایینی آن با صفحههایی چوبی پوشیده میشد و تنها سطوح بالاتر شفاف بود. لنگههای پنجره غالبا به سمت فضای ساخته شده باز میشد، مگر در موارد نادر که به سمت بیرون گشوده میشد.
۲-۲-۲-۱ در – پنجره
در–.پنجرهها انواعی از.پنجرهها بودند که یا به صورت همزمان کارکرد پنجره و در ورودی داشتند یا حتی اگر به عنوان ورودی مورد استفاده قرار نمیگرفتند، از لحاظ اندازه و سایر خصوصیات کالبدی، همانند انواعی از در – پنجره بودند که کارکرد ورودی نیز داشتند. در– پنجره از لحاظ ویژگیهای کالبدی تنها تفاوت بارزی که نسبت به درها داشتند، وجود سطحی شفاف در تمام یا قسمتی از سطح در – پنجره بود که نور از آنجا به فضای درون راه مییافت. نور در بسیار از سادهترین فضاهای معماری، مانند حجرههای برخی کاروانسراهای کوچک برون شهری با اتاقهای فرعی و خدماتی در خانههای کوچک یا در سایر فضاهای معماری، تنها از طریق در–پنجره تأمین میشد.
میتوان برخی از الگوهای رفتاری مربوط به سکونت، بخصوص نشستن بر روی زمین را در پیدایش، شکلگیری و تداوم کاربرد در–پنجره تا دوران معاصر بسیار موثر دانست زیرا در حالتی که افراد در سطح زمین مینشستند برای آنکه دید کافی به چشم اندازهای واقع در جلوی اتاق یا سایر انواع فضاهای بسته داشته باشند، باید از سطحی به بیرون مینگریستند که از کف اتاق شروع میشد، زیرا خط افق دید در این حالت در ارتفاع تقریبا شصت سانتی متری از کفی قرار داشت که با در نظر گرفتن فاصلهی تغییر شخص نسبت به پنجره، و به خصوص از روی آن که غالبا سطح کف اتاقها بالاتر از سطح حیاط بود، بهترین دید در حالتی فراهم میشد که پنجره تا کف اتاق امتداد یافته باشد.
در-.پنجرههای خانهی تقدیری، همه از بیرون باز میشود و از نوع دولته میباشد. در قسمت فوقانی در-پنجرهها روزنهایی دیده میشود که جهت گرفتن نور میباشد و بالای در-پنجرههای پنجدری، این روزنهای نورگیر، محرابی شکل و با تزئینات قواره بری و قابی از گرهچینی ظریفی خود نمایی میکند. بالای در-پنجرهی اتاقها به شکل مستطیل و با تزئینات گره چینی ساده (طرح مستطیل) میباشد. در- پنجرهها تا ۲۰سانتیمتری کف اتاق پائین آمده و نور، تهویه هوا و دید کافی را برای فضای بیرون ایجاد میکند.
شیشهی این در- پنجرهها بیشتر از رنگ سبز؛ و بقیه شیشهها به رنگهای قرمز، آبی، زرد است.
۲-۲-۲-۲ پنجره ارسی
نوعی پنجره چوبی مشبک است که لنگههای آن به جای اینکه بر روی پاشنه گرد حرکت کند، در داخل یک چهار چوب به سمت بالا حرکت میکند. پنجرههای ارسی عموما به گونهای ساخته میشد که تمام سطح بیرونی یک اتاق را در بر میگرفت. هر پنجره ارسی علاوه بر شبکه تشکیل دهندهی چهارچوب، از دو سطح ثابت کارکرد، یک عنصر جدا کننده مانند دیوار را نیز ایفا میکرد و از سطح متحرک برای مشاهدهی بهتر منظر فضای باز و تهویه هوا استفاده میشد.
[ در- پنجرهها هم مانند ارسیها ] سطح مشبک داشت و همانند پنجرههای ارسی دارای چندین کارکرد بود: نخست نور فضای درون را تأمین میکرد و سپس دید و منظر بیرون را در معرض تماشای افراد درون فضا قرار میداد و همچنین از شدت تابش نور آفتاب و گرمای حاصل از آن برای فضاهای درونی در فصل تابستان میکاست. یکی دیگر از کارکردهای مهم این نوع پنجرهها، حفظ حریم و محرمیت فضای درونی اتاقها و تالار نسبت به فضاهای بیرونی بود، زیرا شبکه زیر این پنجرهها غالبا موجب میشد که کسی به سادگی نتواند از بیرون، فضای درونی را ببیند. همین ویژگی سبب میشد که در شماری از خانههای واقع در بعضی از شهرها از جمله برخی شهرهای شمالی کشور از.پنجرههای ارسی در جبههای از خانه که به سمت گذرگاه عمومی بود؛ استفاده شود، زیرا در این حالت ضمن برخورداری از نور و منظر فضای عمومی، محرمیت فضای اتاق نیز مخدوش نمیشد. همین ویژگی پنجرههای ارسی موجب میشد که از آنها در فضاهای درونی نیز استفاده شود. محل استفاده از این پنجرهها در فضاهای درونی در بالاخانه و اتاقهای گوشوار واقع در یک یا دو سوی تالارهای بزرگ و مرتفع بود، زیرا بسیاری از اوقاتی که مجالس خاص یا پذیرایی مردانه در تالارها یا اتاقهای بزرگ پنج دری یا هفتدری برگزار میشد، زنان در اتاقهای بالاخانه یا گوشوار که در بالا و در دو سوی تالار واقع شده و از یک سمت به آن دید داشتند، مینشستند و از پشت پنجرهها بدون آنکه دیده شوند، بر فضای تالار اشراف مییافتند(شفیعپور،۱۳۹۰)
سطح پنجرههای ارسی را نیز، گاهی با بهره گرفتن از انواع نقشهای گوناگون گرهسازی و شیشههای رنگین و ساده میآراستند و ترکیبهایی بدیع پدید میآوردند. این نوع پنجره در شهرستان اردکان و استان یزد به در- پنجره تبدیل شده است ولی تزئینات آن همان تزئینات ارسیها است.
۲-۲-۲-۳روزن
روزن نوعی پنجره غالبا کوچک بود که در بیشتر موارد برای نورگیری یا تهویه در فضاهای اصلی، نقش فرعی و کمکی داشت، هر چند در برخی از فضاهای خدماتی نقش مهمتری برای نورگیری یا تهویه بر عهده میگرفت. معمولا در فضاهای اصلی و مهم، روزن را در بالا یا اطراف پنجره یا در – پنجره قرار میدادند. نمونههایی از این روزنها را در برخی از انواع اتاقهای سه دری، پنج دری، هفت دری، و نیز در حجرههای مدرسهها یا کاروانسراها میتوان یافت. که معمولا آنرا با یک سطح مشبک چوبی، آجری، گچبری یا با کاشی پوشاندند. این روزنها به شکلهای گوناگون از جمله مربع، مستطیل، ترکیب مثلث با مربع یا مستطیل، دایره و در دوره قاجار به شکل بیضی نیز طراحی و ساخته میشد. نورگیری و تهویه برخی از فضاهای خدماتی مانند مطبخ و انبار غالبا تنها از طریق یک یا چند روزن که در سقف فضا تعبیه میشد، تأمین میگردید. معمولا در این موارد برای روزن هیچ شبکه یا پنجرهای قرار نمیدادند و روزن تنها به شکل یک حفره بود. در بالاترین نقطه سقف بسیاری از دهانههای بازارهای سر پوشیده نیز روزنهایی به شکل حفره قرار دادند. غالبا به.پنجرههای کلاهک نورگیر واقع بر روی سقفهای گنبدی شکل یا برخی دیگر از انواع سقف نیز با عنوان روزن اشاره شده است. به نظر میرسد که هدف از احداث روزن بیشتر تأمین نور یا در موارد لازم تأمین نور یا تهویه مورد نظر بوده و برای استفاده از مناظر طبیعی، کمتر از آن استفاده میکرده اند.بالای در- پنجرههای اتاقهای سهدری و پنجدری خانهی تقدیری روزنهایی وجود دارد که در اتاقهای سه دری به شکل مستطیل و در اتاق پنجدری به شکل محرابی است (تصویر شماره ۲-۱ و ۲-۲).
تصویر ۲-۱ روزنهای بالای پنجدری تصویر۲-۲ روزنهای بالای سه دری
(مأخذ: نگارنده) (مأخذ: نگارنده)
۵-۴- خلاصه فصل:
در این فصل در ابتدا نتایج حاصل از آزمون هر یک از فرضیه ها به ترتیب بیان شد و نتایج حاصله با تحقیقات پیشین که از برخی جنبه ها به فرضیه های تحقیق شباهت داشتند با آنها مقایسه گردیدند و بعد از آن پیشنهادهایی در راستای یافته های پژوهش در دو بخش پیشنهای مبتنی بر نتایج تحقیق و پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی بیان گردید، در پایان نتایج حاصل از بررسی ها نشان دهنده تایید هر سه فرضیه تحقیق دارد.
منابع و ماخذ
منابع فارسی:
-
- آخوندی پریسا ، ۱۳۹۱ ، “بررسی رابطه ساختار مالکیت و هزینه نمایندگی در شرکتهای پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران” پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه آزاد اراک به راهنمایی دکتر مجید زنجیردار
-
- ایوب ترانه ، ۱۳۹۲ ” تبیین رابطه بین هزینه نمایندگی و عملکرد به تفکیک نوع مالکیت در بازار سرمایه ایران ” پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اراک
-
- بنی مهد ،بهمن مهدی مرادزاده فرد ،مهدی دیندار یزدی ۱۳۹۰ ” بررسی رابطه بین محافظه کاری حسابداری و نظام راهبری شرکتی ” مجله حسابداری مدیریت، سال چهارم / شماره هشتم / بهار ۱۳۹۰
-
- بنی مهد، بهمن ، و تهمینه باغبانی ،۱۳۸۸، ” اثر محافظه کاری حسابداری، مالکیت دولتی، اندازه شرکت و نسبت اهرمی بر زیان دهی شرکت ها “،فصل نامه بررسی های حسابداری و حسابرسی شماره ۵۸ صص۷۰- ۵۳٫
-
- پیروی ،رضا ،۱۳۹۰” ارزیابی رابطه بین مالکیت نهادی و سیاستهای تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ” پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اراک
-
- تهرانی، رضا. و رامین حصارزاده، ۱۳۸۸، ” تاثیر جریانهای نقدی آزاد و محدودیت در تامین مالی بر بیشسرمایه گذاری و کم سرمایه گذاری"، فصلنامه تحقیقات حسابداری، سال اول، شماره سوم. ص ۶۷-۵۰٫
-
- ساربانی فاطمه ۱۳۹۱ ” تاثیر محافظه کاری مشروط ونامشروط برخطای پیش بینی سود ” پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اراک
-
- شباهنگ،رضا،۱۳۸۷،"تئوری حسابداری"،جلد اول،مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان
-
- شهابی سمانه ،۱۳۹۰” ارتباط بین محافظه کاری وسطح افشا در بورس اوراق بهادار تهران” پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اراک
-
- توجه میثاق ۱۳۸۹ ” بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم از طریق کاربرد مدل اولسون” پایان نامه کارشناسی ارشد دنشگاه آزاد اراک
-
- شباهنگ،رضا،۱۳۸۲،”تئوری حسابداری“، جلد اول از انتشارات مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی ،سازمان حسابرسی .
-
- کمالی، احسان، ۱۳۸۷،"تاثیر افزایش اهرم مالی، میزان جریان نقدی آزاد و رشد شرکت بر مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"،پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
-
- مرادزاده فرد، مهدی؛ مهدی ناظمی اردکانی،۱۳۸۷،” بررسی رابطه مالکیت نهادی سهام حسابداری و حسابرسی"، شماره ۵۵صص ۸۵-۹۸٫
-
- مهرانی،ساسان. و بهرام باقری، ۱۳۸۸،"بررسی اثر جریانهای نقد آزاد و سهامداران نهادی بر مدیریت سود"، تحقیقات حسابداری،شماره دوم،ص۷۱-۵۰٫
-
- نمازی، محمد،۱۳۸۴،"بررسی کاربردهای تئوری نمایندگی در حسابداری مدیرت"؛مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز،دوره بیست و دوم،شماره۴۳،صص ۱۴۷-۱۶۴٫
-
- نوروش ، ایرج؛ علی ابراهیمی کردلروجلال وافی ثانی،۱۳۸۸” بررسی رابطه ساز و کارهای نظام راهبری شرکت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران”پایان نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه تهران.
-
- نوروش ، ایرج؛ غلامرضا کرمی ، ۱۳۸۸” بررسی رابطه ساز و کارهای نظام راهبری شرکت و هزینه های نمایندگی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران". نشریه تحقیقات حسابداری. دانشگاه تهران.
منابع لاتین:
-
- Ahmed,A.S., and Duellman, S., ,(2007), “Evidence on the role of accounting conservatism in corporate governance”, On line.
-
- Ang,J.,Cole,R.,&Lin,J. ,(2000),"Agency costs and ownership structure” , The Journal of Finance , vol 55 :81-106.
-
- Basu, S. ,(1997),“ The conservatism principle and the asymmetric timeliness of earnings“, Journal of Accounting and Economics, 24, pp. 337
-
- Ball R Shivakumar& L. 2005).,” Earnings quality in UK prhvate firms: Comparative loss recognition timeliness”. Jornal of Accounting and Economics 39 .
-
- Chung, R. Firth, M., and Kim, G.B. 2005. “Earnings management, Surplus Free Cash Flow, and External Monitoring". Journal of Business Research, Volume 58, Issue 6, pp: 766-776.
-
- Garcia Lara,J., Garcia Osma, B. and Penalva, F, (2009) “Accounting conservatism and corporate governance” Review of Accounting Studies,
-
- Gul, F.A. 2001. “Free Cash Flow, Debt Monitoring and Managers’ LIFO/FIFO Policy Choice", Journal of Corporate Finance, 13, 475 – ۴۹۲٫
-
- Gul, F.A. and Tsui, S.L. 1998. “A test of the free cash flow and debt monitoring hypothesis: evidence from audit pricing". Journal of Accounting and Economics, 24, 219-237.
-
- Givoly, D. and C. Hayn.,(2000), “The Changing Time-series Properties of Earnings, Cash Flows, and Accruals: Has Financial Reporting Become More Conservative?” Journal of Accounting and Economics 29, 287–۳۲۰٫
-
- Givoly, D., C. K. Hayn, and A. Natarajan,(2007), “Measuring reportingconservatism”. The Accounting Review 82 (1),: 65-106.
-
- Hendriksen, E. S. ,(1982), “Accounting Theory, 4th ed., Homewood” Irwin Watts, R.L., ,(2003), b, Conservatism in accounting Part II: evidence and
-
- JOO HYUNG HA 2011 ” AGENCY COSTS OF FREE CASH FLOW AND CONDITIONAL CONSERVATISM ” Bachelor of Arts in Business Administration University of Ulsan
-
- Jensen M.C. 1986. “Agency costs of free cash flow, corporate finance and takeovers". American Economic
-
- Jensen MC.1986, “Agency costs of free cash flow, corporate finance and takeovers". Am Econ Rev;76:323 – ۹٫
-
- Jensen, M. and Meckling, W. 1976. “Theory of the Firm: Managerial Behavior, Agency Costs, and Capital Structure", Journal of Financial Economics, 3, 305 – ۳۶۰٫
-
- Jensen, M., 1986, “Agency costs of free cash flow, corporate finance and takeovers, ” American Economic Review, 76, 323–۳۲۹٫
-
- Jones, S., and R, Sharma. 2001. “The Impact of Free Cash Flow, Financial Leverage and Accounting Regulation on Earnings Management in Australia’s Old and New Economics". Journal of Managerial Finance, Volume 27, Issue 12, pp: 18-39.
-
- Lehn, K. and Poulsen, A. 1989. “Free Cash Flow and Stakeholder Gains in Going Private Transactions", The Journal of Finance, 44(3), 771 – ۷۸۷٫
- Lehn, K., Poulsen, A., 1989. “Free cash flow and stockholder gains in going private transactions". The Journal of Finance, 771–۷۸۷, July.
۵-۱۲-ایهام تضاد برمبنای کنایه استعاره ی تبعیّه ی وصفی ۱۷۹
۵-۱۳-ایهام تضاد بر مبنای کنایه ۱۸۰
۵-۱۴-کنایه(تلویح) ۱۸۱
۵-۱۵-ایهام ۱۸۶
۵-۱۶-ایهام و تشبیه ۱۸۷
۵-۱۷-ایهام و استعاره ۱۸۷
۵-۱۸-تشخیص و ایهام ۱۸۷
۵-۱۹-کنایه فعلی قریب ۱۸۸
۵-۲۰-تشخیص و کنایه ۱۸۸
۵-۲۱-تلویح واستعاره ۱۸۹
۵-۲۲-کنایه قریب با ساختار جمله ۱۹۰
۵-۲۳-کنایه بعید و تشبیه ۱۹۰
۵-۲۵-کنایه بعید وصفی ۱۹۱
۵-۲۶-کنایه (تلویح ) وایهام ۱۹۱
۵-۲۷-کنایه قریب و بعید اسمی وفعلی ۱۹۱
۵-۲۸-کنایه وتشبیه فشرده ۱۹۲
۵-۲۹-کنایه تلویح و تشبیه: ۱۹۲
۵-۳۰-مجموعه ای از کنایات ۱۹۳
۵-۳۰-۱-کنایه( تلویح) ۱۹۳
۵-۳۰-۲-کنایه ایماء ۱۹۴
۵-۳۰-۳-کنایه بعید و استعاره ی مصرحه ۱۹۵
۵-۳۰-۴-کنایه و استعاره ی مکنّیه ۱۹۵
نتیجه گیری ۱۹۶
منابع و ماخذ ۱۹۸
چکیده
صور خیال در غزلیّات خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی از شاعران نامدار و بلیغ قرن هشتم و اوایل قرن نهم ه.ق. است. وی به کثرت آثار و کاربرد ترکیبات و تعبیرات و بویژه ارائه نکات بلاغی در غزلیّات خویش، شهره آفاق است. انواع صور خیال از تشبیه و استعاره و کنایه و مجاز، مخصوصاً انواع تشبیه و استعاره را برای القای مفاهیم عاشقانه و عارفانه و آفرینش و پردازش تخیّلات ظریف و دل نشین خویش در ابیات غزلیّات خویش، به کار برده است.
عنوان پایانه نامهی فراروی، صور خیال در دیوان غزلیّات خواجوی کرمانی است، پوهشگر پیش از آغاز این پژوهش،هرگز بر این باور نبود که این شاعر کرمانی، در آفرینش صور خیال براستی بعد از سعدی و حافظ، قرار گیرد امّا پژوهشگر مستمر در اغلب ابیات غزلیّات وی، استادی و توانمندی طبع این شاعر را در ارائه و آفرینش زیباترین صور بلاغی در حوزهی شعر غنایی بویژه در مطاوی غزلیّاتش، به روشنی و بسیار برجسته، ثابت می کند. خیلِ انبوه صور خیال در دیوان وی، به گونه ای است که کمتر شاعری را در جلوه دادن و نمودار ساختن زیباترین و جذّاب ترین تشبیهات و استعارات، می توان با این شاعر خوش قریحه و پرکار، مقایسه کرد و سنجید. از سعدی و حافظ که بگذریم، خواجوی کرمانی، در عرصهی بلاغت، شیواترین و برجسته ترین لطایف و تعبیرات بلاغی را به خوانندگان غزلیّاتش، در دراز نای قرون، هدیه نموده است. نگارنده در چهار فصل، بلیغترین صور خیال فاخر و برجستهی شاعر یاد شده را با استناد به تک تک ابیات غزلیّات وی، توضیح داده و همهی جوانب بلاغی را در تشریح هر صورت بلاغی و خیالی، مدّنظر داشته است.
واژگان کلیدی: خواجوی کرمانی، صورخیال، تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه.
فصل اوّل
کلیّات تحقیق
۱-مقدمه
درآمد
نخل بندِ شعرا، کمال الدین ابوالعطا، محمدبن علی، مرشدی کرمانی، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری ست. نسبت «مرشدی» او به جهت انتساب اوست به فرقهی مرشدیّه که پیروان شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی بوده اند و عنوان «نخلِ بندِ شعرا» که در غالب مآخذ به وی مکرّر داده شده است. حکایت از تبّحر و کمال او در خَلق معانی و برتری او بر فرهیختگان و ادبای روزگار خویش است.
ولادت خواجو آنگونه که در پایان مثنوی «گل نوروز» آورده، بیستم ماه، ذی الجحّه ۶۸۹ ه.ق. است. وی بنایه روایت دولتشاه سمرقندی (صفا، ۱۳۹۶: ۸۸۹) از بزرگ زادگان کرمانی بوده است و در دوران کودکی را در کرمان گذرانیده و سپس به سفرهای طولانی خود به حجاز و شام و بیت المقدس و عراق حجم و عراق عرب و مصر و فارس و بعضی از بنادر خلیج فارس و بعضی از بنادر خلیج فارس پرداخت و در این سفرها دانش و تحقیق اندوخت. وی دربار سلطان ابوسعید را دیده و با وزیرش غیاث الدین محمد دوستی داشته است. پس در پناه خاندان اینجو به سر برده و بویژه در دوران حکومت شاه شیخ ابواسحاق، در عنایت او، روزگار به رفاه گذرانیده است. افزون بر این وی با امر مبارز الدین نیز مرتبط بوده و او را مدح گفته است. خواجو از بزرگان طریقت، شیخ مرشد ابواسحاق کازرونی و شیخ سیف الدین باَخرزی و شیخ الاسلام امین الدین بلیانی و شیخ علاء الدوله سمنانی را ستوده وبه او ارادت می ورزیده است.
خواجو در طریقت تصوّف، ثابت قدم بوده و از همین جاست که نفوذ افکار صوفیانه و اندیشه های عارفانه را در غالب اشعار او آشکار می توان دید.
از میان معاصران خواجو، ذکر نام حافظ در اینجا لازم تر و ضروری تر است، زیرا این دو استاد بزرگ هم زمان ارتباط نزدیک وجود داشت. خواجو که به سال و تجربه شاعری بر حافظ تقدّم داشت، در مدّتی که مقیم شیراز بود، چون دوستی که سمت رهبری داشته باشد بر اندیشه ی حافظ پرتو تعلیم انداخته بود و به همین سبب است که در دیوان خواجه ی شیراز، بسیار ابیات می بینیم که به تقلید یا به استقبال از غزل های خواجو ساخته و یا گاه معنی و لفظی از خواجو را اقتباس کرده است تا جایی که یکی از شاعران آن روزگار گفته است:
استاد غزل سعدی ست نزد همه کس امّا دارد سخن حافظ، طرز سخن خواجو
سال وفات خواجو را ۷۵۰ ه. ق. ذکر کرده اند. وفات وی در شیراز اتفاق افتاده و آرامگاه او در تنگ الله اکبر شیراز است. آثار خواجو متعدد و کلیّات او مفصّل و از هر جهت سزاوار دقّت و شایان اهمیّت است. وی از آغاز جوانی سرودن شعر را آغاز نموده و تا پایان حیات به خلق آثار مختلف خود، سرگرم بوده است. مجموعه ابیاتش در حدود چهل بیت است و از جمله شاعرانی است که در حیات وی، به جمع آوری اشعار دیوان و آثار وی اقدام شده است. دیوان وی، بیست و پنج هزار بیت است. خواجو شش مثنوی در اوزان گوناگون سروده و در آنها به نظامی و فردوسی نظر داشته است و استادی و مهارت و قدرت طمع و اندیشه وی در همه مثنوی های وی آشکار است. این مثنوی ها عبارتند از:
-سام نامه که منظومه ای حماسی و عشقی در بحر متقارب مثمن مقصور یا محذوف است و به تقلید از فردوسی سروده است درباره سرگذشت سام نریمان و عشق ها و جنگ ها و ماجراهای اوست.
-همای و همایون مثنوی عاشقانه ای است در داستان عشق همایون با همای دختر مغفور چین در بحر متقارب که خواجو آن را به سال ۷۳۲ به اتمام رسانید.
- مثنوی دیگری وی گل و نوروز است در بحر هَرج مدّس مخذوف در عشق شاهزاده یی به نام نوروز «گل» دختر پادشاه روم که شاعر آن را در برابر خسرو و شیرین نظامی سروده است.
-روضه الانوار منظومه ای است در بحر سریع که وی را با توجه به مثنوی مخزن الاسرار نظامی که در حکمت وانواع حکایت سروده است.
- کمال نامه منظومه ای ست عرفانی در دوازده باب بر وزن سیر العباد سنائی و گوهرنامه که بیش از هزار بیت است و در بحر هَزَج مدّس مخذوف و به نام امیر مبارزالدین نطفر حکمران کرمان و فارس سروده شده است،افزون بر اینها خواجوآثاری چون القلوب و -رساله البادیه و رسالهی سبع المثانی و رسالهی مناظره ی شمس و سحاب دارد.
با مطالعه در آثار منظوم و منثور خواجو که مجموعه عظیمی را تشکیل می دهد به کمال تبّحر و استادی و مهارت وی در سرودن اقسام شعر با توجه به داستانهای غنایی، عرفانی و تاریخی، می توان پی برد، غزلیّات خواجو در میان آثار وی از پختگی، برجستگی، شیوایی و دل نشینی خاصّی برخوردار است که بخش عظیمی از این جذّابیت و دل نشینی غزلیّات مرهون انواع صور خیال در غزلیات اوست که نگارنده این پایان نامه به پژوهش (پایان) در صور بیانی غزلیات عاشقانه و عرفانی این شاعر شیرین سخن و سبک عراقی پرداخته است.
۱-۱-تاریخچه
هر یک از علوم ادبی، علاقه مندان، پژوهشگران و مطالعه کنندگان ویژه ای دارد. گر چه دانش های ادبی همیشه مورد توجّه و علاقه دوست داران شعر و نویسندگی و علوم بلاغت بوده است امّا در میان این علوم، علم معانی و بیان، خصوصا بیانی که از مقوله صورخیال در شعر و نثر سخن می گوید و زبان ارجاعی را با پربار نمودن از فراهنجاری ها و ساختارشکنی های بلاغی و بیانی به سوی یک زبان کامل عیار ادبی و شاعرانه سوق می دهد. درست است که همه علوم ادبی به گونه ای از زبان ادب یعنی زبانی که فراسوی مرزهای زبان ارجاعی و عامیانه است، سخن می گویند و هر کدام به نوعی در زیبا کردن زبان ادبی و پیرایه و زیوربستن به قد وقامت زبان فارسی دری، می کوشند. اما علم بیان به درستی در شیوا و شرین و دل نشین کردن کلام در شهر کهن از روزگار سبک خراسانی، دخالت عمده و تاثیر برجسته و آفرینش های به جا ماندنی وماندگار داشته است.
هر یک از شاعران که دیرباز شعر کهن سروده اند، برای آگاهی بیشتر از زبان مادری و شناخت فراز و نشیبهای سخن چه از منظر ساختارهای زبانی و دستوری و چه شناخت واژگان (فقه اللّغه ) و چه آگاهی از صور بلاغی چهارگانه در حوزه شعر، بر خود لازم می دانستند که آثار پیشینیان را که درباره بیان در شعر، نگاشته شده بود و برجستگی های زبان ادبی و فراهنجاری را در حوزه بیان با ارائه و آفرینش بهترین نمونه ها و آثار نشان داده بود، مطالعه کنند و از نظرِ دقت آمیز و ظریف و نکته سنج خود بگذارنند.
در میان نویسندگان، ادبای قدیم، نیز عدّه ای، شاعران جوان را به مطالعه آثار پیش از خود که اسوه و رهنمود و راهنمای خوب و نسبتا کاملی برای آنان بود، تشویق و ترغیب می نمودند. از آن جمله، نظامی عروضی سمرقندی است که در مقدّمه چهار مقاله در مورد بهره جویی شاعران از آثار گذشتگان، با ذکر کتاب ها و آثار نمونه، داد سخن داده و تاکید ورزیده است که شاعر نوپا و نوخاسته و جوان باید گردِ این کتاب ها بگردد و از شعر شاعران پیشینیان بیست هزاربیت پیش چشم داشته باشد (نظامی عروضی،۱۳۷۳ :۵). اینکه تاکید نموده است، این همه شعر پیش چشم داشته باشد به این معناست که تقریبا این شمار انبوه از شعر گذشتگان را حفظ نموده و به وقت نیاز، برای تهیّج ذوق و تقویت طبع و داشتن حس و توان سرودن شعر، از خیل شعر به حافظه سپرده و از خرمن اشعار پیش چشم و حافظه داشته، به وقت فرصت بهره جویی کند و در گزینش واژگان و ترکیبات و تعبیرات و توصیفات و نیز ارائه صور خیال شاعرانه در ساختارهای تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه به خوبی بهره برداری کند و بداند از چه صورت بلاغی و بیانی، آن هم با چه قالب و ساختاری استفاده نموده و کلام را در پیمانه و ظرف صور خیال، مطابق با وزن و بحر شعر مورد نظر و فضا و مکان و مقام شایسته با کلامی بلیغ و رسا و زیبا در معنا و خوش تراش و موجز و یا با اطناب به جای خود، به معشوق، ممدوح، دوست یگانه و یا جمع فرهیختگان و دوست داران شعر و ادب عرضه و هدیه کند. بنابراین یکی از نقاط قوّت در سرودن شعر زیبا و فصیح و بلیغ رعایت اصول بلاغت و بیان در شعر بود و این امر، افزون بر شمّ خدادادی و داشتن ذوق و قریحه بالفطره، نیازمند مطالعه، مرور و ممارست در فنون بلاغت و صور خیال در شهر دیگران بود. شاعر بایستی دقّت می کرد که دیگران در گذشته به هنگام به سرودن شعر، چگونه از تنگناهای شعر با رعایت وزن و قافیه و گزینش لغات و ترکیبات مناسب سرافرازانه عبور کرده اند و چه هنرهایی آموخته و اندوخته بوده اند که نتیجه آن هنرها، ارائه یک قصیده یا غزل و یا قطعه زیبا و به جاماندنی از آنها شده است.
قطعاً شاعران بزرگ در این یادگیری ها و به خاطر سپردن، و تمرین ذوقی و حالی در اوقات فراغت چه در ذهن و چه برروی کاغذ؛ از دیگران سبق برده و پیش افتاده بوده اند. تا کسی رنج شب درس و مطالعه و تحمّل بیخوابی نمی کرده و نفس و ذوق و ذهن خویش را با آثار برگزیده ادبی گذشته، دمخور و مؤانس نمی دیده و از سرچشمه ذوق و طبع دیگر شاعران که به صورت سفینه و جُنگ و دیوان ظهور و جلوه کرده بود، بهره کافی نمی برده، کی و کجا می توانسته است که در میدان فصاحت و بلاغت، در کنار سخنوران بزرگ زمان خود و یا در ردیف شاعران گذشته از روزگار خود، هنرنمایی کند و از ذوق و قریحه اش اثر غزلی شیرین و لطیف و سنجیده و ظریف و یا قصیده ای مشحون به نکات و ظرایف بلاغی و بیانی، تراوش کند و بر صحیفه روزگار جاودان باقی بماند و کام جان ادب دوستان و علاقه مندان به شعر را با تک تک ادبیات خود، شیرین کند و مشام جان آنها را با عطر ظرایف و نکات بلیغ و فصیح شعر خویش، خوشبو و معطر کند؟
پس از روزگار سبک خراسانی و گذر زمان و ظهور و حضور گویندگان بزرگی در قصیده سرایی و شعر حماسی و سرودن غزل و قطعه و رباعی، راه شعر کهن برای ظهور گویندگان و شاعران فصیح و بزگ، با هنر نمایی های رودکی، فرّخی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی، انوری و در روزگار بعد عطار و مولانا و سعدی باز و بازتر شده بود.
خواجوی کرمانی، واپسین حلقه شاعران پیش از خود و سرحلقه شاعران پس از خود است. دستمایه خواجو همه آن پشتوانه بلاغی، زبان آوری ها و هنرنمایی ها، خلق آثار زیبا در شعر غنایی و در سنایی و ارائه قطعات و غزلیّات و مثنوی های پیراسته و ویراسته و آراسته به فنون ادبی پیش از اوست. خواجو میراث خوارخیل عظیمی از شاعران پیش از خود است که در میان آنان، سعدی شیرین سخن حضور دارد که هیچ کس چون او، تاکنون غزل عاشقانه نسروده و نخواهد سرود:
برحدیث من و حُسن تو، نیفزاید کس حد همین است سخندانی و زیبایی را
(سعدی، ۱۲۹:۱۳۷۳)
تعهدات متقابل را افزایش دهد.
۵- کنترل خصومت های درون منطقه ای. که صلح را غیر قابل تقسیم می سازد و از تبدیل اختلافات به جنگ جلوگیری می کند. همسایگان جغرافیایی بهتر زمینه ها را درک می کنند و در هنجاری های مربوط به کنترل ستیزش شریک هستند.[۴۶]
جوزف نای نظریاتی در مورد انواع همگرایی مطرح کرده است. از نظر وی همگرایی اقتصادی یک مفهوم ساده نیست. تشکیل یک اقتصاد فوق ملی منطقه ای، مسائل رفاهی و همبستگی را در بر می گیرد. به نظر نای، همگرایی اقتصادی از طریق تقویت همبستگی در تجارت یا نقل و انتقال عوامل تولید و ایجاد اقتصاد فوق ملی منطقه ای میان تعدادی از کشورها به وجود می آید.[۴۷]
نای در این قسمت دیدگاه بلا بالاسا[۴۸] را مورد توجه قرار می دهد، که بر بهای عوامل به عنوان مناسب ترین ابزار برای تحلیل بازارهای داخلی تاکید می کرد. نای، همگرایی اقتصادی را چنین تعریف می کند: حذف تبعیض بین واحدهای اقتصادی متعلق به دولتهای ملی مختلف.[۴۹]
از سوی دیگر، جوزف نای برای شکل گیری منطقه و تسهیل فرایند خیزش و سایر مراحل شرایط زیر را ضروری می داند:
۱.تقارن و برابری اقتصادی واحدها،
۲.مکمل بودن ارزش های نخبگان،
۳.وجود کثرت گرایی سیاسی،
۴.توانایی واحدها به انطباق و پاسخگویی به نیازهای محیطی.[۵۰]
سرانجام فرایند همگرایی به مرور زمان احتمالا چهار ویژگی به خود خواهد گرفت:
۱- سیاسی شدن، یا شیوه ی حل و فصل مسائل و برقراری سازش میان منافع رقابت آمیز یا میزان کفایت منافع حاصل شده برای گسترش و تعمیق حمایتها،
۲- باز توزیع، که مسئله اساسی در این جا مرحله بندی تغییر منزلت، قدرت و عواید اقتصادی گروه های عضو واحد معطوف به همگرایی است،
۳-باز توزیع گزینه ها یا میزان فشاری که تصمیم گیران با پیشرفت فرایند همگرایی برای افزایش سطح و گستره ی همگرایی احساس کرده و به این نتیجه می رسند که همگرایی بیش از جایگزین های دیگر رضایت بخش است،
۴- برون پنداری، یعنی اعضای واحد معطوف به همگرایی در برخورد با طرف های غیر عضو تا چه حد میزان دستیابی به موضعی مشترک درباره ی مسائل را ضروری می دانند.[۵۱]
به نظر نای جالب ترین پیوندی که منطقه گرایان بین سازمان های منطقه ای و صلح فرض کرده اند، به توانایی سازمان های اقتصادی خرده منطقه ای برای ایجاد همگرایی مربوط می شود که خصوصیت روابط بین دولت ها را تغییر داده، جزایر صلح در سیستم بین المللی به وجود می آورد.[۵۲]
مدل نوکارکردگرایانه ی نای متضمن چارچوبی از یک سو برای مقایسه ی فرآیندهای همگرایی در مناطق پر توسعه و کم توسعه ی جهان و از سوی دیگر برای ارزیابی میزان توانایی سازمان های اقتصادی خرد منطقه ای ، یا معطوف به یک کارکرد خاص برای پیشروی بیشتر به سوی تشکیل فدراسیون می باشد.[۵۳]
۳.فیلیپ اشمیتر[۵۴]
اشمیتر عرصه و سطح همکاری ها را مورد توجه قرار می دهد. به نظر او هر چه دامنهی سیاست وسیع تر و سطح تعهدات اولیه بالاتر باشد، احتمال توسعه ی وظایف بیشتر می شود. اشمیتر بر این باور است که هدف نوکارکردگرایی مرتبط سازی خصوصیات ملی و منطقه ای در مدلی از تحول در نظام بین الملل است.[۵۵]
اشمیتر معتقد است، که انگیزه های همگرایی در داخل جامعه نسبت به دیگر بازیگرانی که در خارج از جامعه قرار گرفته اند، موجب بروز تبعیض میشود. در نتیجه آنها که خارج از جامعه قرار گرفته اند، ممکن است از یکی از دو طریق تشکیل اتحادیه منطقه ای دیگر و یا پیوستن به اتحادیه حاضر از خود واکنش نشان دهند. در هر دو حالت بر احتمال همکاری گسترده تر بین اعضا یا در منطقه افزوده میشود.[۵۶]
به نظر او اگر نتایج یک برنامه جمعی منطقه ای رضایت بخش باشد، احتمال دارد به تقویت تشکل کمک کند و در برابر خارج آن را منسجم سازد. اشمیتر به افزایش توانایی چانه زنی جمعی[۵۷] در این راستا اشاره می کند. به نظر او با توجه به تجربه ی جامعه اروپا می توان گزینه های زیر را مطرح کرد:
۱-تسری در سطح و هم در گستره،
۲- سرریز افقی به معنای افزایش عرصه های کارکردی یک سازمان همگرا بدون افزایش متقابل اقتدار آن،
۳-افزایش اقتدار و اختیارات تصمیم گیری در یک سازمان همگرا بدون ورود به عرصههای جدید،
۴-تقلیل یا ارتقای سطح مشورت و یا کاهش اقتدار یک سازمان منطقه ای،
۵-عقب نشینی یا بازگشت یک سازمان همگرا به عرصه قبلی کارکردها و اقتدار خود.[۵۸]
هاس و اشمیتر چارچوب مفهومی تئوری خود را براساس رابطه پیوستن بین اقتصاد و سیاست و همچنین مبتنی بر ۹ متغیر پایه ریزی می کنند، که عبارتند از:
الف) متغیرهای زمینه ای :
۱- تعداد اعضای واحدها،
۲- نرخ مبادلات بین واحدها،
۳- میزان پلورالیسم اجتماعی بین واحدها،
۴- مکملیت رهبران واحدها
ب) متغیر های زمان اتحادیه های اقتصادی:
۵- میزان همکاری مشترک دولتین،
۶- قدرتی که به اتحادیه اعطا می گردد،
ج) متغیر های پروسه ای:
۷- شیوه ی اتخاذ تصمیم،
۸- میزان و نرخ مبادلات بعد از همگرایی،
۹- توانایی دولت ها در مواقع بحرانی و نومیدی.[۵۹]
-
- لئون لیندبرگ[۶۰]و استوارت شین گولد[۶۱]
شین گولد و لیندبرگ با بهره گرفتن از نظریههای نظامها و تصمیم گیری، همگرایی را مورد بررسی قرار می دهند. آن ها با توجه به تجربه ی همگرایی در اروپا، ادراک سیاست مداران را از کارکرد مطلوب تر یک بازیگر فوق ملی مطرح میسازند.[۶۲]
لیندبرگ به اصطلاح خودش ویژگی های متغیری را مطرح می کند که به نظر وی میزان مشارکت گروهی از ملت ها در تصمیم گیری دسته جمعی را نشان می دهند:
۱- گستره ی کارکردی تصمیم گیری دسته جمعی، یا طیف حوزه های موضوعی که زیرپوشش تصمیم گیری دسته جمعی قرار دارند،
۲- مرحله ای از تصمیم گیری که در آن شاهد فرآیندهای دسته جمعی هستیم. این که صرفا در مرحله ی آغازین چنین است یا در کلیه مراحل تصمیم گیری از جمله انتخاب گزینه ها و اجرای آن ها،
۳- اهمیت تصمیم گیری دسته جمعی در تعیین میزان تخصیص اعتبار برای حوزههای موضوعی مهم یا صرفا حاشیه ای از سوی دولت ها،
۴- دامنه ی بیان تقاضاها در حوزه تصمیم گیری دسته جمعی برای اتخاذ عمل،
۵- میزان دسترسی تصمیم گیران دسته جمعی به منابع کافی برای رفع نیازهای خود،
۶- استمرار و قدرت رهبری در سطح دسته جمعی،
۷- میزان سازگاری شیوه های چانه زنی نظام با بیشینه سازی منافع منفرد ملت ها یا ارتقای منافع جمعی،
۸- دامنه ی تاثیرگذاری تصمیمات دسته جمعی روی رفتار افراد،
۹- میزان مورد پذیرش، بی تفاوتی، یا مخالفت آشکار قرار گرفتن تصمیمات دسته جمعی،
۱۰- آثار توزیعی تصمیمات دسته جمعی و میزان اهمیت آن ها برای نظام های عضو و بازیگران درون این نظام ها.[۶۳]
به نظر شین گولد و لیندبرگ همگرایی سیاسی گستره ای است که اقتدار تصمیمگیری طی آن از سطح ملی به سطح فراملی انتقال می یابد. آن ها فرایند تصمیمگیری جمعی را ناشی از اجرای اهداف اصلی کشورهای مورد نظر، چشم پوشی از برخی اهداف اولیه و گسترش تعهدات و الزامات در حوزه های جدید می دانند. به نظر شین گولد مسائل توزیعی در روند همگرایی دارای اهمیت اساسی هستند. او در بررسی روند همگرایی در برخی نواحی کم توسعه یافته جهان، حمایت از صنایع نوپا، مخالفت با ورود کالا از کشورهای پیشرفته، ایجاد تسهیلات برای تولید مواد اولیه در کشورهای در حال توسعه، سرمایه گذاری و تلاش برای بازگرداندن کمک ها را مورد توجه قرار می دهد. از این منظر روند همگرایی منطقه ای در اروپا سبب پیوند فزآیندهی کشورها از طریق مشارکت در مکانیسم های تصمیم گیری جمعی و نهادهای آن گردیده است. او این روند را برای سیاست داخلی و خارجی این کشورها دارای پیامدها ی وسیع میداند.[۶۴]
۲-۲- بخش دوم: آ.سه.آن از منظر نوکارکرد گرایی
در این جا به تطبیق فعالیت های آ.سه.آن با مفروضات نوکارکرد گرایی می پردازیم.
۱- اصل تسری
به این معنا که هر اقدامی برای همگرایی در یک بخش وضعیتی را ایجاد می کند که مستلزم همکاری در بخش های دیگر می شود و همگرایی از بخشی به بخش دیگر سرریز می شود که هاس آن را همگرایی بخشی[۶۵] می نامد.[۶۶] در منطقه آ.سه.آن ما شاهد تسری همکاری ها در زمینه های مختلف صنعتی تجاری، امور مالی و بانکی ، کشاورزی ، انرژی، حمل و نقل و گردشگری هستیم.