یکی از عواملی که باعث برهم خوردن راستای طبیعی زانوها می شود، ناهنجاری زانوی پرانتزی است که در این عارضه زانوها از هم دور و قوزکهای داخلی به هم نزدیک میشوند و پاها شکل پرانتزی پیدا می کنند (لطافتکار، ۱۳۸۹). در این عارضه عضلات قسمت داخلی زانو (نیم غشایی، نیم وتری، راست داخلی و درشت نی قدامی) کوتاه و عضلات قسمت خارجی زانو (دوسر رانی، کشنده پهن نیام و گروه عضلات نازک نی) کشیده شده اند و باعث تغییر اعمال نیروها بر زانو می شود (ویتورو، ۲۰۰۹)، طوری که خط کشش ثقل به سمت داخل زانو جابهجا می شود و سبب اعمال بار بیشتر به ساختار داخلی زانو میگردد، به طوری که میزان نیروی عکسالعمل در این بخش حدود۵/۳ برابر قسمت خارجی خواهد بود (لویک و همکاران ،۲۰۰۴؛ شمسیماجلان و همکاران، ۱۳۹۱). این امر ممکن است باعث اختلال در تحمل وزن گردد و منجر به بیثباتی در وضعیت بدنی شده و استراتژی کنترل وضعیت را در افراد دارای زانویپرانتزی حین ایستادن دچار اختلال سازد (سمائی و همکاران ۲۰۱۰). افراد دارای زانوی پرانتزی ممکن است در معرض خطر بیشتر آسیب، طی فعالیتهای ورزشی خود باشند.
جهت بهبود این ناهنجاری تمرینات اصلاحی بطور رایج مورد استفاده قرار میگیرد. هدف از تمرینات اصلاحی، اصلاح عملکرد عضلاتی است که بر اثر برهم خوردن مکانیک زانو دچار تغییر شده اند. در نتیجه اصلاح عملکرد این عضلات، مقدار و جهت نیروهای وارده به زانوها در راستای طبیعی خود قرار خواهند گرفت.
همچنین امروزه برای پیشگیری از آسیب و راستای نامناسب زانو از تمرینات عصبیعضلانی استفاده می کنند. هدف از انجام تمرینات عصبیعضلانی تحریک سیستم حسی حرکتی که موجب افزایش هماهنگی و سفتی مفصلی می شود (کیبلر[۷۲] و همکاران، ۲۰۰۱) در نتیجه باعث کاهش بار وارده بر مفصل زانو در هنگام حرکت می شود (هویت[۷۳] و همکاران، ۱۹۹۶).
با توجه به اثرات منفی ناهنجاری زانوی پرانتزی در بروز آسیبها، بررسی تاثیر حرکات اصلاحی بر رفع این ناهنجاری ضروری به نظر میرسد. لذا در تحقیق حاضر اثر شش هفته تمرینات اصلاحی بر راستای زانوی پرانتزی پسران در حرکت برشی بررسی شد. بیشتر تمرینات در این زمینه به مقایسه نیروی عکسالعمل زمین و بررسی عملکرد اندام تحتانی و تعادل افراد دارای زانوی پرانتزی با افراد دارای پای ضربدری و نرمال پرداختهاند.
بیش از یک دهه تمرینات عصبیعضلانی به عنوان تمرینات پیشگیری از آسیب رواج یافته است. از آنجایی که در عارضه زانوی پرانتزی، راستای زانو دچار تغییر شده و با توجه به تحقیقات انجام شده در زمینه تمرینات عصبیعضلانی به نظر میرسد این تمرینات بتواند راستای زانورا در حرکت بهبود دهد.
تحقیقات در این زمینه کمتر به بررسی اثر تمرین بر عارضه زانوی پرانتزی پرداخته و بیشتر جنبه مقایسه و به شیوع شناسی ناهنجاریها پرداختهاند. در زمینه تمرینات عصبی عضلانی بیشتر تاثیر تمرینات را بر عملکرد و راستای زانو جهت پیشگیری از آسیب ACL پرداخته اند.
جهت ارائه یک شیوه تمرینی مناسب جهت بهبود راستای زانو لازم است که مقایسه ای بین دو شیوه تمرین اصلاحی و عصبیعضلانی بر راستای زانوی پرانتزی پسران در حرکت برشی انجام شود تا به دانشجویان، مربیان، معلمان تربیت بدنی، فیزیوتراپها و متخصصین یک شیوه کارآمدتر را توصیه کنیم. بنابراین هدف از تحقیق حاضر اثر شش هفته تمرینات اصلاحی موضعی و تمرینات عصبیعضلانی بر راستای زانوی پرانتزی پسران در حرکت برشی میباشد.
فرضیه اول: انجام تمرینات اصلاحی موضعی بر راستای زانو در پسران دارای زانوی پرانتزی در صفحه فرونتال در حرکت برشی، تاثیر معنیداری دارد.
نتایج بدست آمده در این تحقیق، حاکی از تاثیر تمرینات اصلاحی بر راستای زانو در پسران دارای زانوی پرانتزی در صفحه فرونتال در حرکت برشی است.
میانگین و انحراف استاندارد زاویه زانو در صفحه فرونتال در پیشآزمون و پس آزمون در گروه اصلاحی به ترتیب ۳/۱۱±۷/۱۲ و ۷/۴±۱/۵ بوده است (جدول۲-۴). همچنین نتایج آزمون تی وابسته نشان میدهد که کاهش معنیداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه اصلاحی (۰۴/۰=p) وجود دارد و بیانگر تاثیر شش هفته تمرینات اصلاحی بر راستای زانوی پرانتزی پسران در حرکت برشی در صفحه فرونتال با اندازه اثری بالا ۴۷۵/۰ میباشد.
حسنوند و همکاران در سال ۱۳۹۰ به بررسی اثر تمرینات اصلاحی در کاهش فاصله بین دو کندیل داخلی ران دختران ۱۴-۱۲ سالهی دارای زانوی پرانتزی پرداختند. آنها را به مدت دو ماه (هفتهای سه جلسه) تحت تمرینات اصلاحی موضعی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که این تمرینات در کاهش فاصله بین دو کندیل داخلی استخوان ران موثر بوده است. با توجه به نتیجه این تحقیق به نظر میرسد که تمرینات اصلاحی در اصلاح عملکرد عضلات اطراف زانو (تقویت عضلات کشیده شده و کشش عضلات کوتاه شده) موفق بوده است و از آنجایی که تحقیق مشابهی در این زمینه مشاهده نشد پس میتوان احتمال داد که علت کاهش زاویه والگوس زانو نتیجه شش هفته تمرینات اصلاحی بوده است.
فرضیه دوم: انجام تمرینات عصبیعضلانی بر راستای زانو در پسران دارای زانوی پرانتزی در صفحه فرونتال در حرکت برشی، تاثیر معنیداری دارد.
نتایج بدست آمده در این تحقیق، حاکی از تاثیر تمرینات عصبیعضلانی بر راستای زانو در صفحه فرونتال در پسران دارای زانوی پرانتزی در حرکت برشی است.
میانگین و انحراف استاندارد زاویه زانو در صفحه فرونتال در پیشآزمون و پس آزمون در گروه عصبیعضلانی به ترتیب ۲/۱۱±۳/۱۷ و ۴/۷±۶/۵ بوده است (جدول۳-۴). همچنین نتایج آزمون تی وابسته نشان میدهد که کاهش معنیداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه عصبیعضلانی (۰۰۲/۰=p) وجود دارد و بیانگر تاثیر شش هفته تمرینات عصبیعضلانی بر راستای زانوی پرانتزی پسران در حرکت برشی در صفحه فرونتال با اندازه اثری بالا ۷۲۸/۰ میباشد.
در مطالعه ای محمدی (۱۳۹۲) به مقایسه اثر تمرینات عصبیعضلانی اندام تحتانی و تمرینات رایج هندبال بر عملکرد و راستای سه بعدی زانوی بازیکنان مرد هندبال در فرود یک پا پرداخت. به این نتیجه رسید که تمرینات عصبیعضلانی باعث کاهش زوایای ولگوس و چرخش داخلی زانو و افزایش عملکرد اندام تحتانی در مقایسه با تمرینات رایج گردید. همچنانکه در تحقیق حاضر نیز از تمرینات مشابه استفاده شده است لذا ممکن است علت همسویی آن با تحقیق حاضر تاثیر این نوع تمرینات باشد.
میر و همکارانش در سال ۲۰۰۶ با ارائه یک برنامه تمرینی پیشگیرانه در دو گروه که شامل گروه تمرینات پلایومتریک و گروه تمرینات تعادلی بودند، مشاهده کردند که زاویه والگوس زانو هر دو گروه در فرود از یک پله آنان کاهش معنی داری پیدا نموده است. همچنانکه در تحقیق حاضر نیز از تمرینات تعادلی و پلایومتریک استفاده شده است لذا ممکن است علت همسویی آن با تحقیق حاضر تاثیر این نوع تمرینات باشد.
چاپل و لیمپیزیواستی در تحقیق خود از تمرینات عصبیعضلانی که شامل تمرینات تعادلی، پلایومتریک، تقویت عضلات مرکزی و پرش سارجنت بود، استفاده نمودند. آنان با بهره گرفتن از این نوع تمرینات در مدت شش هفته و با یک ارزیابی سینماتیکی سه بعدی بر روی ۳۰ بازیکن زن فوتبالیست و بسکتبالیت، تفاوت معنیداری (۰۵/۰<p) در زاویه والگوس زانو در لحظه تماس پا با زمین در یک فرود، بدست نیاوردند (چاپل[۷۴] و لیمپیزیواستی، ۲۰۰۸). با توجه به اینکه در تحقیق حاضر نیز از تمرینات پلایومتریک و تعادلی و روش ارزیابی سه بعدی استفاده شده است، این گزارشات با تحقیق حاضر همسو نمی باشد. اندازه آناتومیکی لگن در زنان نسبت به مردان بیشتر است، ضعف آبداکتورهای هیپ، ران را به هایپرآداکشن متمایل می کند و در ازای آن درشتنی در حالتی جبرانی به طرف آبداکشن میرود و در نتیجه والگوس زانو بیشتر می شود (کواتمن[۷۵] و همکاران، ۲۰۰۹). لذا پاسخ تمرین به نوع جنسیت می تواند متفاوت باشد. حال این امکان وجود دارد که تفاوت جنسیت و یا مدت زمان تمرین سبب نتایج متناقض در دو تحقیق شده است.
در مطالعه ای دیگر بر روی ۶۹ زن با میانگین سنی ۲۰ سال که دارای درد زیر کشکک بودند با بهره گرفتن از تمرینات عصبیعضلانی که بطور خاص بر تحمل وزن (دو بار در هفته بر مدت ۴ هفته با بهره گرفتن از بازخورد کلامی و آینه) و فعالیت عضلات سرینی بزرگ و سرینی میانی تاکید داشت ضمن غلبه بر درد زیر کشکک در یک بررسی سینماتیکی سه بعدی و دو بعدی در اجرای یک فرود یک پا هیچ تفاوت معنیداری ۱۱/۰=p) در زاویه والگوس زانوی آنان در بررسی دو بعدی مشاهده نشد اگرچه در بررسی سه بعدی بطور معنیداری (۰۰۱/۰=p) زاویه والگوس کاهش پیدا کرد (اولسن[۷۶] و همکاران، ۲۰۱۱). با توجه به اینکه در این پژوهش به بررسی دو بعدی میپردازیم این گزارشات با تحقیق حاضر همراستا نمی باشد. لذا پاسخ تمرین به نوع جنسیت می تواند متفاوت باشد. از سوی دیگر مدت زمان تمرین در تغییرات فیزیولوژیکی بدن نسبت به تمرین حائز اهمیت است (ریسبرگ[۷۷] و همکاران، ۲۰۰۷) لیکن برای ارزیابی دقیقتر از اثر تمرینات، تعداد جلسات و هفتههای آن می تواند مهم تلقی شود. حال این امکان وجود دارد که تفاوت جنسیت و یامدت زمان تمرین سبب نتایج متناقض در دو تحقیق شده است.
در مطالعه اثر تمرینات ثبات مرکزی و پلایومتریک در مقایسه با گروه کنترل بر روی ۲۳ ورزشکار زن با میانگین سنی ۸/۱۴ سال در مدت ۴ هفته با یک روش اندازه گیری سه بعدی، دریافتند که هیچ تفاوت معنیداری (۰۵/۰<p) در زاویه والگوس زانو در یک فرود از جعبه به ارتفاع ۲۵ سانتیمتری رخ نداده است (پی فایل[۷۸] و همکاران، ۲۰۱۳). این نتایج با تحقیق حاضر همسو نمی باشد. با وجود اینکه برخی تحقیقات اثر تمرینات ثبات مرکزی را بر آسیبهای والگوس ترکیبی موثر دانسته اند (کواتمن و همکاران، ۲۰۰۹) و از طرفی تمرینات پلایومتریک مشابه تحقیق حاضر استفاده شده است اما در این تحقیق این نوع تمرینات نتوانستهاند بر زاویه والگوس اثرگذار باشند. لیکن ممکن است عدم وجود تمرینات حس عمقی/تعادلی (از تمرینات اصلی در برنامه تمرینی عصبیعضلانی) در این برنامه تمرینی و همچنین مدت زمان تمرین، سبب تفاوت در این دو تحقیق شده است.
با توجه به اینکه در این زمینه نیز تحقیقی که کاملا مشابه پژوهش حاضر باشد مشاهده نشد ولی تحقیقات عنوان شده به بررسی تمرینات عصبیعضلانی بر روی افراد سالم پرداختهاند که در تحقیق حاضر آزمودنیها دارای ناهنجاری زانوی پرانتزی بودند با این شرایط احتمالا میتوان کاهش زاویه والگوس در صفحه فرونتال را نتیجه شش هفته تمرینات عصبیعضلانی دانست که بطور کلی نتایج تحقیق حاضر با محمدی (۱۳۹۲) و میر و همکارانش (۲۰۰۶) همسو و با چاپل و لیمپیزی واستی، ریسبرگ و همکاران (۲۰۰۷) و پی فایل و همکاران (۲۰۱۳) ناهسو میباشد.
فرضیه سوم: بین تمرینات اصلاحی موضعی و تمرینات عصبیعضلانی از نظر اثرگذاری بر راستای زانو در پسران دارای زانوی پرانتزی در صفحه فرونتال در حرکت برشی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتایج حاکی از این است که:
تمرینات اصلاحی نسبت به گروه کنترل باعث کاهش معنیدار زاویه والگوس به مقدار ۶۹/۱۱ درجه در صفحه فرونتال شده است (۰۰۵/۰=p).
به نظر شش هفته تمرینات اصلاحی موجب کاهش زاویه والگوس شده است که در این زمینه پژوهشی جهت مقایسه مشاهده نشد.
تمرینات عصبیعضلانی نسبت به گروه کنترل باعث کاهش معنیدار زاویه والگوس به مقدار ۹۳/۱۵ درجه در صفحه فرونتال شده است (۰۰۰۱/۰=p).
تمرینات عصبیعضلانی نسبت به تمرینات اصلاحی، باعث کاهش زاویه والگوس به مقدار ۲۴/۴ درجه شده که از نظر آماری این اختلاف معنی دار نیست (۲۷۳/۰=p).
با توجه به اندازه اثر بالاتر تمرینات عصبیعضلانی (۷۲۸/۰) نسبت به تمرینات اصلاحی (۴۷۵/۰) بر آزمودنیها این امکان وجود دارد که در صورت طولانی بودن زمان تمرین (بطور مثال هشت هفته یا بیشتر) بین دو شیوه تمرینی اصلاحی و عصبیعضلانی تفاوت معنیداری به نفع تمرین عصبیعضلانی مشاهده شود ولی در این زمینه نیز تحقیق مشابهی جهت مقایسه مشاهده نشد.
۵-۵٫ نتیجه گیری کلی
به طور کلی مرور تحقیقات گذشته نشان داده است که یکی از ناهنجاریهای شایع در اندام تحتانی زانوی پرانتزی میباشد که افراد دارای این ناهنجاری خطر آسیبدیدگی بالاتری نسبت به افراد زانوی نرمال دارند. بنابراین تمرین درمانی توصیه می شود. از این رو نتایج تحقیق حاضر نشان داد که شش هفته تمرینات اصلاحی موضعی با شاخص های تمرینی گرم کردن، تمرینات کششی و تمرینات مقاومتی و همچنین شش هفته تمرینات عصبیعضلانی با شاخص های تمرینی گرم کردن، تمرین بر روی اسفنج فشرده، تمرین بر روی تخته تعادل، تمرینات مقاومتی دو نفره و تمرینات پلایومتریک سبب بهبود پارامتر سینماتیکی (والگوس) مفصل زانو در صفحه فرونتال شده است که در این میان اندازه اثر تمرینات عصبیعضلانی بالاتر بوده است. لذا میتوان برنامه تمرین عصبیعضلانی را به عنوان یک الگوی تمرینی برای بهبود راستای زانو به متخصصان مربوطه معرفی نمود.
۵-۶٫ پیشنهادات تحقیق
۵-۶-۱٫ پیشنهادات برخواسته از تحقیق
با توجه به اینکه برنامه تمرینات عصبیعضلانی در این تحقیق توانسته است راستای زانو را نسبت به تمرینات اصلاحی موضعی بیشتر کاهش دهد لذا به مربیان، درمانگرها، معلمان تربیت بدنی و متخصصان توصیه می شود از این تمرینات نیز استفاده نمایند.
۵-۶-۲٫ پیشنهادات برای سایر محققین
به سایر محققان پیشنهاد می شود در مطالعات آینده خود:
-
- برای تعیین کارآمدی بین دو شیوه تمرین، دوره های تمرینی بیش از شش هفته مورد بررسی قرار گیرد.
-
- برای تعیین کارآمدی بین دو شیوه تمرینی سینماتیک سه بعدی زانو ارزیابی شود.
-
- ارزیابی این دو شیوه تمرینی بر روی آزمودنیهای دختر صورت گیرد.
منابع
بختیاری، امیرهوشنگ؛ فاطمی، الهام و سلطانی، اصغر رضا (۱۳۹۱). اثر دفورمیتی ژنوواروم بر افزایش نوسانات پوسچر و افزایش ریسک افتادن. کومش؛ جلد ۱۳، شماره ۳، ۳۳۷-۳۳۰٫
حسنوند، بهمن؛ بهرامی، فرید؛ درویشی، اعظم؛ کرمی، کبری و چگنی، مسعود (۱۳۹۰). تاثیر حرکات اصلاحی منظم بر ناهنجاریهای عضلانی-اسکلتی دختران دانش آموز شهر خرمآباد. دانشگاه علوم پزشکی لرستان. شماره۱: ۸۵-۷۹٫
دانشمندی، حسن؛ علیزاده، محمدحسین و مقدسی، مهرزاد (۱۳۸۵). بررسی راستای طبیعی زانوها و ارتباط آن با برخی عاملهای موثر در ورزشکاران حرفهای. المپیک، شماره ۳۳، ۵۰-۴۱٫
رهنما، نادر؛ بمبئی چی، عفت و دانشجو، عبدالحمید (۱۳۸۷). شیوع و علل آسیب لیگامنت متقاطع قدامی در فوتبالیستهای مرد حرفهای. المپیک؛ شماره ۴۴٫
سخنگویی، یحیی؛ افشارمند زهره (۱۳۹۲). حرکات اصلاحی (چاپ اول). انتشارات حتمی. ۳۴۹-۳۴۵٫
شاهامیری فتاحی، فرج الله؛ علیزاده، محمد حسین و مینونژاد، هومن (۱۳۹۲). تاثیر ناهنجاری زانوی پرانتزی بر پایداری داینامیکی در تکلیف پرشفرود تک پا، مطالعات طب ورزشی، ۱۳، ۵۲-۳۹٫
لطافت کار، امیر؛ دانشمندی، حسن؛ حدادنژاد، ملیحه و عبدالوهابی، زهرا (۱۳۹۲). حرکات اصلاحی پیشرفته از تئوری تا عمل (چاپ دوم). تهران: آوای ظهور.