S8
۸- برقرار کردن رابطه و همکاری و هماهنگیهای مورد نیاز واحدهای گردشگری ماسوله با دیگر مناطق گردشگری کشور به منظور تبادل گردشگر با توجّه به وجود پتانسیل بالای توسعه بازار
۴
S9
۹- تدارک دیدن خدمات مورد نیاز جهت استفاده گردشگران به وسیله استفاده بهینه از سرمایه اجتماعی و فناوریهای اطلاعاتی
۵
S10
۱۰- سامان دادن واحدهای کسب و کار فعلی به صورت ائتلافی از مجموعه کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری
۱
همان گونه که در جدول شماره ۴-۲۹ مشاهده میکنیم استراتژی سامان دادن واحدهای کسب و کار فعلی به صورت ائتلافی از مجموعه کسب و کارهای فعال در زمینه گردشگری(S10) دارای بیشترین اهمیّت یا اوّلویت است و استراتژی آشناسازی بنگاههای گردشگری با مفهوم ، آیین نامه ها و دستورالعملهای مناسب ملی(۴S) دارای کمترین میزان اهمیّت است.
جمع بندی فصل چهارم:
به بررسی و شناخت نقاط ضعف، قوت،فرصتها و تهدید های فرا روی صنایع دستی ماسوله با پرشسنامه شماره چهارکه به شکل جواب باز وبه صورت دریافت کلی نظرات وبازخوردهای کارشناسان سازمان میراث فرهنگی گیلان طراحی شده وبین ۷۹ نفر از این کارشناسان پخش شد پس از دریافت نظرات و ویرایش آن ارائه شد.
برای بررسی سوالات پژوهش(سوالات یک و دو) از پرسشنامه شماره یک استفاده شده است. این پرسشنامه به بررسی روابط بین همکاری میان فعالان گردشگری و فعالان صنایع دستی جهت رونق کسب و کار و نقش تدوین استراتژیهای گردشگری در تبدیل شدن شهر ماسوله به قطب گردشگری، میپردازد. این پرسشنامه بین ۷۹ نفر از کارشناسان و کارمندان سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری گیلان به عنوان نمونه آماری توزیع گردید.به هر دوی این سوالا ت پاسخ داده شد. همچنین برای شناسایی و اوّلویّتبندی شاخص های تأثیرگذار بر استراتژی های توانمندسازی گردشگری، از پرسشنامه شماره دو و سه استفاده گردید. این پرسشنامهها نیز بین ۱۴ نفر از مدیران و کارشناسانارشد سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری گیلان به عنوان خبرگان توزیع گردید. پس از توزیع و جمعآوری پرسشنامه ها، اطلاعات پرسشنامه ها استخراج و نمرات آنها محاسبه شد. اطلاعات لازم برای آمار توصیفی و آمار استنباطی با بهره گیری از نرمافزار SPSS به دست آمده و برای انجام تصمیمگیری چند شاخصه(شامل دی متل و تاپسیس) از نرم افزار اکسل استفاده شد.
فصل پنجم:
جمع بندی و پیشنهادات
۵-۱ - مقدّمه
در هر پژوهش علمی کار تحقیق باید همیشه با اجتهاد و اظهار نظر توأم باشد و محقق در پایان کار و بر اساس مطالعات انجام شده به طور قاطع نظر خود را دربارهی موضوع اعلام دارد تا به گسترش دامنهی معرفتی علم و یافتههای موجود کمک نماید. (حافظ نیا، ۱۳۸۵)
نتیجهی هر تحقیق علمی در بخش نتیجهگیری آن متبلور است. در این بخش، نتایج تکنیک تصمیمگیری مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته و به بررسی تطبیقی یافتههای تحقیق با سایر تحقیقات مشابه پرداخته میشود. سپس نتیجهگیری کلّی از تحقیق به عمل آمده و متناسب با نتایج تحقیق به گروههای ذینفع پیشنهادهای علمی و کاربردی ارائه میگردد. در بخش آخر پیشنهادهای مربوط به تحقیقات آتی که در راستای توسعه دانش راهگشا خواهد بود، مطرح شده و موانع اجرای تحقیق و محدودیتهای موجود برای تعمیم نتایج و پیشنهادات اجرایی نیز بیان میگردد.
۵-۲ - خلاصه پژوهش
اساس و بنیان رقابتپذیری سازمانی در اقتصاد معاصر از منابع فیزیکی و قابل محسوس به دانش تبدیل شده است. کسبوکارهایی که قادر به دستیابی دانش موجود در درون سازمانهای خود بوده و آن را در عملیات، محصولات و خدمات خود تسری و گسترش دهند، نسبت به رقبای خود از مزیّت ویژه برخوردار خواهند بود.
امروزه به موازات درک جهانی از این نکته که اقتصاد تک محصولی و صادرات تک محصولی قابل اطمینان نمی باشدو سود آوری و ارزآوری بر پایه جذب گردشگر و صنایع دستی و ارکان وابسته به آن استوار است، این علم در حال تبدیل شدن به فعّالیت لاینفک کسبوکار کشورها میباشد. یکی از دغدغه های اصلی در خصوص جذب گردشگر، چگونگی اجرای و هدایت آن میباشد. بسیاری از شرکتها و سازمانهایی که در حال تلاش برای جذب گردشگر هستند در خصوص تعیین بهترین رویکرد به منظور پذیرش آن از اطمینان کافی برخوردار نمیباشند(موفیت و همکاران[۸۵]، ۲۰۰۲).
بر این اساس، در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن تبیین مفاهیم صنایع دستی،نقاط ضعف،قوت،فرصتها،تهدیدات صنایع دستی ماسوله و بیان استراتژی های مربوطه و گردشگری و چگونگی جذب گردشگر، به روند شکل گیری و مزایای آن پرداخته و در نهایت با مطالعه اجمالی وضعیت جذب گردشگر ماسوله ، اولویت بندی استراتژی های توانمندسازی گردشگری ماسوله را مورد بررسی قرار داده و پیشنهاداتی ارائه خواهد شد.
پس از بررسی و مرور مفاهیم و ادبیات ،نقاط ضعف،قوت،فرصتها،تهدیدات صنایع دستی ماسوله و استراتژی های توانمند سازی گردشگری، محقق مدل مفهومی را جهت استفاده در پژوهش، تبیین نمود که طی آن معیارهای مؤثّر براین استراتژیها در ماتریسی طبقه بندی شد .
سپس شناسایی و اولویّتبندی استراتژی توانمند سازی گردشگری را مشخص نمود، جهت تلفیق نظرات و اولویّتبندی معیارهای نهایی میانه معیارها محاسبه گردیده و به ترتیب زیر معیارهای نهایی مشخص گردید. معیارهایی که با توجّه به نتایج تجزیه و تحلیل پرسشنامه شماره یک دارای بهترین اهمیّت بودند، نگه داشته شده و تعدادی از معیارها که میانگینی کمتر از میانگین کل داشتهاند از فرایند حذف گردید.
درگام بعدی معیارهای انتخاب شده(دوازده معیار) با بهره گرفتن از جداول مقایسات زوجی(پرسشنامه شماره دو)، مورد مقایسه افراد شرکت کننده در تحقیق(مدیران و کارشناسان ) قرار گرفته شد. پس از تکمیل پرسشنامهها، نظرات خبرگان با یکدیگر تلفیق شده و تبدیل به یک ماتریس واحد که از طریق میانه ، تکتک عناصر ماتریس افراد محاسبه گردید که در نهایت رتبهبندی معیارها همراه با وزن هر کدام به صورت تفکیک مشخص گردید.
با توجّه به نمودار شماره ۴-۷، معیارهای C9 (فناوری اطلاعات و زیر ساختها)، C4 (رابطه همکاری تکمیل کننده بین واحدهای گردشگری)، C3 (وجود واحدهای کسب و کار گردشگری)،C12 (تشکیل یک واحد هماهنگ کننده با رای و نظر واحدهای کسب و کار گردشگری)، C6 (برند مشترک برای واحدهای کسب و کار)، معیارهای نفوذ کننده و معیارهای C1 (نیروی انسانی)، C7 (همکاری و مساعدت دستگاههای دولتی)،C5 (وجود تهدیدات و فرصتهای مشترک بین واحدهای کسب و کار)، C11 (حمایت دولت از فعالیت تجمیعی واحدهای کسب و کار گردشگری)، C10(تمرکز بازاریابی جذب گردشگر در یک واحد تخصصی بازاریابی)، C8 (تدوین، آموزش و اجرای استراتژی های مدیریتی)، C2 (سرمایه و تسهیلات مالی)به عنوان معیارهای تحت نفوذ واقع شده، معرفی میگردند.
معیار فناوری اطلاعات و زیر ساختها (C9) در این ساختار به طور قطع، نفوذ کننده بر مجموع سیستم است(با مثبت بودن(R-J) از آن) و بقیه عناصر، به طور نسبی، تحت نفوذ واقعاند.
۵-۳ - نتایج و دستاوردهای حاصل از تحقیق
امروزه صنایع دستی و گردشگری به یکی از نیروهای محرک اساسی برای ارز آوری کشور بدل شده است.. نیاز به ارتقای امکانات رفاهی در حال افزایش است، لذا باگردشگری مانند دیگر منابع ملموس به طور سیستماتیک رفتار شده و از کاوش در حوزه توانمند سازی گردشگری به منظور پیشرفت و تقویت رقابتپذیری استفاده می شود.
امّا از سوی دیگر توسعه صنایع دستی وتولید و صادرات آن و گردشگری موفّق امر بسیار دشواری است. علی رغم تحقیقات وسیعی که در حوزه تولید صنایع دستی و توریسم صورت گرفته است، هنوز پیادهسازی گردشگری موفق در مناطق دارای قابلیت، سخت و پیچیده است. در نتیجه شناسایی استراتژی های توانمندسازی تولید صنایع دستی و گردشگری علاوه بر ایجاد طرح های گردشگری و بکارگیری آنها در فرایند گردشگری، به اجرای مؤثّرتر آن کمک فراوانی می کند. در ادامه برخی از نتایج به دست آمده بر مبنای سوالات و فرضیههای پژوهش مورد بررسی دقیقتری قرار خواهد گرفت.
۵-۳-۱- بررسی تفسیری فرضیه های پژوهش:
۵-۳-۱-۱-بررسی پرسش(سوال) یک پژوهش:
“آیا همکاری میان فعالان گردشگری و فعالان صنایع دستی موجب رونق کار فعالان صنایع دستی میشود ؟”
با توجه به تحلیل آماری داده ها، مشاهده شد، مقدار Sig. در آزمون همبستگی پیرسون برای همکاری میان فعالان گردشگری و فعالان صنایع دستی موجب رونق کار فعالان صنایع دستی ، ۰۰۸/۰ (کمتر از سطح معناداری ۰۵/۰) میباشد و در نتیجه فرض H1 تایید میگردد. در نتیجه با احتمال خطای ۰۵/۰ نتیجه میشود، بین همکاری میان فعالان گردشگری و فعالان صنایع دستی موجب رونق کار فعالان صنایع دستی میشود . همبستگی بین دو متغیر در جهت مثبت و مقدار آن ۳۰۷/۰ میباشد. این بدان معنی است که هر چقدر میزان همکاری میان فعالان گردشگری و فعالان صنایع دستی افزایش یابد، میزان رونق کسب و کار نیز افزایش مییابد. پل هام (۱۹۹۷) نیز دریافت یک منطقه ی دارای قابلیت گردشگری که دارای توانایی هایی بالا در جمع آوری و پردازش اطلاعات گردشگری است، می تواند تغییر احتیاجات گردشگران را به طور دقیق و صحیح پیش بینی کند و باعث افزایش درآمد افراد مرتبط با این صنعت شود. ( پل هام ۱۹۹۷ )
توانمندسازی فعالان گردشگری عاملی است که به مناطق دارای قابلیت فعال گردشگری، کمک میکند ارزش بالاتری را در بلندمدت برای مشتریان خود ایجاد کند (مورگان و استرانگ، ۱۹۹۸). تلاش جهت جذب گردشگران، یک فرهنگ سازمانی را ایجاد میکند که حامی مشتری مداری است. اطلاعات مرتبط با نیازهای حال و آینده مشتریان را جمع آوری میکند، هماهنگی میانبخشی بین واحدها ایجاد میکند و از طریق استراتژیهای توانمند سازی، به مشتریان پاسخگویی میکند (گرینشتین، ۲۰۰۸).
۵-۳-۱-۲-بررسی سوال دوم پژوهش:
“چه میزان نقش تدوین استراتژیهای گردشگری در تبدیل شدن شهر ماسوله به قطب گردشگری مؤثّر است؟”
با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل آماری داده های جمع آوری شده، مشاهده شد، مقدار Sig. در آزمون همبستگی پیرسون برای تدوین استراتژیهای گردشگری و تبدیل شهر ماسوله به قطب گردشگری ، ۰۰۰/۰( کمتر از سطح معناداری ۰۵/۰) میباشد و در نتیجه فرض پژوهش تایید میگردد. یعنی بین تدوین استراتژیهای گردشگری و تبدیل شهر ماسوله به قطب گردشگری رابطه وجود دارد. همبستگی بین دو متغیر در جهت مثبت و مقدار آن ۴۹۶/۰ میباشد. این بدان معنی است که هر چقدر میزان تدوین استراتژیهای گردشگری افزایش یابد، میزان تبدیل شدن شهر ماسوله به قطب گردشگری نیز افزایش مییابد.
در مورد تبدیل مناطق به قطب های گردشگری، در سه دهه گذشته، بحثهای زیادی مطرح شده است. یک عده از دانشمندان معتقدند که قطب های فعال گردشگری، با نزدیک شدن بیش از حد به مشتریان، احتمال کمی دارد که بتوانند نوآوری در زمینه ارائه خدمات گردشگری انجام دهند (کریستنسن، ۱۹۹۷؛ مک دونالد، ۱۹۹۵). توجیه آنها این است که تدوین استراتژی گردشگری، تلاش میکنند نیازهای آشکار مشتریان را تأمین کنند یا از رقبا تقلید کنند و بنابراین در انجام نوآوری ناموفق هستند (کونور، ۱۹۹۹؛ لوکاس و فرل، ۲۰۰۰؛ نارور و همکاران، ۲۰۰۴). در مقابل، دسته دیگری از محققان معتقدند که وجود قطب گردشگری با توجه به تدوین استراتژی، به طور مثبت با نوآوری مرتبط است. اسلیتر و نارور (۱۹۹۵) نوآوری را به عنوان یکی از قابلیتهای کلیدی ایجاد کننده ارزش معرفی کردند که باعث تحریک رابطه تدوین استراتژی جهت گردشگری و جذب گردشگران است. هان و همکاران (۱۹۹۸) با بررسی ۱۳۴ قطب گردشگری، دریافتند که نوآوری در ارتباط بین استراتژی و تبدیل به قطب گردشگری، نقش متغیر میانجی را ایفا میکند. آتوآهن- گیما (۲۰۰۵) تأثیر مثبت تدوین استراتژی را بر نوآوری مشاهده کرد. هان و همکاران (۱۹۹۸) دریافتند که تبدیل شدن به قطب گردشگری ،تنها از طریق نوآوری فعالان عرصه گردشگری، تأثیر دارد . تحقیقات واسکوئز و همکاران (۲۰۰۱) و لنگراک و همکاران (۲۰۰۴) نیز بیان کردند که تدوین استراتژی دارای تأثیر مستقیم بر قطب های گردشگری نیست؛ آنها اثر مهارت توسعه محصول جدید و نوآوریپذیری را به عنوان متغیرهای واسطهای شناسایی کردند. نقش واسطهای نوآوری در تحقیق کرکا و همکاران (۲۰۰۵) نیز تأیید شده است، آنها شواهد تجربی برای مسیری از تدوین نوآورانه استراتژی و سپس به نتایج مشتری (وفاداری و کیفیت ادراکی) و عملکرد مشاهده کردند. کرکا (۲۰۰۵) ارتباط مثبت بین قطب های گردشگری و نوآوری را شناسایی کرد. همچنین پژوهشگران دیگری چون کسکین (۲۰۰۶). لو (۲۰۰۷) نواکاه (۲۰۰۸) کارمن (۲۰۰۸) ،خیمنز (۲۰۰۸)، نیز ارتباط مثبتی میان تدوین استراتژی و تبدیل مناطق به قطب های گردشگری را دریافتند.
۵-۳-۱-۳-بررسی پرسش سوم پژوهش :