در این نظریه اعتقاد بر این است که جرأت ورزی، احترام به خود و به دیگران است. احترام به خود شامل خودآگاهی[۱۳۶] از اینکه « کسی » هستیم و احترام به دیگران، آگاهی از اینکه دیگران وجود دارند می شود، نظریه تحلیل تبادلی خصوصا مفهوم «جایگاههای زندگی[۱۳۷]» برای تبادل بین رفتارهای جراتمندانه و غیر جراتمندانه مفید است. فلسفه ی اساسی تحلیل تبادلی این است که همه ی مردم خوب متولد می شوند، و اینکه افراد بر مبنای دوران کودکی و نیز بر اساس نوع شناخت و تاییدی که از افراد مهم دیگر دریافت میکنند تصمیماتی در مورد خودشان و دیگران می گیرند، به این نتیجه می رسند که خوب نیستند، برن[۱۳۸] مبدع تحلیل تبادلی، معتقد است که افراد می توانند این تصمیم را تغییر دهندکه این از طریق خودآگاهی و بازشناسی مثبت از دیگران حاصل می شود، آن ها می توانند انتخاب کنند که خوب هستند. (برن، ۱۹۷۵، به نقل از توند[۱۳۹]،۲۰۰۷)
این نظریه بیان میکند که تنها جایگاه سالم، رسیدن به پیام « من خوب هستم، شما خوب هستید[۱۴۰]» است. در این موقعیت افراد در خودشان احساس امنیت و خود اتکایی میکنند و به وجود دیگران ا حترام می گذارند. در این موقعیت افراد جرات ورزند اما در موقعیت های دیگر، افراد جرات ورز نیستند و احساس نا امنی میکنند و کمبود اعتماد به نفس دارند. (هریس[۱۴۱]،۱۹۹۵، به نقل از توند،۲۰۰۷)
روان شناسی مثبت نگر
نظریه روان شناسی مثبت نگر به وسیله ی سلیگمن[۱۴۲]به وجود آمد، هدف روان شناسی مثبت نگر این است که افراد بر توانایی ها و مزیت هایی که افراد و جوامع را قادر می سازند پیشرفت کنند، تکیه کنند. این نظریه بر روی هیجانات مثبت و خوش بینانه درباره آینده، امید و درستی، و قدرتمند ساختن افراد تمرکز میکند، افرادی که هیجان مثبت خوشبینانه را رشد داده اند قادرند موقعیت های مخالف را تفسیر کنند و به طور کاملا متفاوتی آن ها را به تعویق بیندازند. آن ها در موقعیت های سخت و چالش آور معنا پیدا میکنند، در این نظریه اعتقاد بر این است که ابراز وجود در مورد تایید مثبت است. افرادی که احساس مثبتی در مورد خودشان دارند، دیگران را قدر دان و با ارزش می دانند. آن ها قادر به ارائه و دریافت تایید مثبت هستند، تایید مثبت برای افراد ترغیب کننده و برانگیزاننده است، این نظریه اهمیت ارتباط با خود و دیگران را مورد تاکیید قرار می دهد، توسعه ی روابط جراتمندانه با دیگران، حس همبستگی و همکاری را در محیط کاری ارتقا می بخشد و افراد را قادر می سازد که کارها را با همکاری یکدیگر به انجام رسانند. ( هالوول[۱۴۳]،۲۰۰۲ به نقل از توند، ۲۰۰۷)
روان شناسی وجودی[۱۴۴]
روان شناسی وجودی، بینش های مفیدی در مورد ارتباط بین عزت نفس و رابطه فراهم میکند، روابط مهم و توانایی واقعی بودن در روابط، بخشی از احساس امنیت و نیز نشان دهنده ی الگو های رفتاری جرات آمیز است. تنها از طریق داشتن یک رابطه واقعی با خود، رابطه و درگیری با دیگر افراد ممکن می شود، هرگونه تعامل و مواجهه که افراد دارند بر چگونگی فکر کردن و احساس کردن آن ها در مورد خودشان تاثیر گذار است. درمان وجودی، شناخت های مفیدی در مورد اینکه افراد چگونه می توانند در تفکرشان انعطاف پذیر شوند و بر اهمیت منعطف بودن در تفکر برای رشد جرأتورزی ارئه می دهد، انعطاف نا پذیری در ارزش ها می تواند منجر به عقاید منفی و خود محدودی در ارتباط با خود یا دیگران شود و نیز باعث الگو های رفتاری غیر جراتمندانه می شود. ( استراسر و استراسر[۱۴۵]، ۱۹۹۹).
نظریه دلبستگی[۱۴۶]
نظریه دلبستگی ایمن و نا ایمن[۱۴۷] به وسیله بالبی[۱۴۸] در سال ۱۹۴۰ به وجود آمد، این نظریه به «نظریه ی دلبستگی»شهرت پیدا کرد، نظریه دلبستگی به درک اینکه جرأتورزی چیست و اینکه تجارب اولیه چگونه بر احساس عزت نفس و الگوهای رفتاری تاثیر می گذارند، کمک میکند. برای افرادی که دلبستگی ایمن و مثبت اولیه را در روابطشان با مراقبت اولیه تجربه میکنند، ارتباطات ذهن، بدن و مغز مثبت است. آن ها قادر به بیان چگونگی احساس به دیگران بدون هیچ گونه ترس هستند و به احساسات دیگران بدون ترس پاسخ می دهند. آن ها می دانند که چه چیزی برایشان درست است و قادر به خود مدیریتی و با جرات رفتار کردن هستند. (بالبی، ۲۰۰۶، به نقل از توند،۲۰۰۷)
نظریه رفتارگرا
واژهی جرأتورزی عملا برای بیان و ابراز همه نوع احساسات به جز اضطراب به کار برده می شود، تجربه نشان داده است که چنین ابرازی به منع اضطراب می انجامد، آموزش اظهار وجود تکنیکی است که برای اضطراب های حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد به کار برده می شود، مثلا اضطراب ناشی از عدم توانایی فرد در ارائه ی عقایدش به دوستان و یا دیگران با این تکنیک به خوبی از بین می رود. درمانگر،مراجع را وا می دارد تا بر اساس این فرض احساس و عمل کند که او انسان است و حقوقی دارد و از جمله حق دارد که خودش باشد و آزادانه ، تا جایی که به حقوق دیگران لطمه نزد ، احساسات خود را بیان نماید، این تکنیک فرد را قادر می سازد که محیط را به طریق بهتر و مثبت تری زیر نفوذ و کنترل بگیرد و مانع اضطراب های بی دلیل خویش شود. باید دانست که حالت قاطعانه و تمایل به اظهار وجود نه تنها ابراز خشم و تحرکات دیگر را در برمیگیرد، بلکه همه نوع احساسات و از جمله احساسات گرم و شدیدا محبت آمیز را شامل می شود. بنابراین، جرأتورزی ، نوعی رفتار تهاجمی است که ابعاد مثبت و سازنده تر رفتار را در بر میگیرد. نوع بسیار معمول و متداول مراجعانی که نیاز مبرمی به آموزش جرأتورزی دارند، کسی است که تربیت اولیه ی او تاکید بیش از اندازه ای بر وظایف و الزامات اجتماعی گذاشته است و این احساس را در او ایجاد کرده است که حقوق دیگران از حقوق خود او بسی مهم تر است. اکثر بیماران نیاز به قاطعیت و اظهار وجود مناسب را به آسانی تشخیص می دهند، با وجود این، بصیرت به تنهایی هر چقدر هم روشن و واضح باشد، هیچ گونه تغییری به وجود نمی آورد. (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۷۷)
رفتارهای جرات ورزانه
ماسترز[۱۴۹]، بریش[۱۵۰]، هولون[۱۵۱]، و ریم[۱۵۲] (۱۹۸۷، به نقل از بیان زاده و همکاران۱۳۷۵). جرأتورزی را به شرح زیر تقسیم نموده اند:
۱-رد جرات ورزانه: زمانی که با درخواست های نامعقول دیگران مواجه می شویم، می توانیم با روش رد جراتمندانه به درخواست آن ها پاسخ منفی بدهیم، باید بدانیم که گفتن نه و یا بله در مقابل درخواست دیگران زمانی که به اختیار خود انسان باشد، جراتمندی است. هر گاه در مقابل درخواست غیر موجه و نا به جای دیگران به دلیل رو دربایسی یا ترس یا هر دلیل غیر منطقی دیگر نتوانیم با جرات از کلمه ی «نه »استفاده کنیم خود را مورد هجوم بسیاری از آسیب ها و فشارها قرار خواهیم داد. مثال: اگر به مهمانی دعوت شدیم که اعضای شرکت کننده در آن را نمیشناسیم و نمی خواهیم در آن مهمانی باشیم، می توانیم با جراتمندی این مهمانی را قبول نکرده و بگوییم:« متاسفم، من در مهمانی که اعضای آن را نمی شناسم، شرکت نمیکنم»
۲-درخواست جرات ورزانه:: از این روش در مواقعی نیازمند کمک گرفتن از دیگران هستیم، استفاده مبی کنیم. برای مثال: اگر برای حل یک مشکل بخواهیم از والدین یا دوستی کمک بگیریم، میگوییم: « من برای حل مشکلم نیا ز به کمک و هم فکری شما دارم، آیا می توانید به من کمک کنید؟»
۳- بیان جرات ورزانه[۱۵۳]: راتوس[۱۵۴](۱۹۷۵) چندین رفتار توام با جرأتورزی را که افراد نیاز دارند در مورد آن ها تعلیم ببینند شناسایی کرد:
۱-گفتار توام با جرأتورزی که در آن فرد حق یا خواسته ی خود را با صراحت بیان میکند و یا زمانی است که فرد با تعریف و تمجیدی که از دیگران میکند به او پسخوراند مثبت می دهد.
۲- بیان احساسات به فرد آموخته می شود تا احساسات خود را تشخیص بدهد و به صورت مناسب و ماهرانه آن را نشان دهد.
۳-احوالپرسی با دیگران، فرد می تواند آموزش ببیند و تشویق شود که یک شبکه دوستانه را به زندگی خود اضافه کند که باعث کاهش احساس تنهایی و افزایش عزت نفس در آن ها شود.
۴-بیان عدم توافق، افراد فاقد جرات و ابراز وجود، مردمانی هستند که به «بله-بگو» مشهور هستند. زمانی که موضوعی مخالف خواسته آن ها باشد، به صورت ناشیانه ای (منفعل یا فعال) خشمگین می شوند. آن ها می توانند تعلیم ببینند که بدون داشتن پرخاشگری به طریق صادقانه ای، عدم توافق خود را ابراز کنند.
۵-به جای اینکه به سادگی حرف های دیگران را باور کنند، باید گفتن «چرا» و برای به دست آوردن دلیل برای سوال خود، تعلیم ببینند. آن ها باید بیاموزند این کار را در یک حالت ماهرانه ای انجام دهند.
۶-صحبت کردن در مورد خود، افرادی که عدم توانایی در رفتار توام با جرأتورزی دارند، اغلب عزت نفس پایینی دارند و تجارب آن ها و این احساس که حوصله ی دیگران از صحبت با آن ها سر می رود. آن ها نیاز دارند که آموزش ببینند و در مورد خودشان و تجربههایشان با یک حالت جالبی صحبت کنند.
۷-پاداش دادن به دیگران هنگامی که از او تعریف میکنند، بارها هنگامی که شخصی از یک فرد فاقد جرأتورزی تعریف میکند، آن فرد تعریف را انکار میکند و آن را مسخره می نماید. چنین افرادی نیاز دارند که بیاموزند در مقابل تعریف هایی که از آنان می شود، یک جمله ی ساده «متشکرم» را که به طور مناسبی ارئه می شود، بیان کنند. انکار کردن باعث بی احترامی به فرد مقابل و ناراحتی وی می شود.
۸-امتناع از تاکیید عقاید دیگران به منظور عادت کردن به بحث و جدل با آن ها، به نظر می رسد که بسیاری از مردم دوست دارند با افرادی که فاقد جرأتورزی هستند، بحث و جدل کنند و آن را به عنوان یک بازی ساده تلقی میکنند. بنابراین، این افراد نیاز دارند که آموزش ببینند، در پایان مکالمههای خود اظهار نظری کنند، مثلا « من مطمئنم در این مورد می توانیم یک زمان دیگر بحث کنند، در حال حاضر من نمی توانم افکارم را تغییر دهم، فکر میکنم تو هم همینطور باشی».
۹-برقرا کردن تماس چشمی با دیگران و نگاه کردن به چشمان طرف مقابل، یکی از اساسی ترین مهارت های رفتارهای جرات ورزانه است.
۱۰-پاسخ ضد ترس، افراد اغلب نیاز دارند که تشویق شوند و آموزش ببینند کارهایی را انجام دهند که ترس و اضطراب را در آن ها بر می انگیزاند. بنابراین، آن ها می توانند بر ترس خود غلبه کرده و زندگی راحت و خوشایندی داشته باشند که این شکلی از رویارویی با واقعیت است. ( به نقل از بهروزی، ۱۳۸۴)
رفتار جراتمندانه و سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی عبارت است از مکانیزم هایی که توسط آن ها، فرد توانایی تعلق به گروه را پیدا می کند. به عبارت دیگر مجموعه واکنش هایی که توسط آن ها فرد ساختار و رفتار خود را برای پاسخی موزون به شرایط جدید و فعالیت هایی که این شرایط از او طلب میکند، تغییر دهد سازگاری اجتماعی نامیده می شود و بنابراین هر عاملی که این پاسخ گویی را دچار مشکل کند زمینه ای است برای ناسازگاری فرد در محیط جدید، اماپرخاشگری به رفتاری اطالق میشود که هدفش اعمال صدمه و رنج باشد به بیان دیگر رفتاری که قصد صدمه رساندن جسمانی یا زبانی به فرد دیگر یا نابود کردن دارائی افراد می باشد.
رفتار پرخاشگرانه پیوسته از معضلاتی است که جهان بشری با آنان روبه روست و در حقیقت آنقدر شیوع پرخاشگری و خشونت در جوامع بشری زیاد است که غیرممکن به نظر می رسد. پرخاشگری واکنشی است که هدف آن رفع مانع و حذف عامل تهدید است. عکس العمل های پرخاشگرانه و نارضایتی وقتی بروز میکند که فرد را از موفقیتی که خشنودش می سازد دور سازیم و یا چیز مطلوبی را که انتظارش را میکشد از او بازداریم (خدیوی زند، ۱۳۷۴).
پرخاشگری وسیلهای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ در جهت آسیب رساندن به دیگران. پرخاشگری، یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن و کشتن و ویران کردن را نشان می دهد. امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود بروز می دهد و به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل یا رفتار طرف مقابل نیست(درویش، ۱۳۸۶).
موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را بر اساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم که بر اساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد گروهی پرخاشگری را رفتاری میدانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند پرخاشگری ممکن است بدنی باشد مثل : زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، و یا لفظی مثل: فریاد زدن، رنجاندن، یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران، چیزی را به زور گرفتن. نقطه قوت این تعریف این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود (خدیوی زند، ۱۳۷۴).
پژوهش های مختلف نشان داده اند که افراد پرخاشگر راه حل های کم تری برای وضعیت دشوار اتخاذ می کنند و راه حل هایشان نسبت به افراد غیرپرخاشگر کم اثر است (دلوتی[۱۵۵]،۱۹۸۱). یکی از دلایلی که افراد پرخاشگر معمولا پرخاشگرانه تر پاسخ می دهند و راه حل هایشان برای موقعیت تعارض آمیز کمتر می باشد این است که، افراد پرخاشگر راه حل های توأم با ابرازوجود را به صورت منفی تر ارزش گذاری می کنند (دادجی[۱۵۶] و همکاران، ۱۹۸۵) متغییر دیگر ابرازوجود می باشد که متغییرهای قبلی به نوعی مربوط می شود. چگونگی برخورد با دیگران در محل کار، منزل یا در مکان های عمومی می تواند عامل مهمی در ایجاد فشار روانی باشد. روابط ضعیف ممکن است به روابط ناسالم منجر شود و روابط ناسالم نیز احتمالا موجب افزایش فشار روانی می شود. هسته مرکزی ارتباط میان فردی سالم و درست، جرأت و جسارت است. افرادی که کم جرأت هستند، مشکلات عدیده ای برای خود می آفرینند.
واژه “ابراز وجود” عملا برای بیان و ابراز همه نوع احساسات، من جمله اضطراب، به کار برده می شود. تجربه نشان داده است که چنین ابرازی به منع اضطراب می انجامد. آموزش ابراز وجود تکنیکی است که برای رفع اضطراب های حادث از روابط اجتماعی متقابل افراد به کار برده می شود.
در این شیوه درمانگر با آموزش تمرینات رفتاری به مراجع امکان می دهد تا مطالب و عقاید خویش را قاطعانه ابراز کند و یا اعمال دلخواه خویش را انجام دهد و نیز از او خواسته می شود تا خارج از جلسه آنها را عملی کند. این تکنیک فرد را قادر می کند که محیط را به طریق بهتر و مثبت تری زیر نفوذ و کنترل بگیرد و مانع اضطرابهای بی دلیل خویش شود.آموزش ابرازوجود رویکردی است رفتاری، که حمایت وسیعی به دست آورده و مخصوصا برای افرادی که مشکلاتی در ابرازوجود در موقعیت های بین فردی دارند، ارزشمند است. آموزش ابرازوجود اغلب در فضایی گروهی به کار گرفته می شود و تأکید دارد که به مراجعان بیاموزد تا بدون اینکه حقوق دیگران را زیر پا بگذارند، از حق خود دفاع کنند. رفتار ابرازآمیز شامل ابراز احساسات به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب است. این شیوه به معنای دفاع از حق خود در زمانی است که فرد احساس میکند دیگران از او سوء استفاده می کنند. این شیوه همچنین به معنای درخواستها و نیازهای فرد به دیگران است، بدون درنظر گرفتن این که آیا دیگران در برآوردن آن نیازها کمکی خواهند کرد یا در مورد خودشان احساس خوبی دارند نه. افرادی که یاد گرفتهاند که وجود خود را ابراز کنند، معمولا در مورد خودشان احساس خوبی دارند و تشخیص داده اند که “روی پای خود ایستاده اند"، بدون این که دیگران را مورد تحقیر یا انتقاد قرار دهند، در نتیجه عزت نفس آنها افزایش می یابد (یعقوبی، ۱۳۷۷).
آموزش های مهارت های جراتورزی
آموزش جراتورزی از سال های ۱۹۵۰ در کشورهای غربی به عنوان روش درمانی برای بهبود مهارت های اجتماعی و بین فردی به کار می رود. آموزش ابراز وجود به گونه ای که فرد بتواند احساسات مثبت یا منفی اش را به سهولت بیان و ابراز کند و بر مواردی مانند رد کردن تقاضا، بیان محدودیت های خود، تقاضا کردن، پیشقدم شدن در آغاز یک برخورد اجتماعی، قبول کردن انتقاد، قبول تفاوت داشتن با دیگران، دفاع از حقوق خود، ابراز افکار و احساسات و عواطف به صورت واضح و مستقیم و صادقانه و… تأکیدی گردد. (ولپی و لازاروس، ۱۹۸۶) اما آن چه در تمامی تعاریف جراتورزی مشترک می باشد تأکید بر رعایت احترام به دیگران می باشد و الزاماً بین گرفتن حقوق و پایمال کردن حقوق دیگران تفاوت گذارد.
مؤلفههای ابراز وجود و رفتار جراتمندانه
آموزش ابراز وجود یا جراتمندی مؤلفههایی دارد که شامل موارد ذیل می باشد:
محتوا: محتوای عملی ابراز وجود عبارت است از ابراز حقوق و به زبان آوردن اظهاراتی که این ابراز حقوق را مناسب و مسئولانه جلوه می دهد، راکوس[۱۵۷] (۱۹۸۶) به پنج نوع اظهار ضمیمه ای برای رد درخواست نهار اشاره میکند:
توضیح علیت ابراز وجود: “امروز نمی توانم نهار بیایم چون چند کار نیمه تمام دارم”
همدلی با طرف مقابل: “میدونم ناراحت می شی ولی نمی تونم بیام”
تشویق طرف مقابل: “خیلی ممنون نمی تونم بیام”
معذرت خواهی: “لطف کردی ولی نمی تونم بیام”
تلش برای توافق: “وقت ندارم بیام رستوران ولی همین جا یه چیزی می خوریم”
عناصر پنهان: افکار ایدهها و احساساتی که بر توانایی های ما برای ابراز وجود تأثیر می گذارند.
دانش: برای ابراز وجود باید از حقوق خود و نحوه احقاق آن باخبر باشیم اشخاصی که اهل ابراز وجودند از جوانب نقش خویش آگاهی دارند.
اعتقادات: گاهی سلطه پذیری ناشی از اعتقادات ماست. افراد سلطله پذیر تصور میکنند اگر خواستههای دیگران را رد کنند باید منتظر پیامدهای نافرمانی خود باشند، این افراد در مورد آزارگری قرار گرفته اند “اگر خواسته او را رد کنم، من را مسخره میکند یا به من آسیب می رساند” اما افراد صبور که دارای رفتار جراتمندانه می گویند “حق من است که خواسته او را رد کنم".
ادارک اجتماعی: اشخاصی که قادر به ابراز وجود نیستند درک دقیقی از رفتار دیگران ندارند و قادر به درک تفاوت میان درخواست های معقول و نامعقول نیستند. این گونه اشخاص را در اصطلاح افراد سهل الوصول می نامند. زیرا وسایل خود را به راحتی قرض می دهند. اضافه کاری میکنند و همیشه آماده کمک کردن به دیگران هستند که کمک گرفتن از آن ها در اغلب مواقع به سوء استفاده از آن ها منجر می شود و باید درک درستی از درخواست های معقول و نامعقول به آن ها ارائه داد.
پاسخ های غیر کلامی: شامل تماس چشمی، حالات چهره ای مناسب، استفاده از حالات بدن در حین صحبت کردن، گوش دادن، راست نگه داشتن بدن، استفاده از پیرا زبان های مناسب همچون زمان پاسخدهی اندک، دادن پاسخ های غیر طولانی، سلامت و بلندی صدا، تغییر دادن لحن و قاطعیت زیاد.
وضعیت: سالتر (۱۹۷۵) از تحقیقات خود نتیجه گرفت که افراد گاهی در یک وضعیت میان فردی ابراز وجود میکنند و در وضعیتی دیگر ابراز وجود نمیکنند، برخی افراد در خانه می توانند ابراز وجود کنند و در محیط کار نمی توانند ابراز وجود کنند و یا بر عکس.
زمینه فرهنگی: بر ابراز وجود و جراتمندی تأثیر دارد برخی از فرد، فرهنگ ها که اعتقادات شدید مذهبی دارند، عملاً ابراز وجود را به عنوان یک روش معتبر رد میکنند و به سلطه پذیری توصیه شده در انجیل عمل میکنند. توصیههایی مثل «خداوند فروتنان را می بخشاید و آنان را وارثان زمین قرار می دهد» بنابراین برای این اشخاص و در فرهنگ هایی که بردباری و خدمتگزاری را مقدس می دانند آموزش ابراز وجود بی معنا و نامناسب خواهد بود.
سن افراد، سن و ابراز وجود نیز با هم رابطه دارند، افرادی که سن بیشتری دارند یا در ابراز وجود با تجربه ترند بیشتر بر احقاق حقوق خود پافشاری میکنند.(نجف زاده، ۱۳۸۹).
پیشینه پژوهش
دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی اثر بخشی آموزش مهارت رفتار جرات مندانه بر ...