نسبتاً کامل
خوب
همه سطوح
کامل و صحیح
عالی
۲-۲-۲- نظریه های اقتضایی[۳۲]
در نظریه های اقتضایی سبک رهبری مدیر یک سبک و شیوه رهبری تأکید نبوده و یک روش واحد در رهبری غیرواقعی و غیر عملی قلمداد گردیده است . در نظریه های اقتضایی براساس شرایط و به اقتضای موقعیتها شیوه مناسب و مطلوب رهبری تعیین می گردد . مهمترین نظریات مطرح شده در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرند .
۲-۲-۲-۱- مدل اقتضایی رهبری[۳۳]
براساس این مدل که توسط “فردی فیدلر”[۳۴] ارائه شده است ، در رهبری سه عامل اساسی نقش تعیین کننده دارند . این عوامل عبارتند از:
الف) روابط رهبر با اعضای گروه[۳۵] (به معنای روابط شخصی رهبر با اعضای گروهش)
ب) ساختار وظیفه[۳۶] (چگونگی ساختار وظیفه که گروه به انجام آن مکلف شده است)
پ) قدرت مقام رهبر[۳۷] (قدرت و اختیاری که شغل رهبر به او می دهد)
سه عامل فوق از عواملی هستند که درتعیین قدرت و نفوذ رهبری موثرند . ممکن است رابطه رهبر با اعضای گروه خوب یا بد باشد . همچنین امکان دارد که وظیفه از ساختار معین از مشخص برخوردار باشد و یا اینکه انجام آن به چند طریق میسر باشد[۳۸]. مضافاً ممکن است قدرت مقام رهبر قوی یا ضعیف باشد .
براساس این نظریه در صورتی که موقعیت بسیار مطلوب یا بسیار نامطلوب باشد رهبری وظیفه گرا و آمرانه بسیار اثربخش می باشد و زمانی که موقعیت در حد میانه باشد (تا اندازه های مطلوب و نامطلوب) سبک رهبری انسان گرا و روابط انسانی اثربخش بیشتری دارد ، چگونگی تغییر در سبک های رهبری موثر در رابطه با موقعیت به طور دقیق در نمودار نشان داده شده است .
محور عمودی همبستگی بین ترجیحات رهبری(شیوه رهبری که با LPC[39] اندازه گیری شده است) و عملکرد (ارزیابی ویژگی های همکار) گروه را منعکس می سازد در مدل اقتضایی رهبری LPCیک شاخص برای ترجیحات رفتار رهبری است به این معنی که رهبر چه نوع رفتار را ترجیح می دهد . همبستگی پایین تر از خط فاصل نشان می دهد که رهبران وظیفه مدار می توانند بهتر از رهبران رابطه مدار در وضعیت های مساعد(۱و۲و۳) و وضعیت نامساعد(۷و۸)وظایف رهبری را انجام دهند . همچنین همبستگی بالای خط حد فاصل حاکی از این است که رهبران رابطه مدار سعی دارند در وضعیت های نسبتاً مساعد(۴و۵و۶) نقش خود را بهتر از رهبران وظیفه مدار ایفا کنند . یافته های مزبور نشان می دهد که هر دو نوع رهبر (وظیفه مدار و رابطه مدار) در وضعیتهای معینی اثربخش هستند .
نمودار ۲-۱-۴ چگونگی تغییر در سبک های رهبری در رابطه با موقعیت
۲-۲-۲-۲- مدل پیوستگی رفتار رهبری[۴۰]
بین سبکهای رهبری استبدادی (برمبنای نظریه x) و رهبری مشارکتی(بر مبنای نظریه y) شیوه های دیگری نیز وجود دارد . “رابرت تانن بام”[۴۱] و “وارن اسمیت”[۴۲] در مدل پیوستگی رفتار رهبری دامنه گسترده ای از این سبک ها رابه صورت یک پیوستار که رفتار آمرانه رهبری در یک قطب و رفتار دمکراتیک رهبری در قطب دیگر آن قرار دارد ترسیم کرده . در یک قطب رهبر به وظیفه مداری[۴۳] گرایش دارد و برای نفوذ در زیر دستان اعمال قدرت می کند . در حالی که در قطب دیگر پیوستار سبک رهبر گروه مدار[۴۴]یا مشارکتی است و رهبر برای زیردستان آزادی عمل زیادی قائل است . بین این دو قطب نیز رفتار مدیر بر حسب حدود آزادی عمل زیر دستان عمل زیر دستان و درجه اعمال قدرت از طرف مدیر تغییر می کند .
مدل پیوستگی رفتار رهبری نشان می دهد که شیوه ی رهبری مدیر بر حسب چند عامل تغییر می کند که عبارتند از: عوامل ذاتی مدیر ، عامل مربوط به خصوصیات مرئوسان و عوامل مربوط به موقعیت.
نمودار ۲-۱-۵ مدل پیوستگی رفتار رهبری
رهبری متمرکز بر رئیس
رهبری متمرکز بر زیردستان
مدیر در محدوده معینی به زیردستان آزادی عمل می دهد
مدیر مرزها و محدوده ها را تعیین می کند و از گروه می خواهد تصمیم بگیرند
مدیر مسئله را مطرح می کند،نظر ها و پیشنهادات را جمع آوری می کند و تصمیم می گیرد
با توجه به تغییرات مدیر روش های آزمایشی را پیشنهاد می کند
مدیر نظر می دهد و دعوت به پرسش می کند.
مدیر تصمیم می گیرد و آن را اعلام می کند
مدیر تصمیم می گیرد و آن را ارائه می کند یا می فروشد
۲-۲-۲-۳- نظریه چرخه زندگی[۴۵]
نظریه چرخه زندگی که به تازگی تئوری رهبری موقعیتی نامیده می شود نیز یکی دیگر از تئوری های مشهور می باشد . تئوری رهبری موقعیتی ، بر پایه این عقیده که رهبر مناسب رهبر بستگی به بلوغ پیروان رهبر دارد استوار است.نظریه چرخه زندگی که از نظریه های اقتضایی در خصوص سبک رهبری مدیران است(هرسی و بلانچارد[۴۶] ، ۱۹۸۳) . در این نظریه دو سبک کلی رهبری وظیفه مدار[۴۷] و رابطه مدار[۴۸] در قلب چهار سبک ترکیب و به عنوان موقعیت نیز میزان بلوغ و رشد مرئوسان در سه عامل انگیزه ی توفیق طلبی ، مسئولیت پذیری و میزان تحصیلات و تجربیات خلاصه شده است . انواع ترکیب های رهبری از نظر وظیفه مداری و رابطه مداری در نمودار ۲-۱-۶ نشان داده شده است.
نمودار ۲-۱-۶ نظریه چرخه زندگی
همانطور که ملاحظه می شود این چهار نوع سبک رهبری در ارتباط با چهار نوع موقعیت از نظر میزان بلوغ پیروان قرار دارد . به عنوان مثال افرادی که در حد بلوغ عالی قرار دارند ، سبک رهبری باید از جهت وظیفه مداری در حداقل خود باشد و چنانچه افراد کاملاً نابالغ باشند سبک وظیفه مداری قوی و سبک رابطه مداری ضعیف ترکیب مناسبی می باشد . چهار نوع سبک رهبری در نظریه چرخه زندگی به شرح زیر توصیف می شوند:
الف) سبک آمرانه[۴۹]
این سبک مناسب افرادی است که کاملاً نابالغ می باشند و باید آنان رابه طور آمرانه رهبری نمود(الوانی ، ۱۳۸۵) . در این سبک رهبر نقش و وظیفه زیر دستان را تعیین می کند و به افراد می گوید چگونه ، چه وقت و در کجا چه کاری باید انجام دهند . در این شیوه رهبری روی دستورالعملها تأکید زیادی می شود (رابینز ، ۱۳۸۴). در این مرحله افراد نه توانایی انجام کار را دارند و نه مایلند که مسئولیت انجام کار رابه عهده گیرند.
ب) سبک متقاعد کننده[۵۰]
وقتی افراد تحت تأثیر نسبتاً نابالغ باشند این سبک رهبر مناسب حال آنان است . در این سبک باید آنان را به تحقق اهداف سازمان مجاب و متقاعد ساخت در این راه از رابطه مداری و وظیفه مداری حداکثر استفاده را به عمل آورد(الوانی ، ۱۳۸۵) . در این مرحله افراد توانایی انجام کار ندارند . اما آمادگی و تمایل دارند که مسئولیت ها را بپذیرند . به عبارت دیگر آنها انگیزه های قوی دارند ولی فاقد مهارتهای لازم هستند.
پ) سبک مشارکتی
برای پیروانی که نسبتاً بالغ باشند ، مشارکت با آنها بهترین طریق رهبری است . در این سبک رهبر و پیروان او در فرایند تصمیم گیری مشارکت می کنند . ایفای نقش رهبر آسان می شود و یک نظام ارتباطی قوی به وجود می آید(رابینز ، ۱۳۸۴) . در این مرحله زیردستان توانایی انجام کار دارند ولی نمی خواهند آنچه را که رهبر می گوید انجام دهند .
ت) سبک تفویضی
زمانی که زیردستان از بلوغ و رشد کامل برخوردار هستند این سبک رهبری بسیار موثر می باشد . در این سبک رهبر هیچ دستوالعمل و بخشنامه ای ، در رابطه با کار و حمایت از کارکنان صادر نمی کند. در این مرحله افراد هم توانایی های لازم را دارند و هم مایلند آنچه را که از آنان خواسته شده است را انجام دهند .
۲-۲-۲-۴- نظریه مسیر ـ هدف[۵۱]
نظریه مسیر ـ هدف توسط “مارتین جی ایوانز”[۵۲] تنظیم شد و “رابرت هاویس”[۵۳] به تکوین آن پرداخت(برومند ، ۱۳۷۴) . در این نظریه کوشش شده است تا سبک اثربخش رهبری در موقعیت های مختلف شناسایی شود(الوانی ، ۱۳۸۵) .
به تعبیر هاویس سبک های رهبری در این نظریه به چهارنوع تقسیم می شوند .
الف) رهبری آمرانه[۵۴]
این سبک شبیه رهبر مستبد “لی پیت” و “وایت” می باشد . فرودستان به طور دقیق می دانند که رهبر چه انتظاراتی از آنها دارد . رهبر دستورات مشخص می دهد و با زیر دستان هیچ مشورتی نمی کند.
ب) رهبری حمایتی[۵۵]
در این سبک رهبری با زیردستان رفتاری دوستانه دارد و قابل دسترس می باشد او توجه بخصوص به فرودستان مبذول می دارد .
پ) رهبر مشارکتی[۵۶]