منابع انسانی
آگهی، اخبار(رادیو و تلویزیون) صفحه نخست سایت شرکتها، نشریات دولتی، تصاویر و نقشه ها، ارتباطات بازاریابی، بروشور و کاتالوگ محصولات رقیب، گزارشات و آمارها(جمعیت شناختی)
ارتباط با مشتری، پایگاه داده ها، کتابخانه منابع مرجع
طرح های تجاری کسب و کار، اینترنت، کاتالوگ محصولات، گزارشات، آمارها(بازار، سهم فروش و…)
مستندات و رسانه
سمینارها، رویدادهای بازار
مشاهده گران، جلسات و ملاقاتها، بازدید از سایتها
کانالهای تهیه مختلف که به صورت آرشیو در رسانه ها موجود است
از جمله نقاط قوت این تحقیق، توجه به مقوله مهم منابع آزاد، ارائه راه حل در این تحقیق و استفاده از منابع مختلف برای جامعه این تحقیق است. از جمله نقاط ضعف آن، این تحقیق از لحاظ انتخاب جامعه آماری دارای مشکلاتی است. استفاده از سه تحقیق دیگر نمی تواند دقیقاً جوابگوی نیاز این تحقیق باشد.
دیشمن و کالف(۲۰۰۸)، در تحقیق خود با عنوان، هوش رقبا: یک روش چندفازی برای استراتژی بازاریابی، به جستجوی روشی برای فرموله و ساختاربندی هوش بازاریابی در سازمانها پرداختند. هدف از این تحقیق جستجوی روشی برای فرموله و ساختاربندی هوش بازاریابی در سازمانهاست. پرسشنامه این تحقیق به ۳۰۸۰ شرکت ارسال و ۱۲۸۰ شرکت به آن جواب دادند. جامعه این تحقیق شرکتهای کانادایی و نوع پرسشها، به صورت پاسخ های آری -خیر است.
یافته های این تحقیق نشان میدهد که این شرکتها فرهنگ پذیرنده بوده و علاقه زیادی به ایجاد ساختار هوش در سازمانشان دارند، اما تمرینات واقعی برای کسب آن کم است. از جمله نقاط قوت این تحقیق، نمونه گیری به صورت معقول و منطقی صورت گرفته و جامعه آماری مناسب است. همچنین محققان مدلی را برای هوش تعیین کردند . از جمله نقاط ضعف آن این است که تلاش نشده که بیان کنند که چرا شرکتها به این فرهنگ رسیده اند؟پرسشنامه در این پژوهش تنها به صورت آری و خیر است. در این تحقیق بیان نشده که آیا خود مدل نیز از اعتبار کافی برخوردار بوده است. عدم توجه به خصوصیات فردی در این مدل همچنین تلاش برای به دست آوردن یک فرمول ثابت برای هوش از دیگر نقاط ضعف این تحقیق است.
داناوان و دوریس(۲۰۱۰) تحقیقی با عنوان «هوش هیجانی و اثربخشی بازاریابی» انجام دادهاند. نتایج این تحقیق نشان داد که چنانچه شرکتها، در جهان متحول و پیچیده امروز بخواهند موفق باشندباید بتوانند هوش هیجانی کارکنان واحد خود را بالاخصوص واحد بازاریابی که جزء واحدهای کلیدی هر شرکت هستند را افزایش داده و همچنین بتوانند بین واحدهای اصلی یک هماهنگی و یکپارچگی ایجاد کنند. تا از آن طریق بتوانند به اهداف و رسالتهای اصلی شرکت خود رسیده و اثربخشی واحد خود را افزایش دهند.
امیل (۲۰۱۱) تحقیقی با عنوان نقش هوش هیجانی در توفیق مدیران در امر بازار به بررسی نقش هوش هیجانی در موفقیت یا شکست مدیران پرداخته است. از نظر ایشان هوش هیجانی ابزاری قدرتمند در دست مدیران تصمیم گیرنده بر توفیق بنگاه اقتصادی است به گونهای که حتی EQ از IQ نقش برازنده تری دارد. در این تحقیق مشخص شده است که جنسیت عامل تعیین کنندهای در این زمینه نیست اما تجربه مدیریتی و بازار، تحصیلات، طبقه اقتصادی فرد عامل مهمی در این زمینه میباشد.
۲-۳-۲.پیشینه تحقیقات داخلی
فاریابی، جلالی کلده و نیکبخت(۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان بررسی تأثیر ویژگیهای فردی بر ایجاد هوش بازاریابی در مراکز علمی و شرکتهای تولیدی و خدماتی شهر تهران انجام دادهاند. چکیده این تحقیق به قرار زیر بوده است:
امروزه سازمانها با تغییرات محیطی فراوانی مواجهاند. تغییرات آنقدر سریع رخ میدهند که اگر سازمانها از پیش، خود را برای مواجهه با آنها آماده نکنند، بقای آنان در خطر خواهد بود. یکی از ابزارهای جدیدی که به سازمانها کمک میکند در محیط پرتلاطم امروزی خود را به جایگاهی شایسته برسانند، استفاده از هوش بازاریابی است. از آن جایی که در کشور ما هنوز درک صحیحی از مفهوم هوش بازاریابی وجود ندارد، در بسیاری از کتب و یا محافل علمی کشور، هوش بازاریابی را مترادف با اطلاعات بازاریابی یا تحقیقات بازار، میپندارند. بنابراین، هدف این تحقیق، توسعه نظریات در رابطه با هوش بازاریابی و تعیین ویژگیهای فردی موثر بر هوش بازاریابی به منظور دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. در این راستا ابتدا با مرور پیشینه تحقیق مجموعه ای از شاخص های مربوط به هر یک از عوامل فردی مؤثر برهوش بازاریابی در سازمان گردآوری شد، دادهها ازطریق پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شد و از تکنیک های کمی و کیفی آماری برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ویژگی های فردی شامل شخصیت، خلاقیت، انگیزش، هوش و عامل پست سازمانی بر ایجاد هوش بازاریابی در سازمان مؤثر هستند.
علیپور و تقوی سیاهکلی(۱۳۸۹) تحقیقی با عنوان «ویژگیهای فردی و ایجاد هوش بازاریابی در سازمان(مورد مطالعه:سازمانهای تولیدی و خدماتی و مراکز علمی» انجام دادهاند. در چکیده این تحقیق چنین آمده است: امروزه موج سوم تغییرات در تجارت جهان آغاز شده است.تغییراتی که بدون شک هوش بازاریابی بسترساز آن می باشد. سازمانها با تغییرات محیطی فراوانی مواجهاند. تغییرات آنقدر سریع رخ میدهندکه اگر سازمانها ازپیش، خود را برای مواجهه با آنها آماده نکنند، بقای آنان در خطر خواهد بود.یکی از ابزارهای جدیدی که به سازمانها کمک میکند در محیط پرتلاطم امروزی خود را به جایگاهی شایسته برسانند، استفاده از هوش بازاریابی است. ازآنجایی که در کشور ما هنوز درک صحیحی از مفهوم هوش بازاریابی وجود ندارد، در بسیاری از کتب و یا محافل علمی کشور، هوش بازاریابی را مترادف با اطلاعات بازاریابی یا تحقیقات بازار، می پندارند. بنابراین، هدف این تحقیق، تعیین ویژگیهای فردی موثر بر هوش بازاریابی، توسعه نظریات در رابطه با هوش بازاریابی و به منظور دستیابی به مزیت رقابتی پایدار است. مربوط به هریک از عوامل فردی مؤثر بر هوش بازاریابی در سازمان گردآوری شد، دادهها از طریق پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شد و ازتکنیکهای کمی و کیفی آماری برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.نتایج تحقیق حاکی از آن است که ویژگیهای فردی شامل شخصیت، خلاقیت، انگیزش، هوش و عامل پست سازمانی بر ایجاد هوش بازاریابی در سازمان مؤثر هستند.
وظیفه دوست و ادیبی فرد(۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان «هوش هیجانی عاملی در جهت موفقیت تیم و رهبر تیم» انجام دادهاند. در چکیده این تحقیق چنین آمده است: مهمترین دارایی یک سازمان نیروی انسانی آنان میباشد . کیفیت و توانمندی نیروی انسانی، مهمترین عامل بقا و حیات سازمان بوده و این نیروی انسانی توانمند است که سازمان توانمند را به وجود میآورد. سازمان توانمند محیطی است که در آن افراد توانمند در تیمهای مختلف با یکدیگر همکاری میکنند. وجود تیم در سازمانها عاملی در جهت موفقیت سازمانها قلمداد میشود بطوریکه اگر این تیمها از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند باعث بهبود عملکرد سازمان و اثر بخشی آن خواهند شد در این مقاله، مزیت هوش هیجانی رهبر به عنوان یک عامل تأثیر گذار بر هوش هیجانی گروه / تیم و در نهایت اثر بخشی سازمان قلمداد شده است و همچنین معیارهایی به منظور آزمایش هوش هیجانی رهبر/ گروه و تیم نیز پیشنهاد گردید است.
سامانی(۱۳۸۹) در تحقیقی با عنوان «نقش هوش هیجانی در بازاریابی نوین» ضمن بررسی این مؤلفههادر بازار کارخانجات تولیدی در تهران به این نتیجه رسیده است که استفاده از هوش هیجانی در تجارت ایدهای نوین میباشد. در واقع بیشتر مدیران ترجیح میدهند برای انجام کارها از مغزشان استفاده کنند تا از قلبشان. نگرانی اصلی آنها آن است که احساس همدلی و دلسوزی با همکاران و مشتریان آنها را از پرداختن به اهداف سازمان دور می کند. سیستم بازاریابی فرایندی کامل است که موجب هماهنگی شرکت با بهترین فرصتهای بازار میشود.
خوشدل مفیدی(۱۳۹۰) تحقیقی باعنوان «رابطه غیرمستقیم هوش هیجانی بر مقاصد کارآفرینی» به بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مقاصد کارآفرینی در دانشجویان کارشناسی ارشد پرداخته است . متغیرهای واسطه در این تحقیق خلاقیت، عملکرد پیشروانه و نگرش به کارآفرینی است. جامعه آماری تحقیق حاضر، دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد ودانشگاه گیلان میباشد که در این تحقیق ۵۹۲۷ نفر است. حداقل تعداد نمونه توسط فرمول جامعه محدود کوکران مشخص شد. نمونه گیری به کمک روش نمونه گیری تصادفی ساده بدون جای گذاری تعیین شده است و نتایج برمبنای مدل معادلات ساختاری تجزیه تحلیل شد. و روش جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود .به این ترتیب در این تحقیق علیرغم توزیع بیش از۳۵۰پرسشنامه، ۳۲۶پرسشنامه صحیح جمع آوری شد. نتایج نشان میدهد خصیصه هوش هیجانی رابطه مثبتی با عملکرد پیشروانه و خلاقیت دارد و همچنین نگرش به کارآفرینی رابطه مثبتی با مقاصد کارآفرینانه دارد.ضمن اینکه که متغیرهای خلاقیت، عملکرد پیشروانه و هوش هیجانی خصیصهای در حدود ۵۰% از متغیر نگرش نسبت به کارآفرینی را تبیین میکنند.
صفرزاده، کمالی و بنکدار مازندرانی(۱۳۹۱) تحقیقی با عنوان «هوش هیجانی و اثربخشی بازاریابی کارکنان» انجام دادهاند. در چکیده این تحقیق چنین آمده است:
امروزه نظریه هوش هیجانی به تبع بالا رفتن ارزش ارتباطات انسانی، رشد بالایی داشته و یکی از مباحث پر طرفدار برای سازمانها و شرکتهای تجاری است. هوش هیجانی به عنوان یکی از مهمترین مهارتهای انسانی نقش مهمی را در اثربخشی کارکنان ایفا میکند. امروزه روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند، هوش هیجانی را نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیتهای مختلف قلمداد میکنند بطوریکه افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوش هیجانی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوههای گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا میکند. با توجه به فضای رقابت جهانی و تغییر و تحولاتی که با شتاب در جهان امروز رخ میدهد. شرکتها برای حفظ بقا خود دست به اقداماتی میزنند یا شرایط را برای اثربخش کردن عملکرد واحدها یا بخشهای خود مهیا میسازند. شرکتها، در جهان متحول و پیچیده امروز موفق خواهند بود که بتوانند هوش هیجانی کارکنان واحد خود را بالاخص واحد بازاریابی که جزء واحدهای کلیدی هر شرکت هستند را افزایش داده و همچنین بتوانند بین واحدهای اصلی یک هماهنگی و یکپارچگی ایجاد کنند. تا از آن طریق بتوانند به اهداف و رسالتهای اصلی شرکت خود رسیده و اثربخشی واحد خود را افزایش دهند.
فصل سوم
روش اجرای تحقیق
۳-۱.مقدمه
بهطور کلی هر پژوهشی در آغاز، در پی طرح مشکل یا مسألهای میباشد، مشکل و مسألهای که پرسشهای زیادی را در ذهن پژوهشگر ایجاد میکند و موجب پیدایش فرضیههایی میشود. پژوهشگر با جمع آوری اطلاعات و آمار مورد نیاز و تجزیه و تحلیل آنها، سعی در ارائه پاسخ برای پرسشهای پژوهشی و تأیید و یا رد فرضیات مطرح شده، دارد. بنابراین جمع آوری اطلاعات و چگونگی تجزیه و تحلیل آنها از اهمیت بالایی برخوردار است و به عنوان یک مقوله از فرایند علمی است، که نظریهها در قالب آمار و ارقام علمی تجلی مییابد، ثمرهی آن بهصورت کمی جلوهگر شده و الگوی نظری پژوهش، قابل سنجش و محاسبه میشود. در این فصل نیز به روششناسی پژوهشِ مورد استفاده، پرداخته شده است.
۳-۲.روش تحقیق
این تحقیق از نظر زمان؛ مقطعی، با توجه به هدف آن کاربردی، از نظر عمق تحقیق؛ ژرفانگر، از نظر چگونگی بدست آوردن دادههای مورد نیاز در زمره تحقیقات توصیفی(غیر آزمایشی) و از دسته تحقیقات پیمایشی بوده و از حیث ماهیت تحقیق، از جمله تحقیقات علّی- مقایسهای است.
۳-۳.طرح تحقیق
طرح تحقیق از دو جهت قابل بررسی است، یکی از جهت برهه زمانی و دیگری از جهت سوگیری تحقیق، از نظر برهه تحقیق از آنجا که روش تحقیق، علّی-مقایسهای میباشد، قصد بر آن است تا به مقایسه میزان توفیق دو نوع هوش بازاریابی و هیجانی در امر بازاریابی بنگاههای اقتصادی مورد بررسی بپردازد. از نظر سوگیری مطالعاتی، مطالعه حاضر معناداری تفاوت متغیرهای تعیین شده را دنبال میکند و محققین، مطالعه مقایسهای را برای چنین موضوعاتی مناسب میدانند(تنهایی، ۱۳۷۸ : ۱۰۳-۱۰۰).
این مطالعه از نظرسوگیری مطالعاتی از نوع پیمایشی و علّی-مقایسهای است. در مطالعات علّی- مقایسهای به بررسی تفاوتها، میزان کمبودها، موفقیتها یا شکستهای حالات، روشها و انوع بین دو یا چند متغیر در یک گروه یا در یک زمینه مورد بررسی قرار میگیرد(دواس[۹۳]، ۱۹۹۷ :۲۰۶).
۳-۴.جامعهی آماری
قوانین علمی باید دارای کلیت باشند تا بتوان آنها را در همه مواردی که موضوع پژوهش در آنها مصداق پیدا میکند، بکار برد. بنابراین چنانچه در پژوهش بتوان به همهی مواردی که متناسب با موضوع پژوهش است، دست یافت؛ نیازی به نمونهگیری نخواهد بود(هومن،۱۳۸۱ :۶۵).
جامعه آماری در این تحقیق، شامل کلیه مدیران و مسئولان امر بازاریابی در کارخانجات تولیدی و خدماتی در شهرک صنعتی بوعلی همدان در سال ۱۳۹۱ میباشد که بر اساس اطلاعات اخذ شده از این مراکز بالغ بر ۱۸۰ نفر بوده است.
۳-۵.واحد تجزیه و تحلیل تحقیق
ویژگیهایی که در یک تحقیق زمینه یابی مورد توجه هستند واحد تجزیه و تحلیل نامیده شده اند از این رو واحد تجزیه و تحلیل در یک تحقیق زمینهیابی ممکن است فرد یا ویژگیهایی از افراد باشند(دلاور، ۱۳۸۸: ۱۱۲).
واحد تجزیه و تحلیل در تحقیق حاضر کلیه افرادی هستند که در واحدهای اقتصادی موجود در جامعه آماری تحقیق وظیفه بازاریابی بنگاه اقتصادی مزبور را بر عهده دارند که در این پژوهش مشخصاً واحدهای تجزیه و تحلیل مدیران کارخانجات مورد بررسی و نیز مسئولان مختص بازاریابی می باشد.
۳-۶.حجم نمونه
در اغلب تحقیقات، محقق علاقهمند است تحقیق خود را به طریقی انتخاب کند که مطمئن شود زیرمجموعهها به عنوان نمایندهی جامعه، با همان نسبتی که در جامعه وجود دارند، در نمونه نیز حضور دارند(دلاور، ۱۳۸۰ :۱۰۹).
چون حجم اکثر جامعهها بزرگ است، امکان انجام محاسبههای آماری بر اساس کل اعضای جامعه در عمل غیرممکن است. در چنین شرایطی پژوهشگر اقدام به انتخاب نمونه میکند. در واقع نماینده باید طوری برآورد و انتخاب گردد که نمایندهی کل جامعه باشد. حجم نمونه این پژوهش با بهره گرفتن از فرمول کوکران که در زیر آورده شده است، برآورد شده است. این فرمول و نتیجه محاسبه به قرار زیر است:
N: تعداد کل افراد جامعه آماری n: حجم نمونه پژوهش
t: اندازه متغیر در توزیع طبیعی(توزیع نرمال مربوط به منحنی گاوس)=۹۶/۱
P: درصد توزیع صفت در جامعه=۵/۰ q: درصد افراد فاقد آن صفت در جامعه =۵/۰
d: تفاضل نسبت واقعی صنعت در جامعه میزان تخمین محقق برای وجود آن صفت در جامعه که حداکثر نسبت آن ۰۵/۰ است.بر اساس این فرمول تعداد حجم نمونهی تحقیق برابر با ۱۲۳ نفر مشخص گردیده است.
۳-۷.روش نمونه گیری