از پی مصلحت نه بهر هوس بیشتر میل او بود به دو کس
یا به تأیید خسرو عادل یا به توحید عالم عامل
ارچه او جوهر این دو کس عرضند لیکن او را متابع غرضند
در این بیت شاعر می گوید: آن که دست آدمی را بگیرد و یاری اش کند و نیک و بد را باز بشناسد عقل است و به این سخن امام علی (ع) : (( لایٌستَعانٌ عَلَ الدَهرِ اِلّا بِالعَقلِ )) جز به یاری عقل نمی توان بر روزگار چیره شد.(میزان الحکمه ، ۳/۲۰۳۴)
مر ترا عقل دستگیر بس است عقل راه ترا خفیر بس است
۱۴-۲-۴ در چشم نگاه داشتن گوید:
قالَ النّبی علی السّلام:
صورت کامل حدیث در احیاء بدین گونه آمده است : (( اَلنَّظَرٌ سَهمٌ مسمومٌ من سهام ابلیس فَمن تَرکها خوفاً مِن الله اعطاهٌ الله ایماناً یَجِدٌ حلاوَتهٌ فی قلبه )) ، (( نظر تیری زهر آلود است از تیرهای ابلیس ، پس هر که آن را از بیم خدای تعالی بگذارد ، خدای عزّوجل او را ایمانی دهد که حلاوت آن در دل خود بیابد.))(ترجمه احیاء ، ربع سوم ص ۲۱۳)
در این بیت فلسفی و اخلاقی شاعر بیان می دارد : برای همراهی و همگونی سنخیت لازم است. آنچه برای جسم پذیرفتنی است برای جان مردود است.
آنچه بر تن قبول بر جان رد | وانچه بر پای نیک بر سر بد |
منگر اندر بتان که آخر کار | نگرستن گرستن آرد بار |
این بیت ، لاشه استعاره از نفس انسانی است که چون حیوانی ضعیف و زبون است. ولی با نگاه قدرت می گیرد ، رها می شود. و سر رشته کار را از دست انسان خارج می سازد. این ابیات ناظر بر حدیثی است که رسول (ص) به علی (ع) فرمود : (( یا علیٌ لا تَتَّبع النظرهَ مکافسانِّ لَک الا وٌلی ولَستَ لک الاخرهٌ)) از نظر پیروی مکن زیرا نگاه اوّل تو راست و نظر دوم بر تواست ، تو بدان ماخوذی (ترجمه احیاء ، ج ۳ ، ۲۲۱) نیز فضیل گفت : (( ابلیس گوید که نظر کمان قدیم من است و تیری که در آن خطا نکنم.)) (احیاء ، ج ۳ ، ۲۱۳) |
|
اوّل آن یک نظر نماید خرد | پس از آن لاشه جست و رشته ببرد |
تخم عشق آن دوم نظر باشد | پس از آن رشک و اشک تر باشد |
۱۵-۲-۴ در مذّمت شهوت راندن :
در این قصیده تعلیمی سنائی منظور را از هوی عبارت است از کام و آرزوها . سنائی در این قصیده کوشیده است تا نشان دهد هر چیز به ظاهر زیبا راهی برای گمراه کردن و به دام بلا و شهوت راندن است.
شهوت ار جانت باره باز کند | بر تو کار بتان دراز کند |
گرچه از چهره عالم افروزند | از شره دل درند و جان دوزند |
همه در بند کام خویشتند | عاشقان پیششان همه شمنند |