در این تعریف همان طور که اشاره گردید مسأله قیام علیه حاکم مبنای تحقق این عنوان مجرمانه میباشد، مضاف بر این که مقابله و ضدیت با حاکم، باید بر اساس یک شبهه و تأویل باشد که خود متکی بر این که مرتکبین این اعمال دارای قدرت و نیرو اعم از اسلحه و نیروی انسانی باشند.
اما فقهای شافعی معتقدند که «بغی عبارت است از اینکه کسانی با خروج علیه امام و ترک اطاعت و فرمانبرداری او و امتناع از انجام تکلیف و حقوقی که متوجه آن ها است به مخالفت با او می پردازند. البته به شرط این که دارای قدرت و نیرو و دلیلی و تأویلی مناسب بوده و هم چنین برای خود فرمانده ای داشته باشند. اما قولی هم وجود دارد که باید دارای امامی منصوب باشند».[۶۷]
در این تعریف در مورد عبارت «مطاع فیهم» یعنی وجود فرمانده، باید گفت با توجه به الگوهای تاریخی که از این موضوع وجود دارد مانند قتال امام علی (ع) با اهل جمل که امام و فرمانروایی نداشتند و از آن جایی که ممکن است انجام هر گونه اعمالی با انگیزه سرنگونی نظام حاکم نیاز به یک مقام ارشد نداشته باشد، شرط ضروری برای تحقق جرم محسوب نگردد.
فقهای حنبلی در مورد تعریف بغی آورده اند: «آن ها کسانی هستند که از فرمانبرداری و اطاعت امام اگر چه غیر عادل هم باشد با توجه به دلیل و تأویلی درست و مناسب خارج گردیده اند، البته به شرط این که دارای قدرت و نیرو باشند، اگر چه برای خود مطاع یا فرمانروایی نداشته باشند».[۶۸] هم چنین ابن قدامه حنبلی در «المغنی» آورده است: «بغات کسانی هستند اهل حق که از قبضه امام خارج شده و با توجه به دلیل و تأویل و شوکت و منعتی که دارند آهنگ خلع امام را میکنند».[۶۹] در این تعریف ضمن قید شروط قبلی به این نکته اشاره دارد که اگر هم مرتکبین این افعال تحت یک مرکزیت واحدی نباشند و از امام غیر عادل هم عدول کنند، باز اقدام این گروه از افراد، عنوان باغی را میتوانند داشته باشند.
در میان فقهای مالکیه بغی عبارت است از: «امتناع از فرمانبرداری کسی که امامت او تثبیت شده در غیر معصیت الله و خودداری از انجام تکلیفی که بر آن ها واجب است مانند پرداخت زکات و مانند آن، به قصد جنگ و نزاع برای خلع و بر کناری امام».[۷۰]
صاحب تفسیر «المنیر» می نویسد: «بغات کسانی هستند اهل حق که از قبضه امام خارج شده و با توجه به دلیل، تأویل، شوکت، و منعتی مناسب که دارند، آهنگ خلع امام را میکنند».[۷۱] اما شهید ثانی در «الروضه البهیه» می نویسد: «هر کس که بر امام معصوم (ع) خروج کند چه یک نفر باشد مانند ابن ملجم و چه بیشتر از یک نفر مانند اصحاب جمل و صفین، باغی محسوب میشوند».[۷۲]
شیخ طوسی در النهایه آورده است: «هر کس علیه امام عادل قیام کند و بیعت خود را نقض نماید و دستورهای او را اطاعت نکند، باغی است و برای حاکم جنگ با او جایز است».[۷۳]
اما صاحب کتاب «الفقه» هم می نویسد: «بغات در اصطلاح شرعی، کسانی هستند که بر دولت اسلامی که به صورت صحیح به وجود آمده است قیام کنند و فرقی نمی کند که رهبر دولت پبامبر (ص) یا امام (ع) یا نایب خاص یا نائب عام یعنی فقیه جامع الشرایط باشد».[۷۴]
در واقع وجه مشترک تمام این تعاریف، اقداماتی است که درون یک اجتماع علیه رژیم سیاسی آن صورت میگیرد که خود بیانگر مجموعه ای از حوادث است بر مبنای استفاده ی واقعی از تهدید در قالب جنگ های چریکی و شورش و طغیان که همگی متکی بر به کار بردن اسلحه و نیروهای انسانی است که دولت و حاکم را به چالش می کشاند و در حالی شدیدتر دولت را نابود میکنند.
در مجموع برداشتی که از تعاریف مذکور، به دست میآید این است که منظور از بغی در دیدگاه اهل سنت خروجی است که علیه امام منصوب، حال چه عادل چه غیر عادل، انجام پذیرد؛ این در حالی است که در مذهب امامیه بغی را خروج بر امام عادل و حتی امام معصوم می دانند و در مجموع شامل هر فعلی و اقدامی است که با انگیزه سرنگونی حاکم و نظام سیاسی استقرار یافته توسط او را دارد که باید در این مسیر دارای دلیل و تأویل صحیحی در نزد خود باشند. اما ویژگی کلی که فقها برای آن قائل شده اند این است که خروج باید به گونه ای که معاندین از قبضه ی امام خارج شوند، به عبارت صریح تر از حکومت جدا شوند و با توجه به الگوهای باید با نوعی اعلان جنگ همراه با استهزاء و نزاع باشد که خود مستلزم وجود قدرت و نیرویی است که بتوان یورشی بر خلاف موازین حق و عدل انجام گیرد.
بنابرین اعمال باید متکی بر استفاده از نیروهای نظامی و به کارگیری اسلحه باشد. با این وجود نقض پیمان نامه با امام، استفاده از بیانات و سخنرانی ها با توجه به اثر بخشی که میتواند در اختلاف و درگیری ها داشته باشد، نمی توان عنوان بغی را بر آن حمل نمود؛ چرا که این کارها خروج از قبضه امام محسوب نمی شود. هم چنین در یک رویداد تاریخی وقتی گروه مخالف در زمان امامت امام علی (ع) ندای «لا حکم الا الله و لرسول» را سر دادند، بدون این که متعرض آن شوند، فرمودند: «کلمه حقٍ و أرید بها باطلٌ».[۷۵]
از سویی هم در اسلام حق فعالیت های تشکیلاتی و اقدام سیاسی برای همه افراد جامعه در راستای تبلیغ ایده های خود و اصلاح برنامه های نظام تصریح شده است. در هر حال با توجه به سنت پیامبر اکرم (ص) در برابر رفتار منافقین و روایات ذکر شده از شورش های صدر اسلام که تا اقدامی مسلحانه صورت نمی گرفت از برخورد و اطلاق برخی عناوین خودداری می شد و در یک تعریفی جامع تر میتوان گفت: «بغات گروهی از مسلمانان هستند که بر اساس ایدئولوژی خاص علیه نظام اسلامی اعلان جنگ مسلحانه و جدا شدن کرده و به قصد بر هم زدن و سرنگونی آن اقدام میکنند».
بند سوم- «بغی» از دیدگاه حقوق موضوعه
در قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۵ سخنی از بغی مطرح نشده بود و هیچ جرمی با عنوان مجرمانه بغی نامیده نشده بود و ماده ی قانونی هم که منطبق بر عمل باغی مذکور در فقه اسلامی باشد وجود نداشت.
تنها ماده ای که به عقیده ی برخی از محققان شباهت زیادی با تعریف بغی داشت،ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی بود،[۷۶] که در این ماده مقرر شده بود: «هر گروه یا جمعیت متشکل، که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادامی که مرکزیت آن باقی است تمام اعضاء و هواداران آن که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می دانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند؛ اگر چه در شاخه ی نظامی شرکت نداشته باشند».
“