وظایف مرد:
۱ـ انفاق
۲ـ پرداخت مهر
۳ـ حق قسم
۴ـ آمیزش در کتب حقوقى(کاتوزیان/ ۱۳۷۱/۲۱۳،۲۱۵)
حقیقت آن است که اگر زن و مرد, هرکـدام در قبال دیگرى وظایفـى دارد و هر کدام بر دیگرى حقى دارد, تمکیـن و نشـوز عنـوانى عام خـواهـد بـود که بایـد از قلمرو آن نسبت به زن و شـوهر به طـور مشتـرک بحث کـرد, گـرچه حقـوق یکـى از آنـان بیشتـر یا وظایفـش سنگین تر باشد.
نیز همیـن موارد با اندک اختلافى آمده است و علاوه بر آن از حقوق و وظایف مشترکى چون:
۱ـ حسن معاشرت
۲ـ تشیید مبان ىخانواده
۳ـ معاضدت در تربیت اولاد
۴ـ وفادارى نیز بحث شده است.
این موارد نشان دهنده آن است که نمىتـوان بحث تمکیـن و نشوز را در قلمرو وظایف زن منحصرکرد. .(مهریزی/ ۱۳۸۷/ ۲۳)
۴-۲-۱-۵ آثار حقوقى تمکین و نشوز
بـراى تمکیـن و نشـوز زن در منابع فقهى, آثارى بـدیـن شـرح (با پـاره اى اختلاف نظرهـا) به چشـم مـى خـورد:
۱ـ زن در صـورت تمکیـن, مستحق نفقه است و اگـر ناشزه شـد وظیفه انفاق از مرد برداشته مى شود.
۲ـ با نشـوز زن, مرد مـى تـواند از مضاجعت با وى خوددارى کند.
۳ـ بـا نشـوز زن, مـرد مـى تـوانـد وى را تنبیه کند.
و اگر مرد نشـوز کرد یعنى از وظایفـش سر پیچى داشت ایـن آثار بر آن مترتب شده است:
۱ـ اگر مرد از پـرداخت مهر سر باز زد , زن مـى تـوانـد از تمکیـن خود دارى کند.
۲ـ اگر مرد از دیگر وظایفـش , سر باز زد , زن مى تـواند از او نزد حـاکـم شکـایت کنـد و خـود نمى تواند اقدامى کند.(مهریزی/ ۱۳۸۷/ ۲۶)
۴-۲تمکین و نشوز در زرتشت
از آیین زرتشت هیچ منبع نظری در زمینه تمکین و نشوز یافت نشد و به نظر می رسد در این زمینه کاملا ساکت می باشد.
۴-۳ نفقه
فلسفه نفقه ،ناتوانى و فقر نیست تا در صورت توانایى مالى زن، مسؤولیت پرداخت نفقه او از دوش شوهر برداشته شود و فلسفه وجودى قوامیت مرد بر زن از بین برود. لزوم نفقه زن بر مرد تابع عوامل گوناگونى است که اینک به برخى از آنها اشاره مى شود:
-
- در ساختار طبیعت ،مسؤولیت و رنج طاقت فرساى تولید مثل بر دوش زن گذاشته شده است. زن باید بیمارى ماهانه ،سنگینى و بیمارى مخصوص دوره باردارى و سختى زایمان و پى آمدهاى آنرا تحمل کند. شیردهى به نوزاد و پرستارى از او نیز بر عهده زن است که همه اینها از نیروى بدنى و عضلانى زن مى کاهد و توانایى او را در کار کاهش مى دهد. از اینرو ،اگر زن و مرد در تأمین هزینه زندگى ،مسؤولیت یکسانى داشته باشند ،زن وضعیت رقّت بار و تحمل ناپذیرى خواهد یافت. (مطهری/۱۳۷۵/ج۸/۲۳۳)
-
- خداوند ،زن را مایه آسایش روح مرد قرار داده است;
«وجعل منها زوجه الیسکن الیها».(اعراف: ۱۸۹)
خانواده براى مرد ،کانون آسایش و آرامش ،زدودن خستگى و فراموش خانه گرفتارى هاى بیرونى است. زنى مى تواند آسایش و آرامش کانون خانواده را فراهم آورد که خود به اندازه مرد خویش،خسته و کوفته کار بیرون نباشد. قانون آفرینش براى ریشه دار کردن پیوند زناشویى و استوارى زندگى خانوادگى ،زن و مرد را نیازمند یکدیگر آفریده است; مرد از جنبه مالى ،نقطه اتکاى زن به شمار مى رود و زن از نظر تأمین آسایش روحى ،نقطه اتکاى مرد است. در این تقسیم کار ،مرد بهتر مى تواند با ناملایمات بیرونى زندگى نبرد کند و زن بهتر مى تواند آرامش روحى خانواده را فراهم کند ،اگر خود از تلاش روزانه براى تأمین زندگى خسته و درمانده نباشد. (همان/۲۳۵،۲۳۴)
-
- تجربه هاى عینى نشان مى دهد که اگر زن از نظر تأمین هزینه زندگى به همسر قانونى خود متکى نباشد و خود ناگزیر باشد براى برآوردن نیازهاى فراوان مادى ،وارد بازار کار شود،نظام خانواده به شدت آسیب مى بیند. افزون بر آن ،ممکن است زن را به مردان دیگر متکى سازد. متأسفانه نمونه هاى این مسأله فراوان است و براى کودکانى که نوازش مادرى را از دست مى دهند،آثار زیانبار روحى و معنوى بر جاى مى گذارد. (فضلا…/۱۴۱۹ق/ج۷/ ۲۳۷)
این عوامل ایجاب مى کند که زن به عنوان یکى از اعضاى خانواده هیچگاه ملزم نباشد براى تأمین هزینه زندگى، هم دوش مرد کار کند و تنها مرد باید همه نیروى خود را براى رفع نیازهاى مادى خانواده به کار بگیرد. البته باید دانست این سخن به معناى ممنوعیت کار زنان نیست، بلکه مراد از این سخن آن است که زن براى تأمین هزینه زندگى هیچگونه مسؤولیتى بر عهده ندارد و همه مسؤولیتها متوجه مرد است. البتّه زن مى تواند براى همکارى با مرد خانواده، به میل و اراده، انرژى کارى خود را در راه تأمین هزینه زندگى مشترک به کار اندازد. (همان/۲۳۹)
دادن نفقه و هزینه زندگى انسانى به یکى از سه سبب واجب مى شود:
۱ - زوجیت
۲ - قرابت
۳ - مالکیت
مساءله ۱ – دادن مخارج زندگى زن بر شوهر وقتى واجب مى شود که زن در عقد دائمى شوهر باشد، و اما زن غیر دائم واجب النفقه شوهر نیست، شرط دیگر این وجوب این است که زن در اطاعت شوهر باشد البته در اموری که اطاعت شوهر بر او واجب است، بنابراین زن ناشزه حق نفقه ندارد، و در این حکم مسلمان و ذمى یکسانند.
مساءله ۲ – اگر زن ناشزه شود و سپس دست از نشوز و عصیان بردارد بصرف این مستحق نفقه نمى شود بلکه اطاعت خود را اظهار کند و شوهر هم یقین به اطاعتش کند و مدت زمانى هم که اگر شوهر بخواهد دست باو پیدا کند ممکن باشد بگذرد آن وقت بر شوهر واجب مى شود نفقه اش را بدهد.
مساءله ۳ – اگر زن مرتده شود تکلیف دادن نفقه از شوهرش ساقط مى گردد، بله اگر در زمان عده اش از ارتداد برگردد تکلیف شوهر نیز برمى گردد.
مساءله ۴ – على الظاهر دادن نفقه به زوجه ای که بسن بلوغ نرسیده تا شوهر از او کام بگیرد واجب نیست، مخصوصا اگر آنقدر صغیره باشد که حتى قابل تمتع و تلذد نیز نباشد، و همچنین زوجه کبیره ای که شوهرش صغیره باشد و قابل آن نباشد که از زن لذت بگیرد، بله اگر شوهر و زن هر دو مراهق (یعنى نزدیک به بلوغ ) باشند و یا هر دو کبیر و یا شوهر مراهق و زن کبیره باشد بعید نیست که اگر زن نسبت بشوهرش تمکین داشته باشد و حاضر باشد که شوهرش بهر مقدار که برایش ممکن است از او لذت ببرد مستحق نفقه باشد.
۴-۳-۱ نفقه در اسلام
۴-۳-۱-۱ نفقه نزدیکان
مساءله ۱ – نفقه دادن پدر و مادر و پدران و مادران آن دو و هر چه بالا روند بتفضیلى که مى آید واجب است، و همچنین نفقه دادن به اولاد و اولاد اولاد هر چه پائین روند، چه پسران و چه دختران، چه صغیر و چه کبیر، چه مسلمان و چه کافر، و اما نفقه دادن بغیر این دو طائفه از اقارب واجب نیست هر چند که مستحب است مخصوصا به اقاربیکه از او ارث مى برند.