نشاط و خوشبینی فرد را نشان میدهد و مشتمل است بر:
الف. شادی[۸۶]: توانایی احساس رضایت از زندگی، احساس رضایت از خود و دیگران، سرزندگی و ابراز احساسات مثبت را بررسی میکند.
ب. خوشبینی[۸۷]: توانایی توجه به جنبهه ای روشنتر زندگی و حفظ نگرش مثبت را، حتی هنگام وجود احساسات منفی و ناخوشایند، مورد نظر قرار میدهد. (حسینى حسینآبادى،۱۳۸۴ )
۲-۳-۸- هوش هیجانی از دیدگاه اسلام
در اسلام به طور ضمنی هوش معنوی مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. برای مثال عوامل مؤثر بر هوش معنوی در متون اسلامی تقوا و پرهیزگاری به همراه تمرینات روزمره از قبیل تدبر در خلقت، تدبر در آفاق و انفس، روزه داری، عبادات، خواندن قرآن و تدبر صادقانه در آیات قلمداد شده است (سهرابی، ۱۳۸۷ ).
قرآن به افراد باهوش معنوی بالا، صفت اولوالاباب میدهد، که منظور افرادی هستند که به جوهره حقیقت پی برده اند و از پرده های اوهام عبور کردهاند. به طور کلی، اصولی که در دین مبنایی مطرح شده است، مانند دستیابی به وحدت در ورای کثرت ظاهری، یافتن پاسخ در مورد مبدأ هستی و تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای آنها، محورهای اصلی هوش معنوی هستند. ما میتوانیم با رشد هوش معنوی، انسانهای دینداری پرورش دهیم. هوش معنوی به افراد، دلسوزی، مهربانی، یکپارچگی در تفاوتها و اتکا به معناداری را می آموزد (غباری بناب و سلیمی، ۱۳۸۶)
دین اسلام با ژرفنگری، کنترل و مدیریت احساسات و عواطف را مورد توجه قرار داده است. قرآن کریم تحقیر کردن و خوار شمردن را باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد کمبود در طرف مقابل میداند و این صفات را به فرعون و طاغوتیان نسبت میدهد که قوم خود را تحقیر و خوار میکنند و آنان نیز از او اطاعت میکنند. (زخرف: ۵۴)
بنابراین، یکی از صفات اهل ایمان، دوست داشتن و عشق ورزیدن به دیگران است. بر اساس روایات، دوست داشتن دیگران، بُعدی از دین و رکن عقل است و موجب آسودگی عقل و قلب میگردد.( فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی )خداوند در قرآن به پیامبر خطاب میکند که اگر سختدل و خشن بودی، مردم از اطراف تو پراکنده میشدند. (آل عمران: ۱۵۹)
حضرت علی(ع)در روایتی ضمن تأکید بر صمیمت و دوست داشتن دیگران میفرماید: «خداوند مهربان است و هر مهربانی را دوست دارد؛ مهربانی کن تا مهربانی ببینی».در روایتی دیگر، امام صادق(ع)میفرمایند: «در معاشرت با مردم میانهرو باش؛ نه خشن و تندخو، که کسی به تو نزدیک نشود، و نه ضعیف که تو را تحقیر کنند». ( مطهری، انسان کامل )
با نگاهی به منابع حدیثی شیعه درمییابیم که مؤلفههایی چون مسئولیتپذیری اجتماعی، همدلی، تشخیص هیجانات دیگران و ارتباط میانفردی، با عناوینی چون صله رحم و آداب معاشرت با دیگران آمده است.یکی از موضوعات مهم مطرح در نظریه هوش هیجانی، خودآگاهی است؛ در آیات و روایات متعددی به ضرورت خودشناسی و منافع آن اشاره شده است؛ حدیث معروفی از نبی مکرم اسلام نقل شده است که می فرماید: «هرکسی نفس خود را بشناسد، خدای خود را خواهد شناخت». ( مجلسی، بحارالانوار).
همچنین خداوند متعال میفرماید: «به زودی نشانههای خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا برای آنها آشکار گردد که او حق است». (فصلت: ۵۷)
در روایتی دیگر امیرالمومنین(ع)می فرماید «معرفت و شناخت نفس، سودمندترین شناختهاست». همچنین حضرت درجایی دیگر میفرماید: «هر قدر بر دانش شخصی افزوده شود، اهتمامش به خودش بیشتر میگردد و در راه تربیت و اصلاح خویش بیشتر میکوشد». لازم به ذکر است که در دین اسلام، خودشناسی با شناخت نیازهای انسانی ارتباط تنگاتنگی دارد. (مصباح یزدی، خودشناسی برای خودسازی)
۲-۳-۹- کاربرد هوش هیجانی
پنج حیطه اصلی برای کاربرد نظـریه «هوش هیجانی» و سنجش آن وجود دارند: آموزش، مدیریت مــــنابع
انسانی، سیاست، بازاریابی و پویایی خانواده. به ترتیب، این پنج دامنه مورد بررسی قرار میگیرند:
۲-۳-۹-۱- آموزش
در سالهای اخیر، موضوع هوش هیجانی برای سازماندهی تلاشها به منظور آموزش مهارتهای گوناگون به کودکان مدرسهای، مورد استفاده قرار گرفته است؛ مهارتهایی که به شکلگیری توانایی در مدیریت خود و روابط اجتماعی کمک میکنند. در متون تربیتی، معمولاً آن را «یادگیری اجتماعی و هیجانی» مینامند و برنامههایی از آموزش مهارتهایی مثل حل مسئله اجتماعی و مدیریت تعارض، تا برنامههای آموزشی بلندتری، که زمینههای وسیعتری از رشد اجتماعی را تشکیل میدهند، دربر میگیرد.
۲-۳-۹-۲- مدیریت منابع انسانی
محل کار، عمدتا به خاطر کتاب تجاری پرفروش گلمن در هوش هیجانی، مشهورترین جنبه از کاربرد هوش هیجانی است. او با گروههای[۸۸] یکی از شرکتهای عمده مشاوره و رشد منابع انسانی به همکاری پرداخت تا میزان تواناییهای کاری آنان را افزایش دهد و در پی آن، برنامههایی برای افزایش این مهارتها میان کارکنان شکل گرفت.
کوپر[۸۹] و سواف[۹۰] نوشتهاند:
اگر نیروی انگیزش هوش در تجارت قرن بیستم IQ بود، در قرن بیست و یکم، EQ خواهد بود.
استفاده از EI برای تصمیمات استخدامی موفقیت ۹۰ درصدی را به همراه دارد.
با وجود اینکه اینگونه ادعاها مبالغهآمیزند، نوشتههایی که به آرامی رو به گسترش هستند حکایت از اهمیت داشتن هوش هیجانی در محل کار دارند.
برای نمونه، یکی از معدود بررسیهای انجام شده در کشورمان، که گلپرور و همکارانش روی تعدادی از کارکنان و کارگران اصفهانی انجام دادند، نشان داد از بین مؤلّفههای هوش هیجانی بار ـ اون، خوشبینی، مسئولیتپذیری اجتماعی، خودابرازی، همدلی و تحمّل فشار روانی قادر به پیشبرد شغلی هستند و صرفا خوشبینی، مسئولیتپذیری اجتماعی، خودابرازی و همدلی دارای مسیرهای یکسویه و معنادار با پیشرفت شغلی هستند. (گلپرور و همکاران،۱۳۸۴)
۲-۳-۹-۳- سیاست
در مقایسه با آموزش و مدیریت منابع انسانی، کاربرد هوش هیجانی در سیاست نسبتا جدید است. مارکوس[۹۱] ، نیومن[۹۲] و مکیون[۹۳] کمابیش بر پایه اکتشافات مربوط به مبانی عصبشناختی تعامل هیجان و تصمیم گیری منطقی، رویکردی از قوّه تشخیص سیاسی، با نام «هوش عاطفی»[۹۴]تهیه کردند وارائه دادند. این رویکرد به منظور بررسی تعامل حالات روانشناختی گذرا (مثل خلق و هیجان) با ارزشها و باورهای موجود (مانند علاقه به خود)، در مشخص کردن رفتار سیاسی، طرّاحی شد.
دیگر پژوهشگران نگاهی ویژه به موارد فردی از رهبری سیاسی داشتهاند. گرینستین[۹۵] در یک بررسی از همه رئیسان جمهور ایالات متحده آمریکا از روزولت[۹۶] تا کلینتون[۹۷] ، میگوید: برای موفقیت در اداره جمهوری، شش شرط لازم است:
-
- کارآمدی در ارتباط با عموم؛ ۲٫ ظرفیت سازماندهی؛ ۳٫ مهارت سیاسی؛ ۴٫ بصیرت؛ ۵٫ روششناختی؛ ۶٫ هوش هیجانی.
وی برای توجه به هوش هیجانی، بیشتر بر شاخه «مدیریت هیجانی» تمرکز میکند و متذکر میشود که رؤسای جمهور در این زمینه، متفاوت بودهاند. (لینلی ، ۲۰۰۴ )
۲-۳-۹-۴- بازاریابی
با عمومیت یافتن هوش هیجانی در خلال دهه ۱۹۹۰، متخصصان بازاریابی و تبلیغات علاقهمند به پیوند دادن تولیدات باحالات هیجانی مشتریان،از طریق فنی مشهور به «مارک تجاری هیجانی»[۹۸] شدند[۹۹].
با اینکه کتابهای «مارک هیجانی» تنها با مسامحه، به مطالعه هوش هیجانی مربوط میشوند، تا حدّی معقول به نظر میرسد که مدیریت هیجانات مشتریان بخشی از شیوه فروش تولیدات باشد. باید با مشتریان بالقوّه، ارتباط هیجانی ایجاد شود و نتایج هیجانی مطلوب در رسانهها برجسته گردد.
۲-۳-۹-۵- پویایی خانواده
وجود بهداشت روانی در هر خانوادهای منجر به بهبود تمام عملکردهای عاطفی، شناختی و رفتاری افراد خانواده میشود و آنها را به بالاترین سطح ارتقا میدهد، به گونهای که افراد از تواناییهای ذاتی خود در حدّ کمال استفاده می نمایند و یک حالت سازگاری خوب، احساس بهزیستی و نگرش مثبت به زندگی خود و دیگران در آنها ایجاد میکند. هوش هیجانی یکی از مؤلّفههای بهداشتی روانی است که در زمینه توانمندسازی خانوادهها نقش مؤثری دارد.
آخرین کاربرد هوش هیجانی مربوط به تربیت کارآمد و پرهیز از ناسازگاری زناشویی است. کتابهای راهنمای زیادی درباره اهمیت تواناییها و مهارتهای هیجانی در تربیت کارآمد و در رشد کودک برای عموم نوشته شدهاند. برای نمونه، گاتمن[۱۰۰] در خلال کارش، با هدایت هیجانی والدین، کشف کرد که تعامل والد ـ کودک هنگامی که هیجانات ابراز میشوند، برای رشد کودک حیاتی است.
به نظر میرسد والدین کارآمد کسانی هستند که:
-
- از هیجانات کودکشان آگاه میشوند.
-
- هیجان را به عنوان فرصتی برای یادگیری و صمیمیت میشناسند.
-
- همدلانه به کودکانشان گوش میدهند.
-
- به کودک کمک میکنند هیجاناتی را که در حال تجربهاند برچسب بزنند.
-
- هنگام جستوجوی راهحل برای مشکلی که هیجانها را به وجود آورده است محدودیتهایی ایجاد میکنند. (لینلی ، ۲۰۰۴ )
بررسیهایی که با بهره گرفتن از مقیاس MSCEIT»»[۱۰۱]انجام شدهاند، ارتباطی قوی بین هوش هیجانی تربیتی و توانایی اجتماعی در کودکان را نشان میدهد. برای مثال، مارسلند[۱۰۲] و لیکاوک[۱۰۳] نمونهای ۶۷ نفری از نوزادان و مادرانشان را بررسی کردند.
طبق بررسی آنان، هوش هیجانی مادران در شاخههای MSCEIT نشان داد: هوش هیجانی مادرانه، به ویژه ادراک هیجانی مناسب، با همدلی کودک بسیار همبسته است. هوش هیجانی بالای مادرانه با دلبستگی ایمن بالای نوزادان نیز همبسته است.
با وجود آثار گسترده در رشد هیجانی کودکان، در زمینه سنجش هوش هیجانی والدین و بررسی رابطه آن با مهارتها و شگردهای تربیت کودک، کار اندکی انجام شده است.
(لینلی ، ۲۰۰۴ )
در یک بررســـی جدید، براکت[۱۰۴] ، وارنر[۱۰۵] و بسکو[۱۰۶] ارتباط مــــیان هوش هیجانی را ـ که با MSCEIT