حال فعالیت ها و شوراهایی را که زیر نظر خانه سینما فعالیت می کنند بررسی می کنیم و ازاین بررسی مشاهده خواهد شد که این نهاد صنفی بسیار نهاد کارایی می باشد و تا چه اندازه بر روند سینمایی کشور و ارتقای آن می تواند تاثیر گذار باشد.
بند اول : شورای داوری خانه سینما
شورای داوری یکی از بخش های بسیار فعال خانه سینماست که شامل هفت نماینده منتخب از صنف های مختلف است و وظیفه اصلی آن رسیدگی و حل اختلاف میان اعضای صنوف سینمایی می باشد این شورا فعالیت خود را از سال ۱۳۷۵ آغاز کرده است . به نوعی اگر صنوف یا دست اندرکاران سینمای کشور از یکدیگر شکایتی صنفی داشته باشند باید به این نهاد مراجعه کنند.
بند دوم : شورای صنفی نمایش
این شورا مرکب از نمایندگان انجمن سینماداران ، اتحادیه تهیه کنندگان ،کانون کارگردانان ، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان عضو ناظر و نماینده هیئت مدیره خانه سینما می باشد این شورا یکی از مهمترین شوراهای خانه سینما می باشد که همواره مورد چالش بوده است . وظیفه اصلی این شورا برنامه ریزی و نظارت بر نمایش فیلم های سینمایی ، تعویض فیلم های روی پرده و در حال اکران و تغییر گروه های سینمایی است . این شورا که فعالیت خود را از سال ۱۳۸۱ آغاز کرده است بسیار می تواند در فروش یک فیلم و میزان دیده شدن یا نشدن آن تاثیر گذار باشد.
بند سوم : بانک فیلم نامه ایران
بانک فیلم نامه ایران از سال ۱۳۷۷ برای صیانت از حقوق مادی و معنوی نویسندگان شروع به فعالیت کرده است بانک فیلم نامه به ثبت آثار نویسندگان آزاد و صنفی می پردازد که متشل از شورایی ۷ نفره مرکب از :
یک عضو به انتخاب معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که حال به رئیس سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری تغییر نام داده است ، یک عضو به انتخاب هیئت مدیره خانه سینما ، دو عضو به انتخاب شورای مرکزی کانون فیلم نامه نویسان سینمای ایران ، دو عضو به انتخاب کانون کارگردانان سینمای ایران ، یک عضو به انتخاب شورای مرکزی اتحادیه تهیه کنندگان و توزیع کنندگان فیلم سینمای ایران که وظیفه تعیین سیاست و راهبرد این بانک و نیز رسیدگی کارشناسانه در خصوص اختلافات حقوقی و فنی فیلم نامه های ثبت شده در بانک را بر عهده دارند.
بند چهارم : بیمه و رفاه
واحد رفاه وبیمه ، امور بیمه درمانی هنرمندان ، طرح تکریم ، طرح معمدین و نیز بیمه درمان تکمیلی و وام صندوق حمایت از هنرمندان را با دریافت معرفی نامه از صنوف عضو خانه سینما به واجدان شرایط را پیگیری می کند.
بند پنجم : کتابخانه خانه سینما
این کتابخانه با برخورداری از ۱۴ هزار عنوان کتاب ایرانی و خارجی با موضوعات مختلف یکی از غنی ترین کتابخانه های موجود در کشور در زمینه سینما است . علاقه مندان هنر هفتم و دست اندرکاران و هنرمندان می تونند با حضور در این کتابخانه تاریخ سینمای ایران و جهان را مرور کنند. فعالیت این کتابخانه از زمانی آغاز شد که کتابخانه بنیاد سینمایی فارابی سال ۱۳۷۵ با ۹ هزار عنوان کتاب به این مکان انتقال یافت . از سال ۱۳۷۷ تا به امروز نیز تلاش شده است کتابخانه روزبه روز از منابع کامل تری برخوردار شود به طوری که هم اکنون بیش از ۱۳۵۰۰ عنوان کتاب ایرانی و حدود ۵۰۰ عنوان کتاب خارجی با موضوعات مختلف از جمله سینما ، تئاتر ، ادبیات ، تاریخ ، جامعه شناسی، رمان و فلسفه و … در این کتابخانه نگهداری و عرضه می شود.
بند ششم : جشن سینمای ایران :
خانه سینما با برگزاری جشن سینمای ایران به بهترین های رشته های مختلف سینمایی که توسط خود اهالی سینما قضاوت می شود تندیس شایستگی اهدا می کند. تکریم و نکوداشت سینماگران از دیگر فعالیت هایی است که در طول سال توسط خود سینماگران به منظور پاسداشت خدمات آنان به انجام می رسد .همچنین جشن دیگری به عنوان جشن کتاب سال سینمای ایران به منظور گرامی داشت کوشش های عرصه فرهنگ مکتوب سینمای ایران از سوی خانه سینما برگزار می شود.
بند هفتم : کار گروه امور اصناف :
به منظور رسیدگی به اعتراضات و شکایات افراد از صنوف سینمایی ، کار گروه امور اصناف مسئولیت بررسی شکایات و اصله و رسیدگی به آنها و حل و فصل اعتراضات را برعهده دارد.[۷۹]
خانه سینما در حال حاضر دارای ۲۹ صنف می باشد و دارای ارکانی نیز میباشد که این ارکان در ماده ۷ اساسنامه خانه سینما مشخص شده است که عبارتند از :
هیات موسس ، مجمع عمومی، هیات مدیره ، همچنین طبق ماده ۱۵ اساسنامه مدیر عامل خانه سینما از میان اعضای هیات مدیره و یا خارج از آن برای اداره امور اجرایی به وسیله هیئت مدیره با اکثریت مطلق برای مدت دو سال با حقوق و مزایا و اختیارات اجرایی معین در چارچوب مصوبات هیات مدیره انتخاب می شود تجدید انتخاب مدیر عامل برای دوره های بعد بلامانع است.
گفتار سوم : انحلال خانه سینما و اختلافات خانه سینما با وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی
با خانه سینما و فعالیت های مهم وضروری آن آشنا شدیم اما صبح چهارشنبه مورخ ۱۴ دی ماه سال ۱۳۹۰ محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه هیات دولت از انحلال خانه سینما بطور رسمی خبر داد . وی گفت با توجه به تخلفاتی که خانه سینما انجام داده ، هیات نظارت بر مراکز فرهنگی انحلال به این شکل را اعلام کرده است که کاملا مطابق قانون می باشد.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دلایل قانون خود را مبنی بر تعطیلی و انحلال خانه سینما شرح داد : هیات نظارت بر مراکز فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متعاقب اعلام شورای فرهنگ عمومی مبنی بر اینکه موسسه خانه سینما یک موسسه غیر قانونی است بررسی های لازم را به عمل آورده است وبه استناد بند ۷ ماده ۲ آیین نامه گروه فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب چهل سومین و چهل چهارمین جلسات مورخ ۷ و ۱۴ ماه هشتم سال ۶۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تشکیل یک موسسه فرهنگی می بایست اساسنامه موسسه به تایید شورای فرهنگ عمومی وشورای عالی انقلاب فرهنگی برسد و در مورد خانه سینما تا کنون نرسیده است دیگر استناد وزارت فرهنگ این بود که بر اساس ضوابط عام تاسیس مراکز ، موسسات انجمن ها و کانون های فرهنگی و هنری و نظارت بر آنها مصوب شورای مشترک کمیسیون های ۱ و ۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب سال ۶۷ صدور مجوز تاسیس مراکز فرهنگی پس از تصویب اساسنامه آن مراکز در شورای فرهنگ عمومی توسط هیئت نظارت بر مراکز فرهنگی و هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت می گیرد و همچنین بر اساس ماده ۱۸ همان مصوبه مراکزی که تا تصویب این قانون وجود داشته اند موظفند پس از تصویب این ضوابط حداکثر تا ۶ ماه وضع خود را با آن تطبیق دهند لیکن خانه سینما از انجام تکلیف قانونی و تطبیق وضع خود با ضوابط مربوطه امتناع نموده است و نیز بر اساس ماده ۱۷ ضوابط و مقررات تاسیس مراکز و موسسات و کانون ها و انجمن های فرهنگی و هنری و نظارت بر فعالیت آن ها مصوب ۲۷/۶/۷۵ مصوب مشترک کمیسیونهای شورای عالی انقلاب فرهنگی مراجع انتظامی ذیصلاح مکلفند به درخواست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ادامه فعالیت مراکز فرهنگی مذکور در مواد ۱۵ و ۱۶ بدون مجوز یا مراکزی که مجوز آن ها لغو شده جلوگیری کنند . پس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر طبق قانون ماده واحده مربوط به تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و فرهنگی که بدون مجوز دائر می شوند و بیان اینکه خانه سینما تشریفات قانونی مربوط به تاسیس موسسات فرهنگی را رعایت نکرده است خانه سینما را منحل اعلام کرد .
موضوع تعطیلی خانه سینما بررسی و لایحه ای به دیوان عدالت اداری فرستاده شد استناد وکلای خانه سینما این بود که فعالیت خانه سینما براساس ثبت قانونی در اداره ثبت شرکت ها و تایید وزارت ارشاد در طول سنوات قبلی از طریق تنظیم موافقت نامه مالی و وجود ناظر قانونی بوده است و از طرفی خانه سینما در مصوبات هیات وزیران از جمله در مصوبه ۲۰/۳/۱۳۷۷ در خصوص عضویت نمایندگان خانه سینما در شورای صدور پروانه فیلم سازی که بر اساس پیشنهاد وزارت ارشاد تصویب شده است مورد شناسایی رسمی قرار گرفته است .
حال رای دیوان در این خصوص و استنادات آن را که بسیار نیز جالب می باشد بررسی می کنیم :
دیوان در رای خود که بسیار طولانی نیز می باشد آورده است اولا تصمیم وزارت ارشاد « هیئت رسیدگی به امور فرهنگی مبنی بر انحلال موسسه خانه سینما به دلیل عدم وجود مجوز از بدو تاسیس موسسه مذکور موجه به نظر نمی رسد زیرا :
۱-به موجب بند ۱۷ ماده ۲ قانون «اهداف و وظایف وزارت ارشاد اسلامی مصوب سال ۱۳۶۶» وزارتخانه مذکور صدور اجازه تاسیس و توسعه یا انحلال موسسات آزاد آموزشی ، هنری ، فرهنگی و سینمایی و نیز انجمن های فرهنگی هنری و تصویب آیین نامه های مربوط به نظارت بر اجرای آن ها را طبق ضوابط و مقررات قانونی مربوطه عهده دارد.
۲- به موجب ماده ۱۱ از «ضوابط عام تاسیس مراکز ، موسسات را انجمن ها و کانون های فرهنگی و هنری و نظارت بر آن ها موصب ۲۰/۲/۶۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی » ترتیب و زمان بررسی و تصویب اساسنامه و رسیدگی به صلاحیت هیئت موسس و مدیر مسئول و صدور مجوز موسسات فرهنگی تعریف شده و در بند «ج» همان ماده مقرر گردیده «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف است حداکثر ظرف ۱۰ روز پس از دریافت ابلاغ نظر مساعد شورا مجوز تاسیس را صادر نماید » و در تبصره ذیل این بند مقرر شده است «چنانچه شورای فرهنگ عمومی پس ازمدت دو ماه نتیجه بررسی خود را در مورد اساسنامه ای به هیات نظارت ندهد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی می تواند دستور صدور مجوز را صادر نماید».
۳- معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور سینمایی و سمعی و بصری طی نامه شماره ۲۰۸۶/۱۵ مورخ ۱۰/۵/۷۲ به اداره کل ثبت شرکت ها اعلام نموده است : « خانه سینما بر اساس اساسنامه مصوب گروه فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به استناد ماده ۱۷ و ۲۲ قانون اجازه تاسیس ، توسعه و انحلال مراکز ، مراکز موسسات و مجامع فرهنگی ، هنری سینمایی ، مطبوعاتی و سمعی وبصری تاسیس گردیده است با ارسال تصویر اساسنامه خانه سینما خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به ثبت آن اقدام لازم را معمول دارند.
۴- به موجب آگهی شماره ۱۴۶۷۱/۶ مورخ ۲۳/۷/۷۲ منتشره در روزنامه رسمی مورخ ۲۸/۷/۷۳ و در اجرای ماده ۱۸ آیین نامه ثبت و موسسات غیر تجاری موسسه خانه سینما را در تاریخ ۱۳/۷/۷۳ تحت شماره ۷۴۷۴ در دفتر ثبت شرکت ها ثبت و آگهی تاسیس آن را انتشار عمومی داده است .
۵- در تبصره ۲ ذیل ماده ۲ مصوبه چهل و سومین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص تاسیس شورای فرهنگ عمومی مصوب تاریخ ۷ و ۱۴ و ۸/۶۴ صدور مجوز تاسیس و نظارت بر فعالیت انجمن ها و گروه ها و موسسات و مراکز مزبور به عهده وزارت ارشاد اسلامی واگذار شده است .
۶- به موجب ماده ۲ «ضوابط و مقررات تاسیس مراکز ، موسسات ، کانون ها و انجمن های فرهنگی و نظارت بر فعالیت آن ها مصوب جلسه مورخ ۲۷/۶/۷۵ شورای کمیسیون های شورای عالی انقلاب فرهنگی » وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طبق مقررات و شرایط مندرج در آن مصوبه پس از بررسی صلاحیت موسس و مدیر مسئول و با توجه به اهداف و موضوعات فرهنگی در اساسنامه آن ها که مصادیق و قلمرو آن حسب مورد از سوی وزارتخانه مشخص خواهد شد نسبت به صدور مجوز تاسیس تصمیم خواهد گرفت .
۷- بر اساس تصویب نامه های شماره ۲۲۷۲۶/۷۱۹۵۳ مورخ ۲۲/۱/۷۹ و شماره ۱۹۴۲۵ / ت / ۲۱۵۷۴ مورخ ۹/۴/۷۷ وشماره ۱۹۴۲۶/ ت / ۲۱۵۸۸ مورخ ۹/۴/۷۷ هیات وزیران ، موسسه خانه سینما به عنوان موسسه غیر انتفاعی ثبت شده و مورد تایید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای قلمداد کردن موسسه مذکور جزء فهرست موسسات موضوع بند ب ماده ۱۱ قانون استخدام کشوری برای ماموریت کارکنان دولت به آن موسسه و معرفی نمایندگان خانه سینما در شورای عالی نظارت مورد تایید و تاکید قرار گرفته است .
ثانیا: در تصیم هیات رسیدگی به امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ماده واحده قانون « تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی که بدون مجوز قانونی دایر شده یا می شوند» استناد شده است که مطابق حکم مقرر در ماده واحده مذکور موسساتی که بدون مجوز قانونی دایر شده یا می شوند در صورت فعالیت تحت تعقیب قانونی قرار می گیرند . در حالی که هیچ دلالتی بر انحلال موسسه ندارد .
ثالثا: تصمیم هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی و هنری بر اساس رای و تصیم شورای فرهنگ عمومی اصرار یافته است که شورای مذکور بر اساس مذاکرات جلسه شماره ۵۶۴ مورخ ۶/۱۰/۱۳۹۰ پس از بحث و تبادل نظر تصویب نموده است : « با توجه به اینکه اساسنامه خانه سینما بدون طی تشریفات قانونی و متن مصوب شورای فرهنگ عمومی تغییر و مدیران آن نمی خواهند مسیر قانونی را طی نمایند اعضای شورای فرهنگ عمومی به اتفاق آرا تصویب نمودند خانه سینمای فعلی مشروعیت قانون نداشته و منحل اعلام می شود. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دستگاه های قضایی و انتظامی و سایر دستگاه ها وظایف خود را در قبال این تشکل غیر قانونی اعمال نمایند».
متعاقبا هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی در تاریخ ۷/۱۰/۱۳۹۰ تشکیل جلسه داده و در خصوص موضوع بدین شرح اتخاذ تصمیم نموده است « با توجه به مصوبه مورخ ۶/۱۰/۹۰ شورای فرهنگ عمومی و نظریه بررسی های صورت گرفته در مورد تشکیل موسوم به خانه سینما که از بدو تاسیس تا کنون از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ویژه این هیات مجوزی دریافت نکرده است ادامه فعالیت آن فاقد وجاهت قانونی است و براساس وفق ماده واحده قانون تعطیل موسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی که بدون مجوز از مراجع قانونی دایر شده یا می شوند مصوب ۱۳۷۲ دستور انحلال خانه سینما صادر می شود ».
پس از تصمیم با گذشت شش روز دبیر هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی طی نامه شماره ۱۵۲۹۷۱۸/۹۰/۷۵ مورخ ۱۳/۱۰/۹۰ تحت عنوان دستور انحلال خطاب به مدیر عامل خانه سینما با توجه به عدم تشریفات قانونی مرتبط به تاسیس موسسات فرهنگی و هنری و نیز اقدامات غیر قانونی بعدی این تشکل و استمرار فعالیت های آن فاقد وجاهت قانونی است و مراتب جهت انحلال خانه سینما اعلام می گردد بدیهی است هر اقدامی خلاف مفاد این دستور و یا عدم توقف فعالیت ظرف ۴۸ ساعت از تاریخ صدور از مصادیق باز ماده واحد قانون تعطیلات موسسات و واحدهای آموزشی و تحقیقاتی و فرهنگی و هنری که بدون مجوز قانونی دایر شده یا می شوند مصوب ۷/۱۰/۷۲ بوده و موجب پیگرد قانونی است».
همانطور که ملاحظه می شود تصیم هیات رسیدگی به امور فرهنگی بر اساس تصمیم شورای فرهنگ عمومی اصدار یافته ودر تصیم شورای مذکور علت انحلال خانه سینما صرفا تغییرات اساسنامه بدون رعایت تشریفات قانونی اعلام شده است و نه فقدان مجوز تاسیس از بدو تشکیل موسسه بنابراین مبنای تصمیم هیات با مبنای تصمیم شورا مغایر است و در متن نامه دبیر هیات نیز دلیل انحلال موسسه را علاوه بر عدم طی تشریفات قانونی «اقدامات غیر قانونی بعدی» ذکر کرده که این موضوع در هیات مورد رسیدگی قرار نگرفته و مصادیق موارد تخلف نیز اعلام نشده است و در این قسمت نیز بین تصمیم هیات رسیدگی به مراکز فرهنگی و نامه ابلاغ شده مغایرت وجود دارد. از سوی دیگر خانه سینما شکایت خود را در دادخواست تقدیمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داده است در حالی که شخصیت حقوقی شورای فرهنگ عمومی مستقل از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد بنابراین دیوان در خصوص تصمیم شورای فرهنگ عمومی فارغ از رسیدگی است .
رابعا: هر چند طبق بند ج ماده ۱۰ ضوابط عام تاسیس مراکز فرهنگی و هنری و نظارت بر نهادها مصوب جلسات مشترک کمیسیون های ۱ و ۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی صدور مجوز تاسیس مراکز فرهنگی منوط به تصویب اساسنامه آن مراکز در شورای فرهنگ عمومی است و حسب اعلام اداره طرف شکایت «وزارت ارشاد» دلیلی بر تصویب اساسنامه موسسه خانه سینما در شورای فرهنگ عمومی موجود نیست لکن با توجه به تبصره ذیل بند ج ماده ۱۱ ضوابط مذکور چنانچه شورای فرهنگ عمومی پس از مدت دو ماه نتیجه بررسی خود را در مورد اساسنامه به هیات نظارت ندهد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می تواند دستور صدور مجوز صادر نماید که در ما نحن فیه معاون وقت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور سمعی و بصری طی نامه شماره ۴۰۸/۱۵ مورخ ۱۰/۵/۷۲ از ادراه ثبت شرکتها تقاضای ثبت موسسه خانه سینما را نموده و این امر به منزله تایید تاسیس و صدور مجوز در اجرای مقررات قانونی تلقی می گردد و با این وصف صرف ادعای عدم وجود دلیل بر تایید یا تصویب اساسنامه تاسیس موسسه خانه سینما توسط شورای فرهنگ عمومی دلیل بر عدم وجود مجوز تاسیس نخواهد بود نهایتا با لحاظ اینکه شورای فرهنگ عمومی نیز تصمیم بر انحلال موسسه خانه سینما گرفته است و رای هیات رسیدگی به امور فرهنگی با استناد به رای شورای فرهنگ عمومی اصرار یافته چنانچه انحلال خانه سینما به موجب رای شورای فرهنگ عمومی بوده و تصمیم قطعی و لازم الاجرا تلقی گریده است تصمیم هیات به انحلال موسسه تحصیل حاصل و امری لغو خواهد بود و در صورتی که انحلال موسسه منوط به اظهار نظر هیات نظارت بوده و صرف صورت رای و تصمیم شورای فرهنگ عمومی به عنوان رای قطعی جهت انحلال تلقی نمی گردیده است در این صورت بنا به دلایل فوق الذکر تصیم هیات مغایر قانون تشخیص می گردد علیهذا در اجرای بند ۲ ماده ۱۳ قانون دیوان عدالت ادارای خواسته شاکی «خانه سینما» در حد نقض تصمیم هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی مورخ ۷/۱۰/۹۰ موجه تشخیص و حکم به ورود شکایت صادر و اعلام می شود رسیدگی مجدد به موضوع انحلال موسسه خانه سینما با رعایت موازین قانونی و مقررات مربوطه با رعایت تبصره ماده ۱۴ قانون یاد شده به هیات رسیدگی به مراکز فرهنگی واگذار می شود رای صادره قطعی است .
بنابراین ملاحظه می کنیم که دیوان عدالت اداری رای به نقض حکم انحلال می دهد اما چیزی که باید گفت این است که خانه سینما دارای مجوز تاسیس می باشد پس به دلیل غیر قانونی بودن نمی توان آن را منحل کرد زیرا دارای مجوز تاسیس لازم است اما اگر موضوع تغییر اساسنامه بدون رعایت شرایط و ضوابط قانونی باشد می توان موضوع را بررسی کرد که باز نیز به نظر نمی رسد بتوان خانه سینما را منحل کرد بلکه حکم به تغییر اساسنامه بر اساس ضوابط قانونی و ایجاد اساسنامه قانونی جدید داد. اما به نظر می رسد که تعطیلی خانه سینما بیش تر از آنکه بحث قانون در میان باشد از اختلافات معاون سینمایی و مدیر عامل خانه سینما نشات می گرفت و گرنه خانه سینما بسیار نهاد مهم و ضروری بوده است و حدود بیست سال نیز دارای سابقه فعالیت می باشد. بالاخره خانه سینما پس از تقریبا دو سال تعطیلی همزمان با روز ملی سینما و با حضور گروهی از اعضای این نهاد صنفی در ۲۱ شهریور ۱۳۹۲ بر اساس حکمی از علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بازگشایی شد.[۸۰]
فصل سوم
مدیریت سینما و دخالت وزارت ارشاد در شکل گیری و اکران فیلم و مرجع شکایت از سازمان سینما
آزادی اطلاع رسانی که همکاران و گردآورندگان وسایل ارتباط جمعی، از آن برای اطلاع رساندن به خوانندگان، شنوندگان، بینندگان و کاربران بهرهبرداری می کنند یکی از شکلهای ویژه و نوین مفهوم وسیع و قدیمی آزادی بیان است! مهمترین نوع آزادی بیان را باید در سینما جستجو کرد[۸۱] و اجازه داد فیلمساز حرفهای خود را در قالب فیلم بیان کند.
سینما به عنوان یک معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با نام معاونت امور سینمایی به فعالیت خود ادامه می داد در سال ۱۳۹۰ تصمیم بر این گرفته شد که معاونت امور سینمایی تبدیل به سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری شود. هر چند که با تبدیل شدن معاونت سینمایی به سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری اختیارات و ردیف بودجه جداگانه ای نصیب این سازمان می شد اما از یک طرف به دلیل نبودن ساختارهای لازم و همچنین عدم تعریف این ساختارها و از طرف دیگر کافی نبودن اداره سینما به صورت یک سازمان دولتی هنوز تعریف جدید از چارت سازمانی سازمان سینمایی به صورتی که در نحوه اجرا دیده شود وجود ندارد.
موضوع دیگر می تواند این باشد که حال با توجه به اختیارات وسیعی که سازمان سینمایی در مورد اکران و نمایش فیلم و همچنین صدور پروانه ساخت دارد آیا اختیاری برای فیلمسازان در زمینه فرجام خواهی و شکایت از تصمیمات سازمان سینمایی وجود دارد و اگر وجود دارد به عنوان مثال شورای عالی نظارت دارای چنین کارکردی است که به عنوان یک مرجع رسیدگی مجدد منافع فیلمسازان را تامین کند و این دلگرمی را به فیلمساز بدهد که حق خود را استیفا کند یا بیشتر از اینکه منافع فیلمساز را در رسیدگی مجدد مد نظر قرار دهد به منافع سازمان توجه می کند در همین زمینه نقش دیوان عدالت اداری به عنوان یک نهاد دارای اعتبار قانون اساسی باید بررسی گردد که نشان داده است می تواند اهمیت زیادی در رسیدگی به حق و حقوق فیلمسازان داشته باشد دو رایی که در زمینه خانه سینما و فیلم سنتوری از دیوان عدالت اداری صادر شده است خود مؤید این مطلب می تواند باشد.
مبحث اول : مدیریت سینما و نظارت بر آن و حدود دخالت وزارت ارشاد بر
شکل گیری و اکران فیلم ها
دیکسون و می استفاده از آنالیز غیر خطی برای پانل های کامپوزیتی را گسترش دادند. روابط کرنش-جابجایی وان کارمن[۳۴] جهت نشان دادن انحرافات بزرگ و بارگذاری آیرودینامیکی که از تئوری پیستون مرتبه اول شبه پایدار پیروی می کرد، استفاده شد. آنها معادلات حرکت را با بهره گرفتن از مود بهینه شده خطی[۳۵] با یک تابع زمانی غیرخطی[۳۶] تقریبی حل کردند. نتایج همچنین برای شرایط مرزی مختلف نشان داده شده است.
مدل مورد نظر تا جایی توسعه داده شد که شامل تأثیرات حرارتی جریان عبوری باشد. ژیو و می یک بررسی بسیار خوبی روی تأثیر ترکیبی نیروهای آیرودینامیکی و بارهای حرارتی درباره مسأله فلاتر پانل انجام دادند.آنها تأثیر تغییرات حرارتی روی فشار دینامیکی بحرانی و همچنین کمانش تغییرات حرارتی تحت شرایط مختلف فشار دینامیکی را مورد مطالعه قرار دادند. این مطالعه همچنین تأثیر شرایط مرزی مختلف را روی دامنه نوسانات محدود نشان می دهد. عبدالمتقالی و همکارانش تأثیر جهت جریان روی رفتار فلاتر پانل را با بهره گرفتن از تئوری تغییرشکل برشی مرتبه اول برای پانل های چند لایه کامپوزیتی مورد مطالعه قرار دادند. آنها معادلات غیرخطی المان محدود را در گره های سازه ای که دارای آزادی عمل بودند فرمول بندی نموده وسپس تعداد معادلات را با بهره گرفتن از انتقال مودال کاهش داده و نتایج معادلات کاسته را با بهره گرفتن از تقریب مود بهینه شده خطی /تابع زمانی غیرخطی حل نمودند.
سارما[۳۷] و واردان[۳۸][[۳۹]] دو روش مختلف برای حل مسأله فلاترغیر خطی پانل استفاده کردند، نقطه شروع روش اول ، استفاده از مود ارتعاش غیر خطی و در روش دوم استفاده از مود خطی بود. آنها معادلات انرژی را با بهره گرفتن از معادله لاگرانژ استخراج نمودند و سپس برای حل مقدار ویژه معادلات را به معادلات جبری غیرخطی کاهش دادند. فرمپتن[۴۰][[۴۱]]جریان پتانسیل آیرودینامیک خطی را برای تخمین و کنترل مرز فلاتر استفاده کرد. او برای بدست آوردن جواب، فشار دینامیکی بی بعد را افزایش داده و مقادیر ویژه سیستم را تا زمانی که دو مقدار ویژه با هم تداخل کردند محاسبه نمود. آنها مسأله فلاتر پانل خطی را مطالعه کردند وسپس فقط تخمینی از مرز فلاتر را نشان دادند.
گری[۴۲][[۴۳]]تقریبی از تئوری آیرودینامیکی پیستون ناپایدار مرتبه سوم را برای جریان عبوری از روی یک پانل دو بعدی نشان داد. هر دو ترم های آیرودینامیکی و سازه ای بصورت المان محدود فرموله گردید. او همچنین نتایج را برای شرایط تکیه گاهی مختلف نشان داد. اونتیجه گرفت که تئوری پیستون مرتبه سوم یک اثر ناپایدار در مقایسه با تئوری پیستون مرتبه اول ایجاد می نماید.
بنمار[۴۴][[۴۵]]مسأله ارتعاشات پانل با دامنه بزرگ را فرموله کرد و از مدل عددی برای تحلیل پانل تمام گیردار[۴۶] استفاده نمود. او ادعا کرد که فرض حل فضای زمانی[۴۷]w(x,y,t) که به صورت w(x,y,t)=q(t)*f(x,y) نشان داده می شود ممکن است در انحرافات غیر خطی نادرست باشد. او پیشنهاد کرد که برای دامنه های بزرگ و نسبت های منظری پایین ، تأثیر ویژگی غیرخطی(پلاستیک)مواد بایستی به خوبی مورد توجه قرار گیرد. او همچنین یک سری نتایج آزمایشات را نشان داد که به بررسی ویژگی پاسخ دینامیکی پانل های تمام گیرداری که با دامنه بزرگ ارتعاش می نماید منتج شد.
مدلهای آیرودینامیکی مختلفی برای حل مسأله فلاتر پانل معرفی شد که نتایج مدل المان محدود را مرتفع می کند ویا مقادیر جدیدی از آنالیز را معرفی می نماید.
یانگ و سانگ[۴۸][[۴۹]]مدل آیرودینامیکی ناپایداری را در تحقیقاتشان روی فلاتر پانل در جریان سوپرسونیک پایین ارائه دادند در حالیکه تئوری پیستون شبه پایدارنتوانست نتایج قابل قبولی را ارائه دهد.
لیو[۵۰][[۵۱]] دستاورد جدیدی برای مدل آیرودینامیکی بال و پانل در رژیم های پروازی سوپرسونیک- هایپرسونیک معرفی نمود. مدل او تعمیمی از تئوری پیستون بود و این مدل همچنین تأثیر ضخامت بال را نیز به شمار می آورد.
همچنین بهینه سازی پارامترهای پانل برای مسأله فلاتر پانل با روش های گوناگونی انجام شد. لیونه و مینیو[۵۲][[۵۳]] بهینه سازی متغیرهای طراحی پانل را تحت عنوان مسأله برنامه نویسی غیرخطی ارائه دادند.آنها تأثیر پارامترهای شکلی را برای پانلهای ذوزنقه ای علی الخصوص تأثیر ضخامت را مطالعه نمودند. همچنین تأثیر بارهای درون صفحه ای را در فلاتر پانل بررسی کردند.
سوزوکی و دیگاکی[۵۴][[۵۵]] استفاده از آلیاژهای هوشمند و حافظه دار را در حذف فلاتر پانل های دو بعدی مورد مطالعه قرار دادند.
بسیاری از تحقیقاتی که در بالا به آن اشاره شد مسأله فلاتر پانل را مورد مطالعه قرار داده بودند، اما مطالعه زیادی درباره کنترل فلاتر پانل انجام نشده است. مطالعه کنترل فلاتر پانل اساساً به سمت افزایش مرزهای فلاتر (افزایش عددماخ فلاتر) هدایت می شود.
هدف اصلی کنترل فلاتر پانل افزایش عمر پانل هایی است که در معرض تنش های خستگی قرار دارند و این کار را با به تأخیر انداختن فلاتر ویا با کاهش دامنه فلاتر انجام می دهد.
الگوریتم های کنترلی مختلف و همچنین استفاده از مواد هوشمند برای از بین بردن مسأله فلاتر پانل بکار برده شده است. ژئو[۵۶][[۵۷]] یک طرح کنترلی بهینه را برای خنثی کردن دامنه بزرگ حرکت فلاتر پانل های ایزوتروپیک مستطیلی به نمایش گذاشت. او کنترل کننده بهینه خودش را براساس معادلات مودال خطی شده توسعه داد، وقسمت فیدبک کنترلی ، شکل بهینه و موقعیت بازوهای پیزوالکتریک[۵۸] را مهیا می کرد.آنها نتیجه گرفتند که نیروهای درون صفحه ایی که بوسیله لایه های پیزوالکتریک القا شده در جلوگیری از فلاتر ناچیز می باشند؛ به عبارت دیگر، نتایج بدست آمده با تأثیر مواد پیزوالکتریک در حذف فلاتر پانل سازگار می باشد، به خصوص برای پانل هایی که دارای تکیه گاه ساده می باشند و فشار دینامیکی بحرانی می تواند در آنها تا چهار برابر افزایش یابد.
فرمتن تأثیر مواد پیزوالکتریک خودحساس[۵۹] را به همراه پانل مورد مطالعه قرار داد و نتیجه گرفت که استفاده اینگونه مواد، فشار دینامیکی بی بعد فلاتر را بطور مطلوبی افزایش می دهد.
دونگی[۶۰]و همکارانش[[۶۱]] بازوهای پیزو خودحساس را به عنوان فیدبک دینامیکی سیستم کنترلی برای حذف فلاتر استفاده نمود. او نتیجه گرفت که یک فیدبک خطی با اساس مشاهده گر صرف درسیستم کنترلی بخاطر غیرخطی بودن سیستم نمی تواند جوابگو باشد و به همین منظور با افزودن یک فیدبک خروجی از بازوهای پیزو در سیستم کنترلی کار خود را ادامه و به این نتیجه دست یافتند که این تکنیک تا حد بسیار خوبی ویژگی های غیرخطی متغیرهای پروازی و اختلاف فشار را دارا میباشد.
اسکات و ویشر[۶۲][[۶۳]] مواد سازگار[۶۴] را درکنترل فلاتر پانل مورد استفاده قرار دادند.آنها استفاده از هر دو مواد پیزوالکتریک و آلیاژهای هوشمند در بهینه کردن ویژگیهای فلاتر پانل با تکیه گاه ساده را مورد بررسی قرار دادند. آنها نتیجه گیری کردند که برای مواد پیزوالکتریک استفاده شده در مطالعاتشان، هیچگونه بهبود اساسی صورت نپذیرفت؛ به عبارت دیگر، آنها نتیجه گرفتند که موادآلیاژی حافظه دار و هوشمند قابلیت افزایش سرعت فلاتر را داشته و ممکن است راه حل خوبی برای مسأله فلاتر پانل باشد که دچار حرارت های آیرودینامیکی است. لرد ریلی[۶۵] (۱۸۹۷)، در ابتدای مقاله اش با عنوان ناپایداری جت ها، پیشنهاد داد که یافته های تئوری اش می تواند ناپایداری همیشگی یک طول نامحدود را اثبات کند. حقیقتاً، او براحتی اثبات می کند یک ورق الاستیک با ابعاد نامحدود ( در هر دو جهت طولی وعرضی) هنگامی که در معرض یک جریان پتانسیلی محوری قرار بگیرد، همیشه ناپایدار است. با این وجود، مسأله تداخل سازه وسیال ، هنگامی که ابعاد محدود سازه به طور وضوح وارد مسأله میشوند از محاسبات پیچیده ای برخوردار است. کورنکی[۶۶] (۱۹۷۶) با بهره گرفتن از ابزار تحلیلی تئوری ایرفویل نشان داد که یک ورق با طول نامحدود وعرض محدود برای سرعت های زیر سرعت بحرانی ، پایدار می باشد. کورنکی یک ورق الاستیک فرض کرد و از دو تئوری مختلف، جهت مدل کردن جریان اطراف ورق استفاده کرد. او ابتدا یک جریان پتانسیلی بدون چرخش را فرض کرد. سپس، روشی را که تئودرسن[۶۷](۱۹۳۵) معرفی کرده بود؛ استفاده نموده و با افزودن یک توزیع گردابی در ورق موج دار ، به آرامی لبه فرار را منحصر به میدان فشار کرد. این نتایج در یک جریان چرخشی، اخیراً با بهره گرفتن از کامپیوترهایی با دقت بیشتر توسط هانگ[۶۸] (۱۹۹۵) و واتانابی[۶۹] (۲۰۰۲) انجام شده است .نتایج تئوری دیگری بوسیله گویو[۷۰] و پایدوسیس[۷۱](۲۰۰۰) استفاده شد. آنها مسأله دو بعدی را با فرض طول نامحدود در فضای فوریه برای یک جریان پتانسیلی حل کردند. الوی[۷۲] در سال ۲۰۰۷ آنالیز اخیر را برای یک ورق با طول محدود به دست آورد.
جنبه مهم اینگونه مدلهای تئوری استفاده آنها از شرایط مرزی جریان است.کورنکی( ۱۹۷۶ )در مدل بدون چرخشش در هر دو لبه حمله و فرار فشار را یکنواخت کرد.کورنکی با بهره گرفتن از تئوری تئودرسون و شرایط کوتا در مدل دومش یکنواختی لبه فرار را متوقف کرد.در این مساله ناپایدار، علی رغم اینکه اثبات های محاسباتی توسط فردریکس[۷۳](۱۹۸۶) ارائه شده بود،شرایط کوتا[۷۴] ، به خاطر اینکه عدد رینولدز معمولاً بسیار بزرگ و فرکانس فلاتر از مرتبه یک است بسیار مفید میباشد. سرانجام ، مدل تئوری گویو و پایدوسیس (۲۰۰۰) مسأله توزیع فشار رادر فضای فوریه بدست آورد. این بدین مفهوم است که یک موج بایستی به جریان اضافه شود تا تکین بودن لبه حمله را متوقف کند . این موج در پایه فیزیکی قابل ارائه نیست. بطور شگفت آوری ، این سه مدل دو بعدی مختلف ، تقریباً نتایج یکسانی را برای سرعت بحرانی ناپایداری می دهند. بدین معنی که موج های اضافه شده به بالا دست جریان ویا پایین دست جریان، تأثیر زیادی روی پایداری این بر هم کنش سازه وسیال ندارد. شایو[۷۵] (۱۹۸۰) ابتدا تلاش کرد تا آنالیز پایدار سه بعدی را برای فهمیدن وابستگی سرعت بحرانی روی طول پانل انجام دهد.در مطالعاتش ، او چندین فرض ریاضی را برای ساده کردن محاسباتش انجام داد که او را به این نتیجه رهنمون کرد که ورق با طول نامحدود از پایداری بیشتری نسبت به طول محدود برخوردار است . این نتایج در مغایرت با یافته های لایت هیل[۷۶](۱۹۶۰) ، داتا وگوتنبرگ[۷۷](۱۹۷۵) و لمایتره[۷۸](۲۰۰۵) می باشد . این تفاوت بوسیله لوسی[۷۹] و کارپنتر[۸۰] (۱۹۹۳) ، مجدداً امتحان شد. آنها به این نتیجه رسیدند که ورق با طول محدود همیشه از ورق با طول نامحدود پایدارتر است؛ که با نتایج شایو (۱۹۸۰) مغایرت دارد .
آرژانتین[۸۱] و مهادیوان[۸۲] در سال ۲۰۰۵، ناپایداری فلاتر یک تیر با یک مدل ساده دو بعدی بر اساس تئوری کورنکی (۱۹۷۶) مورد مطالعه قرار داد. آنها از یک شبیه ساز عددی سه بعدی استفاده کردند وبه طور کیفی نشان دادند که طول محدود تمایل به پایدار کردن سیستم دارد.
آزمایشات با بهره گرفتن از ورق های فلزی ، کاغذی و پلاستیکی بوسیله تاندا[۸۳](۱۹۶۸)، داتا وگوتنبرگ (۱۹۷۵) ، کورنکی(۱۹۷۶) و یاماگوچی[۸۴](۲۰۰۰)، واتانابی(b2002)، شلی[۸۵](۲۰۰۵) و سوئیلیز[۸۶] (۲۰۰۶) ، انجام شد . این آزمایشات نشان داد که مودهای فلاتر مشاهده شده در سرحدها همیشه دو بعدی هستند. آنها همچنین نشان دادند که ناپایداری سرحدی همیشه بزرگتر از تخمین های تئوری است. کار واتانابی (a2002) ، نشان داد که سرعت بحرانی اندازه گیری شده در آزمایشات حداقل دو برابر بزرگتر از محاسبات تحلیلی و عددی برای همه پارامترهای آزمایشی است.
ورق های کنسولی در جریان محوری همچنین به شکل عددی بوسیله واتانابی (a2002) ، بالینت و لوسی (۲۰۰۵) و تانگ وپایدوسیس (۲۰۰۶) ، مدل شدند. در این مطالعات ، یک حل دو بعدی بر اساس معادلات ناویر –استوکس یا بر اساس یک روش گردابی ترکیب شده با مدل تیر خطی برای ورق ارائه شد. سرعت بحرانی بدست آمده با این شبیه سازی های عددی مشابه با نتایج کورنکی (۱۹۷۶) و گائو و پایدوسیس(۲۰۰۰)، می باشد. در این مقالات ، گائو و پایدوسیس (۲۰۰۰) و بالینت و لوسی (۲۰۰۵) ، مکانیزم انرژی برگشت ناپذیر از سیال به سازه که نوعی دیگر از مکانیزم های ناپایداری است ؛ مهیا کردند.[[۸۷]]
فصل دوم: آیروالاستیسیته ومفاهیم آن
۲-۱- آیروالاستیسیته[۸۸]
طراحی اجسام پرنده به دلیل درگیر بودن سیال، دینامیک و سازه زمینه جدیدی از علم را ایجاد کرده است که به آن اندرکنش سازه و سیال (آیروالاستیسیته)گفته میشود، در این علم تداخل بین اثرات نیروهای آیرودینامیکی، اینرسی و الاستیک سازه مورد مطالعه قرار میگیرد. آیروالاستیسیته به زبان ساده، پدیدهای ناشی از تداخل دوطرفه و محسوس بین نیروهای آیرودینامیکی، انعطافپذیری سازه و مکانیزم های کنترلی و یا پیشرانه سازه و برآیند ناشی از آنها است. در شکل(۲- ۱)نمایی از سه علم مهم هوافضایی نمایش داده شده است، بخوبی میتوان دید که تداخل بین آیرودینامیک، الاستیسیته و دینامیک و کنترل تحت عنوان آیروالاستیسیته بررسی می شود.
شکل(۲- ۱):مسایل مطرح شده در آیروالاستیسیته
۲-۲- پدیدههای آیروالاستیک
آیروالاستیسیته تحت دو عنوان مشخص در دو حالت استاتیکی و دینامیکی مورد مطالعه قرار میگیرد. در آیروالاستیسیته، تعادل هواپیما و یا رفتار کوتاه مدت تغییر مکانهای سازهای در برابر نیروهای آیرودینامیکی و تاثیر متقابل آن روی شکل پرواز مورد بررسی قرار میگیرد. هرچقدر میزان انعطافپذیری و الاستیک بودن سازه هواپیما، خصوصاً سازه بال بییشتر باشد، تغییر شکل خارجی سطوح کنترل و در نتیجه تغییر بارهای آیرودینامیکی افزایش مییابد و امکان پیدایش پدیده آیروالاستیک بیشتر می شود. در شکل(۲- ۲)پدیده ها و موضوعات آیروالاستیک در دو بخش استاتیکی و دینامیکی بشرح ذیل مورد مطالعه قرار میگیرند.
شکل(۲- ۲) : تقسیم بندی پدیده های آیروالاستیکی
در آیروالاستیک استاتیکی رفتار سیستم به صورت استاتیک مورد مطالعه قرار میگیرد و سیستم تابع زمان نیست و معمولاً هیچ فرکانسی برای مدل تعریف نمی شود. نمونههایی از رفتار آیروالاستیسیته استاتیک شامل واگرایی، تغییر شکل آیروالاستیک و معکوس عمل کردن سیستم کنترل میشود. در آیروالاستیسیته دینامیکی، رفتار سیستم در حوزه زمان بررسی میشود. نمونههایی از آن شامل پدیده فلاتر بهصورت ناپایداری دینامیکی و نوسانات با دامنه محدود میشود.
۲-۲-۱- پدیده های استاتیکی
۲-۲-۱-۱- واگرایی[۸۹]
ناپایداری استاتیکی سطوح برا و یا پانلهای سطحی را واگرایی مینامند. این پدیده در اثر تداخل نیروهای الاستیک سازهای و آیرودینامیک یکنواخت ایجاد میگردد و باعث تغییر فرم استاتیکی سازه می شود. واگرایی وقتی رخ میدهد که برروی یک بال الاستیک نیروی بالابر ایجاد میشود آنگاه با افزایش سرعت مقدار لیفت زیاد می شود تا جاییکه با Meمساوی گردد در صورتیکه Meیک حداکثر دارد. از آنجا که مقدار نیروی برا و گشتاور با توان دوم سرعت افزایش می یابد، افزایش ناچیز در سرعت، باعث واگرایی و در نهایت باعث شکست بال خواهد شد و سرعت حاصل، سرعت واگرایی بال خواهد بود. پیچش بال حول محور الاستیکی، اگر باعث واگرایی سازه نشود موجب تغییر در زاویه حمله ، نیروهای آئرودینامیکی و مشتقات پایداری خواهد بود که در هواپیماهای پیشرفته که مانورهای پیچیده و سنگین انجام می دهند حائز اهمیت است. در بالهایی با زاویه عقب رفت[۹۰] مسأله واگرایی برای بال غیرمحتمل است، دقیقاً برعکس بالهایی با زاویه جلو رفت[۹۱] که در برابر این ناپایداری استاتیکی بسیار ضعیف هستند.
بایستی اشاره نمود پدیده ای بنام واگرایی ایلرون[۹۲] نیز برخی مواقع مطرح می شود و آن زمانی است که ایلرون نقش مهمی را در فرایند پروازی ایفا نماید. همچنین باید اشاره نمود که سطوح افقی و عمودی دم نیز می توانند تحت سرعت ناپایداری واگرایی قرار گیرند.
افزایش ناچیزی در سرعت باعث واگرایی و شکست بال خواهد شد و سرعت حاصل سرعت واگرایی خواهد بود. در (شکل(۲- ۳) تعامل بین نیروهای الاستیک تحت عنوان ممان پیچشی سازه و گشتار پیچشی ناشی از بارهای آیرودینامیکی نمایش داده شده است.
شکل(۲- ۳ ): ممان پیچشی و گشتاور پیچشی ناشی از بارهای آیرودینامیکی
در زمان پرواز با سرعت زیاد، تغییر شکل سازه میزان نیروی آیرودینامیکی وارده به بال را تغییرمی دهد. با درنظر گرفتن یک ایرفول، با چرخش زاویه حمله و به تبع آن نیروی بالابری زیاد می گردد. افزایش میزان لیفت باعث پیچش بیشتر ایرفویل گشته ولی چنانچه سرعت کمتر از سرعت واگرایی باشد این افزایش تا رسیدن به حالت ثابتی کمتر می شود تا تعادل پایداری صورت پذیرد. در این حالت مسأله اصلی یافتن توزیع نیروی روی بال با توجه به توزیع پیچش در طول بال است. این مسأله در هواپیماهایی با ضریب منظری بالا اهمیت زیادی دارد.[[۹۳] ]. مثلاً در شکل(۲- ۴)توزیع لیفت در طول یک بال هواپیمایی را در حالتی که صلب و الاستیک باشد نشان می دهد و بطور مشخص الاستیک بودن بال حتی کمک می کند که نیروی بالابری بیشتری برای بال الاستیک مخصوصاً در قسمت انتهای بالبوجود بیاید.
شکل(۲- ۴):توزیع نیروی لیفت ایجاد شده روی بالی با طولL
۲-۲-۱-۲- اثر پذیری و معکوس پذیری سیستم کنترل سطوح[۹۴]
در ابتدا این پدیده را برای ایلرون تشریح می نمائیم . قاعدتاً ایلرون ها در بال هواپیما می توانند باعث ایجاد حرکت رول[۹۵]شوند. در حین این عمل ایلرونی که به پایین خم می شود باعث افزایش نیروی لیفت و پیچش ایرفویل به سمت پایین و کاهش زاویه حمله می گردد، دقیقاً برعکس ایرفویلی که به سمت بالا خم می شود؛ پیچش بال باعث کاهش یافتن گشتاور لازم برای دوران هواپیما می گردد و از آنجا که این گشتاور با توان ۲ سرعت رابطه مستقیم دارد تنها در یک محدوده سرعت، رفتاری درست از ایلرون را شاهد خواهیم بود. سپس اثر ایلران کاهش یافته تا جایی که در یک سرعت خاص بنام سرعت بازگشتی[۹۶] حرکت ایلرون دیگر تاثیری نداشته و بعد از آن سرعت ، شاهد عملکرد معکوس ایلرون خواهیم بود.[۲۷]
شکل(۲- ۵) عملکرد این ناپایداری دینامیکی برای یک هواپیما که در جنگ جهانی دوم آزمایش شده را نشان می دهد.
شکل(۲- ۵): تاثیر سرعت بر عملکرد ایلرون[۲۷]
دو نکته در مورد خاصیت معکوس پذیری ایلرون را بایستی مدنظر داشت:
-
- سرعت معکوسی ایلرون به محل محور دوران الاستیک با مرکز فشار آیرودینامیک مرتبط نیست.
-
- با افزایش ضریب فنریت پیچشی و افزایش ارتفاع پرواز سرعت این پدیده زیاد می شود.
در حالت زاویه عقب رفت بال این پدیده بسیار نمایان است، بدین صورت می توان گشتاور خمشی و گشتاور پیچشی بال(البته فاکتور وزن را نیز بایستی مد نظر داشت) را افزایش داد و یا استفاده از اسپویلر[۹۷]و اجزاء متحرک که در انتهای بال قرار دارند؛ تاثیر بسزایی در به تعویق افتادن این پدیده می توانند ایفاء نمایند.
همچنین پدیده اثر پذیری و معکوس کارکردن اعضاء کنترلی در رادر و الویتورها هم دیده می شود ولی به اندازه ایلرونها فاجعه آمیز نیستند.
۲-۲-۲- پدیده های دینامیکی
۲-۲-۲-۱- بافتینگ[۹۸]
این واژه به ارتعاشات بی نظم یک سازه یا قسمتی از آن که در جریان هوا قرار دارد گفته می شود که در اثر تاثیر اغتشاشات ایجاد شده در جریان بر روی سازه بوجود می آید بدین نحو که این اغتشاشات ضرباتی را به سازه می زنند. در صورتیکه فرکانس این ضربات که بعنوان نیروی تحریک کننده می باشند با فرکانس طبیعی سازه یکی باشد سازه دچار ارتعاشات بی نظم می شود. این پدیده علاوه بر دم هواپیما در سطوح کنترلی همچون بالک یا سکان که در دم متصل می شود و در ساختمانهای بلند که به علت ارتفاع زیاد در معرض جریان هوای بالای سطح زمین هستند و همچنین در توربینها اهمیت زیادی دارند. در واقع بافتینگ در هواپیما بدلیل جدایش جریان روی بال یا نوسانات حاصل از امواج شاک بوجود می آید و این پدیده با توجه به اینکه بر اثر نیروهای غیرخطی اتفاق می افتد یک نوسان غیر منظم و غیر خطی است.
اولین سانحه تاریخی از این اثر را می توان به سال ۱۹۳۰ جایی که یک هواپیمای ژانکر اف-۱۳در انگلیس با ورود به یک جبهه هوای قوی، تغییرات ناگهانی در زاویه حمله بالهای خود را دید نسبت داد بنحوی که جدایش جریان در پشت بال ایجاد شده، گردابه هایی ایجاد کرد که که باعث ارتعاشات بی نظم و شدید الویتور و استبلایزر و در نتیجه شکست آنها و مرگ ۶ نفر شد.
که دران N تعداد کل متغیرهاست. وقتیکه h برابر با یک باشد، نقشه بهطور کامل سلسله مراتبی است. در مقابل زمانی که مساوی با صفر شود، سیستم بهطور کاملاً خودمختار شکل میگیرد. (کانداسامی و اسمارانداچ، ۲۰۰۳)
۲-۴-۲- انواع نقشههای مفهومی فازی
نقشههای مفهومی فازی به دلیل گستردگی کاربرد و ساده بودن مراحل، بسیار قابل سفارش سازی است. از همین رو انواع مختلفی را شامل میشود. در این بخش به توضیح تعدادی از مهمترین شکلهای نقشههای مفهومی فازی پرداخته شده است.
۲-۴-۲-۱- نقشههای مفهومی فازی تطبیقی[۱۳]
ساخت روابط علّی برای پارامترهای فازی کاری بسیار ساده است. اما مسئله زمانی پیش میآید که مقادیر در نظر گرفتهشده نیازمند ارزیابی و بالا بردن دقت باشند. در اینگونه موارد بهروزرسانی وزن یالها کاری بس دشوار است. زیرا در هر بازه زمانی علاوه بر حالت سیستم، وزن یالها یا مقادیر روابط علّی نیز تغییر میکند.
برای حل این مشکل میتوان از خصوصیت یادگیری شبکههای عصبی استفاده نمود. بدین معنی که اجازه دهیم یالهای نقشه مفهومی فازی همانند سیناپسها در شبکه عصبی مقدار خود را در هر مرحله گذار تغییر دهند. (کارلسون و فولر، ۱۹۹۶)
نقشههای مفهومی فازی تطبیقی مقادیر یالهای خود را بر اساس دادههای گذشته و تاریخچه خود تغییر میدهند. با این روش دقت محاسبه نقشه مفهومی فازی بالا رفته و پیشبینی آینده ساده میگردد.
معمولاً از نقشههای مفهومی فازی تطبیقی زمانی استفاده میشود که دادههای اولیه مربوط به خبرگان در دسترس نباشد و یا اینکه دادهها ازنظر حجم و نوع بهگونهای باشند که توانایی محاسبه آنها بهصورت دستی امکانپذیر نباشد. (آگیولار، ۲۰۰۲)
فنهای مختلفی برای تبدیل یک نقشه مفهومی فازی به نوع تطبیقی وجود دارد. حافظه انجمنی موقت[۱۴] (اماری، ۱۹۷۲) یکی از سادهترین و پرکاربردترین این فنها است.
درروش یادگیری تفاضلی هبیان[۱۵] که از حافظه انجمنی موقت استفاده میکند، برای جلوگیری از مقادیر ساختگی یالها، تغییرات جریان علیّت بر روی وزن یالها تأثیرگذار هستند. ایده اولیه این روش، بهروزرسانی وزنها در شبکه علّیت، به شکلی که بهطور مستقیم مرتبط با تغییرات مقادیر مفاهیم است، میباشد. اگر مقدار مفهوم در همان جهت تغییر یافت، الگوریتم مقدار مثبت وزن علّی را افزایش میدهد. در غیر این صورت اگر تغییرات در جهت عکس باشد، الگوریتم مقدار منفی را افزایش میدهد (کاسکو، ۱۹۸۶). این تغییرات طبق معادله زیر انجام میپذیرد:
(۲- ۱۷)
متغیر عاملی برای فراموشی وزنهای بسیار قدیمی و کم کردن تأثیر آنها در وزنهای جدید است و بهصورت زیر محاسبه میگردد:
(۲- ۱۸)
تنها ایرادی که میتوان به روش یادگیری تفاضلی هبیان گرفت این است که در محاسبه قدرت علّی بین دو مفهوم و ، تنها از مقادیر گذشته این دو مفهوم استفاده میشود. (هورگا، ۲۰۰۲)
۲-۴-۲-۲- نقشههای مفهومی فازی با درجات متعادل[۱۶]
مفهوم نقشههای مفهومی فازی متعادل برای اولین بار توسط سادیراس و مارگاریتیس[۱۷] (۲۰۰۷) عنوان شد. یک نقشه مفهومی فازی، نامتعادل است اگر بتوان دو مسیر بین دو گره ثابت پیدا کرد که روابط علّی آنها علامتهای مختلفی داشته باشند. در غیر این صورت FCM متعادل است. در یک FCM نامتعادل نمیتوان علامت تأثیر کلی یک مفهوم بر دیگری را به دست آورد. با توجه به تعریف ایدن[۱۸] (۱۹۹۲) که تأثیر کلی میبایست هم علامت با کوتاهترین مسیر بین دو گره باشد؛ با افزایش طول یک مسیر، رابطه علّی غیرمستقیم ضعیف میشود. در مقابل، سادیراس و مارگاریتیس (۲۰۰۷) علامت تأثیر کلی را منطبق با علامت مهمترین مسیر میدانند. مهمترین مسیر در نظر آنها مسیری است که از اکثر گرههای مهم میگذرد.
متعادل و غیرمتعادل بودن درجهی یک گراف FCM بهوسیله درجه تعادل آن گراف مشخص میشود. درجات تعادل مختلفی تاکنون معرفیشدهاند که هرکدام از آنها برای مسئله خاصی کاربرد دارد. سادیراس و مارگاریتیس معادله زیر را برای به دست آوردن درجه تعادل ارائه نمودهاند:
(۲- ۱۹)
که در آن P تعداد نیم چرخههای مثبت گراف و t تعداد کل نیم چرخهها است. نیم چرخهها چرخههایی از گراف هستند که بدون در نظر گرفتن جهت یالها به دست میآیند. هر چه مقدار این پارامتر به یک نزدیکتر باشد، گراف متعادلتر است. میتوان معادله بالا را به شکل زیر ساده نمود:
(۲- ۲۰)
یا
(۲- ۲۱)
که در آن تعداد نیم چرخههای مثبت با طول m، تعداد نیم چرخههای منفی با طول n، تعداد کل نیم چرخهها و f(m) تابع افزایش یکنواخت مانند میباشد. (کانداسامی و اسمارانداچ، ۲۰۰۳)
برای محاسبه این درجه ابتدا علامتهای تمام روابط علّی غیرجهتدار که بین هر جفت مفهوم و وجود دارند بهدست آورده میشوند. فرض کنید تعداد مسیرهای مثبت بین مفهوم تا و تعداد مسیرهای منفی از مفهوم تا باشد. دراین صورت دو امکان وجود دارد:
حالت اول اینکه باشد. در این صورت تعداد کل مسیرهای بین دو مفهوم زوج است. اگر i=j باشد یک حلقه تشکیل میشود. زمانی یک FCM کاملاً متعادل داریم که یا یا یا و باشند. در مقابل زمانی کاملاً نامتعادل است که . با توجه به این استدلالها معادله زیر معیار مناسبی برای بیان تعادل میباشد:
(۲- ۲۲)
حالت دوم زمانی اتفاق میافتد که +۱٫ دراین صورت تعداد کل مسیرها بین دو مفهوم فرد است. زمانی یک FCM کاملاً متعادل داریم که یا یا یا و باشند. در مقابل زمانی کاملاً نامتعادل است که یا یا و . با توجه به این استدلالها معادله زیر معیار مناسبی برای بیان تعادل میباشد:
(۲- ۲۳)
که برای بهدست آوردن یک معادله واحد میتوان از معادله زیر استفاده کرد:
(۲- ۲۴)
بهدست آوردن این مقدار تعادل در پیشبینی رفتار کلی نقشه مفهومی فازی بسیار کمک کننده است. (کانداسامی و اسمارانداچ، ۲۰۰۳)
۲-۴-۲-۳- نقشههای مفهومی فازی براساس قوانین[۱۹]
نقشههای فازی مفهومی نوعی نقشه علّی است و در بسیاری از کاربردها، یک نقشه مفهومی فازی یک شبکه عصبی ساخته شده به دست انسان به روش سنتی است و جنبههای فازی را دنبال نمیکند. آنها خصوصیات سیستمهای فازی دیگر را مورد اشتراک قرار نمیدهند و در نهایت پاسخ یک نقشه مفهومی فازی یک ماتریس کمی بدون هیچ دانش کیفی است. برای مقابله با این مسئله کاروالو و توم[۲۰] (۲۰۰۰) نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر قوانین را معرفی نمودند. این سامانه میتواند پویایی کیفی دنیای واقعی را شبیهسازی و مدلسازی کند.
یکی از مسائل مهمی که در بیان سیستمهای پویای کیفی نادیده گرفته میشود زمان است. زمان یکی از ملزومات اصلی سیستمهای پویا است. وقتی که با زمانبندی کمی سیستمهای پویا سروکار داریم به دلیل قابلیت بیان واضح زمان در معادلات ریاضی برای توصیف روابط بین مفاهیم، مسائل به سادگی قابل حل میباشند. هرچند در سیستمهای پویای کیفی که زبان طبیعی برای بیان روابط بین مفاهیم کافی است، زمان میبایست به صورت التزامی در این روابط بیان شود. در نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان، زمان میبایست در قوانین فازی که روابط را بیان میکنند، گنجانده شود. بدون درنظر گرفتن چنین زمانبندی، تضمین قابل قبول بودن شبیهسازی ناممکن است.
نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان، ارائهای از پویایی سیستمهای کیفی پیچیده دنیای واقعی با بازخورد و شبیهسازی سلسله وقایع و تأثیر آنها بر سیستم است. این نقشهها از گرافهای جهتدار فازی همراه با بازخورد هستند که از گرههای فازی ( مفاهیم) و پیوندهای فازی ( روابط) تشکیل شدهاند. نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان، به دلیل آنکه محدود به ارائه روابط علّی نیستند، نقشههای مفهومی واقعی هستند. برخلاف نقشههای مفهومی فازی، مفاهیم، متغیرهای فازی هستند که مبتنی بر متغیرهای زبانی فازی تعریف میشوند و برای بیان روابط از پایههای قوانین فازی استفاده میکنند. این نقشهها به دلیل استفاده از قوانین صریح فازی و انعطاف پذیری آنها در بیان روابط، در مدلسازی و شبیهسازی سیستمهای پویای پیچیده کیفی بسیار پرکاربرد هستند. (کاروالو و توم، ۲۰۰۰)
نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان تکراری[۲۱] هستند: مقدار کنونی هر مفهوم با بهره گرفتن از مقادیر ورودی قبلی آن محاسبه میشود. سیر تکاملی سیستم در طول زمان ممکن است به تعادل و همگرایی در یک حالت منفرد یا چرخهای از حالتها با شرایط خاص برسد.
معرفی و یا حذف مفاهیم یا روابط، یا تغییر حالت در یک یا تعداد بیشتری از مفاهیم بر سیستم مدلسازی شده تأثیر خواهد گذاشت زیرا معمولاً به دلیل پیچیدگی پیوندهای بازخوردی، پیشبینی آنها اغلب سخت و یا غیرممکن میباشد. نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان، ابزاری برای پیشبینی تکامل ایجاد شده به وسیله چنین تغییرهایی در طول زمان است. این نقشهها دو نوع مفهوم ( سطوح و انواع)، چندین نوع رابطه (علّی، استنتاجی، اشتراکی، شباهت و دیگر روابط رایج ) و مکانیسمهای پشتیبان احتمالات مبتنی بر زمان و ثابت را مهیا مینمایند. (کانداسامی و اسمارانداچ، ۲۰۰۳)
نقشههای مفهومی فازی مبتنی بر زمان، یک زبان برنامه نویسی مخصوص به خود برای تعریف کمیتهای سیستمهای پویا در دنیای واقعی دارد. با بهره گرفتن از این زبان میتوان مفاهیم، روابط، متغیرهای زبانی، توابع عضویت و غیره را تعریف نمود.
۲-۵- نتیجهگیری
بهمنظور آشنایی با نقشههای مفهومی فازی این فصل به معرفی مجموعههای کلاسیک و فازی، بررسی نقشههای مفهومی فازی و مشخصات آنها پرداخت و در انتها نیز انواع نقشههای مفهومی فازی توضیح و تشریح داده شد. با توجه به مطالب بیانشده، میتوان نتیجه گرفت که مجموعههای فازی به دلیل شباهت بیشتر به دنیای واقعی، بر مجموعههای کلاسیک برتری داشته و ازاینرو تحلیل نقشههای مفهومی فازی روشی کارآمد و مؤثر در شبیهسازی و مدلسازی سامانههای پویای دنیای واقعی محسوب میشوند.
فصل سوم
رفتار کاربر
۳-۱- مقدمه
در عصر حاضر مطالعه رفتار مصرفکننده نقش مهمی در تعیین استراتژیهای سازمان دارد. زیرا مصرفکننده و کاربر مهمترین هدف هر سازمانی است. در این فصل به اهمیت مطالعه رفتار مصرفکننده و کاربر در محیط فیزیکی و محیط اینترنت پرداخته خواهد شد و در ادامه این مباحث در شبکههای اجتماعی بررسی میشود. در پایان نیز به دستهبندی عوامل مؤثر در رفتار کاربر پرداخته میشود.
۳-۲- رفتار مصرفکننده
علاوه بر این، برخلاف سایر روشهای مد لغزشی ، ویژگیهای راهحل پیشنهادی فرکانس سوئیچینگ ثابت در حالت پایدار، همزمانی محرکهای[۸] خارجی، و عدم وجود خطای حالت ماندگار در ولتاژ خروجی است .
کنترل مبدلهای DC-DC در گذشته به صورت گستردهای بررسی شده است . برخی تکنیکهای کنترل مطرح و تحلیل میشوند . در این میان، متداولترین کنترل ولتاژ و کنترل جریان تزریقی (و مشتقات آن مثل استاندارد ماژول کنترل و میانگین کنترل جریان ) . کنترلرها براساس این تکنیک ها برای اجرا و طراحی آسان سادهسازی شده اند، اما عموما پارامترهایشان به نقطه کار بستگی دارند . دستیابی به سیگنال بزرگ پایدار اغلب برای کاهش پهنای باند مفید موثر بر کارایی مبدل نامیده میشوند . گرچه کاربرد این تکنیکها برای مبدلهای DC-DC مرتبه بالا ، مانند توپولوژیهای چک[۹] و سپیک[۱۰] ، در طراحی بسیار بحرانی پارامترهای کنترل و تثبیت دشوار ممکن است نتیجه دهد .
روش دیگر که با طبع غیرخطی این مبدلها کامپایل می کند ،براساس تکنیکهای کنترل مشتقشده از سیستمهای ساختار متغیر تئوری (VSS) ، مانند کنترل مد لغزشی (SM) .
همانطور که میدانیم کنترل SM چندین مزیت دارد : پایداری حتی برای ظرفیت بزرگ و تنوع بار ، قدرت زیاد، پاسخ دینامیکی خوب، عملکرد ساده.برعکس، کنترل SM معایبی هم دارد :اولا با توجه به طبع هیستریکش، تغییرات فرکانس سوئیچینگ به نقطه کار بستگی دارد ، ثانیا خطاهای حالت پایدار میتوانند بر تغییرات کنترلشده تاثیر بگذارند، ثالثا انتخاب پارامترهای کنترل ممکن است با توجه به پیچیدگی کنترل مد لغزشی دشوار باشد .
این پژوهش هدف کلی کنترلر SM را بیان می کند که برای هر ساختار مبدل DC-DC اصلی مفید است که معایب فوق را برطرف می کند . در حقیقت :
فرکانس سوئیچینگ در حالت پایدار ، ثبات را حفظ می کند با ایجاد هماهمنگی مناسب محرکهای خارجی، در عوض فرکانس در طول حالت گذرا ممکن است تغییر کند برای اطمینان از ثبات و سرعت پاسخ .
خطاهای حالت پایدار از بین میروند .
تنظیم کنترل آسان است .
ترکیبات مداری ساده است .
به علاوه سوئیچ کردن محدودیت جریان به آسانی قابل اجراست .
کنترلر مطرح با چندین توپولوژی مبدل DC-DC مورد آزمایش قرار گرفته است به عنوان مثال : باک , بوست ، چک و سپیک. عملکرد عالی مبدل با نمایش پیشرفت قابل توجه روی تکنیکهای کنترل حالت جاری، به دست آمد .
مهدوی وعمادی و تولیت[۱۱] (۱۹۹۷) ]۲[ روش جدیدی برای تحلیل و طراحی کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهای DC-DC PWM ارائه کرده اند. مزیت اصلی این کنترلر غیرخطی آنست که در آن هیچ محدودیتی در اندازه تغییرات سیگنال در اطراف نقطه کار وجود ندارد .
به طور کلی، مبدلهای DC-DC الکترونیک قدرت سیستمهای زمان مختلف تناوبی هستند با توجه به عملکرد سوئیچینگ درونیشان . ویژگیهای استاتیکی و دینامیکی این مبدلها به طور گستردهای در کتابها بحث شده است. روشهای کنترل خطی کلاسیک اغلب برای طراحی تنظیمکنندهها برای مبدلهای DC-DC مورد استفادهاند ، و برای تعیین محدوده ثباتشان در سراسر نقاط عملیاتی آنها .
با این حال، به منظور اطمینان از ثبات سیگنال بزرگشان، و همچنین برای بهبود پاسخ دینامیکی سیگنال بزرگ آنها، کنترل مد لغزشی مطرح شده است . در این پژوهش، به جای استفاده از دستور کامل فیدبک حالت برای کنترلر مد لغزشی، مدلهای میانگین فضای حالت مبدلها استفاده شده است. نشان داده شده است که استفاده از روش ارائه شده در یک کنترلر سادهشده حاصل خواهد شد. بر خلاف فرکانس متغیر کنترلر مد لغزشی مورد استفاده در کتابها، سوئیچینگ فرکانس ثابت روش PWM استفاده شده است. این طراحی فیلتر مبدل را ساده می کند و فیلتر مبدل را به حداقل میرساند. تغییرات سیگنال کوچک و همچنین بزرگ در اطراف نقطه کار در نظر گرفته شده است. کنترلرهای مد لغزشی برای مبدلهای باک، بوست، باک-بوست و چٌک طراحی و بحث شده است. این کنترلرها بر روی یک کامپیوتر دیجیتال شبیهسازی شده است و عملکرد دینامیکیشان که رضایتبخش میباشد نشان داده شده است. درنهایت، قضیه دوم لیاپانوف به منظور بررسی ثبات کنترلرهای مد لغزشی طراحیشده برای مبدل Cuk استفاده شده است .
هبرت سیره-رامیرز (۱۹۹۱) ]۳[ در مقاله خود روشهای گسترده خطیسازی مطرح کرده است. این روشها به منظور طراحی پایدارسازی مبدلهای P-I متناسب انتگرال غیرخطی به یک مقدار ثابت، ولتاژ خروجی متوسط مربوط به مدولاسیون عرضیِ پالسِ مبدلهای DC به DC تنظیم سوئیچ مطرح شدهاند. روش زیگلر- نیکولز برای مشخصات کنترلگرهای P-I به کار گرفته شده است به گونهای که برای خانوادهای از مدلهای تابع انتقال پارامترریزیشده مربوط به رفتار مبدل متوسط خطی در اطراف یک نقطه تعادل ثابت عامل مربوط به مدار تحت کنترل PWM (مدولاسیون عرضی- پالس) متوسط به کار برده شده است. مبدلهای بوست و باک- بوست به طور ویژهای تحت مراقبت میباشند و کارایی تنظیم آنها از طریق آزمایشهای شبیهسازی کامپیوتری نشان داده شده است.
به گفته شٍن[۱۲] و هوآ[۱۳] و همکاران (۱۹۹۸) ]۴[ از آنجایی که نیروی الکتریکی که به وسیلهی آرایههای خورشیدی منظم تأمین میشود بستگی به Insolation، دما و ولتاژ منظم دارد، کنترل نقاط عملکرد به منظور طراحی توان ماکزیمم مربوط به آرایههای منظم خورشیدی، امری ضروری به نظر میرسد. هدف مقالهی پیشرو پژوهش در رابطه با الگوریتمهای ردیابی توان ماکزیمم است که اغلب برای مقایسهی بازدهی ردیابی برای عملکرد سیستم تحت کنترلهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. به علاوه انواع مختلف مبدلهای DC/DC به منظور ارزیابی کارایی مبدل طراحی شدهاند. روش ساده که یک کنترل زمانی گسسته و یک جبرانساز[۱۴] PI هم ترکیب میکند برای ردیابی نقاط توان ماکزیمم(MPP’S) مربوط به آرایه خورشیدی استفاده شده است پیادهسازی و اجرای سیستم مبدل پیشنهادی بر اساس یک پردازنده دیجیتالی سیگنال (DSP) بوده و نتایج تجربی و مورد آزمایش قرار گرفته ارائه شده و در دسترس هستند.
ژاک- یٌو شان[۱۵] (۲۰۰۷) ]۵[ یک کنترل غیرخطی پیشنهاد کرده است. و کاربردهای آن برای تنظیم مبدلهای DC-DC نوع باک و بوست مورد بررسی قرار میگیرد. کنترل کننده پیشنهادی که شکل تشریحی کنترل کننده چندحلقهای خطی در نظر گرفته میشود، پارامتر میزانسازی اضافهای را تهیه میکند که میتواند برای تغییر و اصلاح واکنش خروجی مورد استفاده قرار بگیرد. پایداری سیستم در حضور بار نامعلوم و متغیر و ولتاژ خطی همچنین رابطه بین استراتژیهای کنترل خطی و غیرخطی مورد مطالعه قرار میگیرد. همچنین نتایج عددی و تجربی برای توضیح دادن ویژگیهای استراتژی پیشنهادی ارائه کرده است.
وحید یوسف زاده و همکاران (۲۰۰۸) ]۶[ روشی برای کنترل مبدلها ارائه دادهاند.این کنترلگر در واقع ترکیبی از یک کنترلگر نوسانات دارای فرکانس ثابت (PWM) (که در آن از یک PID خطی نزدیک نقطه مبدأ استفاده شده است)و یک کنترلگر خطی یا غیرخطی سطحی (SSC) میباشد که از نقطه مبدأ فاصله داشته و بین این دو کنترلگر یک مرز انتقالی نیز وجود دارد. خازن هیبریدی که تعیینکنندهی میزان جریان است امکان برآورد صفحه سوئیچ را فراهم آورده و در عین حال ما را از داشتن یک حسگر جریان نیز بینیاز میسازد. SSC که از آن به عنوان ماژول HDL وریلاگ استفاده میشود را میتوان به راحتی به سیستم کنترلگر PWM اضافه کرد و از این طریق میتوان یک کنترلگر PTOD ایجاد نمود. در حالت ثابت، کنترلگر به صورت کاملاً یکسان از کنترلگر PWM با فرکانس ثابت و یک PID خطی استفاده میکند. شبیهسازی و نتیجه آزمایشات مربوط به مبدلهای همگام V6.5 تا V1.3 و ۱۰ آمپر مورد بررسی قرار دادهاند.
کاستابیر[۱۶] و مًتاولّی[۱۷] و ساگینی[۱۸] (۲۰۰۸) ]۷[ یک روش کنترل دیجیتال برای واکنش مرحله بارگزاری زمان بهینه مربوط به مبدلهای باک همزمان برای کاربردهای نقطه بارگذاری استفاده کننده از خازنهای خروجی ESR پایین در نظر گرفتهاند. برخلاف روشهای گزارششده قبلی تکنیک مطرحشده نبست به پارامترهای پایه توان غیرحساس هستند. به طوری که عملکرد آن بر اطلاع از دانش ظرفیت القای مغناطیسی فیلتر خروجی و ظرفیت الکتریکی خازن تکیه نمیکند. واکنش زمان بهینه از طریق یک عمل سوئیچینگ سیگنال روشن / خاموش به دست می آید که به محض اینکه یک ناپایداری بار نمایان شود عهدهدار آن عمل می شود. یک مبدل A/D همزمان به کار گرفته شده است که در یک فرایند CMOS استاندارد ۳۵/۰ میکرومتر تشخیص داده شده است. مبدل A/D ولتاژ خروجی را کوانتیزه می کند و یک کنترلگر دیجیتال غیرخطی بر پایه رویداد را هنگامی که یک تغییر حالت هموار تدریجی نمایان می شود، رها میسازد. واکنش زمانی بهینه فقط مبتنی بر اندازه گیریهای ولتاژ خروجی و مبتنی بر آگاهی از چرخهی کار حالت یکنواخت میباشد، عددی در دسترس و آسان در داخل کنترلگر دیجیتال. تاثیر و ویژگیهای روش زمانبهینه مقاوم مطرحشده، هم از طریق شبیهسازیهای کامپیوتری و هم تستهای تجربی و آزمایشگاهی بر روی یک نمونه اصلی و اولیه مبدل باک همزمان (سنکرون) و یک اجرای VHOL الگوریتم کنترل بر روی یک دستگاه FPGA اعتبار کسب می کنند.
مًتاولّی ، رٌسِتو ، اسپیازی ،تٍنتی[۱۹] (۱۹۹۵) ]۸[ یک کنترل کننده چند منظوره(همه کاره) فازی برای مبدلهای DC/DC مورد بررسی قرار دادهاند. بر اساس تعریفی کیفی از سیستمی که بایستی تحت کنترل باشد کنترل کننده های فازی در اجرای عملکردهای مناسب توانا هستند حتی برای آن دسته از سیستمهایی که روشهای کنترل خطی در آنها با شکست مواجه میشوند مانند هنگامی که یک تعریف ریاضی ممکن نباشد یا در حضور تغییرات گسترده پارامتر.
روش معرفیشده کلی و جامع میباشد و می تواند برای هرگونه توپولوژی مبدل DC/DC به کار برده شود. راه اندازی کنترل کننده نسبتاً ساده است و می تواند یک واکنش سیگنال کوچک را به همان سرعت و ثباتی که برای دیگر تنظیم کننده های استاندارد وجود دارد و یک واکنش سیگنال بزرگ بهبود یافته را تضمین کند.
دوشان بٌروجٍویچ و سودیپ مازومدٍر و علی نایفه[۲۰] (۲۰۰۲) ]۹[ یک کنترل کننده مقاوم را به وسیله ترکیب مفاهیم مربوط به ساختار متغیر انتگرالی (یکپارچه) و کنترل سطح شیبدار چندگانه برای مبدلهای باک dc-dc موازی، توسعه می دهند. مزیتهای این طرح عبارتند از: سادگی آن در طراحی، واکنش دینامیک مناسب، استحکام، توانایی بی اثر کردن خطای ولتاژ- باس و خطای بین جریانهای بار مربوط به ماژولهای مبدل تحت شرایط حالت تعادل، و توانایی کاهش دادن اثر دینامیکهای دارای فرکانس خیلی بالا با توجه به پارازیتهای موجود در سیستم حلقه بسته. آنها در اینجا روشی را برای تعیین ناحیه حضور و پایداری مربوط به مانیفلدهای لغزشی (شیبدار) برای چنین مبدلهای موازیای توضیح می دهند. نتایج واکنشهای دینامیک و حالت پایدار خوبی را نشان می دهند .
فصل دوم:
معرفی چاپر
۲-۱- مقدمه
وظیفه چاپر تبدیل ولتاژ تنظیمنشده به ولتاژ تنظیمشده در سطح دلخواه است.
بلوک دیاگرام کلی چاپر به صورت زیر است:
شکل ۲-۱ بلوک دیاگرام چاپر
اساس مبدلهای dc-dc بر مبنای سوئیچینگ است. در مدار زیر در صورتی که ترانزیستور در ناحیه خطی کار کند،میتوان آن را با یک مقاومت (RT) مدل کرد.
شکل ۲-۲ رگولاتور خطی
(۲-۱) VO=Vin – VCE
هر چه میزان جریان عبوری از ترانزیستور بیشتر شود، توان مصرفی طبق رابطه زیر افزایش می یابد:
P=RT*IL*IL , P=VCE * IL
(۲-۲)
اما در همین مدار اگر ترانزیستور درحالت اشباع باشد، ولتاژ ورودی به خروجی منتقل می شود و اگر ترانزیستور در حالت قطع باشد، ولتاژ خروجی برابر با صفر است .( تنظیمکننده سوئیچینگ[۲۱])
با توجه بهرابطه توان P = VI ، توان مصرفی برابر با صفر است (در صورت ایدهآل بودن سوئیچ) و کل توان ورودی از منبع به بار منتقل می شود.
مدارهای تنظیمکننده سوئیچینگ اساس کار چاپرها هستند.
خروجی یک چاپر dc با بارمقاومتی ناپیوسته و شامل هارمونیکها میباشد. مقدار ریپل معمولا با بهره گرفتن از یک فیلتر LC کاسته می شود. رگولاتورهای تغییردهنده به صورت مدارهای مجتمع یافت میشوند. طراح می تواند فرکانس کلیدزنی را با انتخاب مقادیر Rو C نوسانکننده فرکانسی،انتخاب کند. به عنوان یک قانون سرانگشتی برای حداکثرکردن بازده، حداقل دوره تناوب نوسانگر باید حدود ۱۰۰ مرتبه بیشتر از زمان کلیدزنی ترانزیستور باشد. برای مثال اگر ترانزیستوری زمان کلیدزنی برابر داشته باشد، دوره تناوب نوسانگر خواهد بود که در نتیجه حداکثر فرکانس نوسانگر خواهد بود.این محدودیت ناشی از تلفات کلیدزنی ترانزیستور میباشد.تلفات کلیدزنی ترانزیستور با فرکانس کلیدزنی، افزایش و در نتیجه بازده کاهش مییابد.به علاوه تلفات هسته سلف ها کارکرد با فرکانس بالا را محدود میسازد.
۲-۲- کنترل مبدلهای dc-dc
در مبدلهای dc-dc ، متوسط ولتاژ خروجی برای برابری با یک سطح مطلوب باید کنترل شود، اگر چه ولتاژ ورودی و بار خروجی ممکن است نوسان داشته باشند.در مبدلهای dc-dc سوئیچینگ یک یا چند سوئیچ برای تبدیلdc از یک سطح به سطح دیگر به کار میرود. در مبدل dc-dc با یک ولتاژ ورودی داده شده، متوسط ولتاژ خروجی با کنترل مدت زمان روشن بودن و خاموش بودن سوئیچ کنترل می شود ( ، ). برای توضیح دادن مفهوم سوئیچینگ، یک مبدل dc-dc پایه در شکل ۲-۳ (a) بررسی می شود. متوسط مقدار ولتاژ خروجی که در شکل ۲-۳ (b) بستگی به و نشان داده شده است. یکی از روشها برای کنترل ولتاژ خروجی استفاده کردن از سوئیچینگ با یک فرکانس ثابت است ( یک سوئیچینگ ثابت با دوره تناوب ).
مدت زمان روشن بودن سوئیچ برای کنترل متوسط ولتاژ خروجی تنظیم می شود. این روش مدولاسیون پهنای پالس PWM خوانده می شود. درصد وظیفه سوئیچ D است، که از نسبت مدت زمان روشن بودن سوئیچ به دوره تناوب سوئیچ تعیین می شود، و متغیر است.
روشهای دیگر کنترل بیشتر معمولاند،که هم فرکانس کلیدزنی(و بنابراین دوره تناوب)و مدت زمان روشن بودن سوئیچ تغییر می کند.این روش تنها در مبدلهای dc-dc با ترانزیستورهای جریان مداوم به کار میرود. تغییرات در فرکانس سوئیچینگ فیلتر کردن ریپل اجزا در شکل موج خروجی و ورودی در مبدل را مشکل میسازد.
شکل ۲-۳ تغییرات dc-dc سوئیچینگ
شکل ۲-۴ مدولاتور پهنای پالس (a) بلوک دیاگرام (b) سیگنالهای مقایسه
در سوئیچینگ PWM با یک فرکانس کلیدزنی ثابت، ولتاژ کنترل را میتوان با یک ولتاژ دندانه ارهای مقایسه کرد تا سیگنال کنترلی PWM سوئیچ با کنترل حالت (on یا off) سوئیچ به دست آید. این عمل در شکل ۲-۴ (a) و ۲-۴ (b) نشان داده شده است. سیگنال ولتاژ کنترل معمولا با بزرگ شدن خطا یا تفاوت بین ولتاژ خروجی مطلوب و ولتاژ خروجی واقعی بدست می آید.
فرکانس شکل موج متناوب با یک پیک ثابت،فرکانس کلیدزنی را ایجاد می کند. این فرکانس در کنترل PWM ثابت نگه داشته می شود و از چند کیلوهرتز تا چند صد کیلوهرتز انتخاب می شود.هنگامی که سیگنال خطا بزرگ شده و با سرعت کمی نسبت به زمان برای تولید فرکانس کلیدزنی تغییر می کند، بزرگتر از شکل موج دندانه ارهای باشد،سیگنال کنترل سوئیچ بزرگ می شود،و باعث روشن شدن سوئیچ می شود.در غیر این صورت سوئیچ خاموش است.
از نسبت به پیک شکل موج دندانه ارهای از که در شکل ۲-۴، درصد وظیفه سوئیچ را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
(۲-۳)
مبدلهای dc-dc دو مد متمایز عملکرد میتوانند داشته باشند: ۱) هدایت جریان پیوسته و ۲) هدایت جریان ناپیوسته. در عمل، یک مبدل ممکن است در هر دو مد عمل کند، که مشخصات متفاوت قابل توجهی دارند. از این رو، یک مبدل و کنترل آن باید در هر دو مد عملکرد طراحی شود.
۲-۳- مبدل کاهنده [۲۲]
گفتار اول: نگرشی بر نظام های دادگستری در ادوار تاریخی:
از آنجایی که در دورههایی از تاریخ در تحقق مسئولیت کیفری سنی برای مرتکب مطرح نبوده و مرتکب بهصرف ارتکاب جرم مورد مجازات فردی و قبیلهای قرار میگرفته است لذا جهت مشخص شدن این موضوع در تاریخ و نشان دادن چهرههای تحقق مسئولیت کیفری در آن در این مبحث سیر تحولات مسئولیت کیفری در ادوار مختلف تاریخ را مورد بررسی قرار دادهایم لذا باید ابتدائاً توجه داشته باشیم که مسئولیت کیفری به سان شاقول ترازوی عدالت است، که در یکی از دو کفههای آن جرم و در دیگری مجازات قرا میگیرد، وظیفهی این شاقول، برقراری تعادل است. تا قرون متمادی به شاخص عدالت توجه نمیشد و در هر حال مرتکب جرم را مستحق مجازات میدانستند. حتی در تنبیه و سرکوبگری، فرقی بین صغیرو کبیر، عاقل و مجنون و مکروه و مختار قائل نمیشدند. به عبارتی مسئولیت کیفری امری موضوعی بود و عمدی و سهوی بودن رفتار مادی، تأثیری در نوع مجازات نداشت و به علاوه در آن عهد، مسئولیت جمعی بود و علاوه بر مجرم، سایر افراد خانواده یا قبیله نیز ملزم به پاسخگویی به اعمال مجرمانه بزهکار بودند، که برای روشن شدن موضوع مواردی از سیر تحولات مسئولیت کیفری و مجازات را در ادوار تاریخی مورد بررسی قرار میدهیم:
۱-دورهی انتقام فردی
تاریخ حقوق نشان میدهد که مبنای اولیهی مسئولیت کیفری و مجازات، حس انتقامیبوده است، در این عهد، اگر فردی از افراد یک قبیله به حقوق فردی از قبیلهی دیگر تجاوز میکرد، تجاوز او به قبیله تلقی میشد و مسئولیت جمعی هنگام تعدی و تجاوز دشمنان در میان قبایل بسیار قوی بوده است. در مواردی که تعدی یا تجاوزی علیه یکی از اعضای قبایل صورت میگرفت، ستمدیده حق داشت، در پناه قدرت قبیلهی خود، ستمکار را به سزای عملش برساند و تنها وسیله یا ضمانت اجرائی تعدی انجام یافته، انتقامجویی اعضای قبیلهی ستمدیده، علیه متجاوز بوده است و انتقامجویی حدّ و مرزی نداشت و تناسبی میان جرم و مجازات یافت نمیشد. در چنین موقعیتی، درگیری و منازعه میان قبایل تجسّم خارجی حسّ انتقام فردی بوده است و در پارهای از اوقات تا کشتن متجاوز و فرونشاندن آتش انتقام ادامه داشت وچه بسا انتقامجویی باعث گسترش اختلاف و دشمنی میان دو قبیله میشد و این ستیزه جویی از خصوصیات بارز دورهی انتقام فردی است.
خصوصیات نظام انتقام فردی
الف-موضوعی بودن مسئولیت[۶۳]:
موضوعی بودن مسئولیت، یکی از مهمترین ویژگیهای مجازات در عهد انتقام، جنبهی موضوعی مسئولیت بوده است. بدین معنی که درآن ایام به محض این که در نتیجهی عمل مادی کسی، به جسم وجان و یا مال و دارائی شخص دیگری صدمه یا ضرر و زیانی وارد میشد، همیناندازه اقدام مرتکب در تحقق عمل وی، مستلزم مسئولیت کیفری و ضمان و مجازات وی شناخته میشد و برای انتقامجوئی و مجازات مرتکب به هیچ وجه مسائلی از قبیل عمدی بودن یا سهوی بودن آن عمل مادی و یا بلوغ و جنون و اجبار و اضطرار مرتکب جرم، تأثیری در نوع و میزان مجازات نداشت و به سخن دیگر، در آن ایام برای تسکین حسّ انتقام و کیفر مجنی علیه و اعضای گروه نسبت به مرتکب، تنها ایراد صدمه یا ضرر و زیان باعث مسئولیت کیفری مجرم و افراد گروه او میشد.
ب- جمعی بودن مسئولیت:
جمعی بودن مسئولیت و عدم تفکیک آن به مدنی و جزائی؛ یکی دیگر از خصوصیات مجازات و مسئولیت اینکه، در عهد انتقام، مسئولیت گروهی یا مسئولیت از اعمال دیگران بوده است، بدین معنی که اجرای انتقام تنها متوجه شخص مجرم نبود، بلکه شامل سایر اعضای قبیله یا گروهی که مجرم به آن تعلق داشت نیز میشد. به همین جهت در آن ایّام، اجرای انتقام در روابط بین قبایل و گروه ها در مقابل هر تعدی و تجاوزی، امری متداول و حاکم بوده است و بر همین مبنا هرگاه یکی از اعضای گروه جرمیمرتکب میشد، همهی اعضای آن گروه جانی علیه، مسئول و مستحق کیفر شناخته میشدند و این طرز تفکر میان گروه ها عمومیت داشت.
به طور کلی در عهد انتقام، مسئلهی شخصی بودن"مسئولیت کیفری” و مجازات به هیچ وجه مفهومینداشت و جمعی بودن مسئولیت، رایج و مورد قبول همگان بوده است. به علاوه در آن ایام، مسئولیت، قابل تفکیک به مسئولیت مدنی و جزائی نبود، بلکه در مفهوم کلی آن، اعم از جنبه های مدنی یا جزائی، مسئولیت، مجرم و سایر اعضای گروه او را ناگزیر از پاسخگویی به آثار و نتایج حقوقی و جزائی عمل انجام یافته مینمود.
ج- نامعین بودن نوع و میزان مجازات:
نامعین بودن نوع و میزان مجازات در عهد انتقام فردی؛ کیفر دادن مجرمین تابع هیچگونه قاعده و قانونی نبوده است، بلکه نوع واندازهی مجازات بستگی به آتش انتقام و حس کینه وتنفّر اعضای گروه و همچنین میزان قدرت و توانایی گروه ها در انتقام جوئی داشته است.
۲-دورهی نظام دادگستری خصوصی با ویژگیهای ذیل:
الف-تبدیل مسئولیت کیفری جمعی به مسئولیت فردی:
با اینکه در عهد دادگستری خصوصی، اجرای مجازات به نسبت، تحت نظم و قاعده درآمده بود، ولی حق انتقام از بین نرفت و مجازات مجرم همچنان حق خصوصی مجنی علیه بود و او در مقام تلافی و انتقام جوئی برمیآمد. به تدریج مسئولیت دسته جمعی خانواده جای خود را به مسئولیت فردی شخص مرتکب جرم داد. بدین معنی که خانواده یا قبیلهی مجرم برای حفظ تمامیت جسمیاعضا و تأمین امنیت و آسایش خود، شخصاً مرتکب جرم را به خانواده مجنی علیه تسلیم میکردند تا به هرترتیبی که بخواهند او را مجازات کنند. مطابق این رویه، مجرمیکه به خانواده مجنی علیه تسلیم میشد، لزوماً اعدام نمیشد بلکه خانواده زیان دیده در مقام تلافی حق داشت که از کار و فعالیت او و دسترنج او بهرهمند گردد. این رویه در حقوق روم و یونان قدیم و در بین مردم اسکاندیناوی متداول بوده است.
ب-برقراری مجازات قصاص:
یکی دیگر از ویژگیهای نظام دادگستری خصوصی که موجب تعدیل انتقام فردی و باعث پیدایش عدالت گستری در اذهان عمومیشده است، برقراری و اجرای مجازات قصاص اعم از؛ قصاص نفس یا عضو است. مطابق این قاعده، مجازات و مسئولیت کیفری مجرم باید بهاندازهی صدمهای باشد که از ناحیهی مجرم به مجنی علیه وارد شده است. کیفیت اجرای قصاص و رعایت تساوی و همپایگی اجتماعی بزهکار و شخص مجنی علیه و همانندی و تساوی اعضا واندامهای درست و آسیب دیده و سایر شرایطی که برای اجرای قصاص لازم است، پیروی از قاعدهی قصاص و این آیین یگانه و یکسان در اجرای مجازات، افراد را به رعایت مساوات و انصاف دعوت و تشویق مینمود. بدین ترتیب، برقراری و اجرای کیفر قصاص نه تنها موجب تعدیل و محدودیت حق انتقام فردی شده بلکه زمینهی شخصی بودن مجازات و مسئولیت کیفری و مصون ماندن سایر اعضای خانواده مجرم را از مجازات نیز فراهم نمود.
ج-برقراری نظام سازش: گام مهم دیگری که در نظام دادگستری خصوصی که در جهت زمینهی محدود ساختن نظام فردی مورد قبول واقع شده، مسئلهی خسارت یا خونبهاست. پس از اجرای قانون قصاص به تدریج ضمن تأیید مسئولیت کیفری شخصی، این فکر قوت گرفت که در مواردی که مجازات قصاص، به علت عدم امکان رعایت تساویاندامهای درست و آسیب دیدهی بزهکار و زیاندیده مقدور و امکان پذیر نیست، یا مجنی علیه و اولیای دم حاضرند، موافقند به جای تحمیل مجازات قصاص، مجرم مبلغی به عنوان خسارت یا خونبها به مجنی علیه یا اولیای وی بپردازد، میتوان اختلاف را از راه سازش و مصالحه پایان داد. پس یکی دیگر از ویژگیهای دادگستری خصوصی، نظام سازش بود. بعدها میزان خسارت و خونبها به وسیلهی قانون پیش بینی شد. این قبیل تعرفههای قانونی که میزان پرداخت خسارت اشخاص را به عنوان مجازات تعیین میکرد، در قانون حمورایی و قانون الواح دوازده گانه و نیز قوانین ایران باستان موسوم بوده است.
۳- نظام دادگستری عمومی
به طور کلی صرفنظر از تأثیر و توسعهی افکار مذهبی دین مسیح در زمینهی شکل حیات جمعی و نظام اجتماعی حاکم بر کشورهای اروپایی در قرون وسطی که منجر به طرح جرائم مذهبی و مفهوم کفاره گناهان به عنوان مجازات و برداشتن مسئولیت کیفری و فکر تهذیب و اصلاح مجرمین از طریق حبسهای انفرادی شد، که در صومعهها به صورت بازداشت صورت میگرفت، بدون تردید مهمترین عاملی که باعث استقرار نظام دادگستری عمومیدر کشورهای اروپایی شد، پیدایش دولتهای نسبتاً بزرگ و مداخلهی قدرتهای مرکزی در برقراری نظم و امنیت و تأمین آسایش عمومیافراد در سراسر قلمرو حاکمیت آنها بودهاست. در این دوره ضمن تأیید شخصی بودن مجازات و مسئولیت کیفری مسئلهی کنترل و تعقیب بعضی از رفتار مجرمانهی مخلّ نظم اجتماعی ویا مغایر ارزشهای حاکم مورد توجه قرار گرفته و لزوم پیش بینی قواعد وضوابط مشخص و معینی برای تعقیب و رسیدگی مجازات این قبیل جرائم که به منافع اجتماعی خلل وارد میساخت. همین امر بتدریج موجب تحول دادگستری خصوصی به دادگستری عمومیگردید و کم کم رسیدگی به جرائمیکه به منافع اقتصادی لطمه وارد میساخت، جنبه عمومیپیدا کرده و به وضع قواعد ومقرراتی که جنبه همگانی داشت منجر شد، تا آنجا که تعقیب و رسیدگی ومجازات این قبیل مجرمین تنها حق شخصی و خصوصی مجنی علیه به حساب نمیآمد، بلکه مجرم از نظر صدمه ای که بر پیکر جامعه وارد آورده بود از طرف قوّه حاکمه مورد تعقیب و مجازات قرار میگرفت. بدین ترتیب نفوذ افکار مذهبی و صلاحیت کلیسا برای رسیدگی به جرایم مذهبی و تحوّل نظام اجتماعی و از بین رفتن نظام ملوک الطوایفی و پیدایش قدرتهای مرکزی ومداخله آنها در تعقیب و رسیدگی و اجرای مجازات درباری مرتکبان جرایم عمومیموجب استقرار دادگستری عمومیدر کشورهای اروپائی شده است، امّا باید توجه داشت که جریان تحویل وتبدیل دوره دادگستری خصوصی به دادگستری عمومیدر همه جا همزمان و یکسان نبوده است. درنتیجه ملاحظه میشود که در سیر تحولات تاریخی مسئولیت کیفری در دوره ابتدائی نظام انتقام فردی مسئولیت کیفری در صورت ارتکاب کسی به جرمیمتوجه جمع بود و به عبارتی مسئولیت جمعی افراد گروه میگردید بدون تأثیر عمدی یا سهوی یا بلوغ و صغر و جنون و اجبار و اضطرار در میزان مجازات شخص و گروه و بدون تأثیر آنها در مسئولیت و عدم مسئولیت و هدف فقط انتقامجوئی بوده است، لکن در دوره دادگستری خصوصی مسئولیت کیفری جمعی تبدیل مسئولیت کیفری شخص و به عبارتی مسئولیت فردی و شخصی بودن مجازات لکن همان هدف انتقامجوئی که در دوره انتقام فردی بوده حفظ گردیده امّا در دوره تاریخی نظام و دوره دادگستری عمومیضمن تبدیل مسئولیت کیفری جمعی به مسئولیت فردی و شخصی بودن مجازات انتقام فردی و انتقامجوئی جای خود را به گسترش عدالت اجتماعی داده و در مواردی که جرم به آسایش و امنیت جامعه مخلّ باشد حاکمیت به نمایندگی جامعه به تعقیب و مجازات متهمین میپردازد و در جهت دفاع از حقوق جامعه و ایجاد عدل در جامعه تلاش می کند.
مبحث هشتم:
دوره های محدودیت سنّی مسئولیت کیفری از نظر جرم شناسی
بحث مربوط به سن مسئولیت کیفری در جرم شناسی از جمله موضوعاتی است که پیوسته توجه جرم شناسان را بخود معطوف داشته است. گرچه از نظر قانونی افراد کمتر از۱۸سال تمام نیز تاحدودی مسئولیت دارند و مقررات خاصی درباره ی آنان اعمال میشود. ولی چون عمل بزهکارانه، نوع و کیفیت بزه ارتکابی افراد در سنین مختلف دوره های سنی متفاوت است، لذا در جرمشناسی عموماً این قبیل افراد به صورت جداگانهای مورد بررسی قرار میگیرند. آنان معتقدند که دوران زندگی باتوجه به رشد جسمیو روانی افراد به دوره طفولیت، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و پیری تقسیم میشود.
-
- دوره طفولیت
در دوره طفولیت تا سن۹ سالگی با رشد جسمیو روانی، شخصیت طفل تکوین یافته و بین ۹ تا۱۲ سالگی دوره تکامل عقلانی و منطبق شدن با وضع محیط و دورهای ثبات آغاز میشود. در زمان گذشته اغلب والدین تصور میکردند که طفل در سنین طفولیت، فقط نیازمند توجه ومراقبت جسمانی است واگر کودکی از نظر تغذیه، پوشاک، بهداشت، مسکن وامکانات تحصیلی در مضیقه نباشد، میبایست در رشد وبلوغ جسمانی و همچنین رشد استعدادهای تحصیلی از همه جلوتر باشد. امّا امروزه این حقیقت به تجربه آشکار شد، که کودک در تمام مراحل رشد وبلوغ نه تنها نیازمند به توجه و مراقبت کامل جسمانی است، بلکه در توانائی های احساسی، ادراکی، تخیّلی، ذهنی و همچنین در مهارتهای کلامیو بدنی، نیار مبرمیبه محبّت وارهنمائی در شرایط و فضای مناسبی و در جهت صحیح مصرف شود، از لحاظ بهداشت روانی، تعادل روحی، روانی واخلاقی را به دست میآورد. در این دوره چون طفل از لحاظ قوای جسمانی و روانی ضعیف ومتکی به بزرگترهاست و نیاز به حوائج اولیه او را والدین فراهم میکنند، لذا کمتر مرتکب جرم شده واعمال آنان بیشتر تحت تأثیر بزرگترها صورت میگیرد. در این دوره نباید طفل را از فعالیت های طبیعی بازداشت ودر مقابل خواسته ها و تمایلاتش سدّ و مانع ایجاد کرد، بلکه طفل باید دوره را به طور طبیعی و آزاد سپری کند. والدینی که در مقابل خواسته ها ونیازهای جسمیو روانی کودک میایستند، تأثیر و نفوذ خود را نسبت به او شدیداً از دست داده و مانع رشد وشکوفائی استعدادهای نهفته در وجود او خواهند شد[۶۴]. مشکلات اصلی رویاروئی کودکان در جامعه ما مستقیماً به فقر یا بی ثباتی خانواده مربوط میشود. درصد قابل توجهی از کودکان در خانواده های فقیر زندگی میکنند. بسیاری از کودکان قبل از رسیدن به سن یک سالگی جان خود را از دست میدهند و عده ای نیز به دلایل گوناگون از نعمت سرپرستی پدر محروم میباشند. طلاق نیز تأثیر قابل توجهی برکودکان دارد که از شایع ترین عواقب آن بروز مشکلات روانی در کودکان است. متأسفانه سوء استفاده از کودکان همراه با فقر و دیگر مشکلات خانوادگی باعث بروز مشکلات روانی در کودکان شده و حتی گاهی ممکن است بعدها در زندگی آنها معضلاتی از قبیل افسردگی و خودکشی را بوجود آورد.
-
- دوره نوجوانی
دشوارترین دوران حیات انسان از نظر تربیتی، دورهی نوجوانی است. این دوره که حدود سنّی ۱۲تا۱۸ سال را دربرمیگیرد، منطبق بر دوره راهنمایی و دبیرستان است، بیشتر مشکلات تربیتی در این دوره پیش میآید و غالباً در همین دوره است که فرزندان یا ازدست میروند یا در مسیر سعادت گام مینهند[۶۵]. این دوره مرحله انتقال از دوران کودکی به دوران نوجوانی است . از یک سو نوجوان در حال هجرت از وابستگی های دوران کودکی است، از سوی دیگر توانائی لازم برای حلّ بسیاری از مسائل زندگی را ندارد و همین نوسان فکری و روانی در او درماندگی، تزلزل و گاه پریشانی و ابهام ایجاد میکند و آرامش روحی را از او میگیرد. در این دوره آرامش دوران کودکی که ناشی از بیخبری کودک از بسیاری از مسائل زندگی است، دیگر درمیان نیست، کودک با اعتماد به اطرافیان خود تکیه کرده و در سایهی حمایت همه جانبه آنها به آرامش میرسد، امّا پیدایش رشد فکری و بیدارشدن انگیزههای نیرومند فطری در زمینهی روحی نوجوان، عرصه را به چنان آرامش کودکانهای بسیار تنگ میکند . همزمانی این دوره با پدیدهی بلوغ سبب میشود که این دوره از زندگی انسان از اهمیت و حسّاسیتی ویژه برخوردار باشد . بلوغ به مانند زمین لرزهی شدیدی است که سرتاسر وجود نوجوان را با تکانی شدید به حرکت در میآورد وذخایر پنهانی در وجود او را بیرون میریزد و او را در شرایطی جدید و ناآشنا قرار میدهد، گوئی نوجوان با پدیده بلوغ با جهانی نو آشنا میشود و افقهای جدیدی در برابر دیدگانش گشوده میشود. دست توانای آفرینش، به وسیلهی بلوغ، نوجوان را با جهش همه جانبه از عالم کودکی جدا کرده و او را آمادهی رشد و کمال میکند، گویی نوجوان دیگرباره متولد میشود و با این تولد دوباره، شور و نشاط تازهای مییابد و گام در راهی نو میگذارد. امَا این تولد دوباره بدون تحمل رنج و زحمت نیست. بلوغ نه تنها انگیزههای غریزی و در رأس آنها میل جنسی را در نوجوان بیدار میکند، گرایشهای عاطفی و روانی او را نیز به ظهور میرساند. از طرف دیگر، نوجوان به لحاظ فکری قدرت و توان بیشتری مییابد و میتواند در بسیاری از مسائل زندگی بیندیشد. فکر او تا دیروز از حصار محسوسات فراتر نمیرفت امَا اینک میتواند دوباره امور غیر محسوس، مجرد و انتزاعی تفکَر کند و همین قدرت فکری، باب تخیَل را به روی او باز میکند. او دربارهی مسائلی که تا دیروز تردیدی در آنها نداشت، تردید میکند و از این رو خواهان بازنگری در افکار و اعتقادات خویش است و میخواهد به نظام فکری جدیدی که مسائل او را حل کند و به پرسشهایش پاسخ دهد، دست یابد.
بااندک دقتی میتوان فهمید که در درون نوجوان چه طوفانی برپاست. از یک سو انگیزههای غریزی و عاطفه هر لحظه او را به به سویی میکشد و تعادل روانی او را به هم میزند، از سوی دیگر انواع تردیدها و دودلیها او را با بلا تکلیفی دردآوری روبرو میسازد. در این میان آنچه بیش از همه برای نوجوانان محسوس است، ابهام و سردرگمیاست. او برای بار اول چنین وضعی را تجربه میکند و توانایی لازم برای مقابله با این کشمکش روانی را در خود نمییابد. از این رو نوجوان به کوچکترین عاملی تعادل روانی خود را از دست میدهد و هیجانی میشود. عواطف او بر یک حال ثابت نیست. زود خوشحال میشود و زود در غم واندوه فرو میرود. در مدت زمانی کوتاه ممکن است حالات متضاد پیدا کند. از ثبات حال برخوردار نیست و به نشانهی، توازن و تعادل خود را از دست میدهد. نگران نظر دیگران و به ویژه اطرافیان وو همسالان دربارهی خویش است و رفتار و برخورد و قضاوت آنها به آسانی حالات روحی او را تغییر میدهد. همین تغییرات مداوم و گاه عمیق، او را خسته و رنجور میکند و صبر وشکیبایی را از او میگیرد. گویی طاقت تحمَل اینهمه فشار را ندارد و از این رو بهاندک ناملایمتی برمیآشوبد و آن را وسیلهای برای خالی کردن دل خستهی خود میبیند. براین اساس، سرکشی، ناسازگاری و بر آشفتگی از پدیده های رایج این دوران است.
لیپستیز در سال ۱۹۸۵ پس از بررسی ادبیات مربوط گزارش داد که حدود از افرادی که به علت افسردگی تحت درمان قرار گرفتهاند، زیر سن ۱۸سال قرار دارند و حدود ۱۶درصد نوجوانان نیاز به نوعی از خدمات بهداشت روانی دارند، هرچند بسیاری از آنها به کمکهایی که نیاز دارند، دست نمییابند[۶۶]. ترک تحصیل نیز یکی از معضلات مبتلا به جوانان است. دلایل ترک پیش از موعد تحصیل متعددند، که برخی ا آنها عبارتند از نیازهای مالی، اخراج از مدرسه، عملکرد تحصیلی ضعیف، انگیزهی کم، عدم توانایی در پیشرفت هم پایی با دانش آموزان دیگر و غیره. پیامدهای ترک تحصیل نیز قابل پیشبینی است.
تحولات دوران بلوغ که همرا با جهش عاطفی و رشد سریع در جسم نوجوانان است، حدود سه سال به طول میانجامد که در پسران حدود سنیَ ۱۳ تا ۱۶ سال را در برمیگیرد و در دختران یکی دوسال کمتر است[۶۷].
۳-دورهی جوانی
از سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، رشد عقلانی و جسمانی به حدَ کمال میرسد. در این دوره، وضع روانی تا حدودی مشابه به دورهی نوجوانی است. در سن ۲۵ سالگی، جوان دارای هدفی خاص و به فکر حفظ منافع خویش است و همین تکامل و پختگی و اهداف، مسائلی را به دنبال آورده و او را احساساتی و عاطفی بار میآورد. در سنین ۲۵ تا ۳۵ سالگی فرد نیاز به اشتغال به کار و حرفه دارد.
بدون تردید عوامل جتماعی در بروز رفتار بزهکارانه جوانان تأثیر به سزایی دارد. مهمترین این عوامل عبارتند از: محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی، تأثیر شرایط خانوادگی، تأثیر گروه همسالان و غیره. پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که” فرآیندها و سیستم خانواده” یکی از عناصر بسیار مهم در رفتارهای بزهکارانه جوانان است. به ویژه فعالیتهای مجرمانه پدر یا مادر و یا برادران و خواهران، خطر افزایش بزهکاری را در اعضای جوان خانواده افزایش میدهد. برخی از این پژوهشها نشان میدهد والدین مجرم به احتمال زیاد در ایجاد انضباط ضروری در خانواده ناتوانند و مهارتهای تربیت پروری در آنان ضعیف است[۶۸]. یکی از عوامل خانوادگی دیگر که در ایجاد رفتارهای ناسازگارانه و بزهکارانه مؤثر است، بیماری روانی در والدین است. آموزش مهارتهای اجتماعی در خانواده از طریق سرمشق گیری نیز یکی از عوامل زمینه ساز بزهکاری جوانان است. شواهد دیگری که از عوامل خطر در رفتار بزهکاری جوانان مدَ نظر گرفته میشود، گروه همسالان است. آشنایی با گروههایی که با بزهکاری زندگی و امرار معاش مینمایند و عضویت در این گروه و پذیرفتن گروه همسالان عامل مهمیدر بزهکاری افراد است که به طور متشکل و گروهی دست به بزهکاری میزنند. به هر ترتیب، بیکاری، مصرف مواد مخدَر و مشکلات متعدد دیگر با بزهکاری جوانان ارتباط دارند.
۴-دورهی بزرگسالی
ازسن ۳۵ سالگی دورهی بزرگسالی شروع و تا پنجاه سالگی ادامه مییابد در این دوره انسان به فکر تخصص در حرفه، ترَقی در شغل و ترفیع مقام خویش در اجتماع و تشکیل خانواده و رفاه زندگی است. مشکلات کودکان و نوجوانان نیز تا حدود نسبتاً زیادی وابسته به بزرگسالان میباشد. با وجود این که نمیتوان یک علت کلَی برای اینگونه مشکلات ذکر نمود ولی میتوان طلاق را به عنوان یکی از علل اصلی نام برد. پیامدهای ناگوار طلاق در زمینهی مشکلات روانی بزرگسالان بسیار شدید است. افسردگی و خودکشی مهمترین این عواقب هستند، حتی کسانی که با برنامه ریزی صحیح سعی در اجتناب از این عواقب ناگوار دارند نیز در دام فشارهای روانی ناشی از تغییر نقش مثلاً از تک والد شدن یا تغییر شغل دادن گرفتاتر میشوند. مصرف مواد مخدر که از معضلات مبتلا به بزرگسالان نیز محسوب میشود، به نوبهی خود باعث از دست دادن شغل، برهم خوردن زندگی زناشویی، بهره کشی از همسر و فرزندان و مجموعهای از مشکلات مربوط به بهداشت روانی میگردد. آمارهای بیکاری در جامعه یکی از مشکلات موجود برای بزرگسالان در جامعه است. برخی از این بیکاریها ناشی از مقتضیات فصلی” در مورد کارگران مزارع“، برخی ناشی از مشکلات اقتصادی کلان کشور، برخی نیز ناشی از تغییرات شاختارهای شغلی نظیر ماشینی شدن برخی از مشاغل هستند. تغییراتی که به طور ناگهانی رخ میدهند و ماهیتاً دراز مدت هستند، باعث ایجاد بیشترین فشار روانی شده و در نتیجه آثار زیان بیشتری روی سلامت روانی افراد درگیر میگذارند، بروز افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر و بهره کشی از همسر و فرزندان ضمن از دست دادن شغل، پدیدهی نادری نیست هرچند که بسیاری از افراد به سرعت دوران بحران را پشت سر گذاشته و به حال عادی بازمیگردند. دیگر جنبه هایی که به سلامت روان بزرگسالان ارتباط دارد عبارتند از: پذیرش نزدیکان، سازگاری با از دست دادن قوای جسمانی، مشکلات مربوط به سلامتی به ویژه مشکلاتی که تهدیدکنندهی حیات هستند مانند فقدان والدین و غیره، این وقایع فشار زا معمولاً پیش آیند، مجموعهای از مشکلات از قبیل اضطراب، افسردگی و بیماریهای روان تنی هستند. علاوه بر موارد فوق، احتمال این که بزرگسالان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم قربانیان انواع جرائم اجتماعی نظیر کلاهبرداری، ارتشاء و اختلاس تا قتل گردند، رو به افزایش است.
۵-دورهی کهنسالی
پیری و کهنسالی با ضعف جسمیشروع و همین ضعف جسمیسبب عدم ثبات عاطفی نیز میگردد. شخص با بازنشسته شدن و از دست دادن شغل، احساس عدم ثبات و ازبین رفتن ارزش اجتماعی خود نموده و از لحاظ خُلق و منش متغیر ولی کمتر مرتکب جرم میشوند. مجرمین سالخورده، افرادی آسیبپذیر و بیپناه هستند. در هر حال بازنشستگی، روابط زناشویی، مر گ همسر، پدر بزرگ یا مادر بزرگ شدن، بستری شدن در بیمارستان و غیره کانونهای ایجاد فشار روانی برای سالخوردگان هستند. کنار آمدن با بازنشستگی قطعاً یکی از مهمترین وظایف است. در حال حاضر مردان بطور متوسط حدود ۱۴ سال از زندگی خود را در بازنشستگی میگذرانند و زنان به دلیل امید زندگی طولانیتر بیش از۲۰ سال را در این دوران میگذرانند. یکی از ویژگیهای مهم دوران بازنشستگی، کاهش چشمگیر درآمدهاست. خانواده های دارای سرپرست بیش از۶۵سال، متوسط درآمدی کمتر از متوسط درآمد خانواده های دارای سرپرست ۲۵ تا ۶۵ سال را دارند. هزینه های بالای مراقبتهای بهداشتی اشخاص سالخورده، فشار مضاعفی را بر وضعیت مالی این گونه خانواده ها تحمیل میکند، سازش با مشکلات مزمن مربوط به سلامتی از قبیل آرتروز، فشار خون بالا، ضعف شنوایی، بیماریهای قلبی، آسیبهای مربوط به ارتوپدی، سینوزیت و ضعف بینایی نیز از نگرانیهای عمدهی سالخوردگان است، بیماری قلبی، سرطان و سکته که از مهمترین علل مرگ و میر در سالخوردگان هستند، اغلب منجر به بروز مشکلات جدَی در سازگاری بیماران و خانوادههایشان میشوند. به نظر میرسد که افراد سالخورده در مقایسه با گروه های سنی دیگر از مشکلات روانی کمتری رنج میبرند. با این حال اختلالات شناختی از مشکلات مبتلا به حدود ۱۴درصد از سالخوردگان است. علاوه بر بحرانهای عمومیو مشکلات دیگری که در بالا ذکر شد، سالخوردگان بسیاری از مشکلات گروه های سنَی دیگر از قبیل بهرهکشی جسمی، روانشناختی و جنسی، مصرف مواد مخدر و بیماری روان تنی را نیز تجربه میکنند.
نتیجه: از مطالعهی آمار زندانیان ملاحظه میشود که تعداد جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان زیر سن ۱۸سال نسبت به کسانی که در فاصلهی ۱۸تا ۲۵سالگی قرار دارند، به مراتب کمتر بوده و بیشترین تعداد زندانیان در گروه سنَی اخیر قرار دارند. از این سن به بعد است که جرائم ارتکابی قوس نزولی را طی به نحوی که در فاصلهی سنَی هفتاد سال به بالا تقریباً به صفر میرسد. البته این بدان معنی نیست که اطفال کمتر از ۱۲ سال و افراد بالاتر از ۷۰ سال ابداً مرتکب نخواهند شد، برعکس مواردی یافت شده که اطفال کمتر از ۱۲ سال نیز مرتکب جرائمینیز گردیدهاند.
مبحث نهم: نگرشی بر شرایط مسئولیت کیفری گذر تاریخ
گفتار اول: شرایط مسئولیت کیفری در ادوار و مکاتب تاریخی
۱- شرایط مسئولیت کیفری در دوران باستان:
تاریخچه مسئولیت کیفری در جوامع اولیه با سرگذشت غم انگیزی همراه بوده است. در این ایام به هیچ وجه مسئولیت اخلاقی در بین نبود، مسئولیت آن زمان «مسئولیت مادّی» بود، با این توضیح که اگر کسی مرتکب جرم عمدی میشد مستحّق مجازات بود. خواه چنین شخصی از سلامت عقل بهرهمند باشد یا خیر و حتی در بسیاری از موارد مجازات جرائم غیرعمدی نیز شبیه جرائم عمدی بود.
در مجموعهی قوانین"حمورابی” که یکی از جالبترین و قدیمیترین قوانین جزائی است گفته شده که: «اگر جرّاحی خسارت جسمانی فاحشی به مریض وارد آورد، مقرر است که دست او را قطع کنند و یا اگر فرزند شخص بزرگی را هلاک سازد، پسر همان جرّاح را به عوض او به قتل میرسانند» و در جای دیگر میخوانیم که اگر بنّایی ساختمانی را میساخت که در نتیجه خراب میشد و در اثر ریزش آن کسی به قتل میرسید، قصاص بدین نحو انجام میگرفت که اگر صاحبخانه کشته میشد، معمار باید کشته میشد و اگر فرزند صاحبخانه در زیر آوار از بین میرفت، فرزند مستحقّ مرگ بود» اساس مجازاتها در قوانین حمورابی، اصولاً قصاص است. دندان برای دندان، چشم برای چشم، ولی در عین حال استثناء نیز وجود داشت. بین توانگران و مستمندان، آزادگان و بردگان، طبقهی اشراف و عوام در مجازاتهای تحمیلی فرقهای زیادی به چشم میخورد. مثلاً اگر کسی از اشراف باعث کور شدن فردی از طبقهی عامّه یا بردهای میشد، فردی از طبقهی برتر را مورد آزار قرار میداد، میبایست به همان نحو مورد شکنجه قرار میگرفت. کوشش در راه سرکوبی جرم که توسط قصاص صورت میگرفت، باعث شد که هیچگونه توجّهی به شخصیت بزهکار نشود و مسئولیت او مطلقاَ مورد نظر قرار نگیرد تا بر حسب آن مجازاتی معین و اجرا گردد. به همین جهت اگر شاخهی درختی باعث کشته شدن کسی میشد، آن را قطع کرده و از بین میبرند. اگر حیوانی انسانی را به قتل میرساند، آن حیوان را به محکمه میکشاندند و پس از طی جلسات و تنظیم محاکمه، حکم نابودیش را صادر و حکم را به مرحلهی اجرا گذارده و حیوان را به قتل میرساندند. این طرز تفکّر با پیدایش ملّتهای متمدنتر از بین رفت.