شکل (۴-۸) : پوش نیرو- چرخه بارگذاری ۶۹
شکل (۴-۹) : منحنی پوش تغییر قطر قائم حلقه – چرخه بارگذاری ۷۲
شکل (۴-۱۰) : منحنی تجمعی انرژی جذب شده – چرخه بارگذاری ۷۲
شکل (۴-۱۱) : توزیع تنش فون میسز حلقه ۷۳
شکل (۴-۱۲) : قاب مفصلی با مهار بند قطری و حلقه ی فولادی ۷۵
شکل (۴-۱۳) : منحنی هیسترزیس نیرو – تغییر مکان افقی قاب ۷۶
شکل (۴-۱۴) : پوش منحنی نیرو- تغییر مکان افقی قاب ۷۷
شکل (۴-۱۵) : منحنی انرژی-چرخه بارگذاری قاب ۷۸
شکل (۴-۱۶) : منحنی انرزی تجمعی- چرخه بارگذاری قاب ۷۹
شکل (۴-۱۷) : توزیع تنش فون میسز قاب با حلقه ۸۰
شکل (۴-۱۸) : مقایسه ضریب شکل پذیری حلقه فولاد LY وحلقه فولاد متداول ۸۱
شکل (۴-۱۹) : نسبت انرژی آخرین چرخه غیر الاستیک به آخرین چرخه الاستیک ۸۲
شکل (۴-۲۰) : مقایسه متوسط انرژی جذب شده در هر چرخه بار گذاری غیر الاستیک ۸۳
شکل (۴-۲۱) : متوسط انرژی جذب شده در طول کل چرخه بارگذاری ۸۴
شکل (۵-۱) : لوله فولادی مش بندی شده درAbaqus 86
شکل (۵-۲) : منحنی هیسترزیس نیرو- تغییر طول لوله فولاد LY 87
شکل (۵-۳) : منحنی پوش هیسترزیس نیرو- تغییر طول محوری لوله ۸۸
شکل (۵-۴) : منحنی انرژی چرخه بارگذاری ۹۰
شکل (۵-۵) : پوش نیرو- چرخه بارگذاری ۹۰
شکل (۵-۶) : منحنی تجمعی انرژی جذب شده – چرخه بارگذاری ۹۲
شکل (۵-۷) : لوله آلومینیومی مش بندی شده درAbaqus 93
شکل (۵-۸) : منحنی هیسترزیس نیرو- تغییر طول لوله آلومینیومی ۹۴
شکل (۵-۹) : منحنی پوش هیسترزیس نیرو- تغییر طول محوری لوله ۹۵
شکل (۵-۱۰) : منحنی انرژی چرخه بارگذاری ۹۷
شکل (۵-۱۱) : پوش نیرو- چرخه بارگذاری ۹۷
شکل (۵-۱۲) : منحنی پوش تغییر قطر قائم حلقه – چرخه بارگذاری ۱۰۰
شکل (۵-۱۳) : منحنی تجمعی انرژی جذب شده – چرخه بارگذاری ۱۰۰
شکل (۵-۱۴) : توزیع تنش فون میسز لوله آلومینیومی ۱۰۱
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (۴-۱) : مقایسه تغییر قطر بدست آمده از Abaqus و روابط مقاومت مصالح ۶۵
جدول (۴-۲) : مشخصات مقاطع قاب ۷۵
فصل اول
کلیات
مقدمه
از جمله سیستم های مقاوم در برابر بار جانبی، قابهای مهار بندی شده هم محور می باشد. درصورتیکه اتصال بین اعضای مختلف این نوع قاب به صورت مفصلی باشد از آن با نام قاب ساده (قاب مفصلی) با مهار بندی هم محور نام برده می شود. در قابهای با مهار بندی هم محور، محور تیرها ستونها و اعضای مهاری در یک نقطه مشترک با هم تلاقی می کنند. هسته مقاوم خرپایی یا شبکه مقاوم خرپایی عامل پایداری سیستم قاب ساده می باشد. ملزومات تشکیل شبکه خرپایی عناصر قائم یا همان ستون ها، عناصر قطری مورب یا همان مهار بندها و تیرها اگر سیستم مهار بندی دارای مهار بندی هایی باشد که با تیر اندر کنش دارند مانند سیتم مهار بندی هفتی وهشتی می باشد. در این نوع از قاب ها اعضای مقاوم در برابر بارهای جانبی، نیروی جانبی را از طریق عملکرد محوری اعضاء به زمین انتقال می دهند و به دلیل همین عملکرد محوری اعضاء این نوع از قاب ها دارای سختی زیاد و تغییر مکان کم می باشند.
مهار بندهای هم محور به طور گستردهای جهت تأمین سختی و مقاومت در ساختمانهای کوتاه و متوسط جهت مقاومت در برابر باد و زلزله به کار می روند. جهت پاسخهای لرزه ای مناسب این مهار بندها باید به گونه ای طراحی شوند که به مقاومت و شکل پذیری مناسبی دست یابند. در روشی که سازگار با فلسفه طراحی لرزه ای مقاوم می باشد توقع بر پاسخهای غیر الاستیک در مهار بندهای هم محور در خلال زلزله های شدید می باشد. طراحی مهاربندهای قطری هم محور باید به نحوی باشد که توانایی تحمل تغییر شکلهای پلاستیک و قابلیت اتلاف انرژی در حالتی پایدار به صورت کمانش در فشار و تسلیم در کشش را داشته باشد. طراحی صحیح به نحوی می باشد که اطمینان حاصل شود که تغییر شکلهای پلاستیک تنها در مهار بندها اتفاق می افتد و اتصالات هیچ گونه آسیبی نمی بینند. بنابراین اجازه داده می شود که سازه قادر به تحمل زمین لرزه های قوی بدون از دست دادن مقاومت ثقلی خود باشد. زلزله های گذشته نشان داده است که رفتار شرح داده شده تحقق پیدا نخواهد کرد مگر آنکه قابهای مهار بندی و اتصالات آنها به طور صحیح طراحی شوند.
مهار بندهای هم محور مطابق شکل (۱-۱) به شکل ضربدری، قطری، K، هفتی (شورن) و هشتی (شورن) می باشند.
انواع مهار بندهای هم محور
مطابق آئین نامه ۲۸۰۰ ایران ]۱[، استفاده از مهاربندهای هم محور در ساختمانهای تا ارتفاع ۵۰ متر، در قابهای با اتصالات مفصلی و برای ساختمانهای بلندتر در قابهای مختلط مجاز می باشد. سهولت اجرا و هزینه های پائین اتصالات مفصلی نسبت به اتصالات گیردار موجب استفاده افزون تر این نوع از مهاربندی ها به عنوان عناصر مقاوم در برابر بارهای جانبی شده است. پائین بودن میزان مصرف فولاد در هر متر مربع این سازه ها در مقایسه با سازه های خمشی از دیگر مزیت آنها است. بعلاوه حساسیت کمتر این قابها به میزان و کیفیت جوش یکی دیگر از محاسن این قابها نسبت به سازه های قاب خمشی است.
در کنار محاسن سازه های با مهاربندی هم محور باید از شکل پذیری کم آنها در مقایسه با سازه های قاب خمشی، به عنوان نقطه ضعف اصلی این نوع از قابها یاد کرد. سیستم مهار بندی هم محور با تحریک جانبی تغییر شکل می دهد در این حالت یکی از قطرها در فشار قرار می گیرد و در خلال زلزله با افزایش سطح انرژی وارد بر سیستم زمانیکه نیرو در قطری تحت فشار به حدود R برابر نیروی زمان طراحی می رسد این المان دچار تسلیم و کمانش می شود. با تشکیل مفصل پلاستیک روی این عضو سختی و ظرفیت باربری آن کاهش می یابد، زمانیکه در سیکلهای بعدی این المان مجدداً در فشار قرار می گیرد به دلیل آسیبهای ایجاد شده قبلی و کاهش سختی و مقاومت ناشی از آن دچار کمانش بیشتری می شود و تغییر شکلهای خمیری در محل مفصل پلاستیک ایجاد شده تشدید می گردد. براساس تستهای بار گذاری لرزه ای سیستم های مهاربندی هم محور عنوان می شود سختی و مقاومت این مهاربندها پس از چند سیکل سنگین بارگذاری لرزه ای به ۲۵% تا ۳۵% شرایط اولیه تنزل می یابد. با استناد به موارد مشروح اگرچه مهاربندهای هم محور تحت بارهای نه چندان بزرگ و در محدوده جابه جایی های کوچک مقاومت مناسبی از خود نشان می دهند ولی در بارگذاریهای سنگین لرزه ای استعداد زیادی به کمانش و ناپایداری دارند. به عبارتی قابلیت اعتماد پذیری لرزه ای آنها مناسب نمی باشد. شکل پذیری از رفتار غیر الاستیک اعضا و اتصالات سازه حاصل می شود. رفتار غیر الاستیک در سازه های خمشی با تسلیم شدن دورترین تارمقطع شروع شده و تا تشکیل کامل مفصل پلاستیک ادامه پیدا می کند. تشکیل مفاصل پلاستیک در نقاط مختلف سازه موجب جذب انرژی و تامین شکل پذیری سازه می گردد. در مقابل در سازه های با مهار بندی هم محور انتقال نیرو جانبی از طریق نیروی محوری اعضاء انجام می شود. نیروی محوری موجب کمانش مهار بندهای فشاری قبل از رسیدن آن به مرحله غیرالاستیک و جذب انرژی می باشد. در نتیجه منحنی هیسترزیس سازه های با مهاربندی هم محور کم عرض و میزان شکل پذیری آنها پائین می باشد.
سرعت باز سازی از جمله فاکتورهای مهم در ارزیابی سیستم های مقاوم در برابر زلزله است که در سالهای اخیر مورد مورد توجه فراوان قرار گرفته است. سازه های با مهاربندی هم محور، بدلیل محدود شدن خسارات سازه ای آنها به اعضاء و اتصالات مهاربندها، در مقایسه با سازهای خمشی از سرعت بازسازی بالا و هزینه پایینی برخوردارند. به عنوان جمع بندی محاسن سازه های با مهاربند هم محور را می توان به شرح زیر بیان نمود:
بازسازی و تعمیر این سازه ها، عموماً به اعضاء و اتصالات مهاربند خلاصه می شود و در نتیجه نواحی بازسازی آنها محدود، کم هزینه و سرعت بازسازی زیاد است.
حساسیت عملکرد این سازه ها به میزان و کیفیت جوش نسبت به دیگر سازه های فولادی کمتر است و در نتیجه قابلیت اعتماد آنها بیشتر خواهد بود.
خسارات غیر سازه ای این سازه ها در مقایسه با سازه های خمشی کمتر و بهره برداری آنها بلافاصله بعد از زلزله امکان پذیر خواهد بود.
۲-۲- ۵ چند راهکار علمی آموزش خلاقیت:
روشآموزش پرسشگری فعال:
از آنجا که مباحث علوم انسانی بیشتر تحلیلی و غیر عینی است پس نوع پرسشهای استادانحین تدریس نیز در نحوه تفکر دانشجویان برای پاسخگویی مؤثر خواهد بود؛ بنابراین بهترین روش پرسشگری سؤالاتی است که با «چراوچگونه» آغاز میشود و فرصتی را برای به کار انداختن قدرت تحلیل و فهم دانشجو از مسأله ایجاد می کندواواز زوایای مختلف سؤال را بررسی نموده و پاسخهای متعددی را آماده می کند. این روش به نوعی در پرورش خلاقیت و ایجاد انگیزه در دانشجویان برای کاوش عمیقتر مسائل مؤثر بودهو با تقویت قدرت تحلیل فرصتابراز وجود و بیاناندیشههای نو را در آنهابهوجود خواهدآورد.
روش آموزش اکتشافی:
یکیازآسیبهای جدی که متوجه آموزش رشتههای علوم انسانی کشوراست،روش سخنرانی و انتقالاطلاعاتازاستادانبهدانشجویان میباشد که گاه این روش با سطحی نگری به مطالب مهموتدریس آن بدون فهم واقعی مفاهیم و موضوعات درسی در دانشجو،ایجادابهام می کند؛درنتیجه روش اکتشافی و خود آموزی را بهعنوان یکیاز بهترین روشهایی توصیه می گردد که برای ایجاد خلاقیت در دانشجویان علوم انسانی کمک خواهد نمود. در روش آموزش اکتشافی استادان به نحوی نقش راهنما را داشته و برای ایجاد خلاقیت در دانشجوبر ویژگیهایی چون خودآغازگری،ابتکار و پرسشگری دربارهموقعیتهای معماگونهتأکید میکنندواین گونه دانشجورابامسائل دشوار روبهرو میکند تا خود را از راه حل های قالبی برهاند و به سوی فعالیت های خلاقانه سوق داده شود؛ به عنوان مثال در رشته جامعه شناسی ، فقط صرف یادگیری نظرات اندیشمندان این رشته و مقایسهدیدگاههای آنها با هم نباید مبنای تئوریک درسی چند واحدی قرار گیرد؛ بلکه باید استاد این درس نخست با تفهیم مفاهیم تئوری یک نظریه،موردی را از کاربرد اندیشههایآن جامعهشناس دراجتماعش و با شرایط خاصی که اصول و مبانی نظریه در آن اجرا شده، دانشجویانراآشناکنندو سپسازآنها بخواهند تا دقیقاً همان مباحث را در درون جامعهخود به نحوی که در چارچوب واقعیات اجتماعی نزدیک باشد،بازسازی وبررسی کنند.در این مرحله است که به هدف نهایی روش اکتشافی یعنیپرورش خلاقیت در جهت بسط مفاهیم نظری به موارد عینی و واقعی دست یافتهایم.
روشآموزش مطالعه آفریننده:
بسیاری از اطلاعات علوم انسانی در ذهن دانش آموختگان رشتههایآن گاهبه صورتی بلااستفاده باقی میماند؛ در حالی که بسیاری از این مفاهیم و دادهها دارای ارزش علمی بالایی می باشند؛ولی به دلیل عدم آگاهی دانش آموختهمااز موارد کاربرد آنها در زندگی شخصی و حرفهای خود به مرور زمان این اطلاعات مفید کارایی خود رااز دست میدهند؛در نتیجه روش مطالعه آفریننده در آموزش دانشجویان علوم انسانی به جهت ذهنی بودن بیشتر مفاهیم آن و کاربرد غیر عینی یادگیریهای آن در جامعه به عنوان شیوهای کارآمد محسوب می گردد. در این روش استادان مجرب علوم انسانی می توانند با تشویق دانشجویان بهمطالعه عمیقتر مفاهیم درسی خود، در موارد استفاده آن اطلاعات هنگام مطالعه ی کتابی اندیشه کنند و راههایی راکهایناطلاعات برای حل مسائل زندگی در اختیار آنها قرار می دهد را بررسی کنند.بهاین صورت دراین روش هم تأثیر مستقیمیرادرآیندهیعلمی و شغلی دانش آموخته آینده ما می گذارد و هم وجههعلمی علوم انسانی را به خاطر چنین دانش آموختگان با سطح فهم بالایی،در جامعهعلمی کشورارتقابخشد.
۲-۲-۶ آموزش تفکر خلاق بهوسیله شیوه تفکر افقی:
شیوه تفکر افقیتوسط «ادوارد دوبونو»مطرحشده، مربوط بهافکارو اندیشههای نو میباشد و با تفکر خلاقدرارتباط است.افرادی با طرز تفکر افقی به جای پذیرفتن محتمل ترین راه،به بررسی جوانب مختلف موضوع می پردازند و مسائل را از جوانب مختلف مینگرند.از آنجا که تفکر افقی تمایل طبیعی و عادتیازذهناست و برای هر کس که بهایدههای نو واندیشههای تازه علاقمند باشد، تفکر افقی فراهم است.دراین روش استادانرشتههای گوناگون علوم انسانی باید بهایدههای نو و بکری که در ذهن دانشجویان هست،جهت دهند؛چرا کهاولین نشانههای یک ایده نو یا فکری خلاقهاحتمالاً آنقدر تیره و تاراست کهدرک کامل وتنظیم آن جهت ارائه منطقی دشوار است. در چنین حالتی اگر دانشجو قبلاً در فرایند آموزش دانشگاهی خود با شیوه تفکرافقی که منطبق بر مراحل خلاقانه حل مسائل است،آشناباشند، تمام سعی و توانمندی ذهنی خود را بر این اصل قرار میدهد که با تعیین شکل وشمایل این ایده جدید و نابآن رابهورطههوشیاری و آگاهی کامل خود بکشاند.دراین میان همکاری علمی نزدیکی نیز باید بین استاد و دانشجوی خلاق وجود داشته باشد، چرا کهدراین مرحلهامکان دارد ایدههای خلاقهای که از سوی دانشجو ارائه شده، در طی یک توالی منطقی قرار نگیردودرنتیجهاگرایدهدانشجو مورد تأیید و اهمیت استادی باشد،باید مسیر و بستر رشداین ایدهرابه او نشان دهند؛زیرا این ایدهها گاهارزش تبدیل شدن بهنظریات علمی محکمی رادارند؛بنابراین شیوه آموزش تفکر افقی میتواند مبنای مناسبی برای هدایت آگاهانه طرحهاوایده های خلاقانه دانشجویان،توسط استادان در دانشگاههاو مراکز تحقیقات علوم انسانی باشد تا با پرورش مناسب ایدههایی با قابلیت رشد و توسعه،آموزش عالی کشورمان را بویژه در عرصه رشته های علوم انسانی از حالت رکود خارج کرده و به مکانی برای پرورش استعدادهای خلاقه تبدیل شود.
۲-۲-۷ روش ذهنانگیزی؛شیوهای خلاق برای آموزش تفکر انتقادی:
شیوهذهن انگیزی بهعنوان یکیازراهبردهای مناسبی که یادگیرندگان بهوسیله آن افکار و عقایدشان را بدون هیچ گونه سانسور و مانعی بیان می کنند و بهاین معنی که در یک فضای بحث وگفت وگوی آزاد افراد عقاید و افکار همدیگر را به نقد میکشند و هر چه این مباحث بیشتر باشد،کیفیت اندیشههای ارائه شده نیز افزایش خواهد یافت.شیوهذهن انگیزی را میتوان در محافل علمی و دانشگاهی کشور، بویژه دررشتههای علومانسانی که محتوایی ذهنی وتحلیلی دارند،بهکار برد؛ بهاین صورت که دانشجویان علوم انسانی در مناظرههای علمی خود با همدیگر و در یک فضای باز گفت و گو با تبادل اندیشههایی که بین خودشان دارند نظرات را متقابلاً نقد کرده و با دیدگاههای موافق و مخالف آشنا میشوندوحتیایدههای خلاقهای را میتوان از درون این مباحث منتجکرد. همچنین کاربرد این روش در انجمنهای علمی دانشجویان علوم انسانی باعث می شود تا آنها نسبت بهافکار و ایدهآلهای خود شناخت بیشتری بهدست آورند و با برخورد منطقیبانظرات انتقاد آمیز دیگران،قدرت پذیرش حقایق علمی یک بحث جدی را داشته باشند و این گونه نیز احساس شایستگی و کفایت لازم را به دست می آورند و بر اساس واقعیت های موجود میتوانند ضمن شناسایی ضعفها و تواناییهای خود، راهحل مسائل مطرح شده در مباحث را پیدا کنند؛بنابراین روش ذهنانگیزی به عنوان طرزفکر، عقیده و روش مطمئنی برای تولید راه حل های مشترک درباره حل یک مسأله میباشد.
۲-۲-۸ تأثیر اندیشهبزرگان و متفکران در ترویج تفکر انتقادی و خلاق:
همواره در بسیاری از کتابهای درسی که در رشته های علوم انسانی تدریس میشود اشاراتی به اندیشمندان بزرگی شده که شیوهیزندگی،طرز تفکر و نظریات آنها تأثیر شگرفی در جوامع انسانی عصر خود و حتی بعدازآن نیز داشتهاند؛ چراکهاندیشههای این متفکران که حاصل یک عمرزحمت وتلاش در راه اهداف انسانی بوده،به تغییر مسیر زندگی بسیاری از انسانهایی منجر شدهکهاندیشهیاین بزرگان را مطالعهنمودهوبهآن عمل کردهاند. در اینجا جملاتی از این اندیشمندان را مطرح میکنی.«ژان ژاک رسو»،جامعه شناس بزرگ میگوید: «تفکر،تنهاچیزیاست کهاز انسان توقع میرود» یا نویسنده برجسته ویکتورهوگو میگوید: «انسانهایی زندههستند که یک دم از مبارزه دست بر نمیدارند». الگو قرار دادن چنین اندیشههای برجستهو موفقی در مراکزآموزشی، مدارس، دانشگاهها و بهویژه برای دانشجویان علوم انسانی که موضوع مباحث درسی آنها بیشتر جنبه تحلیلی دارد،باعث پرورش ذهنهایی با انگیزه کنجکاوی زیادوخود باوری مثبت می شود که هر دو از ویژگیهای تفکر انتقادی و تفکر خلاق میباشد. استفادهازالگوهای رفتاری،ذهنی و شخصیتی انسانهای اندیشمند و موفق به عنوان یک منبع تغذیهای مفید فکریاست که میتوان ازآندرجهت راهنماییاندیشههای خلاق و منتقدانه دانشجویان علوم انسانی استفاده کرد؛ بهاین صورت که برای جهت دادن بهایدههای خلاقانه دانشجویان باید بتواننداز یک الگوی پرورش دهندهذهنی که متأثر از همین افکار و تجارب علمی اندیشمندان بهره گیرند و این افراد برجسته را به عنوان صافیهای مؤثری که چارچوب مشخصی را برای ایدهها تعیین می کنند و حتی با مقایسه کردن مراحل شکل گیری این ایدهها با نظرات علمی این متفکران نوعی نقد و تحلیل بنیادی نیز میشود. پس متوجه میشویم که استفاده از تفکرات و اندیشه های بزرگان علم و دانش در پیشبرد خلاقیتهای ذهنی دانشجویان تا چه اندازه حائز اهمیت است؛ آن چنان که «گوردون هولفیش» و «دکتر فیلیپ.ژ.اسمیت» در اثر مشترک خویش به نام «تفکر منطقی» معتقدند: «تعقیب کردن کارهای روحها یا ذهنهای بزرگ تنهاراه پرورش ذهنها است». در این قسمت از بحث به دو نفر از دانشمندان برجستهنیا یعنی «دکتر جان توماس گریندر»، زبان شناس معروف، و «ریچارد واین بندلر»، ریاضیدان، اشاره میکنیم که به شیوهای کاملاً نو با نام «برنامهیزی عصبی _ کلامی » یا ( ان ال پی ) دست یافتهاند. این روش مدلسازی رفتاری از طریق کشفیات علمی دیگران است. این دو نفر استعداد و دانش خود را برای انجام یک مقصود بهکار بردهند؛ یعنی رفتار موفقترین افراد را در هر زمینه مدلسازی کرده اند و سپس به دنبال کسانی میگشتند که از لحاظ علمی ، هنری، تکنیکی و…، بیشترین کارایی را داشته اند البته مسألهای که آنها بیشتر پی گیر آن بودند توانایی ایجاد تغییر در ماهیت افکار و ایدههای ذهنی افرادی بود که بیشتر فعالیت های مغزیآنها چارچوب مناسب علمی نداشتهاست ؛بنابراین با بهکارگیریاین روش موفقیتهای بی نظیری در زندگی خود کسب کردهاند. گریندر و بندلر از روش های تغییر رفتار افراد موفق برای ایجاد یک روش منحصر به فرد که برگرفته از سالها تجربیات و پشتکار نوابغ بود، سود می جستند؛ بنابراین با مطرح کردن این الگوی مؤثرتغییر رفتاری متوجه میشویم که در کشورهای غربی الگوسازی از موفقیتهای اندیشمندان و افراد برجستهیآنان تا آن حد اهمیتداشته که دو نفر از دانشمندانشان به فکر تدوین چنین الگوی موفقی برای ایجاد تغییر در ساختاراندیشهایافرادکردهاند که حتی روش ( ان ال پی ) برای جهت دادن به ایدههای خلاق دانشجویان بسیار مؤثر بوده است. مطمئناًدرداخل کشور ایران نیز بسیاری از این ایده های خلاق و نودراندیشه جوانان ما وجود دارد که با وجود داشتن چنین الگوهایی و در الویت قرار دادن اندیشه های بکر این جوانان در رأس برنامه های علمی و کاربردی در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بسیاری از طرحهای ذهنی در جامعه عملی خواهد بود که این مسأله در رشته های علوم انسانی به دلیل ماهیت کیفی و ذهنی بودن آن نیاز به چنین الگوهای دقیق علمی دارد.
۲-۲-۹ ویژگی متفکران منتقد:
رابرت انیس، برای تفکر انتقادی ۱۳ ویژگی وخصوصیت را به شرح زیر ارائه می دهد و معتقد است که متفکران منتقد این ویژگی ها را دارا هستند:
ذهنی باز دارند
در زمان های لازم موقعیتی تازه ایجاد می کنند ویا موقعیتی را تغییر می دهند .
تمامی شریط را به حساب می آورند .
در جستجوی اطلاعات دقیق هستند.
در روشی منظم ،با اجزای یک کل پیچیده کار می کنند
در جست وجوی «جایگزین»های متفاوت هستند.
به دنبال دلایل می گردند
در جست وجوی بیانی روشن از پیامدها و نتایج هستند
مسئله ی اصلی را در خاطر حفظ می کنند
منابع معتبر را به کار می گیرند
از موضوع خارج نمی شوند
به احساسات و سطوح دانش دیگران حساس هستند (ارنشتاین و هانکینس،۱۳۷۳ )
از آن جا که تفکر انتقادی در همه ی جنبه های زندگی کاربرد دارد و در موقعیت های روزمره ،تفاوت بین موفقیت و شکست را به وجود می آورد،معلمان باید در صدد پرورش و پیشرفت تفکر انتقادی در خود باشند و این امر در گروی پرورش خصوصیات رفتاری متعدددر فرد است.
۲-۲-۱۰ مراحل پیشرفت تفکر انتقادی :
دراولین مرحله از پیشرفت تفکر انتقادی،افراد غالبا"این گونه فرض می کنند که قضاوت ها یشان همیشه صحیح است ومهارت های تفکر انتقادی شان به تئسعه گسترش نیازی ندارند.این امر در زمره ی بزرگ ترین خطرات تفکر انتقادی قرار دارد. افراد در این مرحله تشخیص می دهند که بعضی وقت ها انتخاب های ضعیفی را انجام می دهند،ولی غالبا"به انچه که افراد دیگر فکر می کنند،نمی اندیشند واین احتمال را در نظر نمی گیرند که احتمالا"در اشتباهند وشخص مقابل درست فکر می کند.کسانی که از این مرحله عبور می کنند،وارد مرحله ی بعدی می شوند.
افرادی که وارد این مرحله می شوند،توجهشان به ملاحظاتی است که در رابطه با قضاوت صریح و اشکار مطرح هستند.آنها به این مرحله رسیده اند که در امر تفکر انتقادی و قضاوت کردن در باره ی هر مسأ له،ایده،یا…عواملی مانند:شهرت،آوازه،قدرت و…از اهمیت اصلی برخوردار نیستند وباید به ملاحظات در باره ی خود آن مسأ له،ایده یا …توجه شود؛اگر چه،هیچ کس دانسته فکر نمی کند که به شیوه ای غیر انتقادی می اندیشد یا دچار قضاوت های گمراه کننده و بی اساس است.
۲-۲-۱۱ چرا تفکرانتقادی باید قسمتی از تمام دروس باشد؟
امروزه هم استادان و هم شاگردان اطلاعات فراوانی در دست دارند.استادان گاهی اوقات از دانستن اینکه چگونه همه ی این پیشرفت ها در رشته های تخصصی آن ها می تواند برای تعیین موارد مورد نیاز شاگردان به دست آید،ناامید می شوند.شاگردان یورش عصر اطلاعات را حتی شدیدتر از استادان خود احساس می کنند و کمتر می توانند از عهده فشار آن و فهم دنیای پیچیده اش بر آیند.استادان می توانند از طریق پیشنهاد چهارچوب ها ونظر گاه های تحلیلی برای دسته بندی کردن امور و تفکر انتقادی در مورد آن ها شاگردان را در رویارویی با این پیچیدگی کمک کنند.
توانایی های تفکر انتقادی شاگردان، طی تحصیل بدون کمک استادان و صرفا” با گوش دادن به سخنرانی ها و خواندن کتاب درسی و امتحان دادن به وجود نمی آید.استادان آشکارا باید بدانند که منظورشان از تفکر انتقادی درچارچوب رشته ی خود چیست.همچنین باید فرصت هایی را برای تمرین مهارت ها و روش های تفکر انتقادی برای شاگردان تدارک ببینند.استادان تمام رشته ها باید از طریق مجسم کردن چارچوب های تحلیلی، در میان گذاشتن روش های حل مسئله ی خود با شاگردان ،صحبت با همکاران وشرکت در سمینارهای آموزشی، مسئولیت آموزش مهارت ها و روش های تحقیق وبررسی انتقادی را بپذیرند.
علاوه بر آموزش مهارت های واضح وچهارچوب های تحلیلی،استادان باید جنبه های رفتاری تفکر انتقادی، مانند منابع فطری علاقه ،اعجاب،وکنجکاوی شاگردان را پرورش دهند.نظریه وایتهد (۱۹۲۹-۱۹۶۷،ص۳۶) در مورد شرط لازم بودن علاقه شاگرد در یادگیری، حقیقتی است که کمتر کسی می تواند منکر آن شود. معمولا” یادگیری قابل توجه فقط زمانی به وقوع می پیوندد که اگر (یادگیرنده)از طریق احساس شگفتی ،معما و علاقه فردی تحریک شوند. همه ما که با آموزش سر و کار داریم باید برای ایجاد چنین علاقه ای آماده باشیم.
این برای استادان کمال مطلوب است که گاه گاهی از غوطه ور شدن در رشته های خود قدم بردارند و بکوشند محتوای رشته ی خودرا از دید دیگران ببینند.این به معنای جدی گرفتن تردید و برداشت نادرست شاگردان است. چرا کسی اصلا"می خواهد معنای تک گویی هاملت،ماهیت فتوسنتز،امر مطلق کانت و مراسم قبیله ای جزیره نشینان تروبریاند را بفهمد؟ اگرما با رشته های تحصیلی خود دست کم بر اساس بعضی ازبد گمانی های شاگردان برخورد نکنیم ،به اهمیت نقش مهمی که در تحریک علاقه ی شاگرد و ایجاد انگیزه برای آموختن تفکر انتقادی باید ایفا کنیم،پی خواهیم برد.
ایجاد محیط های درسی ای که باعث تشویق بحث،پرسش و تعمق می شود ،تفکر انتقادی را پرورش ورشد می دهند.چنین محیط هایی را می توان از طریق تنظیم وقت کلاس که شامل بحث بیشتر باشد و با طرح تکالیف نوشتاری صریح و اثر بخش ایجاد کرد. تلفیق مطالب خواندنی نیز که باعث توسعه ورشد علاقه ی شاگرد می شود، اهمیت دارد.مطالب کتاب درسی سنتی معمولا” خسته کننده است. به نویسندگان آکادمیک بیشتری چون لوئیس توماس و استیفان جی گولد محتاجیم؛زیرا اثر آن ها گواه بر این است که دقت صحت علمی لازم نیست خسته کننده یا پیچیده باشد.ما می توانیم با انتخاب دقیق کتب و مطالب خواندنی بر پایه نظم و ترتیبی ویژه،شاگردان را در چیرگی بر طرز فکر های نادرستشان درباره موضوع درسی کمک کنیم و آن ها را با امر یادگیری لذت بخش آشنا سازیم.
تا هنگامی که آموزش به مثابه عملی مرتبط با بعضی از«حقایق» تعلیم و تربیت تلقی می شود،اتخاذ چنین روش تدریس علاقه محوری می تواند تهدید آمیز باشد.با این حال،هر یک ازما می داند که«حقیقت»در رشته های تحصیلی همواره از نو تعریف می شود.شاید وقت آن است که اعتراف شود هدف آموزش چندان ارائه ی حقیقت به افراد غیر مبتکر نیست،بلکه تعلیم نظرگاههای متفاوت درباره یانواع مختلف «حقایق»است .
این کتاب اصولا"با تأکید بر این که بهترین شیوه آموزش تفکرانتقادی بهره گیری از دید گاه های نظامند متفاوت و متشکل از عناصر ذهنی دانش است،از روش های سنتی تفکر انتقادی متمایز می شود. دراین روش، تأکید بحثهای مربوط به تفکر انتقادی هم بر رشته منطق است و هم بر مهارت های عمومی حل مسأله. تا زمانی که تفکر انتقادی صرفا"به منزله شکلی از منطق یا تعبیر و تفسیر سطحی روش علمی تلقی می شود،این تأکید کاملا” مفید، عینی وغیر شخصی باقی خواهد ماند .تفکر انتقادی باید از چارچوب فشرده چنین توصیه ای رهایی یابد وضمن گسترش،انواع نظر گاه های ذهنی وشخصی صریحتر را نیز در بر گیرد.
روش عینی-منطقی ای که بر تمام علوم حکمفرماست،فقط یکی از انواع متعدد نظرگاه های تفکر انتقادی است که می تواند ما را درفهم جهان و تنظیم تجربیاتمان کمک کند.در حالی که نظریه پردازهای بر جسته علوم مانند مایکل پلانی و نویسندگان بزرگی چون لؤیس توماس و کارل سیگن معترفند که ادعاهای علوم در مورد حقیقت تأیید شده عینی آغراق آمیز است،بیشتر شاگردان وافراد عادی، علوم را همچون منبع اعتماد و اطمینان می دانند .شاید ایمان مستمر جامعه مابه علوم و در جستجوی یقین بودن شاگردان تنها بازتابی فرهنگی است که زیر تسلط تفکر«ثنویت»است .
شاگردان باید هم مساعدت ها و هم نسبیت نظرگاه علمی را درک کنند . همچنین بدانند که هر رشته تحصیلی ویژه خود از واقعیت را ارائه می دهد.آن ها باید نقش مهمی را که ارزش ها، علائق واحساسات عمیق شخصی در ایجاد نظر گاه های تربیت فکری ایفا می کنند، دریابند .آمیختن عناصر شخصی و ذهنی درآموزش تفکر انتقادی بسیار سودمند است .آموزش تفکر انتقادی در چارچوبی مستقل، منطقی و «عینی»،عمل یاد گیری را به سان تلاشی جدی و غالبا"خسته کننده در می آورد .درحالی که بهترین تفکر انتقادی در هر رشته تحصیلی همیشه موجد قضاوت های درست و بدبینی معقول و عینیت است ،بهترین متفکران انتقادی نیز نسبت به موضوع مورد مطالعه علاقه شدید از خود نشان می دهند.
بیشتر استادان به رشته خود شدیدا” علاقه مندند .این افراد از روی بی علاقه گی و صرفا"برای خود دانش وارد رشته های تحصیلی شان نشدند.همه استادان نسبت به موضوع مورد مطالعه شان علاقه ای شخصی دارند و بهترین نحوه آموزش این علاقه را به شاگردان انتقال می دهند .اگر مابه شاگردان خود بیاموزیم که به تعدد نظر گاه ها توجه کنند داشته باشند و به آن احترام بگذارند، در مورد اینکه آن ها را تحصیل کرده واقعی بار آوریم ،پیشرفت چشمگیری کرده ایم .همچنین با این عمل به آن ها چیزی خواهیم داد که از چیزهای تحلیلی مجزا ،بسیار است .از طریق آموزش علاقه مندی به موضوع مورد مطالعه،می توانیم آن ها رادر حفظ و نگهداری آن تشویق کنیم تا بتوانند آن را به دیگران انتقال دهند .
موضوع مورد بحث دراینجا مسأله ارزشها و اهداف کلی تعلیم وتربیت است .نالس در اظهارات خود درباره ی ایمان آمریکایی ها به تعلیم وتربیت چنین می گوید«:بر این عقیده ایم که اگر دانش وسواد کافی در میان مردم توزیع شود.
افراد خوب از آب در می آیند و چگونگی استفاده از دانش خود را خواهند دانست(ص۱۸،۱۹۸۰).اگر چه ما دانش و فضیلت را دیگر یکسان نمی دانیم،با وجود این، وقوع حوادثی چون واترگیت ،جنگ ویتنام و تهدید سلاح هسته ای در فضا باعث شدند که ما به اشتباه خود پی ببریم.مسئولان این حوادث «نابغه ترین» افراد به شمار می آیند،هر چند واضح است که«بهترین» متفکران در زمینه سیاست نبودند. ویتنام به صورت میدان رزمایشی برای تکنو لوژی نظامی بسیار مخرب درآمدکه توسط افراد نابغه در وزارت دفاع آمریکا طرح ریزی و توسط زنان و مردان نابغه در صنعت آمریکا تولید شد .این افراد از دانش فنی بالایی بر خوردار بودند، ولی ظاهرا” توانایی عقب گرد و ارزیابی موارد ساده از این دانش را نداشتند .
ما همگی از محدودیت های منطقی –عینی دیدگاه علمی در خصوص مسائل مربوط به عاطفه و وجدان و پاسخگویی به پرسش های مربوط به کیفیت کلی زندگی آگاهیم.در حالی که ممکن است نتوانیم به شاگردان خود عقل و فضیلت بیا موزیم،لاأقل می توانیم با آمیختن آشکار عناصر ذهنی مناسبی چون شگفتی، زیبایی و اشتیاق شدید به درس مربوط، آن ها را از جنبه«علاقه» دانش آگاه سازیم. شاید بتوان از طریق آموزش درک غنا وتنوع رشته های تحصیلی به شاگردان ،آن ها را به حفظ و نگهداری این برکت و تنوع تشویق کرد. اگر یک شاگرد کلاس بیولوژی شگفتی وپیچیده گی استخر آب شیرینی را دریابد،احتمالا"می کوشد تا از آلودگی آن جلوگیری کند .اگر ما به شاگردان خود علاقه و توجه به مسائل را بیاموزیم یا حداقل به آن ها نشان دهیم که خودمان به مسائل توجه داریم ،آموزش تفکر انتقادی ما ممکن است باعث پدید آمدن تکنولوژی ای در آینده شود که سرو کارش به جای تخریب ،بیشتر با بهبود وسالم سازی باشد .شاگردان ممکن است بیاموزند که شگفتی های زندگی در سیاره ی ضعیف و شکننده ما فقط معما هایی اند که قوای حل مسئله ما را به کار می گیرند ،بلکه رازهایی هستند که صرفا"به دلیل زیبایی و لذت ،شایان پاسداری اند.
b ۳/۱۸۰۲
b ۰۶/۱۷
حداقل اختلاف معنی دار
۶۷/۵۰۳
۱۳/۳
میانگینهای دارای حروف مشترک اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد با یکدیگر ندارند
۴-۴-۳ وزن هزار دانه
بر اساس نتایج تجزیه واریانس اثر ساده کود شیمیایی و زیستی بر وزن هزار دانه معنی دار گردید (جدول ۴-۱۵). نتایج مقایسه میانگین دادهها نشان داد بیشترین مقدار وزن هزار دانه به تیمار ۱۰۰ درصد کود شیمیایی و بعد از آن تیمار ۵۰ درصد کود شیمیایی + کود زیستی به صورت سرک تعلق داشت (جدول ۴-۱۶). بنابراین چنین میتوان نتیجه گیری کرد که احتمالادر حضور کودهای زیستی حفظ آب سلول باعث تسهیل در انتقال مواد فتوسنتزی به مقدار بیشتر در کاربرد کود شیمیایی+ کود زیستی گردیده و وزن دانهها را افزایش داده است. از طرف دیگر افزایش دوام برگ باعث افزایش دوره پر شدن دانه میشود و رشد و وزن دانهها را اففزایش میدهد. همچنین تحقیقات پیشین نشان دادهاند که میزان تبادل مواد فتوسنتزی در گیاهان تلقیح شده، افزایش مییابد (اج[۹۶]، ۲۰۰۱).
۴-۴-۴ تعداد دانه در واحد سطح
تعداد دانه در واحد سطح برآیند تعداد دانه در بلال و تعداد بلال در واحد سطح میباشد. اونیل و همکاران[۹۷] (۲۰۰۴) گزارش نمودهاند که در شرایط نا مناسب، همبستگی بین عملکرد دانه در واحد سطح بسیار مثبت و معنی دار بود در این تحقیق اثر تنش خشکی و کود زیستی و اثر متقابل آنها بر تعداد دانه در واحد سطح معنی دار گردید (جدول۱۵-۴). مقایسه میانگین اثر تنش خشکی و کود شیمیایی و زیستی بر صفت مذکور گویای این است که در تمام سطوح تنش خشکی تیمار ۱۰۰ درصد کودشیمیایی بیشترین تعداد دانه را دارا می باشد ولی در تنش خشکی ملایم و شدید تیمار کودی ۱۰۰ درصد کود شیمیایی و ۵۰ درصد کودشیمیایی+ کود زیستی با یکدیگر اختلاف معنی دار نداشتند. حتی در تنش شدید این دو تیمار کودی با وجود اینکه از لحاظ آماری با هم اختلاف معنی دار نداشتند، اما تعداد دانه در تیمار ۵۰ درصد کودشیمیایی+ کود زیستی بیشتر از سایر تیمارها بوده است (جدول۴-۱۸). از آنجایی که زمان کاربرد کودهای زیستی و شیمیایی قبل از مرحله گلدهی صورت گرفته لذا احتمالا وجود کود نیتروژن به صورت زیستی میتواند از سقط گلها جلوگیری نموده و بر تعداد دانه در بلال تاثیر مثبت داشته است.
۴-۴-۵ عملکرد دانه
تجزیه واریانس دادهها نشان داد اثر تنش خشکی و کود شیمیایی و زیستی و اثر متقابل آنها بر عملکرد دانه معنی دار بود (جدول۴-۱۹).
در شرایط تنش خشکی، فقدان رطوبت بر حرکت عناصر غذایی در خاک تاثیر گذار است. محققین مختلف تاثیر کودهای زیستی بر وضعیت آب گیاه را مرتبط با افزایش جذب گیاه میزبان دانستند (گراهام و سیورتوم[۹۸]، ۱۹۸۸). در بیان دلیل این افزایش، نتایج سوبرامانیان و همکاران (۱۹۹۷) نشان داد که گیاهان ذرت تلقیح شده با میکروارگانیسمها پتانسیل آب برگ را بالاتر از گیاهان غیر تلقیحی حتی سه هفته پس از تنش خشکی نگهداری میکنند.
جدول۴-۱۹ تجزیه واریانس عملکرد و اجزای عملکرد ذرت تحت تیمارهای مختلف
منابع تغییر
درجه آزادی
مجموع مربعات
عملکرد دانه
عملکرد بیولوژیک
تکرار
۳
۰۸/۰ ۸۱/۳۹۴۶۲
۸۹/۰ ۱۳/۲۴۳۶۰
تنش خشکی
۲
۰۰۰۱/۰ ۵۱/۵۳۸۲۳۹
انتخاب تامین کننده
مدیریت برای انتخاب تامین کننده و بازنگری کارایی تامین کنندگان جاری ، باید بخشهای بازار را باز نگری کند . برون سپاری نمونه ای خاص از تمایل به همکاری است. تصمیم جهت برون سپاری یک فعالیت،بعضی از مواقع به تصمیماتی از قبیل ساخت یا خرید بر می گردد و به دلیل اینکه میزان فعالیتهای تحت کنترل مستقیم را در زنجیره تامین داخلی تحت تاثیر قرار می دهد، بر مدیریت زنجیره تامین دلالت دارد . تصمیم در مورد ساخت یا خرید دارای اهمیت خاصی است ، زیرا یک شرکت در مرحله اول باید درک روشنی از شایستگی های اصلی( قابلیت های محوری ) خویش داشته و آنها را حفظ نماید . بعد کنترل و انعطاف پذیری در برون سپاری است که آنرا به طور مستقیم به مدیریت زنجیره تامین ارتباط می دهد.
انعطاف پذیری در تغییر زنجیره تامین
یک شرکت اگر توافق کوتاه مدت با تامین کننده داشته باشد ، انعطاف پذیری بیشتری در ارتباط با تامین کننده دارد . آن شرکت می تواند در رابطه با شرایط و ضوابط قرارداد ، مذاکره مجددی با تامین کننده داشته باشد و یا پیوسته تامین کنندگان را تغییر دهد . اگر شرکت توافق بلند مدت با تامین کنندگان داشته باشد موارد فوق دست یافتنی نخواهد بود . اگر شرکت قرارداد بلند مدت با تامین کنندگان داشته باشد ونیازهای بازار تغییر کند یا تامین کننده دچار دشواری و گرفتاریهای کسب و کار شود ، شرکت برای تغییر تامین کنندگان از بعد زمان مشکل خواهد داشت .
در نتیجه ، مدیران زنجیره تامین بایستی میزان کنترل بالا را با در نظر گرفتن انعطاف پذیری به منظور تغییر، تنظیم و تعدیل نمایند . قرادادهای بلند مدت بایستی زمانی مورد استفاده قرار گیرد که شرکت مطمئن باشد ، تامین کنندگان با برنامه های استرتژیک بلند مدت شرکت هماهنگی دارند .
توزیع
در حالیکه فرایند خرید با جریان ورودی مواد ارتباط دارد ، توزیع به جریان خروجی مواد مرتبط است . توزیع، مدییریت جریان مواد از تولید کننده تا مشتری و از انبارها تا خرده فروشیها می باشد و شامل انبار نمودن و حمل کالاها است . توزیع ،بازار شرکت را توسعه داده و ارزش زمانی و مکانی برای کالاها ایجاد می نماید . در اینجا به طور خلاصه دو نمونه از تصمیماتی که مدیران توزیع با آن مواجه هستند را مورد توجه قرار می دهیم : انبار نمودن کالاهای تمام شده و روش حمل و نقل.
نگرش های متفاوتی نسبت به مکان انبارهای کالای ساخته شده وجود دارد . نگرش اول جانمایی ذخیره موجودی نزدیک به مشتریان ، مراکز توزیع یا نزدیک به عمده فروش یا خرده فروش می باشد[۳۹] روش فوق می تواند دو مزیت داشته باشد : سرعت در تحویل دهی و کاهش هزینه های حمل و نقلبه طوریکه می تواند فروش را تحریک نماید . شرکتهای که از راهبرد تولید انبارشی[۴۰]بهره می برند، معمولا این روش را به کار می گیرند.
یافتن بهترین روش برای جانمایی موجود بخصوص برای عملیات های بین المللی مهم است. شرکتهای بزرگ در سراسر جهان جهت افتتاح مراکز توزیع در شهرهای استراتژیک، به منظور حمایت از فعالیتهای فروش تلاش می نمایند.
جانمایی موجودی کالا نزدیک به مشتری ، کندی و تاخیر زمان بین دریافت سفارش و تحویل کالا را کاهش می دهد ، که این مزیت رقابتی مهمی در بازارهای محلی و بین المللی می باشد، همچنین هزینه های حمل را کاهش خواهد داد . اگر اولویت رقابتی، تولید محصولات سفارشی باشد، ذخیره نمودن کالای ساخته شده ریسک محصولات ناخواسته را به دنبال دارد.
روش دوم به معنای نگهداری موجودی در کارخانه تولیدی[۴۱] یا عدم نگهداری کالای ساخته شده است. بعضی از مواقع روش دوم به ادغام موجودی اشاره دارد و زمانیکه تقاضا در نواحی مختلف غیر قابل پیش بینی باشد و تقاضا برای کالاها با نوسان همراه باشد ، یک مزیت به حساب می آید. [۳]
چالش های زنجیره تامین
ترکیب دو عمل دستیابی به اینترنت و قدرت محاسباتی به طور بنیادی گزینه های در دسترس به منظور مدیریت زنجیره های تامین را دچار دگرگونی ساخته است و نتیجه آن مدیریت بسیار موثرتر زنجیره های تامین است. شرکت ها و سازمان هایی که از این قابلیت ها به طور موثر استفاده می کنند، موجب بهبود و توسعه زنجیره تامین خود به شرح ذیل خواهند شد:
تمامی اعضای زنجیره تامین، از تامین کننده تا مشتری از طریق اینترنت به یکدیگر متصل گردیده و از این طریق موجبات دستیابی به اطلاعات در خصوص وضعیت موجودی انبار، ظرفیت تولید، وضعیت سفارشات و میزان تقاضای مشتریان فراهم می گردد.
شرکت های موجود در سرتاسر زنجیره تامین با بهره گرفتن از اطلاعات مشترک در خصوص زنجیره تامین اقدام به برنامه ریزی می کنند که مبتنی بر تصمیم گیری های مشترک است.
تصمیم ها بر اساس زمان واقعی و با بهره گرفتن از اطلاعات به هنگام در خصوص وضعیت مسائل روی داده در زنجیره تامین اتخاذ می گردد.
درآمد و سود به عنوان ماتریس های عملکرد برای زنجیره تامین مورد استفاده قرار می گیرند. بدیهی است که سازمان هایی که در این وضعیت رقابتی حاکم بر بازارهای جهانی سعی در ایجاد تغییرات به منظور بهره برداری از این قابلیت ها می کنند، به حیات خود ادامه خواهند داد و آنهایی که چنین عمل نکنند با شرایط سختی مواجه خواهند بود. برای توضیح بیشتر باید به این نکته اشاره کرد که چالش ها و راه حل هایی که در این خصوص وجود دارد برای صنایع مختلف، متفاوت بوده و در اینجا به چالش هایی که بعضی از صنایع کلیدی با آن مواجه هستند اشاره می گردد.
سازمان ها و شرکت هایی که از تکنولوژی پیشرفته استفاده می کنند، از لحاظ انعطاف پذیری زنجیره های تامین خود پیشرو بوده و به طور موثر عمل کرده اند و دلیل آن نیز طول عمر کوتاه محصولات تولیدی آنان است که این امر انعطاف پذیری و پاسخگو بودن آنها را الزامی می سازد. در پایان عمر کوتاه یک محصول، ارزش این محصول به شدت کاهش می یابد و بنابراین به منظور حصول اطمینان از سوآوری آن، باید ارتباط تنگاتنگ و دقیقی از وضعیت عرضه و تقاضا و همچنین پاسخگویی عالی به مشتری و ارتباطات موثر در سراسر زنجیره تامین وجود داشته باشد.
برون سپاری[۴۲] اغلب در بخش صنایع تکنولوژی پیشرفته استفاده می گردد و زنجیره تامین سازمان های این بخش که از تولید کنندگان قراردادی و سازمان هایی که عملیات لجستیکی و پشتیبانی را به عنوان نفر ثالث برای آن تولید کنندگان انجام می دهند، تشکیل شده است. بنابراین در این زنجیره عرضه که شبکه تنیده از ارائه کنندگان خدمات مختلف است، باید اطلاعات به هنگام در خصوص وضعیت عرضه و تقاضا به آنها داده شود. در این حالت عمل حیاتی برای سازمان حفظ مسئولیت عملیات کنترل در شبکه است، در حالیکه عمده کارهای اجرایی را به پیمانکاران بیرون از سازمان محول کرده است. این روش موجب می گردد که سازمان به هنگام ضرورت، ارائه کنندگان خدمات را بدون اینکه خلالی در شبکه زنجیره بوجود آید، تغییر دهد.
ایجاد جریان اطلاعات در سراسر شبکه تامین به منظور ایجاد بینش در خصوص محصول و اجزای آن برای تمامی ارائه کنندگان خدمات و همچنین به منظور فراهم آوردن اطلاعات “به هنگام” برای مشتریان در خصوص وضعیت سفارشات آنان، امری ضروری است.
سازمان ها می توانند بر مبنای زمان واقعی و در آن واحد، به محض ورود سفارش ها از طریق اینترنت آنها را دریافت کرده و اطلاعات را به تمامی اعضای شبکه زنجیره تامین ارائه کنند و همزمان در خصوص تامین تقاضای واقعی مشتری فعالیت نمایند. علاوه بر این تامین کنندگان خدمات با بهره گرفتن از این فرصت می توانند برنامه های آتی خود را پیش بینی کنند، به طوری که آنان می توانند به طور شایسته ای به برنامه ریزی ظرفیت خود بپردازند.
اطلاعات دقیق در خصوص سطح موجودی و ظرفیت، برای مشتریان این امکان را فراهم می سازد که در مورد تاریخ واقعی تحویل آگاهی یابند. سازمان های موفق و پیشرو به منظور ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا از قیمت گذاری پویا استفاده می کنند و فروش از طریق اینترنت این فرایند را تسهیل می سازد.
قیمت ها بر اساس سطح موجودی، ظرفیت تولید و باقیمانده عمر محصول مورد تعدیل قرار می گیرد و مشتریان قادر خواهند بود قیمت ها را در زمان واقعی مقایسه کرده، از طریق اینترنت سفارش داده و از تاریخ دقیق تحویل محصول آگاهی یابند. برای مثال در صنعت خودروسازی یکی از عمده ترین چالش ها، تولید محصول مورد نیاز مشتری در یک چارچوب زمانی کوتاه است که بدینوسیله از افزایش سطح میزان موجودی محصولی که مورد درخواست مشتری نیست، جلوگیری گردد.
مسائل مشترک موجود در زنجیره عرضه در این صنعت شامل زمان های تاخیر طولانی ومیزان سطح موجودی بالاست و حل این مسائل نیازمند یک زنجیره تامین انعطاف پذیر است . برخلاف مدل فشاری[۴۳]، این صنعت باید به سمت مدل کششی[۴۴] که تولید بر اساس تقاضای واقعی مشتری است حرکت کند و این مدل نیازمند یک زنجیره منعطف و مرتبط با یکدیگر است که در آن ارتباطات مناسب در سراسر اجزای عرضه کنندگان و تامین کنندگان خدمات برقرار باشد. یک مدل کششی تقاضا ، قیمت گذاری پویا را تسهیل می سازدو درآمد از طریق قیمت های تعدیل شده که مبتنی بر تقاضای واقعی و ظرفیت قابل دسترس است می تواند بیشینه گردد ، یعنی خودروهای تولیدی در عرضه های با حجم کم ، بالاتر قیمت گذاری شده در مواقعی که ظرفیت عرضه بالاست پایین تر قیمت گذاری می گردند .
یک مدل کششی مبتنی بر قیمت گذاری پویا که از طریق یک زنجیره عرضه پاسخگو پشتیبانی می گردد ، می تواند منجر به کاهش زمان تاخیر گردیده و سطح بالای موجودی کالا را که در زنجیره تامین وجود دارد ، حذف کند . یک زنجیره عرضه موثر می تواند تأثیر مستقیم بر روی قیمت سهام یک سازمان نیز داشته باشد.
با توجه به ساختار خطی موجود در زنجیره تامین اغلب صنایع ، مشکلات موجود این ساختار عبارتند از :
تجمع خطاهای پیش بینی تقاضا در اثر تکرار عملیات پیش بینی در طول زنجیره تامین توسط اعضا
عدم اطلاع از ظرفیت تامین کنندگان
وجود زمان های تامین[۴۵] طولانی برای سفارش به عنوان انگیزه ای برای انباشتن ذخیره های اطمینان
هزینه های بالای سفارش دهی و حمل و نقل به عنوان انگیزه ای برای انباشت ذخیره های اطمینان
عدم اطلاع از تقاضاهای کاذب ایجاد شده بوسیله اعمال سیاست های تخفیف
تعدد نقاط تصمیم گیری در طول زنجیره تامین
عدم اطلاع از الگوی واقعی تقاضای بازار مصرف [۳]
اثر شلاقی در زنجیره تامین
۲-۱۵-۱ مفهوم اثر شلاقی
موج اطلاعات مغشوش یا نبود اطلاعات مانند دادهها یا پیشبینیهای نادرست درباره تقاضای مشتری نهایی ممکن است به بالادست زنجیرهتأمین برسد و در هر حلقه از زنجیره، نوسان تقاضا را افزایش دهد. این نوسان به موجودیهای احتیاطی بیشتر، خدمت ضعیفتر به مشتری، کاستی در اجرای برنامه زمانبندی تولید، ناکارآمدی در حمل و نقل و هزینههای بیشتر می انجامد.
اثر شلاقی تقاضا هنگامی رخ میدهد که اعضای زنجیرهتأمین درباره سفارشها بر اساس وضعیت خود و برآوردی از تقاضای مشتری بعدی در زنجیرهتأمین و مشتری نهایی تصمیمگیری میکنند. در نتیجه به برآورد هر کدام یک عامل خطا افزوده میشود چنانکه در بالادست زنجیره ممکن است بیشترین خطای انباشته در برآورد تقاضا وجود داشته باشد.
اثر شلاقی عبارت است از تشدید و متورم شدن نوسانات تقاضا در اثر اعوجاج اطلاعات تقاضای واقعی مصرف کننده نهایی در طول زنحیره .
پدیده اثر شلاقی مربوط به سازمان های خاصی نمی شود. و عموم سازمان ها با آن روبرو هستند. ایجاد یک نوسان در یک سر شلاق چرمی ، نوسان بزرگی را در انتهای آن موجب می شود . از این خاصیت با حفظ همان نام ساده در بحث های مربوط به سیستم های مدیریتی استفاده می شود. با این اصطلاح بسیار جالب براحتی می توان درک کرد که کمترین نوسان و تغییرات در تقاضای هر یک از اعضا زنجیره می تواند باعث انباشته شدن نوسانات و کمبود در سازمان شود .در ضمن اگر این سیگنال وارده ، موجب شود تا هر عضو برای مبارزه با این نوسانات اقدام به ذخیره موجودی نماید ، این ذخیره سازی به شکل کاذب در آمده و موجب ایجاد هزینه های سنگین در کل زنجیره و متعاقب آن کاهش کارایی کل زنجیره شود. در شکل شماره ۲-۶، نمایی از این اثر در زنجیره تامین نشان داده شده است. [۲۳]
شکل ۲-۶ : نمایی از اثر شلاقی بر روی زنجیره تامین
۲-۱۵-۲ علل ایجاد اثر شلاقی
برای درک بیشتر اثر افزایش تغییر پذیری در زنجیره تامین و این که، اثر شلاقی چه زمانی ایجاد می شود فرض کنید در یک زنجیره تامین، عمده فروش به عنوان یکی از عناصر فعال در زنجیره سفارش ها را از خرده فروش دریافت می کند و به تامین کننده خود یعنی توزیع کننده سفارش می دهد.عمده فروش برای تعیین مقدار این سفارش ها باید تقاضای خرده فروش را پیش بینی نماید. اگر عمده فروش به داده های تقاضای مشتری دسترسی نداشته باشد باید از سفارش های خرده فروشی برای پیش بینی خود استفاده کند و تغییر پذیری سفارش های خرده فروش به طور قابل ملاحظه ای بیشتر از تغییر پذیری در تقاضای مشتری می باشد، عمده فروش مجبور است موجودی اطمینان بیشتری نسبت به خرده فروش نگه دارد. یا به منظور تامین سطح خدمتی همانند سطح خدمت خرده فروش ظرفیت بالاتری را حفظ نماید. از مفاهیم فوق می توان این گونه نتیجه گرفت که سفارش های بین عناصر و اعضای زنجیره تامین منعکس کننده تقاضای واقعی مشتری نهایی نمی باشد. این تحلیل را می توان به عناصر بالادستی زنجیره یعنی به توزیع کننده و تولید کننده نیز تعمیم داد.
لی و همکاران [۲۲]چهار علت مهم در وقوع اثر شلاقی را شناسایی نمودند:
۱) به روز کردن پیش بینی تقاضا
۲) سفارش دهی دسته ای
۳) نوسان قیمت
۴) سهمیه بندی و بازی کمبود.
علاوه بر چهار عامل فوق سوزا،زیک و چویانگ، دو عامل دیگر را نیز به آنها اضافه نمودند این عوامل عبارتند از:
۵) محدودیت های ظرفیت
۶) هماهنگی ضعیف
۲-۱۵-۳ راه های کاهش اثر شلاقی
-
- در قرارداد کار اجیر متعهد شدهاست که نیروی کار خود را در اختیار کارفرمـا بگذارد؛ در حـالی که مقـاطعـهکـار به مسئـولیت و ادارهی خـود کار میکند. بنابراین اگر حادثهای انجام کار را ناممکن سازد کارگر میتواند مزد کاری را که برای آن اجیر شده بگیرد ولی اگر کالایی که موضوع کار اوست به سبب حادثهای از بین برود تلف مالی که فراهم آوردهاست نیز با اوست.[۶۹]در حالیکه در مقاطعهکاری به استناد قاعدهی تلفِ مبیع قبل از قبض که از اصول کلی معاملات است اجیر مستحق اجرت نمیباشد.[۷۰]
۱-۴-۳- اجارهی اشخاص و عقد استصناع
استقلال نسبی مقاطعهکار در چگونگی تعهدی که دارد پارهای از اقسام اجارهی اشخاص را به عقد استصناع نزدیک میکند. در عقد استصناع، کسی از صاحب صنایع دستی تقاضای ساختن چیزی (مانند انگشتری،گاوآهن یا دوختن یک جفت کفش) را میکند با این وصف که صانع مصالح کار را خود بدهد و با آن مصالح کار کند.[۷۱] یعنی عین و عمل هر دو به عهدهی صانع است.
پس زمانی که عین از مستصنع باشد عقد اجاره است. اما اگر آن چیزی را که مستصنع اراده کرده، به صورت آماده از صانع بگیرد، این پرسش پیش میآید که این عقد اجاره است یا بیع؟ از این جهت است که استصناع به لحاظ ماده با خرید و فروش مشابهت پیدا میکند.[۷۲]صرف نظر از صحت یا بطلان عقد استصناع،[۷۳] شناسایی و تمیز عقد اجارهی اشخاص از بیع به لحاظ آثار عملی که بر آن مترتب میشود ضروری است. لذا:
عدهای از محققان به صراحت عقد استصناع را بیـع دانسته[۷۴]و عـدهای دیگر، معیار شناسـایـی آن را بیش از هر چیز، قصـد مشترک طرفین دانستهاند: این که آیـا دو طرف خواستهاند که کالای ساخته شده قطع نظر از مقدمات تهیه آن، موضوع خرید و فروش قرارگیرد یا بیشتر به منفعت کار صنعتگر توجه داشتهاند یا عقد بیع و اجاره به طور یکسان موضوع عقد قرار گرفته و هر کدام موقعیت خاص و ممتازی در پیمان داشتهاست.
با وجود این، باید پذیرفت که هرگاه مصالح را صنعتگر تهیه کند و بهای آن نیز در مقام مقایسه با مبلغ کل پیمان ناچیز نباشد، این وضع در بیشتر موارد از قویترین امارهها است بـرای این که مقصود، خریـد و فـروش حاصـل کار بـوده است نه مقاطعهکاری[۷۵].
۱-۴-۴- اجارهی اشخاص و عقد ودیعه
از لحاظ نظری بین دو عقد ودیعه و اجارهی اشخاص شباهتی وجود ندارد با وجود این گاه مصداقهـای این دو چنان به هم نزدیک میشود که شناخت ماهیت عقد را دشوار میسازد. نمونهی آن را در اجاره عام (مشترک) میتوان دید. در اجارهی عام مستأجر عین مالی را برای عمل اجیر روی آن عین، در اختیار اجیر قرار میدهد. اجیر هم مسئول انجام عمل و هم مسئول حفاظت از عین است. مثلاً شخصی اتومبیل خود را به منظور تعمیر به مدیر تعمیرگاه میسپارد. در عین حال که گاراژ دار اجیر برای انجام دادن خدمتی است حفاظت از اتومبیل را نیز در دوران تعمیر به عهده دارد. پس در تنظیم رابطهی این دو و تمیز مسئولیت تعمیرگاه معلوم نیست چهرهی امانت غلبه دارد یا اجارهی خدمت؟ آیا آنچه واقع شده عقدی بسیط است یا مرکب از دو عقد ودیعه و اجاره؟
بر اساس یک نظر، این عقد، فقط عقد اجاره است و سپردن عین مال مستأجر به اجیر، برای اجیر در حفاظت آن تعهد تبعی پدید میآورد.[۷۶]
نظر دیگر بر این است که این عقد، به دلیل زیر مرکب از ودیعه و اجاره میباشد؛ اولاً: هدف و نتیجهی حـاصل از اجـارهی عـام دو چیـز است: ۱- دادن نتیجـهی کـارِ اجیـرِ بـه مستـأجـر ۲- حفاظت عینِ مالِ مستأجر که در اختیار اجیر قرار داده شده است. ثانیاً: تمام عناصر عقد ودیعه در اجارهی عام صادق است؛ و تبعیت مورد بحث در نظر اول باعث سلب ذاتیات عقد ودیعه نمیشود.[۷۷]
از مجموع دو نظر به طور کلی میتوان گفت: هدف اصلی عقد، ماهیت آن را مشخص میکند.
۱-۴-۵- اجارهی اشخاص و عقد وکالت
از آنجا که مقاطعهکـار برای مستـأجر کـار میکند و سود و زیـان نهایی کارش عاید او میشود، گاه در تشخیص عقد تردید میشود که متعهد به عنوان اجیرِ صاحبکار عمل میکند یا به عنوان وکیل و نمایندهی او. بنابراین لازم است معیاری به دست آید تا در هنگام تردید، سمت ملتزم را مشخص نماید.
در اجارهی اشخاص، اجیر ملتزم میشود کاری را در برابر عوض معین برای مستأجر انجام دهد، به عبارت دیگر، منفعت خود را برای مدت معین یا کار معین به مستأجر تملیک نماید؛ پس هدف این است که دو تعهد با هم مبادله شود و بین آنها رابطهای مانند مبیع و ثمن بوجود آید و جز در مـوارد مشخص قانونـی، هیـچیک نمیتواند پیمانی را که بسته است بر هم بزند، حال آن که در وکالت، هدف شخص این است که برای خود نایب بگیرد یعنی وکیل بهنام و برای او کار کند. در این قرارداد اذنی که موکل داده، او را پایبند نمیسازد همچنان که وکیل نیز اجباری در انجام وکالت ندارد. رابطهی بین دستمزد وکیل و کاری که انجام میدهد نیز رابطهی عوض و معوض نیست.
با این توضیحات، در صورت بروز اختلاف، با ملاحظهی تمامی قراین و عبارتهای به کار برده شده، قصد مشترک طرفین باید تحلیل شود تا ماهیت قراردادی که بین طرفین بسته شده است مشخص گردد.[۷۸]
در انتهای این گفتار باید متذکرشد: درتمام مواردی که اجارهی اشخاص با عقود دیگر مشتبه میشود، تمیز ماهیت عقد نه تنها از جنبهی نظری حائز اهمیت بوده بلکه از جنبهی عملی نیز حائز اهمیت میباشد چون هرعقدی آثار مربوط به خود را دارد و طرفین را ملزم به رعایت آن آثار می کند و امکان دارد هر یک از طرفین به طرفی متمایل شده و الزام طرف مقابل خود را به رعایت آثار عقد مورد نظر خود بنماید که این اختلاف باید با در نظر گرفتن اصول و قواعدی حل گردد.
۱-۵- مفاهیم مرتبط
در موضوع حل اختلاف قبل از ورود به بیان چگونگی حل اختلاف واژگانی چون مدعی و منکر و تداعی به عنوان مفاهیم مرتبط و در عین حال بسیار ضروری و کلیدی مورد بررسی و بازشناسی قرار میگیرد تا موقعیت هر یک ازطرفین اختلاف در دعوا و تکالیف آنها مشخص گردد.
۱-۵-۱- مدعی و منکر
«مدعی در لغت، اسم فاعل از دعا – یدعو از باب افتعال، به معنی خواهنده است خواه به دروغ یا به راست باشد. اما در اصطلاح مدعی کسی است که چیزی را از دادگاه به ضرر دیگری میخواهد و به او خواهان گفتهمیشود. طرف مقابل که دعوا علیه او اقامه شده است، مدعیعلیه و یا خوانده نامیده میشود.»[۷۹]
هرگاه شخصی ادعا کند که حق او تضییع یا انکار شده است، میتواند برای احقاق یا شناسایی حق خود، در مراجع صالح قضاوتی اقامهی دعوا نماید.[۸۰]حق اقامهی دعوا در اصل ۳۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده که مقرر میدارد: «دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هرکس میتـوانـد به منظـور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید …»
اما موضعگیری شخصی که علیـه او اقامـهی دعـوا شدهاست میتواند به سه صورت باشد یا به عبارتی موضع مدّعیعلیه در مقابل مدعی به سه صورت ممکن است: یا سکوت میکند و یا اقرار و یا انکار می کند.[۸۱] اگر مدعیعلیه ادعای مدعی را انکار نماید به مناسبت این انکار، منکر نامیده میشود.
تشخیص و تمیز مدعی از مدعیعلیه در مسائل اختلافی از اهمیت به سزایی برخوردار است و به همین منظور فقها، معیارهایی را در شناسایی مدعی از منکر مطرح کردهاند تا حکم لازم را در مسأله مطرح نمایند.
الف) معیار تمیز مدعی از منکر
در روایات باب قضا مطلبی که بیانگر تفسیر مدعی و منکر باشد وجود ندارد و تنها چیزی که در روایات وارد شده است تعرض به احکام آن دو میباشد یعنی «البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر» و یا «علی المدعی علیه» البته با اختلافاتی که در تعابیر آنها وجود دارد.[۸۲]
بنابراین کلمات فقها در تفسیر این دو کلمه و تشخیص آن متفاوت شده و وجوهی را ذکر کردهاند؛ مانند این که:
ـ مدعی کسی است که اگر از ادعای خود صرف نظر کند کسی با او کاری ندارد و دعوا کأن لم یکن تلقی میگردد.[۸۳]مقابل آن منکر است، یعنی کسی که اگر طرف مقابلش سکوت کند و دست از خصومت بردارد سکوت از او پذیرفته است و رها میشود و در غیر این صورت، سکوت از او پذیرفته نیست و باید در برابر مدعی پاسخگو باشد.[۸۴]
ـ مدعی کسی است که گفتهاش خلاف اصل است.[۸۵]
ـ کسـی که در مـقام اثبـات قضیه است و مدعیعلیه کسی است که مانع از آن است[۸۶].
ـ مدعی کسی است که ادعای امری پنهان را دارد که ظاهر شرع، خلاف آن است.[۸۷] مانند آن که فردی علیه دیگری مدعی طلبی یا مدعی مالکیت مالی باشد که در دست دیگری و تحت تصرف او است. در این جا، سخن مدعی خلاف اصل و ظاهر است چون اصل در مثال اول، برائت ذمهی آن فرد از بدهی است چنانکه ظاهر در مثال دوم، مالکیت او نسبت به مالی است که تحت تصرف دارد.
ظاهراً تمامی وجوه مذکور، موکول به عرف میشود و مانند سایر موضوعات عرفی، شـرع مقـدس دخـالتی در آن ندارد و موازیـن مذکـور در بیـانات فقهــا، منافاتـی با تشخیص عـرفی ندارد.[۸۸]بلکه مـوازین مذکـور به نوعی بیان مصادیق عـرفی مـدعی و منکـر است.[۸۹]
از این رو، برخی از فقها جهت یافتن مفهوم مدعی و منکر رجوع به عرف را ضروری دانسته و گفتهاند: به نظر عرف مدعی کسی است که انشاء دعوا منوط به اوست؛ خواه انشاء برای اثبات حقی باشد- مانند ادعای مالکیت مالی برای خود- یا برای رهایی از حقی علیه خود باشد مانند ادعای باز پس دادن امانت از سوی امین.[۹۰]
اما نکتهی قابل توجه دیگر، معیار تطبیق مدعی و مدعیعلیه است. برخی آن را مصب و محل بروز دعوا و عبارت متنازعین میدانند؛[۹۱] برخی دیگر ملاحظهی نتیجه و اثر و غرض از دعوا را که مقصود متنازعین است به عنوان معیار تطبیق معرفی مینمایند؛[۹۲]و عدهای دیگر میزان و معیار مدعی و منکر را در مطابقت و عدم مطابقت قول شخص با اصل و وظیفهی شرعی میدانند.[۹۳] با توجه به هر یک از این مبانی، گاه موقعیت فرد از حیث مدعی و منکر بودن متفاوت میگردد.
ب) حکم مدعی و منکر
براساس روایتی موثق از امام صادق(ع) حکم اساسی در همهی دعاوی آن است که بینه (شاهد و دلیل) را مدعی بیاورد و قسم و سوگند بر عهدهی مدعیعلیه است و اگر مدعیعلیه از سوگند خودداری کرد، باید به حکمی که به نفع مدعی است تن دهد و آن را بپذیرد و چنان چه مدعیعلیه سوگند یاد کردن را به مدعی حواله کند و او هم دو شاهد (عادل) نداشته باشد و سوگند نیز یاد نکند حق خود را از بین بردهاست این مطالب در همهی دعاوی صادق است مگر در حدود که سوگند نیست. در قصاص هم، به عکس مدعی باید سوگند یاد کند و مدعیعلیه باید اقامهی بینه و شاهد نماید تا این که خون مسلمانی به هدر نرود.[۹۴]
قاعدهی: «البینه علی المدعی والیمین علی المدعی علیه» یا «علی المنکر» نیز که نص حدیث در بعضی از روایات است به عنوان قاعدهی اساسی اسلامی، مدعی را مکلف به اقامهی بیّنه کرده و سوگند مدعیعلیه (منکر) را، در رد دعوای مدعی کافی میداند.
مادهی ۱۳۳۵ قانون مدنی نیز با بهره گرفتن از این قاعدهی اساسی مقرر میدارد: «توسل به قسم وقتی ممکن است که دعوای مدنی نزد حاکم به موجب اقرار یا شهادت یا علم قاضی بر مبنای اسناد یا امارات ثابت نشده باشد. در این صورت مدعی میتواند حکم به دعوی خود را که مورد انکار مدعی علیه است، منوط به قسم او نماید.»
۱-۵-۲- تداعی
واژهی تداعی مصدر باب تفاعل از دعا- یدعو به معنی طلب به وسیلهی قول و مانند آن است.[۹۵] با توجه به این که یکی از معانی باب تفاعل مشارکت است،[۹۶] تداعی در لغت به معنای طلب کردن هر یک از دیگری میباشد.[۹۷] معنای اصطلاحی تداعی از معنای لغوی آن دور نبوده و مدعی بودن دو نفر نسبت به یک چیز را تداعی میگویند. در اغلب دعاوی، یکی از دو طرف مدعی چیزی و طرف دیگر منکرآن ادعا است بدون این که خود ادعایی داشته باشد، اما گاهی نیز هر دو طرف، مدعی هستند. مثلاً کسی بخشی از خانه خود را به دیگری اجاره می دهد و پیش از سکونت مستأجر در خانه، بینِ آن دو در تعیین بخش مورد اجاره اختلاف پدید میآید؛ مثلا موجر مدعی است بخش غربی را اجاره داده ولی مستأجر مدعی است مورد اجاره بخش شرقی خانه است. در این صورت هر یک مدعی اجارهی بخشی از خانه و منکر اجارهی بخشی دیگر است. در این حالت، هر یک از دو طرف دعوا «متداعی» و دعوای آن دو «تداعی» نامیده میشود.[۹۸]
دعوای متقابل در آییندادرسیمدنی نوعی از تداعی به شمار میآید زیرا طبق مادهی ۲۸۴ آ.د.م: «مدعی علیه حق دارد در مقابل ادعای مدعی اقامهی دعوا کند و چنین دعوی را در صورتی که با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ و یا با دعوی نامبرده ارتباط کامل داشتهباشد دعوای متقابل مینامند و به آن دعوا در همان دادگاه با دعوای اصلی رسیدگی میشود».
به طور کلی هر گاه نزاع در اقل و اکثر یا اطلاق و تقیید و یا نفی و یا اثبات باشد مورد مسأله از باب مدعی و منکر است و هرگاه خصومت و اختلاف بین متباینین باشد مسأله از باب تداعی و تحالف میباشد.[۹۹]رسیدگی به دعوا در موارد تداعی یا مبتنی بر قاعدهی مدعی و منکر[۱۰۰] است و یا بر قاعدهی عدل و انصاف[۱۰۱] استوار است که در ذیل به بررسی آنها میپردازیم:
الف) رسیدگی به دعوا براساس قاعدهی مدعی و منکر
در رسیدگی به دعوای متداعیین، براساس قاعدهی مدعی و منکر، چند صورت متصور است:
اگر تنها یکی از دو طرف اقامهی بینه کند، به نفع او حکم میشود. اگر هر دو، بینه بیاورند و بینهی آنها متساوی باشد، هر دو ساقط میگردند و در مانند مثال مذکور در فوق، حکم به بطلان اجاره میشود و اگر بینهی یکی بر دیگری ترجیح داشته باشد به نفع بینهی دارای مُرجح حکم میشود و اگر هیچ کدام بینه نداشته باشند قاضی آن دو را قسم میدهد. اگر فقط یکی سوگند بخورد حکم به نفع او صادر میشود و چنانچه هر دو قسم بخورند یا از قسم خوردن خودداری کنند، حکم به تساقط و بطلان اجاره میشود.[۱۰۲]
در خصوص مالی که دو نفر مدعی مالکیت همـهی آن مـال هستند، اگر تحت تصرف هر دو باشد هر کدام که بینه بیاورد به نفع او حکم میشود.[۱۰۳]و اگر هر دو طرف بینه اقامه کنند مال به تساوی میان ایشان تقسیم میشود.[۱۰۴]
در صورت تعارض دو بینه به مرجحات - نظیر اعدل بودن و بیشتر بودن تعداد شاهدان- رجوع میشود و در فرض تساوی دو بینه و عدم ترجیح یکی بر دیگری، مال به تساوی قسمت میشود.[۱۰۵]در این که قبل از تقسیم مال، هر یک از دو مدعی باید قسم بخورند یا نه، اختلاف است و قول دوم مشهور است.[۱۰۶]
ب) رسیدگی به دعوی براساس قاعدهی عدل و انصاف
در رسیدگی بر مبنای قاعدهی عدل و انصاف در صورتی که مال مورد ادعای طرفین در تصرف آنها نیز باشد اگر هیچیک از طرفین اقامهی بیّنه نکند مال بین آن دو به تساوی تقسیم میشود؛ لیکن بنابر مشهور هر کدام بر نفی ادعای طرف دیگر قسم یاد میکند. اگر هر دو قسم بخورند یا هیچ کدام قسم نخورد تقسیم مال بین آنان به تساوی خواهد بود و اگر تنها یکی سوگند یاد کند همهی مال به او داده میشود.[۱۰۷]
اگر مال مورد ادعا در تصرف هیچکدام از متداعیین نباشد، دو صورت دارد یا بینه وجود ندارد و یا وجود دارد. در فرض عدم وجود بینه، اگر مال در تصرف شخص سومی باشد و او هر دو نفر را تصدیق کند، حکم آن، حکم مالی است که تحت تصرف هر دو است[۱۰۸] چنانکه گذشت. اگر مال در تصرف هیچکس نباشد در حکم آن اختلاف است. بنابر گفتهی برخی اگر هر دو سوگند یاد کنند یا هر دو از آن خودداری کنند مال به تساوی میانشان تقسیم میشود و اگر فقط یکی سوگند یاد کند همهی مال به او داده میشود. به گفتهی برخی دیگر، در این صورت لازم است به قرعه رجوع شود. برخی نیز قائل به تقسیم مساوی مال بین دو طرف، بدون نیاز به سوگند شدهاند.[۱۰۹]
در فرض وجود بینه اعم از این که مال در تصرف ثالثی باشد یا نباشد، بنابر قول مشهور، مرجحات رجوع میشود و بینهای که شاهدان آن عادلتر و با تساوی در عدالت تعدادشان بیشتر باشد مقدم میگردد و با تساوی دو بینه در مرجحات، به قرعه رجوع میشود. هر کدام که قرعه به نامش درآمد سوگند یاد میکند و مال به او داده میشود و چنانچه از قسم امتناع ورزد دیگری قسم میخورد و مال به او داده میشود و با امتناع هر دو از سوگند، مال به تساوی میانشان تقسیم میگردد.[۱۱۰]
فصل دوم
چگونگی حل اختلافات مربوط به انعقاد عقد