هر رویداد و حرکتی ـ چه مثبت و چه منفی ـ که در اجتماع رخ می دهد، شخص یا اشخاصی در به ثمر رسیدن آن نقش برجستهتری دارند به طوری که نام آنها با آن حادثه و اتفاق برای همیشه قرین و همراه می شود. انقلاب اسلامی به عنوان یک حرکت مردمی و یک رویدادی با وجههی دینی و اسلامی نیز از این نطفه تا ثمر از این امر مستثنی نبوده بلکه با رهبری و مدیریت اشخاص صاحب نام و تأثیرگذار به مقصد رسیده است؛ اشخاصی که از جان مایه گذاشتند و جان و تن به سیل حوادث سپردند و آماج طعنهها، سرزنشها و آزار و اذیت نااهلان قرار گرفتند و نام خویش را به عنوان هدایتگران انقلاب در تاریخ ماندگار نمودند و چه بسا در مسیر انقلاب و در طول مبارزات خویش، شکنجه، آزار و تبعید و زندان را تجربه کردند اما از هدف و مقصد خویش برنگشتند و به عنوان علمدار مردم در پیشاپیش آنها حرکت کردند. آنچه در به ثمر رسیدن یک حرکت انقلابی بدون شک تأثیرگذار خواهد بود، رهبری و مدیریت آن است که ازجایگاهی ویژه برخوردار است و فقدان آن در هر جریانی ناکامی و شکست را در پی خواهد داشت. بار مسئولیت سنگین انقلاب اسلامی نیز از همان آغاز تا به پایان، بر دوش امام خمینی بود که چه شجاعانه و افتخارآفرین از پس آن برآمد.
۴-۳-۲-۱ ) امام خمینی
در نهضتی که با نام انقلاب اسلامی با محوریت دینی آغاز شد، همواره نام امام خمینی همچون ستارهای درخشان در آسمان آن روشن و نورانی است. انقلاب اسلامی با نام ایشان به جهان معرفی شده است و اصولاً انقلاب بینام امام خمینی معنا و مفهوم واقعی نخواهد داشت. بخشی از درون مایهی شعری شاعران انقلاب پرداختن به شخصیت و ابعاد زندگی و خصوصیات و ویژگیها و سرانجام سوگنامههایی که در ارتحال ایشان سرودهاند، است:
در گلستانی که گل را نقش سیمای تو نیست
عندلیبی کو، که او محو تماشای تو نیست
یک فلک آیینه باید تا در آغوشت کشد
چشم هر آیینه شایان سراپای تونیست
سر به پیش افکنده دارد پیش سرو قامتت
شاخهی طوبی که هم بالای بالای تو نیست
در دو عالم چشمهی امید در جان خشکدش
هر که او امروز در ظل تولای تو نیست …
روشنایی دیدهی اهل نظر از روی توست
چشم خفاش است آن چشمی که بینای تو نیست …
(سبزواری، ۱۳۸۶، ۱۲۲)
بنازم بر آن پیر و فکر جوانش
که عاجز بود خامه از داستانش
(همان، ۲۰۴)
نه در بحر اندیشه گنجد مقامش
نه در ظرف فکرت درآید معانش
نه موسیست اما چو موسی بتازد
بر انبوه فرعونیان زمانش
نه عیسیست اما بسا مرده جانان
که جان یافتند از نفاذ بیانش
نباشد محمد (ص) و لیکن ز نسبت
بود پاک فرزندی از خاندانش
علی (ع) نیست اما ز اصل ولایت
بود بارور شاخهی دودمانش
حَسن (ع) نیست اما ز حُسنِ سریرت
تراود صفا از دل مهربانش …
(همان، ۲۰۵)
قیصر امینپور دیگر شاعر انقلاب، سیمای امام خمینی را در قاب ادبی چنین زیبا به تصویر
می کشد:
لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست
لختی بخند، خندهی گل زیباست
پیشانیت تنفس یک صبح است
صبحی که انتهای یک شب یلداست
در چشمت از حضور کبوترها
هر لحظه مثل صحن حرم غوغاست
رنگین کمان عشق اهورایی
از پشت شیشهی دل تو پیداست
فریاد تو تلاطم یک طوفان
آرامشت تلاوت یک دریاست
با ما بدون فاصله صحبت کن
ای آنکه ارتفاع تو دور از ماست
(امین پور، ۱۳۸۹، ۴۰۷)
شرمندهایم ای روح قرآن تا قیامت
شرمندهایم از روی اسلام، از امامت
شرمندهایم از کربلاهای حسینی
مدیون الطاف حسینیم از خمینی
این پیر رهبر با اسیران در بلا بود
با ما حسین آسا به دشت کربلا بود
گو اینکه از وی مدتی مهجور ماندیم
لکن به معنی کی ز مهرش دور ماندیم …
دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی محتوایی اشعار شاعران شاخص انقلاب اسلامی- فایل ۳۵