در دسترسبودن ابزارهای کاربردی و بازیابی داده: بسیاری ابزارهای کاربردی در ابر دقیقاً مشابه با ابزارهای کاربردی مورد استفاده فعلی مشتریان نمیباشند، برای همین مشتریان تمایلی به تغییر ابزارهای فعلیشان ندارند و از طرفی همه ابزارهای کاربردی در ابر کار نمیکنند.
مشکلات مدیریتی: مدیریت زیرساخت و بستر ابر دشوار است. ویژگیهایی مثل مقیاسپذیری خودکار نیاز حیاتی هر بنگاهی است و فراهمکردن مواردی از قبیل مقیاسپذیری و توازنبار در چنین محیطهایی دشوار است.
محدودیتهای قانونی: در بسیاری کشورها، دولتها اجازه قرار دادن اطلاعات شخصی شهروندان و اطلاعات حساس را در مکانی خارج از کشور نمیدهند و فراهمکنندگان نیاز به تنظیم و تهیه یک مرکز داده در داخل کشور دارند و داشتن این زیرساخت همیشه امکان پذیر نیست.
قفل کردن[۱۱] مشتری: در بسیاری مواقع فروشندگان سرویسی را به کاربران ارائه می دهند که باعث وابسته شدن مشتری به خودشان می شود، در این حالت امکان تغییر فراهمکننده وجود ندارد و یا با هزینه بالایی امکان پذیر است.
SLA: همانطور که گفته شد فراهمکنندگان باید بهگونه ای نیازمندیهای کاربران را فراهم کنند که میزان نقض SLA حداقل باشد چرا که هزینه فراهم کردن SLA و جریمه نقض آن مسئلهای چالش برانگیز در ابرهاست.
مدلهای کسب و کاری: پیادهسازی و مدلسازی محیطهای نرمافزار به عنوان سرویس و بستر به عنوان سرویس دشوار است.
۲-۹ تکنولوژیهای مرتبط
محاسبات ابری ادامه تکامل مجازیسازی، معماری مبتنی بر سرویس، محاسبات سودمند و محاسبات گریدی است. محاسبات ابری یک پارادایم محاسباتی جدید است که سرویسهایی با کیفیت، سفارشیشده و قابلاطمینان را فراهم می کند، بنابراین با مفاهیم محاسباتی مشابه مثل محاسبات گریدی، محاسبات سودمند و محاسبات خودمختار۲ اشتباه گرفته می شود.
محاسبات سودمند: محاسبات سودمند منابع محاسباتی و ذخیرهسازی را به عنوان سروری قابل اندارهگیری مثل آب، برق، گاز و تلفن مطرح کرد. کاربران میتوانند سرویسهای سودمند را در هر جا و در هر زمانی که بخواهند بدون پرداخت هزینه اولیه برای دستگاهها استفاده کنند. این ایده در دهه ۱۹۶۰ بسیار محبوب شد، اما در اواسط دهه ۱۹۷۰ از بین رفت، چرا که تکنولوژی در آن زمان برای رسیدن به آن وجود نداشت. در محاسبات سودمند کاربر برای منابعی که استفاده می کند هزینه پرداخت می کند، اما زیرساخت را تحت مالکیت خود ندارد.
محاسبات گریدی: محاسبات گریدی در اواسط دهه ۱۹۹۰ مطرح شد. ایان فوستر محاسبات توزیعشده، برنامهنویسی شیگرا و سرویسهای وب را یکپارچه کرد و زیرساخت محاسبات گریدی را به وجود آورد.گرید نوعی سیستم توزیعشده و موازی است که به اشتراکگذاری، انتخاب و مجتمعسازی منابع خودکار توزیعشده از لحاظ جغرافیایی را به صورت پویا و بر اساس قابلیت دسترسی، قابلیت ظرفیتی، کارایی، هزینه و نیازهای کیفیت سرویس مشتریان امکان پذیر میسازد. براساس این تعریف، کلاسترها یا کامپیوترهای به شدت جفتشده و شبکهبندی شدهای که به عنوان یک قالب اصلی۳ مجازی برای اجرای حجم زیادی وظیفه کار می کنند را گرید گویند. نقطه مشترک گرید با محاسبات ابری استفاده از تکنیک مجازیسازی در پیادهسازیشان است. گرید در بسیاری از پیادهسازیهای ابر بهکار میرود و بسیاری از شبکه های گرید را میتوان نمونه ای از محاسبات ابری دانست، اما الزاما محاسبات ابری وابسته به گرید نمی باشد، یعنی محاسبات ابریهایی وجود دارند که زیرساخت نرمافزاری و سختافزاریشان از گرید استفاده نمیکنند.
محاسبات خودمختار: محاسبات خودمختار به وسیله IBM در ۲۰۰۱ معرفی شد. این نوع محاسبات وظایفی را انجام میداد که در آن، حرفهایهای فناوری اطلاعات به تکنولوژی براساس سیاستهایی تفویض اختیار میکردند. با توجه به افزایش سریع تعداد دستگاهها، پیش بینی، طراحی و نگهداری سیستمهای محاسباتی توزیعشده و نامتجانس بسیار دشوار شد. پیچیدگیهای مدیریتی فاکتور محدودکننده ای برای توسعه های آینده به شمار میرفت، محاسبات خودمختار بر قابلیت مدیریت خودگردان سیستم کامپیوتری تمرکز داشت و به این ترتیب بر فاکتور محدودکننده مدیریت غلبه شد، به عبارت دیگر IBM یک سیستم مدیریت خودگردان پیشنهاد داد که میتوانست به صورت خودکار پردازش کند و این سیستم شامل پیکربندی مؤلفه ها (پیکربندی خودگردان)، نظارت و کنترل منابع خودمختار، نظارت و بهینهسازی منابع است و همه اینها تنها به وسیله اطلاعات سیاستهای وارد شده به وسیله بشر انجام میشوند، به عبارت دیگر سیستم خودمختار قوانین سطح بالا را برای بررسی وضعیتش بررسی می کند تا بتواند خودش را به صورت خودمختار با توجه به شرایط بهروزرسانی کند.
با توجه به تعاریف بالا نتیجه میگیریم که محاسبات سودمند بررسی می کند که آیا منابع محاسباتی بستهبندیشده میتوانند به عنوان یک سرویس اندازه گیریشده بر اساس خواسته های کاربران استفاده شوند یا نه، محاسبات گریدی از نظر مفهومی مشابه تعریف فوستر از محاسبات ابری است، اما موجودیتهای مالی را مورد توجه قرار نمیدهد و محاسبات خودمختار بر مدیریت خودگردان سیستمهای کامپیوتری تمرکز دارد که این تنها یکی از ویژگیهای محاسبات ابری است. محاسبات ابری گام بعدی در این تکامل است که تکنولوژی گرید، ویژگیهای محاسبات خودمختار و شیوه پرداخت محاسبات سودمند را دارا میباشد.
۲-۱۰ اولین فراهمکنندگان ابر
آمازون، گوگل و مایکروسافت به عنوان اولین فراهمکنندگان محیطهای محاسبات ابری سرویسهایی را ارائه کرده اند که در ادامه به شرح برخی از خدمات آنها پرداخته شده است.
آمازون: سرویسهایی که توسط آمازون ارائه میشوند در ادامه معرفی شده اند.
ElasticComputeCloud (EC2): ماشینهای مجازی و چرخه CPU اضافه را به سازمانها پیشنهاد میدهد.
(S3) SimpleStorageService: اجازه ذخیره داده تا پنج گیگابایت را در سرویس ذخیرهسازی مجازی آمازون میدهد.
(SQS) SimpleQueueService: به ماشینها اجازه برقراری ارتباط با هم، با بهره گرفتن از واسط برنامهنویسی ابزار کاربردی[۱۲] عبور پیام را میدهد.
Simple DB: یک سرویس وب برای اجرای پرسوجوها در داده های ساختیافته، به صورت بلادرنگ است. این سرویس با S3 و EC2 کار می کند و امکان ذخیرهسازی، پردازش و جستجوی مجموعه داده را در ابر فراهم می کند. برای استفاده از این سرویسها باید از خط فرمان۲ استفاده کرد و برای همین استفاده از آنها دشوار است. ماشینهای مجازی آمازون نسخههایی از لینوکس هستند، بنابراین این سرویسها برای افرادی که تجربه کار با لینوکس دارند مناسب است.آمازون گرانترین سرویس ابری است.
گوگل: سرویس ابری گوگل GoogleAppEngine نام دارد. در آمازون امکان دسترسی به ریشه وجود دارد، اما در سرویس گوگل نمی توان فایلی را روی دایرکتوری خودتان بنویسید. گوگل ویژگی “نوشتن” را به عنوان یک معیار امنیتی حذف کرده است و برای ذخیره داده نیاز به پایگاه داده گوگل میباشد.گوگل مستندات و صفحات گسترده آنلاین را پیشنهاد داده است و توسعهدهندگان را به ساخت ویژگیهایی برای آنها و دیگر نرمافزارهای آنلاین با بهره گرفتن از AppEngine تشویق می کند.
مایکروسافت: راهحل محاسبات ابری مایکروسافت WindowsAzure است که سیستمعاملی است که به سازمانها اجازه میدهد ابزارهای کاربردی ویندوزی را اجرا کرده و فایلها و داده ها را با بهره گرفتن از مرکز داده مایکروسافت ذخیره کنند. همچنین بسته سرویسهای Azure را نیز پیشنهاد میدهد. سرویسهایی که به توسعهدهندگان اجازه میدهد شناسه کاربر را ایجاد، جریانکاری را مدیریت و داده را همزمان می کنند. مؤلفه های این بستر شامل windowsAzure، MicrosoftNetService و MicrosoftSQLService است.
۲-۱۱ برخی مسائل مطرح در محاسبات ابری
هدف محاسبات ابری مواردی از قبیل مقیاسپذیری، در دسترسپذیری، گذردهی، سودمندی منابع، مدیریت منابع و امنیت است و برای دستیابی به این اهداف با چالشهایی مواجه است. برخی از مسائل مرتبط با چنین محیطهایی در ادامه مطرح شده اند.
میانافزار: به منظور هماهنگسازی و استفاده هماهنگ از ابزارهای کاربردی، میانافزارها نقش مهمی در محاسبات ابری ایفا می کنند. میانافزار ابر نرمافزاری است که سرویسها، ابزارهای کاربردی و محتویات در دسترس روی لایه های مشابه یا متفاوت را یکپارچه می کند، بهگونه ای که سرویسها و دیگر مؤلفه های نرمافزاری از طریق اینترنت استفاده مجدد میشوند.
مجازیسازی بستر: تعریف مجازیسازی در همین فصل ارائه شده است. از آنجاییکه میانافزارهای زیادی در محاسبات گریدی استفاده می شود چگونگی ترکیب آنها با میانافزارهای ابر یکی ازمسائلی است که باید در ابر بررسی شوند.
مدل برنامهنویسی: از آنجاییکه مهاجرت به ابر اجتناب ناپذیر است، برنامهنویسی و دسترسی به بسترهای ابر باید به صورت یکپارچه و مؤثر انجام شود. در آینده بسترهای محاسباتی تعداد زیادی گره را برای پردازش خواهند داشت، بنابراین مدلهای موازیسازی سنتی مثل مدلهای پردازش دستهای به اندازه کافی برای مواجه شدن با محاسبات توزیعشده مقیاس بالا مناسب نخواهند بود.
مدیریت منبع: از دیدگاه فروشنده لازم است تعداد زیادی ماشین مجازی به هزاران کاربر توزیعشده به صورت پویا، منصف و سودده تخصیص داده شود. از دید مشتری، کاربران موجودیتهایی هستند که در رابطه با بهره گرفتن از سرویس ابری بر مبنای اقتصادشان تصمیم میگیرند. برای داشتن منابع کافی و با هزینه مناسب، یک کاربر قیمت سرویس را بین فراهمکنندگان متفاوت مقایسه می کند. برای منابع کمیاب کاربران خودشان رقیبانی هستند که بر روی قیمت آینده تأثیر میگذارند، بنابراین تهیه منبع درآینده یک مسئله چند هدفی و چند معیاری میباشد. تهیه منابع نیاز به مذاکره، نظارت، اندازه گیری و فیدبک به صورت مؤثر و قابل اطمینان دارد.
SLA: ابزاری برای تعریف قرارداد و اندازه گیری معیارها در سناریوهای کسبوکاری است. SLA یک مجموعه از نیازهای غیر عملیاتی از سرویس را تعریف می کند و همچنین مشخص می کند که در صورت نقض SLA چه جریمهای باید پرداخت شود، در نتیجه ابزارها برای شرح قرارداد باید استانداردسازی شوند.
۲-۱۲ جمعبندی
محاسبات ابری ادامه تکامل مجازیسازی، معماری مبتنی بر سرویس، محاسبات سودمند و محاسبات گریدی است که تکنولوژی گرید، ویژگیهای محاسبات خودمختار و شیوه پرداخت محاسبات سودمند را دارا میباشد. محاسبات ابری مدلی رایانهای است که تلاش می کند دسترسی کاربران بر اساس نوع تقاضایی که از منابع اطلاعاتی و محاسباتی دارند، آسان شود. این مدل سعی دارد با کمترین نیاز به منابع انسانی و کاهش هزینهها و افزایش سرعت دسترسی به اطلاعات پاسخگوی نیازهای کاربران باشد. محاسبات ابری یک مدل تهیه سرویس است که نرمافزار، سختافزار، بستر، زیرساخت، داده را به عنوان یک سرویس، بر حسب تقاضا و بر مبنای مدل “پرداخت در ازای استفاده” به کاربران تحویل میدهد. با محاسبات ابری فراهمکنندگان سرویسها از آسانشدن نصب، نگهداری و کنترل متمرکز نسخههای مختلف نرمافزارها بهرهمند میشوند و کاربران میتوانند در هر زمان و هر مکان به داده ها و سرویسها دسترسی داشته باشند، داده ها را به اشتراک بگذارند و آنها را به صورت امنتری در زیرساخت ذخیره کنند. هدف ابر این است که مرکز داده های نسل بعد را به عنوان شبکه ای از سرویسهای مجازیشده معماری و طراحی کند تا کاربران بتوانند ابزارها را مستقر کرده و به آنها از هر مکانی و در هر زمانی دسترسی یابند.
محاسبات ابری باعث می شود شرکتهای فناوری اطلاعات به جای تمرکز بر روی خرید و تنظیم سختافزار، نرمافزار، بستر و زیرساخت مورد نیاز بر روی اهداف استراتژیکشان تمرکز کنند. در این فصل بعد از بررسی مفاهیم اولیه محاسبات ابری چندین مسئله در رابطه با آن مطرح شدند از جمله میانافزارها، مدل برنامهنویسی و مدیریت منبع. مسئله مدیریت منبع شامل تهیه و تخصیص منبع و زمانبندی کار[۱۳] میباشد. در بخشهای بعدی تهیه و تخصیص منبع و روشهای مختلف تخصیص منبع مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل سوم
مفهوم و تعریف تخصیص منبع
۳-۱ مقدمه
همانطور که در فصل دوم اشاره شد محاسبات ابری به عنوان یک مدل محاسباتی جدید است که در آن نرمافزار، سختافزار، زیرساخت، بستر، داده و دیگر منابع به عنوان سرویس از طریق اینترنت و بر حسب تقاضا توسط فراهمکنندگان ابر در اختیار کاربران ابر قرار میگیرند. این مدل مبتنی بر پرداخت در ازای استفاده میباشد، یعنی کاربران تنها برای منابعی که از آنها استفاده می کنند هزینه پرداخت می کنند. محیطهای ابری منابع بیشماری را در اختیار کاربران قرار می دهند و کاربران میتوانند میزان منابع مورد نیاز خود را کاهش و یا افزایش دهند، بنابراین مدیریت منبع یکی از موضوعات بسیار مهم در محاسبات ابری است. در این فصل ابتدا مفهوم و چارچوب تخصیص منبع شرح داده شده، سپس زیرموضوعات و روشهای مرتبط به آن مطرح گردیده و در پایان به مشکلات و کارهای آینده آن اشاره شده است.
۳-۲ مفهوم تخصیص منبع
در یک محیط محاسبات ابری وقتی کاربری درخواستی را مطرح می کند منابع به درخواست تخصیص مییابند. میزان و نوع منبع تخصیصیافته با توجه به درخواست و در دسترس بودن منابع تعیین می شود، به عبارت دیگر در محیط محاسبات ابری دو گروه شامل فراهمکنندگان و کاربران ابر وجود دارند، فراهمکنندگان مجموعه ای از منابع با ویژگیهای مشخص را در مرکز داده های خود دارند و آنها را به کاربران اجاره می دهند. کاربر یک درخواست منبع میدهد، فراهمکننده آنرا دریافت می کند، سپس منابع در دسترس را جستجو و در نهایت آنها را به کاربر متقاضی اجاره میدهد، بنابراین تخصیص منبع به معنای تصمیم درباره آن است که چه منابعی، به چه میزان، در چه زمان و کجا در اختیار کاربر قرار گیرند. بعد از تخصیص، ابزار کاربردی کاربر کارهایش را بر اساس منبع در دسترسش زمانبندی می کند تا به صورت بهینه از منابع استفاده شود. مدلها و تکنیکهای متفاوتی برای تهیه و تخصیص منبع در محاسبات ابری ارائه شده است که برخی از آنها در این فصل معرفی شده اند.
۳-۳ چارچوب تخصیص منبع
کاربر نهایی درخواست سرویس را ایجاد می کند، این درخواست به معنای انتخاب یک منبع مبتنی بر سرویس است. هدف انتخاب منبع این است که لیستی از منابعی که برای کاربر در دسترس هستند تعیین شود. یادگیری درباره منابع سرویس فعال و انتخاب مناسبترین منبع، یک هدف بسیار مهم در محیطهای محاسبات ابری است. در ]۵[ یک چارچوب انتخاب منبع (شکل۳-۱) معرفی شده است. درخواست سرویس کاربر نهایی از لایه تجرید سرویس ابر به لایه دوم یعنی تخصیص منبع حرکت می کند. این روش، روشی بالا به پایین است. لایه تجرید سرویس ابر درخواست مشتری را می پذیرد وآن درخواست را
به مدیر منبع[۱۴] میفرستد. بار هر منبع بوسیله مفهوم توازن بار۲ و یا به اشتراکگذاری بار۳ در شبکه های توزیعشده مدیریت می شود (لایه سوم). منابع خاص با توجه به معیارهای از قبل تعیین شده انتخاب میشوند.
کاربر ۱
کاربر ۲
کاربر n
………….
انتزاع سرویس ابر
مدیر منبع
توازن بار و به اشتراک گذاری بار
تخصیص منبع
شکل ۳-۱: فرایند انتخاب منبع]۵[.
۳-۳-۱ لایه های مختلف چارچوب تخصیص منبع
همانطور که در شکل ۳-۱ مشاهده شد چارچوب تخصیص منبع دارای چهار لایه است. در ادامه این چهار لایه معرفی شده و وظیفههای هر یک تشریح شده است.
-
- رشد اقتصادی [۵]
رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن در سال پایه. در سطح کلان، افزایش تولید ناخالص ملی (GNP) یا تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه رشد اقتصادی محسوب میشود. علت این که برای محاسبه رشد اقتصادی، از قیمتهای سال پایه استفاده میشود آن است که افزایش محاسبه شده در تولید ناخالص ملی، ناشی از افزایش میزان تولیدات باشد و تأثیر افزایش قیمتها (تورم) حذف گردد. به طور کلی رشد اقتصادی در برگیرنده شاخصهای کمی اقتصادی است .)سلمانی، ۱۳۸۸، هافر[۶]، ۲۰۱۳).
-
- عدم اطمینان بازار[۷]
عدم اطمینان شکی است که شخص در ارتباط با توانائی خویش برای پیش بینی تعدادی از پیشامدهای ممکنی که اتفاق می افتند دارد. بطور کلی حالت ذهنی ای که واژه عدم اطمینان ایجاد می کند، نتیجه عدم دانش کافی شخص در مورد حوادث آینده است که بر میزان اطمینان تصمیم گیرنده از آینده اثر خواهد گذاشت. عدم اطمینان بازار خودآگاهی شخص از ریسک در شرایط معین می باشد. عدم اطمینان نسبت به پذیرش محصول توسط بازار، عدم اطمینان از برگشت اصل و فرع تسهیلات اعطا شده، نوسانات بازدهی سرمایه گذاری که بر اثر اتفاقات یا وقایع دریک صنعت خاص محتمل است … از جمله این شرایط است(رجوعی و مرتضی،۱۳۹۱).
یا به تعریفی دیگر عدم اطمینان بازار، نوعی ناتوانی برای تخصیص احتمالات به حوادث ممکن الوقوع آینده است. (دونکن[۸]، ۱۹۷۲).
عدم اطمینان بازار، فقدان اطلاعات درباره روابط علی و معلولی است.(لارنس و لورش[۹]، ۱۹۶۷).
ریسک و عدم اطمینان
ریسک و عدم اطمینان دو مفهوم مکمل و اجزای تشکیل دهنده فرایند تصمیم گیری در سازمان هستند. این امر مخصوصاً در سطح استراتژیک از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا ماهیت این گونه تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری های آینده و یا فرصت های ممکن بازار در آینده است. یا فرصت های ممکن بازار در آینده است. وقتی که این مفاهیم در موضوعاتی مانند اقتصاد، تئوری مالی و … مطرح می گردد اکثر نویسندگان برای این دو مفهوم تفاوت قائل شدند و معمولاً عدم اطمینان در تعریف ریسک گنجانده می شود.
به طور کلی حالت ذهنی ای که واژه عدم اطمینان ایجاد می کند، نتیجه عدم دانش کافی شخص در مورد حوادث آینده است که بر میزان اطمینان تصمیم گیرنده از آینده اثر خواهد گذاشت.
عدم اطمینان دارای طیف گسترده ای است که ناشی از عوامل متعددی است، از جمله:
-
- ماهیت شرایط تصمیم گیری
-
- نوسان محیط
-
- تعداد اهدافی که باید بین آن ها تعادل برقرار شود.
-
- نتایج آتی تصمیم
-
- کیفیت واحد تصمیم گیرنده
این مطلب این واقعیت را اشکار می سازد که عدم اطمینان یک مشخصه عینی قابل اندازه گیری نیست که در ذات تصمیم گیری ها وجود داشته باشد؛ بلکه یک مشخصه در نوسان است که میزان آن روز به روز در حال تغییر است. عدم اطمینان را فقط می توان به طور نسبی و یا به صورت مقایسه ای ارزیابی کرد. اما ریسک در تصمیمات دارای تعریف گسترده ای است و به عنوان یک قضاوت ارزشی قلمداد می شود و بیانگر این واقعیت است که آیا نتایج احتمالی یک تصمیم قابل قبول است یا غیرقابل قبول. برخی دیگر اساس ریسک را فقدان قابلیت پیش بینی ماهیت و اندازه نتایج می دانند.
بطور کلی عدم اطمینان محیطی نتیجه غیرقابل پیش بینی بودن تغییرات آینده محیط است در حالی که ریسک ناشی از شکست احتمالی سازمان در پاسخگویی مناسب به این تغییرات است. به عنوان مثال تغییرات آتی در رفتار مصرف کنندگان ممکن است به سختی قابل پیش بینی باشد از اینرو غیرقابل اطمینان است اما شکست در پاسخ به این تغییرات احتمالی ممکن است ریسک زیادی برای سهم بازار، سودآوری و نهایتاً بقای سازمان داشته باشد.(به نقل از ماتئوت و فتحی، ۱۳۸۸)
عوامل اثرگذار بر میزان عدم اطمینان
-
- اطلاعات کافی: کیفیت و کمیت اطلاعات در دسترس در مساله مورد تصمیم گیری بر کاهش یا افزایش عدم اطمینان اثرگذار است.
-
- عدم وضوح ساختار مشکل: اگر تصمیم گیرنده نتواند به آسانی اجزای مشکل را از هم شکافته و آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، عدم اطمینان افزایش خواهد یافت.
-
- ماهیت آینده نگری تصمیم
-
- عدم توانایی در تعریف راه حل های جایگزین برای حل مشکل
-
- عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی عدم اطمینان را افزایش می دهد.
-
- تعدد اهدافی که باید تصمیم گیری به آن ها دست یافت.
-
- اجرای تصمیمات که در مرحله بعد از تصمیم گیری قرار دارد.
-
- ویژگی های شخصی تصمیم گیرنده مانند تجربه، مهارت، آموزش و توانایی های شناختی.
-
- سرمایه گذاری
سرمایهگذاری عبارت است از عدم استفاده از منابع در زمان حال و به جریان اقتصادی انداختن آن به امید به دست آوردن منابع جدید در آینده که منابع جدید از منابع فعلی دارای ارزش بیشتری میباشد. شایان ذکر است در این فرایند نرخ بهره، تورم و بازده مورد انتظار نیز میبایست بررسی شود. سرمایهگذاری بر اساس زمان به کوتاه مدت، میان مدت، و بلند مدت تقسیم می شود که در سرمایهگذاری کوتاه مدت در دورههای کمتر از یک سال و سرمایهگذاری در دورههای میان مدت و بلند مدت در دورههای بیش از یک سال اتفاق میافتد. بحث ریسک سرمایهگذاری نیز که به معنای عدم اتفاق افتادن سودهای آینده و یا عدم رشد سرمایهگذاری و یا هر موضوع دیگری که منجر به زیان سرمایهگذار میشود نیز از مباحث مهم سرمایهگذاری میباشد. سرمایهگذاران براساس ریسک پذیربودن به سرمایهگذاران ریسک پذیر یا محافظه کار تقسیم میگردند.(بو و استرکن[۱۰]، ۲۰۰۷)
انواع زمینه های سرمایه گذاری
-
- دارائیهای واقعی
دارائیهایی هستند که ماهیت فیزیکی داشته مانند: املاک، اتومبیل،مستغلات، سکه طلا و …
-
- دارائیهای مالی
دارائیهایی مانند سهام و اوراق قرضه و سپرده های بانکی هستند که ماهیت خارجی ندارند و ارزش آنها به ارزش تولیدات و خدمات ارائه شده توسط شرکتهای آنها وابسته است.
-
- بازارهای مالی
بازارهایی هستند که در آنها دارائیهای مالی مبادله میگردند. در اقتصاد، بازار مالی به مکانیزی اطلاق میگردد که امکان خرید و فروش دارائیهای مالی را با هزینههایی پایینتر فراهم میآورد. وظیفه بازارهای مالی گرد آوری خریداران و فروشندگان علاقهمند به مشارکت در بازار است. در واقع تمام بازارهای مالی در پی گردآوری سرمایه و برقراری ارتباط بین جویندگان سرمایه و داراندگان سرمایه هستند .
نقش کارآفرینی در رشد اقتصادی
افزایش سهم بازار شرکت
۲-۲-۱) مفهوم مشتری و انواع آن
مشتری واژهای است که حدود ۱۰۰ سال پیش تعریف شده است با وجود این، هنوز شرکتها سعی می کنند تعریف جدیدی از آن ارائه کنند. طبق تعریف برخی از صاحبنظران، مشتری به اشکال زیر تقسیم می شود: (شافر[۷۶] و همکاران، ۲۰۰۱، ص ۱۱۶)
مصرف کننده: کسی که محصول یا خدمت در سطح خرده خرید می کند.
توزیع کننده: کسی که محصول یا خدمت را در سطح عمده به منظور توزیع خرید مینماید.
سازمان اقتصادی: هر شرکت یا سازمانی که محصول یا خدمتی را از دیگری خریداری می کند.
بخش درونی: یک بخشی از سازمان که محصول یا خدمتی را از بخش دیگر همان سازمان می خرد.
هرکدام از این مشتریان در برابر سطحی از فروش قرار میگیرند و لذا به سرویس دهی متناسب با همان سطح نیاز دارند، پس این مشتریان متفاوت به استراتژی های بازاریابی متفاوت نیز نیازمند هستند. مشتری کسی است که نیاز خود را تعریف می کند، کالاها و خدمات تولیدی را مصرف می کند و حاضر است بابت آن هزینه ی مناسبی بپردازد اما زمانی این هزینه را متقبل می شود که در کالاها یا خدمات تحویلی، ارزشی را ببیند که پرداخت آن هزینه را توجیه کند (اسکندری و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۱۵۶).
در سالهای اخیر با توجه به رقابت فزایندهی جهانی، تعدادی از سازمانها نیاز توجه به مشتریان را شناسایی کرده اند. در نتیجه مدیریت ارتباط با مشتری در طراحی استراتژی های سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. سیستمهای ارتباط با مشتری میتوانند به عنوان یک رویکرد منسجم یه شناسایی، جذب و نگهداری مشتریان کمک نموده و سازمانها را قادر میسازند تا تعاملات با مشتریان را مدیریت و هماهنگ نمایند. بنابراین، مدیریت ارتباط با مشتری سازمانها را درخصوص تلاش هایشان برای حداکثرسازی ارزش تعامل با هر مشتری حمایت نموده و به طرف عملکرد برتر هدایت می کند (روتنبرگر[۷۷]، ۲۰۰۷، ص ۴۶۲). سازمان های کنونی تعریف جدیدی از مشتری ارائه دادهاند به این مضمون که، مشتری رییس و پادشاه است. در نتیجه سازمانها در دنیای رقابتی ایجاد شده، باید به مشتریان توجهی خاص نمایند. در حقیقت، مشتری کسی است که کیفیت را تعیین می کند، راه را نشان میدهد و آینده را ترسیم مینماید (شریفی، ۱۳۹۰، ص ۳۲).
با گذر از اقتصاد سنتی و شدت یافتن رقابت در ابعادی نوین، مشتری به صورت رکن اصلی و محور تمام فعالیتهای سازمانها درآمده است به گونه ای که از دیدگاه رقابتی بقاء و تداوم حیات سازمانها در گروی شناسایی و جذب مشتریان موجود بیان می شود. در این میان اندیشمندان مدیریت و بازاریابی نسخه حفظ مشتری و شیوه های صحیح ارتباط با آنها را تحت عنوان استراتژی ارتباط با مشتری تجویز می کنند. درحالی که تا مدتی پیش تمرکز برای جذب مشتریان جدید، عمدهترین سازمانها بود، امروزه سیاست های راهبردی و تجاری برای حفظ و بهبود وفاداری و افزایش اعتماد مشتریان به سازمان متمرکز شده است. مشتریان ماندگار عمدتا خریدهای خود را گسترش می دهند و هزینه فروش به اینگونه مشتریان بسیار کمتر از مشتریان جدید یا بالقوه است و مشتریان ماندگار به صورت پیوسته، سازمان را به دیگران توصیه می کنند. در دنیای تجارت امروز توجه و عمل به اصول بازاریابی رابطهمند و استراتژی ارتباط با مشتری می تواند سهم عمدهای در حفظ و نگهداری مشتریان کنونی و در نتیجه سودآوری شرکت داشته باشد و برای شرکت به عنوان مزیت رقابتی پایدار به شمار می آید. در واقع، یکی از مهمترین تعهدات شرکتها، تعهد به مشتریان میباشد. در دیدگاه سنتی، مشتری کسی است که محصولات تولیدی شرکت را خریداری می کند اما امروزه دیگر این تعریف مورد قبول همگان نیست و مشتری را چنین تعریف مینمایند که مشتری کسی است که سازمان مایل است با ارزشهایی که میآفریند بر رفتار وی تاثیر گذارد. در فرهنگ لغات آکسفورد، لغت مشتری به معنای کسی است که از یک فروشنده خرید می کند. اصطلاحی معروف در عرصه تجارت وجود دارد مبنی بر اینکه «مشتری همواره وفادار میماند» و این همان نظری است که بایستی شرکتها و بنگاههای اقتصادی در عرصه تجارت آن را درنظر داشته و صرف نظر از دانش فنی و علمی، همواره به آن توجه نمایند. باید توجه داشت که مشتری به کسی اطلاق می شود که می تواند از حاصل کار واحد تحت نظارت مدیر، بهره جوید لذا یک مدیر به دو شیوه می تواند تعهد خود را به طور موثر به مشتری نشان دهد (عالی، ۱۳۸۱، ص ۶۷).
خدمت به مشتری
خدمات به مشتریان با وقف آگاهانه و مداوم خود به نیازهای مشتریان صورت میگیرد و این امر حساسیت بیشتری را نسبت به مشتریان میطلبد که از طریق تشویق آنان به استفادهی بیشتر از محصولات و خدمات و اظهار نظر صادقانه پیرامون این محصولات و خدمات و پذیرش نظرات آنان از سوی مدیر حاصل می شود. تشخیص نیازهای مشتری به طور روشن و به هنگام، برای ارائه خدمات واقعی و تولید محصولات مناسب به مشتری ضروری می باشد.
اهمیت دادن به مشتری
شناساندن درست و اصولی مشتری به کسانی که در واقع تولیدکنندهی محصول و ارائه دهنده خدمات به او هستند، اهمیت بسزایی دارد. مدیران کمالجو، یه شیوه هایی نظیر: بیان اهمیت مشتری به طور روشن برای کارمندان، اختصاص بیشترین اهمیت و اولویت برای مشتری و ممنوع نمودن اظهارنظر مخرب درخصوص مشتری، برای مشتریان خود اهمیت قائل میشوند (سعیدی، ۱۳۸۰، ص ۹۰).
مشتریان مفهوم و یا عملیاتی هستند که محصول یا نتایج یک عملکرد را مصرف می کنند یا به آنها نیاز دارند یا از آنها بهره می برند. زیرا هر عملکردی در سازمان به یقین دارای هدفی است، بنابراین مشتریانی دارد. در مجموع میتوان مشتریان را به دو دسته تقسیم نمود: مشتریان خارجی و مشتریان داخلی
مشتریان خارجی در بیرون از سازمان بوده و محصولات و یا خدمات آن را خریداری می کنند. در برابر مشتریان خارجی، هر سازمان مشتریان داخلی نیز دارد که به اندازه مشتریان خارجی پراهمیت هستند. در تمام مراحل عملیات و فرآیندهای سازمانی همواره یک مشتری داخلی وجود دارد که محصولات یا خدمات را دریافت می کند و در عوض محصول و یا خدمتی را ارائه مینماید (عباسی و ترکمنی، ۱۳۸۹، ص ۶۳). کاپلان و نورتون[۷۸] (۱۹۸۷)، در سنجش عملکرد سازمان، دیدگاه مشتری را مهمترین دیدگاه دانسته اند و پیترز و واترمن[۷۹] (۱۹۹۰)، دانستن نیازهای مشتریان را از خصوصیات سازمانهای موفق بیان کردهاند و در دیدگاه سیستمی نیز بررسی و چگونگی رضایت و وفاداری مشتریان، از مهمترین شاخصههای سلامت سازمانی به حساب می آید. چهار جنبه از نیازهای مشتریان عبارتند از:
آگاهی از نتایج (اهداف استفاده از خدمات) و وسایل یا راههای دستیابی به نتایج
تعیین و تعریف دقبق احتیاجات مشتری
مشارکت مشتری در اولین زمان ممکن
تعیین انتظارات مصرف کننده (مشتری) از محصولات تولیدی یا خدمات
اگر قرار باشد یک محصول یا خدمت عرضه شود، توازن بین انتظارات مشتری و آنچه را که میتوان عرضه کرد، ضروری میباشد. به طور کلی نیازها و توقعات مشتری بیشتر حول محورهای زیر میباشد:
مشتریان داخلی شامل: ارائه به موقع کار، دریافت کار با کیفیت قابل قبول، انجام کار گروهی و وجود ساختار و تشکیلات سازمانی مناسب.
مشتریان خارجی شامل: تحویل به موقع محصول یا خدمت، قیمت مناسب در مقابل محصولات یا خدمات مشابه (رقابتی)، کیفیت قابل قبول و مورد اطمینان و تحویل یا دریافت محصول مطابق نیاز (نه مشابه آن) (اسدی، ۱۳۹۰، ص ۸۹).
۲-۲-۲) شناخت مشتریان
شناخت مشتری برای نقطهی شروع هر شرکت و سازمانی، ضروری میباشد. یک شرکت نمیتواند شروع به توجه به نیازها و خواسته های مشتریان کند و بدان وسیله ارزش ایجاد نماید، مگر اینکه به طور واضح آنچه را که مشتریان میخواهند، درک نماید. سه روش مکمل برای تعیین شناخت مشتریان توسط شرکت ها به کار میروند که عبارتند از:
کسب و ادغام اطلاعات
اولین گام در رسیدن به شناخت مشتریان، به دست آوردن و ادغام اطلاعات درباره آنها از منابع متعدد می باشد. اطلاعات به دست آمده شامل داده های جمعیتی، روانشناختی، تاریخهای استفاده از خدمات و خرید، عملکردها، شکایات و همه ارتباطات دیگر با مشتری میباشد. منابع میتوانند داخلی بوده و از تعاملات مشتریان با بخشهای متفاوت (مانند: توزیع، فروش و خدمات)، با بهره گرفتن از کانالهای ارتباطی مختلف (نظیر: حضوری، تلفنی، ایمیل، وب سایت، فکس، نامه ی پستی و غیره) و یا منایع خارجی مانند: ارائه دهندگان داده های بازاریابی، باشند. اطلاعات مشتری همچنین شامل پاسخهای مشتری به برنامه های بازاریابی و فروش میباشد. داده ها برای دو منظور مورد استفاده قرار میگیرند.
برای ایجاد بانک اطلاعات مشتری که می تواند برای متناسب نمودن تعاملات با مشتری
برای بخش بندی مشتریان به منظور توسعه خدمات و محصولات مناسب و برنامه های ارتباطی و بازاریابی
به دست آوردن اطلاعات معمولا شامل توسعه یک بانک داده ها به منظور ادغام داده ها از طریق سیستم های شبکه ای متعدد و یا از منابع خارجی میباشد. این داده ها که برای درک رفتار مشتری ضروری است، برای تمامی قسمت های شرکت قابل دسترس می شوند.
ایجاد بانک اطلاعاتی یا پروفایل مشتری
پروفایل مشتری، ویژگیهای آماری، نیازها، خواسته ها، الگوی خرید، ترجیحات کانال خرید و رفتارهای فردی مشتریان را مشخص می کند. پروفایلهای مشتریان برای افراد و سیستمها در تمامی نقاط تماس با مشتریان، قابل دسترسی میباشند.
طبقه بندی مشتریان هر بخش برمبنای قابلیت سودآوری
قانون ۲۰-۸۰ بیان می کند که ۸۰ درصد سود یک شرکت از ۲۰ درصد مشتریان شرکت حاصل می شود. بنابراین، احساس می شود که شناختن ۲۰ درصد از مشتریانی که بیشترین سودآوری را دارند و توجهی خاص به نیازهای فعلی و آتی آنان، ضروری میباشد. بخشبندی فراتر از قابلیت سودآوری، برمبنای پروفایلهای مشتریان، به منظور شناسایی بخشهای مختلف مشتریان مورد نیاز میباشد. درحالی که بازاریابی «فرد به فرد» به طور فزایندهای رواج پیدا می کند، ممکن است تمایل بیشتری برای هدفگذاری بخشهای زیادی از بازار را موجب شود (عباسی و ترکمنی، ۱۳۸۹، ص ۶۳).
برای شناسایی نیازهای مشتری، یعنی بررسی و ارزیابی نیازها، خواسته ها و تمایلات مشتری، شرکت بایستی کارهای زیر را انجام دهد: تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به مشتری، ارزیابی استراتژی های مربوط به تعیین جایگاه سازمان در بازار، تهیه برنامههایی برای شناسایی هرچه بیشتر خواسته های مشتری و تعیین استراتژیهایی برای شناسایی بخشهای مطلوب بازار. برای تعیین ماموریت سازمان، اطلاعات حاصل از اقداماتی که در زمینه شناسایی نیازهای مشتری به عمل می آید، بسیار مفید خواهد بود. بررسی وضع مشتریان باعث می شود که شرکت از ویژگیهای مشتریان، از نظر ترکیب جمعیتی، آگاه شود. شناسایی نیازها و خواستهای مشتریان و گردآوری اطلاعات درمورد افرادی نظیر: خریداران، فروشندگان، توزیع کنندگان یا کارکنان دایره فروش، مدیران عمده فروشان، خرده فروشان، عرضه کنندگان مواد اولیه و بستانکاران، نقش مهمی ایفا می کنند. سازمانهای موفق به طور دائم الگوی خرید مشتریان کنونی و آینده را تحت نظارت دارند (فرد آر دیوید، ۱۳۸۴، ص ۳۰۵).
۲-۲-۳) شناسایی و طبقه بندی مشتریان کلیدی
کدام گروه از مشتریان از دیدگاه شرکت مهم و کلیدی به شمار میروند؟ برای بسیاری از شرکتها، مشتری کلیدی کسی است که سهمی بزرگ در سودآوری شرکت داشته باشد اما این تعریف نمیتواند مبنای شناسایی مشتریان قرار گیرد. مشتریان کلیدی، مشتریانی هستند که سهم به سزایی در دستیابی شرکت به اهدافش داشته باشند و از آنجا که اهداف شرکت تنها به سودآوری و درآمد ختم نمی شود، سودآوری و درآمدزایی تنها معیار تعریف مشتریان کلیدی نخواهد بود. دو طبقهی مهم در الویت بندی مشتریان کلیدی وجود دارد که عبارتند از:
جغرافیایی
تمرکز طبقه ی جغرافیایی بر مبنای پتانسیل فروش و سود قرار دارد و از روش آنالیز پاره تو بهره میگیرد. ویلفردو پاره تو[۸۰]، اقتصاددان ایتالیایی، قانون پاره تو را به منظور توضیح نحوه توزیع درآمد و ثروت در ایتالیا، ابداع نمود. این قانون به قانون ۲۰-۸۰ نیز مشهور است. بر این اساس ۸۰ درصد درآمد شرکت، ناشی از خریدهای ۲۰ درصد از مشتریان می باشد.
روانشناختی
از لحاظ روانشناختی مشتریان به ۴ طبقه دسته بندی میشوند:
مشتریان وفادار: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را کاملا بهتر از کالای رقیب میدانند.
مشتریان نسبتا وفادار: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را کمی بهتر از کالای رقیب می دانند.
مشتریان بیوفا: مشتریانی که کالای تولیدی شرکت را بهتر از کالای رقیب نمیدانند.
مشتریان وفادارِ رقیب: مشتریانی که کالای رقیب را کاملا بهتر از کالای تولیدی شرکت می دانند.
نکتهی مهم دیگر در اولویت بندی مشتریان با توجه به «جاذبه ی مشتری» است. جاذبهی مشتری بایستی از چهار منظر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد:
کسب و کار مشتری
۴-۲- ۴- ۲- منابع آب و توسعه کشاورزی
برای بررسی رابطه منابع آب با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که نتایج آن در جدول زیر آمده است. در این آزمون مقدار p با میزان صفر کمتر از ۰۵/۰ است. به عبارت دیگر رابطه معناداری در سطح خطای ۰۵/۰ بین منابع آب با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب وجود دارد. مقدار آماره آزمون (۸۸۱/۰) نشان می دهد که ارتباط بین منابع آب و میزان توسعه کشاورزی در حد بالایی ارزیابی می شود.
جدول(۴-۲-۱۹): آزمون همبستگی ارتباط منابع آب و میزان توسعه کشاورزی
مولفه | ضریب همبستگی (اسپیرمن) |
معناداری (۲دامنه) |
نوع ارتباط |
منابع آب و میزان توسعه کشاورزی | ۸۸۱/۰ | ۰۰۰/۰ | مثبت |
جدول زیر اهمیت توان اکولوژیکی شاخص های منابع آب را در بخش کشاورزی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب نشان می دهد. وضعیت کلی با میانگین ۶۸/۳ نشان از شرایط نسبتا مناسب منابع آب در بخش کشاورزی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب دارد.
جدول(۴-۲-۲۰): اهمیت اوزان شاخص های منابع آب در کشاورزی
بعد | مولفه | خصوصیات | توان اکولوژیکی |
آب | کیفیت آب | C2SI (دوره آماری۱۲ ساله) | ۳۶/۴ |
نیاز آبی گیاه | تعداد آبیاری به میزان ۸ دفعه برای محصولات زراعی و باغی | ۴۴/۳ | |
بیلان آب | جریان های ورودی ۴۸۶ میلیون متر مکعب، جریان های خروجی ۴۹۸ میلیون متر مکعب، تغییر ذخیره آبخوان ۱۲- | ۲۴/۳ |
ساختار اهمیت اوزان شاخص های منابع آب در شهرستان خنداب بیانگر کاهش تدریجی سطح ذخایر آب در بخش کشاورزی است. براساس تحقیقات صورت گرفته در شهرستان خنداب کیفیت آب منطقه در کلاس C2SI طبقه بندی شده است و جز کیفیت های آبی از نوع خوب در بخش کشاورزی محسوب می شود. این وضعیت در بهبود خصوصیات فیزیکی و هیدرولیکی خاک موثر است و موجب رشد گیاه و در نتیجه مقدار محصول دهی می شود. تعداد دفعات آبیاری محصولات زراعی و باغی در منطقه ۸ دور می باشد که از متوسط معمول در کشور یعنی ۶ دور بالاتر است. این امر نشان دهنده نیاز آبی بالای گیاه و مصرف بی رویه آب در بخش کشاورزی سکونتگاه های روستایی شهرستان خنداب است. درواقع، نیاز به افزایش محصول و کسب ارزش افزوده بالا درسایه نبود مکانیسم مدیریت و ارزش گذاری بر آب موجب مصرف بی رویه آب و بالابردن تعداد دفعات آبیاری در منطقه شده است. با مشاهده جریان های ورودی و خروجی آب در شهرستان خنداب متوجه می شویم که بیلان آب در این منطقه منفی و تغییرپذیری ذخیره آب خوان ۱۲- می باشد. اگرچه این وضعیت تا حدودی به حدتعادل نزدیک است و نسبت به سایر نقاط کشور تصویری مطلوب از سطح ذخایر آب به نمایش می گذارد، ولی برای بهره برداری پایدار از منابع آب در بخش کشاورزی منطقه باید تمهیداتی اندیشه شود و الزامات لازم جهت مدیریت بهینه منابع آب فراهم آید.
۴-۲- ۴- ۳- شرایط آب و هوا و توسعه کشاورزی
بطورکلی، بخش کشاورزی بشدت تحت تاثیر متغیرهای آب و هوایی است که گاه به صورت اهرمی برای توسعه و گاه در قالب عامل بازدارنده توسعه ظاهر می شوند. در این ارتباط، برای بررسی رابطه شرایط آب و هوا با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد که نتایج آن در جدول زیر آمده است. در این آزمون مقدار p با میزان ۰۲۱/۰ کمتر از ۰۵/۰ است. به عبارت دیگر رابطه معناداری در سطح خطای ۰۵/۰ بین شرایط آب و هوا با میزان توسعه کشاورزی سکونتگاه های شهرستان خنداب وجود دارد. مقدار آماره آزمون (۲۳۰/۰) نشان می دهد که ارتباط بین شرایط آب و هوا و میزان توسعه کشاورزی در حد متوسط به پایین ارزیابی می شود.
جدول(۴-۲-۲۱): آزمون همبستگی ارتباط شرایط آب و هوایی و میزان توسعه کشاورزی
نیازهای آموزشی فردی و گروهی (Soriano, 1997).
۲-۹- مسوول تعیین نیازهای آموزشی
قبل از هر مقام مسوولی خود “فرد” است که باید نیاز آموزشی خود را تشخیص دهد و معمولا این کار را انجام می دهد. “فرد” بهتر از هر شخص دیگری نارساییها و کمبودهای خود را تشخیص می دهد و می داند برای آینده خود با توجه به جریان خدمتی پیش بینی شده اش به چه میزان دانش و مهارت نیاز دارد و یا از نظر رفتار و طرز تلقی چه تغییرات مطلوبی را باید در خود ایجاد نماید. گذشته از خود فرد، سازمان مسوول یا کارشناس آموزش، موظف به تعیین نیاز آموزشی سازمان خود است. البته سرپرستان مستقیم و مدیران سطوح بالاتر سازمانی نیز در تشخیص و تعیین نیازهای آموزشی دخیل و مسوولند.
اهم وظایف مسوول آموزش را به شرح زیر می توان خلاصه نمود:
برآورد احتیاجات آموزشی از طریق بررسی آمارها و گزارشات واصله از واحدهای اجرایی، نظر خواهی از سرپرستان و مدیران، انجام بازدید و بازرسی های لازم با کمک و هماهنگی سرپرستان اجرائی، مطالعه و تحقیق در زمینه پیشرفت های علمی و تکنولوژی در رابطه با کار موسسه و پیشنهاد آموزشهای جدید.
تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از ارزیابی های کارکنان و تعیین کمبودها و نارسائیهای تخصصی، فکری و ارزشی.
تنظیم برنامه های آموزشی با توجه به تمام ملاحظات بند فوق.
پیش بینی وسایل، مربی، کلاس درس و سایر تسهیلات لازم جهت آموزش.
نظارت در اجرای صحیح برنامه های آموزشی.
تشویق کارکنان و حتی مدیران و سرپرستان به کسب دانش و افزایش مهارتهای لازم.
کنترل و ارزیابی عملکرد برنامه های آموزشی.
تنظیم گزارشات بعد از آموزش و ارائه این گزارشات به مدیریت موسسه، در این گزارشات معمولا نتیجه اجرای برنامه های آموزشی، نواقص و کمبودها و سرانجام اقداماتی که در جهت رفع نواقص اعمال یا پیشنهاد شده گنجانده می شود(میرسپاسی، ۱۳۸۲).
۲-۱۰- مسوول رفع نیازهای آموزشی
آموزش کارکنان دولت و تجهیز آنان به تخصص ها و مهارتهای مورد نیاز همواره به عنوان یکی از هدفهای مهم و اساسی در جهت تحول نظام اداری مورد توجه بوده است. از آنجا که نظام آموزش عمومی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، پاسخگوی نیازهای واقعی مشاغل موجود موجود در بخش دولتی نمی باشد، تهیه و تنظیم برنامه های آموزشی و چگونگی برگزاری دوره های آموزشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
پس از تشخیص و تعیین نیازهای آموزشی، خود فرد، سرپرست مستقیم او و مدیر آموزش مسوول رفع نیازها هستند. هر یک به سهم خود و با همکاری یکدیگر باید در رفع نیازها بکوشند ولی مسوول اصلی ” واحد آموزش” یا مسوول آموزشی سازمان است(ابطحی، ۱۳۶۸).
۲-۱۱- روش های آموزش و توسعه
روش های آموزش و توسعه را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
روشهایی که اساسا ماهیت اطلاعاتی یا انتقالی دارند، به این معنا که از ارتباط یک طرفه ای استفاده می شود که اطلاعات را به یادگیرندگان منتقل می کند.
روشهایی که اساسا ماهیت تجربی دارند، به این معنا که یادگیرنده با مربی یا کامپیوتر، یا سایر آموزشگران مهارت مورد نظر را اجرا و تمرین می کند.
ازآنجا که یک روش آموزشی که بتواند به بهترین نحو جوابگوی تمام اهداف باشد نمی توان یافت، لذا در اکثر برنامه های آموزشی از چندین روش استفاده می شود. به منظور انتخاب بهترین ترکیب از روش های موجود برای یک برنامه آموزشی خاص، ابتدا اهداف آموزش (توسط برآورد نیازها) و مخاطبین آن باید مشخص شوند. افزون بر این ، ارزیابی منابع قابل دسترسی برای تدوین آموزشی، بودجه تخصیص یافته به تقاضای آموزشی است.
هر روشی که انتخاب گردد باید: ۱) انگیزش یادگیری مهارت جدید را در آموزشگیر به وجود آورد، ۲) مهارتی را که باید یاد دهد مجسم و تشریح کند، ۳) با محتوای آموزش سازگار باشد، ۴) مشارکت فعالانه آموزشگیران را در قالب مدلهای مناسب یادگیری بزرگسالان امکان پذیر سازد، ۵) فرصتهایی را برای تمرین و بیش آموزی فراهم کند، ۶) بازخورد بر عملکرد را در طول آموزش فراهم کند، ۷) انتقال صحیح آموزش را به شغل فراهم سازد، ۸) از نظر هزینه مقرون به صرفه باشد(جزئی، ۱۳۷۸).
۲-۱۲- مزایای آموش در توسعه نیروی انسانی
آموزش و بهسازی نیروی انسانی، کوشش مداوم و برنامه ریزی شده ای است که برای افزایش توانایی های کارکنان و بهبود سطح عملکرد و شایستگی آنان انجام می گیرد به همین دلیل آن را از بهترین فعالیت های سازمانی تشخیص داده اند. چنانچه کارکنان آموزش لازم را ببینند، در انجام کارهای زیر موفق تر عمل خواهند نمود:
۱- کسب مهارت و انعطاف پذیری در انجام کارها:
آموزش باعث ایجاد معلومات و شناخت های کاری که موجبات افزایش کارایی را فراهم می سازد، می گردد. کارکنان اگر آموزش لازم را ببیند در انجام کارهای زیر مهارت و انعطاف پذیری زیادتری خواهند یافت.
تصدی مشاغل جدید در سایه کسب مهارت های تازه
انطباق با شرایط جدید و منحصر به فرد در محیط کار
شناخت و قبول سیاست ها و مقررات سازمان
آشنایی و استفاده از روش های متفاوت انجام کار در صورت لزوم
استفاده از آموزش های ارائه شده در جهت پیشبرد اهداف سازمانی
برخورداری از امکان حفظ خود در سازمان و رقابت با نیروهای آموزش دیده تازه نفس
ایجاد تغییرات بنیادی در سازمان
به روز نگهداری معلومات کارکنان[۸] ، همراه با تحولات تکنولوژی سازمان.
بهبود کمی و کیفی محصولات و خدمات:
آموزش عملکرد فردی، تیمی و مشارکتی را بر حسب ستاد، کیفیت، سرعت و به طور کلی بهره وری را بهبود می بخشد. آموزش کارامد می تواند سطح خدمات بالاتری را برای مشتریان فراهم نماید. مهارت در انجام وظایف و مسئولیت ها مستلزم سرعت عمل، صحت و دقت است. آموزش به کارکنان امکان می بخشد مهارت خویش را در انجام تکالیف سازمانی افزایش دهند و در نتیجه محصول کار خود را از حیث کیفیت و کمیت بهبود بخشند. از طرفی افزایش تولید به مدیریت موسسات امکان می دهد اعضای سازمان را از مزایای مالی بیشتری بهره مند سازند. زیرا با آموزش، افراد سازمان به تنها محصولات و خدمات بهتر و بیشتری را تولید می کند. بلکه موجبات کاهش ضایعات و جلوگیری از هدر رفتن مواد و ملزومات و استفاده موثر از وسایل و ماشین آلات فراهم می گردد.
جلوگیری از بروز حوادث در حین کار و کاهش ضایعات:
غالب حوادث محیط کار در نتیجه جهل و بی اطلاعی و عدم مهارت کارمند یا کارگر به وقوع می پیوندد. نقص در مهارت ها و نا مناسب بودن رفتار افراد ،حوادث و مخا طرات سازمانی را
به وجود می آورد ، را حل اساسی و موثر بر جلوگیری از این قبیل حوادث و رفع نقایص کارکنان تعلیم روش های ایمنی و انجام امور به طور صحیح می باشد. آموزش ضمن خدمت علاوه بر جلوگیری ازبروز حوادث در حین کار باعث جلوگیری و کاهش ضایعات در حین کار نیز می گردد( عسگریان، ۱۳۷۰).
۴- ایجاد ثبات در سازمان و رعایت انعطاف در موارد ضروری:
انعطاف عملیاتی را به وسیله توسعه دامنه مهارت های ارائه شده به وسیله کارکنان ( چند مهارتی ) بهبود می بخشد. آموزش کار می تواند به افزایش سطح درک تغییرات اداری کمک نماید و دانش و مهارت های لازم را برای کارکنان به منظور تطبیق با شرایط جدید مهیا نماید. آموزش کارکنان اعتبار و ارزش سازمان را از طریق ایجاد ثبات در عملیات و استفاده از تغییرات ضروری بالا می برد. سازمان وقتی از ثبات برخوردار است که به علت از دست دادن وعده ای از کارمندان شایسته و یا لزوم استفاده از روش های نوین در عملیات، دچار وقفه و تعطیلی نگرددو یکی از وظایف اولیه هر دوره آموزشی، ایجاد طرز فکر صحیح نسبت به کار و سازمان است و انتظار می رود بعد از پایان دوره، بینش و نگرش مورد نظر در کارکنان بوجود آمده باشد که رفتار آنها را در جهت مطلوب و همکاری موثر با سازمان تغییر دهد و ذهن آنها طوری شکل گیرد که اهداف سازمان پشتیبانی کنند .
۵- کاهش در نظارت:
با آموزش به کارمندان یک نوع نظارت شخصی و خودکاری مهیا می گردد. به عبارت دیگر، کارمندان تعلیم یافته و آموزش دیده اغلب خود ناظر بر عملیات خویش هستند و کمتر به کنترل مستقیم و نظارت دائمی سرپرست احتیاج دارند. برعکس، کارمندان آموزش ندیده یک منبع نگرانی و تشویق برای روسای بلاواسطه می باشند. در این حالت سرپرست مربوطه ناچار است وقتی خود را پیوسته صرف نظارت دائمی و رفع مشکلات و ثصحیح اشتباهات کارمندان تعلیم نیافته نماید(کاظمی، ۱۳۸۴).
۶- تقویت روحیه کارکنان و ایجاد غرور و حیثیت در آنان:
صلاحیت کارکنان را به وسیله تشویق و ترغیب آنان در شناخت و توصیف رضایت و اهداف سازمان بالا می برد. با آموزش کارمندان قادر می شوند با کسب مهارت بیشتر وظایف خویش را به نحو موثرتری انجام دهند. در نتیجه سازمان از نیروی کار به طور مطلوب تری منتفع می گردد. در چنین حالتی کارمند نیز از نتایج کار خویش رضایت بیشتری حاصل می کند و در خود احساس غرور و آرامش و اهمیت می کند( اسداله، ۱۳۸۴).
۲-۱۳- فرایند آموزش
الف) تعیین نیازهای آموزشی: به منظور اثر بخشی و سودمندی آموزش، می باید توجه کافی در خصوص نیازهای آموزش فرد و سازمان صورت گیرد. قبل از اینکه به آموزش پرداخته شود، تجزیه و تحلیل واقعه بینانه ای از نیازهای آموزشی ضرورت پیدا می کند. نیازهای آموزشی از طریق شرایط شغل، تجزیه و تحلیل فرد قابل تعیین است.
تجزیه و تحلیل سازمانی: یک فرایند مستمر جمع آوری اطلاعات و بازبینی آن برای تعیین نیازهای آموزشی است. اطلاعات جمع آوری شده در زمینه نیروی انسانی، مهارتهای آنان است که از طریق این اطلاعات نیازهای آموزشی تعیین می گردد ( سقاری، ۱۳۵۱).
تجزیه و تحلیل وظیفه: هر شغل از وظایف مختلفی تشکیل شده است برای اینکه نیازهای آموزشی این وظایف مشخص گردد. می باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. “تجزیه و تحلیل شغل عبارتند از فرایندی که در آن مهارتها، تواناییها و دانش مورد نیاز برای انجام وظایف مختلف که در یک شغل وجود دارد، تعیین می گردد.