۲- شبکه های گسترده[۴۴]
این نوع شبکه ها به شبکه های WAN معروف هستند. این شبکه ها بزرگتر از شبکه های LAN و اغلب برای امور عمومی از آن در سطح کشورها و قاره ها استفاده می شود. سرعت انتقال داده ها در این نوع شبکه ها نسبت به LAN در ایران بسیار ناچیز است. این سرعت به خاطر استفاده از خطوط Dialup، K56 است. البته می توان با بهره گرفتن از خطوط DSL[45] یا ISDN[46] و یا بی سیم[۴۷] سرعت این ارتباط را به اندازه KB512 و ۲۵۰و ۱۲۸ یا بالاتر افزایش داد.
اینترنت شبکه شبکه هاست. شبکه مجازی گسترده جهانی که شبکه های مختلف رایانه ای را در اندازه های متعدد و حتی رایانه های شخصی را با بهره گرفتن از سخت افزارها و نرم افزارهای گوناگون و با قراردادهای ارتباطی به یکدیگر متصل می کند[۴۸].
گفتار سوم: عناصر و ارکان فضای مجازی
فضای مجازی اصولا وذاتا یک مفهوم وپدیده فنی است که از سخت افزارها[۴۹] ونرم افزارهای[۵۰] به هم پیوسته به وجود می آید.در این گفتار برخی از مولفه های آن را به طور مختصر معرفی می کنیم.
۱-سخت افزارها
این تجهیزات بسته به نوع کاربریشان،بسیار متنوع وگسترده می باشند. برخی در شبکه های محلی(LAN) کاربرد دارند وبرخی در شبکه های گسترده(WAN) و تعدادی از آنها درهر دو شبکه بکار می روند.
بطور کلی این تجهیزات به دو گروه عمده تقسیم می شوند:
۱-۱٫ نافعال [۵۱]
به قطعاتی که به برق متصل نمی شوند و در تولید، هدایت و یا تقویت سیگنال ها نقشی ندارند، و در حقیقت فعالیتی ندارند، در اصطلاح «نافعال» گفته می شود. مثل؛کابل ، داکت[۵۲] و فیبر نوری[۵۳].
۱-۲٫ فعال[۵۴]
در یک شبکه کامپیوتری به قطعاتی که معمولاً به برق متصل شده و در تولید، هدایت و یا تقویت سیگنال ها نقش دارند و در اصطلاح به خودی خود فعالیت دارند ، قطعات «فعال» گفته می شود. مثل سرورها[۵۵]، سوئیچ ها[۵۶]، پل ها[۵۷]، هاب ها[۵۸]، مسیریاب ها[۵۹]، دروازه ها[۶۰]، مودم[۶۱] ها که ممکن است هر کدام از این قطعات بسته به نوع شبکه، طریقه اتصال و کانال های ارتباطی متفاوت باشند[۶۲] که البته به لحاظ فنی بودن موضوع در این کوتاه سخن نمی گنجد. اما از آنجائیکه در بررسی قرادادهای استفاده از فضای مجازی، سرور جایگاه ویژهای دارد مختصراً به آن می پردازیم.
هر شبکه رایانه ای حداقل از دو رایانه تشکیل شده است. اما در شبکه های رایانه ای بزرگ حتی تا ده ها هزار رایانه به یکدیگر متصل می باشند. سرورها یا کامپیوترهای سرویس دهنده ،رایانه هایی با امکانات سخت افزاری نیرومند و ساماندهی شده برای سرویس دهی به کاربران شبکه های رایانه ای می باشند. اما سرور ایستگاه های کاری[۶۳] رایانه هایی عادی هستند و در واقع منطبق به لایه کاربران عادی می باشد.
رایانه ای که به شبکه وصل می شود حتماً یک کارت شبکه دارد که نقش واسط بین داده های ارسالی از طریق سوئیچ ها و کابل های شبکه، به رایانه را ایفا می کند. هر کارت شبکه یک آدرس سخت افزاری منحصر به فرد دارد که در ROM[64] کارت، ثبت شده است در واقع کارت شبکه وظیفه تبدیل سیگنال های الکتریکی روی کابل های شبکه به داده های قابل فهم پردازنده رایانه را بر عهده دارد[۶۵].
۲- نرم افزارها
برای راه اندازی و استفاده از شبکه های مجازی علاوه بر محیط فیزیکی سخت افزاری که ذکر شد،به برنامه های نرم افزاری متعددی نیاز است. بند یک ماده اول کنوانسیون بوداپست ،که تنها کنوانسیون موجود در باب جرایم رایانه ای است نیز سیستم رایانه ای را اینگونه تعریف می کند: «سیستم کامپیوتری عبارت است از دستگاه های متصل به هم که به وسیله یک برنامه، داده های دیجیتالی را به طور خودکار پردازش می کند[۶۶]».
از طریق این برنامه های نرم افزاری است که تمامی اطلاعاتی که در اینترنت و شبکه های بین المللی وجود دارد یا خلق می شود (اعم از واقعی و غیرواقعی) مجازی سازی می شود. در این محیط اشیا و اطلاعات به صورت فیزیکی و ملموس وجود ندارد و در واقع آنچه در صفحه مانیتور مشاهده می شود موضوعات مجازی می باشد که به صورت دیجیتالی وارد شبکه شده است[۶۷].
پروتکل[۶۸] ها نیز به این مجازی سازی کمک می کنند. پروتکل در شبکه های کامپیوتری به مجموعه قوانینی اطلاق می گردد که نحوه ارتباطات را قانونمند می نماید. نقش پروتکل در شبکه نقش زبان برای انسان است برای مطالعه یک کتاب نوشته شده به زبان فارسی می بایست خواننده شناخت مناسبی از زبان فارسی داشته باشد. به منظور ارتباط موفقیت آمیز دو دستگاه در شبکه می بایست هر دو دستگاه از یک پروتکل مشابه استفاده نمایند[۶۹].
از نرم افزارهای مورد نیاز شبکه ها عبارتند از:
۱- سیستم های عامل تحت شبکه: linux-os/windows
۲- پروتکل استاندارد شبکهUDP-IP ver6 Tcp/IP- و…
۳- نرم افزارهای کاربردی شبکه: Proxy, Mail-Server و…
۴- نرم افزارهای کاربردی در سطح کاربران: Firefox-Explorer- Internet Outlook و …
مبحث دوم: تعریف قرارداد استفاده از فضای مجازی و اقسام آن
گفتار اول- تعریف قرارداد استفاده از فضای مجازی
قراردادهای استفاده از فضای مجازی بسیار متنوع اند (در گفتار بعد آنها را برمی شماریم) ولی غالباً همگی اشتراکاتی دارند. اولاً؛قرارداد محسوب می شوند. ثانیاً؛ قرارداد الحاقی اند. ثالثاً؛ قرارداد مختلط اند و رابعاً؛ قرارداد الکترونیکی اند. در این گفتار به طور اختصار به هر یک از این اصطلاحات می پردازیم تا به تعریف جامعی ازاین نوع قراردادها دست یابیم.
۱- عقد (قرارداد)
عقد در لغت به معنای بستن، گره زدن و محکم کردن عهد و پیمان است[۷۰]. این معنی یعنی پیوند یا گره خوردن ارادهها در حقوق مد نظر است. در ترمینولوژی حقوق ذیل واژه عقد آمده است:"تعهد یکطرف برقبول امرى که مورد قبول طرف دیگر باشد. این تعریف فقط شامل عقود عهدى است نه عقود تملیکى مضافأ براینکه این تعریف شامل عقودى که نتیجه آن انتفاء امر موجودى است نمیشود وحال اینکه فقهاء درباب صلح از صلحى بحث کردهاند که نتیجه آن انتفاء امر موجودى است. علاوه بر این شامل عقودى که طرفین داراى تعهد میشوند نیست. مشهور فقهاء ایجاب و قبول لفظى را مصداق عقد میدانند و اگر لفظ در بین نباشد مى گویند تراضى حاصل است نه عقد، و آن آثار را که برعقد مرتب مى کنند بر تراضی مترتب نمیکنند. این نظر با اینکه مشهور است دلیل قاطع ندارد وطرفداران قول غیر مشهورهم کم نیستند واز نظرآنها لفظ اساسا ضرورت ندارد. قرارداد اصطلاح تازهای است که مترادف با عقد بکار رفته است. ملاک تشخیص عقد این است که بدون توافق دوطرف نتوان اثرى بوجود آورد که مورد قبول قانون یا عرف وعادت ویا عقل واخلاق حسنه بوده باشد روى این اصل ،وصیت تملیکى ایقاع است زیرا به رضاى یکطرف (موصی) دیگرى مالک چیزى می شود.”[۷۱] از نظر حقوقدانان دیگر نیز واژه معامله و قرارداد مترادفند و در حقوق مدنی اغلب به جای عقد نیز به کار می روند[۷۲]. به هر حال عقد ماهیت اعتباری یا آثار حقوقی است که در نتیجۀ توافق ارادۀ دو شخص ایجاد می شود. گرچه قانونگذار در ماده “۱۸۳ ق.م.” عقد را در معنی مصدری و اثر آن را تعهد تعریف کرده است ولی در پاره ای از مواد قانون مدنی (۱۸۴ تا ۱۸۳، ۲۸۳ و…) عقد را محصول توافق ارادۀ دو طرف دانسته است. در تعریف عقد می توان گفت: «توافق دو یا چند اراده است که به منظور ایجاد آثار حقوقی انجام می شود». در این تعریف، لزوم جنبۀ انشایی توافق و پای بند بودن طرفین به مفاد آن نیز به طور ضمنی آمده است[۷۳].
در قوانین از قرارداد تعریفی نشده است ولی می توان گفت «قرارداد سندی است که متضمن شرایط یک یا چند عقد است و در نوشته مزبور تعهدات و الزاماتی برای هر یک از طرفین قرارداد و امضا کنندگان آن قید و طرفین ملزم به اجرای مفاد آن می گردند».به نظر می رسد مفهوم لغوی قرارداد شامل عقود عهدی ،تملیکی ،مالی ،غیر مالی ،معوض و غیر معوض است و بالنتیجه می توان گفت دامنه قرارداد از عقد مذکور در ماده “۱۸۳ ق.م."اعم و گسترده تر می باشد و قرارداد الزاما در قالب یک نوشته و سند محقق می شود در حالی که عقد به صرف ایجاب و قبول بدون نیاز به نوشته نیز می تواند انعقاد یابد. اگر بخواهیم عقود را از قراردادها با این تفاوت متمایز کنیم اشتباه خواهد بود زیرا قراردادها نیز میتوانند هم بصورت کتبی باشند و هم به صورت شفاهی . چنانچه در حقوق کشورهای دیگر ، قراردادهای شفاهی[۷۴] شناخته شده است و برای این دسته از قراردادها حتی در صورت بروز اختلاف بین طرفین آنها ، ترتیبات خاصی برای رسیدگی دادگاهی در نظر گرفته شده است. البته اثبات حق و تعهد در مورد قراردادهای شفاهی ، به آسانی قراردادهای نوشته شده نیست، پس چه عاملی موجب شده است که قانون مدنی ما بین عقود از یک طرف و قراردادها از طرف دیگر تفاوت قایل بشود؟ آنچه که به ذهن منطقی می رسد این است که تدوین کنندگان قانون مدنی همچنان که از عنوان باب سوم آن مستفاد میشود ، عقود معینه در قانون مدنی را با این کلمه ( یعنی عقود ) مشخص کرده اند مانند بیع ، بیع شرط ، معاوضه ، اجاره ، مزارعه و مساقات ، مضاربه ، جعاله ، شرکت ، ودیعه ، عاریه ، قرض ، وکالت ، ضمان عقدی ، حواله ، کفالت ، صلح ، رهن ، هبه ، و قراردادها را برای بقیه موارد در نظر گرفته اند که عنوان خاصی برای آنها در قانون در نظر گرفته نشده است . این تعبیر معقول و قابل قبول بنظر می آید زیرا تمام انواع معاملات که در جامعه ما صورت می گیرد در هیچ زمانی محدود به همان عقود معینه در قانون مدنی نبوده است بلکه انواع دیگر معاملات را که در قانون مدنی نامی از آنها ذکر نشده است در برمی گیرد . لذا تدوین کنندگان قانون مدنی در همان سال تدوین و تصویب آن ( ۱۳۰۷ ) بخوبی دریافته بودند که معاملات دیگری که تحت هیچ یک از عناوین عقود معینه قرار نمی گیرند ممکن است صورت بگیرد برای این منظور، ماده"۱۰ ق.م."را نیز اضافه کردند به این عبارت که : قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است. برای تائید این تعبیر به ماده “۱۳ ق.آ.د.م.” خودمان استناد می کنیم که می گوید: در دعاوی بازرگانی و دعاوی راجع به اموال منقول که از عقود و قراردادها ناشی شده باشد ، خواهان می تواند به دادگاهی رجوع کند که عقد یا قرارداد در حوزه آن واقع شده است یا تعهد می بایست در آنجا انجام شود. منظور از عقود همان عقود معینه در قانون مدنی است که بموجب آن بین دو یا چند نفر روابط حقوقی برقرار می شود و منظور از قراردادها بقیه مواردی است که تحت عناوین دیگری غیر از عناوین عقود معینه مصرح در قانون مدنی بین دو یا چند نفر روابط حقوقی برقرار می شود. به هر حال عقد یا قرارداد باید شرایط اساسی صحت یعنی: ۱- قصد طرفین و رضای طرفین.۲-اهلیت طرفین . ۳- موضوع معین که مورد معامله باشد. ۴-مشروعیت جهت معامله. را که در ماده “۱۹۰ ق.م."آمده است ،داشته باشد.
قرارداد استفاده از فضای مجازی تمام مؤلفه های لازم برای عقد بودن را داراست چرا که توافقی است که از دو اراده حاصل می شود. هرچند این نوع قرارداد از عقود الحاقی محسوب می شود و در ماهیت قراردادهای الحاقی اختلاف نظر وجود دارد.
۲- قرارداد الحاقی
در جامعه کنونی، بسیاری از قراردادها به شیوۀ مرسوم پیشینیان بسته نمی شود و دو طرف آن، به عنوان دو انسان آزاد و برابر، مجال گفتگو درباره، شرایط عقد و تنظیم آثار آن را نمی یابند. پیشنهاد کننده تمام شروط و تعهدهای ناشی از پیمان را تهیه و به عموم عرضه می کند و طرف قبول یا باید آن را به طور دربست بپذیرد یا به راه خود رود. توانایی اقتصادی پیشنهاد کننده و گاه انحصاری بودن کالا و خدمتی که بدین گونه عرضه می شود، طرف قبول را ناچار می سازد که نیاز خود را با همان شرایط بپذیرد و در واقع به قانونی که طرف دیگر وضع کرده است، بپیوندد. از این جهت جمعی از نویسندگان این پیمان ها را «عقود الحاقی» نامیده اند،وحتی در عقد بودن آن تشکیک کرده اند[۷۵].
برای این که تراضی، نفوذ حقوقی پیدا کند، باید اراده طرفین سالم و مبتنی بر رضای کامل باشد. نقش اراده در انعقاد و آثار قراردادها منوط به آزادی دو طرف در تصمیم گرفتن است. ولی در قرارداد الحاقی مانند قرارداد استفاده از فضای مجازی پیشنهاد کننده مفاد عقد را انشاء می کند و دیگری تنها آن را می پذیرد و اراده انشایی ندارد،به عبارت دیگر در قراردادهای الحاقی،اصل آزادی اراده خدشه دار می شود.
گروهی قرارداد الحاقی را یک عمل حقوقی مرکب از دو ایقاع دانسته اند و برخی منافع عمومی و ضرورت های اجتماعی را توجیه کننده سلطه و اختیار پیشنهاد کننده می دانند و اراده او را محدود به رعایت این منافع و ضرورت ها کرده اند. آن چه که در مقام تردید گفته شده است مربوط به قدرت اقتصادی طرف ایجاب، ناچار بودن طرف قبول به پذیرفتن شرایط از پیش تعیین شده و عدم گفتگوی طرفین درباره شرایط و آثار قرارداد است. اما اضطرار نمی تواند ماهیت قراردادی این نوع قراردادها را دگرگون سازد، چرا که طبق ماده ۲۰۶ قانون مدنی اضطرار یک طرف خللی در قرارداد ایجاد نمی کند. از طرفی اغلب دو طرف قرارداد از نظر اقتصادی شرایط نابرابری دارند و یک طرف، ناگزیر از پذیرفتن شرایط طرف دیگر است .علاوه براین در هیچ قانونی گفتگو درباره جزئیات پیمان، از شرایط درستی قرارداد ذکر نشده است.بنابراین قانونگذارهم معامله ناشی از اضطرار را معتبر دانسته تا نفوذپیمان های خصوصی آسیب نبیند. البته دارندگان امتیازات انحصاری نباید از این شرایط نابرابر سوء استفاده بکنند و دولت ها باید تمهیدات و مقرراتی را برای جلوگیری از این وضع ایجاد کنند[۷۶].
ویژگی های قراردادهای الحاقی را به طور خلاصه می توان چنین عنوان کرد :تهیه کننده و ارائه کننده قراردادهای الحاقی ، معمولا دارای قدرت بازرگانی و اقتصادی انحصاری و شبه انحصاری است ؛ارائه کننده ، معمولا شرایطی در قرارداد می گنجاند که منافع او را تامین کند ومسئولیت ها و تکالیف او را محدود سازد وطرفی که قرارداد به او عرضه شده است ، معمولا به آن کالا یا خدمات نیاز دارد[۷۷] .
گستن در تعریف قرارداد الحاقی می نویسد: «پیوستن به قراردادی نمونه است که به وسیلۀ یکی از دو طرف تنظیم شده و طرف دیگر به آن رضایت داده است، بدون اینکه امکان واقعی تغییر آن را داشته باشد[۷۸]».
انعقاد قراردادهای استفاده از فضای مجازی بدین صورت است که مشتری یا کاربر[۷۹] با ورود به وب سایت شرکت ارائه دهنده ،نمونه قرارداد موردنظر را انتخاب می کند و نسبت به فراخوان عمومی که انجام گرفته است با یک تیلیک[۸۰] ،شرایط از پیش تعین شده را می پذیرد بنابراین این قرارداد الحاقی محسوب می گردد.
۳- قرارداد مختلط
در تعریف عقد مختلط گفته شده است:«عقدی که از چند عقد تشکیل شده باشد».اراده انسان نه تنها در تشکیل قرارداد و انتخاب نوع آن آزاد است، بلکه این قدرت را نیز دارد که چند عمل حقوقی را با یک انشاء پدید بیاورد. در این صورت اصولاً عقد واحد به اعتبار تعدد مورد به چند عقد منحل (تجزیه) می شود و هر عقدی تابع احکام و شرایط خاص خود می باشد البته حقوقدانان در ماهیت عقد مختلط و تعیین قواعد حاکم بر آن اختلاف نظر دارند که در جای خود به آن می پردازیم.
قرارداد استفاده از فضای مجازی غالباً شامل تعهدات گوناگونی می باشد که مهمترین آنها پشتیبانی از خدمات ارائه شده است که لزوماً توسط نیروی متخصص انسانی صورت می پذیرد که در این مورد قرارداد اجارۀ اشخاص بر آن می تواند، صدق کند. ولی تعهد اصلی- بسته به نوع قرارداد- متفاوت است و می تواند شامل اجاره اشیاء (قرارداد میزبانی از نوع سرور اختصاصی)، اجارۀ مکان (قرارداد میزبانی از نوع کولوکیشن) و…. باشد. از این رو می توان این نوع قرارداد را مختلط (مرکب) نامید.
۴- قرارداد الکترونیکی
قرارداد الکترونیکی قراردادی است که، با بهره گرفتن از ابزارهای الکترونیکی ایجاد و در صورت نیاز امضاء می گردد. در روند انعقاد این نوع قراردادها قلم و کاغذ جایگاهی ندارد و نقش آنها را ابزارهای الکترونیکی بر عهده گرفته اند. اتاق بازرگانی بین المللی، قراردادهای الکترونیکی را با عنوان «روند خودکار انعقاد قرارداد از طریق رایانه های طرفین، خواه به صورت شبکه ارتباطی باشند و خواه از طریق انتقال پیام های الکترونیکی »تعریف می کند[۸۱].
یکی از ارکان اساسی تشکیل قرارداد معتبر در همه سیستم های حقوقی وجود قصد معتبر برای ایجاد رابطه حقوقی است. از آنجا که قصد،یک عنصر روانی است لذا طبیعتاً مختص شخص حقیقی است. اراده باطنی اشخاص در صورتی دارای نفوذ حقوقی است که به نحوی اعلام شود و وجود خارجی یابد.بیان اراده نیز می تواند به هر طریقی صورت گیرد؛ الفاظ، اشارات و حرکات مانند موردی که فردی فاقد تکلم است یا در قالب یک نوشته مانند ارسال فکس یا نامه پستی بیان گردد. طبق ماده “۱۹۱ ق.م.” برای تحقق عقد صرف مقرون بودن عقد به چیزی که دلالت بر قصد انشاء نماید کافی است.
در انعقاد قرارداد از طریق وب سایت ها نیز در خصوص احراز قصد معتبر طرفین و تلاقی اراده آنها فی نفسه مشکلی وجود ندارد.دارنده وب سایت خدمات یا کالایی را عرضه می کند و حاضر می شود آن را با شرایط مندرج در وب سایت بفروشد که دلالت بر قصد قانوناً الزام آور وی دارد. کسی که قصد انعقاد قرارداد با شرایط اعلام شده را دارد، آن شرایط را می پذیرد و مراحل تعیین شده از قبل را طی می کند و در نتیجه قرارداد با وجود سایر شرایط تشکیل می شود، پذیرش شرایط و ضوابط و طی مراحل سفارش نشان از قصد وی بر انعقاد قرارداد است. در تشکیل قرارداد از طریق وب سایت نقش نماینده الکترونیکی[۸۲] مطرح می شود. مخصوصاً در مواردی که ممکن است نماینده الکترونیکی از سطحی از ابتکار و خلاقیت برخوردار باشد که خود بتواند هم ارز نماینده واقعی در فضای سنتی در محدوده اختیارات نوشته شده تصمیم بگیرد و عمل کند.
آن چه به نظر می رسد این است که نمایندگان الکترونیکی چیزی بیش از ابزارهای ارتباطی نبوده و مسیر تلاقی اراده های طرفین هستند با این وصف که ابزارهایی با قابلیت بالا بوده که می توانند دستورات از پیش نوشته شده را دقیقاً اجرا کنند. بنابراین نباید تصور شود که نمایندگان الکترونیکی قرارداد را منعقد می کنند. بلکه این خود طرفین هستند که قرارداد را منعقد و اراده های خود را از طریق نماینده الکترونیکی ابراز می کنند[۸۳].
نظریه جهانی شدن
استفاده از برنامههای ماهوارهای میتواند علاوه بر مزیتها ارتباطی و اطلاعاتی، عاملی برای جهانی شدن جوامع باشد.بهعبارت دیگر ماهواره با پخش مستقیم برنامههای تلویزیونی،عده کثیری از مخاطبان را تودهوار در جوامع مختلف،در یک لحظه و بهطور همزمان تحتتأثیر قرار میدهد و بدین ترتیب با نفوذ و قدرتی که از این طریق به دست میآورد،میتواند عاملی برای یکدست شدن فرهنگ جوامع و اتحاد افراد باشد.عمدهترین مزایای استفاده از ماهوارهها و برنامههای ماهوارهای از دید طرفداران نظریه جهانی شدن به شرح زیر است:
۱-ماهواره یک وسیه تبادل کمهزینه و آسان اطلاعات است.
۲-استفاده از ماهواره در زمینههای مختلف،موجب تسهیل در امور و افزایش تأثیر پدیدههای اجتماعی است.
۳-ظرفیت حمل پیام در ماهوارهها بسیار بالا و هزینه استفاده از آن بسیار پایینتر از سایر رسانهها است.
۴-استفاده از ماهواره میتواند باعث انسجام مالی و تمامیت ارضی در کشورها شود.
۵-پخش زنده رویدادهای مختلف در سراسر کره زمین از این طریق به راحتی امکان پذیر است.
۶-استفاده از برنامههای ماهوارهای هم از نظر سرمایهگذاری و هم از لحاظ قدرت خرید مصرفکنندگان مقرون بهصرفه است.بدین ترتیب از نظر اقتصادی پر کردن اوقات فراغت مخاطبان ماهوارهها نسبت به مخاطبان سایر رسانهها مقرون به صرفهتر است.
نظریه هجوم فرهنگی
طرفداران این نظریه عمدتا،نظریهپردازان کشورهای جهان سوم و در حالتوسعه هستند و عموما نوعی دغدغه حراست از مرزهای فرهنگ ملّی،ارزشهای فرهنگی،سنتی و پیشینه تاریخی جوامع مذکور را دارند.آنها براین باورند که محتوای برنامههای ماهواره ای که عموما از کشورهای غربی تغذیه میشوند باعث تخریب فرهنگ کشورها و تبدیل شدن افراد جامعه به یک توده بیشکل،مصرفگرا و قابل کنترل توسط شبکههای ماهوارهای میشوند و درنهایت به وابستگی کامل به فرهنگ و اقتصاد غرب میرسند.
باتوجه به دیدگاههای طرفدار نظریه هجوم فرهنگی مهمترین مضرات استفاده از برنامههای ماهوارهای به شرح زیر میباشد:
۱-تخریب فرهنگی
۲-بدآموزیهای اخلاقی،تخریب باورهای ملّی،دینی و ارزشهای اجتماعی
۳-به وجود آوردن اندیشههای منفعل در جهان سوم
۴-وابستگی فرهنگی کشورهای جهان سوم از طریق دخالت در امور آنها
۵-قراردادن جهان در راستای سیاستهای کشورهای سلطهگر با طرح تئوری «جهانی شدن»
۶-تأثیر منفی بر روی نوجوانان و جوانان و ایجاد دوگانگی شخصیت در آنها
۷-هیچ نوع مقرارتی بر عملکرد ماهوارههای پخش مستقیم حاکم نیست
۸-هجوم حجم بسیاری از اطلاعات که درنتیجه جای برای تفکر و خلاقیت و ابتکار باقی نمیماند.
۹-از دست دادن هویت فردی و فراموشی اصالت و هویت واقعی انسان
۱۰-مصرفی بار آودرن جوامع
جدول مفاهیم و نظریههای تبیین گر سبک زندگی
اندیشمند | مفاهیم تبیین گر سبک زندگی | سطح تحلیل | رویکرد | پارادایم | واحد مطالعه |
بوردیو | سرمایه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی فضای فرهنگی و منش |
کلان | جامعه شناسی | تضاد | ساختمان/ ذهن |
زیمل | مد/مصرف کالاها/هویت بخشی به فرد | خرد | جامعه شناسی | تضاد | فرد |
۴ ۳ ۲ ۱
خیلی قوی قوی ضعیف خیلی ضعیف
د ) امتیاز وزن دارهرعامل رامحاسبه نمایید.بدین منظور امتیاز هر ردیف از عوامل درون سازمانی را در وزن نرمالیزه شده آن ضرب نمایید و در یک ستون جدید درج نمایید .
ه ) جمع امتیازات وزن دار را محاسبه نمایید که حداقل ۱ و حداکثر میباشد و میانگین آنها ۵/۲ میباشد . اگر نمره نهایی سازمان کمتر از ۵/۲ باشد یعنی سازمان از نظر عوامل داخلی من حیث المجموع دچار ضعف میباشد و اگر نمره نهایی بیشتر از ۵/۲ باشد ، بیانگر این است که سازمان از نظر عوامل درونی من حیث المجموع دارای قوت میباشد( خوشنام،صص۲۴-۲۵).
جدول۳-۴- جدول IFEسازمان(خوشنام،ص۲۸)
عوامل داخلی
امتیاز وضع شده
وزن یارتبه
امتیاز وزن دار
ارزیابی
نقاط قوت :
۱-
۲-
۳-
۴-
نقاط ضعف :
۱-
۲-
۳-
۴-
جمع
۱
پس از کسب نمره ارزیابی ،سازمان باید استراتژی مناسب خود را بکارگیرد تا مشخص کند در صورت عدم بکارگیری ظرفیت مناسب سازمان ، چه راهبرد ها و اقداماتی را باید دنبال کند.
۳-۶-۲-تعیین اولویت عوامل استراتژی تدافعی به کمک مدل برنامه ریزی AHP
۳-۶-۲-۱- فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP):
در علم تصمیمگیری که در آن انتخاب یک راهکار از بین راهکارهای موجود و یا اولویتبندی راهکارها مطرح است، چند سالی است که روش های تصمیم گیری با شاخصهای چند گانه «MADM[16]» جای خود را باز کردهاند. از این میان روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بیش از سایر روشها در علم مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است. فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از معروفترین فنون تصمیم گیری چند منظوره است که اولین بار توسط توماس ال. ساعتی عراقی الاصل در دهه ۱۹۷۰ ابداع گردید. فرایند تحلیل سلسله مراتبی منعکس کننده رفتار طبیعی و تفکر انسانی است(عادل اذر،ص۱۱). این تکنیک، مسائل پیچیده را بر اساس آثار متقابل آنها مورد بررسی قرار میدهد و آنها را به شکلی ساده تبدیل کرده به حل آن میپردازد (مهرگان،۱۳۸۳،ص۱۶۲).
فرایند تحلیل سلسله مراتبی در هنگامی که عمل تصمیم گیری با چند گزینه رقیب و معیار تصمیم گیری روبروست میتواند استفاده گردد(عادل اذر،ص۱۷). معیارهای مطرح شده میتواند کمی و کیفی باشند. اساس این روش تصمیم گیری بر مقایسات زوجی نهفته است. تصمیم گیرنده با فرآهم آوردن درخت سلسله مراتبی تصمیم آغاز میکند. درخت سلسله مراتب تصمیم، عوامل مورد مقایسه و گزینههای رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان میدهد. سپس یک سری مقایسات زوجی انجام میگیرد. این مقایسات وزن هر یک از فاکتورها را در راستای گزینههای رقیب مورد ارزیابی در تصمیم را نشان میدهد. در نهایت منطق فرایند تحلیل سلسله مراتبی به گونهای ماتریسهای حاصل از مقایسات زوجی را با یکدیگر تلفیق میسازد که تصمیم بهینه حاصل آید.
۳-۶-۲-۲-اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی
توماس ساعتی (بنیان گزار این روش) چهار اصل زیر را به عنوان اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی بیان نموده و کلیه محاسبات، قوانین و مقررات را بر این اصول بنا نهاده است. این اصول عبارتند از:
شرط معکوسی: اگر ترجیح عنصر A بر عصر B برابر n باشد، ترجیح عنصر B بر عنصر A برابر خواهد بود.
تا اینجا کاملاً مشخص است که، این جرم آسمانی یک ستارۀ دنباله دار است و از آنجا که نام «موش پری» یک اسم خاص است و تنها به یک ستارۀ دنباله دار اشاره دارد و از طرفی مهمترین و پرنورترین ستارۀ دنباله دار آسمان، ستارۀ دنباله دار هالی بوده است؛ در نتیجه، موش پری نیز همان ستارۀ معروف هالی است که هر ۷۶ سال یکبار با چشم غیرمسلح قابل رویت است. در بندهشن (۵الف: ۶) آمده است: «زمانی که موش پریِ دم دارِ پردار جست، خورشید او را به گردونۀ خویش بست تا او را توان گناه کردن نباشد. چون هرزه شود، تا باز به هم پیمانگی خورشید آید و بسته شود، بس گناه در جهان کند». اینکه موش پری به گردونۀ خورشید بسته شده است به این خاطر است که این ستاره بدور خورشید میگردد و نوک این ستاره، همیشه به سمت خورشید است و نقطۀ آغاز رویت آن، از ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد تا لااقل ۹۰۰ میلادی، از روی دایرهالبروج (=مسیر خورشید) شروع میشود و نقطۀ پایان رویت آن نیز بر روی دایرهالبروج است. اینکه این ستاره هرزه میشود بخاطر این است که مدار آن از مدار طبیعی سیارات خارج بوده و بر دایرهالبروج منطبق نیست؛ به عبارت دیگر، هرزه است. اینکه تنها زمانی که به هم پیمانگی خورشید آید، بسته شود، بخاطر این است که نقطۀ پایان رویت ستارۀ هالی زمانی است که او دقیقاً به همان نقطه از دایره البروج برسد که خورشید در آن است و در جلوی خورشید واقع شود. اینکه این ستاره بزه گر، نحس، و گناهکار است، نیز در فرهنگ ایرانی کاملاً جا افتاده است. بنا بر راگلز (۲۰۰۵: ۷۲)، حضور ستارۀ دنباله دار، باعث رعب همگانی میگشته است و بقول دهخدا، «طلوع آن موجب فتنه و نحوست است». دو بیت زیر از صائب تبریزی (به نقل از لغتنامۀ دهخدا)، شومی این ستاره را نشان میدهد:
بخال و گوشهء ابروی او مبین گستاخ || که همچو اختر دنبالهدار خونریز است.
فتنه در دنباله دارد اختر دنبالهدار || چون برآرد خط ز خال روی یار اندیشه کن.
ز خال گوشهء دنبالهدار میترسم || ازین ستارهء دنبالهدار میترسم.
با این اوصاف، نظریاتی همچون نظریۀ ماوندر (۱۹۱۳: ۱۴۱) که موش پری را با هالۀ خورشید، که به هنگام خورشیدگرفتگی کامل قابل رویت است، یکی محسوب کردهاند، غیرقابل قبول میگردد.
ریشه شناسی: واژه پهلوی mūšk «موش» لفظاً به معنی «دزد» است و از ریشه سانسکریت mūṣ- به معنی «دزدیدن» آمده است و از آن جهت این صفت را برای موشِ جانور قائل شدند که آن جانوری دزد است. نام ستاره دنباله دار را نیز به این خاطر mūš «موش» گذاشتند که علاوه بر دراز بودن دمش همانند موشها، او نیز «دزد» است و خیر و برکت را از جهان و جهانیان میدزدد. صفت parīg مرکب است از (par «پیش»+ پسوند صفت ساز -īg) که برابر است با واژۀ اوستایی pairikā- «جادوگر، پری، پیشگو» از قید pairi به معنی «پیش». صفت dumbōmand مرکب است از (dumb «دمب» + پسوند دارایی -ōmand)؛ و صفت parrwar «پردار» مرکب است از (parr «پر» + پسوند دارایی -war «ـور، ـدار»). وجه تسمیه این دو صفت در بالا آمده است. برای بررسی ریشه dumbōmand به واژه dumb رجوع شود. بررسی واژه mūš ، parīg و parrwar در زیر آمده است: هند و ایرانی آغازین: *muHs- «دزد»، *para- «پیش»، *parna- «پر» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۶۹، ۷۸، ۷۹)؛ (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۳۶۹، ۹۷)؛ سانسکریت: mūṣ- «موش، دزدیدن»+ pára «پیش، قبل، دور، ضد، دشمن» + parṇá- «پر» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۲۷، ۵۸۶، ۶۰۶)؛ اوستایی:mūš- «دزد» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۶۹)؛ pairikā- «پری، جادوگر» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۹)؛ parəna- «پر» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۲)؛ فارسی میانه: mūš parīg «موش پری، نام ستاره ای دنباله دار» (بهار، ۱۳۴۵: ۲۸۵)؛ parīg «جادوگر، پری» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۶۵)؛ مرتبط با mušk [mwšk’] «موش» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۵۷)؛ parīk «پری، جادوگر» و parr «پر» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۱)؛ فارسی میانه ترفانی: [pryg] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۱)؛ parr [pr] «پر» (بویس، ۱۹۷۷: ۷۱)؛ parrwar [prwr] «پردار» (بویس، ۱۹۷۷: ۷۳؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۱)؛ پازند: farī «پری» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۱)؛ فارسی نو: موش؛ پری؛ (ستارۀ) گیسوور، گیسودراز، دم دار، دنباله دار؛ انگلیسی: mouse «موش» + fly, flight «پرواز کردن»؛ معادل انگلیسی: comet اساساً به معنی «گیسودار»؛ معادل عربی: ذو ذَنَب «دم دار»؛ ذو ذُوابَه «گیسو دراز، گیسوور، گیسودار».
-
- §§
N
Naxw [Paz. nahw | MP nhw]
(منازل قمر)
* نخو، به معنی «نخست»: خانه دهم ماه. از ابتدای برج شیر تا ۱۳درجه و ۲۰ دقیقه همان برج.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد و خوانش: این واژه به عنوان منزل قمر فقط یکبار در بندهشن (۲: ۲) آمده است. املای آن در نسخ مختلف بندهشن به صورت پازند و به شرح زیر است: در M51 (ahn)؛ و در سایر نسخ (nahn)؛ (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵پ۳۹). این املاء اشتباه است برای واژه پهلوی naxw که به وضوح قسمت نخستین از واژۀ Naxust [nhw-st’] است که صفت برترین naxw- به معنی «اولی» است. دلیل این انتخاب این است که درازای صورت فلکی اسد، سه منزل قمری دهم، یازدهم و دوازدهم را گرفته است. از آنجا که منزل قبل از Abdom به معنی «آخری» و Mayān «وسطی، میانی» نام دارد، طبیعی است که منزل اول «اولی» نامیده شود. از طرفی این منزل سر و پنجه های اسد را در خود دارد. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳)، بهار (۱۳۷۵: ۵۹)، بهزادی (۱۳۶۸: ۵) و پاکزاد (۲۰۰۵: ۳۵) همگی همین خوانش را دارند. اما، یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷) و انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱)، آنرا به صورت Nahn خواندهاند.
توضیحات: این منزل قمر در هندی Maghā «هدیه» و در عربی «جَبهَه» به معنی «بالا و پیشانی» است و در نزد اعراب حاوی (چهار ستاره ζ و η و α اسد) میباشد. ستارۀ شاخص این منزل قمری قلب الاسد (Regulus) «شاهانه، سلطنتی» نام دارد (هنینگ، ۱۹۴۲: ۲۴۵؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹).
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: *nazd(i)ias-, *nazdištha- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۷۴)؛ سانسکریت: náhus «نزدیک» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۵۳۲)؛ nédiṣṭha- «نزدیکترین» از ریشه náś- (náśati, nákṣati) (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۵۶۹)؛ اوستایی: nazdišta- «نزدیکترین» از ریشه nas- «نزدیک شدن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۴۸)؛ فارسی میانه: naxv (بهار، ۱۳۴۵: ۴۰۴؛ هنینگ، ۱۹۴۲: ۲۴۵؛ بهار، ۱۳۷۵: ۵۹)؛ naxust [nhwst’ | M nxwst] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۱۰)؛ naxʷ [nhw] «ابتدا، آغاز» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۶)؛ naxw (بهزادی، ۱۳۶۸: ۵)؛ فارسی میانه ترفانی و اشکانی ترفانی: [nwx] «ابتدا، آغاز» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۶)؛ پازند: naxu در naxust ؛ فارسی نو: نخست، نزد؛ انگلیسی: near ، nigh «نزدیک»؛ معادل عربی: جَبهَه، ضفیرهالاسد، قلب الاسد.
-
- §§
Nēm-asp [nymˀsp | nymsp]
(اسامی بروج)
* نیمَسب: برج قوس. نهمین برج فلکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: نام این برج به عربی «قوس»، به لاتین «Sagittarius»، و نشانۀ اختصاری آن «♐» میباشد. این برج فلکی نهمین برج از دایرهالبروج و مابین برج عقرب و جدی است. تصویر این برج، صورت اسبی است که بجای سر و سینه آن، از سر تا شکم انسانی قرار دارد که کمان بدست و آماده تیراندازی است. در نجوم سنتی، ورود خورشید به آن مطابق با ماه آذر است. از آنجا که صورتهای فلکی Sagittarius و Centaurus هر دو «نیم-اسب»، یعنی نیمی انسان و نیمی اسب، هستند، کاربرد واژه Centaur بجای برج Sagittarius «نیمسب» توسط مکنزی (۱۹۶۴: ۵۱۵) دارای جنبه علمی نیست؛ چراکه، Centaur یا قنطورس خود یک صورت فلکی مجزا است که در نیمکره جنوبی است و به هیچ وجه بر دایرهالبروج قرار ندارد. او صرفاً بر معنی واژه centaur تمرکز داشته است که لفظاً به معنی «نیمسب» است یعنی موجودی افسانهای که نیمی از آن اسب و نیمی دیگر انسان است و عملاً و از دید نجومی، اشاره Centaur به یک صورت فلکی دیگر را نادیده گرفته است.
ریشه شناسی: این واژه مرکب است از: nēm «نیم» + asp «اسب»؛ هند و ایرانی آغازین: *nai-*ma- «نیم» + *Haćua- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۷۴، ۱۷)؛ سانسکریت: néma- «نیم» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۶)؛ áśva- (مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۱۳۹-۱۴۱)؛ اوستایی: naēma- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۳۲)؛ aspa- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۱۹؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۱۳۹-۱۴۱)؛ فارسی میانه: nēmasp [nymˀsp] «نیمسب، قوس» (بهار، ۱۳۴۵: ۳۴۲؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۱۱)؛ فارسی میانه: nēm [nym, PRG < A plg] «نیم» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۷؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۱۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۱۴۲)؛ asp [ˀsp’, SWSYA] «اسب» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۲)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی ترفانی: nēm [nym] (بویس، ۶۴:۱۹۷۷؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۷)؛ asp- [ˀsp-] «اسب» (بویس، ۱۹۷۷: ۱۵)؛ پهلوی اشکانی کتیبه ای: nēm (ژینیو، ۱۹۷۲: ۶۰)؛ پازند: nīm (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۷؛ هوبشمان، ۱۸۹۵: ۱۰۴)؛ فارسی نو: نیمسب؛ معادل عربی: قوس «کمان»، رامی «تیرانداز» (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۱۰۷)؛ معادل انگلیسی: از لاتین Sagittarius .
-
- §§
* شکل شمارۀ ۴ *
نیمروز و خط نیمروزان
nēmrōz
(نجوم: جهات؛ تقسیمات روز)
* ۱) معدل النهار؛ ۲) جنوب؛ ۳) ظهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژۀ «نیمروز» در بندهشن دارای سه معنی است که وجه مشترک هر سه آنها، خط نیمروزان یا معدل النهار است. نیمروزِ زمین به معنی «جنوب»، نیمروز (آسمان) به معنی «معدل النهار» و نیمروز آفتاب به معنی «ظهر» است. تشریح و تحلیل این سه معنی در زیر آمده است (همچنین نک. شکل ۴):
۱) معدل النهار = (نیمروز آسمان)؛ انگلیسی: meridian : خط یا دایره ای فرضی است که آسمان را به دو نیم میکند و از نقطه جنوب افق و سمت الراس (بالست آسمان)، و نقطه شمال افق میگذرد. به عبارت دیگر، نیمروزِ آسمان را معدل النهار گویند. در التفهیم (بیرونی، ۱۳۵۲: ۶۳) آمده است: «آن دایره که بر نقطۀ سمت الرأس [گذرد] که زِبَرِ سر است و همه روزها، نقطه ها بدو نیم کند او را دایرۀ نیم روزان خوانند».
۲) جنوب = (نیمروز افق)؛ انگلیسی: south : وجه تسمیه جنوب به نیمروز این است که برای دیدن نیم دایرهیِ دایرهالبروج در آسمان ایران (که در نیمکرۀ شمالی است) باید رو به جهت جنوب ایستاد و در آن جهت دایرۀ معدل النهار (یا دایره نیمروزان) افق را دقیقاً در نقطۀ جنوب قطع میکند. به عبارت دیگر، محل تقاطع خط نیمروزان با افق را جنوب گویند.
۳) ظهر = (نیمروز آفتاب)؛ انگلیسی: noon, midday : همه کواکب از نیمکرۀ شرقی طلوع کرده و در نیمۀ راه خود به دایرۀ نیمروز یا معدل النهار میرسند و پس از گذشتن (انگلیسی: transit) از آن در نیمکرۀ غربی، غروب میکنند. رسیدن خورشید به دایرۀ نیمروزان را ظهر یا نیمروز گویند. به عبارت دیگر، نیمروزِ آفتاب، ظهر است. در بندهشن، واژه نیمروز به معنای «ظهر» یکی از گاه های پنجگانه روز محسوب میشود. (رک. Rapihwin)
ریشه شناسی: این واژه مرکب است از: nēm- «نیم-» + rōz- «روز»: هند و ایرانی آغازین: *nai-ma- «نیم» + *rauća- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۷۴، ۶۴)؛ سانسکریت: néma- «نیم» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۵۶) + rócas- «روز» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۸۸؛ کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ از ریشه roc- «درخشیدن» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۳)؛ اوستایی: مرکب از naēma- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۳۲) + raočah- (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۴)؛ فارسی باستان: مرکب از *naima- + raucah- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ فارسی میانه: nēmrōz نیمروز، ظهر. جنوب (بهار، ۱۳۴۵: ۳۴۲)؛ (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۱۱؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۵۳)؛ nēm-rōc (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۷)؛ فارسی میانه ترفانی: [nymrwc] nēmrōz «ظهر» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۳۷؛ بویس، ۱۹۷۷: ۶۴)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: nēmrōž [nymrwc] «جنوب» (بویس، ۱۹۷۷: ۶۴؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۵۳)؛ فارسی نو: نیمروز؛ معادل انگلیسی: midday, south, meridian ؛ معادل عربی: معدل النهار، جنوب، ظهر، وسط السماء.
ترکیبات:
nēm-rōz spāhbed «سپاهبد جنوب»
hāmwār nēm-rōz būd «همواره ظهر بود»
nēm-rōz gāh «گاه نیمروز»
kust ī nēm-rōz «جهت جنوب، ناحیه جنوب»
nēm-rōz rōn «سمت جنوب».
-
- §§
۹-۷- آیه شریفه «لاتأکلوا اموالکم …» دلالت بر مقارنت ندارد. زیرا این شرط از منطوق و مفهوم آن استنباط نمیشود:
اول- منطوق[۵۲۶] آیه :
برخی معتقدند: «آیه شریفه دلالت ندارد مگر بر اعتبار رضا در نتیجه مصدر و میتوان رضا را شرط دانست، حتی اگر به نحو متأخر باشد. مقصود از تجارت، عقد نیست که در آن رضا معتبر باشد؛ بلکه مقصود اکتساب است که با رضای متأخر هم حاصل میشود. به هر حال آیه دلالتی بر رضای مقارن ندارد[۵۲۷]».
آیه دلالتی ندارد که اگر معامله اکراهی باشد و بعد اجازه ملحق شود، معامله باطل باشد؛ منطوق آیه بر بطلان چنین معاملهای دلالت ندارد؛ یعنی این گونه بیان نشده است که تجارتی که ناشی از تراضی نباشد، تجارت نیست.[۵۲۸]
دوم- مفهوم آیه :
باید بررسی شود که آیا مفهوم آیه دلالت بر بطلان بیع اکراهی دارد؟ مفهوم قابل فرض حصر یا وصف است که در ظاهر، آیه مفهوم مخالف هم ندارد.
اگر مفهوم حصر[۵۲۹] از این آیه استفاده شود به این معنا است که «فقط این تجارت اثر دارد و غیر این مورد بی اثر است» و معامله مکره از همین قبیل است پس باطل
میباشد.
اگر «تجارت» را موصوف فرض کنیم و «عن تراض» وصف آن باشد، معنای آن چنین میشود: «تجارتی که صفت تراضی داشته باشد اثر دارد و مجوز تصرف و تملک در اموال دیگران است».
پس مفهوم آیه از این قرار خواهدبود: «تجارتی که وصف تراضی را ندارد مجوز تصرف در مال دیگران نیست» و تجارت مکره چنین است و از این رو باطل میباشد.
یک- مفهوم حصر :
آیه مفهوم حصر ندارد؛ چراکه از کلام برخی از فقها[۵۳۰] استفاده میشود که هر استثنایی مفید حصر نیست.[۵۳۱] استثنایی مفهوم حصر دارد که دو ویژگی داشته باشد:
۱- استثنای متصل (به طور مطلق) باشد.
۲- استثنای منفصل به گونهای که مفرّغ[۵۳۲] باشد.
آیه مذکور شرایط مفهوم حصر را ندارد، زیرا مستثنیمنه «اکل مال به باطل» و حرام است؛ و مستثنی «تجارت ناشی از تراضی» و حلال میباشد. چنین تجارتی ربطی به اکل مال به باطل ندارد. پس استثنای منقطع است و چون مستثنیمنه در آیه ذکر شده است، مفرّغ نمیباشد.
از این رو آیه مفید این معنا است که تجارت ناشی از تراضی جایز و حلال است. اما اگر تجارت در ابتدا با تراضی نباشد و مکره به آن رضایت دهد، راه حل چیست؟
برخی از فقها معتقدند آیه مفهوم حصر دارد و به منکران مفهوم وصف اعتراض کردهاند و بیان داشتهاند انکار مفهوم حصر در این جا منافات با چیزی دارد که خود آنها در آیه برای لزوم عقد استفاده کردهاند و واضح است که دلالت آیه بر لزوم فقط با مفهوم حصر استنباط میشود. زیرا:[۵۳۳]
۱- اکل موجب فسخ، اکلی است که تجارت ناشی از عدم تراضی باشد. لذا اکل محلل منحصر به تجارت ناشی از رضایت است.[۵۳۴]
۲- دخول حرف «باء سببیّت» بر کلمه «بالباطل» و مقابل آن در آیه که «تجارت ناشی از تراضی» است، دو قرینه است که اسباب صحیح از اسباب فاسد جدا هستند. معنای اکل در آیه، حقوقی نیست و همانا کنایه از تملک بدون استحقاق مال دیگری میباشد.[۵۳۵]
بنابراین اگر استثنا در آیه متصل باشد (همان گونه که مطابق قواعد، این چنین میباشد)، مفاد آیه این گونه خواهدبود: تملک اموال دیگران به هر سببی از اسباب ممنوع است، مگر این که این سبب ناشی از تراضی باشد؛ پس اکل (تصرف) به غیر آن سبب، باطل است.[۵۳۶]
آیه بر حصر اسباب صحیح برای معاملات (که ناشی از تجارت با تراضی باشد) دلالت میکند و اگر آیه استثنای منقطع باشد (هرچند که ظاهراً مفهوم حصر ندارد، اما از آن جا که خداوند در مقام بیان اسباب مشروع معاملات و بیان تفکیک اسباب صحیح از
فاسد است و اهمال مخل در مقصود میباشد)، به قرینه مقامیه از آیه استفاده حصر میشود.[۵۳۷]
به طور خلاصه، از آیه شریفه استفاده حصر میشود؛ اعم از این که استثنا، متصل یا منقطع باشد. اما تجارت ناشی از غیر تراضی، از اسباب معاملات باطل است.
نتیجه این که: آیه دلالت بر وجود رضا و نه مقارنت آن با عقد دارد. هرچند که استثناء متصل است؛ لذا آیه دلالت دارد بر «عدم جواز اکل، تا زمانی که تراضی وجود ندارد». و وقتی که رضا وجود داشته باشد، تجارت به تجارت ناشی از تراضی تبدیل میشود.
دو- مفهوم وصف :
بر اساس نظر مشهور اصولیون، وصف مفهوم مخالف ندارد (مگر اینکه وصف شرایط ویژهای داشته باشد).
چنانچه وصف در مقام بیان مورد غالب باشد، مفهوم مخالف ندارد[۵۳۸]. آیه شریفه اگر از نوع وصف باشد، بیانگر آن است که «به طور غالب مالکها خود از ابتدا با رضایت تجارت میکنند». هرچند که ممکن است از اول با تراضی هم نباشد.
بنابراین چون وصف مفهوم مخالف ندارد، حکم حلیت مخصوص موردی نیست که ناشی از تراضی باشد تا نتیجه این شود که معامله ناشی از اکراه محکوم به بطلان گردد.
در صورتی که وصف، قید احترازی[۵۳۹] و نه توصیفی باشد، مفهوم مخالف دارد. برخی از فقها چنین احتمالی را در مورد آیه منتفی دانستهاند و وصف را همان طور که بیان شد، وصف در مقام بیان مورد غالب دانستهاند.[۵۴۰]
گفتار دوم- نظریه عدم نفوذ :
در این گفتار پس از طرح نظر عدم نفوذ و دلایل معتقدین به آن به بررسی این نظر پرداخته می شود. با توجه به این که مطابق این نظر با اجازه بعدی مکره ، عقد نفوذ حقوقی پیدا می کند ، به این موضوع نیز به طور جداگانه پرداخته می شود .
الف- طرح نظریه عدم نفوذ :
کسانی که معتقد به عدم نفوذ معامله مکره هستند یکسان نیاندیشیدهاند. برخی مکره را فاقد قصد نتیجه میدانند و بعضی دیگر معتقدند مکره قصد نتیجه میکند اما از کار خود راضی نیست. به هر حال در هر دو مورد سرنوشت نهایی عقد به دست مکره رقم میخورد.
۱- مکره قصد مضمون عقد را نمیکند :
گروهی معتقدند مکره قاصد لفظ است اما قاصد مدلول لفظ نیست؛ آنچه از مکره صادر میشود، فقط لفظ است بدون این که به معنای آن توجه داشته باشد.[۵۴۱]
در پاسخ به این نظر گفته شده است[۵۴۲]:
الف- عقد مکره همچون سایر افعال مکره است (مانند خوردن، نوشیدن و …)؛ بدون تردید این افعال بدون قصد واقع نمیشوند. عقد هم مانند این افعال است یعنی بدون قصد واقع نمیشود.
ب- مکره قادر نیست تنها قصد لفظ کند (بدون معنا) در اصل مکره توجه به این مسأله ندارد[۵۴۳].
ج- انتفای قصد معنی برابر با انتفای حقیقت عقد است و دیگر موردی برای اعتبار اختیار باقی نمیماند؛ چون در مکره تمام شرایط جز رضای به عقد وجود دارد؛ به همین علت با الحاق رضا، عقد مؤثر میگردد.
اگر در خارج عقدی شکل نگیرد، موردی برای رضای مؤخر باقی نمیماند؛ چون ماهیت شیء تغییر نمیکند.
ممکن است توجیه شود که امکان دارد مکره تنها لفظ را بدون معنا قصد کند. در پاسخ باید گفت چنین امکانی در توریه مطرح میباشد که خارج از بحث است.
پس باید گفت مکره در نظر دارد مضمون عقد در خارج واقع نشود و مقصود این نیست که او تنها قصد بیان الفاظی بدون معنا را داشته باشد؛ چون هازل قصد لفظ و مدلول را دارد فقط در کاری که انجام میدهد جدی نیست یعنی قصد معاملی ندارد.[۵۴۴]
اگر هازل قصد مدلول کند به اولویت مکره معنا را قصد می کند. علت اولویت هم این است که مکره مانند هازل در مقام شوخی نیست. بنابراین مکره قصد لفظ و معنا را دارد.[۵۴۵]
مکره مانند کسی نیست که از روی تقلید چیزی بگوید و از معنی آن آگاه نباشد؛ یا مثل کسی نیست که معنی را بداند ولی به قصد این که مثل دیگری سخن بگوید، لفظی را بیان کند؛ یا مکره مثل کودکی نیست که پدر و مادرش بخواهند چیزی را به او یاد دهند.[۵۴۶]
بدین ترتیب مقصود این گروه از فقیهان از این که مکره قاصد لفظ است و نه مدلول، این است که مکره و مختار هر دو برای مثال عقد بیع را قصد میکنند و این انشاء تملیکی نیز میباشد، منتها تنها تفاوت میان مکره و مختار، این است که مختار قصد دارد که مضمون صیغه در خارج محقق شود؛ و برای مثال، در بیع نقل و انتقال صورت پذیرد؛ حال آن که مکره قصد ندارد که مضمون صیغه یعنی نقل و انتقال در خارج محقق شود ؛ و صرفاً برای رفع تهدید قصد انشا میکند.
بنابراین در قصد مدلول، تفاوتی بین مکره و مختار وجود ندارد؛ لیکن مکره در کاری که انجام میدهد، طیب نفس ندارد.
عقد مکره مانند عقد فضولی است، فضول تمام شرایط را (جز مالک بودن) دارد؛ اما اگر قصد کند نقل و انتقالی واقع نمیشود؛ برای مثال، در عقد بیع، خریدار حق تصرف و … را که از احکام عقد است ندارد.[۵۴۷]
به نظر میرسد فضول قصد نقل و انتقال را نیز دارد و این معنا در عالم اعتبار واقع میشود؛ اما تأثیر مادی و خارجی آن، منوط به تنفیذ مالک است. بنابراین باید بین نقل و انتقال در عالم اعتبار و معنا و تأثیر آن در خارج تفکیک قائل شد.
این گروه معتقدند چون نقل و انتقال از وظایف مالک است، هنگامی که او اجازه میدهد، عقد صحیح میشود.
باید گفت که عقد مکره عقد صحیحی است؛ اما نفوذ و تأثیر آن در خارج منوط به اجازه مالک است. به همین دلیل، چنانچه فضول فاقد قصد باشد (مانند فرد خواب و مست)، اجازه مالک فاقد اثر است؛ چون در عالم معنا نقل و انتقال واقع نشده که در عالم خارج مؤثر واقع شود.