نسبت به مرز مشترک و به دنبال آن شناسایی پارمترهای مجهول دارد. اما نقطه ضعف این روش در این است که با بیشتر شدن پارامترهای بهینه سازی، یعنی مختصات مرز مشترک دو ماده در این تحقیق، توانایی الگوریتم در تخمین دقیقتر، پایین میآید و این ویژگی تنها مختص الگوریتم PSO نیست و در تمام الگوریتمها هر چه ابعاد بهینه سازی بالاتر میرود، رسیدن به جواب دقیق سختتر خواهد شد، که این مشکل در مسائل الاستیسیته که غیر خطی و بد وضع میباشند بیشتر رخ می کند. به همین دلیل در این تحقیق برای کاهش زمان محاسبات و به دست آوردن حل دقیقتر از روش PSO تنها برای تخمین حدس اولیه استفاده میشود و ادامه محاسبات به روش گرادیان مزدوج واگذار شده است.
روش گرادیان مزدوج در زمرهی روشهای بهینه سازی محلی است که می تواند برای تخمین پارامترها، هم برای مسائل خطی و هم برای مسائل غیر خطی بکار رود . روش گرادیان مزدوج همراه با بهره گرفتن از معیار همگرایی در ردهی روشهای تنظیم تکرار پذیر قرار میگیرد که این قابلیت در مسائل غیر خطی بد وضع امتیاز ویژهای به شمار آمده، از نوسانات شدید و واگرایی مقادیر جلوگیری می کند. همچنین این قابلیت، مسئله را از نیاز به توابع تنظیم مستثنی میدارد . این روش دارای نسخه است که تفاوت آنها در نوع محاسبه جهتهای مزدوج است [۲۲] .
[۲۳] در این مقاله از یک مدل بهینه سازی استفاده شده که از ترکیب روشهای المان مرزی و لونبرگ-مارکارت[۲۲] بدست آمده است . در اینجا اگر چه الگوریتم مسئله به آسانی به دست می آید ولی نتیجه تخمین باید با فاکتورهای زیادی نظیر قیود مساله، مقادیر اولیه، خطای داده ها و غیره هماهنگ باشد. چون که مسئله معکوس حالت بد وضع دارد. وقتی قیود مسئله کم باشند یا پارامترهای اولیه خیلی از مقادیر صحیحشان دور باشند نتیجه غیر عادی حاصل می شود. اگر پارامترهای بیشتری در نظر گرفته شود، تضمین اینکه نتیجه حل به مقدار یکتا برسد سختتر می شود. روش فوق برای حل بعضی از مسائل پیچیده اگر حدس اولیه خوبی از پارامترهای مجهول در ابتدا زده شود، روشی موثر و کاربردی است.
در[۲۴] به بررسی روش تکرار المانهای مرزی برای حل مسائل معکوس کوشی به عنوان نمونه ای از مسائل معکوس بد وضع پرداخته شده است. در این مقاله به بهبود تابع هارمونیک با بهره گرفتن از داده های کوشی در بعضی از قسمت های مرز پرداخته است و یک روش معکوس جدید معرفی شده که مسائل کوشی را به اندازه گیری مرتب مسائل خوش وضع کاهش میدهد. الگوریتم المانهای مرزی که در این مقاله آمده است چندین خصوصیت دارد که ابزار موثری برای حل مسائل معکوس کوشی میباشد. یکی اینکه خاصیت تطبیق پذیری برای موارد دیگر را دارد، مثلا اگر چه مطالعه در مورد معادلات لاپلاس نبوده مانعی وجود ندارد که برای اینگونه موارد و همچنین برای مسائل دوبعدی و سه بعدی نیز توسعه داده شود. اگر چه این نیاز به شناخت حل اساسی مساله مستقیم دارد. مورد دوم اینکه این الگوریتم در داده های زاید پایدار میباشد. این پایداری به وسیله تکنیک تنظیمی بدست آمده است.
در [۲۵] مساله شناسایی شکل برای یک جسم دارای چند حفره داخلی به روش سریعترین نزول از طریق اندازه گیری مرزی دما و شار حرارتی حل شده است. یکی از مزایای مهم استفاده از روش بهینه سازی بیشترین کاهش این است که این روش میتواند مسائلی که دارای تعداد زیادی پارامتر مجهول هستند را به راحتی حل نماید. اعتبار نتایج حاصل از حل معکوس به روش بیشترین کاهش بر مبنای آزمایشات عددی بررسی و تایید شده است. نتیجه مهمی که از این روش بهینه سازی در حل مسئله تشخیص شکل حفره حاصل شده است این است که این روش برای هر شکل دلخواه حفره قابل اعمال است و نتایج رضایت بخشی نیز میدهد. همچنین سرعت همگرایی به جواب بسیار سریع است. علاوه بر اینها دقت حل مسئله معکوس به شدت به موقعیت سنسورهای اندازه گیری وابسته است. از قرار دادن سنسورها در موقعیتهای گوناگون نسبت به موقعیت حفره و حل دوباره مسئله در این مقاله نتیجه شده است که هر چه سنسورها نسبت به حفرهها نزدیکتر چیده شوند، نتایج تخمین زده شده دقیقتر هستند.
در [۲۶] با روشی جالب مسئله معکوس را به وسیله معادلات انتگرال مرزی بدون مینیمم کردن مقدار باقی مانده (تابع هدف) بررسی کرده است. هدف این مقاله تخمین موقعیت و شکل یک عیب نامشخص درون یک جسم است که با اطلاعات به دست آمده از اندازه گیریهای عملی حاصل میشود. روش حل این گونه است که با خطی سازی اختلاف بین معادلات انتگرال مرزی برای شکلبندی مدل اصلی و معادلات مشابه برای شکلبندی فرض شده اولیه، یک معادله انتگرالی برای تغییرات آن دو به دست میآید. این معادلات از اطلاعات مرزی اندازه گیری شده، با روشی خاص این مقاله حل میشود و یک تقریب از عیب واقعی زده میشود. روش حل این گونه است که در یک فرایند تکراری، در هر مرحله تکرار، مساله معکوس و مستقیم حل میشود، اما هیچ الگوریتم مینیمم سازی به کار نمیرود. در انتها کارایی این روش با مثالهای مختلفی بررسی شده است. این روش ابتکاری برای حل مسائل بدخیم به خوبی جواب میدهد.
اغلب مقالاتی که مساله معکوس شناسایی را حل کردهاند، دارای روشی هستندکه بر مبنای یک الگوریتم بهینه سازی مانند گرادیان مزدوج، BFGS و غیره کار میکنند. یک تابع هدف یا باقیمانده به صورت اختلاف مقادیر اندازه گیری شده و مقادیر محاسبه شده تعریف میشود و الگوریتم حل به دنبال موقعیت و شکلی از عیوب داخلی میگردد که تابع هدف را مینیمم کند، اما در این مقاله از روشی متفاوت بر مبنای معادلات انتگرالی مرزی برای تغییرات شار و پتانسیل استفاده شده است. معادلات انتگرال مرزی تغییرات با بهره گرفتن از تئوری المان مرزی پیشرفته جداسازی شده و از آنجا که تعداد مجهولات کمتر از تعداد معادلات است، دستگاه معادلات جبری حاصل با روش حداقل مربعات[۲۳] حل میشود. این معادلات در صورتی حل میشوند که تعداد مقادیر به دست آمده از اندازه گیری فعلی بیشتر از تعداد مجهولاتی باشد که عیوب داخلی را مشخص میکنند. در انتها بررسی جالب و منحصر به فردی که برای این مقاله انجام شده است این است که عملکرد این روش برای دو مثال گوناگون از حفره داخل مواد بررسی شده است که در هر یک جواب به دست آمده تحت شرایط متفاوت تست بررسی شده است، یعنی اثر خطای اندازه گیری اطلاعات و خطا در حدس اولیه تعداد حفرهها مورد تحلیل قرار گرفته است.
در [۲۷] یک روش موثر برای مشخص کردن هندسه حفره در یک جسم همگن با معادلات انتقال حرارت حالت پایدار و المانهای مرزی ارائه شده است. شار حرارتی و دما برای مرزهای اطراف جسم معلوم در نظر گرفته میشوند و مرزهای حفره بیضی شکل نیز به صورت بیدرو است.معادلات لاپلاس بر مساله حاکم و در مسئله معکوس با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک پارامترهای هندسی حفره بیضی شکل تخمین زده می شود. نتایج حاصله برای حالت سه بعدی نیز گسترش مییابد. در این تحقیق از شرایط مرزی، هندسه و الگوریتم ژنتیک ساده استفاده شده است.
در [۲۸] موضوع شناسایی حفره زیر سطحی داخل مواد به وسیله روش عکسبرداری محوری مادون قرمز بررسی شده است. موقعیت و اندازه حفرههای زیر سطحی به وسیله اندازه گیری دما و شار حرارتی بر روی سطح یک ماده رسانای حرارتی تخمین زده شده است. این مقاله نیز در زمینه آزمایشات غیر مخرب جهت شناسایی درونی اجسام کاربرد فراوان دارد.
در [۱۷] هندسه و مشخصات فیزیکی ناخالصی درون یک قاب دو بعدی بوسیله تلفیق سه روش المان مرزی، الگوریتم ژنتیک و گرادیان مزدوج مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در روش ابتکاری بررسی شده در این تحقیق استنتاج شده است که در حل مسائل شناسایی معکوس بسیار حائز اهمیت است و شامل موارد زیر است:
الگوریتم ژنتیک در معرفی یک نقطه بهینه خوب برای شروع کار الگوریتمهای محلی میتواند موثر واقع شود. این توانایی با افزایش پارامترهای بهینه سازی کاهش مییابد. برای ناخالصیهایی که در کرانههای خارجی جسم قرار دارند، تخمین به سختی انجام میگیرد. همچنین با افزایش تعداد نقاط اندازه گیری در دادههای خطادار، خطای تخمین شکل زیاد میشود و برعکس مشخصات فیزیکی بهتری به دست میآید.
فصل دوم: حل مستقیم معادله الاستو استاتیک برای یک دامنه دارای دو حفره
۲-۱ مقدمه
قدم اول در حل معکوس معادله الاستیسیته، حل مستقیم آن میباشد. در حل مستقیم]۱[، مجهولات، مقدار ترکشنها و جا به جاییها روی مرزهای دامنه و حفرهها میباشد که موقعیت و شکل حفرهها مشخص است. اما هنگامی که مسئله به صورت معکوس حل می شود، مجهولات، موقعیت و شکل حفرهها هستند و شرایط مرزهای خارجی معلوم هستند. در این فصل به ارائه فرمولاسیون حل مستقیم معادله الاستیسیته به روش المانهای مرزی پرداخته می شود.
۲-۲ نظریه اساسی روش المانهای مرزی در مسائل الاستواستاتیک
روش المانهای مرزی یک روش حل عددی میباشد که اساس آن بر مبنای فرمولاسیون معکوس انتگرال باقی مانده وزنی[۲۴] روی دامنه مسئله میباشد. روشهای باقی مانده وزنی را میتوان به صورت کلی آن با در نظر گرفتن معادله عملگر (۲-۱) که معادله حاکم بر یک پدیده فیزیکی میباشد به صورت زیر تشریح نمود.
۲-۱
در این رابطه A یک معادله دیفرانسیل خطی یا غیر خطی میباشد که روی متغیر وابسته u در دامنه Ω عمل می کند و f تابعی معین با متغیرهای مستقل است. تابع u پاسخ معادله دیفرانسیل است که چون با بهره گرفتن از روشهای عددی به صورت تقریبی بدست آمده، uN نامیده می شود. اختلاف همواره مخالف صفر میباشد. این اختلاف به عنوان باقیمانده تقریب نام گذاری می شود که هم باید معادله عملگر(۲-۱) و هم شرایط مرزی مرتبط با معادله عملگر را ارضا کند. استفاده از روشهای عددی برای محاسبه تابع u همواره مقداری خطا به همراه دارد. در حل
۲-۲
همواره تلاش بر این است که مقدار باقیمانده تقریب به کمترین مقدار ممکن نزدیک گردد. در روش باقیمانده وزنی uN به صورت زیر تخمین زده می شود.
۲-۳
در رابطه بالا cj ضرایبی هستند که باید تعیین گردند و و توابعی از پیش انتخاب شده میباشند به طوری که شرایط مرزی معین مسئله به وسیله حل تقریبی N پارامتری uN برقرار گردد. در واقع توابع میتوانند هر تابع اختیاری که شرایط گفته شده را برآورده کند باشند. در روش باقیمانده وزنی پارامترهای با الزام صفر شدن باقیمانده R به صورت انتگرال وزنی تعریف میگردند.
۲-۴
که در این رابطه Ω دامنه و تابع وزن میباشد. با جایگذاری توابع وزن در معادله بالا و دوبار انتگرال گیری جزء به جزء و یا استفاده از قضیه دوم گرین(قضیه دیورژانس) به فرمولاسیون معکوس میرسیم و همانطور که میدانیم تابع وزن مورد استفاده در فرمولاسیون معکوس که اساس کار در فرمولاسیون روش المانهای مرزی میباشد، همان حل تکین اساسی(حل تکین اساسی[۲۵] هر معادله دیفرانسیل حاکم که تابع گرین در فضای آزاد[۲۶] هم نامیده می شود، همان حل معدله دیفرانسیل حاکم به ازای بار ضربهای واحد اعمال شده روی دامنه مسئله میباشد) معادله دیفرانسیل حاکم میباشد و همچنین با حل دستگاه معادلات ایجاد شده، ثوابت مورد نظر که به ازای آنها مقدار باقیمانده تقریب، مینیمم می شود، محاسبه میگردد. روشهای عددی گوناگون از توابع وزن مختلفی برای مینیمم کردن انتگرال باقیمانده وزنی استفاده می کنند. در واقع تفاوت اساسی که روشهای عددی گوناگون برای حل معادلات دیفرانسیل دارند در توابع وزن مختلفی میباشد که استفاده می کنند. تابع وزنی که روش المانهای مرزی از آن برای حل معادلات دیفرانسیل استفاده می کند، حل اساسی[۲۷] معادله ناویر[۲۸] میباشد. معادله ناویر که معادله تعادل برحسب مؤلفه های جا به جایی است، به صورت اندیسی زیر نمایش داده می شود.
۲-۵
که نحوی محاسبه معادله ناویر (۲-۵) به این صورت است که، با توجه اینکه معادله دیفرانسیل حاکم بر مسئله که همان معادله تعادل استاتیکی است به فرم زیر است
۲-۶
با بیان رابطه بالا بر حسب کرنش و سپس با توجه به رابطه کرنش بر حسب جا به جایی، رابطه تعادل بالا بر حسب جا به جایی بدست می آید که همان معادله ناویر(۲-۵) است.
در رابطه بالا l اندیس داخلی بوده و برای ۱,۲,۳=l ابتدا تغییر نموده سپس j برای ۱,۲,۳=j تغییر می کند. بیانگر نیروهای حجمی در راستای l بوده و ضریب لامه در الاستسیته میباشد که به صورت زیر تعریف می شود.
۲-۷
در این رابطه E مدول الاستیسیته و نسبت پواسون میباشد.
حل اساسی معادله ناویر در واقع پاسخ معادله ناویر است زمانی که تحت بارگذاری متمرکز در نقطه i دامنه در جهت l قرار بگیرد. یعنی
۲-۸
در رابطه (۲-۸) ، بیانگر تابع دلتای دیراک[۲۹] میباشد که در نقطه i به سمت بینهایت میل کرده و در سایر نقاط برابر صفر است. از جمله خواص مهم تابع دلتای دیراک میتوان به موارد زیر اشاره کرد
۲-۹
۲-۱۰
استفاده از تابع دلتای دیراک یک روش بسیار مناسب برای نشان دادن بار متمرکز به عنوان نیرو در معادلات دیفرانسیل میباشد. این پاسخهای اساسی نخستین بار توسط کلوین[۳۰] محاسبه شده که برای محاسبه آنها ابتدا جا به جاییها را بر حسب تابع گالرکین به صورت زیر مینویسیم.
۲-۱۱
سپس پاسخها را بر حسب تابع گالرکین محاسبه کرده و سپس با تبدیل تابع گالرکین بر حسب جابهجایی در پاسخها، نتایج برای حالت سه بعدی به صورت رابطه (۲-۱۲) می شود و برای حالت دو بعدی به شکل رابطه (۲-۱۳) در می آید]۱[.
۲-۱۲
۲-۱۳
در روابط بالا حل اساسی معادله بر حسب جا به جاییها در راستای k میباشد زمانی که بار متمرکز در راستای l به نقطه i وارد میگردد. r بیانگر فاصله نقطه i از نقطهای میباشد که در آن جا به بررسی جا به جاییها پرداخته می شود و و به صورت زیر تعریف میشوند.
۲-۱۴
۲-۱۵
این روابط نشان دهنده نسبت بین تصویر بردار r در جهتهای x1 ،x2 و x3 است که r1 ، r2 و r3 نامیده میشوند.
شکل شماره۲-۱ : بردار r و مؤلفه های آن
نیز بیان کننده دلتای دیراک میباشد و زمانی که باشد برابر یک و در زمانی که برابر صفر در نظر گرفته می شود.
با توجه به حلهای اساسی به دست آمده بر حسب جا به جاییها میتوان این حلهای اساسی را برحسب ترکشن نیز بسط داد. این روابط به صورت زیر هستند.
۲-۱۶
۲-۱۷
رابطه (۲-۱۶) برای حالت سه بعدی بوده و رابطه (۲-۱۷) برای حالت دو بعدی میباشد. در روابط بالا حل اساسی معادله بر حسب ترکشنها در راستای k میباشد زمانی که بار متمرکز در راستای l به نقطه i وارد میگردد. n1 ،n2 وn3 نیز کسینوس زاویه بین عمود خروجی از سطح و جهتهای اصلی برادارهای مختصات میباشند.
۲-۱۸
حال با مشخص شدن توابع وزن مورد نیاز، اقدام به تشکیل فرمولاسیون معکوس انتگرال باقی مانده وزنی روی دامنه مسئله می شود.
همانطور که ذکر گردید، قدم اول برای تشکیل فرم معکوس انتگرال باقیمانده وزنی، پیدا کردن یک معادله دیفرانسیل حاکم بر مسئله میباشد. در اینجا معادلات تعادل استاتیکی برای این منظور مورد استفاده قرار میگیرند. این معادلات به صورت اندیسی به شکل زیر نوشته میشوند. باید توجه شود که در اینجا ۱,۲,۳=i,j بوده و j اندیس داخلی میباشد و معادله زیر ابتدا روی اندیس j و سپس روی اندیس i باز می شود.
۲-۱۹
با توجه به شکل زیر فرض می شود شرایط مرزی حاکم بر این معادله به صورت زیر باشد.
الف) در راستای ارتقای مدیریت استعداد در شهرداری شهرستان دامغان پیشنهاد می گردد:
مدیران وضعیت توانایی، استعداد، رشته تحصیلی و … هر فرد را بررسی کرده و اطمینان یابند از اینکه فرد مناسب در شغل مناسبی مشغول بکار است.
مدیران برنامه های آموزشی مناسب ترتیب داده و پرسنل خود را به یادگیری و پیشرفت تشویق کنند و از همان ابتدا به تربیت نیروی مناسب و آموزش دیده برای پست های کلیدی بپردازند.
از آنجایی که همواره هر سازمانی در خطر جذب پرسنل با استعداد توسط سازمان های دیگر است، باید اسباب رضایت پرسنل، بویژه پرسنل با استعداد و ویژه سازمان فراهم گردد.
برای کشف افراد با استعداد سازمان، عملکرد آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و نقاط ضعف و قدرت آنها شناسایی و در جهت رفع نقاط ضعف، اقدامات لازم صورت گیرد.
ب) در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی در شهرداری شهرستان دامغان پیشنهاد می گردد:
مدیران با ایجاد کارهای گروهی، به ترویج شبکه های اجتماعی و روابط غیر رسمی کمک کنند.
کارشناسان و متخصصان سازمان با مشارکت داوطلبانه، گروه ها و انجمن های حرفه ای و تخصصی تشکیل داده و از این طریق به بهبود سرمایه اجتماعی در سازمان کمک کنند.
اگر فرد یا افرادی در سازمان با هم مشکل دارند، کارهای مشترک را به آنها واگذار کرده و به نتیجه مثبت تلاش و همکاری آنها پاداش دهد.
مدیران و سرپرستان از طریق برگزاری دوره های آموزشی، انجمن های مدنی مانند باشگاهها، نشست های دوستانه و … در کارکنان درک مشترکی از اینکه آنها چگونه باید با یکدیگر رفتار کرده و به هم توجه کنند، ایجاد نمایند.
سازمان با افزایش مهارتهای فردی کارکنان به ویژه برای کارکنان تازه استخدامی و همچنین برگزاری دوره های آموزشی برای آشنایی این کارکنان با ماموریت های سازمان، آنان را هم در شناخت یکدیگر و هم شناخت از سازمان، یاری دهند.
در هنگام استخدام افراد، تنها به تخصص آنها توجه نکنند، بلکه به اجتماعی بودن فرد، یعنی توانایی فرد در ارتباط برقرار کردن با دیگران و علاقه فرد به کارگروهی، نیز دقت نمایند.
ج) در راستای ارتقای عدالت سازمانی در شهرداری شهرستان دامغان پیشنهاد می گردد:
مدیران تلاش کنند حقوق و دستمزد، ارائه پاداش، فرصت های شغلی و … بر اساس توانایی ها و شایستگی های کارکنان و بطور عادلانه تخصیص یابد.
تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران بدون تبعیض شامل همه کارکنان گردد.
مدیران تصمیمات اتخاذ شده را روشن نمایند و توضیحات واضحی در مورد آنها به کارکنان بدهند.
مدیران به هنگام اتخاذ تصمیمات شغلی، به نظرات و دیدگاه های کارکنان نیز توجه داشته باشند.
کارکنان اجازه به چالش کشیدن یا درخواست تجدید نظر در تصمیمات مدیر را داشته باشند.
۵-۱۰) ارائه پیشنهادات برای تحقیقات آتی
با توجه به اینکه متغیرهای مدیریت استعداد، عدالت سازمانی و سرمایه اجتماعی از مهمترین متغیرهای سازمانی هستند، به محققین توصیه می شود پیامدهای توجه سازمان ها به این متغیرهای را مورد بحث و ارزیابی قرار دهند.
توصیه می شود محققان آتی در بررسی تاثیر عدالت سازمانی بر مدیریت استعداد از متغیرهای میانجی یا تعدیل گر دیگری استفاده کنند (مثل سبک رهبری، جو سازمانی، ساختار سازمانی و ….) و بررسی نمایند که این متغیرها چگونه رابطه بین عدالت سازمانی و مدیریت استعداد رو تحت تاثیر قرار می دهند.
۵-۱۱) محدودیت های تحقیق
با توجه به اینکه در کشور عزیزمان ایران اهمیت کار تحقیقاتی به وضوح روشن نشده، معمولا محققین در جریان کار خویش با موانع و مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که می بایست مشکلات مذکور را شناسایی کرده و در جهت رفع آنها تلاش نمایند. طبعا محقق در انجام پژوهش حاضر نیز با محدودیت ها و موانعی مواجه بوده است که عمدتا عبارتند از:
سازمان های دیگر به هنگام استفاده از نتایج تحقیق حاضر، باید به تفاوتهای سازمانها توجه داشته باشند و شرایط منحصر به فرد سازمان خود را نیز مدنظر قرار دهند.
محدودیت ذاتی پرسشنامه همواره موجب می شود که پاسخ دهندگان نظر واقعی خود را ارائه ندهند و یا درک مشترکی بین آنها نسبت به موضوع پژوهش به وجود نیاید که این محدودیت در نتایج حاصل از پژوهش نیز تاثیرگذار خواهد بود.
عدم همکاری بیشتر سازمان ها از جمله شهرداری شهرستان دامغان با محقق، و اینکه پرسشنامه باید به تصویب مدیران ارشد سازمان برسد، و گاها مدیران خواستار ایجاد تغییراتی در سوالات پرسشنامه هستند، محقق را بویژه از نظر زمانی، با مشکلاتی مواجه ساخته است.
منابع:
ابزری، م.، رادمهر، ر.، حاتم پور آذرخورانی، ف. (۱۳۹۲). تأثیر نظام های فرعی مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر استراتژی های مدیریت استعداد. ویژه نامه چالش های سیاسی اقتصادی در مدیریت سلامت، ۱۰(۷)، ۱۰۱۳-۱۰۰۷٫
احمدی، ع.ا.، فراهانی، ا.، بهمنی چوبستی، ا.، شهبازی، م. (۱۳۹۱). نقش سرمایه اجتماعی بر بهبود مدیریت استعدادها در سازمان تربیت بدنی. مطالعات مدیریت ورزشی، (۱۳)، ۲۶۰-۲۳۷٫
استبرقی، ا.، گل پرور، م.، مصاحبی، م.ر. (۱۳۹۲). رویکردی شبه آزم
ایشی به نقش عدالت سازمانی بر رفتار خروج، غفلت و اعتراض پرخاشگرانه در کارکنان مجتمع مس شهر بابک. دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، ۱۴(۲)، ۶۱-۵۲٫
امیرخانی، ط.، پورعزت، ع.ا. (۱۳۸۷). تاملی بر امکان توسعه سرمایه اجتماعی در پرتو عدالت سازمانی در سازمان های دولتی. نشریه مدیریت دولتی، ۱(۱)، ۳۲-۱۹٫
امینی رانی، م.، و همکاران. (۱۳۸۹). رابطه سرمایه با سلامت اجتماعی در ایران. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، ۱۱(۴۲)، ۲۲۸-۲۰۳٫
ایمانی، ج. (۱۳۹۲). بررسی رابطه عدالت سازمانی و فناوری اطلاعت با فساد اداری: مطالعه موردی اداره های آموزش و پرورش استان هرمزگان. فصلنامه دانش ارزیابی، ۵(۱۶)، ۶۷-۴۵٫
آقا نصیری، م. (۱۳۸۹). نقش سرمایه اجتماعی در ارتقای بهره وری نیروی کار. مجله مجلس و پژوهش، ۱۷(۶۳)، ۱۳۸-۱۱۱٫
پورسلطانی، ح.، تندنویس، ف.، نادری، م. (۱۳۹۱). ارتباط ادراک از عدالت سازمانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارشناسان سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران. دوفصلنامه پژوهش در مدیریت ورزشی و رفتار حرکتی، ۳(۵)، ۱۵۵-۱۳۹٫
پورعزت، ع.ا.، احسانی مقدم، ن.، یزدانی، ح.ر.، فائز، ک. (۱۳۹۲). تحلیل مقایسه ای نقش ابعاد گوناگون عدالت در جو سازمان و وفاداری سازمانی: پژوهشی پیرامون یک سازمان فناوری اطلاعات. مدیریت دولتی، ۵(۱)، ۸۸-۶۵٫
توکل، م.، ناصری راد، م. (۱۳۹۱). تبیین نابرابری های سلامت و سرمایه اجتماعی غیر مبتلایان و مبتلایان به سرطان مراجعه کننده به انستیتو کانسر دانشگاه علوم پزشکی تهران. مجله دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (پیاورد سلامت)، ۶(۱)، ۲۱-۱۰٫
جمشیدی، ن.، خنیفر، ح.، نادری، ج. (۱۳۹۲). طراحی مدل عدالت سازمانی با الهام از نهج البلاغه و اعتباربخشی آن با بهره گرفتن از نظر خبرگان. مدیریت فرهنگ سازمانی، ۱۱(۳)، ۷۵-۵۱٫
حاجی کریمی، ع.، سلطانی، م. (۱۳۹۰). بررسی و تحلیل عوامل سنجش مدیریت استعداد (مطالعه موردی صنعت ماشین الات و تجهیزات صنعتی ایران). مدیریت فرهنگ سازمانی، ۹(۲۳)، ۱۱۶-۹۵٫
حاجی کریمی، ع.، حسینی، ا. (۱۳۸۹). تاثیر عوامل راهبردی زمینه ساز بر مدیریت استعداد. مطالعات مدیریت راهبردی، (۲)، ۷۱-۵۱٫
حسینی، ا.ح. (۱۳۹۱). نقش مدیریت استعداد در تامین و حفظ منابع انسانی مستعد. فصلنامه اقتصاد و تجارت نوین، (۲۳-۲۴)، ۲۰۵-۱۸۱٫
دوستار، م.، اسماعیل زاده، م. (۱۳۹۲). عدالت سازمانی و تاثیر آن بر آوا و عملکرد کارکنان. فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات مدیریت (بهبود و تحول)، ۲۳(۷۲)، ۱۶۳-۱۴۳٫
رضائیان، ع.، سلطانی، ف. (۱۳۸۸). معرفی مدل جامع و سیستمی مدیریت استعداد جهت بهبود عملکرد فردی کارکنان صنعت نفت. ۳(۸)، ۵۰-۷٫
سرلک، م.ع.، اسلامی، ط. (۱۳۹۰). تسهیم دانش در دانشگاه صنعتی شریف: رویکرد سرمایه اجتماعی. نشریه مدیریت دولتی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ۳(۸)، ۱۸-۱٫
سلاجقه، س.، پوررشیدی، ر.، کولک، ع. (۱۳۹۲). بررسی روابط بین عدالت سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی در سازمان های دولتی شهر کرمان. فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، ۸(۲)، ۱۰-۱٫
صیادی، س.، محمدی، م.، نیک پور، ا. (۱۳۸۹). مدیریت استعداد، مفهومی کلیدی در حوزه سازمانی. کار و جامعه، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی، ۸۶-۸۱٫
ضیایی، م.ص.، منوریان، ع.، کاظمی کفرانی، ا.ک. (۱۳۹۰). بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و میزان آمادگی سازمانی برای استقرار مدیریت دانش. نشریه مدیریت دولتی، ۳(۸)، ۱۹۸-۱۷۹٫
طهماسبی، ر.، قلی پور، آ.، جواهری زاده، ا. (۱۳۹۱). مدیریت استعدادها : شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر جذب و نگهداشت استعدادهای علمی. پژوهش های مدیریت عمومی، ۵(۱۷)، ۲۶-۵٫
مبینی دهکردی، ع.، طهماسب کاظمی، ب. (۱۳۹۲). مدیریت راهبردی استعدادها، جستاری در رویکردها، مسائل و مؤلفه ها. راهبرد فرهنگ، (۲۲)، ۱۳۴- ۱۰۵٫
محمودآبادی، ح.، رضایی، غ.ر.، گرگانی فیروزجاه، ا. (۱۳۹۱). بررسی تأثیر عدالت سازمانی بر کارایی سرمایه فکری (مطالعه موردی: بیمارستان شهید فقیهی شیراز). فصلنامه حسابداری سلامت، ۱(۲-۳)، ۸۴-۷۲٫
چکیده انگلیسی ۸۸
فصل یکم
مقدمه
۱-۱- مقدمه
اعتیاد بیماری مزمن و پیشرونده ایست که با ویژگی هایی هم چون رفتارهای اجبارگونه، وسوسههای غیرقابل کنترل، رفتارهای جستجوگرانه مواد و مصرف مداوم آن با وجود پیامدهای زیانبار اجتماعی، روانی، جسمی، خانوادگی و اقتصادی که به همراه دارد، مشخص می شود. امروزه موضوع سوء مصرف مواد و اعتیاد از نگرانی های جدی جوامع مختلف به ویژه کشورهای در حال توسعه است که در آن ها اقدامات چندانی در این خصوص صورت نگرفته است. تمامی صاحب نظران و متخصصان اعتیاد در این نکته اتفاق نظر دارند که سوء مصرف مواد را نمی توان تنها یک مشکل فردی، جسمانی یا اجتماعی صرف دانست بلکه آن را بایستی یکی از بارزترین مشکلات زیستی-روانی –اجتماعی دانست که می تواند به راحتی بنیان زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی یک فرد و جامعه را سست نموده و در معرض فروپاشی قرار دهد (رابینسون[۱] و بریج[۲]،۲۰۰۳). با توجه به رشد روز افزون اعتیاد در کشورهای مختلف، لزوم درمان مناسب تر این بیماری بیشتر احساس میشود. بزرگسالانی که مواد مصرف می کنند اکثراً توانایی تفکر، حافظه و توجه شان ضعیف است. در نتیجه سوء مصرف مواد رفتارهای اجتماعی نامناسبی دارند و کارایی شغلی و ارتباطات فردی شان ضعیف است (ممتازی، جعفری، خسروی ونیک فرجام، ۱۳۹۱ ). درمان اعتیاد از جمله حوزه هایی است که از دیرباز مورد توجه پژوهشگران و بالینگران قرار گرفته است و از آن جائی که این اختلال پیوند مهمی با بسیاری از اختلال های متفاوت روان پزشکی و روان شناسی دارد، ارائه درمان های اختصاصی علاوه بر کمک به کاهش میزان ابتلاء و تداوم این اختلال می توانند به درمان سایر اختلال ها نیز کمک کنند. در همین مورد، مرور پژوهش های انجام شده، نشان می دهند که مداخلات به کار برده شده در درمان اعتیاد نه تنها بر درمان این بیماری بلکه در مورد سایر اختلال های مزمن شبیه به اعتیاد هم مؤثر بوده است مثل بیماری های قلبی – عروقی و دیابت به ویژه آن که این درمان ها به صورت موردی، مورد استفاده قرار گرفته اند به این ترتیب که بر روی علایم بیمارگونی که بیمار در جریان مصاحبه اولیه مطرح می کند، تمرکز می کنند (لشنر، ۱۹۹۹؛ نقل ازحدادی، رستمی، رحیمی نژاد و اکبری،۱۳۹۰ ). لذا درسال های اخیر روش درمان دارویی مانند درمان جایگزینی متادون[۳]و بوپرنورفین[۴]در سطح کشور و به طور مدون در حال اجرا می باشد. درمان جایگزینی مواد مخدر برای افراد وابسته به مواد مخدر باعث حفظ بیماران در درمان و کاهش سوء مصرف مواد غیر قانونی و جرم و جنایت می شود. در نتیجه سازمان بهداشت جهانی ذکر کرده است که این درمان باید در سراسر جهان در دسترس بیماران سوء مصرف کننده مواد مخدر قرار گیرد (رپیلی، فابریتوس، کالسکا و الهو، ۲۰۰۹).
۲-۱- بیان مسأله
در بسیاری از کشورها در روش های درمان و ساختار مراقبت از معتادان به مواد مخدر در طول دهه گذشته تغییرات قابل توجهی رخ داده است. بعلاوه در برنامه های گذشته برای قطع مواد مخدر در معتادان تأکید بر روی بستری شدن بیماران وجود داشت. ولی درحال حاضر تأکید بر روی درمان جایگزینی و به صورت سرپایی است (مک للان، آرندت ومتزگر،۱۹۹۳؛ ولمر وکوروت،۲۰۰۱؛ ویچن، سابین، اپلت، بکموند، گولز و همکاران، ۲۰۰۵). در درمان جایگزینی هدف قطع مواد مخدر در درجه اول نیست بلکه کاهش خطرات و آسیب هایی است که در ارتباط با وابستگی به مواد مخدر وجود دارد. هم چنین قطع چرخه ی معیوب مصرف مواد و اعمال مجرمانه مربوط به مواد مخدر است. که شامل درمان پزشکی مداوم است و پزشکان هم فرصت های بهتری برای درمان بیماری های روانی و جسمانی مانند هپاتیت و ایدز و غیره خواهند داشت. هدف دراز مدت ترک استفاده از مواد مخدر در بیماران به طور کامل است (ویچن و همکاران ، ۲۰۰۵). در حال حاضر دو نوع اصلی از داروهای در دسترس در درمان جایگزینی وجود دارد. درمان با متادون[۵] و بوپرنورفین[۶] از روش های درمان دارویی می باشد که به افراد معتاد در کنترل وابستگی شان به مواد مخدر کمک مین ماید (لینگ، چاروسترا، کیم و کلت،۱۹۷۶؛ لیسون- ولف،گودی و اسمال، ۲۰۰۲؛ ماتیک، برین، کیمبر وداویولی، ۲۰۰۴؛ پوسر، پوسر ومیدیکامنت، ۱۹۹۶؛ سان،کیمی، پری، ماتا و پرتا،۱۹۹۰؛ سویکا، بنزر، بوچبرگر، ولکی و نابار، ۱۹۹۷؛ وال و هاگا، ۲۰۰۳). متادون ماده ی افیونی مصنوعی و آگونیست گیرنده ی مو (µ) است با طول عمر طولانی تر از دیگر افیون ها (مانند هرویین) که یک دوز دهانی آن روزانه از شروع نشانه های ترک مواد افیونی به مدت ۲۴ ساعت یا بیشترجلوگیری می کند. در آزمایشگاه تولید شده و به عنوان نوعی درمان برای وابستگی به مواد افیونی تجویز می شود. متادون اثرات وجدآور دیگر افیون ها را، بی آنکه لزوماً باعث سرخوشی، تسکین یا فقدان حس درد شود، کاهش می دهد (کان ناک، جوارز-گارسیا، جویت، فریو، لیو و همکاران،۲۰۰۷؛ پتیچن، استوهلر، دگلون، لیوتی، والدوگرو همکاران، ۲۰۰۱).
به عبارت دیگر، با مصرف متادون، احساس وجد و سرخوشی نخواهد شد و احتمال استفاده از افیون های غیرمجاز یا افزایش دوز مصرفی توسط مراجعان کاهش می یابد. درمطالعات متعدد اثر بخشی این درمان با درجات مختلف در ارتباط با حمایت روانی و درمان روانی بیماران وابسته به مواد مخدرنشان داده شده است (لینگ و همکاران،۱۹۷۶؛ سان و همکاران،۱۹۹۰؛ پوسر و همکاران، ۱۹۹۶؛ سویکا و همکاران، ۱۹۹۷؛ لیسون- ولف و همکاران،۲۰۰۲؛ وال و هاگا، ۲۰۰۳؛ ماتیک و همکاران، ۲۰۰۴؛ ویچن و همکاران، ۲۰۰۵). درمان نگهدارنده با متادون[۷] در بهبود سلامت روانی و جسمانی، عملکرد اجتماعی، ارتقاء کیفیت زندگی مؤثر است (مستشاری، ۱۳۸۰؛روحانی، سالاریه، عابدی و خیرخواه، ۱۳۹۱؛ دیمایر، وندرپلاپجن لامرتین، ون نیوهیوزن، سابی و همکاران، ۲۰۱۱). افراد وابسته به مواد افیونی، از طریق درمان نگهدارنده با متادون به جایگزینی ثابت از یک ماده مجاز، دسترسی پیدا می کنند. در نتیجه افرادی که تحت درمان هستند، به طور موقتی، از استرس دائمی مصرف مواد افیونی غیر مجازکه اغلب با فعالیت های مجرمانه و فعالیت های جنسی و تزریقی خطرناک همراه است رها می شوند. با بهره گرفتن از این نوع درمان، فرد به جای تجربه چرخه دائمی نوسانات خلقی، به حالات خلقی نسبتاً، ثابتی دست می یابد (کان ناک و همکاران، ۲۰۰۷).
به طورکلی، پژوهش ها حاکی از آن است که افراد تحت درمان نگهدارنده با متادون روزانه زمان کمتری را صرف استعمال مواد مخدرمی کنند. استعمال مواد افیونی غیر مجاز کاهش می یابد. این الگو تا زمانی که افراد تحت درمان هستند ادامه دارد. استعمال سایر مواد هم چون کوکائین، ماری جوانا و الکل کاهش می یابد. زمان کمتری را صرف فعالیت های مجرمانه می کنند. زمان کم تری را صرف معامله مواد می کنند. زمان کم تری را در حبس سپری می کنند. میزان مرگ و میر نسبت به افرادی که تحت درمان نیستند کمتر است. میزان مرگ و میر برای افرادی که تحت درمان نیستند ٣ بار بیشتر از کسانی است که تحت درمان قرار گرفته اند. تزریق و داشتن رفتارهای خطرناک مرتبط با آن کاهش می یابد. کاهش ابتلا به HIVدر آنها بیشتر است. بهبود عملکرد اجتماعی و افزایش احتمال داشتن شغل تمام وقت در آنها بیشتر است (وارد، ماتیک وهال، ۱۹۹۲؛ نوویک، جوزف وکروکسون،۱۹۹۰؛ بال و رس،۱۹۹۱).
بوپرنورفین هم مانند متادون یک درمان اثربخش و مؤثر نشان داده شده است. بوپرنورفین آگونیست نسبی گیرنده مو [۸]و آنتاگونیست قوی گیرنده کاپا [۹]می باشد. آگونیست های نسبی گیرنده مو، به گیرنده مو متصل شده و آن را فعال می کنند، اما این فعال کردن کمتر از آگونیست های کامل صورت می پذیرد. به این معنا که با وجود اپیوئید بودن و داشتن عوارض خاص اپیوئیدها هم چون سرخوشی و تضعیف سیستم تنفسی، حداکثر اثر آن کمتر از آگونیستهای کامل اپیوئید مانند هروئین و متادون است (ویچن و همکاران، ۲۰۰۵؛کاکو و همکاران ، ۲۰۰۳؛ گیرا و همکاران، ۲۰۰۴، کان ناک و همکاران، ۲۰۰۷). به دلیل میل ترکیبی زیاد به گیرنده مو، با اپیوئیدهای دیگر رقابت می کند و اثرات آن ها را بلاک می کند، و موجب جدا شدن مورفین، متادون، و اپیوئیدهای دیگر از گیرنده میگردد. به همین دلیل در بیماری که در بدنش مورفین وجود دارد، ایجاد علائم ترک می کند. دیگر آگونیست های گیرنده مو نمی توانند بوپرنورفین را از گیرنده جداکنند، و بنابراین نمی توانند اثر آگونیستی اپیوئید روی گیرنده ای داشته باشند که قبلاً توسط بوپرنورفین اشغال شده است. این مسئله در مورد آنتاگونیست های گیرنده مو نیز صادق است، یعنی نالوکسان و دیگر آنتاگونیست های گیرنده مو نمی توانند بوپرنورفین را از گیرنده جدا کرده و ایجاد علائم ترک کنند. سرعت آهستۀ جدا شدن بوپرنورفین از گیرنده مو مسئول مدت اثر طولانی آن، ایمن بودن در مصرف مقادیر زیاد و وابستگی فیزیکی کم است. به همین جهت می توان آن را یک بار در روز، یک روز در میان یا با فاصله ای طولانی تر تجویز نمود. بوپرنورفین دردوزهای پایین به اندازه کافی اثرات آگونیستی اپیوئید دارد و بنابراین موجب از بین رفتن علائم ترک می گردد .با افزایش دوز دارو، اثرات آگونیستی آن به صورت خطی افزایش می یابد تا جایی که به سطح ثابت [۱۰]می رسد و پس از آن افزایش دوز دارو با افزایش اثرات آن همراه نیست. این پدیده را ” اثر سقف[۱۱] “می نامند. به همین دلیل درمقایسه با آگونیستهای کامل اپیوئید خطر کم تری از نظر سوء مصرف، وابستگی و عوارض جانبی دارد (کومر، والکر وکالینر، ۲۰۰۵؛ والش، گیلسون، جسینکی، استیلتون و فیلیپس و همکاران، ۱۹۹۴). بوپرنورفین در دوزهای بالاتر، مانند یک آنتاگونیست عمل می کند، یعنی گیرنده ها را اشغال می کند، ولی آن ها را فعال نمی کند، و همزمان آگونیست های کامل را از گیرنده های خود جدا می کند یا آنها را بلاک می کند. بیشترین تأثیر درمانی بوپرنورفین در محدوده ۱۶ تا ۳۲ میلی گرم می باشد و به صورت قرص های زیرزبانی ۲ و ۸ میلی گرم مصرف می شوند. طبق مطالعات بوپرنورفین با دوزهای متوسط متادون برابری میکند (فورد، مورتون، لینتزریس، باری وگرادا، ۲۰۰۴). تجویز بوپرنورفین صرفنظر از دوز آن میزان ولع برای مصرف مواد مخدر را در عرض ۴ هفته کاهش میدهد. تجویز مکرر بوپرنورفین، در فرد ایجاد وابستگی می کند، اما به دلیل نسبی بودن خاصیت آگونیستی، میزان این وابستگی بسیار کمتر ازآگونیستهای کامل اپیوئیدها است. هم چنین سندرم ترک بوپرنورفین، نسبت به آگونیستهای کامل، شدت کمتر و شروع کندتری دارد. گیرا و همکارانش(۲۰۰۴ ) ادعا کردندکه مزایای بوپرنورفین بیشتر از متادون است.
در سال های اخیر روش درمان دارویی مانند درمان جایگزینی متادون و بوپرنورفین در سطح کشور و به طور مدون در حال اجرا می باشد. درمان نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین یکی از اقدامات پر اهمیت و کلیدی است که در راستای اهداف کاهش آسیب انجام می شود و امکان استفاده از مواد تزریقی و غیر قانونی را به شدت کاهش می دهد. هم چنین، مصرف منظم و دراز مدت آن ها از عود مجدد و مصرف مواد پیشگیری می کند. به دنبال درمان دارویی معمولاً وضعیت روانی و جسمانی و همچنین عملکرد اجتماعی بیمار بهبود مییابد (اسپکا[۱۲]، فینکبرین، لودیمن، لیفرت،کلویگ و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از عبیدی زادگان، مرادی، فرنام،۱۳۸۷). خطر اختلال عصب روان شناختی در سوء مصرف کنندگان مواد مخدر بسیار است (دیویس، لیدیارد و مک میلان، ۲۰۰۲). مطالعات موجود به طور عمده متمرکز بر مقایسه درمان نگهدارنده بوپرنورفین در مقابل درمان نگهدارنده متادون در افراد وابسته به مواد مخدر است. یافته های این مطالعات در بعضی موارد ضد و نقیض است. مطالعات متعدد نشان داده اند که عملکردهای شناختی یعنی زمان واکنش ساده[۱۳] در بیماران تحت درمان با متادون در مقایسه با گروه بوپرنورفین کندتر است و در آزمون توجه (برو / نرو) گروه تحت درمان با متادون در مقایسه با گروه کنترل کندتر بودند هر دو گروه تحت درمان با متادون و بوپرنورفین در حافظه کاری و یادگیری فهرست کلامی[۱۴] در مقایسه با گروه کنترل ضعیف تر بودند (رپیلی، فابریتوس، الهو، سالاسپرو، واهلبک و همکاران، ۲۰۰۷؛ سویکا، ۲۰۰۱). هم چنین بهبود در توانایی تصمیم گیری در افراد تحت درمان با بوپرنورفین بهتر است (پیراستو،۲۰۰۶). این در حالی است که سویکا و همکاران (۲۰۰۵) تفاوت معنی داری را در عملکردهای شناختی ادراک دیداری [۱۵]، توجه انتخابی[۱۶]، هوشیاری[۱۷]، واکنش پذیری[۱۸] و تحمل به تنش[۱۹] در بیماران وابسته به مواد مخدر که به صورت تصادفی در دو گروه متادون و بوپرنورفین اختصاص داده شده بودند پیدا نکردند جز تفاوت در خرده آزمون عملکردروانی حرکتی[۲۰] که در گروه تحت درمان با بوپرنورفین نسبت به گروه تحت درمان با متادون بهتر بود.
مرور مطالعات انجام شده حاکی ازتوجه پژوهشگران به بررسی آسیب های ناشی از مصرف موادی مانند حشیش، کوکایین، متامفتامین ها و هرویین است. اما در مورد آسیب های عصب روان شناختی احتمالی ناشی از مصرف متادون و بوپرنورفین پژوهش ها اندک بوده است. دارک[۲۱]، سیمز[۲۲]، مکدونالد[۲۳]، ویچز[۲۴] (۲۰۰۰) در پژوهشی به بررسی آسیب های شناختی بیماران مصرف کننده متادون پرداختند. در این پژوهش ۳۰ بیمار مصرف کننده متادون با ۳۰ آزمودنی عادی مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بیماران نگهدارنده با متادون نسبت به گروه کنترل در مقیاس های عصب روان شناختی عملکرد ضعیف تری داشتند. دوز مصرفی دارو نیز به عنوان یک متغیر تعدیل کننده عمل میکند. شواهد نشان می دهد که وقتی بیماران تحت درمان با متادون با توجه به متوسط دوز مصرفی به دو گروه تقسیم شدند گروه بیماران با دوز کم (۸ = n و متوسط دارو ۴۰ میلی گرم) در زمان واکنش ساده به طور معناداری بهتر از گروه بیماران با دوز بالا (۸ = n و متوسط دارو ۶۷ میلی گرم) بودند. نقصان[۲۵] در توجه فقط ممکن است در بیماران تحت درمان با متادون در مرحله اولیه درمان دیده شود که ممکن است اختلال آن ها وابسته به دوز باشد (رپیلی و همکاران، ۲۰۰۷). از آنجا که متادون و بوپرنورفین داروهای جایگزین مواد افیونی خصوصاً هرویین محسوب می شوند و در اکثر مراکز درمانی ترک اعتیاد کشور، از آن ها به عنوان داروی سم زدایی و درمان استفاده می شود، انجام پژوهش هایی که ابعاد مختلف تأثیرات متادون و بوپرنورفین را بر آسیب های عصب روان شناختی مشخص کند ضروری است.
با توجه به پژوهش های پیشین، فرض می شود عملکردهای شناختی یعنی توجه، حافظه کاری، حافظه دیداری و حافظه کلامی افرادی که تحت درمان متادون قرارگرفته اند با گروهی که تحت درمان بوپرنورفین قرار گرفته اند، احتمالاً متفاوت خواهد بود. با توجه به آن که دوز دارو یک متغیر تعدیل کننده است احتمالاً میزان دوز با نوع درمان کنش متقابل خواهد داشت. این مطالعه در صدد است عملکردهای شناختی (توجه، حافظه کاری، حافظه دیداری و حافظه کلامی) را در دو گروه تحت درمان های نگهدارنده متادون و بوپرنورفین با نقش تعدیل کنندگی دوز مصرف مقایسه نماید.
۳-۱- ضرورت پژوهش
رویکردی که در چند سال اخیر در مورد مسأله اعتیاد در جهان گسترش یافته است و یکی از موفق ترین رویکردهای نظری در این زمینه می باشد، رویکرد اعتیاد به عنوان یک بیماری مغزی است. اعتیاد به طور فزاینده ای به عنوان یک اختلال مغزی مزمن و عود کننده مورد توجه قرار گرفته است. مصرف مواد می تواند باعث آسیب های نوروسایکولوژی از جمله آسیب به عملکردهای شناختی شود (ورجو، تریبیو، اُروزوکو، پوینتی و پرزگارسیا، ۲۰۰۵؛ رپیلی،کیویساری، اوتی،کاهکانن و پویسکاری، ۲۰۰۶). مجموعه ای از توانایی ها مانند بازداری، خودگردانی، تصمیم گیری، حافظه کاری، حافظه کلامی، توجه، حل مسأله، حافظه دیداری را می توان از جمله مهم ترین عملکردهای نوروسایکولوژی دانست که در زندگی، انجام تکالیف یادگیری و کنش های هوشی به انسان کمک می کنند (اشمیت و وودریچ، ۲۰۰۴). در یک دهه اخیر، استفاده از دیدگاه های شناختی و نوروسایکولوژی در ارزیابی و توانبخشی سوء مصرف کنندگان مواد رو به گسترش است (پایولوس، هوزاک، زایوشچر، فرانک، براون و همکاران، ۲۰۰۲؛ رپیلی و همکاران، ۲۰۰۶). دلایل این امر، را می توان به شیوع گسترده اختلالات شناختی در این افراد دانست که در مطالعات تا ۶۰ درصد نیز گزارش گردیده است (لیورس و یاکیموف، ۲۰۰۳). پنهان ماندن این اختلالات بر خلاف اختلالات روانی و جسمانی تأثیرات قابل توجه بر زندگی روزمره از جمله فراموشی های گسترده، مشکلات تمرکز، مشکلات در تصمیم گیری، افزایش تکانشگری و مانند آن و کاهش سرعت بازگشت به دوره قبل از اعتیاد پس از ترک، دارد (سیزوچری و دنسیرو، ۲۰۰۳؛ بچرا، دولان، دنبورگ، هیندز، اندرسون و همکاران، ۲۰۰۱؛ پایوس و همکاران، ۲۰۰۲؛ بچرا و مارتین، ۲۰۰۴). درمان های نگهدارنده با متادون و بوپرنورفین هرچند خود نوعی اعتیاد جسمانی به این داروها ارزیابی می شود اما مساوی اعتیاد تلقی نمی شود. زیرا فرد به سبب مصرف منظم این دارو از دور تسلسل یکنواخت « مصرف – نشئگی - خماری – جستجوی نوبت بعدی مواد – مصرف» رها می شود. مصرف وسواس گونه مواد که در کنار آن به ندرت جایی برای پرداختن به کارهای دیگر باقی می ماند به واقع اساس رفتار اعتیادی است. این رهایی برگشت مجدد فرد به جامعه و معطوف ساختن نیروی زندگی به سایر زمینه ها را امکان پذیر می کند (مستشاری،۱۳۸۰).
با توجه به مطالب بالا، تلاش بر آن است که با دسترسی به اطلاعات بیشتر، زوایای جدیدی از تأثیرات مواد یاد شده بر عملکردهای شناختی مصرف کنندگان این مواد مشخص شود و با الهام از این یافته ها بتوان برنامه های توانبخشی تخصصی برای آماده سازی این افراد جهت ورود دوباره به زندگی فردی، شغلی و اجتماعی طراحی نمود. در واقع نقص در این عملکردها باعث می شود تا فرد در زندگی روزمره با مشکلاتی در حوزه های کنترل هیجانات، تصمیم گیری، رانندگی، روابط و مانند آن روبه رو باشد که به طور واضح بهره وری شخص را کاهش می دهد و درمان های فعلی نیز تنها در بحث سم زدایی و ترک مواد بیشتر استفاده می شود و کمتر به بحث توانبخشی شناختی این افراد پرداخته می شود. از طرف دیگر با گسترش روزافزون مواد افیونی در میان جوامع و نیز موضوع پیشگیری و درمان، پژوهش در زمینه داروهای نگهدارنده و سم زدایی ضروری به نظر می رسد. از آنجا که متادون و بوپرنورفین داروهای جایگزین مواد افیونی خصوصاً هرویین محسوب می شود و در اکثر مراکز درمانی ترک اعتیاد، از آن ها به عنوان داروهای سم زدایی و نگهدارنده استفاده می شود، انجام پژوهش هایی که ابعاد مختلف تأثیرات این داروها را مشخص کند، ضروری است. زیرا شواهد ضد و نقیضی در خصوص آسیب های متادون و بوپرنورفین نیز مطرح می باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه درمان های نگهدارنده متادون و بوپرنورفین بر عملکردهای شناختی: نقش تعدیل کنندگی دوز مصرفی است.
۴-۱- هدف های پژوهش
۱- مقایسه حافظه کاری افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین
۲- مقایسه حافظه کلامی افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین
۳- مقایسه حافظه دیداری افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین
۴- مقایسه زمان پاسخ های صحیح افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین
۵- مقایسه دوز دارو ( بالا-پایین) بر حافظه کاری
۶- مقایسه دوز دارو ( بالا-پایین) بر حافظه کلامی
۷- مقایسه دوز دارو ( بالا-پایین) بر حافظه دیداری
۸- مقایسه دوز دارو ( بالا-پایین) بر زمان پاسخ های صحیح
۹- بررسی کنش متقابل نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه کاری
۱۰- بررسی کنش متقابل نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه کلامی
۱۱- بررسی کنش متقابل نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه دیداری
۱۲- بررسی کنش متقابل نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر زمان پاسخ های صحیح
۵-۱- سؤال های پژوهش
۱- آیا حافظه کاری افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین تفاوت معناداری دارد؟
۲- آیا حافظه کلامی افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین تفاوت معناداری دارد؟
۳- آیا حافظه دیداری افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین تفاوت معناداری دارد؟
۴- آیا زمان پاسخ های صحیح افراد تحت درمان نگهدارنده متادون و بوپرنورفین تفاوت معناداری دارد؟
۵- آیا حافظه کاری افراد با مصرف دوز دارو بالا و پایین متفاوت است؟
۶- آیا حافظه کلامی افراد با مصرف دوز دارو بالا و پایین متفاوت است؟
۷- آیا حافظه دیداری افراد با مصرف دوز دارو بالا و پایین متفاوت است؟
۸- آیا زمان پاسخ های صحیح افراد با مصرف دوز دارو بالا و پایین متفاوت است؟
۹- آیا نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه کاری کنش متقابل دارند؟
۱۰- آیا نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه کلامی کنش متقابل دارند؟
۱۱- آیا نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر حافظه دیداری کنش متقابل دارند؟
۱۲- آیا نوع روش درمان نگهدارنده و دوز مصرفی بر زمان پاسخ های صحیح، کنش متقابل دارند؟
۶-۱- متغیرهای پژوهش
الف) متغیرهای مستقل: روش های درمان (داروی متادون و بوپرنورفین)
ب) متغیرهای وابسته: حافظه کاری، حافظه کلامی، حافظه دیداری، توجه (زمان پاسخ های صحیح)
ج) متغیر تعدیل کننده: دوز مصرف
د) متغیرهای کنترل: سابقه اعتیاد، نوع ماده مخدر مصرفی (تریاک و شیره)، میزان مصرف ماده مخدر (گرم)، جنس (مرد)، سوء مصرف الکل حاد، اختلالات روان پزشکی محور Ι (مانند افسردگی عمده، افکار خودکشی، هیپو مانی، مانی یا روان پریشی)، بهره هوشی کمتر از ۸۵ در خرده آزمونهای کلامی وکسلر بزرگسالان ( WAIS-R)، سن (۵۰-۱۸) سال، تحصیلات حداقل ابتدایی.
۷-۱- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
الف- تعریف مفهومی متغیرهای پژوهش
۱- حافظه کاری: حافظه کاری (حافظه فعال) شامل یادهایی است که تنها به مدت چند ثانیه ذخیره می شوند. حافظه کاری هم چنین شامل یک بخش توجهی است که گنجایش محدودی دارد و می تواند به طور کلی ۲±۷ قطعه اطلاعات را یا به صورت شنیداری یا به صورت دیداری نگه دارد (بادلی ، ۱۹۹۷؛ به نقل ازاتکینسون ، اتکینسون، اسمیت، بم و هوکسما ،۲۰۰۰) .
۲- توجه: توجه وسیله ای است که با آن، میزان محدودی از اطلاعات را از میان حجم عظیم اطلاعاتی که حواس، حافظه ذخیره شده و سایر فرایندهای شناختی ما در اختیار دارد، به صورت فعال پردازش می کنیم (دو ویرد ، ۲۰۰۳ ؛ دانکن، ۱۹۹۹ ؛ ماتر،۱۹۹۹؛ پوزنر و فرناندز دوک ورائو، ۲۰۰۳؛ به نقل از استرنبرگ، ۲۰۰۶).
در تیر ماه ۱۳۳۷ ماده واحده مجلس شورای ملی با ۴ تبصره اجازه بکار انداختن یک دستگاه فرستنده تلویزیون را صادر نمود .
در همان سال نخستین فرستنده تلویزیونی با مدیریت خصوصی شروع بکار نمود و پس از آن سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران تشکیل گردید که دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بود با این وجود، سازمان مزبورعملاً در دست دولت قرار داشت.
قبل از انقلاب با تصویب قانون تشکیل سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران در سال۲۹/۳/۵۰، تمام
فرستندههای رادیویی و تلویزیونی کشور تحت تصدی سازمان واحدی قرار گرفت که به صورت
شرکت های سهامی اداره می شد. وبعد از انقلاب با تصویب اساسنامه صدا و سیمای جمهوری اسلامی و بر اساس قانون اساسی به یک رسانه کاملاًدولتی و وابسته به دولت تبدیل شد.[۲۴]
بند۲:جایگاه حقوقی رادیو و تلویزیون در ایران
الف) قبل از بازنگری قانون اساسی
ایجاد سازمان رادیو تلویزیون ملی وانحصار آن توسط دولت نارضایتیهایی را مبنی بر نبود آزادی بیان و انتشار افکار عمومی در پیداشت و به همین جهت بعد از انقلاب و مقارن بررسیهایی درباره قانون اساسی جدید، بحث در مورد رادیو تلویزیون هم از مباحث داغ مجلس شد.به گونه ای که در قانون اساسی در مورد اهمیت رادیو تلویزیون مطالبی بیان شد و وسایل ارتباط جمعی (رادیو تلویزیون)را وسایلی دانست که بایستی در جهت تکامل انقلاب اسلامی و در خدمت اشاعه فرهنگ اسلامی قرار گیرند و از اشاعه
خصلت های ضد اسلامی پرهیز نمایند.هنگام تصویب اصل ۱۷۵ مخالفت هایی مبنی بر اداره ی سازمان رادیو و تلویزیون ابراز شد لیکن این اصل به شرحی که در ذیل آمده به تصویب رسید و به این اختلافات پایان داد).
«در رسانه های گروهی(رادیو و تلویزیون)آزادی انتشار و تبلیغات طبق موازین اسلامی باید تامین شود. این رسانه زیر نظر مشترک قوای سه گانه قضایی،مقننه و مجریه اداره خواهد شد ترتیب آن را قانون معین میکند[۲۵].»
با وجود این امر بعلت شرایط زمانی و جنگ تحمیلی و تحولات سیاسی لازم بود که تغییراتی در این زمینه و در شیوه اعمال مدیریت صورت گیرد و به همین دلیل این دو رسانه نیز زیر نظر رهبری قرار گرفته و شورای سرپرستی سازمان فاقد اعتبار گردید[۲۶].
ب)بعد از بازنگری قانون اساسی
از جمله مهمترین مسائلی که در سال۱۳۶۸ در مورد بازنگری در قانون اساسی وجود داشت،مسئله اداره رادیو و تلویزیون بود که در دستور کار قرار گرفت و نظر امام مبنی بر نظارت قوای سه گانه بر مدیریت این سازمان نیز به این مبحث تعمیم داده شد[۲۷]. اصل۱۷۵ پیشین به شکل جدیدی اصلاح شد و بیانگر این نکته بود که در صدا و سیما باید آزادی بیان و نشر افکار منطبق بر موازین اسلامی تأمین گردد و عزل و نصب رئیس این سازمان با مقام رهبری است و شورایی متشکل از هر سه قوه (هرکدام دونفر)براین سازمان نظارت خواهند داشت. بعد از اصلاح این ماده نیز شورای سیاستکذاری صدا و سیما که متشکل از جمعی از صاحبنظران بود تاسیس گردید.که تعیین سیاستهای صدا و سیما برعهده ی این شورا بود.[۲۸]
بند۳: جایگاه سازمان صدا و سیما در نظام اداری ایران
براساس ماده ۲ اساسنامه صدا و سیما،صدا و سیما و واحدهای تابعه و مؤسسات اداری وابسته به آن از لحاظ اداری ،مالی و استخدامی تابع قانون اداره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و مقررات این مؤسسه می باشند.از این رو سازمان صدا و سیما بر اساس یک آئین نامه استخدامی خاص نیروی انسانی خود را تأمین می کند[۲۹].لیکن این امر موجب نمی شود که ما سازمان صدا وسیما را یک مؤسسه عمومی ندانیم. چرا که تمام عناصر یک مؤسسه عمومی چون شخصیت حقوقی مستقل عمومی،ارائه یک خدمت عمومی و همچنین ایجاد به وسیله قانون در آن به چشممی خورد[۳۰].خصوصاً اینکه رادیو و تلویزیون در ایران کاملاً دولتی بوده و در انحصارحکومت می باشد[۳۱].اساسنامه و بودجه آن از بودجه عمومی کشور تأمین
می گردد،ضمن اینکه تبصره ماده ۲ آئین نامه اجرایی قانون رسیدگی به تخلفات اداری از صدا وسیما به عنوان یک مؤسسه عمومی یاد نموده است.
درخصوص اینکه آیا سازمان صدا وسیما مؤسسه دولتی است یا خیر ،تا قبل از بازنگری سال۶۸ بر اساس ماده ۳ قانون محاسبات عمومی کشور مصوب۱/۶/۶۶ ، دولتی محسوب می شد[۳۲].اما بعد از بازنگری سازمان از تحت نظر سه قوه خارج شد و عزل و نصب آن بر عهده ی مقام رهبری قرار گرفت از این رو اطلاق مؤسسه دولتی به آن چندان صحیح نیست به خصوص اینکه ماده۵ قانون محاسبات عمومی کشور در مورد مؤسسات مشابه واژه مؤسسات عمومی و غیر دولتی بکار برده است هرچند در فهرست این قانون نام صدا و سیما ذکر نگردیده است.[۳۳]
گفتارپنجم: رسانه های صوتی،تصویری در سایر کشورها
الف) رسانه های صوتی ،تصویری در امریکا
در بسیاری از جوامع تمرکز بر رسانه های گروهی وجود دارد و دولت نظارت مستقیم بر فعالیت
رسانه ها دارد ،اما در امریکا این امر چندان رعایت نمی شود و این امر به بخش خصوصی واگذار شده است.با وجود این کمیسیون ارتباطات فدرال متشکل از ۵ عضو انتخابی توسط ریاست جمهور که مورد تأیید سنا می باشد ،وظیفه نظارت بر عملکرد شبکه های رادیو و تلویزیون را دارد و تمام مجوزها برای فعالیت این دو رسانه توسط این سازمان صادر می گردد[۳۴].البته به موجب قانون ارتباطات ۱۹۴۳این کمیسیون حق سانسور و مخالفت با نظریات مختلف را ندارد ودر صورت وجود مخالفت و سانسور صاحبان شبکه
می توانند طرح دعوی کنند.[۳۵]
ب) رسانه های صوتی و تصویری در انگلستان
اولین اقدامات عملی برای تأسیس رادیو و تلویزیون در دهه های ۳۰و۴۰ میلادی در کشور انگلستان صورت گرفت.بعد از یک دوره کوتاه زمانی که فرستنده رادیوئی زیر نظر یک شرکت خصوصی اداره
می شد،درسال ۱۹۳۶ بنگاه سخن پراکنی انگلستان(BBC)با فرمان شاه تأسیس و فعالیت فرستنده رادیویی تحت نظارت حکومتی درآمد.[۳۶]البته بعدها با تلاش«لرد سلسلدان» این بنگاه در اواخر دهه چهل میلادی اقدام به تأسیس اولین فرستنده تلویزیونی نیز نمود[۳۷].بی بی سی توسط یک شورای اداری دوازده نفره که توسط پادشاه انتخاب می شوند اداره می شود و هزینه های آن نیز از طریق مالیاتهای عمومی تأمین
می گردد[۳۸].علاوه بر این سازمان ،کمیسیون تلویزیون های خصوصی انگلستان(IIC)نیز بر فعالیتهای
شبکه های خصوصی نظارت داشته و مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات را برای همه انواع خدمات تجاری برعهده دارد[۳۹].
ج)رسانههای صوتی و تصویری در فرانسه
در سال ۱۹۶۴،ماه ژوئن، سازمان رادیو تلویزیون در کشور فرانسه متشکل از نمایندگان منصوب دولت (۱۴نفر)و نمایندگان منتخب مردم وزیر نظر یک شورای اداری ایجاد شد.اما این سازمان در سال۱۹۷۴ منحل شد وتشکیلات جدیدی به نام (مؤسسه سمعی و بصری ) برای امور تحقیقاتی و تمرکز اسناد با نظارت دولت ایجاد شد. همچنین تشکیلات جدیدی با نام موسسه عمومی پخش برای نظارت بر عملکرد پخش رادیو و تلویزیون بوجود آمد.ضمن اینکه به موجب قانون ۱۹۷۲ شورای عالی سمعی و بصری، متشکل از۴۰ عضو پارلمانی و شخصیت های علمی و فرهنگی و هنری تشکیل و وظیفه مشورتی در امور سمعی و بصری را برای دولت و برای هدایت تشکیلات رادیو و تلویزیونی بر عهده گرفت [۴۰].
در ژانویه ۸۹ بر اساس قانون ۱۷ شورای عالی سمعی و بصری به صورت اداره مستقل تاسیس شد که شامل ۹ عضو است که به حکم رئیس جمهور از۳ گروه ریاست جمهوری ،مجلس سنا و مجمع ملی انتخاب می شوند.وظیفه این شورا نظارت بر عملکرد شبکه های مختلف تلویزیونی است[۴۱].
د)رسانههای صوتی،تصویری در آلمان
در آلمان یک شورای اداری که تشکیل شده از اعضای مجلس محلی و دولت محلی و سایر گروه های اجتماعی هستند، با قوانین خاص خود در مورد پخش فعالیت می کنند. این شورا چند بار در سال تشکیل
می شود و شورایی نیز برای نظارت بر امور برنامهها تعیین می نماید.نکته ی جالب توجه در مورد رادیو و تلویزیون در آلمان اینست که این کشور بیشترین دریافت کننده برنامه رادیو تلویزیونی در اروپا است[۴۲] . اخبار و اطلاعات در این کشور بدون هیچ سانسوری پخش شده و حق پاسخگویی در رادیو و تلویزیون نیز دراین کشور برسمیت شناخته شده است. نامداران دولتی هم این حق را دارا هستند که نظرات رسمی خود را بیان کنند اما حق تفسیر و ارزیابی و بحث و نقد برای سازمان و مخاطبین در همه ی موارد محفوظ است.[۴۳]
فصل دوم: مبانی قانونی مسئولیت مدنی رسانههای صوتی،تصویری
قوانین و مقررات مختلفی وجود دارند که از رسانههای صوتی و تصویری صحبت به میان آورده اند و مسؤولیت هایی را برای رسانه تعریف کرده اند.هرچند مقررات خاصی درمورد مسئولیت مدنی رسانه های صوتی و تصویری وجود ندارد ولی می توان از مجموعه قوانین و مقررات مختلف بخشی از این مسئولیتها را احصاء نمود.در این فصل ابتدا به بررسی مبانی عام مسئولیت مدنی پرداخته و سپس به بعضی از مقررات خاص که در زمینه ی مسئولیت مدنی این نوع رسانهها کاربرد دارند اشاره مینمائیم.
گفتاراول: مبانی عام قانونی
بند۱: قانون اساسی
قانون اساسی مبنا و پایه و مرجع قوانین است که اصول و خط مشیها را دربر دارد .دراین گفتار اصول مربوط به مسؤولیت مدنی و اصول مربوط به رسانه های صوتی ،تصویری در قانون اساسی را مورد بررسی قرار میدهیم. قانون اساسی متشملبر مجموعه اصول وقواعد کلی است که شکل حکومت و سازمان عالی قوای سه گانه کشور و ارتباط آنها با یکدیگر و حقوق و آزادیهای افراد را در مقابل دولت مشخص
مینماید.[۴۴]
الف) اصول مربوط به مسؤولیت مدنی
اصل چهلم قانون اساسی با الهام از قاعده لاضرر بیان می دارد)
«هیچ کس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیلهی اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد».اضرار به دیگری در این اصل ممنوع دانسته شده است ونتیجهی آن ایجاد مسؤولیت مدنی اعمال کنندهی حق و حدود و بهره مندی از حقوق مشروع افراد و رسانه های صوتی،تصویری است[۴۵].
اصل ۲۲ نیز مقرر می دارد :«حیثیت،جان،مال،حقوق،مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است،مگر در مواردی که قانون تجویز کند.»مصونیت حقوق بر شمرده شده در اصل۲۲ به معنای ناروا و مسؤولیت آور بودن تعدی و تجاوز به هریک از آنهاست،چه این امر را حکومت صورت دهد و چه مردم و چه نهادهایی همچون رسانههای همگانی دولتی یا خصوصی.همچنین اصل ۱۷۱قانون اساسی به طور صریح از جبران ضررهای مادی و معنوی صحبت بعمل آورده است.
ب) اصول مربوط به رسانههای صوتی وتصویری
در بین رسانههای صوتی و تصویری در قانون اساسی، صدا و سیما و مطبوعات دو رسانهای هستند که اصولی در قانون اساسی به آنها اختصاص داده شده است.اصل۲۴ قانون اساسی بیان می دارد که «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند،مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد.تفصیل آن را قانون معین می کند».آزادی بیان به عنوان یک اصل پذیرفته شده در قانون اساسی در مورد رسانههای صوتی و تصویری است که البته باید حدود این حق رعایت گردد و مخل مبانی اسلام نباشد.
ذکر اصول مطالب در مورد صدا و سیما در قانون اساسی بیانگر جایگاه عظیم صدا و سیما نزد واضعان قانون اساسی و تاثیر آن به عنوان رکنی از جامعه اسلامی است. اصل۱۷۵ این قانون به بیان نشر افکار و آزادی بیان به عنوان حقی برای صدا و سیما با تکیه بر رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور و تأمین این حق از جانب دولت و صدا وسیما میپردازد .نکته ی دیگری که در این اصل ذکر گردیده نصب و عزل رئیس این سازمان و نظارت بر آن است[۴۶].
نکته ی مهم در زمینه ی صدا وسیما مسئلهی مالکیت آن است که براساس اصل۴۴ قانون اساسی، «رادیو ،تلویزیون» به عنوان بخش دولتی،به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. به این موضوع در تعیین مسؤول فعل زیانبار و به ویژه در بحث مسؤولیت های ناشی از فعل غیر که دولت در مفهوم عام خود نیز، یکی از مهمترین اشخاص مسؤول در قبال اعمال زیانبار کارکنان خود میباشد،حائز اهمیت است.[۴۷]
بند۲:قانون مدنی
تا پیش از تصویب قانون مسؤولیت مدنی،قانون مدنی۱۳۳۹ به عنوان تنها منبع مسؤولیت مدنی مورد استفاده قرار میگرفت. قواعد مسؤولیت مدنی بر اساس قواعد مربوط به اتلاف و تسبیب و غصب نوشته شده است و آنچه که اهمیت دارد اینست که نویسندگان قانون مدنی به تبعیت از فقها ، نقشی برای تقصیربه عنان مبنا قائل نبودند و یا اگر به آن اشاره نموده اند بیشتر برای آسانی احراز رابطه سببیت بین فعل زیانبار و ضرر بوده است تا مبنا قرار دادن تقصیر..
راهکار مبتنی بر معیار
راهکار مبتنی بر نمونه برداری
راهکار مبتنی بر معیار
در دسته بندی شایع ترین معیار ارزیابی کارایی دسته بند، معیار دقت دسته بندی است. در معیار دقت دسته بندی فرض بر یکسان بودن ارزش رکوردهای دسته های مختلف دسته بندی است. در راهکار مبتنی بر معیار بجای استفاده از معیار دقت دسته بندی از معیارهایی بهره برداری می شود که بتوان بالاتر بودن ارزش دسته های نادر و کمیاب را در آنها به نحوی نشان داد. بنابراین با لحاظ نمودن معیارهای گفته شده در فرایند یادگیری خواهیم توانست جهت یادگیری را به سمت نمونه های نادر هدایت نماییم. از جمله معیارهایی که برای حل مشکل عدم تعادل دسته ها بکار می روند عبارتند از Recall, Precession, F-Measure, AUC و چند معیار مشابه دیگر.
۲-۴-۲-راهکار مبتنی بر نمونه برداری
نمونه برداری یکی از راهکارهای بسیار موثربرای مواجهه با مشکل دسته های نامتعادل است. ایده اصلی نمونه برداری آن است که توزیع نمونه ها را به گونه ای تغییر دهیم که دسته کمیاب به نحو پررنگ تری در مجموعه داده های آموزشی پدیدار شوند. سه روش برای این راهکار وجود دارد که عبارتند از:
الف- نمونه برداری تضعیفی:
در این روش نمونه برداری، توزیع نمونه های دسته های مساله به گونه ای تغییر می یابند که دسته شایع به شکلی تضعیف شود تا از نظرفراوانی با تعداد رکوردهای دسته نادر برابری کند. به این ترتیب هنگام اجرای الگوریتم یادگیری، الگوریتم ارزشی مساوی را برای دو نوع دسته نادر و شایع درنظر می گیرد.
ب- نمونه برداری تقویتی:
این روش درست برعکس نمونه برداری تضعیفی است. بدین معنی که نمونه های نادر کپی برداری شده و توزیع آنها با توزیع نمونه های شایع برابر می شود.
ج- نمونه برداری مرکب:
در این روش از هردو عملیات تضعیفی و تقویتی بصورت همزمان استفاده میشود تا توزیع مناسب بدست آید.
در این پژوهش با توجه به کمتر بودن نسبت نمونه نادر یعنی منجر به خسارت شده به نمونه شایع از روش نمونه برداری تضعیفی استفاده گردید که کل تعداد نمونه ها به حدود ۳ هزار رکورد تقلیل پیدا کرد و توزیع نمونه ها به نسبت مساوی بوده است. شایان ذکر است این نمونه برداری پس از انجام مرحله پاک سازی داده ها انجام شد که خود مرحله پاکسازی با عث تقلیل تعداد نمونه های اصلی نیز گردیده بود.
پیشینه تحقیق
سالهاست که محققان در زمینه بیمه و مسائل مرتبط با آن به تحقیق پرداخته اند و از جمله مسائلی که برای محققان بیشتر جذاب بوده است می توان به کشف تقلب اشاره کرد.
Brockett و همکاران ابتدا به کمک الگوریتم تحلیل مولفه های اصلی (PCA) به انتخاب ویژگی ها پرداختند و سپس با ترکیب الگوریتم های خوشه بندی و شبکه های عصبی به کشف تقلبات بیمه اتومبیل اقدام کردند. مزیت این کار ترکیب الگوریتمها و انتخاب ویژگی بوده که منجر به افزایش دقت خروجی بدست آمده گردید.
Phua و همکاران [ Phua et. al 2004] با ترکیب الگوریتم های شبکه های عصبی پس انتشاری ، بیزساده و درخت تصمیم c4.5 به کشف تقلب در بیمه های اتومبیل پرداختند.نقطه قوت این کار ترکیب الگوریتم ها بوده اما بدلیل عدم کاهش ویژگی ها و کاهش ابعاد مساله میزان دقت بدست آمده در حد اعلی نبوده است.
Allahyari Soeini و همکاران نیز یک متدلوژی با بهره گرفتن از روش های داده کاوی خوشه بندی ودرخت تصمیم برای مدیریت مشتریان ارائه دادند. از ایرادات این روش میتوان عدم استفاده از الگوریتم های دسته بندی و قوانین انجمنی را نام برد.
مورکی علی آباد ] مورکی علیآباد۱۳۹۰[ تحقیقی داشته است که اخیراً در زمینه بیمه صورت گرفته و درمورد طبقهبندی مشتریان صنعت بیمه با هدف شناسایی مشتریان بالقوه با بهره گرفتن از تکنیکهای دادهکاوی (مورد مطالعه: بیمهگذاران بیمه آتشسوزی شرکت بیمه کارآفرین (که هدف آن دسته بندی مشتریان صنعت بیمه بر اساس میزان وفاداری به شرکت، نوع بیمه نامه های خریداری شده، موقعیت جغرافیایی مکان های بیمه شده و میزان جذب به شرکت بیمه در بازه زمانی ۴ سال گذشته بوده است. روش آماری مورد استفاده از تکنیک های داده کاوی نظیر درخت تصمیم و دسته بندی بود. این تحقیق نیز چون نمونه آن قبلا انجام شده بوده از الگوریتم های متفاوت استفاده نکرده است. همچنین سعی بر بهبود تحقیق قبلی نیز نداشته است. وجه تمایز این تحقیق با نمونه قبلی استفاده از ویژگی های متفاوت بوده است.
عنبری ]عنبری ۱۳۸۹[ نیز پژوهشی در خصوص طبقه بندی ریسک بیمه گذاران در رشته بیمه بدنه اتومبیل با بهره گرفتن از داده کاوی داشته است که هدف استفاده از داده های مربوط به بیمه نامه بدنه از کل شرکتهای بیمه (بانک اطلاعاتی بیمه خودرو) بوده و سعی بر آن شده است تا بررسی شود که آیا میتوان بیمه گذاران بیمه بدنه اتومبیل را از نظر ریسک طبقه بندی کرد؟ و آیا درخت تصمیم برای طبقه بندی بیمه گذاران بهترین ابزار طبقه بندی می باشد؟ و آیا سن و جنسیت از موثرترین عوامل در ریسک بیمه گذار محسوب می شود؟ نتایج این طبقه بندی به صورت درخت تصمیم و قوانین نشان داده شده است. ونتایج حاصل از صحت مدل درخت تصمیم با نتایج الگوریتم های شبکه عصبی و رگرسیون لجستیک مورد مقایسه قرار گرفته است. از مزیت های این تحقیق استفاده از الگوریتم های متفاوت و مقایسه نتایج حاصله برای بدست آوردین بهترین الگوریتم ها بوده است.
رستخیز پایدار]رستخیز پایدار ۱۳۸۹[ تحقیقی دیگر در زمینه بخش بندی مشتریان بر اساس ریسک با بهره گرفتن از تکنیک داده کاوی (مورد مطالعه: بیمه بدنه اتومبیل بیمه ملت) داشته است. با بهره گرفتن از مفاهیم شبکه خود سازمانده بخش بندی بر روی مشتریان بیمه بدنه اتومبیل بر اساس ریسک صورت گرفت. در این تحقیق عوامل تأثیرگذار بر ریسک بیمه گذاران طی دو مرحله شناسایی گردید. در مرحله اول هیجده فاکتور ریسک در چهار گروه شامل مشخصات جمعیت شناختی، مشخصات اتومبیل، مشخصات بیمه نامه و سابقه راننده از بین مقالات علمی منتشر گردیده در ژورنال های معتبر در بازه سال های ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۹ استخراج گردید و در مرحله دوم با بهره گرفتن از نظرسنجی از خبرگان فاکتورهای نهایی تعیین گردید. مشتریان بیمه بدنه اتومبیل در این تحقیق با بهره گرفتن از شبکه های عصبی خودسازمانده به چهار گروه مشتریان با ریسک های متفاوت بخش بندی گردیدند. مزیت این تحقیق استفاده از نظر خبرگان بیمه بوده و ایراد آن عدم استفاده از ویژگی های بیشتر و الگوریتم های انتخاب ویژگی بوده است.
ایزدپرست ]ایزدپرست۱۳۸۹[ همچنین تحقیقی در مورد ارائه چارچوبی برای پیش بینی خسارت مشتریان بیمه بدنه اتومبیل با بهره گرفتن از راهکار داده کاوی انجام داده است که چارچوبی برای شناسایی مشتریان بیمه بدنه اتومبیل ارائه میگردد که طی آن میزان خطرپذیری مشتریان پیشبینی شده و مشتریان بر اساس آن ردهبندی میگردند. در نتیجه با بهره گرفتن از این معیار (سطح خطرپذیری) و نوع بیمهنامه مشتریان، میتوان میزان خسارت آنان را پیشبینی کرده و تعرفه بیمهنامه متناسب با ریسک آنان تعریف نمود. که این مطلب میتواند کمک شایانی برای شناسایی مشتریان و سیاستگذاریهای تعرفه بیمه نامه باشد. در این تحقیق از دو روش خوشهبندی و درختتصمیم استفاده میگردد. در روش خوشهبندی مشتریان بر اساس ویژگی هایشان در خوشه هایی تفکیک شده، سپس میانگین سطح خسارت در هر یک از این خوشهها را محاسبه میکند. حال مشتریان آتی با توجه به اینکه به کدامیک از این خوشهها شبیه تر هستند در یکی از آنها قرار میگیرند تا سطح خسارتشان مشخص گردد. در روش درختتصمیم با بهره گرفتن از دادههای مشتریان، درختی را بر اساس مجموعهای از قوانین که بصورت “اگر-آنگاه” میباشد ایجاد کرده و سپس مشتریان جدید با بهره گرفتن از این درخت ردهبندی میگردند. در نهایت هر دو این مدلها مورد ارزیابی قرار میگیرد. ایراد این روش در عدم استفاده از دسته بند ها بوده است. چون ماهیت تحقیق پیش بینی بوده است استفاده از دسته بند ها کمک شایانی به محقق در تولبد خروجی های حذاب تر می کرد.
خلاصه فصل
عمده پژوهشهایی که درخصوص داده های بیمه ای صورت گرفته کمتر به سمت پیش بینی سود و زیان شرکتهای بیمه بوده است. در موارد مشابه نیزپیش بینی خسارت مشتریان انجام شده که هدف دسته بندی مشتریان بوده است. موضوع این پژوهش اگرچه از نوع همسان با تحقیقات گفته شده است اما در جزئیات بیمه شخص ثالث را پوشش می دهد که درکشور ما یک بیمه اجباری تلقی می شود. همچنین تعداد خصیصه هایی که در صدور یا خسارت این بیمه نامه دخالت دارند نسبت به سایر بیمه های دیگر بیشتر بوده ضمن اینکه بررسی سود یا زیان بیمه شخص ثالث با بهره گرفتن از دانش نوین داده کاوی کارتقریبا جدیدی محسوب می شود.
فصل سوم
شرح پژوهش
در این فصل هدف بیان مراحل انجام این پژوهش و تحلیل خروجی های بدست آمده می باشد.
انتخاب نرم افزار
در اولین دهه آغاز به کار داده کاوی و در ابتدای امر، هنوز ابزار خاصی برای عملیات کاوش وجود نداشت و تقریبا نیاز بود تا تمامی تحلیل گران، الگوریتمهای موردنظر داده کاوی و یادگیری ماشین را با زبان های برنامه نویسی مانند c یا java یا ترکیبی از چند زبان پیاده سازی کنند. اما امروزه محیط های امکان پذیر برای این امر، با امکانات مناسب و قابلیت محاوره گرافیکی زیادی را می توان یافت]صنیعی آباده ۱۳۹۱[.
Rapidminer
این نرم افزار یک ابزار داده کاوی متن باز است که به زبان جاوا نوشته شده و از سال ۲۰۰۱ میلادی تا به حال توسعه داده شده است. در این نرم افزار سعی تیم توسعه دهنده بر این بوده است که تا حد امکان تمامی الگوریتم های رایج داده کاوی و همچنین یادگیری ماشین پوشش داده شوند. بطوری که حتی این امکان برای نرم افزار فراهم شده است تا بتوان سایر ابزارهای متن باز داده کاوی را نیز به آن الحاق نمود. رابط گرافیکی شکیل و کاربر پسند نرم افزار نیز آن را یک سرو گردن بالاتر از سایر ابزارهای رقیب قرار میدهد]صنیعی آباده ۱۳۹۱[.
مقایسه RapidMiner با سایر نرم افزار های مشابه
در اینجا دو نرم افزار مشهور متن باز را با RapidMiner مقایسه خواهیم کرد و معایب و مزایای آنها را بررسی می کنیم.
الف-R
یک زبان برنامه نویسی و یک پکیج داده کاوی به همراه توابع آماری است و بر پایه زبان های s و scheme پیاده سازی شده است. این نرم افزار متن باز، حاوی تکنیک های آماری مانند: مدل سازی خطی و غیرخطی، آزمون های کلاسیک آماری، تحلیل سری های زمانی، دسته بندی، خوشه بندی، و همچنین برخی قابلیت های گرافیکی است. R را می توان در محاسبات ماتریسی نیز بکار برد که این امر منجر به استفاده از آن در علم داده کاوی نیز می شود.
-مزایا:
شامل توابع آماری بسیار گسترده است.
بصورت بسیارمختصر قادر به حل مسائل آماری است.
دربرابر سایر نرم افزار های مرسوم کار با آرایه مانند Mathematica, PL, MATLAB, LISP/Scheme قدرت مند تر است.
با بهره گرفتن از ویژگی Pipeline قابلیت ترکیب بالایی را با سایر ابزارها و نرم افزارها دارد.
توابع نمودار مناسبی دارد.
-معایب:
فقدان واسط کاربری گرافیک
فقدان سفارشی سازی لزم جهت داده کاوی
ساختار زبانی کاملا متفاوت نسبت به زبان های برنامه نویسی مرسوم مانندc, PHP, java, vb, c#.
نیاز به آشنایی با زبانهای آرایه ای
قدیمی بودن این زبان نسبت به رقبا. این زبان در ۱۹۹۰ ساخته شده است.
ب- Scipy
یک مجموعه از کتابخانه های عددی متن باز برای برنامه نویسی به زبان پایتون[۲۰] است که برخی از الگوریتم های داده کاوی را نیز پوشش می دهد.
-مزایا
برای کاربردهای ریاضی مناسب است.
عملیات داده کاوی در این نرم افزار چون به زبان پایتون است راحت انجام می شود.