اول: روابط سیاسی
در مجموع ده دور گفتگو میان ایران و اروپا صورت گرفت که به هر حال تأثیر قابل توجهی در روابط سیاسی طرفین برجا گذاشت. موضوعات مختلفی اعم از مسائل درون اروپایی، مسائل داخلی ایران (از قبیل دموکراسی، تسلیحات، حقوق بشر)، صلح خاورمیانه، مسائل منطقهای، قفقاز، خلیجفارس، مسائل بینالمللی و غیره در جریان این گفتگوها مورد بحث قرار گرفت.
دوم: روابط اقتصادی ـ تجاری
صرفنظر از موافقتنامههایی که ایران با برخی کشورهای اروپایی به صورت دو جانبه منعقد کرده است، امضای موافقتنامه همکاری تجاری نیز به عنوان حاصل حدود ۲۰ سال مذاکره ایران و اروپا مورد نظر میباشد. بدین صورت که شورای اتحادیه اروپا در بهمن ماه ۱۳۷۹ از کمیسیون اروپا خواست تا گزارشی را در مورد ایران تهیه کند. این کمیسیون ضمن تهیه گزارش مفصلی، مجوز (توصیه) لازم را برای انعقاد موافقتنامه تجارت و همکاری میان ایران و اتحادیه اروپا از شورای وزیران دریافت کرد. در این زمینه پس از تشکیل یک کمیته ملی از طرف ایران، تاکنون چهار دور از گفتگوها به نوبت در بروکسل و تهران انجام شده است. اما دور پنجم آن پس از گذشت حدود ۱۰ ماه از پایان دور چهارم، هنوز برگزار نشده و دلیل آن شرایط کنونی حاکم بر روابط طرفین است که تحت تأثیر مباحث هستهای ایران قرار دارد.
بدین ترتیب پس از حدود ۲۰ سال گفتگو، تنها وعدهی موافقتنامه همکاری و تجارت (TCA) از جانب اروپا به ایران داده شده است که شامل موارد بسیار محدودی میباشد و به علاوه امضا و اجرای آن نیز به توقف برنامههای هستهای ایران و مسائل حقوق بشری منوط شده است. احتمالاً شرایط جدید سیاسی ایران که در پی انتخابات مجلس هفتم به وجود آمده بر این روند تأثیر خواهد گذاشت.
به هر حال در شرایط فعلی، حجم مبادلات بازرگانی بین طرفین، بالغ بر ۶/۱۳ میلیارد یورو میگردد که در بخش ایرانی، حدود ۸۰ الی ۸۵ درصد مربوط به صادرات نفت به اروپاست. بدین ترتیب، مشاهده میشود که همکاریهای اقتصادی بسیار محدود بوده و بیشتر همکاریهای تجاری را در بر میگیرد. بر این اساس، ایران طرف سی و دوم تجاری اتحادیه اروپاست. اما اتحادیه اروپا طرف نخست تجاری ایران است. مجموعاً ۸ میلیارد یورو سهم صادرات ایران به اروپا و ۶/۵ میلیارد یورو صادرات اروپا به ایران است و یکی از دلایل این ۴/۲ میلیارد یورو تراز تجاری مثبت به سود ایران، افزایش قیمت نفت در یکی دو سال اخیر است. ایران جمعاً حدود ۴ درصد از انرژی اروپا را تأمین میکند و هفتمین صادر کننده انرژی به اروپا محسوب میشود. اما به هر حال، این حجم مبادلات بازرگانی بین طرفین بسیار کمتر از ظرفیتهای بالقوه همکاریهاست. انعقاد یک موافقتنامه تجارت و همکاری با اتحادیه اروپا عملاً نهادینه شدن روابط اقتصادی را به دنبال خواهد داشت.
سوم: روابط پارلمانی
بین جمهوری اسلامی ایران و پارلمان اروپایی (EP) مذاکرات گستردهای وجود دارد و هیأتهای پارلمانی دو طرف در حال رفت و آمد و تبادل نظر با یکدیگر هستند. بحث ایجاد یک گروه روابط پارلمانی ایران در پارلمان اروپایی هم اکنون مطرح است که در صورت تحقق روابط پارلمانی طرفین نهادینه میشود.
چهارم: پس از ۱۱ سپتامبر
وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا دو سال قبل طی بیانیه مشترکی در شرایط بینالمللی منبعث از دوره پس از ۱۱ سپتامبر راهبرد جدیدی برای روابط این بلوک با جمهوری اسلامی ایران ترسیم نمودند و ضمن اعلام آمادگی برای مذاکره در خصوص اسناد سیاسی (عمدتاً اصلاحات سیاسی، دموکراسی، حقوق بشر و صلح و سلاحهای کشتار جمعی) و سند همکاریهای تجاری (TCA) این دو روند را به یکدیگر مرتبط ساختند و آن را به عنوان چارچوب جدید مناسبات فیمابین تعیین کردند.
ایران در موضعی انفعالی چارچوب جدید اتحادیه اروپا و برقراری ارتباط بین مذاکرات سیاسی و اقتصادی را پذیرفت و خود را درگیر مذاکراتی طولانی، موازی و بیحاصل نمود.
با توجه به این روند نه تنها همکاریهای اقتصادی بلکه پیشرفت در مسئله پرونده اتمی ایران نیز متعاقباً منوط به پیشرفت دموکراسی و حقوق بشر در ایران گردید و اهرم فشاری را در اختیار اروپا قرار داد. رفتار اخیر کشورهای بزرگ اتحادیه اروپا (فرانسه، آلمان و انگلیس) در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و صدور قطعنامه علیه ایران و همزمان صدور بیانیه شدید اللحن در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران جملگی از همین راهبرد است که دیپلماسی ایران در فراهم آوردن زمینههای آن نقش جدی داشته است. این روند دست اروپا را در مذاکرات موازی، پراکنده و بیحاصل برای اعمال فشار و افزایش قدرت چانهزنی در برابر ایران و تحقق مرحله به مرحله اهداف مشترک این اتحادیه و آمریکا به روشهای سیاسی باز گذارده است.
ج: مشکلات موجود بر سر راه روابط ایران با اتحادیه اروپا
بررسی روابط فیمابین طی ۳۵سال اخیر نشان میدهد که این روابط علیرغم افت و خیزهای متعدد پیشرفت محسوس و چندانی نداشته است. وجود شک و تردید در هر دو طرف به همراه عدم اعتماد متقابل در این روند نشان میدهد که آهنگ منظمی برای پیشبرد یک رابطه برنامهریزی شده وجود ندارد و همواره با ظهور مسائل خاص و مقطعی، این روند دچار کندی و حتی توقف میشود. برخی از دلایل عدم بهبود رابطه بدین قرار است:
-
- فقدان عوامل پایدار در روابط فیمابین
علیرغم توجه بیش از حد ایران به اتحادیه اروپا به عنوان محور سیاست خارجی خود و انجام و هدایت ۵۰ درصد تجارت خارجی کشور با اعضای این اتحادیه، مناسبات فیمابین دو طرف هنوز نهادینه نگردیده است و پس از گذشت ربع قرن هنوز طرفین نسبت به یکدیگر بیاعتمادند و شکنندگی در ارکان این روابط احساس میشود. رفتار طرفین برای یکدیگر غیر قابل پیشبینی است و منافع خود را به صورت مرحلهای و مقطعی به پیش میبردند. عدم وجود رابطه با آمریکا تأثیرات خود را بر روابط با اتحادیه اروپا بر جا گذارده و حس «مقبولیت» در سطح حکومتها، افکار عمومی و نخبگان که پیش نیاز مناسبات پایدار است، پدید نیامده است.
-
- حکومت مذهبی و سکولاریسم
اروپا و مجموعه جهان غرب به عنوان پرچمدار سکولاریسم، در پاسداری از این میراث خود تعصب زیادی به خرج میدهد و در این راستا نگاه غرب به حکومتهای مشرق زمین، همین نگاه سنتی است و خصوصاً در رابطه با حکومتهای مذهبی حساسیت زیادی از خود نشان میدهد. جهان سکولار که حتی دخالت مذهب در سیاست را در حد بسیار سطحی و رقیق آن در ترکیه در دوره زمامداری اربکان تحمل نکرد، یقیناً در مورد حکومت ایران که هویت، فرهنگ، تاریخ و همه چیز خود را با مذهب تعریف میکند، حساسیت بیشتری دارد. لذا ما در تدوین روابط خود با اروپا، برای تدوین یک معادله صحیح که همه اجزای اصلی با ضرایب واقعی خویش در آن لحاظ شده باشند، در کنار متغیرهای اقتصادی و سیاسی، باید متغیر فکری ـ فلسفی (مذهب و لائیسیته) را نیز مورد توجه قرار دهیم.
-
- دیدگاه منفی دولتمردان و افکار عمومی اروپا نسبت به ایران
اول : حقوق بشر
اروپای غربی (اتحادیه) به عنوان خاستگاه تاریخی تمدن غرب، نسبت به معیارها و ارزشهای تمدن انسان ـ مدار خود همواره از خود حساسیت از خود نشان داده و به ویژه در زمینه حقوق بشر با دیدگاهی بنیادگرا و اصولی به موضوع میپردازد و از مواضع شدیدتر و پررنگتری نسبت به آمریکا در این زمینه برخوردار است. در عین حال، اروپا در تعامل به ایران از حقوق بشر به عنوان اهرمی جهت تعدیل رفتار ایران بهره میبرد بیانیه اخیر اتحادیه به ریاست ایرلند که پس از مذاکرات بدون نتیجه تهران در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران صادر شد نمونهای از این گونه اقدامات میباشد.
دوم: صلح خاورمیانه و حمایت از تروریسم
با پذیرش طرح نقشه راه توسط اروپا و نیز عضویت اروپا در کنفرانس چهار جانبه حل و فصل بحران فلسطین (با مشارکت آمریکا، روسیه و سازمان ملل) بسیار محتمل است که دیدگاههای اروپا درباره مسائل فلسطین به آمریکا بیش از پیش نزدیک شود. زیرا در غیر این صورت ممکن است اروپا نقش خود را همانند سابق کاملاً از دست بدهد. بر همین اساس، بعید نیست فشارها بر ایران برای خودداری از حمایت معنوی از گروههای مبارز فلسطینی (تحت عنوان حمایت از تروریسم) افزایش یابد. همچنین با ارائه طرحهایی از جانب آمریکا مبنی بر تغییر نقشه سیاسی خاورمیانه یا خاورمیانه جدید، تمایلاتی از جانب اروپا نسبت به این طرحها ابراز شده است. مجموعه این عوامل، با توجه به حمایت معنوی ایران از حزباله لبنان، یکی از دلایل عدم بهبود در روابط با اتحادیه اروپا تلقی میشود.
سوم: مسائل هستهای
اروپاییها نسبت فعالیتهای هستهای ایران و کلاً تواناییهای ایران در زمینه تسلیحات کشتار جمعی حتی بیش از آمریکاییها نگران و حساس هستند زیرا اروپا علاوهبر نگرانیهای مربوط به امنیت بینالملل نسبت به امنیت خود قاره اروپا که به تدریج در برد موشکهای ایران قرار میگیرد نیز نگران و حساس میباشد. به همین دلیل مسئله شفافیت در فعالیتهای هستهای ایران همواره یکی از پیششرطهای اروپا برای توسعه روابط با ایران بوده است کمااینکه امضای موافقتنامه همکاریهای تجاری ایران و اروپا نیز به حل و فصل مسئله هستهای ایران منوط شده است.
-
- تعدد کشورهای اتحادیه اروپا و تفاوت دیدگاههای آنها
اتحادیه اروپا گرچه به ظاهر مجموعهای از کشورهاست اما با توجه به قوانین بسیار پیچیده، مفصل و غیر قابل انعطاف آن عملاً همانند یک سازمان بینالمللی عمل میکند. در برقراری روابط تجاری با یک کشور، قابلیت انعطاف زیادی برای ایجاد تفاهم وجود دارد اما برقراری روابط تجاری با اتحادیه اروپا از این قاعده تبعیت نمیکند و خصوصاً در حوزه تجارت که در آن امضای کلیه قراردادهای اقتصادی به کمیسیون محول گردیده است و نمیتوان با تکتک کشورها رابطه برقرار نمود، کار بس دشوار شده است. بدین ترتیب، رابطه ایران با اتحادیه اروپا در واقع جمعبندی رابطه یک کشور با ۱۵ کشور و از این پس با ۲۵ کشور خواهد بود.
از سوی دیگر تفاوت دیدگاه کشورهای شمال و جنوب اروپا در قبال ایران و متصلبتر بودن کشورهای شمالی، سبب عدم تحقق اجماع در این زمینه در اتحادیه میشود. با پیوستن ده عضو جدید، امکان تنظیم مؤثر روابط دوجانبه ایران با این کشورها عملاً کاهش یافته و روابط با آنها نیز باید در چارچوب اتحادیه تعریف شود زیرا آنها تمامی قوانین و مقررات اتحادیه را پیشاپیش پذیرفتهاند. با این همه از آنجا که روابط قبلی ما با این ده کشور، حسنه بوده است. حضور آنها در اتحادیه میتواند تحت شرایطی به سود ما باشد و بر کل اتحادیه تأثیر مثبت بگذارد، اما با توجه به اینکه اتحادیه اروپا در پی ایجاد ساختارهای جدید سیاست خارجی و امنیت مشترک نیز میباشد. کارآیی رفتارهای اتحادیه در رابطه با ایران بر این اساس مورد ارزیابی قرار میگیرد. امری که میتواند بسیار خطرناک باشد.
به علاوه حضور این کشورها (که آمریکا آنها را اروپای جدید مینامد) میتواند نفوذ و نقش آمریکا را در اتحادیه اروپا تقویت کند، اگر چه از طرف دیگر از آنجا که این ده کشور جدید، کشورهای چندان مهمی نیستند، توان تأثیرگذاری چندانی در اتحادیه ندارند اما میتوانند تصمیمگیریهای جمعی را دشوار نمایند. ورود فرهنگهای جدید، با سابقه اروپای شرقی و کمونیستی، اتحادیه اروپا را به مجموعهای ناهمگون تبدیل خواهد کرد و در عین حال با توجه به ضعف اقتصادی این کشورها، اتحادیه آن انسجام و هماهنگی اقتصادی پیشین را که ناشی از عضویت اکثر کشورهای پیشرفته اروپایی در آن بود از دست خواهد داد.
-
- نقش مخالفین توسعه روابط ایران و اتحادیه اروپا
توسعه روابط ایران و اروپا، همواره مخالفان سرسختی داشته است که میتوان آنها را به دو گروه عمده مخالفان ایرانی و خارجی تقسیم نمود. مخالفین ایرانی شامل منافقین مقیم کشورهای اروپایی، سلطنتطلبان، یهودیان ایرانی و بهائیان و مخالفین خارجی شامل گروههای حقوق بشری، عفو بینالملل، طرفداران منشور هلسینکی، سبزها، لیبرالها، سوسیالیستها، صهیونیسم بینالملل و خصوصاً لابی یهودیان اروپایی میباشند. در هر مقطع که امکان گسترش روابط فراهم بوده است و با توفیقی در این زمینه کسب شده بود، یک یا چند گروه از مخالفان فوق وارد عمل شده و با تبلیغات مسموم و زمینهسازیهای منفی مانع از آن شدهاند. بیشترین دستاویز آنان نیز مسائل داخلی ایران بوده است. البته نقش این گروهها در حد تعیین تکلیف برای مناسبات درازمدت و کلان ایران و اتحادیه اروپا نمیباشد و اروپا بیشتر از مواضع این گروهها به عنوان مستمسکی برای فشار و یا امتناع از توسعه مناسب روابط استفاده کرده است.
-
- نقش آمریکا
اگرچه آمریکا را نیز میتوان در دستهبندی قبلی و جزء مخالفان خارجی قرار داد، اما نظر به تأثیر و اهمیت آن بر اتحادیه اروپا و دیدگاه منفی بسیار عمیق آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران از این کشور در اینجا به طور جداگانه ذکر میشود. اتحادیه اروپا در تنظیم رابطه خود با ایران، ملاحظات آمریکا را شدیداً لحاظ میکند و به ویژه در خصوص چهار موضوع (حقوق بشر، سلاحهای کشتار جمعی، تروریسم و صلح خاورمیانه) پس از ۱۱ سپتامبر مواضع خود را هر چه بیشتر به آمریکا نزدیک کرده است. پس از سقوط صدام اروپا برای جا نماندن از قافله روابط با آمریکا را نزدیکتر و دیدگاههای خود را نسبت به ایران رادیکالتر کرده است.
د: دیدگاههای داخل ایران در مورد روابط با اروپا
به طور کلی در مورد روابط ایران و اتحادیه اروپا سه دیدگاه در ایران وجود دارد:
-
- دیدگاه مثبت