درآمد
وزن های تولد پایین
هزینه
والدین کم سن
امید به زندگی
دسترسی به GPs
وضعیت سلامتی
امراض و بیماری ها
۲-۱۱-خودکارآمدی
نظریههای روانشناختی متعددی در خلال سالها سعی کردند تا رفتار آدمی را تبیین کنند، نظریه شناختی اجتماعی یکی از این نظریهها است. در سال ۱۹۸۶ بندورا این نظریه را در مورد کنشوری های آدمیان ارائه کرد که در آن نقش «باورهای خود[۶۹]» را در شناخت انگیزش عاطفی و رفتار آدمی، برجسته نمود. بندورا معتقد است که افراد یک «نظام خود[۷۰]» را میپرورانند که آنها را قادر میسازد تا بر تفکرات، احساسات و اعمالشان مهار داشته باشند؛ علاوه بر آن بندورا (۱۹۹۷ و ۲۰۰۱) خودکارآمدی را در بافت یک نظریه کارگزاری شخصی و جمعی قرار داده است که به همراه دیگر عوامل شناختی ـ اجتماعی در تنظیم موفقیت و سلامت آدمی فوقالعاده موثر است.
در این دیدگاه افراد به عنوان خودسازمان دهنده، فعال، خودانعکاسگر و خود نظمجو و نه موجودی واکنشگر که بوسیله رویدادهای بیرونی شکل میگیرند، در نظر گرفته میشوند. به خاطر کارگزار بودن، آدمی قادر است فعالیتهای خود را برای دستیابی برآیند خاص و نتایج دلخواه، انتخاب کند و نظم و ساختار دهد؛ ظرفیت مهار فرایندهای تفکر، انگیزش و عمل از مشخصه های متمایز کننده آدمی از دیگر موجودات میباشد (بندورا، ۱۹۹۹). بندورا (۱۹۹۹) معتقد است که آدمیان نه بوسیله مکانیزمهای درونی هدایت میشوند و نه بوسیله رویدادهای بیرونی، بلکه کنشوریهای شناختی بر حسب تعامل بین شخص و عوامل تعیین کننده محیطی قابل تبیین هستند. شخص، محیط و رفتار بر هم تأثیر و تأثر متقابل دارند و هیچ یک از آنها به تنهایی تعیین کننده رفتار آدمی به حساب نمیآیند. بندورا این رابطه را با علیت تقابلی سه گانه، نشان داده است (به شکل ۳ ـ ۲ توجه کنید).
P
E B
شکل ۳ ـ ۲: طرح علیت تقابلی سه گانه: B، رفتار؛ P، عوامل شخصی درونی در قالب رویدادهای زیستی، شناختی و عاطفی؛ E، محیط بیرونی (بندورا، ۱۹۹۹).
در این الگو محیط به خودی خود بر رفتار اثر نمیگذارد و تأثیر محیط بر افراد یکسان نیست، بلکه نحوه عمل یک فرد تعیین میکند کدام جنبه از محیط بر او تأثیر خواهد گذاشت. در نظریه شناختی ـ اجتماعی هم متغیرهای پیشآیندی محیطی در ایجاد و نگهداری رفتار مؤثرند. به عبارت دیگر، مفهوم علیت تقابلی بندورا حاکی از این است که رفتار، محیط و شخص (و باورهایش) با هم در تعامل هستند و این کنش متقابل سه گانه باید فهمیده شود تا اینکه کنشوری روانی فرد و رفتار او بخوبی درک گردد. یکی از بهترین شیوهها برای تعریف دقیق و منسجم از خودکارآمدی آن است که بگوییم این مفهوم چه فرقی با مفاهیم تا حدی شبیه و نزدیک به آن دارد (مادوکس[۷۱]، ۲۰۰۲؛ به نقل از رجبی، ۱۳۹۱):
خودکارآمدی، مهارت ادراک شده[۷۲] نیست. خودکارآمدی عبارت است از باور فرد درباره اینکه با مهارتهای خودم میتوانم در شرایط معین کاری را انجام دهم، آن با باورهای فرد درباره توانایی هماهنگی و منسجم کردن مهارتها و تواناییها در موقعیتهای متغیر و چالش انگیز، سر و کار دارد.
باورهای خودکارآمدی پیشبینی ساده درباره رفتار نیست و با «میخواهم انجام دهم» کاری ندارد، بله با اینکه «میتوانم انجام دهم» سر و کار دارد.
خودکارآمدی، اسنادهای علی[۷۳] نیست. اسنادهای علی تبیینی برای رویدادها از جمله رفتار و پیامدهایش میباشد. باورهای خودکارآمدی، باور فرد درباره قابلیت و تواناییهایش در انجام کاری میباشد.
خودکارآمدی، قصدمندی[۷۴] برای رفتار یا قصدمندی برای دستیابی به یک هدف ویژه نمیباشد.
خودکارآمدی، حرمت خود[۷۵] نیست. حرمت خود عقیده و نگرش فرد درباره ارزش خودش میباشد.
خودکارآمدی، انگیزه، کشاننده یا نیاز به کنترل[۷۶] نیست، فرد میتواند نیاز قوی به کنترل در یک موقعیت ویژه داشته باشد در حالی که باورهای ناکارآمدی درباره همان موقعیت در وی مسلط باشد.
باورهای خودکارآمدی انتظارات پیامد[۷۷] نیست. انتظار پیامد رفتار عبارت است از باور فرد درباره اینکه رفتار خاص ممکن است منجر به پیامد خاص در یک موقعیت خاص گردد. اما باورهای خودکارآمدی عبارت است از باور فرد به اینکه میتواند با یک رفتار خاص، پیامدی خاص را منجر شود.
خودکارآمدی، صفت شخصیتی[۷۸] نیست. بسیاری از مفاهیم مهارگری و صلاحییت مانند: حرمت خود، موضع مهارگری، خوش بینی، امیدواری و سخترویی به عنوان صفت یا شبه صفت در نظر گرفته میشوند. خودکارآمدی به عنوان صفت شخصیتی تعریف و ارزیابی نشده است بلکه باورهای فرد درباره توانایی انسجام مهارتها و توانایی برای دستیابی به اهداف و پیشرفت طرح ریزی شده در شرایط و موقعیت خاص میباشد (مادوکس، ۲۰۰۲؛ به نقل از رجبی، ۱۳۹۱).
خودکارآمدی، خودپنداشت[۷۹] نیست. خودکارآمدی داوری فرد در مورد صلاحیت خودش میباشد و خودپنداشت احساس خود ارزیابی سازی و ارزیابی ارزش خود میباشد. سئوالاتی که در مورد باورهای خودکارآمدی مطرح است، درباره «توانستن» میباشد. آیا میتوانم خوب بنویسم؟ آیا میتوانم رانندگی کنم؟ آیا میتوانم این مشکل را حل کنم؟ اما سئوالاتی که در مورد خود پنداشت مطرح است در مورد «بودن» است: من کیستم آیا خودم را دوست دارم؟ در مورد خودم به عنوان نویسنده چه احساسی دارم؟ (پاجارس، ۲۰۰۲).
بنابراین خودکارآمدی ادراک شده عبارت است از باورهای فرد در مورد قابلیتهایش برای انجام سطوح طرحریزی شده عملکرد و پیشرفت و مهار رویدادهایی که در زندگیاش تأثیر بسزایی دارند (بندورا، ۱۹۹۷).
۲-۱۲-مؤلفههای خودکارآمدی
مطابق گفته بندورا (۱۹۹۷) باورهای خودکارآمدی دارای سه مؤلفه (بعد) میباشد: سطح[۸۰]، عمومیت[۸۱] و نیرومندی[۸۲].
سطح: اولین بعد باورهای خودکارآمدی میباشد. کارآمدی یک فرد در یک قلمرو ممکن است در حد کارهای ساده، متوسط و یا شامل سطوح سخت گردد. اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد، انجام آن کار ساده بوده و هر کس ممکن است احساس خودکارآمدی بالا در مورد انجام آن داشته باشد.
عمومیت: دومین تفاوت باورهای خودکارآمدی در بعد تعمیمپذیری است. افراد ممکن است در یک قلمرو یا بخش کوچکی از آن خود را کارآمد بدانند، عمومیت خودکارآمدی از چند عامل تأثیر میپذیرد: شباهت فعالیتها، حیطه بروز آن، کیفیت شرایط و خصوصیات اشخاصی که آن رفتار یا فعالیت به آنها مربوط است.