قسمت مستقل گیلان و تنکابن به فرماندهی سرهنگ جعفر قلی و قسمت مستقل مازندران به فرماندهی سرهنگ علی اکبر خان.
لشکر دو شمال غرب و به مرکزیت تبریز ایجاد شد. فرمانده آن سرتیپ اسماعیل خان امیرفضلی بود. نخستین رئیس ستاد سرهنگ محمدحسین فیروز بود.
لشکر سه شرق که مرکز لشکر شهر مشهد بود. اولین فرمانده آن امیر پنجه حسین خان خزاعی بود. اولین رئیس ستاد لشکر سرهنگ محمدحسین میرزا جهانبانی بود.
لشکر چهار جنوب که مرکز آن اصفهان و بعداً به شیراز منتقل شد. فرمانده آن امیر پنجه محمود خان ایرم و رئیس ارکان حرب آن سرهنگ حیدرعلی پسیان افسر ژاندارمری بود.
۵- لشکر پنج غرب به مرکزیت همدان و سپس کرمانشاه تشکیل شد. فرمانده آن احمدآقاخان امیراحمدی (میر پنج) بود و اولین رئیس ستاد آن سرهنگ عبدالرزاق (عبدالرضا) افخمی بود.[۶۳]
در سال ۱۳۰۱ تیپ مستقلی به فرمان سردار سپه و به فرماندهی سر تیپ محمدحسین خان آیرم در شمال تشکیل شد. منطقه استحفاظی این تیپ گیلان، مازندران و استرآباد بود. در سال ۱۳۰۵ سرتیپ فضل الله خان زاهدی جانشین وی شد. سازمان این تیپ یک هنگ پیاده، یک هنگ سواره،۲گروهان مسلسل و یک آتش بار توپخانه بود. [۶۴]
برای هر یک از لشکرهای پنج گانه یک ستاد در نظر گرفته شده بود که دارای یک رئیس، یک منشی، یک بایگان و شش دایره بود. دایره آجودانی، مباشرت، سرباز گیری، صحّیه، مالیه، نظامی.
۲-۳-۳- تحصیلات و آموزش نظامیان
یکی از اساسی ترین مشکلاتی که رضاخان در کار ساماندهی ارتش با آن مواجه بود، سطح پائین تحصیلات؛ عدم صلاحیت و ناشایستگی افسران بود و اولین کاری که سردار سپه برای اصلاح قشون متحدالشکل انجام داد یک نواخت کردن آموزش و پرورش و اسلحه قشون بود.
تا این زمان مدارس و آموزشگاههای متفاوتی برای سازمان های مختلف دیویزیون قزاق، مدارس ژاندارمری و مدرسه نظام وزارت جنگ (مشیرالدوله) ایجاد شده بود اما برای نخستین بار موسسه ای به نام «مدارس نظام کل قشون» را در بهمن ۱۳۰۰ تأسیس گردید.[۶۵]
قوام السلطنه در دوره ی دوم رئیس الوزرائی (۱۳۰۱) قصد داشت برای آموزش و تعلیم نفرات قشون ایران تعدادی از مستشاران نظامی فرانسه را استخدام کند اما سردار سپه با حضور مستشاران خارجی در ارتش ایران مخالف بود و خواستار اعزام تعدادی از دانشجویان نظامی برای تحصیل و کسب آموزش های جدید به خارج از کشور بود.
لایحه اعزام ۶۰ محصل نظامی به اروپا در سال ۱۳۰۱ به مجلس تقدیم شد و به تصویب رسید. نخستین هیأت از افسران ایرانی که به فرانسه اعزام شدند مرکب از ۴۷ تن از افسران قشون از ستوان دوم تا سرتیپ بودند که پس از شرکت در امتحان اعزام به ریاست امان الله خان جهانبانی به فرانسه اعزام شدند. [۶۶]
در مدارس کل قشون سه مدرسه با هدف آموزش و تربیت افسران جوان ایرانی سازمان یافت و این مدارس عبارت بودند از: مدرسه ابتدائی نظام برای پسران هفت سال به بالا، دوره آن شش سال بود، مدرسه ی متوسط نظام برای تعلیم و تدریس امور نظامی بود و دوره ی آن چهارسال و از سال ۱۳۰۸ به شش سال افزایش یافت. مدرسه صاحب منصبان که فارغ التحصیلان مدرسه متوسط نظام وارد این مدرسه می شدند و این مدرسه در سال های بعد به دانشکده افسری تغییر نام داد و برای تأمین دانشجویان آن علاوه بر دبیرستان تهران، پنج دبیرستان دیگر در تبریز، کرمانشاه، مشهد، اصفهان و شیراز ایجاد شد. [۶۷]
۲-۳-۴- نظام وظیفه (سرباز گیری)
نخستین اقدام بسیار مهم اصلاحی رضا شاه در ارتش ایجاد نظام سرباز گیری بود. نحوه سرباز گیری ارتش نوین در ایران اساساً مبتنی بر نظام بنیچه بود. شورای عالی قشون از ابتدای سال ۱۳۰۱ در صدد تجدید نظر در مقررات سرباز گیری بود و این شورای لایحه ی جدید را برای سرباز گیری تهیه و تدوین کرد و از طریق وزارت جنگ به مجلس فرستاد و در تاریخ ۲۶ تیر۱۳۰۱ در ۲۳ ماده به تصویب رسید. همچنین در این لایحه ی جدید عشایر منبع اصلی تأمین نیروی ارتش بودند.
رضاخان با بهره گرفتن از ارتش در انتخابات مجلس پنجم اعمال نفوذ کرد و باعث توجه مجدد دولت و مجلس به لایحه جدید سرباز گیری شد. انتخابات دوره پنجم مجلس در ۱۳ فروردین ۱۳۰۲، برگزار شد. تعلل کابینه مستوفی الممالک در برگزاری انتخابات باعث شد که رضاخان با کمک ارتش بتواند در انتخابات اعمال نفوذ کند. [۶۸]
به هر ترتیب لایحه خدمت نظام اجباری تهیه و تقدیم مجلس پنجم شد با این حال، لایحه در شور اول آن در اسفند ۱۳۰۳ به تصویب رسید، قانون خدمت اجباری در ۱۶ خرداد ۱۳۰۴ به تصویب مجلس رسید. قانون خدمت نظام اجباری مشتمل بر ۳۲ ماده بود که به موجب ماده اول آن «کلیه اتباع ذکور دولت ایران اعم از سکنۀ شهرها و قصبات و قراو ایالات و متوقفین در خارج از ایران از اول سن بیست و یک سالگی مکلف به خدمت سربازی می باشند.» مدت خدمت سربازی بیست و پنج سال می باشد که دوسال نخست آن به صورت خدمت زیر پرچم و بقیه به صورت احتیاط و ذخیره بود. [۶۹]
همچنین بر اساس ماده شانزدهم کسانی که از خدمت نظامی معاف می شدند « احکام شرع مجاز به اجتهاد یافتوی و علماء درجه اول مذاهب زردتشتی، کلیمی، مسیحی و مدرسین علوم معقول و منقول.» [۷۰]
دو روز قبل از تصویب قانون نظام اجباری لایحه سجل احوال (۱۴ خرداد ۱۳۰۴) به تصویب مجلس رسیده بود و بر اساس این قانون مقرر شد تمام افراد مملکت برای خود نام خانوادگی انتخاب نموده و به تدریج کلیه ایرانیان دارای شناسنامه شوند و سازمانی به نام اداره کل احصائیه و سجل احوال مملکتی در تهران تشکیل یافت و سرتیپ فرج الله آق اولی به ریاست اداره نظام اجباری منصوب گردید.
پس از گذشت یک سال از سلطنت رضا شاه در ۲۱ مهر ۱۳۰۵ دولت در جراید رسماً اعلام کرد قانون نظام وظیفه از دهم آبان به مرحله اجرا گذاشته خواهد شد. متولدین سال های ۱۲۸۴ و ۱۲۸۵ به خدمت احضار شدند.[۷۱]
اصلاحات محدودی در قانون نظام وظیفه در شهریور ۱۳۱۰ صورت گرفت. اما در سال ۱۳۱۷ قانون جدید جایگزین آن شد. در قانون جدید روحانیون از معافیت برخوردار نبودند و می بایست دو سال خدمت انجام دهند.
۲-۳-۵- تسلیحات، تجهیزات
قوای ایران قبل از تشکیل قشون متحدالشکل از عناصر گوناگونی تشکیل شده بود.تسلیحات و تجهیزات بریگاد قزاق، ژاندارمری و بریگاد مرکزی با یک دیگر متفاوت بود. این نیروها دارای سلاحهای روسی، آلمانی، فرانسوی، انگلیسی و اطریشی بودند.
یکی از طرح های اساسی برای رفع این مشکلات، ایجاد کارخانه های مختلف اسلحه و مهمات سازی در ایران بود. که«به این منظور رئیس ارکان حرب و لشکر مرکز ۱ مأموریت یافت به اروپا برود و تعدادی تفنگ و مهمات بخرد و ضمناً دربارۀ خرید کارخانه های اسلحه سازی و مهمات سازی بررسی های لازم را به عمل آورد.» نخستین قسمتی از اسلحه و مهماتی که برای قشون متحدالشکل خریداری شد از آلمان بود.
در سال ۱۳۰۴ کارخانه ای برای تعمیرات سلاح ها و تجهیزات تأسیس گردید. سردار سپه پس از مشورت با مهندس اشمیت مستشار وزارت دفاع آلمان برای تأسیس یک کارخانه لوله سازی، یک کارخانه فشنگ سازی و یک کارخانه باروت سازی، در اسفند سال ۱۳۰۴ هیجده تن از متخصصین مدرسه قورخانه را به اروپا فرستاد.[۷۲]
۲-۳-۶- منابع مالی ( بودجه)
تشکیل قشون متحدالشکل و توسعه آن مطمئناً به تأمین منابع مالی نیاز دارد. در طول سال ۱۳۰۰، کلیه واحدهای نظامی در سر تا سر ایران از کمبود منابع مالی رنج می بردند.
در آذر ۱۳۰۰، رضاخان برای تأمین نیازهای روز افزون قشون درصدد سرازیر کردن عواید روزانه گمرکات، درآمد مالیات های غیر مستقیم و درآمد اراضی خالصه به خزانه ارتش (وزارت جنگ) بود. بحران مالی سرانجام باعث ایجاد اختلافات رضا خان و قوام السلطنه شد و به سقوط کابینه وی منجر شد و مشیرالدوله بر مسند صدرات نشست.[۷۳] مجلس چهارم در بهمن ۱۳۰۰ بودجه وزارت جنگ را برای سال ۱۳۰۱ تصویب کرد و مبلغی به میزان نه میلیون تومان جهت مخارج ارتش اختصاص داد.
رضاخان که از مشکلات مالی به ستوه آمده بود و با توجه به آن که منابع تأمین بودجه مشخص نبود و «وزارت مالیه نیز تحت تأثیر سیاستهای مختلف دچار از هم پاشیدگی و از پرداخت مخارج لازم نظامی عاجز بود، به دستور رضاخان تعدادی از ادارات وزارت مالیه موقتاً به وزارت جنگ منتقل گردید که مستقیماً تحت نظر خودش اداره شود تا از نظر بودجه نظامی دغدغه ای نداشته باشد.»[۷۴] رضاخان کنترل مستقیم کلیه سازمان های درآمدزا، املاک سلطنتی، بلدیه ( شهرداری)، ادارات مالیات غیرمستقیم، شوراع،گمرکات، انحصار تریاک را بر عهده گرفت و عواید آن را به امور نظامی اختصاص داد. [۷۵]
رضاخان توانست امور مالی ارتش را تا زمان ورود دکتر میلسپو سر و سامان دهد. میلسپو معتقد بود که برای جمع آوری مالیات ها باید یک مرجع قدرتمند وجود داشته باشد. میلسپو به نیروی نظامی رضاخان و مساعدتش برای اجرای برنامه هایش نیازمند بود و یک همکاری بین آنها آغاز شد.
در ملاقاتی که بین آن دو صورت گرفت از او خواست تا دستور معاودت اداراتی که از وزارت مالیه به وزارت جنگ منتقل شده بود صادر کند، بودجه مورد نیاز وزارت جنگ و تأمین مخارج قشون توافق شد. مخارج قوای نظامی با دریافت مساعده ای به مبلغ چهار میلیون تومان از بانک شاهی تا چند ماه بعد از پایان سال مالی ۱۳۰۱ تأمین شد. رضاخان هم به قولش عمل کرد و ادارات تابعه وزارت مالیه را بازگرداند.[۷۶]
دکتر میلسپو و وزارت مالیه قادر به اعمال هیچگونه کنترلی بر بودجه وزارت جنگ نبودند. رضا شاه بین بودجه دربار و بودجه ارتش تفاوتی قائل نبود و این دو را یکی می دانست. در آذر ۱۳۰۴، میلسپو گزارش محرمانه و فصلی برای دولت ایران تهیه کـرد و توجـه دولت را به خطـراتی که ادامه وضعیت موجــود پدید می آورد جلب کرد. همچنین وی خواستار نظارت بر بودجه وزارت جنگ، مشابه نظارت بر بودجه سایر وزارت خانه ها بود.[۷۷]
۲-۳-۷- امنیه
با ادغام ژاندارمری در قشون متحدالشکل، ایران از نظر انتظامی به پنج ناحیه تقسیم شد و برای هر ناحیه یک لشکر تعیین گردید و تأمین امنیت در راه ها، بخش ها و روستاها به این لشگر پنجگانه واگذار گردید.
بعد از تشکیل قشون متحدالشکل و انحلال ژاندارمری، در ۲۷ بهمن ۱۳۰۰ تشکیل اداره امنیه در تحت اوامر وزارت جنگ صادر شد و ریاست آن به سرتیپ علی آقاخان نقدی(سردار رفعت) داده، مقرر شد با فراهم کردن امکانات و تشکیلات مورد نیاز، از اول فروردین ۱۳۰۱ سازمان مذکور تشکیل و شروع به کار کند.
رئیس اداره امنیه مجاز بود امور مهم را مستقیماً با فرمانده کل قشون خبر دهد. ترکیبات امنیه دولتی به قرار زیر می باشد:
الف): اداره مرکزی شامل سه دایره ی: کابینه، محاسبات و مباشرت بود.
ب): نواحی پنجگانه انتظامی، مرکز، شرق، غرب، جنوب و شمال غرب تقسیم و برای هر ناحیه یک امنیه تشکیل شد و تعداد نفرات امنیه در این مناطق ۱۷۰۰ نفر بود.
سه ماه بعد از تشکیل امنیه دولتی ۱۵۰ هزار تومان به بودجه آن افزوده شد و نفرات آن به ۲۳۵۰ نفر بودند و رئیس امنیه (سردار رفعت) در صدد بود بودجه امنیه را به ۷۵۰۰ هزار تومان و تعداد افراد امنیه را به ۳۰۰۰ نفر افزایش دهد که این بودجه از طرف «مستشار مالیه» واگذار نشد و(با مخالفت میلسپو مواجه شد.)[۷۸]
امنیه تا پائیز سال ۱۳۰۴ وابسته به وزارت جنگ بودو بودجه امنیه را وزارت داخله تأمین می کرد. کمبود بودجه امنیه به آن معنا بود که این نیرو به استعداد کامل خود نرسیده و تا اوایل دی ماه ۱۳۰۵ تعداد امنیه ها فقط حدود ۴۰۰۰ نفر بود و سربازگیری برای امنیه هنوز هم از میان افرادی صورت می گرفت که شرایط لازم را برای استخدام در ارتش نداشتند.[۷۹]
از میزان بودجه امنیه در سالهای ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۴ اطلاع در دست نیست اما بودجه امنیه در سال ۱۳۰۴ بالغ بر ۵۵۸۰۰۰۰ ریال بود. [۸۰]
اما در سال ۱۳۰۵ قراردادی بین وزارت مالیه و امنیه بسته شد، که هزار نفر امنیه مرکب از ۷۰۰ نفر سواره و ۳۰۰ نفر پیاده افزون بر نفرات سابق برای خدمت استخدام شوند. [۸۱]
۲-۳-۸- نظمیه (شهربانی)
بعد از قتل امیرکبیر ناصرالدین شاه برای برقراری عدالت و نظم تلاشهای کرد ولی نتیجه نداد و زمانی که میرزاحسین خان مشیرالدوله به عنوان سپه سالار اعظم، صدراعظم شد، بـرای حفظ امنیت مـردم پایتخت کوشش هایی انجام داد. عنوان « نظمیه» را نخستین بار او به کاربرد .[۸۲]
در دوران مشروطه تشکیلات نوین نظمیه توسط یپرم خان تجدید بنیان داده شد و از سال ۱۲۹۲ در اختیار مستشاران سوئدی قرار گرفت. به دستور احمد شاه سرهنگ وستد اهل[۸۳] که رئیس نظمیه تهران بود می بایست با قزاق ها همکاری کند. بعد از کودتای ۱۲۹۹ سرهنگ کاظم خان به فرمانداری نظامی تهران منصوب شد و نظمیه هم تابع نیروهای قزاق شد ولی از نظر سازمانی همچنان زیر نظر وزارت داخله قرار داشت.
رضاخان می خواست از شهربانی به عنوان یک نیروی مؤثر وابسته استفاده کند و تلاش های او برای زیر نفوذ گرفتن نظمیه آغاز شد. اما وستداهل در این باور بود«که شهربانی را باید بر طبق رویه متداول در کشورهای فرنگ یعنی اروپا اداره کرد و از این رو شهربانی فقط باید از وزارت داخله دستور بگیرد.» [۸۴]
در دی ۱۳۰۰ نامه ای از وزارت جنگ رضاخان برای قوام السلطنه رئیس الوزارء نوشته شد که خواستار واگذاری ریاست نظمیه به محمد آقا خان حاکم نظامی تهران شد. او در این نامه نوشت: «واگذاری نظمیه به ایشان از نقطه نظر اطمینان وزارت جنگ و حفظ انتظام داخلی است. انجام این پیشنهاد را مخصوصاً و با قید فوریت تمنی دارم. وزارت جنگ رضا» [۸۵]
ولی رئیس الوزراء که از قدرت سردار سپه نگران بود با این پیشنهاد موافقت نکرد. از همین تاریخ است که برخی از روزنامه ها طرفدار سردار سپه حملات سخت و انتقادهای شدید خود را به نظمیه و مستشاران سوئدی آغاز می کنند. [۸۶]
راهنمای نگارش پایان نامه درباره : ارتش و دولـت دکتر مصـدق- فایل ۳