۲-۲-۳ کارکردهای پنجره
پنجرهها بسته به ساختار و جایگاه خود کارکردهای متفاوتی دارند.از جمله این کارکردها عبارتند از:
۲-۲-۳-۱ تزئین بنا
پنجره تنها به عنوان عنصری ساده برای تأمین برخی نیازهای نخستین مورد توجه قرار نداشت؛ بلکه مانند بسیاری از عناصر معماری، نقش مهم در تزئین و زیباسازی بنا ایفا میکرد به نحوی که در بسیاری از انواع فضاهای معماری، به صورت مهمترین عامل در طراحی و تزئین نماهای درونی و بیرونی به کار میرفت؛ به همین سبب، شکل، اندازه، موقعیت و سازماندهی آن در نما با دقت مورد توجه قرار داشت. البته شکل، اندازه، موقعیت و سایر خصوصیات کالبدی پنجرهها در نما، به عوامل و پدیدههای گوناگونی از جمله ویژگیهای محیط طبیعی مانند اقلیم، منظر، جنس مصالح و نوع سازه بستگی داشت.
۲-۲-۳-۲ شباک
سطح مشبک که از دو فضای پر و خالی تشکیل شده است، به نحوی که از یک سو بتوان سوی دیگر آن را دید، شباک یا شبکه نامیده میشود. شباک به دلایل گوناگون از جمله محدود کردن دید از بیرون به درون یک فضا، تأمین سایه برای فضایی که در معرض آفتاب قرار دارد، تأمین دید از یک فضا به بیرون به شکلی محدود، ایجاد سطحی محصور کننده اما مشبک که مانع از عبور جریان هوا نباشد، احداث شده است. به همین جهت کاربرد آن نسبتا گسترده بود و در برخی از بخشهای گوناگون بنا و به شکلهای متنوع از شباک به عنوان سطحی مشبک که ضمن حفظ محرمیت و حریم یک فضا، امکان عبور هوا را نیز میسر سازد، در برخی از پشت بامها، به خصوص در نواحی گرم و مرطوب و نیز به عنوان پوششی مشبک در جلوی روزن برخی از فضاها به ویژه جلوی روزن زیرزمینهایی که نور و تهویه آنها از طریق حیاط تأمین میشد، استفاده کردند. شباکها را با مصالح گوناگون و متنوعی مانند آجر، کاشی، سنگ، چوب و گچ درست کردند(معماریان، ۱۵۴:۱۳۸۶).
۲-۲-۳-۳ جامخانه
جامخانه را میتوان نوعی پنجره دانست که بر فراز برخی از پوششهای گنبدی شکل، به ویژه در حمامها و برخی دیگر از انواع بناها، مورد استفاده قرار میگرفت. جامخانه غالبا از یک سطح سفالین کروی شکل یا به شکلی دیگر تشکیل شده بود که تعدادی حفره مدور در آن ایجاد میشد که بر روی هر یک از آنها یک جام یا شیشه به کمک نوعی ماده بتونه مانند که آن را از ترکیب موادی مانند خاک رس و موم یا نوعی روغن به دست میآوردند قرار میدادند. این ماده که به بتونه شباهت داشت قرار دادن یا برداشتن سهل و ساده جامها یا شیشهها را امکانپذیر میساخت.
از جامخانه بیشتر در فضاهایی استفاده میکردند که با برداشتن تعدای از جامها در فصلهای مختلف بتوانند حرارت یا رطوبت فضا را به اندازه مطلوب برسانند. این ویژگی موجب شد که کمابیش در همه حمامها از این جامخانهها برای تأمین نور و نیز تنظیم مقدار حرارت و رطوبت فضاهای درونی استفاده کنند. در برخی حمامها نیز از جامهای رنگین استفاده میکردند(تصویر شماره۲-۳).
تصویر۲-۳ جام خانه حمام سعیدا شهرستان اردکان بازمانده از عهد قاجار(مأخذ: نگارنده)
۲-۲-۳-۴منظر
فراهم آوردن امکان بهرهگیری از منظر یا منظرههای مصنوعی و طبیعی واقع در بیرون فضاهای بسته را میتوان به عنوان یکی دیگر از کارکردهای مهم پنجره مورد توجه قرار داد. زندگی در فضای ساخته شده بستهای که مسئلهی نور و تهویه آن به نحوی حل شده باشد اما فاقد دید و منظر مناسب باشد، ناخوشایند بوده و زیستن در آن برای مدتی طولانی بسیار دشوار و مشکل آفرین خواهد بود. به همین سبب همواره در بناهای درونگرا که حیاط، منظر بنا را شکل داده است، آن را به بهترین شکل ممکن طراحی و احداث میکردند تا به عنوان یک چشم انداز مناسب نیز کارکرد داشته باشد. همچنین در بناهای درونگرا، غالبا مهمترین بخش از فضای باز در انواع واحدهای معماری را که منظر بنا را تشکیل میداد به گونهای دلپذیر آراستند. اهمیت منظر در برخی از فضاهای معماری به خصوص در باغها چنان زیاد است که نحوهی طراحی فضا را به طور کامل تحت تاثیر قرار میداد. به همین سبب در باغهای مسکونی، فضایی برونگرا میساختند که بیشتر آن را کوشک نامیدند و بهترین چشم انداز ممکن را گرداگرد آن پدید آوردند و برای استفاده بهتر از مناظر، به طور معمول سطح طبقه همکف را کمی بالاتر از سطح زمین در نظر میگرفتند تا ساکنان بنا از دید بهتری نسبت به مناظر برخوردار شوند. افزون بر این در بسیار از موارد، عمارت کوشک را دو طبقه میساختند تا از طبقهی فوقانی، شاهد چشم انداز گسترده باشند.
۲-۲-۳-۵تهویه
هیچ فضای ساخته شدهای بدون تهویه مناسب، قابل زندگی نیست. حجم و مقدار تهویه مورد نیاز برای انواع فضاهای ساخته شده یکسان نیست، بلکه به عوامل گوناگونی همچون دمای هوای محیط، مقدار رطوبت و سایر خصوصیات محیط طبیعی بستگی دارد. در مناطق گرم و خشک، نیاز به تهویه فضاهای درونی به مقداری بوده است که غالبا با قرار دادن پنجرههایی در یک جبهه اتاق مشکلی پدید نمیآید. البته باید توجه داشت که در سازه مورد استفاده در گذشته، دیوارها و سقف، ضخامت زیادی داشتند چنان که بهطور متوسط ضخامت آنها بین ۵۰ تا ۷۵ سانتیمتر و در مواردی بیشتر بود و در نتیجه تبادل و انتقال دما بین فضاهای بسته و باز به حداقل ممکن کاهش مییافت. علاوه بر این جنس و نوع مصالح یعنی خشت و آجر نیز تبادل دمای بین فضاهای مزبور را به حداقل ممکن کاهش میداد.
۲-۲-۳-۶تأمین نور
هر فضای ساخته شده، توسط عناصری مانند دیوار و سقف از فضای باز و طبیعی متمایز و جدا میشود. حد و اندازه این تمایز و محصور بودن، همیشه به یک مقدار نیست و از این لحاظ میتوان انواع فضاهای ساخته شده را به سه گروه طبقه بندی کرد: نخست فضاهای بسته؛ دوم فضاهای نیمه بسته و سوم، فضاهای نیمه باز.
فضاهای بسته انواع فضاهایی هستند که از فضای باز کاملا متمایز و جدا شدهاند و تنها یک ورودی به سادهترین شکل یک یا چند روزنه برای تأمین حداقل نور، آنها را با فضای بیرون مرتبط میسازد. آب انبارها، اصطبلها و برخی از فضاهای خدماتی مانند مطبخ از این گونه فضاها به شمار میآیند.
فضاهای نیمه بسته نوعی فضاهایی هستند که به طور متوسط یک جبهه از آنها توسط ردیفی از درها، پنجرهها یا در- پنجرهها با فضای باز مرتبط هستند و گشوده شدن آنها در مواقع مناسب میتواند ارتباط نسبتا گستردهای بین فضاهای ساخته شده و فضای باز پدید آورد. در برخی از انواع فضاهای ساخته شده که بازشوهای در دو جبهه روبهروی هم وجود دارد رابطه و پیوند بین فضاها که غالبا در کنار فضای باز طراحی و ساخته شده اند متناسب با موقعیت و کارکردشان از نور کافی برخوردار میشدند. فضای نیمه باز مانند ایوانها و رواقها فاقد پنجره هستند، زیرا به شکل مستقیم با فضای باز ارتباط یافته و به سادگی از نور کافی برخوردار میشوند. مقدار نور مورد نیاز برای هر فضا به عوامل گوناگون از جمله کارکرد، موقعیت، عمق و ارتفاع آن فضا بستگی دارد. در گذشته اندازهی سطح نورگیر پنجره را متناسب با عوامل مزبور به گونهای انتخاب میکردند که تا حد امکان از نور کافی برخوردار شوند. تأمین نور را مهمترین کارکرد پنجره میتوان به شمار آورد زیرا هیچ نوع فضای بدون نور برای زندگی انسان مناسب و قابل تحمل نیست(بوآ،۵۴:۱۳۷۶).
-
- نور
یکی از دلایل استفاده از گرهچینی در معماری سنتی استفاده از نور طبیعی و کنترل آن میباشد از همین رو است که در این منطقه از گرهچینی برای تزئین در- پنجرهها و نورگیرهای بالای درها استفاده شده است.
خورشید منبع اصلی نورطبیعی است که در عالم هستی زندگی را از طریق نور و گرما در زمین به جریان میاندازد. در معماری دو منبع روشنائی وجود دارد؛ «طبیعی» و«مصنوعی». نور طبیعی را خورشید فراهم میکند. نوری غیر قابل واکنش پیشبینی که به راحتی نمیتوان آن نور را کنترل نمود، و ما ملزم هستیم که محیط خود را پیرامون آن بسازیم. طی روند توسعهی تمدن، معماری واکنشهای بسیاری نسبت به خورشید داشته است. تا پیش از صنعتی شدن نورهای مصنوعی، اجبارات و الزامات تکنولوژیکی، منابع نور را در حد عملکرد و فواید ظاهری آن محدود نموده بود(میجر، ۱۸۵:۱۳۸۹)
نور، از سپیده دم تا غروب خورشید پیوسته در حال تغیر بوده و حرکات و تاثیرات بیانتهائی را خلق میکند تغییر شدت کانون و راستای نور در طول روز منجر به ایجاد کنتراست بافتها و رنگهای مختلف میشود. در هنگام سپیده دم، خورشید -یک منبع غالب مستقیم و اصلی- تنها منبع نور طبیعی در دنیای ماست. ما از جهات مختلف فیزیولوژیکی و روانشناختی با خورشید مرتبط هستیم. به عنوان یک ستاره از میان میلیونها ستارهی دیگر تنها خورشید است که نماد اصلی حیات ماست، که نه تنها جهان ما بلکه تمام جهان هستی را نیز تعریف میکند. نمیتوان به سادگی گفت که، خورشید تنها جهان را روشن میکند، بلکه باید اعتراف نمود که زندگی را هم پایدار میکند(همان).
هنگام طراحی یک محیط برای ساخت و ساز، خورشید همیشه مهمترین منبعی بوده که مد نظر گرفته میشود. نوری که خورشید متصاعد میکند، و موسوم به نور طبیعی میباشد، نه تنها به ما توانائی دیدن میبخشد، بلکه طرح بندی، زوایای دید، شکل و مادیت بناها و مناظر را نیز به ما دیکته میکند. خورشید، به عنوان یک منبع انرژی رایگان به ما کمک میکند تا دنیای خود را با روشی قابل تحمل، روشن کنیم. در طول تاریخ، نقش نور طبیعی تنها محدود به مقولهی بینایی نشده است. خورشید نماد قدرت و مذهب نیز بوده و نه تنها معنادار میباشد بلکه نوعی ابزار نیز محسوب میشود. دردوران کهن، خورشید در قالب پرستش بدنهای الهی و معنوی حضور پیدا کرده که دارای الوهیت و قدرت بودهاند، لیکن امروزه نور بیش از هرچیزی منحصر به مقولههای حیات، سلامتی و انرژی میشود. تاریخ نور و تاثیر ان بر جهان ما تقریبا بینهایت است چرا که از این طریق میتوانیم خواستگاه زندگی و تمدن را دنبال کنیم(میجر۱۹۰:۱۳۸۹).
-
- نور و معماری
نور پردازی و معماری در مهد تمدنها ریشه دارد. در یکی از قدیمیترین این تمدنها، تمدن سومر ساختمانهایی را بنا نهادهاند که از خورشید و ماه تبعیت میکند. پیشرفت رو به رشد بابل در ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به راهروها و دیوارهای زنندهی آن زمان جلوه خاصی بخشیده و در نور بسیار تابناک آن منطقه، نمای زیبائی ایجاد نموده است گفتنی است اولین استفادهی هوشمندانه از نور زمانی شکل گرفت که پارسها کاخ پرسپولیس را در ایران (۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح) بنیان گذاشتند. استفاده از سنگهای صیقل خورده و پرداخت کارهائی که این کاخ را کاملا خیره کننده کرده است، منجر شده تا بنای مذکور بسیار مزین و ملون به نظر آید. با وجود این که ساختارهای اینچنینی دقیقا به این معنی نیست که سازندهی آن پیش از بنای این ساختار درک عمیقی از نور داشته است، لیکن بدیهی است که معمار پارسی روشی را پیش گرفته که نور و سایه سادهترین حالت هندسی خود را نمایان کنند و با بهره گرفتن از طرحهای نقش برجسته به روایت داستانهای عمیقی پرداخته، گفتنی است رنگ و جلای پایانی کار تاکیدی است بر مفاهیم مذکور(میجر،۱۷۹:۱۳۸۹).
وظیفهی معمار این است که با هوشیاری کامل قدرت نور (و سایه) را در اختیار بگیرد. بخصوص روشن ساختن فضاهای کوچک ولی باید متوجه این موضوع بود که نور زیاد هم بهویژه در محیطهای گرم سبب بالا رفتن دمای محیط میشود. تمام اشیای شفاف میتوانند محیط را روشن کنند به عبارت دیگر نوری ناخواسته را در محیطی پیرامون ایجاد کنند. همچنین باید بدانیم که بازتابهای بازتابیده نهتنها روحبخش و زندگیبخش هستند بلکه گاهی میتوانند جلوهی اتاق را به کلی تغییر دهند. سیر تکاملی معماری به نفسه با توسعه و پیشرفت نورپردازی مصنوعی به عنوان منبع جایگزین نور در جهان ما مرتبط است. شاید تنها بخش ناچیزی از پیشینه معماری وجود داشته باشد که به اهمیت نقش نور نپرداخته است. حتی پس از اینکه فنآوری و صنعتی شدن مسیر ساخت ساختمانها، منجر به ایجاد قالبهای جدید معماری شد، این ایده که نور طبیعی باید کاربرد کمتری داشته باشد و کمتر ارائه شود تنها توانست توجه بسیار ناچیزی را معطوف خود کند.
داستان نورپردازی در معماری، همانند داستان خود معماری، با معابد، اماکن مذهبی و گورستانهای تمدن اولیه آغاز شده است. در فرهنگهای گذشته ساختمانها به منظور محافظت از مردمی ساخته میشدند که البته بیشتر زمان روز را در خارج از آن سپری میکردند. بدین ترتیب نور بهخاطر برخی از دلایل عملی، در ساختمان نقش ثانویه را داشت. روزنههایی که در دیوارها یا در سقف ایجاد میشد، اغلب برای ایجاد سیستم تهویه بوده است نه ورود نور. این امر تا حدی بدین دلیل بود که در درجهی اول ایجاد این روزنهها کار دشواری بود و دوم اینکه شرایط آب و هوایی و امنیتی مساله مهمی بود که بر تصمیم بشر مبنی بر ایجاد پنجره قطعا تاثیر میگذاشت(همان)
ساختمانهای اولیه به روش متمایزی بنا میشدند: یا از روی هم قرار دادن گل و سنگ بوده است یا اینکه مردم نوعی پوشش سبک مانند کاه یا پوست خام گاو و گوسفند را روی اسکلت ساختمان میانداختند. با وجود اینکه هر دو این سیستمها را میتوان به گونهای طراحی نمود که نور وارد ساختمان شود، اما نوع اول، تا هنگام اختراع شیشه به عنوان بخشی از ساختمان بسیار کاربردیتر بوده است.
ایجاد فضائی برای ورود نور به ساختمان، به طور قطعی، ورود هوا را نیز در پی خواهد داشت. در هوایی گرم، نور و گرد و غبار میتوانست به فضای داخلی راه پیدا کند. در هوایی سرد نیز باد و باران به داخل نفوذ میکرده است. بدین ترتیب نور در ساختمانها توسط نوعی در یا روزنهی کوچک در سقف، به داخل وارد میشده است.
ظاهرا نیاز به ورود نور به یک ساختمان، بنا بر دلایل نمادی یا جوی هنگامی آغاز شده است که فرهنگهای کهن از اجسام الهی به عنوان منبع ساختار و طراحی خود یاد کرده، و تصمیم بر استفاده نور جهت بیان ارزشهای مذهبی و فرهنگی گرفتند.
نورپردازی مقبرههای ماقبل تاریخی نشان میدهد که ارتباط بین معماری و نور، ریشهی مستحکم در دل تاریخ دارد. اینگونه اماکن خاص که به عصر حجر تعلق دارند، مرکز ارتباط مراسم مذهبی با حرکت طبیعی خورشید، ماه و ستارگان بوده است، همچنین بر کسب نور و انرژی از اجسام آسمانی کمال اهتمام را ورزیده است.
نور خصیصه ذاتی یک شیء نیست، در واقع یک تجربه ذهنی و شخصی است. تجربه کردن رنگ شیء بهوسیلهی کیفیت رنگ نوری که به شیء برخورد میکند تاثیر پذیر خواهد بود (آنچه که به عنوان رنگ تجربه میکنیم نور منعکس شده توسط شیء میباشد).
واکنش نسبت به رنگ ذهنی میباشد- حساسیت وانتخاب مردان و زنان نسبت به بعضی رنگها متفاوت میباشد (مثل آبی یا سبز یا فیروزهای)
ادراک و تجربه رنگ میتواند توسط رنگها و ته رنگهای مجاور تشدید و تعدیل شود. نور سفید از تمام رنگهای رنگین کمان ساخته میشود اگرچه نور سفید و بیشتر رنگهای دیگر را فقط میتوان با سه رنگ به وجود آورد.
عوامل فرهنگی بر واکنش نسبت به رنگ تاثیر میگذارند: زرد، رنگ ترس است، سبز نشان حسادت، قرمز رنگ ازدواج چینیها، رنگ تحول، رنگ هیجان، علامت خطر و هشدارهای دست ساز بشر میباشد. سفید رنگ اندیشه غرب از عفت از عفت و دوشیزگی است. نورهای دارای رنگ سرد در آب و هوای گرم بیشتر ترجیح داده میشوند و نورهای دارای رنگ گرم، درآب هوای سرد.
نور از طیف رنگی تشکیل میشود. تغییر رنگ مداوم نور طبیعی بخشی از فلسفه وجودی است، از درخشش زرد رنگ طلوع خورشید تا درخشندگی ملایم وسط روز، و از شفق تا نور قرمز و نارنجی غروب خورشید، نور هم میتواند رنگ را هم بوجود بیاورد و هم میتواند آن را نمایان کند. نور کاربرد رنگ در معماری را بواسطهی توانمندی ما در ایجاد نورهای رنگی افزایش میدهد، به عنوان عامل محوری عمل نموده، فضا ایجاد میکند و بیان واحساس را بوجود میآورد. نبودن نور میتواند بر ادراک ما از شکل و فضا بواسطه وجود سایههای رنگی تاثیر بگذارد. درحقیقت نور به آنچه که ما میبینیم معنی میدهد(میجر،۱۸۲:۱۳۸۹).
۲-۲-۴ نقش پنجره در نمای ساختمان
پنجره به عنوان یک عنصر معماری، مهمترین نقش را در طراحی و ترکیب نمای بسیاری از انواع ساختمانها، ایفا میکند. امکانات و محدودیتهای سازهی دیوار باربر، نحوه توزیع فضای اتاقها در یک بنا و مسئلهی چگونگی استفاده از هر فضا، از عوامل و پدیدههای موثر در نحوه تشکیلدهی و نحوهی نامگذاری برخی از انواع اتاقها مانند اتاقهای سهدری، پنجدری، هفتدری، ارسی و غیره بر گرفته از تعداد یا نوع در یا پنجرههای یک فضا است(شاطریان، ۷۸:۱۳۸۳).
۲-۲-۵ نقش هندسه در شکلگیری.پنجرهها
ناپسند دانستن تقلید از نقشها و صورتهای انسانی و حیوانی در نقاشی و سایر هنرهای تصویری و تجسمی، به تدریج موجب شد که تقلید از طبیعت، در فرهنگ بسیاری از هنرهای اسلامی چندان مورد توجه قرار نگیرد و جایگاه والایی نیابد؛ به همین جهت هنرمندان به ترکیبهای هندسی و انتزاعی توجه بسیار میکردند. یکی از ویژگیهای ترکیبهای انتزاعی و به خصوص ترکیبهای هندسی، امکان خلق آثار بیشمار و گوناگون است که سبک، شیوه و حوزه فرهنگی آن غالبا نه تنها به هنرمندی خاص یا ناحیهای مشخص و محدود و منحصر نمیشود، بلکه به دوره و زمان خاصی نیز تعلق ندارد و از این لحاظ امکان خلق آثاری ماندگار در این گسترده به خوبی وجود دارد. کاربرد هندسه در انواع گوناگون هنرها و از جمله معماری و هنرهای وابسته به آن گسترش یافت از هندسه در سادهترین شکل برای طراحی و ساخت انواع پنجرهها استفاده میشد، اما در برخی از انواع پنجرهها - به ویژه پنجرههای ارسی یا بعضی از شباکها – کاربرد آن در بهترین حالت ممکن میتوان مشاهده کرد برای بدست آوردن نقشهای هندسی، به طور معمول، نخست از سادهترین شکلهای هندسی مانند مربع، دایره و مثلث استفاده شد(تصویر شماره ۲-۴). ویژگیهای هندسی هر یک از این شکلها، نقش موثری در نحوهی کاربرد آنها داشت (نجیب اغلو،۷۵:۱۳۷۹).
تصویر۲-۴ هندسه در هنر چلنگری (مأخذ: نگارنده)
مربع یکی از شکلهایی بود که کاربردی فراوان در هنرهای انتزاعی داشت. وجود چهار ضلع و زاویه مساوی و قابلیت تقسیم هر مربع به شکل زیادی مربع دیگر به سادگی و سهولت و نیز امکان محیط با محاط کردن دایره در آن و مانند آن، سبب شد که از آن هم به عنوان یک شکل خالص و هم در ترکیب با سایر شکلها و نیز به عنوان شکل زمینه و پایه در طرح استفاده کنند(همان).
۲-۳ مصالح به کار رفته در هنرهایسنتی وابسته به معماری سنتی
در هنرهای سنتی به کار رفته در خانه تقدیری چندان تنوع مصالح وجود ندارد. گچ یکی از مصالح به کار رفته در تزئینات این بنا است و هنرهای مورد نظر در این پژوهش شامل گره چینی است، که از چوب و شیشههای رنگی ساخته شده است و هنر چلنگری که مصالح مورد استفاده آن جز آهن چیز دیگری نیست.
۲-۳-۱ چوب و دلایل کاربرد آن در گرهچینی
بیشترین چوبی که برای ساخت گره چینی از آن استفاده میشود؛ و چوب گرهچینیها و درهای خانهی تقدیری نیز از همین چوب است؛ تا در برابر گرمای تابستان کویر و بارانهای پاییزی مقاوم باشد؛ چوب چنار است. قبل از هر چیز به معرفی بیشتر این چوب که تنها مصالح تولید گره چینی میباشد، میپردازیم.
درخت چنار جزؤ درختان پهنبرگ و خزانکننده نیمکره شمالی محسوب میگردد. نامهای محلی این گونه در اکثر نقاط کشور چنار است و در کردستان، جوهر نامیده میشود. از نظر گیاهشناسان، چنار گونههای متفاوتی دارد. در بین گونههای چنار، گونه P.orientalis تنها گونهایست که به نظر، بومی ایران بوده است.
گسترش جغرافیایی این گونه از جنوب شرقی اروپا تا مرکز ایران است و پایههای خودروی این گونه در مناطق مختلف کشور مشاهده شدهاست(کاردگر بالادهی،۱۳۹۱)
چوب چنار، چوبی به رنگ سفید روشن تا قرمز مایل به قهوه ای است که لکههای قهوه ای صدفی دارد. چوب چنار نیمه سخت و سنگین و بادوام بوده که از آن برای ساخت دربهای اماکن متبرکه، دسته ابزار، صندلی، غربال، صندوق استفاده میشود.