پنجه مرجان کنـــد در جگــــــــر بحر، خون
۱-۳٫ متناقض نمایی[۶] یا تصویرهای پارادوکسی[۷]
«منظور از تصویر پارادوکسی، تصویری است که دو روی ترکیب آن، به لحاظ مفهوم، یکدیگر را نقض می کنند (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۱: ۵۴)
متناقض نمایی ویژگی زبانی است که شاعر، گاه در بیان ناپذیری تصّور و اندیشه خود دچار آن می شود. در حقیقت شیوه ای است برای گریز شاعر از تنگنای زبان و بیان. چیزی است «خلاف آمد عادت» (حسینی، ۱۳۷۵: ۵۷) در دیوان غنی متناقض نمایی ناشی از بحثهای عرفانی- تجربی و هم متناقض نمایی ناشی از مضمون یابی مشهود است.
غنی می سراید:
شوم عریان تن و در جامه از شادی نمیگنجم
اگر یک شب دهد آن ماه پیکر تن در آغوشم
اگر شهوت هوس داری اسیر دام عزت شو
که در پرواز دارد گوشهگیری نام عنقــا را
به گـــوشم ایــــــن صدا از مقری تسبیح میآید
که صد دل مضطرب گردد چو یک دل یابد آرامی
۲٫آوردن تشبیهات ،استعارات و کنایات دور از ذهن
شاعر سبک هندی می کوشد با استعمال تشبیهات و استعارات غریب و دیگر صور خیالی، خواننده و شنونده را دچار حیرت کند. شعر سبک هندی از این جهت شباهت زیادی به اشعار «مارینیست» های ایتالیایی دارد؛ آنان نیز زبان استعاری در شعر به کار می برند اما نه برای اینکه حقیقتی را در زیر آن پنهان کرده باشند، بلکه چیزهایی کاملاً دور از هم و حتی متضاد را با هم می آمیزند چرا که آنان هدف شعر را به حیرت انداختن می دانند.
صور خیال شعر غنی متأثّر از سبک هندی است به عبارتی تشبیه، استعاره، تشخیص و اغراق کنایه در شمار مهم ترین عناصر خیال ساز شعر کلماتی چون حباب، شبنم، ریگ روان، آیینه، سپند ،آبله و…از مشبهٌ-به های رایج سبک هندی هستند که در شعر غنی به وفور دیده می شود:
ز شوق گوشه دستار او از بس که بیتاب است
پــرد مانند شبنم هر نفس چشم هوس گل را
کاروان عمر دارد بس که در رفتن شتــاب
همچو ریگ شیشه ساعت دو منزل میرود
به رنـــگ آبلــــه پــــــای در سفر ما را
زشوق صبح وطن چشم تر سفید شده است
پیوسته کیسه ما همچون حباب خالی است