۲-۲- ۱- مدلهای ارزیابی بیابانزایی در جهان
۲-۲- ۱-۱- روش فائو-یونیپ
اولین فعالیتی که به صورت رسمی و گسترده در زمینه ارزیابی یا هدف درک بهتر از مسائل پیچیده پدیده بیابانزایی انجام شده، تهیه نقشه جهانی بیابانزایی ( نقشه UNCCD ) بود که توسط FAO، UNESCO و WMO [۱۹]در سال ۱۹۷۷و به دنبال مطرح شدن مسائل بیابانزایی انجام پذیرفت [۷۵].
نقشه فوق که با مقیاس ۲۵۰۰۰۰۰۰ :۱ تهیه شد، مشخص کننده مناطق بیابانی به انضمام مناطق اطراف آنها که درمعرض خطر شدید بیابانزایی قرار داشتند بود. به طوری که با مراجعه به نقشه فوق سه دسته اطلاعات از هر منطقه قابل استخراج بود که عبارتند از :
الف) درجه خطر بیابانزایی مربوط به هر منطقه: در این بخش، مناطق مختلف از نظر خطر بیابانزایی به سه گروه بیابانزایی کم، شدید و بسیار شدید تقسیم گردیدند.
ب) فرایندهایی که منجر به ظهور پدیده مزبور گردیدهاند: در این بحث فرایندهایی که موجب پدیده بیابانزایی شده اند مورد بررسی قرار گرفتند که طی آن فرایندهای فرسایش بادی، میزان حرکت ماسه ها و شور شدن اراضی به عنوان عوامل اصلی در بروز پدیده فوق ذکر شدند.
ج) عوامل انسانی و محیطی در ایجاد بیابانزایی: در این قسمت هم عوامل انسانی و هم عوامل زیست اقلیمی مورد بررسی قرار گرفتند تا در این رابطه عامل اصلی بیابانزایی مشخص شود [۱۲۱، ۱۲۰ ، ۲۳].
قابل ذکر است که در بخش عوامل انسانی، فشار شدید انسان و دام بر محیط و عرصه، از جنبه افزایش جمعیت، اقدامات نامناسب و در بخش زیست اقلیمی، نوع اقلیم با توجه به طبقه بندی اقلیمی موجود که به فراخشک، خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب تقسیم شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این نقشه خطر بیابانزایی در ارزیابی شرایط اقلیمی و آسیب پذیری ذاتی خاک در برابر فشارهای وارده به آن، به وسیله بشر و یا حیوانات به دسته ملایم، زیاد و خیلی زیاد تقسیم بندی شد.
در سال ۱۹۸۰ تحقیقی با هدف طراحی روش مقدماتی جهت ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی توسط فائو و یوتپ آغاز شد که اهداف زیر را دنبال می نمود :
- توسعه روشهایی جهت ارزیابی و نقشه بندی بیابانزایی.
- اجرای این روشها و آزمون آنها در مناطق بیابانی دیگر .
- افزایش سطح دانش پرسنل مربوطه .
- پیشنهاد این روش به منظور استفاده در ارزیابیهای بعدی در مناطقی که در معرض بیابانزاییاند.
- مستند نمودن روشهای مورد قبول و کاربرد آنها در مطالعات منطقهای.
در روشهای فوق، وضعیت فعلی، نرخ و خطر بیابانزایی مورد توجه قرار گرفته و به منظور بررسی آنها هشت فرایند بیابانزایی به شرح زیر تفکیک و مشخص شدند که عبارتند از :
۱- فرسایش بادی ۲- فرسایش آبی۳- زوال پوشش گیاهی۴- تخریب ساختمان خاک ۵- شور و قلیای شدن خاک۶- کاهش مواد آلی خاک ۷- تجمع مواد سمی ۸- ماندابی شدن اراضی
اطلاعات مورد نیاز برای انجام مراحل کار از مشاهدات زمینی، تفسیر عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای، گزارشات پارامترهای مختلف، نقشههای توپوگرافی و سایر عوامل بدست آمده، که پس از آن ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی به کمک مدلسازی آماری و در چهار کلاس خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید، انجام و طبقه بندی شد. همچنین طرح مورد نظر طی ۴ سال کار میدانی در نقاط مختلف جهان از جمله مکزیک، تگزاس، ولتای علیا، سردان، تونس، سوریه، پاکستان، ترکمنسان و استرالیا مورد آزمون و ارزشیابی قرار گرفت که در سال ۱۹۸۴ تحت عنوان روش تحقیق مقدماتی برای ارزیابی و نقشه بندی بیابانزایی منتشر گردید که بیشتر برای کاربرد در شرایط مرتعی توصیه شده است [۷۵].
روش UNEP – FAO (1984) بر اساس ۲۲ شاخص جهت ارزیابی و تهیه نقشه بیابان زایی تعریف شد گروتیلت[۲۰] و همکاران در سال ۱۹۹۲ این روش را در مقیاس ناحیهای در حوزه دریاچه یارینگر[۲۱] در کنیا انجام دادند. نتایج بدست آمده از تحقیق آنها نشان داد که شاخص های معرفی شده فائو و یونپ فقط در مقیاس محلی کاربرد دارند زیرا در مقیاس ناحیهای هزینه کار زیاد شده و فرایند جمع آوری داده ها وقتگیر است [۸۵].
در سال ۱۹۸۵، برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد طرح راهنمایی ارزیابی و نقشه بندی بیابانزایی را به مورد اجرا گذاشت .هدف از انجام طرف مذکور ارزشیابی روش فائو- یوتپ بود. با انجام طرح فوق الذکر مشخص شد که علاوه بر فوایدی که این روش جهت ارزیابی بیابانزایی دارد، دارای نواقص و ایراداتی نیز می باشد. که از آن جمله عدم کاربرد سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS ) در این روش بود، اما با اجرای توام روش فوق و استفاده از GIS در انجام طرح، نتایج حاصله نشان داد که فوائد استفاده از GIS در این زمینه بسیار سودمند می باشد[۸۵].
با اینکه این روش یکی از مناسبترین روشهای ارزیابی بیابانزایی است، اما دارای معایبی نیز می باشد که باعث می شود در ایران چندان قابل استفاده نباشد، از معایب این روش:
-
- فقدان اطلاعات کافی برای ارزیابی فرآیندهای بیابانزایی
-
- پیچیده بودن روش برای کاربران
-
- نادیده گرفتن شرایط خاص بیومهای منطقه خاورمیانه از جمله ایران
-
- همسنگ قرار دادن میزان اهمیت شاخص های طبیعی و انسانی (که چندان مورد توجه قرار نگرفته است) در بیابان [۵].
از جمله مطالعات صورت گرفته که در آنها جهت ارزیابی بیابانزایی از مدل فائو یونیپ استفاده شده است میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
منصوری ( ۱۳۸۲) بیابانزایی منطقه شکار ممنوع دشت قشلاق بناب را مورد ارزیابی قرار داده و به کمک روش FAO-UNEP اقدام به تهیه مدل بیابانزایی در این منطقه نمود. وی در بررسی خود مهمترین عوامل بیابانزایی در منطقه را کاهش آب ورودی به تالاب، تغییر کاربری اراضی، احداث سازههای نامناسب در منطقه بالادست، تغییرات اقلیم و نزولات جوی و همچنین پارامترهای ژئوموفولوژی بر شمرده است. نامبرده در تحقیق خود منطقه مورد مطالعه را به ۱۴ واحد کاری تقسیم بندی کرده و کلیه فرآیندها وعوامل بیابانزایی را در این واحدهای کاری در پنج کلاس غیر قبال ملاحظه، خفیف، متوسط، شدید و بسیار شدید ارزیابی نموده است، همچنین وی در پایان تحقیق خود ، منطقه مورد مطالعه را از نظر خطر کل بیابانزایی در دو دامنه با کلاس بیابانزایی خفیف تا بسیار شدید قرار داده است [۵۱].
همتی (۱۳۸۰) در قالب پایان نامه کارشناسی ارشد خود، با بهره گرفتن از مدل فائو یونیپ و با تکیه بر سه فرایند فرسایش آبی، فرسایش بادی و تخریب پوشش گیاهی به ارزیابی بیابان زایی اقدام نموده است. وی در نتیجه خود اصلی ترین فرآیندهای بیابان زایی در منطقه را ابتدا تخریب منابع گیاهی و پس از آن فرسایش آبی و در نهایت فرسایش بادی میداند و اظهار میدارد که روش فوق براساس ویژگیهای خاص منطقه قزل اوزون تنظیم گردیده است، لذا ممکن است که برای سایر مناطق با ویژگیهای متفاوت به منطقه مذکور، نتیجه مطلوبی ارائه ندهد، همچنین نامبرده نقش دخالت انسانی را موثرترین عامل بیابان زایی و عوامل طبیعی بویژه زیر عامل ژئومرفولوژی را در درجه بعدی از اهمیت دانست [۲۳].
درویش (۱۳۸۷) ارزیابی روش فائو- یونیپ را برای تهیه نقشه بیابان زایی با توجه به اطلاعات و مطالعات کل کشور ارائه نمود. با توجه به مطالعات انجام شده در ایران و استعداد بالقوه خزانه اطلاعات کشور در این زمینه، مشخص گردید که حدود ۲/۶۹ درصد از شاخص های موجود در روش فوق، برای ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی قابل اندازه گیری می باشد ولی سطحی از کشور که امکان اجرای روش مذکور با چنین درجه مقبولیتی را در بهترین شرایط داشته باشد، حدود ۹/۱۰ درصد از خاک کشور برآورد گردید [۵۹].
۲-۲- ۱-۲- روش ارزیابی بیابان زایی موسسه تحقیقات بیابان ترکمنستان
در سال ۱۹۸۰ موسسه تحقیقات فرهنگستان علوم ترکمنستان طرحی جدید با دقت بیشتری نسبت به روش فائو یونیپ در زمینه ارزیابی و تهیه نقشه بیابانزایی ارائه نمود، در روش فوق که توسط خارین[۲۲] و همکاران تهیه شده بود، معیارهای زیر را به عنوان فرایندهایی که میتوانند موجب بیابانزایی در منطقه گردند، پیشنهاد دادند.
فرسایش بادی، فرسایش آبی، تخریب پوش گیاهی، شور شدن خاک، باتلاقی شدن، آلودگی محیطی، بیابانزایی ناشی از عملکرد جانوران [۷۸].
در این روش پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از منطقه، فرایندهای ذکر شده در بالا مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته و در نهایت موارد تخریب پوشش گیاهی، فرسایش بادی، فرسایش آبی، فشردگی و سله بستن خاک به عنوان چهار فرایند عمده بیایانزایی تشخیص داده میشوند [۲۸].
برای توصیف خطر کل بیابانزایی (TDH )، موارد وضعیت فعلی بیابان زایی (CS)، خطر ذاتی ( IH )، اثر دام ( LA )، درجه تاثیر انسان ( DAI ) و نرخ بیابانزایی ( DR )، تعیین می شوند ( معادله ۲-۲) [۱۰۱].
معادله ۲-۲ TDH=GS+IH+LA+DAI+DR
به عنوان مثال در توصیف خطر ذاتی بیابانزایی که بیان کننده پایداری و ثبات اکوسیستمها است از ویژگیهایی نظیر ترکیب دانه بندی خاک، درصد شیب، مقادیر سنگریزهای و قلوه سنگی بودن، سیل خیزی و غیره، استفاده می شود [۳۱ ، ۷۸].
به دلیل آنکه اطلاعات قابل توجهی در زمینه تولید مراتع طبیعی در دست نبود، اثر دام (LA ) بصورت تجربی و یا کمک معادله CE=1/03(P)+21 تعیین شد که در آن، (P ) بارندگی برحسب میلی متر در سال و CE به عنوان تولید علوفه خوش خوراک بر حسب کیلوگرم در هکتار در سال است. به منظور برآورد درجه تاثیر انسان (DAI ) روش پیشنهادی موسسه تحقیقات بیابان ترکمنستان، مورد استفاده قرار گرفت. سرانجام در مرحله پایانی طرح، پس از پردازش رقومی و عددی، تصاویر ماهواره ای، نقشه و ضعیت فعلی، نرخ خطر ذاتی و نقشه خطر کل بیابانزایی مشتمل بر ۷۰ واحد نقشه بندی تهیه گردید [۷۸].
در ۲۶ جولای ۱۹۹۱ در پایان سی و دومین نشست شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد تصمیم گرفته شد تا در طی یک دوره هشت ساله ( ۱۹۹۷- ۱۹۹۱) مطالعه ای در مورد تخریب اراضی و تاثیر آن بر روی مردم در منطقه جنوب آسیا انجام شود که هشت کشور از جمله ایران را در بر میگرفت. در تحقیق مذکور، هشت کشور به دو ناحیه بزرگ اقلیمی، ناحیه خشک شامل افغانستان، ایران، پاکستان و بخشهایی از هندوستان و ناحیه مرطوب شامل بنگلادش، بخشهایی از هندوستان، نپال، و سریلانکا تقسیم شده و فرآیندهای فرسایش بادی و آبی، ماندایی شدن، حاصلخیزی خاک، شور شدن و افت سطح آب زیرزمینی بعنوان انواع تخریب اراضی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این بررسی، تخریب اراضی نهایتاً در چهار کلاس، براساس شدت تخریب به شرح زیر تقسیم بندی شده اند. :
الف) شدت کم : که در برخی نقاط، تولید کشاورزی تقلیل یافته است.
ب) شدت متوسط : که تولید کشاورزی نسبتاً کاهش یافته است
ج) شدت زیاد که در سطح مزرعه قابل اصلاح نیست.
د) خیلی زیاد : که با فن آوری موجود در حال حاضر غیر قابل اصلاح و غیر قابل برگشت است.
در پایان این تحقیق، پیشنهاد گردیده است که در مناطق تپه ماهوری و کوهستانی اصلاح اراضی تحت عنوان ” طرح مدیریت آبخیز” اعمال گردد، زیرا ارزیابی تخریب اراضی براساس تقسیم بندی آبخیزها در کلاسهای بدون تخریب یا تخریب اراضی خیلی شدید بصورت مشابه امکان پذیر است که در این صورت نواحی کاری را نیز می توان انتخاب نمود [۷۲].
۲-۳- ۱-۳- روش ارزیابی بیابان زایی مدالوس (MEDALUS)
کمیسیون اروپا در سال ۱۹۸۷ با هدف مطالعات بیابانزایی و تخریب اراضی تاسیس شد و پروژه های مختلفی در این زمینه ها به انجام رسانید. روش مدالوس یکی از مهمترین این پروژه هاست که به مدت ۹ سال و در سه مرحله از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۹ به طول انجامید.
فاز اول مدالوس :