در خانوادههای هستهای، دیگر از وظایف و کارکردهایی که از روزگاران قدیم بر عهده خانواده بوده است خبری نیست، این کارکردها (مانند کارکرد تولیدی و اقتصادی، کارکرد آموزشی و تربیتی و …. ) بر عهده موئسساتی خارج از محیط خانواده قرار گرفتهاند.
عدم گسترش:
یک خانواده هستهای هیچگاه گسترش نمییابد و به مجرد رسیدن فرزندان خانواده به سن قانونی و ورود به اجتماع به عنوان عضوی فعال از خانواده دوری میگزینند و خود، خانواده مستقل و هستهای دیگری را به وجود میآورند، بنابراین خانواده هستهای با پراکنده شدن اعضاء آن و سپس با فوت پدر و مادر یا در صورت جدایی آنها از یکدیگر متلاشی میگردد.
۲-۱-۴ انواع خانواده هستهای:Nuclear power
۲-۱-۴-۱ خانواده هستهای نوع اول:
ملاک تعلق به این نوع خانواده تحصیلات است تا درآمد تحصیلات رئیس خانواده معمولاً دیپلم یا بالاتر از آن است همسر او نیز تحصیلاتی در همین حدود یا کمی پائینتر دارد و گاهی کار هم میکند زن و مرد با تساوی زندگی میکنند و در امور خانواده به صورت مشترک تصمیم میگیرند همین مطلب ممکن است منجر به بروز اختلافات بیشتری نسبت به سایر انواع خانوادهها شود تمایل به رفاه بیشتر، آپارتمان نشینی، بالا بودن سطح مصرف، برنامهریزی برای تعطیلات و اوقات فراغت و تعهد اجتماعی پائین خانواده به شبکه خویشاوندی از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است از لحاظ درآمد و شغل، خانوادههای اداری با درجات بالا یا شاغل آزاد پر درآمد (نظیر وکالت، طبابت، ….) و تا حدودی کارمندان شرکتهای خصوصی ممکن است در این گروه قرار گیرند.
۲-۱-۴-۲ خانواده هستهای نوع دوم :
در این نوع خانواده هستهای، تحصیلات رئیس خانواده پائینتر از دیپلم است و او برتری کامل خود را در محیط خانواده حفظ کرده است تصمیمات مهم را اتخاذ میکند و زن نیز مطیع است افراد خانواده در محیط کوچکی زندگی میکنند، عدم کار زن در خارج از خانه، تمایل به داشتن فرزند زیاد،وجود اعنقادات مذهبی قوی، عدم برنامهریزی مناسب برای گذراندن تعطیلات و اوقات فراغت و جدا بودن تفریحات زن و مرد و…. از ویژگیهای خاص این نوع خانواده هستهای است از لحاظ درآمد و شغل، مرد در کارهای دستی (نظیر کارگری، خدمات اداری پائین یا خدمات بازرگانی کوچک و صنایع کوچک …..) فعالیت میکند در این خانوادهها مرد نانآور خانواده است.
۲-۱-۵ تعریف خانواده گسترده:Extended family
خانواده گسترده خانوادهای است که براساس بستگیهای نسبی و سببی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه زناشوئی است، خانواده گسترده فرزندان خود را پس از ازدواج در خود جای میدهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانواده مشترک زندگی نمایند. این نوع خانواده که بیشتر اختصاص به جوامع مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و شبانی دارد. ممکن است شکل پدر سالاری یا مادر سالاری، پدر مکانی یا مادر مکانی و صورتهایی از این قبیل را به خود بگیرد، یا به عبارتی دیگر برحسب قدرت و تسلط پدر یا مادر خانواده با انواع فوق درآید در این شکل از خانواده پدر و مادر اصلی، مرکز ثقل خانواده را تشکیل داده و پسرها و نوهها و عروسها از آنها اطاعت میکنند و اگر پدر و مادر به علت کبر سن نتوانند وظایف سرپرستی را انجام دهند، پسر ارشد جای آنها را میگیرد دخترها پس از ازدواج خانواده پدری را ترک کرده و بنابراین خانواده گسترده به شکل پدر مکانی است و مواردی که داماد در خانهی پدر زن سکنی گزیند نادر است.
نقش اصلی را در تربیت فرزندان پدر به عهده دارد، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی زیاد است غالباً فرزندان پی شغل پدر را میگیرند و وظایف متعددی بر عهده خانواده است شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مرتبط بر آن، اجتماعی کردن و فرهنگی کردن کودکان ، نگهداری از پیران و حمایت کامل از اعضاء از جمله وظایف سنگین این خانواده است » (برگرفته از مقالهای در اینترنت )
۲-۱-۶ اهمیت خانواده=سلامت خانواده
انحرافات خانواده،عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد افراد پیوند میان خانواده و اجتماع هستند افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع میکنند.
از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
لامارک و لوپله و دیگران، خانواده را مهمترین کانونی میدانند که جامعه از آن تغذیه میکند به این ترتیب فرد در کنار تأثیری که از اجتماع خود میپذیرد با توشهای که از خانواده خود دریافت کرده است محیط پیرامون خود را تحت تأثیر قرار میدهد چنین تأثیراتی علاوه بر مسائل پیرامونی جزئی بلکه بر مسائل کلان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک جامعه نیز نقش دارند به این ترتیب به نظر میرسد که اصلاح یک جامعه، پیشرفت و ترقی آن از جنبههای مختلف، تأثیر اصلاح خانواده، توجه افراد به اهمیت خانواده و آموزش آنهاست.
۲-۱-۶-۱ اهمیت خانواده:
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.
عواملی چون شخصیت والدین، سلامت جسمانی و روانی آنها، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده،شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار میدهند.
۲-۱-۶-۲ خانواده و اهمیت آن در دوران کودکی:
نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز می شود و کودک کمکم در فرایند رشد اجتماعی قرار میگیرد همانطور که روانشناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش به سزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد بیشتر طرحوارهها و شناختهای کودک از خود، اطرافیان و محیط در این دوران شکل می گیرد میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد.
کودکانی که در این سنین از لحاظ عاطفی و امنیتی در خانواده تأمین نمیشوند به انواع مشکلات مبتلا میشوند.
مشکلات این کودکان اغلب با شیطنتها، دروغگوییها و حرف نشنیدنهای ساده شروع میشود و با توجه به وضع نابسامان خانواده به بزهکاریها و جنایات بزرگسالی منتهی میشود. سختگیری زیاد والدین یا بیتوجهی آنها یا ننر و لوس بار آوردن کودک و برآورده ساختن کلیه نیازهای منطقی و غیرمنطقی او، شخصیت سالمی را به بار نخواهد آورد سلامت خود خانواده، تعادل شخصیتی والدین و آشنایی آنها به اصولی که میتواند محیط خانواده را سالمتر سازد بسیار حائز اهمیت است.
۲-۱-۶-۳ اهمیت خانواده در دوران نوجوانی:
نیازهای دوران نوجوانی دوران حساس است به طوری که در کنار سایر تحولات و تغییراتی که از جنبههای جسمانی و روانی در فرد اتفاق میافتد، ویژگی مشترک و مهم دیگر آن دوران، استقلالطلبی نوجوان در خانواده است نوجوان میخواهد به طریقی رشد استقلال خود را به خانواده ثابت کند و بر این اساس شروع به ایجاد فاصله بین خود و خانواده میکند و به گروه همسالان نزدیک میشود.
۲-۱-۷ کارکردهای خانواده:
خانواده با وجود اینکه به عنوان اولین واحد اجتماعی شناخته میشود، ولی دارای پیچیدگیهای فراوانی است به طوری که شناخت آن، اهمیت آن، و تأثیرات و کارکردهای آن بسیار مورد توجه صاحبنظران مختلف بوده است. بر این اساس همچنان که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است و به اهمیت آن در زمینههای مختلف فردی، اجتماعی و غیره تأکید شده است، کارکردهای متفاوتی نیز برای ان ارائه شده است به طوریکه بسیار سادهانگارانه خواهد بود تنها یک یا دو کابرد برای آن معرفی میشود.
۲-۱-۷-۱ کارکردزیستی و تولید مثل خانواده:
وجود فرزندان در خانواده موجب استحکام خانواده میشود شاید این کارکرد از جمله کارکردهایی است که تمام افراد چه صاحبنظر و غیره با آن آشنایی دارند زن و شوهری که ازدواج میکنند، دیر یا زود منتظر تولد فرزند خواهند بود هرچند ممکن است تفاوتهایی بین افراد مختلف، فرهنگها و جوامع مختلف از لحاظ زمان بچه دار شدن و تعداد فرزندان و فاصلهی سنی آنها تفاوتهایی وجود داشته باشد اما تولد فرزند به طور مشترک در تمامی فرهنگها، جوامع طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی مورد توجه است امروزه در برخی جوامع به دلایل متعدد از جمله تعلیم و تربیت، اقتصاد، بهداشت و ….. محدود کردن تعداد افراد خانواده را مورد تأکید قرار میدهند در جامعهی ما موضوع کنترل موالید و تنظیم خانواده مورد توجه قرار گرفته و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی به کمک وزارتخانهها و سازمانهای مختلف به تهیه و اجرای طرحهای مناسب در این راستا اقدام کردهاند.
۲-۱-۷-۲ کارکردهای تربیتی و آموزشی خانواده:
یکی از وظایف اساسی خانواده علاوه بر به دنیا آوردن فرزندان، توجه به مسائل تربیتی آنهاست خانواده با فراهم کردن محیط مناسب، امکانات و شرایط مناسب و نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان چنین کارکردی را مهیا میسازند، در گذشته و قبل از تأسیس مکاتب و مدارس تمام وظایف تعلیمی و تربیتی و ایجاد مهارتهای شغلی بر عهده خانواده بوده است، و کودکان و نوجوانان از طریق آموزشهای غیررسمی و نزد پدران و مادران و افراد بزرگسال خانواده با آداب اخلاقی، اجتماعی و همچنین حرفه و مشاغل مختلف جامعه، آشنا میشوند. با توجه به شرایط فعلی زندگی به خصوص در جوامع پیشرفته و پیچیده مقداری از این کارکرد بر عهده مهدکودکها،مدارس و دیگر موئسسات آموزشی و تربیتی گذاشته شده است.
با این حال توجه به این نکته ضروری است که هیچ یک از این موئسسات قادر نخواهند بود تأثیرات خانواده را به صورتی کامل داشته باشند. بر این اساس ضروریست خانوادهها سهم خود را در این وظیفه به خوبی رعایت نموده و بر اهمیت آن اذعان داشته باشند .
۲-۱-۷-۳ ارضاء و اقناع نیازهای جنسی به عنوان کارکرد خانواده:
در هر جامعهای تلاش میشود که مسائل و احتیاجات جنسی به علت نیروی کششی زیادی که دارند به صورتی تحت نظارت قرار گیرند، هرچند شیوههای متفاوتی را میتوان از بین جوامع مختلف برای چنین کنترلی مشاهده کرد در هر حال در تمامی جوامع نقش اساسی و عمیق تشکیل خانواده در تأمین نیازهای جنسی به شیوهای سالم مورد تأئید است، خانواده با تأمین محیط سالم و مساعد و روابط مناسب، چنین نقشی را ایفا میکند و از بروز مشکلات مرتبط با نیاز طبیعی جنسی جلوگیری می نماید.
۲-۱-۷-۴ کارکرد خانواده به عنوان تأمین کننده سلامت جسمی و روانی اعضاء:
از وظایف مهم خانواده تأمین امنیت جسمی و روحی برای هر یک از اعضاء خانواده است تا از این طریق سلامت روحی آنها را تضمین کنند. تأمین غذا، بهداشت و جو مناسب عاطفی و روانی شرایط را بر رشد و شکوفایی افراد فراهم میسازد. بدیهی است در خانوادههایی که این کارکرد با مشکل روبرو است،عدم تأمین نیازهای تغذیهای، عدم رسیدگی به وضعیت بهداشتی و جسمی، زمینه را برای ابتلاء به انواع بیماریها فراهم میسازد از سوی دیگر عدم توجه به مسائل عاطفی افراد خانواده، از جمله تأمین نیازهای روانی آنها، اعمال شیوههای ارتباطی مناسب، آموزش شیوههای مواجه با مشکلات افرادی که از لحاظ روانی در وضع نامناسبی قرار گرفتهاند، تحویل جامعه خواهد داد، به این جهت لازم است تکتک افراد ابتدا در زمان تشکیل خانواده و بعد از آن در طول زندگی مشترک به نیازهای عاطفی، روانی خود و بقیه افراد خانواده توجه داشته و به آموزش و کسب اطلاعات لازم در این زمینهها رغبت نشان دهند.
تحقیقات نشان میدهد زوجهایی که سلامت روانی کافی ندارند، اغلب فرزندانی ناسازگار و ناسالم پرورش میدهند. مادران افسرده اغلب فرزندان افسرده دارند و افراد افسرده چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی مواجه با مشکلات زیادی هستند. این مسأله تنها به افسردگی ختم نمیشود، کلیه ناراحتیهای روحی چه ضعیف و چه خفیف در جو عاطفی خانواده انعکاس نامطلوبی دارد.
۲-۱-۷-۵ کارکردهای اقتصادی و اجتماعی خانواده:
در اجتماعات سنتی خانواده این کارکرد خود را با کار و فعالیت اقتصادی مستقیم و آموزش و انتقال مستقیم مشاغل از والدین به فرزندان انجام میداد امروزه با صنعتی شدن جوامع، وضع به گونهای تغییر یافته است و عمدتاً چنین کارکردی به صورت غیرمستقیم اعمال میشود. امروزه دیگر کمتر به چشم میخورد که مشاغل به صورت موروثی منتقل شوند، اما خانواده از لحاظ تأمین شرایط و امکانات لازم برای جوانان خود به شیوه فعالیت اقتصادی آنها و گزینش شغل آنها را تحت تأثیر قرار میدهد همچنین خانواده با آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم فرایند اجتماعی شدن فرزندان را فراهم ساخته، میزان موفقیت در امور اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد خانوادههای سالم معمولاً فرزندانی دارند که روابط اجتماعی مناسبتری دارند، فعالیتهای مختلف اجتماعی دارند.
۲-۱-۸ دگرگونی در ساختار خانواده:
«سه عامل مهم، دگرگونی در شکل و ساختار خانواده در جوامع نوین صنعتی را سبب شده است.
الف- کوچک شدن حجم خانواده که به چند عامل بستگی دارد:
۱)دگرگونی در نقش فرزندان است که خود پیامد گذر از یک جامعه سنتی به یک جامعهی صنعتی است در جامعهی سنتی، داشتن فرزند برای کار در مزرعه نیازی ضروری بود، اما در جامعهی شهری و صنعتی فرزندان بیشتر بار خاطرند تا یار شاطر.
۲) بالا رفتن سطح آموزش، جامعهشناسان کشف کردهاند که زوجهایی که تحصیلات بالایی دارند، در مقایسه با زوجهایی که تحصیلات کمتری دارند، کمتر به فرزندآوری گرایش دارند.
۳) دسترسی آسان به وسایل ضدبارداری، به افراد این مکان را داده است که بر تعداد فرزندان خود کنترل داشته باشند.
ب: تغییر نگرش به طلاق: این که طلاق برای پایان دادن به زندگی زناشویی به صورت روش پذیرفته شده و قابل دفاعی درآمده است، دگرگونیهای در ساختار خانواده به وجود آورده است.
ج: تغییر نقش زنان و مردان، دگرگونی د رنگاه به نقش زن و مرد (خصوصاً زن) عامل دگرگونی در ساختار خانواده شده است، روز به روز بر تعداد زنانی که کار میکنند و در درآمد زندگی سهیماند و در خانواده اقتداری به هم میزنند رو به افزایش است و استقلال اقتصادی زنان، آستانه تحمل زنان را پائین میآورد » (درآمدی بر جامعه شناسی ص ۱۳۴)
توضیح این مطلب آنکه به دلیل اشتغال تمام وقت در خارج از منزل و کارهای متداول منزل زمان کافی جهت ارتباط فکری و روحی با همسر و فرزندان را ندارند، عدم وجود فرصت کافی برای استراحت و تفریح و ورزش و پرداختن به سلامتی خود، عدم مراقبت و فقدان نقش مثبت تربیتی برای فرزندان به دلیل ضیق وقت، عصبانیت، پرخاشگری،اضطراب، تضعیف روابط عاطفی میان همسران و بالاخره بروز شکاف و اختلاف در خانواده و دهها مشکل دیگر است.