۱-۷- تعریف واژهها:
۱-۷-۱- کارایی:
منظور از کارایی در این پژوهش عواملی چون کیفیت خدمات، هزینهها، تعداد کارکنان، داراییهای ثابت، میزان تسهیلات اعطایی، میزان مطالعات معوق و حجم سپردههاست. (اکبرپور و دیگران،۱۳۸۵، ۴۵).
۱-۷-۲- اثربخشی:
منظور از اثربخشی در این پژوهش عواملی چون رضایت مشتریان، رضایت شاغلان، رضایت سهامداران، ارتقا سهم از کل بازار پولی و. .. است. (اکبرپور و دیگران،۱۳۸۵، ۴۵).
۱-۷-۳- انطباقپذیری:
منظور از انطباقپذیری در این پژوهش عواملی چون ایجاد تغییر، مشتری مداری و یادگیری سازمانی است. (دنیسون،۲۰۰۰، ۷۲).
۱-۷-۴- مزیت رقابتی:
مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عوامل داخلی و خارجی است که در یک محیط رقابتی سازمان را بسیار موفقتر از سایر سازمان ها می کند و رقبا نمیتوانند به راحتی از آن تقلید کنند (فیورر و چهارباغی،۱۹۹۵، ۸۴).
۱-۷-۵- مزیت رقابتی پویا:
مزیتهای رقابتی پویا اساس کارایی و اثربخشی شرکتها در بازار است زیر این نوع مزایا باعث میشود که شرکتها فعالیتهای کسب و کار خود را کاراتر و اثربخشتر از رقبا انجام دهند که معمولاً بر مبنای دانش و قابلیتهای سازمان استوار است (مهری،۱۳۸۶، ۵۳).
۱-۷-۶- مزیت رقابتی متجانس:
در این نوع مزیت متفاوت بودن نقش تعیین کننده و اساسی دارد به نحوی که به وسیله مهارت ها ترکیبات متفاوت منابع و یا محصولات متفاوت، خدمات بهتر و ارزش بیشتری برای مشتری فراهم سازد.
۱-۷-۷- مزیت رقابتی مشهود:
مزیت رقابتی مشهود آن نوع مزیتی است که منشأ آن منابع مشهود بوده که به صورت داده فیزیکی مانند ماشینآلات،تجهیزات و… میتوان آن را مشاهده کرد. در واقع مزیتهای مشهود از منابع فیزیکی و قابل مشاهده سازمان ناشی میشود.
۱-۷-۸- مزیت رقابتی مرکب:
ترکیب و تعامل چندین مزیت ساده به ایجاد چنین مزیت مسلط و تعیینکننده منجر شده است که مستقیماً به عملکرد رقابتی شرکت کمک میکند.
۱-۷-۹- مزیت موقتی در مقابل پایدار:
اولاً از نظر زمانی طولانی مدت بوده و زودگذر نیست و ثانیاً به راحتی توسط رقبا قابل دسترسی نیست (مهری،۱۳۸۶، ۳۴).
۱-۸- تعریف عملیاتی:
۱-۸-۱- کارایی:
منظور از کارایی در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد دورابجی (۱۹۹۸) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با ۶ گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۲- اثربخشی:
منظور از اثربخشی در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد دورابجی (۱۹۹۸) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با۲ گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۳- مزیت رقابتی:
منظور ازمزیت رقابتی در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد نورا (۲۰۰۴) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با ۳ گویه، سنجیده شده است.
۱-۸-۴- مزیت رقابتی پویا:
منظور از مزیت پویا در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد نورا (۲۰۰۴) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با۳گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۵- مزیت رقابتی متجانس:
منظور ازمزیت متجانس در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد نورا (۲۰۰۴) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با ۳گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۶- مزیت رقابتی مشهود:
منظور از مزیت مشهود در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد دورابجی (۱۹۹۸) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده وبا ۳گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۷- مزیت رقابتی مرکب:
منظور از مزیت مرکب در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد دورابجی (۱۹۹۸) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده و با ۳ گویه سنجیده شده است.
۱-۸-۹- مزیت موقتی در مقابل پایدار:
منظور از مزیتموقتی در این پژوهش متغیری است که بوسیله پرسشنامه استاندارد دورابجی (۱۹۹۸) که بوسیله مقیمی و همکاران (۱۳۹۰) ترجمه شده وبا ۳ گویه سنجیده شده است.
۹ - مدل مفهومی پژوهش:
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
۲-۱- مقدمه:
شرکتها شریان حیاتی اقتصاد هر کشور محسوب میشوند. تلاش صنعت در سطح جهان در جهت افزایش کارایی است. در دنیا تجارت رقابتی امروز، جلب رضایت مشتریان از عوامل کلیدی است که سازمانها به دنبال آن هستند. مشتریان راضی و وفادار به سازمان، درآمد پایداری را به ارمغان میآورند.
لذا سازمانها با توجه به شناخت مشتری و تأمین رضایت آنان به مؤلفههایی نظیر شناخت مشتری، روابط با مشتری،تعیین روشهای تأمین رضایت و تهیه کالا و خدمات مناسب در جهت رفع نیازهای آنان اهمیت خاصی قائل هستند. زیرا مشتری مهمترین دارایی هر سازمان است. به ادعای پیتر دارکر[۱] «رضایت مشتری هدف و مقصود تمامی فعالیتهاست». بنابراین هر سازمان موفقی مایل است خدماتی را ارائه کند که رضایت مشتریان را فراهم سازد. حفظ مشتریان خوب در بلندمدت، نسبت به جلب مشتریان جدید برای جایگزینی مشتریانی که با شرکت قطع رابطه کردهاند، سودمندتر است زیرا مشتریان قدیمی، تجربیات مثبت خود را برای دیگران بیان میکنند و به این ترتیب وسیله تبلیغ برای سازمان می شوند که در نتیجه هزینه جذب مشتریان جدید را کاهش میدهد. این مطلب به ویژه برای ارائه دهندگان خدمات حرفهای بسیار مهم می باشد،زیرا شهرت و خوشنامی آنها و بیان مزایا و نکات مثبت آنها از سوی دیگران منبع اطلاعات کلیدی برای مشتریان جدید است.اندیشمندان و صاحبنظران علوم مدیریت با تأکید بر لزوم درک نیازها و خواستههای مشتریان، فعالیتهای اصولی و علمی بازاریابی را رمز بقا و موفقیت سازمانها دانستهاند. در گذشته با توجه به ساختار دولتی و غیر دولتی، یکسان بودن خدمات، خدمات سنتی و ابتدایی و فزونی تقاضای خدمات بر عرضه آن،ضرورتی جهت توجه به مفاهیم بازاریابی و فعالیتهای مشتری مدارانه درشرکتهاوجود نداشت و مردم نیز به دلیل عدم ارائه خدمات پویا و مدرن و همچنین بیتوجهی به خواستهها و تمایلات آنها و ارائه خدمات سنتی و یکسان رغبت چندانی جهت افزایش سطح و عمق ارتباط خود باشرکتها را نداشتند اما امروزه با ورود محصولات خارجی (چینی)، تحول و پویایی در بورس و دیگر مؤسسات مالی، شناسایی نیازها و خواسته های مشتریان و درک تمایلات آنها، راهکارهای دستیابی به منابع پایدار به منظور کسب و ایجاد پتانسیلهای مناسب و مستحکم مالی جهت نقش آفرینی در عرصه اقتصادی جامعه از مهم ترین دغدغههای مدیران میباشد.
۲-۲- مبانی نظری پزوهش:
۲-۲-۱ بازاریابی:
بازاریابی بخشی از فعالیت های بازرگانی است که شامل شناسایی تقاضا برای کالاها و خدمات و فراهم کردن تسهیلات و کانال توزیع و فروش آنها می شود (زاهدی،۱۳۷۹،۱۱). در بازاریابی هدف نهایی،مشتری است به عبارت دیگر جلب نظر و تأمین رضایت مشتریان اولین اولویت بازاریابی است (روحی،۱۳۸۲). فرایند بازاریابی مجموعهای از فعالیتهای انسانی و اقتصادی در جهت ارضای نیازها و خواسته های افراد است، که از طریق مبادلات انجام میشود. عامل اصلی در بازاریابی اطلاع داشتن از نیازهای بالقوه مشتریان و رفع آنها از طریق تأمین کالاها و خدمات مورد نیاز است (اسماعیلپور،۱۳۸۲: ۲۱) در فرایند تجارت، شرکتهایی میتوانند موفق عمل کرده و به بقای خود اطمینان داشته باشند که بر مبنای اصول و مفهوم بازاریابی عمل کرده باشند. مفهوم بازاریابی دارای دو بعد وسیع است. در سطح عملیاتی این مفهوم شامل چندین لایه و زمینه تصمیمگیری است. به این ترتیب که هدف غایی این تصمیم گیری ها در سطوح کارکردی مختلف استفاده بهینه از فرصتهای سودآور به وجود آمده در فضای بازار و کسب و کار است. به طور کلی، مدیریت بازاریابی چهار زمینه استراتژیک شامل برنامهریزیهای مرتبط با محصول نظیر تنوع محصول، کیفیت، طرح، بستهبندی و غیره، قیمتگذاری، توزیع و فعالیتهای ترفیعی را در بر میگیرد.
بعد دوم مفهوم بازاریابی، بیشتر دارای ماهیت فلسفی است. در این ارتباط، نیازها، خواستهها و ایجاد ارزش برای مشتری باید به عنوان نخستین اولویت در تصمیم گیریهای بازاریابی مطرح باشد. بر اساس دیدگاه فلسفی بازاریابی، تنها وجود چنین دیدگاهی است که موجبات رشد شرکتها را فراهم میآورد. زیرا درک نیازهای واقعی مشتریان و برآورده ساختن این نیازها سبب ایجاد ارتباط و وابستگی بین شرکتها و مشتریان میشود. بخشهای تحقیقات بازاریابی شرکتها به هر دو بعد مفهوم بازاریابی نیازمند هستند. تحقیقات بازاریابی یکی از اجزای بسیار مهم مراحل تصمیم گیری به شمار آمده و موجب اخذ تصمیمات مطلوب در برنامه ریزیهای بازاریابی میشوند. اطلاعات حاصل از تحقیقات بازاریابی در تجزیه و تحلیل مسائل و بهرهگیری از فرصتهای بازاریابی استفاده می شود. در حقیقت این اطلاعات سنگ بنای برنامهریزیهای بهینه بازاریابی محسوب میشوند. همچنین از این اطلاعات به منظور ارزیابی فازهای مختلف برنامههای بازاریابی نیز بهره گرفته میشود. نتایج حاصل از تحقیقات بازاریابی به عنوان مبنایی برای تغییر یا بازنگری در استراتژیهای بازاریابی استفاده میشود. (برین – استافورد،۲۰۰۳: ۷۶)[۲].
فلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ بازاریابی را نوعی فرایند اجتماعی و مدیریتی می دانند که بوسیله آن،افراد و گروهها میتوانند از طریق تولید، ایجاد و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواستههای خود را برآورده سازند وارن کیگان استاد بازاریابی دانشگاه «پیس» آمریکا بازاریابی را چنین تعریف کرده است: «بازاریابی عبارتست از فرایند تمرکز منابع و اهداف سازمان بر روی فرصتها و نیازهای محیطی». بنابراین بازاریابی هم یک مفهوم(شیوه مشتری مداری) و هم یک فرایند(یک سری تصمیمات استراتژیک در چگونگی جلب رضایت مشتری) است. امروزه اعتماد و اطمینان در فرآیندهای بازاریابی جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است. در دنیای تجارت مدرن امروز، قدرت مشتریان به دلایلی چون افزایش اطلاعات، افزایش گزینههای انتخاب، افزایش ارتباطات بین مشتریان و افزایش رنجش و عدم اطمینان مشتریان روز به روز در حال افزایش است. وجود اطمینان و اعتماد و مسئولیت در عملکرد بازاریابی نقش مهمی در عملکرد مؤثر سازمان ایفا میکند. زیرا این اعتماد و مسئولیت نوعی وابستگی احساسی بین پرسنل و مشتریان ایجاد میکند. اعتماد و مسئولیت به عنوان نوعی سرمایه اجتماعی در فعالیتهای سازمانی محسوب میشود و روابط بازاریابی نقش مدیریتی در سازمان را دارد. فرایند بازاریابی در یک سازمان باید به گونهای باشد که اعتماد مشتریان را جلب نماید در این راستا برخوردهای ارادی و تعاملی برای متقاعد کردن و جذب مشتریان و کسب اعتماد آنها بسیار تأثیر گذار است. بنابراین بازاریابیهایی که توأم با جلب اعتماد و اطمینان مشتریان باشد احتمال موفقیت بیشتری دارد.
۲-۳- خدمات:
به دلیل تنوع خدمات،تعریف آن ها همواره کاری دشوار بوده است. آنچه این امر را پیچیدهتر میکند این واقعیت است که به دلیل نامحسوس بودن اکثر دادهها و ستادهها، غالباً درک و تشخیص راههای انجام و عرضه خدمات آسان نیست (شاهدی و هادیزاده مقدم،۱۳۸۷: ۷۲). کلمه خدمت وسعت و تنوع معانی وسیعی دارد و این ویژگی به ابهام زیادی در مفهوم آن در متون مدیریتی منتهی شده است(حسینی و قادری،۱۳۸۹: ۶۴).
گرونروس[۳] (۲۰۰۴) خدمت را چنین تعریف میکند: «یک خدمت، فعالیت یا مجموعهای از فعالیتهای کم و بیش ناملموس است که معمولاً و نه لزوماً در تعاملات بین مشتری و کارکنان خدمات و یا منابع فیزیکی یا کالاها و یا سیستمهای عرضه کننده خدمات صورت میگیرند بلکه به عنوان راه حل هایی برای مشکلات مشتری ارائه میشوند (گرونروس،۲۰۰۴: ۹۲). خدمت عبارت است از هر عامل یا کاری که یک طرف به طرف دیگر عرضه میکند و لزوماً نامحسوس باشد و به مالکیت چیزی منجر نشود. تولید خدمت ممکن است به کالای فیزیکی بستگی داشته باشد یا نداشته باشد (حسینی و قادری،۱۳۸۹: ۴۳).
فرایند بازاریابی خدمات،مشابه فرایند بازاریابی کالاهاست. از تمام مفاهیم بازاریابی جدید برای عرضه خدمات میتوان استفاده کرد. علاوه بر این خدمات دارای چهار ویژگی منحصر به فرد ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری،غیر قابل ذخیره بودن و نامشابه بودن و ناپیوستگی است که آن را از کالاها متمایز میسازد. درباره خدمات بانکی دو ویژگی مسئولیت امانتداری و جریان دو طرفه اطلاعات نیز به این ویژگیها اضافه میشوند (شاهدی و هادیزاده،۱۳۸۷: ۸۲).
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع بررسی رابطه بین عملکرد بازاریابی و ایجاد یک ...