در تعریف همگرایی میتوان از نظریه لوئیس کانتوری[۵۲]و استیون اشپیگل[۵۳] بهره گرفت که معتقدند، هر یک از نظامهای تابعه متشکل از یک، دو یا چند کشور همجوار تعاملگر با یکدیگر است که پیوندهای مشترک قومی، زبانی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی با یکدیگر دارند و گاه احساس همانندی و هویت آنها با اقدامات و طرز تلقی کشورهایی که خارج از این نظام تابعه هستند، تشدید میشود(سیفزاده ۱۳۸۸، ب ۳۰۷).
همگرایی در اندیشه دیوید میترانی[۵۴] را میتوان دارای گستردگیهای بیشتری دانست، زیرا وی به جوانب مختلف همگرایی و برآیندهای تأثیرگذار بر همگرایی نیز اشاراتی داشته است. میترانی که در نظریه خود به ساختارهای اجتماعی و پیچیدگیهای آن نیز پرداخته، همکاریهای فنی را از پیش زمینه های همگرایی منطقهای میداند.
میترانی معتقد است که جوامع مدرن امروزی، مشکلات فنی فراوانی را به وجود آوردهاند که سیاستمداران قادر به حل آن نیستند، بنابراین سیاستمداران برای رفع این مشکلات به تکنوکراتهای فن سالار متوسل میشوند. از سوی دیگر این مشکلات در کشورهای مختلف وجود داشته و مشابه یکدیگرند، بنابراین کشورهای مختلف در یک اقدام دست جمعی به جستجوی راه حل مشکلات فنی خود پرداخته و این همکاری دست جمعی در نهایت به همگرایی اقتصادی و اجتماعی منطقهای یا جهانی منتج میگردد(سیفزاده ۱۳۸۸، ب ۳۰۴).
اما یکی نظرات کارآمد در زمینه همگرایی که با موضوع تحقیق نیز همخوانی دارد را ارنست هاس[۵۵]، ارائه داده است که در این نظریه به منافع کارگزاران و تغییر هویت آنان نیز پرداخته شده است. ارنست هاس معتقد است که میتوان میان حوزه های موضوعی فنی با سیاسی و به قول معروف حوزه رفاهی و قدرت نظامی سیاسی تفاوت قائل شد. هاس، متغییر مستقل سیاسی خود را در قالب منافع شخصی رهبران نشان میدهد. بر این اساس اگر رهبران یا همان کارگزاران، روند همگرایی را به سود خود نبینند، از حصول همگرایی جلوگیری می کنند. این رهبران باید به روشنی دریابند که منافعی برای آنان و جامعه وجود دارد که صرفاً از طریق پیوستن به جوامع فراملی تأمین میشوند. در چنین شرایطی است که رهبران یا کارگزاران دولت ملی، خود را به وفاداری به یک مرجع بالاتر متعهد مینمایند(سیفزاده ۱۳۸۸،ب ۳۰۶).
جوزف نای[۵۶] در نظریه همگرایی خود، ضمن بر شمردن چند عامل ایجاد همگرایی، به عامل"احساس تبعیض ناشی از خارج ماندن از حلقه همگرایی “اشاره میکند. نای معتقد است که بازیگرانی که از اتحادیههای همگرایی منطقهای یا فرایند همگرایی دور نگه داشته شدهاند و به عضویت این اتحادیهها در نیامدهاند، نقش و تأثیر شتاب دهندگی بسیاری در روند همگرایی منطقهای ایفاء میکنند (سیفزاده ۱۳۸۸،ب ۳۱۷).
با توجه به نظریات فوقالذکر در زمینه همگرایی منطقهای، باید دانست که همگرایی منطقهای دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بوده که رهبران یا کارگزاران یک کشور در پرتو احساس نزدیکی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا هویتی و بر اساس منافع شخصی خود یا منافع ملی کشور، برخی امکانات یا اختیارات خود و کشورشان را به نهادی بالاتر و فراملی تفویض میکنند. این تفویض اختیارات و به خصوص تصمیم گیریها به نهاد فراملی که موجب پیدایش نوعی وفادارای کشورها به نهاد منطقهای یا جهانی میگردد، بر تصمیمات و نیز هویت اجتماعی و سیاسی کشورها، مردم و کارگزاران آنها نیز مؤثر بوده و هویت این اجزاء را با هویت دست جمعی آن نهاد، همخوان و موازی میسازد. بنابراین هویت و اهداف هر یک از کشورهای عضو نهاد منطقهای بر اساس هویت و اهداف نهاد مرکزی تعریف شده و به اجرا در میآید. این همگرایی منطقهای، بر نوعی مرکزگرایی[۵۷] نهادی استوار است که مرکز گرایی و تبعیت از سیاستهای مختلف نهاد مرکزی و حتی کنترل و هدایت هویتی کشورهای عضو بر اساس هویت جمعی نهاد منطقهای یا جهانی را به اعضای خود تلقین میسازند.
۲-۹- نتیجه گیری
بر اساس آنچه در این فصل و در تعریف نظریهی سازهانگاری، تعامل، منافع، هویت، همگرایی، مرکزگرایی و …، بیان شده و نظرات مختلف اندیشمندان و علمای علوم سیاسی و روابط بینالملل در مورد هویت را جمع آوری نمودیم، میتوان گفت که سازهانگاران به دنبال آنند که ثابت نمایند که هویت یک کشور را باید در راستای اندیشه ها و ذهنیت کارگزاران آن کشور مورد بررسی قرار داد.
الکساندر ونت به عنوان معروفترین نظریهپرداز سازهانگاری، به هویت در چارچوب یک ذهنیت و اندیشه نگاه میکند که بر اثر تعامل و منافع مورد نظر کارگزان و ساختار یک کشور ایجاد شده و البته این هویتها قابل تغییر نیستند مگر وقتی برای تغییر هویتها از پاداشها و مشوق های بزرگ و مهمی استفاده گردد.
بنابراین در این فصل به خوبی متوجه شدیم که هویت ترکیه و کارگزاران آن را میتوان در قالب ذهنیت و اندیشه های غربگرایی و مرکزگرایی غربی سران حزب عدالت و توسعه و پاداشها و مشوقهای غرب برای این تغییر هویت، بررسی نماییم.
هویت غرب مرکزگرای ترکیه را باید یک هویت بینالاذهانی و مشترک با غرب و منافع غرب در منطقه دانست.
فصل سوم
ترکیه، موقعیت و رابطه با ایران
۳-۱- مقدمه
دولت اسلامگرای منبعث از حزب عدالت و توسعه در ترکیه بیش از یک دهه است که در صدر امور ترکیه قرار گرفته است. دولتی که طی سه انتخابات متوالی توانسته است در پارلمان ترکیه دارای بیشترین کرسیهای نمایندگی گردیده و دست به تشکیل دولت بزند، آنهم دولتهای تک حزب غیرائتلافی که در چند دهه اخیر در ترکیه نادر و غیر ممکن نشان میداد.
اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه علاوه بر پارلمان، مقام ریاست جمهوری را نیز در اختیار گرفته و عبدالله گل یکی از سران حزب را در این مسند مهم، جایگزین رئیس جمهورهای لائیک قبلی کردهاند.
از سوی دیگر ترکیه از لحاظ دینی، قومی، نژادی و … با ایران و مردم آن، نقاط اشتراک فراوانی دارد. ترکیه و اکثریت ترکنژاد آن که ریشه در سلسله سلجوقی دارند، دارای سابقه مشترک نژادی با ترکان ایرانی بوده و از لحاظ فرهنگ سنتی با یکدیگر شباهتهایی دارند، کردهای این کشور نیز دارای همان ریشه های مشترک ایرانی بودن هستند. اساساً ترکان سلجوقی را میتوان یک نژاد ایرانی دانست که به تأسیس حکومت مقتدر در ایران و نواحی اطراف از جمله ترکیه دست زدهاند، بنابراین در نژاد و قومیت میتوان مدعی شد که ایرانیان یا حداقل بخشی مهمی از ایران با ترکیه هم ریشه میباشند.
دین مشترک بیش از نود و هشت درصد مردم هر دو کشور، دین اسلام به پیامبری حضرت محمد(ص) میباشد، این دین در میان مردم هر دو کشور از احترام بالایی برخوردار است.
از دیر زمان تاریخی تاکنون مناسبات فرهنگی بین دو کشور جاری بوده است که نمونه بارز و روشن آن را میتوان در زندگی و اشعار شاعر بزرگ و خداوندگار شعر فارسی حضرت مولانا جلالالدین محمد بلخی مشاهده کرد. مولانا که متولد بلخ در ایران و بخش شرقی آن بوده است بعد از سالها زندگی در ایران بزرگ، به ترکیه و شهر قونیه رفته و در آنجا سکونت گزیده و سرانجام رحلت مینمایند، اکنون آرامگاه ایشان در قونیه را میتوان نمادی از ارتباط بسیار دیرینه فرهنگی ایران و ترکیه محسوب کرد.
اگر بخواهیم از فرهنگ ادبی مشترک میان دو کشور سخنی به میان آوریم، تنها همین یک مولانا، کافی است تا به فکر فرو رفته و از اینهمه مشکلات و تنشها در روابط میان ایران و ترکیه، دلگیر شویم. مولانا در اثر معروف و جهانی خود یعنی"مثنوی معنوی"، انسانها را به همدلی دعوت کرده و میفرمایند:
ای بسا دو ترک چون بیگانگان ای بسا هندو و ترک همزبان
پس زبان محرمی خود دیگر است همدلی از همزبانی بهتر است
حضور بزرگان و دانشمندانی مانند ابوحامد محمد غزالی ایرانی در دستگاه حکومتی سلجوقیان و حضور، مهاجرت یا تبعید بسیاری از نویسندگان، شعراء، روشنفکران و … ایرانی طی همین یکصد سال اخیر در ترکیه، نشان از وجود نوعی همدلی عمیق در جوامع دو کشور دارد.
اما اکنون با تمام این اشتراکات، دولت اسلامگرای رجب طیب اردوغان طی چند سال اخیر علیرغم قدرتمندتر شدن در حوزههای داخلی خود، به سوی تنش و تقابل با ایران در حال حرکت بوده است!
این تنشها در حالی است که مردم و دولت ایران همواره از احزاب و رهبران اسلامی ترکیه و به خصوص حزب عدالت و توسعه، حمایت کردهاند.
پس لازم است در پی کنکاشی در مورد علل بروز این تنشها میان دو کشور باشیم. میتوان گفت هویت غرب مرکزگرای ترکیه را در لایهای از فرهنگ شرقی واسلامی پیچیدهاند تا برای هر بینندهای، فریبنده باشند.
اکنون به بررسی برخی اشتراکات، تفاوتها یا تقابل های میان ایران و ترکیه طی چند قرن اخیر به صورت مختصر میپردازیم.
۳-۲- بخش اول: مشخصات و شرایط جغرافیایی ترکیه
۳–۲-۱- موقعیت کنونی ترکیه
۳-۲–۱-۱- وضعیت جغرافیایی و مساحت ترکیه
ترکیه در جنوب شرقی اروپا و جنوب غربی آسیا واقع شده است. این کشور مستطیلی شکل، دو قاره آسیا و اروپا را به هم وصل کرده و پیوند میدهد.
ترکیه که از سه طرف به وسیله آب محاصره شده است، دارای مساحتی در حدود۴۵۲و۷۷۹ کیلومتر مربع میباشد که شامل دو شبهجزیره است. شبهجزیره آناتولی که حدود نود و هفت درصد خاک ترکیه را شامل میشود و همان قسمت اصلی و آسیایی ترکیه میباشد.
بخش دوم ترکیه، شبهجزیره تراس[۵۸] شرقی است که حدود۷۶۴و۲۳ کیلومتر مربع یعنی سه درصد خاک ترکیه را در بر داشته و همان قسمت اروپایی ترکیه است که تراکیا نیز نامیده میشود.
۳-۲-۱-۲- جمعیت ترکیه
جمعیت کنونی ترکیه(سال ۲۰۱۲) در حدود هفتاد و پنج میلیون نفر میباشد. نکته مهم در مورد جمعیت ترکیه آنست که روند افزایشی جمعیت این کشور به گونهای است که طی یک دهه معمولاً بالغ بر ده میلیون نفر افزایش جمعیت دارد، به نحوی که طی یک دهه یعنی از سال ۱۹۹۰ الی ۲۰۰۰ میلادی جمعیت این کشور از ۵۶.۴۷۳.۰۳۵ نفر به ۶۶.۳۸۵.۰۰۰ نفر افزایش یافته است.
شهرهای مهم و پرجمعیت ترکیه در سال ۲۰۰۰ را می توان شهرهای استانبول، آنکارا، ازمیر، بورسا،آدانا و قاضی آنتپ دانست که بالای نهصد هزار نفر جمعیت داشتهاند.
۳-۲-۱-۳- نژاد و قومیت در ترکیه
در ترکیه کنونی علاوه بر اکثریت ترک که دارای ریشه هایی از ترکهای سلجوقی هستند و با تمام قدرت بر امور کشور حاکم هستند، اقلیتهای قومی دیگری مانند کردها، ارامنه، گرجیها، یونانیها و اعراب در مناطق مختلف ترکیه زندگی میکنند. در میان اقلیتهای موجود در ترکیه، کردها با جمعیتی در حدود ده میلیون نفر، بزرگترین اقلیت قومی تأثیرگذار در این کشور هستند.
۳-۲-۱-۴- دین، مذهب و فرهنگ در ترکیه
در ترکیه به علت داشتن حکومت نیمه لائیک و سکولار، دین رسمی وجود ندارد. اما نود و هشت درصد جمعیت ترکیه مسلمان هستند و دو درصد دیگر را مسیحیان، یهودیان و دیگر ادیان تشکیل میدهند.
اکثریت جامعه اسلامی ترکیه را اهل تسنن و به خصوص مذهب حنفی تشکیل میدهند، هر چند شافعیها نیز حضور داشته و به صورت اقلیت، فعال هستند.
علویان و شیعیان ترکیه در میان کردها و ترکها، حضور داشته و به صورت اقلیت مذهبی با جمعیتی در حدود بیست درصد جمعیت ترکیه، به عنوان اقلیت مذهبی به رسمیت شناخته شدهاند.
نکته مهم در مورد دین، مذهب و فرهنگ ترکیه آنست که علیرغم سابقه امپراتوری اسلامی سنی مذهب ترکیه یعنی عثمانیها، این کشور از سال ۱۹۲۴ و بعد از فروپاشی حکومت عثمانی، در اولین قانون اساسی خود دین اسلام را به عنوان دین رسمی تعیین میکند اما در سال ۱۹۲۸، ماده قانونی پیرامون دین رسمی، حذف شده و به جدایی دین از سیاست رأی داده میشود. ترکیه کنونی نیز عملاً کشوری است با دولت و حکومت لائیک.
۳-۲-۱-۵- مرزها و همسایگان ترکیه
موقعیت جغرافیایی ترکیه و به خصوص واقع شدن در نقطه اتصال دو قاره آسیا و اروپا، موجب اهمیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ترکیه شده است.
بخشی از این اهمیت را میتوان در مرزهای ترکیه و تنوع همسایگان آن جستجو کرد.
۳-۲-۱-۶- مرزهای آبی ترکیه
مرزهای آبی ترکیه به طول حدود ۷۰۰۴ کیلومتر و در سواحل دریاهای مدیترانه، سیاه، مرمره و اژه قرار دارند. هر کدام از این چهار دریای ذکر شده، دارای اهمیت بسیاری در معادلات و سیاستهای منطقهای و جهانی هستند.
البته سیاستگزاران ترکیه طی سالهای اخیر، دو حوزه بسیار مهم آبی جهان، یعنی دریای خزر و خلیج فارس را نیز در حوزه دریایی نزدیک به ترکیه و در حوزه نفوذ ترکیه قلمداد کردهاند(داوداوغلو ۱۳۹۱، ۱۸۶).
دانلود مقالات و پایان نامه ها درباره هویت غرب مرکز گرا و روابط غیر همکارانه ...