۵- ایجاد انعطاف پذیری در طراحی محصول
استانداردسازی و ماژول سازی و استفاده از قطعات روتین، قابلیت واکنش سریع به اختلال در تحویل قطعات را فراهم می آورد.
۶- ایجاد انعطاف پذیری در منبع یابی
این مسئله می تواند از طریق قراردادهای منعطف و استفاده از بازارهای محلی برای خرید و تأمین مرتفع شود. بازارهای محلی می توانند برای تأمین قطعات به منظور پاسخگویی به افزایش غیرقابل پیش بینی در تقاضا و جلوگیری از افزایش موجودی (در صورتی که تقاضا کمتر از پیش بینی باشد) مورد استفاده قرار گیرند.
۷- ایجاد انعطاف پذیری در تولید
این موضوع می تواند از طریق انعطاف در ظرفیت به وجود آید که بنا به میزان تقاضا، بتوان روی محصول دیگر تمرکز کرد. همچنین می توانند ظرفیت خود را به دو بخش پایه و واکنشی تقسیم نمایند که ظرفیت پایه به محصولاتی تعلق دارد که تقاضای آنها به دقت قابل پیش بینی است و ظرفیت واکنشی به مواردی تعلق یابد که پیش بینی آنها پیچیده است. این دسته میتواند شامل کالاهای با چرخه عمر کوتاه یا با تقاضای پرنوسان باشد. به تأخیر انداختن متمایزسازی محصولات می تواند به عنوان استراتژی دیگری برای انعطاف پذیری تولید مورد استفاده قرار گیرد.
۸- استراتژی تأخیر
متمایزسازی با تأخیر[۴۷] ، استراتژی است که در آن متمایزسازی محصولات تا زمانی نزدیک به تقاضای کالا به تعویق می افتد. این مسئله مستلزم طراحی و تولید محصولات استانداردی است که سریع و ارزشمند پیکربندی[۴۸] و شخصی سازی می شوند به محض اینکه تقاضا دریافت شود از طریق به تعویق انداختن متمایزسازی محصولات، شانس تولید محصولاتی که بازار تمایلی به آنها ندارد، حداقل می شود. بنابراین عدم تطابقهای تأمین و تقاضا کمینه می شوند. فاکتورهای کلیدی برای پیاده سازی این استراتژی عبارتند از:
تیم های چند مهارته که اعمال تولید و طراحی را ارائه می دهند.
مهندسی مجدد محصول و فرایند به منظور افزایش استانداردسازی
تولید ماژولی
قطعات چند منظوره
نسخه های عملکرد و اهدافی که تعارضات را حل نمایند و پاسخگویی را تضمین کنند.
۹- سرمایه گذاری بر تکنولوژی
سرمایه گذاری بر تکنولوژی های مناسب می تواند شانس بروز اختلال را بسیار کاهش دهد. تکنولوژی های بر پایه وب امروزه برای مرتبط ساختن بانک اطلاعاتی شرکای زنجیره تأمین مهیا هستند که قابلیت پیگیری موجودی، ظرفیت، شرایط تسهیلات و تقاضاهای بخش های مختلف زنجیره تأمین جلوگیری از عمل منفعلانه (واکنشی) توانمند می سازد. تکنولوژی شناسایی فرکانس رادیویی[۴۹] RFID این تضمین را می دهد که دقت حساب های موجودی افزایش یابد و اطلاعات واقعی به موقع در حمل و … فراهم آید .
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
۲-۱٫ مرور ادبیات و پیشینه مدیرت زنجیره تامین
توویل[۱۳۶] و توویل و همکاران [۱۳۷]از تکنیک های شبیه سازی به منظور ارزیابی تأثیر استراتژی های متفاوت زنجیره تأمین بر تقویت تقاضا استفاده کردند. استراتژی های مورد بررسی به صورت زیر هستند:
حذف مرحله توزیع در زنجیره تأمین و گنجاندن عملیات های توزیع در مرحله تولید
یکپارچه سازی جریان اطلاعات در سرتاسر زنجیره تأمین
پیاده سازی سیاست موجودی تولید به موقع به منظور کاهش زمان های تأخیر
بهبود جا به جایی محصولات و مواد میانی توسط اصلاح رویه های سفارش دهی
اصلاح پارامترهای مقدار سفارش
توماس و گریفین[۱۳۲]، مرور ادبیاتی جامع در زمینه مدیریت زنجیره تأمین بر اساس مراحل زنجیره تأمین و سطوح تصمیم گیری ارائه نمودند. ویدال و گوتسچالکیکس[۱۳۹]، مرور ادبیاتی گسترده در زمینه مدل های تولید – توزیع استراتژیک ارائه کردند. آنها بر مدل های زنجیره ای تأمین جهانی با تأکید بر روش های برنامه های اعداد صحیح مختلط تمرکز داشتند. بیمون ۱۹۹۸ نیز ادبیات زنجیره تأمین را از دیدگاه مدل سازی بررسی نموده و مدل ها را در چهار گروه، مدلهای تحلیلی قطعی، مدل های تحلیلی احتمالی، مدلهای شبیهسازی و مدلهای اقتصادی دسته بندی نمود.
پتروویک و همکاران[۱۰۱] ، مدل سازی فازی و شبیه سازی یک زنجیره تأمین در شرایط عدم قطعیت را به منظور تعیین سطح موجودی و مقادیر سفارش هر موجودی بررسی نمودند تا یک عملکرد تحویل مناسب با هزینه های قابل قبول برای کل زنجیره تأمین به دست آورند. به علاوه، پتروویک و همکاران[۱۰۲] ، یک الگوریتم ابتکاری بر مبنای تئوری مجموعه های فازی را به منظور تعیین مقادیر سفارش هر موجودی در یک زنجیره تأمین در حضور منابع عدم قطعیت توسعه دادند تا سطح خدمتی قابل قبول با هزینه های قابل قبول را برای زنجیره تأمین فراهم نمایند.
جایارامان و پیرکول در سال ۲۰۰۱، زنجیره تأمینی شامل تأمین کنندگان، تولیدکنندگان، مراکز توزیع و نواحی تقاضا را با چند محصول با تقاضای قطعی بررسی کرده اند و مدلی برای تصمیمگیری همزمان در دو سطح استراتژیک و عملیاتی به منظور راه اندازی تسهیلات، تعیین میزان تولید، تخصیص مراکز توزیع به نواحی تقاضا و میزان حمل ارائه داده اند. ظرفیت تولید، مراکز توزیع و تأمین مواد اولیه دارای محدودیت است و تابع هدف به صورت کمینه سازی هزینه ها می باشد. در این مطالعه، از روشی ابتکاری بر پایه آزادسازی لاگرانژ و بهینه سازی زیر گرادیان برای به دست آوردن کران پایین مقدار بهینه تابع هدف استفاده شده است. سیام [۱۲۶] در سال ۲۰۰۲، مدل زنجیره تأمینی شامل کارخانه ها و انبارها با مقادیر تقاضای قطعی مشتریان از چند محصول را ارائه داده است. تعداد تسهیلاتی که می توانند باز باشند محدود است و به علاوه محصولاتی که با یک دوره تناوب خاص حمل می شوند متعلق به یک محموله هستند و هیچ نوع محصولی نمی تواند در دو محموله حمل گردد. مدل به دنبال اتخاذ تصمیماتی چون راه اندازی کارخانه ها و انبارها، تعیین محصولات متعلق به محموله ها، مقدار کالای حمل شده و دوره تناوب حمل محموله ها با هدف کمینه کردن هزینه ها است. برای حل مدل از دو روش ابتکاری بر مبنای آزادسازی لاگرانژ و الگوریتم شبیه سازی تبرید استفاده شده است.
سیاریف و همکاران[۱۲۷] در سال ۲۰۰۲، شبکه زنجیره تأمینی شامل تأمین کنندگان، کارخانجات و مراکز توزیع را مورد بررسی قرار دادند. تصمیماتی که باید در این شبکه اتخاذ شوند شامل راهاندازی کارخانجات و مراکز توزیع، میزان تولید و میزان حمل محصولات است و تابع هدف به صورت کمینه سازی هزینه ها بیان می شود. برای حل این مدل از روش الگوریتم ژنتیک بر اساس درخت فراگیر استفاده شده و اعتبار این روش با مقایسه آن با روش سنتی الگوریتم ژنتیک سنجیده شده است. روش پیشنهادی نه تنها از روش های ابتکاری دیگر در تمامی موارد جواب بهتری را ارائه می دهد، بلکه از نظر زمان محاسبه و حافظه مورد نیاز بر روش سنتی الگوریتم ژنتیک ارجحیت دارد و در مسایل کوچک تقریباً همیشه به جواب بهینه می رسد.
هوانگ[۵۷] در سال ۲۰۰۲، با در نظر گرفتن سطوح خدمت مورد نیاز، به طراحی یک سیستم لجستیکی شامل تعدادی مرکز تولید، انبار و مشتری با مقادیر تقاضای غیرقطعی پرداخته است. مسافتها دارای توزیع احتمالی هستند و از روش پوشش کلی تصادفی برای راه اندازی انبارها استفاده شده است. تابع هدف به صورت کمینه کردن هزینه های لجستیک و تعداد انبارهایی که میتوانند راه اندازی شوند بیان می گردد. سپس تصمیمات مسیریابی و تعیین میزان سفارش انبارها به مراکز تولید، با بهره گرفتن از یک روش برنامه ریزی شی گرا بر مبنای الگوریتم ژنتیک اتخاذ شده به طوری که هزینه های لجستیکی کمینه گردد. در این مسئله تقاضاها باید کاملاً برآورده شوند و محدودیت هایی در رابطه با زمان سفر، ظرفیت، سرعت، نوع و تعداد وسایل نقلیه مطرح است. چن و لی[۱۸] در سال ۲۰۰۴، زنجیره تأمینی متشکل از تعدادی مرکز تولید، مرکز توزیع و خرده فروشی را بررسی کرده اند. عدم قطعیت قیمت ها و ترجیحات خریداران و فروشندگان در مورد قیمت با بهره گرفتن از تئوری مجموعه های فازی بیان می گردد. در این مدل در مورد میزان تولید، میزان حمل، سطح قیمت قابل قبول از نظر خریدار و فروشنده، سطوح موجودی و ظرفیت حمل مورد استفاده، تصمیم گیری می شود. توابع هدف چندگانه در این مدل شامل توزیع عادلانه سود بین سطوح، متعادل کردن سطح موجودی اطمینان، بیشینه کردن سطح خدمت به مشتری، بیشینه کردن استواری تصمیمات در ارتباط با این سه تابع هدف در مواجهه با تقاضای غیرقطعی و افزایش سطح رضایت تمامی شرکاء از قیمت توافق شده هستند. برای حل این مدل از روش تصمیم گیری فازی با دو فاز استفاده شده است.
کاهش دوره عمر محصولات و افزایش انتظارات مشتریان، مدیریت زنجیره تأمین را به ویژه برای محصولات نوآورانه با دشواری همراه می کند. اگرچه محصولات نوآورانه، سازمان را قادر میسازند تا سود حاشیه ای بیشتری کسب کند اما به دلیل در دست نبودن اطلاعات تاریخی، تقاضای این گونه محصولات برای سازمان ها قابل پیش بینی نیست. در این رابطه، ونگ و شو در سال ۲۰۰۵، یک روش تصمیم گیری فازی را در شرایط عدم قطعیت در اطلاعات یا فقدان اطلاعات تاریخی توسعه دادند که یک چارچوب جایگزین برای پرداختن به عدم قطعیت ها در زنجیره تأمین و تعیین استراتژی های موجودی زنجیره فراهم می کند. این مدل زنجیره تأمین فازی بر اساس تئوری احتمالات به منظور ارزیابی عملکرد زنجیره توسعه داده شده است و هزینه موجودی زنجیره را کمینه می نماید. مدل پیشنهادی به تصمیم گیرندگان این امکان را می دهد تا رویکرد خود نسبت به ریسک را بیان کنند و مبادله بین سطح خدمت به مشتری و سرمایه گذاری موجودی را تحلیل نمایند. از رویکرد شبیه سازی به منظور اعتباربخشی[۵۰] به مفاهیم توسعه یافته استفاده شده است.
جن و سیاریف[۴۳] در سال ۲۰۰۵، یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط را به منظور برنامهریزی تولید و حمل در زنجیره های تأمین پیشنهاد کردند و مدل ارائه شده را با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک و تکنیک های فازی حل نمودند. اسکی گان [۳۴] و همکاران در سال ۲۰۰۵، در شبکه زنجیره تأمین شامل چندین کارخانه، مرکز توزیع و ناحیه تقاضا، در مورد روش حمل مستقیم و غیرمستقیم و راه اندازی انبارها تصمیم گیری کرده اند. هر کارخانه در حمل انواع محصولات خرید به هر مقصد تنها می تواند از یک روش حمل استفاده کند. انبارها نیز فقط از یک کارخانه محصولات را دریافت می نمایند. تابع هدف به صورت کمینه کردن هزینه ها است و فرض محدودیت ظرفیت برای انبارها وجود دارد. برای زمان تحویل هزینه ای در نظر گرفته شده و در تابع هدف وارد شده است. سایر مؤلفه های تابع هدف، هزینه های مربوط به حمل و نقل و تأسیس انبارها هستند. روش محاسبه زمان تدارک یکی از وجوه تمایز این مدل از مدلهای قبلی است. مدل توسعه یافته در ابتدا غیرخطی است (به دلیل روش محاسبه زمان تامین)، که با جایگزینی متغیرها، به مدلی به صورت خطی صفر و یک تبدیل می شود. برای حل مدل برنامه ریزی خطی صفر و یک حاصل، از روش ابتکاری لاگرانژ استفاده شده است.
آلتی پارماک[۴] و همکاران ۲۰۰۶، یک مدل برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح مختلط[۵۱] چندهدفه را برای مسئله طراحی زنجیره تأمینی چهار سطحی و تک محصولی ارائه کرده اند. توابع هدف مسئله به صورت کمینه سازی هزینه کل زنجیره تأمین (هزینه های ثابت باز کردن و عملیاتی کردن کارخانهها و مراکز توزیع، هزینه های متغیر حمل مواد اولیه از تأمین کنندگان به کارخانه ها و حمل محصولات از کارخانه ها به مشتریان از طریق مراکز توزیع)، بیشینهسازی سطوح خدمت به مشتری و بیشینه سازی توازن استفاده از ظرفیت مراکز توزیع هستند. برای حل مسئله از دو روش وزنی مختلف و الگوریتم ژنتیک استفاده شده و داده های آن از یک شرکت پلاستیک سازی در ترکیه گرفته شده است.
آزاد و داوودپور[۹] در سال۲۰۰۸، مسئله طراحی شبکه توزیع در سیستم زنجیره تأمین را که شامل تصمیم گیری در مورد مکان، موجودی و حمل و نقل است، را مورد مطالعه قرار داده اند. این مسئله در قالب مدل برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح مختلط فرموله شده و برای حل آن از الگوریتم ترکیبی شبیه سازی تبرید و جستجوی ممنوع[۵۲] استفاده شده است.
طالعی زاده و همکاران[۱۲۸] در سال ۲۰۰۸، یک مدل برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح را به منظور بهینهسازی یک مسئله کنترل موجودی چند دوره ای در زنجیره تأمینی متشکل از یک فروشنده و یک خریدار ارائه نمودند. برای حل این مدل که در آن کمبود موجودی جایز است و تقاضاها دارای ماهیت احتمالی هستند از الگوریتم شبیه سازی تبرید استفاده شده است.
یا او و هوانگ[۵۸] در سال۲۰۱۱ ، با اشاره به مشکل اصلی بسیاری از زنجیره های تأمین سنتی که در آنها استراتژی زنجیره تأمین به طور کامل با استراتژی رقابتی سازمان ها هماهنگ نیست و اعضای زنجیره اهداف متفاوت خود را دنبال می کنند که ممکن است بر عملکرد کل زنجیره تأثیر نامطلوب داشته باشد، روشی بهینه سازی ارائه نمودند که نه تنها استراتژی های زنجیره تأمین و سازمان ها را یکپارچه می کند بلکه اهداف متفاوت اعضای زنجیره را به منظور بیشینه سازی عملکرد زنجیره تأمین هماهنگ می نماید. میرزاپور آل هاشم و همکاران[۹۴] در سال۲۰۱۱، در زنجیره تأمینی متشکل از چندین تأمین کننده، چندین تولید کننده و چندین مشتری، یک مدل برنامه ریزی غیرخطی عدد صحیح مختلط چند هدفه را برای مسئله برنامه ریزی تولید ادغامی در شرایط عدم قطعیت ارائه نمودند. در این مدل، تابع هدف اول، کل هزینه های زنجیره تأمین شامل هزینه تولید، هزینه های استخدام، اخراج و آموزش، هزینه حمل و نقل، هزینه کمبود و هزینه نگهداری موجودی را کمینه می نماید و تابع هدف دوم، رضایت مشتریان را از طریق کمینه سازی مجموع ماکزیمم مقدار کمبودها در تمام دوره ها برآورده می سازد. سطوح کاری، بهره وری کارگران، اضافه کاری، مدت زمان تحویل، ظرفیت ذخیره سازی و قراردادها در این مدل در نظر گرفته شده اند و مدل پیشنهادی با به کارگیری روش وزنی متریک به صورت مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط تک هدفه حل شده است.
سجادی و داوودپور [۱۱۳] در سال ۲۰۱۲، به مسئله طراحی یک شبکه زنجیره تأمین دو سطحی، چند محصولی و تک دوره ای پرداخته اند. این مسئله در قالب مدل برنامه ریزی عدد صحیح مختلط فرموله شده و در برگیرنده هر دو سطح استراتژیکی و تاکتیکی برنامه ریزی زنجیره تأمین است. این مدل، تصمیمات مربوط به جایابی کارخانه های تولیدی و انبارهای توزیع، تخصیص تقاضای خرده فروشان به انبارها و تقاضای انبارها به کارخانه ها و نیز انتخاب روش های حمل و نقل را در نظر می گیرد و کل هزینه های شبکه شامل هزینه های حمل و نقل، مدت زمان های تحویل، هزینه های نگهداری موجودی، هزینه های راه اندازی و هزینه های عملیاتی تسهیلات را کمینه می نماید. برای حل مسایل در اندازه واقعی با زمان محاسباتی قابل قبول از یک الگوریتم ابتکاری بر پایه لاگرانژ استفاده شده است.
لیو و پاپاگرگیو[۷۹] در سال ۲۰۱۳، یک مدل برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط را به منظور برنامهریزی تولید، توزیع و ظرفیت در زنجیره های تأمینی جهانی ارائه نمودند. مدل پیشنهادی به طور همزمان سه هدف هزینه، پاسخگویی و سطح خدمت به مشتری را در نظر می گیرد و از دو استراتژی به منظور حل آن استفاده می گردد. روش محدودیت اپسیلون، مجموعه ای حل های بهینه پارتو را حاصل می کند و روش لکسیکوگرافی حل رضایت بخشی را در منحنی بهینه پارتو می یابد.
در پایان، تحقیقات صورت گرفته در این زمینه در جدول جامعی جمع آوری شده است.
جدول ۲-۱ تحقیقات صورت گرفته در زمینه مدیریت زنجیره تامین
ردیف | محققین | ساختار زنجیره تامین | نوع مدلسازی | اهداف مساله | رویکرد حل |