فصل اول:
شناسایی موضـوع
درمبحث اول در این فصل ابتدا به بیان مفهوم خبره، کارشناس و کارشناسی و سپس مقایسهی آن دو با مفاهیم مشابه پرداخته و در مبحث دوم؛ انواع واقسام کارشناس و کارشناسی مورد بررسی قرار میگیرد وسپس در مبحث سوم؛ تاریخچه و قلمرو کارشناسی بیان خواهد شد.
مبحث اول: معناشناسی خبره، کارشناس و کارشناسی
گفتار اول : معنای لغوی و اصطلاحی
۱- معنای لغوی:
واژهی «الخبره»[۱] (بضم یا فتحالفاء) در لغت عرب از ریشهی خَبُرَو خَبَرَ و به معنای «علم به چیزی (دانستن)»[۲]، «معرفت و شناخت به باطن امر»[۳]، «علم به دقائق و ریزهکاریهای امور»[۴]، «آگاهی یافتن، شناخت و معرفت شخص آگاه»[۵]، «معرفتی که به طریق تجربه و تفتیش به آن توان رسید»[۶]، «آگاهی یافتن به یک یا چند علم، فن یا هنر»[۷] و«درایت»[۸] میباشد.
یکی دیگر از واژگانی که در معنای خبره و کارشناس استعمال شده «خبیر» است. «خبیر» از اسماء الهی به معنای «عالم»[۹] و «سابقهدار، باتجربه»[۱۰]، «از ریشهی خَبَرَ خبرت الامر، خبر از امری میدهم زمانی که حقیقت آن را شناختم».[۱۱] و جمع آن «الخبراء» در معنای «خبرگان»[۱۲]و« آگاهان»[۱۳] استعمال شده است.
خبیر در ترکیبهای اضافی نیز به معنــای «کارشنــاس» استعمال شده است، که به طور مثال میتوان از موارد زیر نام برد:
خبیر محلی، خبیر داخلی (خبرهی محلی)، الخبیر الفنّی (کارشناس فنی)، خبیر مثَمن (کارشناس ارزیابی)، خبیر المحکمه الرسمی(کارشناس رسمی دادگستری).[۱۴]
در ادبیات فارسی «خبره» با «ه» عربی اسم مصدر بوده و درمعنای علم به حقیقت و کنه آن،[۱۵] کارآزمودگی[۱۶] استعمال شده است، اما وقتی«ه» عربی را در«خبره» تبدیل به «هاء» غیرملفوظ کرده و آن را به صورت صفت به کار میبرند، «خبره» اینگونه معنا میشود: «(آگاه، مطلع، بصیر)[۱۷] و (کارشناس)».[۱۸]
در فقه معمولاً این واژه به صورت ترکیب اضافی «اهلخبره» به کار رفته که معنای آن «کارشناس»[۱۹] و «مردم آگاه و دانا و بصیر در کاری یا امری (جمع)»[۲۰] است و پس از تخفیف «خبره» گفته میشود. واژهی «خبرویت» نیز در معنای«کارشناسی»[۲۱]به کار رفته است .
در فرهنگ فارسی، امروزه به جای کلمهی خبره بیشتر از کلمهی «کارشناس» (که از ترکیبات نوساختهی فارسی است)، استفاده میشود. و «فرهنگستان (زبان و ادب فارسی) این کلمه (کارشناس) را به جای «اهلخبره» برگزیده است».[۲۲]
برای کارشناس معانی متعدّدی ذکر شده است:
«دانای کار، صیرفی، حاذق در کار، دانشمند، بخرد، خبره، متخصص»[۲۳]، «شناسندهی، امور عاقل، دانا، منجّم، اخترشناس»[۲۴]، «کسی که در کاری بصیرت و مهارت دارد»[۲۵] و«دارای تخصص در زمینهی کار یا دانشی».[۲۶]
وکارشناسی به معنای «خبره بودن در کار تخصصی، ویژهی کاری»[۲۷] ، «شغل و عمل کارشناس»[۲۸]، «معرفت و شناسائی، خبرگی و خبرویت»[۲۹] معنا شده است. «اصطلاح(کارشناسی) را فرهنگستان به جای «خبرویت» متداول در دادگستری پذیرفته است».[۳۰]
۲- معنای اصطلاحی:
۲-۱خبره (اهل خبره):
معنای اصطلاحی«خبره» همچون معنای لغوی آن با «کارشناس» تفاوتی ندارد. تنها تفاوت این دو در امروزی بودن واژهی «کارشناس» است. اهل خبره را اصطلاحاً اینگونه تعریف کردهاند:
* «اهلخبره عبارتند از افرادی که نسبت به چیزهایی اطلاع دقیق و عمیق دارند، مانند فقیه وپزشک»[۳۱]
*«عارف به جزئیات به علت ممارست و تجربهی فنی که صاحب نظر شده باشد، مانند ارزیاب».[۳۲]
* «به صاحب فنی که به جهت مهارت خود در موضوعات مربوط به فن خود صاحب نظر باشد، امروزه کارشناس گویند». [۳۳]
* «اهلخبره … افرادی هستند که به جهت نزدیکی و ممارست با امری نسبت به آن شناخت و آگاهی دارند».[۳۴]
* در اصطلاح محاکم حقوقی «کارشناس کسی است که جهت بررسی دقیق در امورمختلفی که به قضایای گوناگونی تعلق میگیرد، تعیین میشود».[۳۵]
۲-۲ کارشناس:
در تعریف کارشناس گفته شده است:
* «کسی که به مناسبت خبره بودن در فنی می تواند در مسائل مربوط به فن خود به عنوان صاحب نظر اظهار نظر کند».[۳۶]
* «شخصی که به مناسبت علم یا شغل یا کسب ، دارای معلومات و تشخیص لازم باشد».[۳۷]
* «شخصی است که به مناسبت تخصص، علم و فن و اطلاعاتی که دارد میتواند دادگاه را در صدور حکم مقرون به واقع، کمک و یاری نماید».[۳۸]
به نظر میرسد تعریفهای فوق جامع نبوده و ویژگیهای خبره و کارشناس را به طور کامل بیان نمیکند. به طور مثال در هریک از تعریفها تنها به داشتن اطّلاعات دقیق و عمیق، ممارست و تجربه و یا مهارت اشاره شده و تعریف اخیر نیز تنها کارشناسی را شامل میشود که در فرایند دادرسی دادگاه را یاری نماید و از تعریفهای پیش گفته اخص است. در حالی که مفهوم کارشناس عمومیت داشته و رجوع به کارشناس هم در دادرسی و هم در غیر از دادرسی صورت میگیرد (مانند کارشناس ثبت، بانک و…).پس میتوان گفت:
«خبره یا کارشناس کسی است که به جهت ممارست، تجربه و مهارت در موضوعات ومسائل مربوط به تخصص، علم و فن خود، اطلاع دقیق وعمیقی داشته وصاحبنظراست».
۲-۳ کارشناسی:
۲-۳-۱ تعریف:
در تعریف کارشناسی گفته شده است:
* «کارشناسی عملی است تحقیقاتی که اشخاص صلاحیتداری را به نام کارشنـاس، مأمــور
میکنند تا امر مورد اختلاف را که رسیدگی به آن، اطلاعات فنّی خاصی لازم دارد، مورد بررسی قراردهد و نظر خود را به دادگاه اعلام دارد».[۳۹]
* «کارشناسی وسیلهی اقناع وجدان و افزودن به علم قاضی در زمرهی مشورت با خبرگان است».[۴۰]
درعبارات فوق تنها به تعریف کارشناسی در فرایند دادرسی پرداخته شده، در حالی که کارشناسی مفهوم وسیعتری دارد. از اینرو میتوان گفت:
«کارشناسی عملی است تحقیقاتی که شخص صلاحیتداری به نام کارشناس، با توجه به اطلاعات و تخصّص فنّی خاصّی که دارد، موضوع مورد کارشناسی را مورد بررسی قرار داده و نسبت به آن اظهار نظر مینماید».
۲-۳-۲ تفاوت کارشناسی در دادرسی کیفری و حقوقی:
در پروندههای کیفری، همانند پروندههای حقوقی در موارد تخصّصی جلب نظر کارشناس ضروری است؛ اما در این دوتفاوت عمدهای وجود دارد که به شرح ذیل است:
در دادرسی حقوقی رعایت کلیهی تشریفات و مقررات آیین دادرسی مدنی لازمالاجرا بوده و باید قوانین مربوط، به طور دقیق رعایت شود. از جمله اینکه ارجاع به کارشناس الزاماً باید در قالب قرار باشد، ابلاغ نظر کارشناسی به طرفین و رعایت مهلت قانونی جهت اتخاذ تصمیم نیز ضروری است.
در پروندههای کیفری نیز، هر چند اصول اساسی متهم ایجاب میکند، بعضی از این تشریفات رعایت شود (مانند دعوت طرفین در موقع اجرای قرار و …)، اما به لحاظ فوری و سرّی بودن تحقیقات کیفری و پرهیز از تأخیر در رسیدگی(به جهت وجود جنبهی عمومی در جرایم) در مواردی که نصّ قانونی در رعایت آنها وجود ندارد، رعایت تشریفات کارشناسی مقرّر در آیین دادرسی مدنی الزامی نمیباشد. و «اساساً مقام قضایی که به دنبال کشف جرم و احراز واقعیت میباشد، ملزم به صدور قرار نیست و میتواند بدون دعوت از اصحاب دعوی، اقدام به معاینهی محل و تحقیق از اهالی محل نماید. بدیهی است که متهم باید در خاتمهی تحقیقات در جریان تحقیقات علیه خود قرار گرفته و از خود دفاع نماید».[۴۱]
از جمله مواردی که رعایت تشریفات در پروندههای کیفری لازم نیست، احضار سریع خبرهی مورد وثوق جهت کشف جرم است. «در مسائل کیفری به لحاظ اهمیت موضوع و ارتباطی که عموم جرایم با نظم عمومی جامعه دارند و همچنین تأکید قانونگذار بر اصل سرعت در مرحلهی تحقیقات مقدماتی، مقنّن مقرر داشته اهلخبرهی مورد وثوق سریعاً توسط قاضی احضار و از نظرات ایشان در راستای کشف جرم استفاده شود».[۴۲]
یکی دیگر از این موارد، در خصوص امتناع متهم یا مدّعی خصوصی از پرداخت هزینه کارشناسی است. «در این صورت دادگاه چنانچه برای کشف جرم اقدامات مذکور را ضروری بداند با هزینه دولت انجام میدهد، در غیر این صورت با توجه به سایر محتویات پرونده اتخاذ تصمیـم مینماید».[۴۳]
اما در دعاوی حقوقی چنانچه ظرف مهلت یک هفته از تاریخ ابلاغ، هزینه کارشناسی پرداخت نشود، به تصریح مادهی ۲۵۹ آیین دادرسی مدنی «کارشناسی از عداد دلایل خارج میشود. هر گاه قرار کارشناسی به نظر دادگاه باشد و دادگاه نیز نتواند بدون انجام کارشناسی انشاء رأی نماید، … در صورتی که در مرحلهی بدوی دادگاه نتواند بدون نظر کارشناسی حتی با سوگند نیز حکم صادر نماید، دادخواست ابطال میگردد و اگر در مرحلهی تجدید نظر باشد، تجدید نظرخواهی متوقف ولی مانع اجرای حکم بدوی نخواهد بود».
گفتار دوم: مقایسهی کارشناس و کارشناسی با مفاهیم مشابه